0

شفاعت عقوبت در قرآن و عهدین 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

شفاعت عقوبت در قرآن و عهدین 2

بخش دوم

گستره شفاعت

با توجه به ارتباط عمل شفاعت با چهار صفت متعالی الهی (رحمان، غفار، رحیم و عدالت)، کارکرد شفاعت هم در دنیا و هم در آخرت خواهد بود؛ کارکرد آن در دنیا عبارت است از: رهبری، هدایت و امیدواری شفیع. ازاین‌رو، قرآن مجید می‌فرماید: لازم است گنهکاران با حضور در پیشگاه پیامبر، به او توسل جسته و از او بخواهند که در حق آنان از خداوند طلب آمرزش کند. «وَ لَوْ أ‌َنَّهُمْ إ‌ِذْ ظَلَمُوا أ‌َنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمً». (نساء / 64) همچنین خداوند به پیامبر امر می‌کند که در حق آنان دعا و طلب آمرزش کند؛ «وَ صَلِّ عَلَیهمْ إ‌ِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ». (توبه / 103)

با توجه به اینکه شفاعت‌کننده حقیقی خداوند است، زنده یا مرده بودن شفیع، تأثیری درصورت مسئله نداشته، موجب شرک به خداوند نخواهد شد؛ افزون بر این، در قید حیات نبودن شفیع، حداکثر، موجب لغو بودن شفاعت خواهد بود. کارکرد شفاعت در ظرف آخرت نیز، عبارت است از: تخفیف عذاب، سقوط عذاب (دفع یا رفع)  و ترفیع مقام بهشتیان (حتی انبیا و اولیا).

خلاصه کلام اینکه دامنه شفاعت براساس آیات قرآن مجید از دنیا آغاز و تا روز محشر و حتی خروج گنهکاران از جهنم، پس از مدتی؛ ادامه می‌یابد.

قرآن مجید درباره شفاعت در آخرت می‌فرماید: «إ‌ِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أ‌َنْ یشْرَکَ به وَ یغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یشَاءُ». (نساء / 48) همچنین می‌فرماید: «یوْمَ لا یغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیئًا وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ * إ‌ِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إ‌ِنَّهُ هُوَ الْعَز‌ِیزُ الرَّحِیمُ». (دخان / 41 و 42)

آخرین جایگاه شفاعت کجاست؟

جایگاه خاص شفاعت ظرف قیامت و قبل از ورود به بهشت و جهنم است، اما ممکن است در جهنم نیز، صورت بگیرد. بدین‌معنا که برخی ممکن است در جهنم مورد تخفیف واقع شوند. قرآن مجید می‌فرماید: «فَأ‌َمَّا الَّذ‌ِینَ شَقُوا فَفِی النَّار‌ِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ شَهیقٌ * خَالِد‌ِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأ‌َرْضُ إ‌ِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ إ‌ِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِمَا یُر‌ِیدُ». (هود / 106 و 107)

ازاین‌رو، نتایج شفاعت برای مؤمنان گنهکار در وادی محشر متفاوت از همدیگر است. بدین‌معنی که اثر شفاعت برای عده‌ای از مؤمنان تعجیل در حسابرسی، تخفیف حساب، از بین رفتن ترس و اضطراب قیامت، تخفیف عذاب، سقوط عذاب و فراهم آمدن اسباب خروج از آتش برای جهنمیان، پس از مدتی خواهد بود.

امام خمینی(ره) درباره ظرف شفاعت نوشته است:

ممکن است شفاعت در همان آنی که نفس تمام شد حاصل شود، ... و ممکن است (در برزخ) نور ایمان ساطع گردد؛ و ممکن است اول زمان روز قیامت و یا در یکی از مواقف و یا بعد از مدتی که در جهنم سوخت این توفیق حاصل شود. (موسوی خمینی، 1382: 200)

قلمرو شفاعت

ازجمله پرسش‌های مربوط به شفاعت عقوبت، پرسش از نوع اعمال و اشخاصی است که شفاعت شامل حالشان می‌شود. اما قبل از پرداختن به آن مشخص شدن شافع، مشفوع‌له و مورد شفاعت ضروری است.

شرایط شافعان از نظر قرآن مجید

قرآن مجید تنها کتاب آسمانی‌ای است که شرایط شافعان را بیان کرده است. این شرایط عبارت‌اند از:

1. موحد و یکتاپرست بودن شافعان (خواه ملک باشد یا انسان)؛ «لا یشْفَعُونَ إ‌ِلَّا لِمَن‌ِ ارْتَضَى». (انبیا / 28) شفاعت در گرو رضایت الهی است، و چون خداوند از اهل توحید راضی است؛ شفاعت موحدان مورد قبول اوست؛

2. مطلع بودن شفیع از حال شفاعت شونده، چراکه در غیراین‌صورت، ممکن است شفاعت وی نادرست باشد.

شفاعت‌کنندگان

با توجه به شرایط شافعین می‌توان گفت، از نظر قرآن مجید شافعین عبارت‌اند از:

الف) فرشتگان؛ «وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیئًا إ‌ِلَّا مِنْ بَعْد‌ِ أ‌َنْ یأ‌ْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یشَاءُ وَ یرْضَى». (نجم / 26)

ب) پیامبران، (به‌ویژه پیامبراسلام) علما، صلحا، شهدا و توبه‌کنندگان؛ «شَهدَ اللَّهُ أ‌َنَّهُ لا إ‌ِلَهَ إ‌ِلَّا هُوَ وَالْمَلائِکَةُ وَأ‌ُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بالْقِسْطِ». (آل‌عمران / 18)

ج) نماز شب‌خوان‌ها؛ خداوند برای کسانی که نماز شب‌ می‌خوانند امتیازاتی قرار داده است که پیامبر اسلام نمونه عالی آن است. خداوند می‌فرماید: «فَتَهَجَّدْ به نَافِلَةً لَکَ عَسَى أ‌َنْ یبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُوداً». (اسراء / 79) ائمه معصومین، مقام محمود را به مقام شفاعت تفسیر کرده‌اند.

د) پرهیزکاران، «الْأ‌َخّلأ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إ‌ِلَّا الْمُتَّقِینَ». (زخرف / 67)

از نظر حضرت آیت الله جوادی آملی شفاعت‌کنندگان عبارت‌اند از:

رسول گرامی اسلام، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه زهرا÷، امامان معصوم، پیامبران الهی، فرشتگان، شهیدان راه خدا، دانشمندان و دین‌پژوهان، دانش‌پژوهان و قرآن، خویشاوندان (رحم ـ حمیم)، همسایگان، مؤمنان و پارسایان، امانت‌داران، توبه و بازگشت به خدا، درود بر محمد و آل او(ع)، اطفال سقط شده، صدیقان، پیکارگران با زبان، قلم و شمشیر و قرآن. (جوادی آملی، 1383 ب: 5 / 140 و 141)

شفاعت‌شوندگان

عمل شفاعت شامل گروه و صنف خاصی خواهد شد. طلب استغفار و شفاعت برای گناهکاران، در دنیا ـ مانند طلب استغفار حضرت یعقوب(ع) برای فرزندان خود ـ با توجه به توبه و پشیمانی، و به لحاظ ایمان آنان است. اما ازآنجاکه در ظرف آخرت احباط ممکن نیست، قلمرو شفاعت عقوبت برای گنهکارانی است که ایمان آنان در درگاه الهی پذیرفته شده است.

پیامبراسلام فرمودند: «انّما شَفاعَتی لِاَهْل‌ِ الَکبائِر‌ِ مِنْ اُمَّتی» (ابن‌بابویه قمی، 1413: 3 / 574) درحقیقت شفاعت‌کننده، ایمانی که نیاز به مکمل دارد یا سببی که نیاز به تتمیم دارد را شفاعت می‌کند. همچنین پیامبر اسلام فرمودند: «و اما شَفاعَتی فَفی اهل‌ِ الکَبائِر ما خَلا أ‌َهْلَ الشّرکِ والظُّلم‌ِ»؛ بنابراین، از دیدگاه اسلام، شفاعت شامل اهل شرک و اهل ظلم نمی‌شود. (جوادی آملی، 1383 ب: 5 / 106)

پرسش دیگر اینکه آیا شفاعت در علو درجات (زیادی ثواب) فقط برای مردم است یا درباره انبیا نیز، صادق است؟ اگر انبیا نیز، شامل شفاعت می‌شوند، آیا مردم می‌توانند از انبیا شفاعت کنند یا فقط انبیا می‌توانند شفیع همدیگر باشند؟ یا خداوند خودش به‌صورت مستقیم در حق آنان شفاعت می‌کند؟ با توجه به جایگاه و منزلت شفیع در درگاه الهی؛ به‌نظر می‌رسد، مردم عادی نمی‌توانند برای انبیا شفاعت و درخواست علو نمایند؛ ازاین‌رو، علامه حلی و محقق طوسی نوشته‌اند: شفاعت از ناحیه امت در حق حضرت محمد(ص) باطل است. (قوشچی، بی‌تا: 416؛ حلی، 1363: 167)

اما مفسر قرآن، آیت‌الله جوادی آملی درباره شفاعت مردم در حق انبیا و همچنین شفاعت انبیا در حق همدیگر نوشته است: «شفاعت عالی از دانی، در هر دو مورد (تخفیف عذاب و طلب منافع زیاد و علو درجات) صحیح است. اما درخواست علو درجه برای رسول اکرم شفاعت نیست؛ زیرا هر زیاده منافع شفاعت نخواهد بود». (جوادی آملی، 1383 ب: 5 / 147) ممکن است منظور ایشان دعا مردم مؤمن برای علو مقام پیامبراکرم(ص) باشد که از موضوع شفاعت مصطلح خارج، و جزء موضوع دیگری به نام مستجاب بودن دعای مؤمن در حق برادر مؤمن است. زیرا خداوند فرمود: «ادْعُونِی أ‌َسْتَجِبْ لَکُمْ».

آیت‌الله جوادی در ادامه نوشته است: «عالی‌ترین مراتب شفاعت آن است که برکت پیامبر و اهل‌بیت^ شامل حال پیامبران و مرسلین گذشته می‌شود». (همان: 167)

دورشدگان از شفاعت

قرآن مجید در برخی آیات خود کسانی را که مشمول شفاعت نمی‌شوند، بیان داشته است. ازجمله مشخصه‌های این افراد نداشتن شرط قابلیت شفاعت (یعنی ایمان) است:

1. منع شفاعت از منکران روز رستاخیز؛ «وَ کُنَّا نُکَذ‌ِبُ بیوْم ِ الد‌ِین‌ِ * حَتَّى أ‌َتَانَا الْیقِینُ * فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ». (مدثر / 48 ـ 46)

2. منع شفاعت از ظالمین؛ «یا أ‌َیّهَا الَّذ‌ِینَ آمَنُوا أ‌َنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْل‌ِ أ‌َنْ یأ‌ْتِی یوْمٌ لا بَیعٌ فِیه وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (بقره / 254) کسانی که ایمان نمی‌آورند یا حدود الهی را رعایت نمی‌کنند، ظالم شمرده می‌شوند.

3. منع شفاعت از خاندان بنی‌اسرائیلی که به پیامبر اسلام ایمان نیاوردند؛ «وَاتَّقُوا یوْمًا لا تَجْز‌ِی نَفْسٌ عَنْ نَفْس‌ٍ شَیئًا وَ لا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ». (همان / 123)

4. منع شفاعت بت‌پرست‌ها؛ به‌زعم بت‌پرستان، در قیامت، بت‌ها شفیعان آنها خواهند بود؛ ازاین‌رو، بت‌ها را می‌پرستیدند. قرآن برای ابطال این عقیده می‌فرماید: «وَلَمْ یکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکَائِهمْ شُفَعَاءُ وَ کَانُوا بشُرَکَائِهمْ کَافِر‌ِینَ». (روم / 13) و «أ‌َم ِ اتَّخَذُوا مِنْ دُون‌ِ اللَّه شُفَعَاءَ قُلْ أ‌َوَلَوْ کَانُوا لا یمْلِکُونَ شَیئًا وَ لا یعْقِلُونَ». (زمر / 43)

5. منافقین؛ «سَوَاءٌ عَلَیهمْ أ‌َسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أ‌َمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إ‌ِنَّ اللَّهَ لا یهْد‌ِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ». (منافقون / 6)

اهداف و آثار اعتقاد به شفاعت عقوبت

امکان شفاعت از نظر عقلی منعی نداشته، در قرآن مجید و کتاب عهد عتیق و عهد جدید نیز، مطرح شده است. به‌نظر می‌رسد اهداف کلان طرح شفاعت در قرآن و کتب مقدس عبارت‌اند از:

1. امیدوار بودن گنهکاران به رحمت الهی؛

2. تحریک گناهکاران به جبران مافات؛

3. امیدوار کردن مؤمنان به ترفیع مقام در آخرت با توجه به رحمت الهی.

البته هدف اخیر مخصوص قرآن و عهد جدید و کتب آسمانی‌ای است که از قیامت سخن گفته‌اند و قائل به استقلال افعالی شفیع نیستند. اهداف مزبور در زندگی معتقدان به شفاعت، آثار و جلوه‌های گوناگونی دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

1. نجات و بازگشت به کارهای شایسته، همان‌طور که توبه موجب تحول درونی می‌شود؛

2. پاک‌سازی فضای روحی و تقویت ایمان انسان؛

3. ممانعت از مکافات دنیوی اعمال و سقوط عذاب اخروی در روز جزا؛

4. ایجاد ارتباط اخلاقی با شافعان و رعایت اعتدال در زندگی (میان خوف‌ورجا)؛

5. اعتقاد به شفاعت به‌منزله یکی از سنت‌های الهی در ثواب و عقاب؛ نه یک عمل استثنایی برای گروه، ملت یا قوم خاص؛

6 . ایجاد میل و رغبت مشفوع له به شافعین و شکل‌گیری تولّا و تبرّا؛

7. زنده نگه داشتن نام و یاد شافعان، با توجه به تاریخ تولد و مرگ آنها، و زیارت مشاهد آنان و سفرهای دینی؛

8 . برقراری ارتباط و مراوده با محبین شافعین و دوری از دشمنان آنان؛

9. بیانگر سبقت رحمت الهی بر غضبش است؛

10. بیانگر گسترده بودن رحمت خاص خداوند در امور تشریعی مانند امور تکوینی؛

11. بیانگر صفت دیگر خداوند در آخرت یعنی رحیم بودن او با خواص و مؤمنان است.

استاد مطهری درباره اصل موضوع شفاعت در عالم تکوین نوشته است:

در نظام هستی، یکی از جلوه‌های رحمت الهی، نمود تطهیر است. دستگاه آفرینش دارای خصیصه شست‌وشو و تطهیر است. اینکه دریاها و گیاهان، گاز انیدرید کربنیک هوا را می‌گیرند و جو را تصفیه می‌کنند. یکی از مظاهر تطهیر است. اگر هوایی که به‌وسیله تنفس موجودات زنده و احتراق مواد سوختی آلوده شده است، به‌وسیله پالایشگاه گیاه و دریا پاک نمی‌شد، جو زمین در مدت کوتاهی صلاحیت زیستن را از دست می‌داد، زیرا تنفس در آن غیرممکن می‌گشت.

تجزیه لاشه‌های حیواناتی که می‌میرند، و همچنین تجزیه زوائدی که از موجودات زنده دفع می‌گردد یک نمونه دیگر از پالایش و تطهیر آفرینش است. همین‌گونه که در مادیات و قوانین عالم طبیعت، مظاهری از تطهیر و تصفیه وجود دارد، در معنویات هم مصادیقی از برای تطهیر و شست‌وشو یافت می‌شود. مغفرت و محو عوارض سوء گناه از این قبیل است. (مطهری، 1368: 232).

چهارشنبه 11 دی 1392  10:04 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:شفاعت عقوبت در قرآن و عهدین 2

مقایسه تطبیقی شفاعت عقوبتی در قرآن، تورات و انجیل

حاصل موارد پیش‌گفته عبارت است از:

الف) شفاعت واقعی از آن خداست. این مطلب در قرآن و عهد جدید به دلالت لفظی مطابقی، و در عهد قدیم به دلالت التزامی بیان شده است.

ب) شفیع در رأی و تصمیم‌گیری خداوند تأثیرگذار نیست. این مطلب در قرآن به دلالت لفظی مطابقی بیان شده است. اما با توجه به ظاهر عبارات عهد عتیق، شفیع با مداخله خود جلوی اراده الهی را می‌گیرد. در عهد جدید با توجه به نقشی که مسیحیان برای حضرت عیسی قائل‌اند: «هرچه هست، به‌وسیله او آفریده شده و چیزی نیست که آن را نیافریده باشد» (یوحنا، باب 1، فقره 3)، عمل شفاعت ظاهراً به‌وسیله او صورت می‌گیرد؛ ازاین‌رو، معتقداند کسی نمی‌تواند آنها را محکوم نماید؛ زیرا مسیح که در راه آنان مرد و زنده شد، اکنون در بالاترین مقام، در کنار خدا نشسته است و برای آنان شفاعت می‌کند. (رومیان، باب 8، فقره 34)

درصورتی‌که قرآن مجید چنین نقشی را قبول ندارد و به‌صراحت، شفاعت را مخصوص خدا دانسته است «قُلْ لِلَّه الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا» (زمر / 44)؛ و شفاعت دیگران ظاهری بوده، به اذن و اراده اوست؛ «لا یشْفَعُونَ إ‌ِلَّا لِمَن‌ِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِه مُشْفِقُونَ». (انبیا / 28)

ج) شفاعت موجب دفع عقاب یا رفع آن در دنیا می‌شود. هم در قرآن مجید و هم در کتاب عهد عتیق نمونه‌هایی از دفع عقاب دنیوی دیده شده است؛ مثلاً شفاعت ابراهیم از قوم سدوم، و شفاعت موسی از قوم بنی‌اسرائیل. اما در کتاب انجیل آمدن و کشته شدن عیسی برای رفع عذاب بوده، ایمان به او برای نجات و رستگاری کافی است.

د) برخلاف تورات که درباره شفاعت سخنی نگفته است، عهد جدید معتقد است، عیسی از قاتلان خود شفاعت می‌کند؛ در قرآن مجید، بنابر دلالت لفظی مطابقی هر عملی مشمول شفاعت نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد آماج ایرادهایی که بر شفاعت گرفته می‌شود مربوط به عقاید مطرح شده در عهد جدید است که قرآن‌کریم نیز، آن را نفی نموده است. قرآن مجید در سوره‌های انعام، سجده، غافر و لقمان به‌صراحت شفاعت منکران قیامت، بت‌پرستان، مشرکان، ظالمین و کافران را در روز قیامت نفی کرده است.

ﻫ) قرآن مجید شافعین آخرت یا قیامت را معرفی کرده است. در عهد قدیم متأسفانه سخنی درباره شفاعت بیان نشده است؛ (البته در تلمود، حضرت ابراهیم(ع) معرفی شده است) عهد جدید نیز، با این بیان که «چون شفاعت مسیح را داریم، به‌هیچ‌وجه من‌الوجوه احتیاج به شفاعت دیگر نخواهیم داشت، اعم از اینکه مقدس یا ملک باشد»، فقط عیسی(ع) را شفیع دانسته است. (هاکس، 1383: 525) قرآن مجید، پیامبران، ملائکه، شهدا، نمازشب‌خوان‌ها و ... را به‌صورت غیراستقلالی شفیع معرفی کرده است.

فرق عمل توبه و شفاعت عقوبت

با توجه به فلسفه شفاعت و نتایج مباحث پیش‌گفته، شفاعت یکی از مصادیق رحمت بی‌کران الهی، و یکی از اقسام بخشودگی است. توبه نیز، یکی دیگر از اقسام بخشودگی است. حضرت علی(ع) درباره توبه می‌فرماید: «لا شَفِیعَ أ‌َنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة‌ِ». (شیخ صدوق، بی‌تا: 3 / 574 / ح 4965)

در بعضی از آیات قرآن مجید هر دو موضوع طرح شده است. «وَ هُوَ الَّذ‌ِی یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَاد‌ِه وَ یعْفُو عَن‌ِ السَّیئَاتِ وَ یعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ». (شوری / 25) در این آیه خداوند بعد از بیان موضوع توبه، به بیان عفو گناهان پرداخته است که براساس ظاهر عبارت عفو گناهان مربوط به توبه نیست؛ چراکه با واو عاطفه بیان شده است؛ بنابراین، توبه و شفاعت با یکدیگر متفاوت‌اند. برخی از ویژگی‌های توبه که منشأ تفاوت آن با شفاعت است عبارت‌اند از:

1. از نظر فقهی، بنابر ظاهر آیات قرآن مجید توبه واجب است. «وَ تُوبُوا إ‌ِلَى اللَّه جَمِیعاً أ‌َیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». (نور / 31)

2. توبه عقلاً؛ ضروری است. محقق طوسی: «والتوبه واجبه لدفعها الضرر». (قوشچی، بی‌تا: 384)

3. با توجه به معنای توبه و عدم آگاهی انسان از زمان مرگ، از نظر عقلی، توبه فوریت دارد.

4. از نظر زمان؛ توبه در دنیا و تا قبل از مرگ است. «وَلَیسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذ‌ِینَ یعْمَلُونَ السَّیئَاتِ حَتَّى إ‌ِذَا حَضَرَ أ‌َحَدَهُمُ الْمَوْتُ». (نساء / 18) خداوند درباره عدم قبول توبه فرعون می‌فرماید: «حَتَّى إ‌ِذَا أ‌َدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أ‌َنَّهُ لا إ‌ِلَهَ إ‌ِلَّا الَّذ‌ِی آمَنَتْ به بَنُو إ‌ِسْرَائِیلَ وَ أ‌َنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ * آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِد‌ِینَ». (یونس / 90 و 91)

5. از نظر پذیرش؛ از آیات قرآن مجید وعده پذیرش قطعی توبه به‌دست می‌آید؛ «وَهُوَ الَّذ‌ِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَاد‌ِه وَ یَعْفُو عَن‌ِ السَّیئَاتِ وَ یعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ». (شوری / 25)

6 . از نظر قلمرو؛ توبه مربوط به از بین رفتن تمام گناهان است، ولی شفاعت و عفو مربوط به برخی از گناهان. شفاعت در حد موجبه جزئیه است ولی توبه در حد موجبه کلیه. البته حد موجبه جزئیه منافاتی با بخشش کثیر ندارد؛ به‌بیان‌دیگر، قلمرو کیفی آن‌دو متفاوت است، نه قلمرو کمی. زیرا قرآن در مواردی، کلمه عفو را برای بخشش گناهان کثیر به‌کار برده است، مانند: «وَمَا أ‌َصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبمَا کَسَبَتْ أ‌َید‌ِیکُمْ وَیعْفُو عَنْ کَثِیر‌ٍ». (همان / 30) از اینکه خداوند می‌فرماید بسیاری از گناهان نه همه گناهان را می‌بخشم، مشخص می‌گردد که صاحب گناه توبه نکرده و یا توبه وی مقبول واقع نشده است.

7. از نظر جایگاه؛ جایگاه تائب بالاست. «إ‌ِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهر‌ِینَ». (بقره / 222) زیرا تائبان در زمره دوست خداوند (یعنی مانند متقین، نیکوکاران، مجاهدان و ...) قرار می‌گیرند.

8 . قدرت تأثیر توبه از هر واسطه دیگری بیشتر است؛ ازاین‌رو، اگر توبه پذیرفته شود، از شفاعت بی‌نیاز می‌گردیم. زیرا قرآن مجید می‌فرماید: «قُلْ یا عِبَاد‌ِی الَّذ‌ِینَ أ‌َسْرَفُوا عَلَى أ‌َنْفُسِهمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه إ‌ِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إ‌ِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ». (زمر / 53) همچنین علی(ع) می‌فرماید: «لا شفیع انجح من التوبه»؛ ازاین‌رو، آیت‌الله سبحانی نوشته است: مفسران می‌گویند با پذیرش توبه ازسوی خداوند؛ گناهان ساقط می‌شود و دیگر نیازی به عفو نیست. (سبحانی، 1369: 8 / 84)

ممکن است پرسش شود که آیا ممکن است با وجود پذیرش توبه؛ باز هم نیاز به شفاعت باشد؟ پاسخ به این پرسش در گرو مقدماتی است که اولاً: بپذیریم توبه دارای مراتب است؛ ثانیاً: مراد از توبه؛ توبه ناقص باشد؛ نه توبه کامل؛ زیرا به‌نظر می‌رسد در توبه کامل با توجه به مقتضای غفاریت خداوند کار به مرحله شفاعت کشیده نمی‌شود؛ ازاین‌رو، امام خمینی(ره) درباره توبه کامل نوشته است: «شخص تائب اگر بخواهد به مرتبه کمال آن نائل شود، باید تدارک تروک را که کرد ـ آنچه را که ترک کرده بود تدارک کرد ـ تدارک حظوظ را نیز بکند». (موسوی خمینی، 1382: 220)

ثالثاً: انسان برای اعمال شرعی خود ازجمله توبه، انگیزه‌های متفاوتی دارد؛ با توجه به مقدمات فوق، طلب توبه از برخی اعمال بد، تبعیض‌پذیر خواهد بود و درصورت پذیرش توبه، ممکن است به عمل شفاعت نیز، نیازمند شود.

آیت‌الله سبحانی درباره تبعیض توبه نوشته است: «لازمه رحمت گسترده خدا و اینکه او بخشاینده گناهان باشد، این است که تبعیض در توبه، درباره گناهان مورد پذیرش حق تعالی، باشد». (سبحانی، 1369: 8 / 235)

شفاعت و تبعیض

با توجه به مجموع آیات نافی و اثباتی شفاعت، شفاعت عقوبت خداوند مقید به شروطی است. و هرکس که واجد شرایط باشد، بدون تفاوتی میان انسان‌ها؛ ابتدا در گروه کسانی که شایسته بخشش‌اند قرار گرفته، سپس عمل شفاعت درباره او اجرا می‌شود. بنابراین، درحقیقت، عمل شفاعت از قبیل تخصص است نه تخصیص. مغفرت عام خداوند شامل همه کسانی می‌شود که واجد آن شرایط خاص‌اند. اما در تبعیض اولاً هیچ‌کس نسبت‌به خداوند حقی ندارد که درصورت عدم رعایت آن زمینه تبعیض محقق شود، و ثانیاً، تبعیض در شفاعت، بدون معیار و مصداق، عملی قبیح، و ترجیح بلا مرجح است. بله ممکن است گفته شود که گرچه مجرمین در نوع جرم با هم متفاوت‌اند، از نظر مجرمیت یکسان‌اند؛ پس چرا برخی شفاعت می‌شوند؟ آیا این تبعیض نیست؟

مجرمین گرچه در عنوان جرم مشترک‌اند، کیفر هر جرمی با جرم‌های دیگر مساوی نبوده، روحیات مجرمین در ارتکاب جرم نیز، یکسان نیست؛ ازاین‌رو، در قوانین کشور‌های دنیا برای برخی مجرمین با وجود شرایطی، در جرم تخفیف داده می‌شوند. بنابراین، شفاعت از برخی مجرمین با تبعیض در کیفر جرم از نظر موضوعی دو موضوع جداگانه‌اند که ملاک یکسانی نداشته، درحقیقت، تفاوت آن در نوع جرم است. تفاوت در جرم اولاً: یک عمل عقلایی و ثانیاً: مطابق با عدالت است. بنابراین مجرمین که در ظرف رستاخیز مشمول شفاعت خداوند نمی‌شوند، درحقیقت، اشکال قابلی داشته، اشکال فاعلی منتفی است.

نتیجه

موضوع شفاعت عقوبت میان یهودیان، مسیحیان و مسلمانان مستند به کتاب‌های مرجع آنان بوده، با توجه به اعتقاد پیروان این ادیان مبنی بر عدم تحریف کتاب‌هایشان است؛ اگرچه بعضی از عبارات متخالف، غلط و شبهه‌برانگیز در این میان وجود دارد. به‌نظر می‌رسد در جمع‌بندی نهایی برای جلوگیری از خدشه در اصل اعتبار کتاب عهدین، بهتر است عبارات مخدوش آن‌دو بر قرآن مجید عرضه و تفسیر شود؛ زیرا موضوع شفاعت عقوبت در قرآن‌کریم هم از نظر عقلی و هم در ارتباط با سایر آموزه‌های الهی نظام‌مند بیان شده است و خدشه‌ای به بقیه اعتقادات وارد نمی‌سازد. همچنین آموزه‌های اسلام از نظر زمانی بر کتاب عهدین تأخر داشته، از نظر گستره اطلاعات وسیع‌تر از آن‌دوست.

ازاین‌رو، جمع‌بندی مسئله را می‌توان بدین‌صورت بیان داشت. اولاً: ظرف تحقق شفاعت عقوبت، در دنیا و آخرت است؛ ثانیاً: شفاعت مطلق و مستقل در انحصار خداست؛ ثالثاً: خداوند این موضوع را به بنده‌ای از بندگان خود به‌صورت مطلق واگذار نکرده است، بلکه در موارد محدود به عده‌ای از مخلوفات اجازه داده است؛ رابعاً: علت فاعلی شفاعت، تنها خداوند است و هیچ موجودی غیر از او در این امر تأثیر استقلالی ندارد؛ خامساً: موضوع شفاعت عقوبت در ارتباط با چهار صفت خداوند؛ یعنی صفت رحمان، رحیم، غفار، و عدالت اوست. بنابراین، وجود بعضی از عبارات صریح کتاب عهدین که بر صفات مزبور خدشه وارد می‌نماید، به‌طور جدی درخور تأمل است.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. ابن‌بابویه قمی (صدوق)، محمد بن علی، 1413 ق، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.

3. الن آنترمن، 1385، باورها و آیین‌های یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

4. بحرانی، سیدهاشم، 1416 ق، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بعثت.

5. جوادی آملی، عبدالله، 1383، تفسیر موضوعی قرآن‌کریم (توحید در قرآن)، ج دوم، قم، اسراء.

6. ـــــــــــــــــــــــــــ ، 1383، تفسیر موضوعی قرآن‌کریم (معاد در قرآن)، ج پنجم، اسراء، چ دوم.

7. حلی، جمال‌الدین ابی‌منصور حسن بن یوسف، 1363، انوار الملکوت فى شرح الیاقوت، بی‌جا، الرضی ـ بیدار، چ دوم.

8. حیدری، سیدکمال، 1425، بحوث فی حقیقتها و اقسامها و معطیاتها، بی‌جا، دار فراقد.

9. دنیز ماسون، 1385، قرآن و کتاب مقدس، ترجمه فاطمه السادات تهامی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی.

10. دهخدا، علی‌اکبر، 1373، لغت‌نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.

11. راغب اصفهانی، 2005 م، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق محمد خلیل عیثانی، بیروت، دارالمعرفه، الطبعة الرابعه.

12. زبیدی، محمدجواد، 1426 ق، مفهوم الشفاعه فى القرآن، قم، دار فراقد.

13. سارو خاچیکی، 1982، اصول مسیحیت، بی‌جا، حیات ابدی، چ دوم.

14. سبحانی، جعفر، 1369، منشور جاوید، ج 8 ، قم، دارالقرآن الکریم.

15. ــــــــــــــــــ ، 1385، الوهابیه فی المیزان، قم، مؤسسه الامام الصادق، چ سوم.

16. ــــــــــــــــــ ، 1427 ق، محاضرات فی الهیات، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چ دهم.

17. طیب، عبدالحسین، 1378 ش، اطیب البیان فى تفسیر القرآن، قم، اسلامی.

18. عروس حویزی، عبدعلی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان.

19. علاء البصری، 1415 ق، حافظ، شرح مصطلحات کلامی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی.

20. کهن، ابراهام، 1382، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امیرفریدون گرگانی، تهران، اساطیر.

21. عهدین.

22. لاهیجی، عبدالرزاق، 1364، سرمایه ایمان، قم، الزهراء، چ دوم.

23. مستر هاکس، 1383، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، چ دوم.

24. مطهری، مرتضی، 1368، عدل الهی، تهران، صدرا.

25. موسوی خمینی، روح الله (امام)، 1382، عدل الهی از دیدگاه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ سوم.

26. میشل، توماس، 1377، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ دوم.

27. نرم‌افزار جامع تفاسیر، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 6

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

چهارشنبه 11 دی 1392  10:05 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها