0

فتوت اسلامی و جایگاه اخلاق در حرفه‌ورزی 1

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

فتوت اسلامی و جایگاه اخلاق در حرفه‌ورزی 1

بخش اول

چکیده

ازجمله خدمات عرفان و عرفا خدمت به ساحت اخلاق است که جایگاه اخلاق در حرفه‌آموزی با توجه به «فتوت‌نامه‌ها» نشانگر آن است. فتوت‌نامه‌ها، رساله‌ها و کتاب‌هایی هستند که بزرگان اهل فتوت در مقام آموزش اخلاقی پیروان و مریدان خود، درباره شیوه جوانمردی در حرفه‌ورزی می‌نوشتند.

در فتوت، پیش از ورود به هر حرفه‌ای ‌باید «فتا» شد؛ لازمه فتا شدن نیل به ویژگی‌هایی اخلاقی است که در مشرب جوانمردان برای رسیدن به این جایگاه شریف ضروری است. در این نوشتار با گذری بر مفهوم واژگانی و اصطلاحی فتوت، موارد کاربست این واژه در قرآن رصد گردیده و به پیشینه فتوت و نسبت آن با پیامبران اشارتی رفته و سپس ارتباط میان اصناف و فتوت بررسی شده است. همچنین رویکرد خاص جوانمردان به اخلاق در عرصه حرفه‌ورزی با مراجعه به فتوت‌نامه‌ها تبیین گردیده است.

واژگان کلیدی

فتوت، فتوت‌نامه، اخلاق، سلوک نفسانی.

طرح مسئله

پیامبر اسلام، عصاره رسالت خود را در به کمال رساندن مکارم اخلاق خلاصه کرد که این بیانگر جایگاه ویژه اخلاق در دین سراسر معنویت و معرفت اسلام است. متأسفانه امروزه، هم از فقر اخلاق و اخلاقی زیستن در جامعه خود رنج می‌بریم و هم از این فاجعه که چنین دینی با چنین رویکردی و با داشتن سابقه‌ای درخشان در این ساحت، دین خشونت و دور از ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی معرفی می‌شود.

یکی از راه‌های زنده کردن اخلاق در فضای کنونی و توجه دادن خودی و بیگانه به داشته‌های ارزشمند اسلام در این وادی، پرداختن به گرایش‌ها و جریان‌هایی است که از متن اسلام برآمده‌اند و در دل آن بالیده‌اند و اخلاق را محور و معیار همه چیز ـ حتی موفقیت‌های عادی و روزمره ـ خویش دانسته‌اند.

این نوشته درپی آن است تا نشان دهد بدون اخلاق، انسان حتی در کاروکسب خود نیز موفق نخواهد بود. همت این نوشتار آن است که جایگاه اخلاق در حرفه‌ورزی پیشینیانِ نه چندان دور ما را به تصویر بکشد و آمیختگی دیانت و شغل و اخلاق را در فتوت‌نامه‌ها نمایان کند. اخلاق، گمشده بشر سرگشته امروز است و بشر ناامید از سراب‌ها به‌دنبال آب نابْ در تکاپو است و در این آشفته‌بازار، هر مدعی باید متاع خویش به محک نقد بسپرد تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.

واژه و اصطلاح‌شناسی فتی و فتوت

واژه‌شناسی فتوت ورودگاه مناسبی برای بررسی اندیشه‌ها و گرانیگاه‌های معرفتی و عملی اهل فتوت است.

واژه فتوت از کلمه «فتا» گرفته شده است، همان‌گونه که «ابوّت» از کلمه «اب» (پدر) و «اخوّت» از کلمه «اخ» (برادر) آمده است. جوهری در صحاح می‌گوید: فتا به‌معنای جوان است و فعل آن «فَتِیَ» به‌معنای جوان شدن است؛ «فُتِّیت الجاریه» به‌معنای آن است که دختر بزرگ شده، از بازی با بچه‌ها منع می‌شود.

وی در ادامه می‌گوید فتا به‌معنای سخی و کریم و جمع آن به صورت‌های فِتیان، فِتیه، فُتوّ و فُتی آمده است. به نظر می‌رسد در این معنا به مفهوم اصطلاحی فتا نزدیک شده‌ایم؛ معنایی که به‌دلیل کثرت استعمال و غلبه بر معنای نخستینِ لفظ به کتب لغت نیز راه یافته است. در لسان العرب از قول قتیبی نقل شده که فتا به‌معنای جوان نیست؛ بلکه به‌معنای مرد کامل، سخی، کریم و خردمند است و چند کاربرد برای این معنا برمی‌شمارد. (ابن‌منظور، 1408: 10 / 182 ـ 181) برخی لغت‌شناسان دیگر، ماده فتا را به‌معنای طراوت و تازگی می‌دانند. (ابن فارس، بی‌تا: 4 / 472)

در ترجمه‌های کهن قرآن کریم، فتا در آیه «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یذْکُرُهُمْ یقَالُ لَهُ إ‌ِبْرَاهِیمُ» (انبیاء / 60) به «جوانک»، «جوان»، «جوانمرد» و «برنا» برگردان شده است. این نشان می‌دهد اصل آن کلمه به‌معنای جوان یا دقیق‌تر بگوییم جوانمرد است. همچنین صورت جمعی آن را در شکل «فتیان» و «فتیة» در ذیل آیات قرآن کریم بیشتر به «جوانکان»، «جوانمردان»، «جوانان» و «آزادمردان» ترجمه کرده‌اند.  (جوهری، 1399: 6 / 2452 ـ 2451) روشن است که در این معادل‌ها، تعبیر جوانمرد بار ارزشی خاصی دارد که در دیگر معادل‌ها وجود ندارد؛ همان مفهومی که می‌توان آن را بسامد معنای اصطلاحی این واژه دانست.

اندک‌اندک در کلمه «جوان» مفهوم دلیری و بخشندگی نیز دمیده شد. به‌ویژه آن‌گاه که از زبان رسول(ص) در حق امام علی(ع) جمله تاریخی و ماندگار «لا فتی الا علی» نقل شد، به‌تدریج تمامی نیکی‌های معنوی و همه زمینه‌های دلیری به این کلمه گره خورد و برای دارندگان این عنوان سال‌به‌سال و قرن‌به‌قرن و با عنایت به تنوع جغرافیایی، صفات و امتیازاتی در نظر گرفته شد که با تحول این صفات، تاریخ آیین جوانمردی و فتوت در جهان اسلام و به‌ویژه در میان ایرانیان شکل گرفت.

این سیر تطوّر مفهومی موجب شده است تا بگوییم: «فتوت در عرف عام عبارت است از اتصاف به صفات حمیده و اخلاق پسندیده، بر وجهی که بدان از ابنای خویش ممتاز گردد و به تعریف خواص عبارت است از ظهور نور فطرت انسانی و استیلای آن بر ظلمت صفات نفسانی تا فضایل اخلاق بأسرها [کاملاً] ملکه گردد و رذایل به‌کلی اشفاء پذیرد». (واعظ کاشفی سبزواری، 1350: 9)

هانری کربن درباره معنای لغوی و اصطلاحی فتوت و فتیان می‌گوید:

واژه عربی «فتا» که جمع آن فتیان است، بر مفهوم جوانی ـ از شانزده تا سی سالگی ـ دلالت می‌کند. «جوانمردی» که معادل فارسی فتوت است، همان جوانی است و مفهوم دقیق لغوی آن، دوره جوانی از حیث جسمانی است؛ امّا معنای مجازی آن «سالک» یا زائر معنوی است که به منزلگه دل رسیده باشد؛ یعنی حقیقت باطنی انسان را درک کرده و درنتیجه به مرحله جوانی جاودانه روح نایل گردیده باشد. جوانی از لحاظ جسمانی به‌معنای رسیدن به کمال و شکفتگی ظاهری و جسمانی است و از لحاظ معنوی به‌مفهوم شکوفایی کامل خصلت‌ها و نیروهای درونی اوست. به جوان، فتا یا جوانمرد و در زبان فرانسه شوالیه می‌گویند. ظاهراً برای واژه فارسی جوانمرد، شوالیه مناسب‌ترین معادل است. (کربن، 1363: 4)

یک. چیستی فتوت و معنای فتا

به‌طورکلی، فتوت شعبه‌ای از تصوف محسوب می‌شود؛ چراکه اصول اخلاقی و الگوهای پرهیزگاری و عفت در فتوت با تصوف زمینه‌های مشترکی دارند؛ گرچه تفاوت‌هایی هم در این میان به چشم می‌آید. محمدجعفر محجوب می‌نویسد: «فتوت تصوفی است عوامانه و راه و رسم‌های آن ساده و علمی و درخور فهم پیشه‌وران و صنعت‌گران و کشاورزان و خلاصه، عامه مردم است». (واعظ کاشفی سبزواری، 1350: 18)

اهل تصوف برای رسیدن به هدف‌های خود از پیروان فتوت عام استفاده می‌کردند و نوجوانان توده مردم که به عقاید فتوت گرایش داشتند، به‌راحتی می‌توانستند به جرگه طریقت گام بگذارند. رکن اساسی این‌گونه فتوت ایثار بود و آن نخستین عنصر فتوت صوفیان است.

قشیری می‌نویسد:

... و گفته‌اند جوانمرد آن بُوَد که بت بشکند، چنان‌که در قصه ابراهیم(ع) می‌آید ... و بت هر کس نفس اوست. هر که هوای خویشتن را مخالفت کند، او جوانمرد به‌حقیقت بود. (قشیری، 1374: 352)

پس از نگاه تصوف، پیرو فتوت ابتدا باید با جهاد اکبر (مبارزه با نفس) شروع کند و از این راه به خدا برسد. مبانی و اصول فتوت را از قول حضرت علی(ع) مشتمل بر هشت خصلت دانسته‌اند: «وفا، صداقت، سخاوت، تواضع، خیرخواهی، هدایتگری و توبه». (شرفی، 1376: 124)

در متون کلاسیک عرفانی، فتوت از جنبه عرفانی با ریاضت، تهذیب نفس، جوانمردی و مخالفت با نفس، همراه و قرین است و در آن متون به توصیه‌ها و سخنانی که شرط فتوت و جوانمردی است، اشاره شده است. اموری همچون وفا، راستی، امانت، تواضع به‌هنگام دولت، احسان بی‌منت به فقیر و حتی انتخاب پیشه نیز از شرایط فتوت و جوانمردی شمرده شده است. (قشیری، 1374: 356 ـ 357)

در کتاب الفتوة سلّمی، برای ویژگی‌های اصلی فتیان به احادیث پیامبر مستند شده است؛ اما در هیچ‌کدام از این احادیث که مبتنی بر قول و فعل حضرت محمد(ص) است، واژه فتوت به چشم نمی‌خورد و این احادیث درحقیقت بیانگر ویژگی‌هایی اخلاقی است که مسلمانان باید در برخورد با یاران و برادران خود مراعات کنند؛ مانند مهربانی، چشم‌پوشی از لغزش‌ها، پاس‌داشت دوستی، همدلی، رفتن به سرای دوست و رعایت آداب سفره، پاس‌داشت مکارم اخلاقی، بخشندگی و ... . (سلّمی، 1385: 2 / 229 ـ 244)

با این اوصاف، ابن‌معمار در کتاب الفتوة خویش آورده است:

و اما در سنّت، اخباری در باب فتوت وارد شده است و گزیده‌تر آنها آن است که حضرت امام جعفر صادق(ع) آن را از پدرش و سرانجام از جدش روایت کرده است و گوید رسول خدای(ص) گفت: جوانمردان امت مرا ده علامت است. گفتند: ای رسول خدای آن علامت‌ها کدام است؟ فرمود: راستگویی و وفای به عهد و ادای امانت و ترک دروغگویی و بخشودن به یتیم و دستگیری سائل و بخشیدن آنچه رسیده است و بسیاری احسان و خواندن مهمان و سَرِ همه آنها حیاست. (بغدادی، 1958: 14)

یک شنبه 8 دی 1392  8:58 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:فتوت اسلامی و جایگاه اخلاق در حرفه‌ورزی 1

در برخی از رساله‌های مربوط به فتوت، تقسیمات چندگانه و مراحلی تودرتو و فراوان برای فتوت ذکر شده است:

و مراتب فتوت ده است: فتوت شیطانی در مراتب حجابی و فتوت انسانی و فتوت ملکی و فتوت نبوی و فتوت ولایتی و فتوت روحی و فتوت عقلی و فتوت صفاتی و فتوت فعلی و فتوت وجهی از مرتبه کل شیء هالک الا وجهه. (طوسی، 1360: 13)

وی در ادامه برای هریک از این مراتب، چهل رکن برمی‌شمارد و اضافه می‌کند:

پس معلوم شد که فتوت را ده مرتبه است و چهل رکن و هر یکی از این ارکان چهل‌گانه را ده شرط است. پس مجموع شروط ارکان مراتب فتوت چهارصد بود و هر یکی از این شروط را ده مقام است و مجموع آن چهارهزار بُوَد و هر یکی از این مقام را ده حال است و مجموع چهل‌هزار بُوَد و هر یکی از این حال را حضوری هست و مجموع هشتادهزار بُوَد و هر حضوری را شهودی است و مجموع صدوشصت‌هزار بود و هر شهودی را وجودی است و مجموع سیصدوبیست‌هزار بود و هر وجودی را بقایی است و مجموع آن ششصدوچهل‌هزار بود و هر یکی از این بقا را روحی است از حق و این مراتب را سیر فی‌الله خوانند. (همان: 15)

دو. فتوت در قرآن و سنّت

یکی از منابع اصلی اهل فتوت، قرآن کریم و وقایعی است که در آن برای برخی از انبیا و اولیای الهی ذکر شده است. هرچند لفظ فتوت به‌صورت مصدر در قرآن نیامده، مشتقات آن از قبیل «فتا»، «فَتَیان»، «فِتیان» و «فتیه» در آن وارد شده است. میبدی می‌گوید منظور قرآن از فتا تعدادی از پیامبران، ازجمله ابراهیم، یوشع و یوسف است و سپس در توضیح آیة اصحاب کهف اصول کلی جوانمردی را ترسیم می‌نماید:

قوله تعالی: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأ‌َهُمْ بالْحَقِّ إ‌ِنَّهُمْ فِتْیَة آمَنُوا برَبهِمْ» (کهف / 13) این است شرف بزرگوار و کرامت تمام و نواخت بی‌نهایت که ربّ‌العالمین بر اصحاب کهف نهاد که ایشان را جوانمردان خواند گفت: «إ‌ِنَّهُمْ فِتْیَةٌ» با ایشان همان کرامت کرد که با خلیل خویش ابراهیم(ع) که او را جوانمرد خواند: «قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إ‌ِبْراهِیمُ» و یوشع بن نون را گفت: «وَ إ‌ِذْ قالَ مُوسی لِفَتاهُ» (همان / 60) و یوسف صدّیق را که گفت: «تُراوِدُ فَتاها» (یوسف / 30) ... و گفته‌اند سرور همه جوانمردان، یوسف صدّیق بود که از برادران به وی رسید آنچه رسید از انواع بلیّات، آنگه چون بر ایشان دست یافت، گفت: «لا تَثْر‌ِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ». (میبدی، 1357: 5 / 669 ـ 668)

واژه‌های فتوت و فتا در جهان عرب پیش از اسلام، گاه برای اشاره به ارزش‌هایی همچون سخاوت، مهمان‌نوازی، شجاعت و همبستگی استفاده می‌شد و این امکان نیز وجود دارد که ـ در موقعیتی دیگر ـ قرآن تا حدی، مفهومی جدید را در واژه‌ای القا کرده باشد که پیش‌تر در محیط اجتماعی عربستان وجود داشت. (همان: 80 ـ 79)

بحرانی در تفسیر خود، روایتی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت خطاب به مردی فرمود: شما به چه کسی فتا می‌گویید؟ عرض کرد: به جوان. حضرت فرمود: «نه، فتا مؤمن است. اصحاب کهف همگی بزرگسال بودند؛ اما خداوند آنان را به‌سبب ایمانی که داشتند، فتیه (جوانان، جوانمردان) نامید. ای سلیمان هرکه ایمان به خدا داشته باشد و تقوا پیشه کند، فتا است». (حسینی بحرانی، 1419: 6 / 198)

در معانی‌الأخبار آمده است که فردی گفت: در حضور امام صادق(ع) سخن از جوانمردی به‌میان آمد و او فرمود: «شما گمان می‌کنید جوانمردی به بی‌باکی و لاابالی‌گری است؟ خیر، جوانمردی عبارت از سفره‌ای گسترده، بخششی وافر و چهره‌ای گشاده و بشاش در ملاقات دیگران».  (صدوق، 1372: 119) برخی گفته‌اند اشاره به فسق و فجور در این روایت ازآن‌روست که در زمان حضرت، عده‌ای همانند سفیان ثوری معتقد بودند برای رسیدن به فتوت باید بعد از انجام گناهانی توبه نمود؛ گویا بدون گناه نمی‌توان به این جایگاه دست یافت و این بیان حضرت ناظر به چنین دیدگاهی است. (بنگرید به: طریحی، 1985: 1 / 325)

به هر روی، در روایات فراوانی از مفهوم فتوت سخن به‌میان آمده که در این مجال به طرح مواردی بیش از این نیازی نیست.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. ابن‌بطوطه، 1359، سفرنامه، ترجمه دکتر محمّدعلی موحّد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

3. ابن‌منظور، 1408 ق، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

4. ابن‌فارس، احمد، بی‌تا، معجم مقاییس اللغه، قم، دار الکتب العلمیه.

5. افشاری، مهران، 1382، فتوت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

6. ــــــــــــــ و مهدی مداینی، 1381، فتوت و اصناف، تهران، نشر چشمه.

7. بغدادی، ابن‌معمار [ابوعبدالله أبوالمکارم]، 1958 م، کتاب الفتوه، تصحیح مصطفی جواد و دیگران، بغداد، مکتبة المثنی.

8. پازوکی، شهرام، 1384، حکمت هنر و زیبایی در اسلام، تهران، فرهنگستان هنر.

9. جوهری، اسماعیل بن حماد، 1399 ق، الصحاح، بیروت، دارالعلم للملایین.

10. حر عاملی، محمد بن الحسن، 1412 ق، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت.

11. حسینی بحرانی، سید هاشم، 1419 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه البعثه.

12. زرین‌کوب، عبدالحسین، 1385، جستجو در تصوف ایران، تهران، امیرکبیر.

13. سلّمی، ابوعبدالرحمن، 1385، جوانمردی و جوانمردان [کتاب الفتوه]، ترجمه قاسم انصاری، قزوین، حدیث امروز.

14. شرفی، محبوبه، 1376، «سازمان فتیان و نقش خلیفه عباسی در احیاء آن»، ایران شناخت، شماره 6 .

15. شفیعی کدکنی، محمدرضا، 1386، قلندریه در تاریخ، تهران، انتشارات سخن.

16. صدوق (ابن‌بابویه)، محمد بن علی، 1372، معانی الاخبار، قم، مکتبة المفید.

17. صراف، مرتضی، 1370، رسائل جوانمردان مشتمل بر هفت فتوت‌نامه، مقدمه هانری کربن، تهران، انجمن ایران‌شناسی فرانسه و انتشارات معین.

18. طریحی، فخرالدین، 1985 م، مجمع البحرین، بیروت، دار و مکتبة الهلال.

19. طوسی، احمد بن محمد، 1360، سماع و فتوت، بی‌جا، بی‌نا.

20. عفیفی، ابوالعلاء، 1369، الملامتیة و الصوفیة و اهل الفتوة، ترجمه مهدی تدین، گردآوری نصرالله پورجوادی، بی‌نا.

21. عنصرالمعالی، کیکاووس بن اسکندر بن قابوس، 1312، قابوسنامه، سعید نفیسی، تهران.

22. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، 1374، رساله قشیریه، ترجمه ابوعلی حسن بن احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، علمی و فرهنگی.

23. کاشانی، عبدالرزاق، 1369، تحفة الاخوان فی خصایص الفتیان، تصحیح سید محمد دامادی، تهران، علمی و فرهنگی.

24. کربن، هانری، 1363، آیین جوانمردی، ترجمه احسان نراقی، تهران، نشر نو.

25. کلینی، محمد بن یعقوب، 1364، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

26. گنون، رنه، 1361، سیطره کمیت و علائم آخرالزمان، ترجمه علی محمد کاردان، تصحیح اسماعیل سعادت، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

27. گولپینارلی، عبدالباقی، 1379، فتوت در کشورهای اسلامی و مآخذ آن به همراه فتوت‌نامه منظوم ناصری، ترجمه توفیق، ه‍ سبحانی، تهران، روزنه.

28. مطهری، مرتضی، 1380، مجموعه آثار، ج 3، قم، صدرا.

29. مولوی، جلال الدین، 1362، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد نیکلسون، تهران، امیرکبیر.

30. میبدی، رشیدالدین، 1357، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر.

31. ناتل خانلری، پرویز، 1348، آیین عیاری، مجله سخن، دوره نوزدهم، ش 6 ـ 1.

32. نصر، سید حسین، 1385، قلب اسلام، ترجمه سید محمد صادق خرازی، تهران، نشرنی.

33. واعظ کاشفی سبزواری، ملاحسین، 1350، فتوت‌نامه سلطانی، به اهتمام محمدجعفر محجوب، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.

34. هولود، رناتا (گردآورنده)، 1385، اصفهان در مطالعات ایرانی، تهران، فرهنگستان هنر.

منبع: فصلنامه اخلاق - شماره 14

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

یک شنبه 8 دی 1392  8:59 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها