ب) مسیحیت
با توجه به اعتقاد مسیحیان مبنی بر مصون بودن کتاب مقدس از خطا، (دوم تیموتائوس، باب 3، فقرات 17 ـ 15؛ اول تسالونیکیان، باب 2، فقره 13؛ دوم پطرس، باب 1، فقره 21؛ سارو خاچیکی، 1982: 7) و وجود آموزه فیض الهی، موضوع شفاعت عقوبت، در بین مسیحیان گسترس بسیاری یافته است؛ بدینمعنا که ظهور حضرت عیسی(ع) در دنیا و قربانی شدن او، برای نجات و رستگاری انسان از ارتکاب گناه اولیه است؛ ازاینرو، اساس کار و نقش عیسیمسیح در هستی، نقش یک منجی و واسطه مستقل بین انسان و خداست؛ زیرا، «هرچه هست، بهوسیله او آفریده شده و چیزی نیست که آن را نیافریده باشد». (یوحنا، باب 1، فقره 3)
در اناجیل نمونههای زیادی از عمل شفاعت حضرت عیسی(ع) یا دعای شفاعتی آن حضرت درباره نجات و رستگاری، ایمان، شفای انواع بیماری، امراض، زنده کردن، برکت دادن به غذا و برکت به اموال و فرزندان بیان شده است که برخی از آنها که بیانگر نقش مستقل عیسی در شفاعتاند عبارتاند از:
1. من برای مردم دنیا دعا نمیکنم؛ بلکه برای این شاگردان دعا میکنم که بهدست من سپردهای، چون از آنِ تو هستند؛ زیرا، هرچه از آنِ من است، متعلق به توست، و هرچه از آنِ توست، متعلق به من نیز، است. (همان: باب 17، فقرات 9 و 10)
2. عیسی مسیح میتواند همه آنانی را که به حضور خدا میبرد، کاملاً نجات دهد؛ و چون، همیشه زنده است، پیوسته در حضور خدا برای ما وساطت کرده، این حقیقت را که با خون خود تاوان گناهان ما را پرداخته است، یادآوری میکند. (عبرانیان، باب 7، فقره 25)
3. ای شمعون! شیطان میخواست همگی شما را بیازماید و همانند گندم غربال کند؛ اما من برای تو دعا کردم تا ایمانت از بین نرود. پس وقتی توبه کردی و بهسوی من بازگشتی، ایمان برادرانت را تقویت و استوار کن. (لوقا، باب 22، فقره 31)
4. خدا فرزند خود را برای محکوم کردن مردم، نفرستاده است، بلکه او را برای نجاتشان فرستاد. هیچ محکومیت و هلاکتی در انتظار کسانی که به او ایمان بیاورند، نیست؛ ولی کسانی که به او ایمان نیاورند، از هماکنون محکوماند. (یوحنا، باب 3، فقره 17 و 18؛ غلاطیان، باب 3، فقره 13)
با توجه به موارد فوق عیسی(ع) بین خود و خدا نوعی مالکیت نسبتبه مؤمنان قائل است. و شرط شفاعت شفیع، حیات مادی اوست. اما آیا بعد از مرگ شفاعتش در دنیا ادامه دارد؟
آنچه در عهدین آمده، مربوط به حیات شفیع، بهمنظورهای مختلفی است که در اینجا به مواردی از آن اشاره میشود.
در عهد قدیم، موارد متعددی از شفاعت حضرت ابراهیم، موسی، داوود، سلیمان، ایوب و ... آمده است که عبارتاند از:
الف) صرفنظر کردن خداوند از داوری درباره آنان؛ (پیدایش، باب 18، فقرات 32 ـ 23؛ اعداد، باب 14، فقرات 19 ـ 13؛ یوئیل، باب 2، فقره 17)
ب) برکت دادن به قوم آنان؛ (اعداد، باب 6 ، فقرات 22 و 23؛ مزامیر، باب 122، فقرات 8 ـ 6)
ج) شفای بیماران؛ (اول پادشاهان، باب 17، فقره 20؛ اعمال رسولان، باب 28، فقره 8) و ... .
متن بعضی از موارد فوق عبارتاند از:
1. حضرت داوود به خدا گفت: من مقصر و گناهکار هستم؛ زیرا من بودم که دستور سرشماری دادم. اما این مردم بیچاره چه کردهاند؟ ای خدا من، خاندان مرا مجازات کن! ولی قوم خود را از بین نبر؛ (اول تواریخ، باب 21، فقره 17)
2. دعای حضرت سلیمان؛ الان ای خداوند، خدای اسرائیل، از تو خواستارم که آنچه به پدرم وعده دادی انجام بشود! (دوم تواریخ، باب 6 ، فقرات 42 ـ 16)
3. شفاعت حضرت ابراهیم برای نجات قوم سدوم، از عذاب مهلک الهی؛ (پیدایش، باب 18، فقرات 32 ـ 23)
4. حضرات داوود و ایوب(ع) نسبت به فرزندانشان، در دنیا؛ «داوود به خدا التماس کرد که بچه را زنده نگاه دارد و بدین منظور روزه گرفت و به اتاق خود رفته، تمام شب روی زمین دراز کشید» (دوم سموئیل، باب 12، فقره 16؛ اول تواریخ، باب 29، فقره 19)
اما در عهد جدید، ضمن مقید بودن عمل شفاعت بهشرط پیشگفته (حیات شفیع) شفاعت در این جهان بهوسیله حضرت عیسیمسیح، و روحالقدس، و در جهان آخرت توسط حضرت عیسی(ع) انجام میگیرد. ازاینرو، نوشته شده است: «چون شفاعت مسیح را داریم بههیچوجه، احتیاج به شفاعت دیگر نخواهیم داشت، اعم از اینکه مقدس یا ملک باشد». (هاکس، 1383: 525)
همچنین در آنجا آمده است: «درحقیقت، واسطه حقیقی و تنها بین خدا و انسان در جهان عیسی است». (همان: 907) در اینجا به بیان چند نمونه از کتاب مقدس اشاره میشود.
1. گرچه عطایایی که خدا به ما میبخشد گوناگون است، اصل و منشأ تمام آنها، روحالقدس است. (اول قرنتیان، باب 11، فقره 4) همچنین نوشته شده است: اوست که تصمیم میگیرد به هرکس چه عطایی ببخشد. (همان: فقره 11)
2. عیسی(ع) دیوانهای را شفا داد. (مرقس، باب 5)
3. اگر کسی نزد مردم اعتراف کند که به من ایمان دارد، من نیز، از او نزد پدر آسمانی خود تعریف خواهم نمود. ولی اگر کسی پیش مردم مرا رد کند، من هم، نزد پدر آسمانی خود، او را رد خواهم نمود. (متی، باب 10، فقرات 32 و 33)
4. در دعا اسم مرا ببرید، از خدا بخواهید و بگیرید، تا شاد شوید و شادیتان کامل شود. (یوحنا، باب 16، فقره 24)
5. در مسیحیت حتی از قاتلین نبی (حضرت عیسی) شفاعت میشود؛ زیرا، عیسی درباره کسانی که وی را مصلوب ساختند، چنین گفته است: ای پدر! این مردم را ببخش! چراکه نمیدانند چه میکنند. (لوقا، باب 23، فقره 34)
به عقیده مسیحیان، عیسی با تسلیم شدن کامل و اطاعت مطلق، دیواری را که گناه بین خدای بینهایت شایسته و انسان متمرد قرار داده بود، منهدم کرد. (میشل، 1377: 88)
ج) اسلام
قرآن مجید ابعاد مختلف این موضوع را بهصورت جامع بیان نموده است که در ذیل خواهد آمد:
1. پذیرش اصل شفاعت. (دخان / 41 و 42)
2. شفاعت فرع بر مالکیت بوده، مطلقاً از آنِ خداوند است: «قُلْ لِلَّه الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً» (زمر / 44) همچنین «لَیسَ لَهُمْ مِنْ دُونِه وَلِی وَ لا شَفِیعٌ». (انعام / 51)
3. شفاعت عقوبت مربوط به دو صفت رحمانیت و غفاریت خداوند است؛ (إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ).
4. خداوند بهصورت غیرمستقل به عدهای اجازه شفاعت داده است. (بقره / 255)
5. شفاعت برخی را مردود دانسته است. (انعام / 94)
6 . اوصاف شافعان و مشفوعان را بیان داشته است. (زخرف / 86 ؛ مدثر 43)
7. دنیا و آخرت ظرف و قلمرو شفاعتاند. (آلعمران / 159؛ نساء / 64 ؛ یوسف 98؛ طه / 109؛ بقره / 48؛ هود / 107)
8 . محروم کردن برخی، از منافع شفاعت. (غافر / 18؛ مدثر / 48 ـ 46؛ منافقون / 6)
از منظر دیگر، قرآن مجید در برخی آیات به شفاعت تکوینی، و در برخی دیگر به شفاعت رهبری در این جهان پرداخته است. منظور از شفاعت تکوینی تأثیر متقابل اسباب و علل مادی و غیرمادی ـ دعای اشخاص خاص در حق دیگران ـ به اذن الهی و تحت امر اوست. قرآن مجید درباره شفاعت تکوینی میفرماید: «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیام ٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یدَبرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِیع ٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِه ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ». (یونس / 3) با توجه به کلمه تدبیر در آیه، جهان خلقت به گونهای طراحی شده است که علل و اسباب مادی و غیرمادی بهصورت غیراستقلالی نیز، در تدبیر این عالم تأثیرگذاراند.
منظور از شفاعت رهبری فراهم شدن اسباب رهایی انسانها از عذاب الهی و موجبات رحمت، بهوسیله راهنمایان الهی است. قرآن مجید دراینباره میفرماید: «یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لا یشْفَعُونَ إِلَّا لِمَن ِ ارْتَضَى وَ هُمْ مِنْ خَشْیتِه مُشْفِقُونَ». (انبیا / 28) «یوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاس ٍ بإِمَامِهمْ فَمَنْ أُوتِی کِتَابَهُ بیمِینه فَأُولَئِکَ یقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَ لا یظْلَمُونَ فَتِیلًا». (اسراء / 71) ازاینرو، راهنمایان الهی خطاب به مخاطبین خود میگفتند: «قُولُوا آمَنَّا باللَّه وَ مَا أُنْزِلَ إِلَینَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتی مُوسَى وَ عِیسَى وَ مَا أُوتِی النَّبیّونَ مِنْ رَبّهمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ». (بقره / 36) همچنین«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». (حج / 77)
استاد مطهری درباره شفاعت در رهبری نوشته است:
زمانی که یک انسان سبب هدایت انسانی دیگر میشود رابطه رهبری و پیروی در میان آنان در رستاخیز بهصورت عینی در میآید و«هادی» بهصورت پیشوا و امام، و «هدایتیافته» بهصورت پیرو و مأموم ظاهر میگردد. در مورد گمراه ساختن و اغوا هم همینطور است. (مطهری، 1368: 230)
در قرآن مجید، آیات مربوط به شفاعت عقوبت در آخرت از یکسو، برای مبارزه با عقاید باطل دوران جاهلیت (مانند بتپرستان، یهودیان و نصاری) و ازسوی دیگر، برای تصحیح عقاید موحدان، به دو شیوه سلبی و ایجابی بیان شدهاند؛ ازاینرو، میتوان ادعا کرد بیشترین آیات قرآن مجید، درخصوص شفاعت، مربوط به ظرف آخرت است؛ «مجموع آیات شفاعت ناظر به روز رستاخیز است و میرساند که در چنین روزی گروهی به اذن خداوند به داد افراد رسیده و به اذن الهی آنان را کمک میکنند». (سبحانی، 1369: 8 / 67)
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. ابنبابویه قمی (صدوق)، محمد بن علی، 1413 ق، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
3. الن آنترمن، 1385، باورها و آیینهای یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
4. بحرانی، سیدهاشم، 1416 ق، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بعثت.
5. جوادی آملی، عبدالله، 1383، تفسیر موضوعی قرآنکریم (توحید در قرآن)، ج دوم، قم، اسراء.
6. ـــــــــــــــــــــــــــ ، 1383، تفسیر موضوعی قرآنکریم (معاد در قرآن)، ج پنجم، اسراء، چ دوم.
7. حلی، جمالالدین ابیمنصور حسن بن یوسف، 1363، انوار الملکوت فى شرح الیاقوت، بیجا، الرضی ـ بیدار، چ دوم.
8. حیدری، سیدکمال، 1425، بحوث فی حقیقتها و اقسامها و معطیاتها، بیجا، دار فراقد.
9. دنیز ماسون، 1385، قرآن و کتاب مقدس، ترجمه فاطمه السادات تهامی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی.
10. دهخدا، علیاکبر، 1373، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
11. راغب اصفهانی، 2005 م، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق محمد خلیل عیثانی، بیروت، دارالمعرفه، الطبعة الرابعه.
12. زبیدی، محمدجواد، 1426 ق، مفهوم الشفاعه فى القرآن، قم، دار فراقد.
13. سارو خاچیکی، 1982، اصول مسیحیت، بیجا، حیات ابدی، چ دوم.
14. سبحانی، جعفر، 1369، منشور جاوید، ج 8 ، قم، دارالقرآن الکریم.
15. ــــــــــــــــــ ، 1385، الوهابیه فی المیزان، قم، مؤسسه الامام الصادق، چ سوم.
16. ــــــــــــــــــ ، 1427 ق، محاضرات فی الهیات، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چ دهم.
17. طیب، عبدالحسین، 1378 ش، اطیب البیان فى تفسیر القرآن، قم، اسلامی.
18. عروس حویزی، عبدعلی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان.
19. علاء البصری، 1415 ق، حافظ، شرح مصطلحات کلامی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی.
20. کهن، ابراهام، 1382، گنجینهای از تلمود، ترجمه امیرفریدون گرگانی، تهران، اساطیر.
21. عهدین.
22. لاهیجی، عبدالرزاق، 1364، سرمایه ایمان، قم، الزهراء، چ دوم.
23. مستر هاکس، 1383، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، چ دوم.
24. مطهری، مرتضی، 1368، عدل الهی، تهران، صدرا.
25. موسوی خمینی، روح الله (امام)، 1382، عدل الهی از دیدگاه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ سوم.
26. میشل، توماس، 1377، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ دوم.
27. نرمافزار جامع تفاسیر، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 6