*هر کس یقین ندارد، جزء امّت پیامبر اکرم(ص) نیست!
میدانید دلیل چیست؟ این اعمال برای این است که به مقام یقین نرسیدیم، هر کس یقینش بالا نبود، جزء امّت نیست. چون پیغمبر(ص)فرمودند: «ما اُعْطِیَتْ اُمَّةٌ مِنَ الیقینِ أفضلَ مِمّا اُعْطِیَتْ اُمَّتی» به هیچ امّتی، یقینی برتر از امّت من داده نشده است. یعنی اگر مقام یقینت، مقام بالایی نبود؛ معلوم است جزء امّت پیامبر نیستی، هر چند به ظاهر اسمت جزء امّت پیامبر باشد. تو که مسلمان هستی، باید یقین داشته باشی که باید بالا باشی، تو باید تمکّن در زمین داشته باشی، تو باید رفعت و نصرت داشته باشی و ... .
لذا ما چون یقین نداریم، گرفتار میشویم. همانطور که عرض کردم امّت ابیعبدالله(ع)، امّت قلیله بود، امّا یقین داشت و به همین علّت، پیروز شد، ولو به ظاهر از بین رفت.
*یک حدیث رمزیّه از پیامبر اکرم(ص)
البته پیغمبر(ص) نکتهای را فرموده که رمز است و باید این مطلب را به نام حدیث رمزیه به ذهن بسپارید، حضرت فرمودند: «اُمّتی اُمّةٌ مُبارَکَةٌ، لا یُدْرى أوَّلُها خَیْرٌ أو آخِرُها خَیْرٌ» امّت من، امّت خجستهاى است که معلوم نیست که اوّل آن بهتر است، یا آخر آن. پس این حدیث، رمز است که پیغمبر(ص) به ما داده؛ یعنی امکان دارد آخرالزّمان، امّت حقیقی پیامبر(ص) بیاید که همینطور هم هست. کما اینکه آمده و شما مردم با همین وفا و صفای خود این را نشان دادید که شیعه واقعی و معتقدان به اسلام ناب محمدی - به قول امام راحل - و امّت آقاجان، امام زمان(روحی له الفداء) هستید.
پس این روایت، حدیث رمزیّه است، «اُمّتی اُمّةٌ مُبارَکَةٌ، لا یُدْرى أوَّلُها خَیْرٌ أو آخِرُها خَیْرٌ»؛ چون هر چه به آخر میرسد، خیلی از مطالب را با همدیگر میبینند. البته فقط یک عدّه میبینند و همه اینطور نیستند.
البته به فضل الهی و به عنایت مولاجانمان، امام زمان(روحی له الفداء) با وجود اینکه بالاخره باید همهمان نگرانیهایی داشته باشیم؛ چون انسان باید همیشه نگران دینش باشد؛ ولی این امّت، امّت مرحومه است. پیامبر(ص) فرمود:«إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ أُمَّةٌ مَرْحُومَة» این امّت من، امّتی است که در سایه رحمت حقّ است.لذا با همه این نگرانیهایی که ما داریم، از جمله اینکه نسلمان کم شده و یهود چنین کلاه گشادی بر سر ما گذاشته و ما را فریب داده است؛ امّا این را هم باید به شما عرض کنم که الحمدلله خیلیها هم دارند به سمت شیعه میآیند.
با وجود این همه بمباران تبلیغاتی که وهابیّت ملعون که بازوی یهود است (برای بنده به اندازه یک سرسوزن شک نیست که وهابیّت، یهودی است. اینها یهودی محض هستند و اصلاً عمربنعبدالوهاب یهودی بوده و یهود توانست به این وسیله در دین نفوذ کند. لذا هیچ شکی نیست که اینها یهودیاند و متأسّفانه یهود، مکه و مدینه را در دست دارد. دیگر چه کنیم که حالا امّت بیدار شوند و بفهمند)انجام میدهد؛ امّا باز هم إنشاءالله امّت شیعیان پیروز خواهد بود، «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ».
کما اینکه عرض کردیم: امّت قلیله ابیعبدالله(ع) توانست پیروز شد، منتها همهشان مطیع امام بودند، إنقلتی نداشتند و برای خودشان ادّعای«أنا رجلی» نمیکردند. از حبیببنمظاهر گرفته، تا آن طفل شش ماهه، همه و همه مطیع امام بودند و طبیعی است که پیروز شدند.
لذا این پیروزی إنشاءالله برای ما شیعیان هم به وجود میآید، همانطور که حضرت بشارت پیروزی به امّتی دادند که بداند باید ارجمند، دیندار و سربلند و بداند پیروزی و قدرت یافتن در روی زمین مال آنهاست. امّا اگر امّتی، کنار بنشیند و کاری از پیش نبرد، پیروز نخواهد شد. همان طرز تفکری که متأسفانه یک گروه منحرف فکری که ما داریم؛ یعنی حجتیّه دارند. این کار در یهود هم انجام میشود و یک عدّه از یهودیان هستند که این طرز تفکّر را دارند - که ای کاش در یهود بیشتر هم میشد - مثل همین حجتیّهایها که میگویند: باید دست روی دست بگذاریم تا خود آقاجان امام زمان بیایند، مدام هم میگویند: « ملئت ظلماً و جوراً». اتّفاقاً یک عدّه از آنها هم که در نیویورک و ... هستند، همین عقیده را دارند که یادتان هست آقای احمدی نژاد میرفت، از او استقبال میکردند و میگفتند: بیایید باهم همکاری کنیم. آنها میگویند که اصلاً نباید دولت به نام دین یهود تشکیل داد و اینکه کشور درست کردیم، اشتباه کردیم و باید آنقدر بایستیم که حضرت موسای کلیم بیاید.
در حالی که پیامبر(ص) نمیفرماید در چه زمانی، مثلاً نمیفرماید: «فی زمان إبنی اسمه کاسمی»، امّا میفرماید: « و التَّمْکینِ فی الأرضِ»، بشارت باد این امّت را بر اینکه در روی زمین قدرت مییابد و این صراحت روایت است.
پس ما باید بر این اعتقاد داشته باشیم که اگر از آنچه که در دست دیگران هست، چشمپوشی کنیم؛ بهترین امّت هستیم و آنوقت اعلی مراتب جنت را به ما میدهند.
*چگونه میتوانیم هم نیازهای خود را وارد کنیم و هم محتاج بیگانگان نباشیم؟
در جلسه گذشته عرض کردیم که باید به ما صبر کردن را یاد میدادند. البته این مطلب به این معنا نیست که ما در فقر باشیم. بلکه به این معناست که ما باید صبر داشته باشیم و آن صبر اولیّه - که گفتیم سه مورد صبر داریم - را که در مقابل لذایذ دنیاست، رعایت کنیم و إلّا پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی(ص) فرمودند: «خَیْرُ اُمّتی الّذینَ لَم یُوَسَّعْ عَلَیْهِمْ حتّى یَبْطَروا ، و لَم یُضَیَّقْ عَلَیْهِمْ حتّى یَسألُوا» بهترین افراد امّت من، کسانى هستند که نه در رفاه آنچنانی هستند که سرمست شوند، سرکشی کنند و اصلاً حواسشان نباشد چه خبر آخرتی هست و ...، و نه آنگونه تنگدست مىشوند که دست گدایی جلوی دیگران دراز کنند.
لذا ملاک ما این نیست که خدای ناکرده فقر باشد. بلکه میگوییم: مسلمان، مؤمن، امّت پیغمبر(ص) سرکشی و بریز و بپاشهای بیجا نمیکند. ما خواستیم ابرویش را درست کنیم، زدیم چشمش را کور کردیم! در دولت به ظاهر سازندگی آمدند مردم را دعوت کردند که این، اشتباه است. نه باید آنطور بود و نه اینکه در تنگنا باشی که دستت جلوی دیگران دراز شود. طوری که شاید به خاطر همین ریخت و پاشها، مجبور شوی دستت را جلوی دیگران از جمله یهود و نصارا دراز کنی. در حالی که باید خودکفا باشید و روی پای خودتان بایستید.
پس اسراف نکنید که بتوانید اینطور رفتار کنید. باید به ما یاد بدهند که چگونه مصرف کنیم. بارها هم بیان کردم که در بعضی از مطالب، درست مصرف کردن، با اسراف، دو چیز است. کسی نمیگوید: مصرف نکن، امّا درست مصرف کن؛ یعنی زیاده مصرف نکن و به موقع مصرف کردن. اگر انسان اینها را بداند، دیگر نه سرمست میشود و نه دست گدایی دراز میکند. جالب این است که همه اینها را هم دین برای انسان بیان کرده است. اصلاً هیچ چیزی نیست که دین بیان نکرده باشد، همه را از صفر تا صد برای ما بیان کرده است.
معلوم است اگر بداند چگونه مصرف کند، آنوقت دیگر دستش جلوی یهود و نصارا دراز نمی-شود. الآن طوری شده که معالأسف خودشان هم فهمیدند که اگر در بعضی از چیزها به ما رحم کنند، به نفع خود آنهاست؛ چون ما دیگر تولید نمیکنیم. در حالی که شما در حینی که دارید آرام آرام وارد میکنید، باید تولید کنید تا یک زمانی شما را در تنگنا قرار ندهند. مثلاً در همان زمانی که اینکه گندم وارد میکردیم، آرام آرام تولید گندم بالا رفت، تا جایی که ما از آوردن گندم مستغنی شدیم. ولی متأسّفانه دوباره برعکس شد. کسی نمیگوید: نیازهایمان را برآورده نکنیم. ولی مراقب هم باشیم که اگر روزی دشمن خواست از این ابزار استفاده کند، نتواند. مثلاً شاید یک روز دشمن بخواهد، یک پارچه، یک نخ و یا یک ابزاری را تحریم کند و به ما ندهد؛ نباید طوری باشد که ما دیگر نتوانیم کاری انجام دهیم.
چرا از اوّل خودمان تولید نکردیم؟ چون وقتی دیدیم راحت دارد وارد میشود، گفتیم: به صرفه نیست که خودمان تولید کنیم و یکی از اشتباهات بسیار مسلّم ما همین است که من در درس شذراتالمعارف برای بعضی از دوستان دانشگاهی و روحانیون عرض کردم. لذا اینکه کسی بگوید: ما چون الآن خودمان به این مطالب اصلی میپردازیم، نیاز نداریم این ابزار را تولید کنیم؛ چون آنها را میتوانیم وارد میکنیم و اگر خودمان بخواهیم تولید کنیم، گرانتر از این در میآید که وارد کنیم؛ اشتباه محض است و یکی از کلاههای گشاد است که سر دولت ما، اقتصاددانهای ما و کسانی که ادّعا میکنند مهندس هستند، گذاشتند.
مثلا بنده میدانم که الآن اگر بخواهم این لیوان را تولید کنم، این لیوان راحت دارد از خارج به قیمت ده تومان وارد میشود، امّا اگر من تولید کنم، پانزده تومان میشود؛ لذا میگویند: کار عقلایی نیست که ما تولید کنیم. در حالی که اتّفاقاً من باید پانزده تومانی تولید کنم و در کنار آن ده تومانی هم وارد کنم که اگر یک روز ده تومانی را ندادند، من بتوانم پانزده تومانی را خودم تولید کنم. نه اینکه بگویم: این به صرفه نیست و اصلاً تولید نکنم. این غلط محض است، این اصلاً با اقتصاد اسلامی نمیخواند و خلاف آن است. چون امکان دارد یکدفعه دست شما را در حنا بگذارند. مثلاً یکدفعه چینیها کارخانه شما را میخوابانند. ما باید یک مقدار به خودمان فشار بیاوریم و بدانیم مطمئنّاً اگر خودمان تولید کنیم، بسیار بهتر است. اصلاً این حرفها چیست که میزنید و میگویید: اگر وارد کنیم، صرفه آن بیشتر است؟! اقتصاد دینی با این حرفهای دنیایی نمیخواند.
*رونق دادن به کالاهای ایرانی
ما خودمان اقتصاد اسلام را خراب و یهود را قوی کردیم. باید دولت یاد بدهد که دو زار گرانتر بخر، امّا مال خودمان را بخر. باید تبلیغات شود. البته دفعات اوّل، خراب است. معلوم است جنس ایرانی نسبت به جنس خارجی کلّی تفاوت دارد، امّا آنقدر تولید میکنیم که بهتر از آنها شود. البته برای بعضی سود دارد، وارد می کنند، دوبله سوبله میفروشند و نمیخواهند کالاهای ایرانی رونق بگیرد. باید دست اینها را قطع کرد و با اینها مبارزه کرد؛ چون این خلاف اقتصاد دین است.
اقتصادی که آیتالله العظمی شاهآبادی در شذراتالمعارف بیان میکند، اقتصادی است که تولید در دست شما باشد، نه اینکه تولید در دست یهود و نصارا باشد و بیاورند به ما تحویل هم بدهند. همین الان در بحث بیست درصد و سی درصد و بیشتر، اصلاً بدون هیچ قید و شرطی میگویند: ما میآوریم تحویل شما میدهیم. خود همین شرط نکردن، فریب برای ماست. باید بگوییم: نه ما چنین چیزی نمیخواهیم. چه غلطی میتوانند بکنند؟! تا حالا چه غلطی توانستند بکنند که از این به بعد بکنند؟! تا حالا زنده نبودیم، تا حالا نخوردیم، تا حالا نپوشیدیم، تا حالا نیاشامیدیم؟! از این به بعد هم همین است.
اتّفاقاً اگر بگویند:تولید بیست درصد را قطع کنید، ما به جای آن به شما چهل درصد هم میدهیم، بدون قید و شرط هم میدهیم، هرچه هم دلتان خواست میدهیم و حتّی آنقدر میدهیم بمب هم درست کنید (البته این حرف آنهاست و إلّا ما که اهل این حرفها نیستیم)؛ ما میگوییم: ما اصلاً قبول نمیکنیم. حالا بعضی حرفهای زیادی میزنند، البته بعضی هم هوا برشان داشته و به موقع تودهنی هم به آنها میزنیم و اینطور نیست که آنها را رها کنیم.
*عزّت مسلمین در پذیرش بلایا
اسلام میفرماید: عزّت شما اینطور است که بلاها را بپذیرید و صبر کنید. «خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّهِ و فَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ إنّ جَزاءهُ علَى اللّهِ أعلى مَراتِبِ الجنّةِ» هر کس هم که در مقابل لذایذ دنیا صبر کند و به آخرت دل ببندد و از آنچه در دست کفّار است، چشمپوشی کند؛ خدا اعلی مراتب جنّت را به او میدهد. خیلی جالب است که نفرمود: اعلی درجات جنّت را به کسی میدهم که دائم نماز شب بخواند. از طرفی هم نفرمود: «إنّ جَزاءهُ مِن اللّه»، بلکه فرمود: «إنّ جَزاءهُ علَى اللّه»، یعنی بر خدا فرض است و خدا برای خودش فرض کرده؛ چون کسی نمیتواند بر خدا فرض کند. اگر در این نکات تأمّل کنیم، خیلی از مطالب برای ما معلوم میشود.
پس مراتب اعلی جنّت در صبر در برابر دشمن است است که بهترین امّت هم کسی است که چنین خصوصیّتی داشته باشد.حالا بیان میکنیم که امام این امّت هم چه خصوصیّاتی دارد تا ببینیم برای همین بود که ابیعبدالله(ع) پیروز شد.
امّا پیامبر(ص) هم باز این امّت را نداشتند. خود امام راحل بیان فرمودند: من میتوانم به جرأت بگویم که مردم ما از امّت خود پیامبر(ص) هم بالاتر هستند. لذا ما امّتش را داریم، فقط مسئولین ما نباید فکر کنند که خبری شده، امّت باید از این به بعد، باز هم هوشیار باشند و افرادی را که انتخاب میکنند، با در نظرگرفتن مقاومتشان انتخاب کنند.
«السّلام علیک یا اباعبداللّه(ع)»
شب جمعه، شب زیارتی اباعبدالله الحسین(ع) است. وقتی کسی با خدا معامله کند، همه ایّام برای او میشود. در شب قدر، زیارت ابیعبدالله(ع) داریم. در عید فطر، زیارت ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) داریم. در هر ایّام خاصّی، زیارت ابیعبدالله(ع) داریم. به خصوص شبهای جمعه هم که شب رحمت و شب مغفرت و شب برکت است، شب زیارتی ابیعبدالله(ع) است. انسان با خدا معامله کند، ببینید چطور به او مرحمت میکند!