شرحی بر عملیات کربلای 4
عملیات کربلای 4 با رمز «محمد رسول الله (ص)» در محور ابوالخصیب به صورت گسترده از تاریخ سوم دی ماه 1365 تا روز پنجم دی ماه همان سال به فرماندهی سپاه انجام شد.
با لو رفتن طرح عملیات پیش از آغاز آن توسط هواپیماهای آواکس، مسدود کردن حفر کانال در معبر اصلی محور و پر کردن آن با مازوت جهت زمین گیر کردن نیروهای ایرانی به شکست نیروهای ایرانی منجر شد. اما شکست پلی برای پیروزی عملیات کربلای 5 که سرزمین شلمچه را ماندگار کرد، شد.
عملیات کربلای 4
بر اساس راهبرد نظامی ارائه شده از سوی سپاه پاسداران به مسئولین کشور، برای نیل به پیروزی در جنگ میبایست در جبهه جنوب، جادههای شمالی و جنوبی بصره و نیز در جبهه شمالی، جادههای مواصلاتی کرکوک به بغداد قطع و یا تهدید شوند و در نتیجه، صدور نفت عراق به خارج کاملا قطع گردد و سپس حرکت اصلی به سمت بغداد آغاز شود.
بر همین اساس، محاصره و سپس تصرف شهر بصره به عنوان هدف عملیات اصلی سپاه پاسداران در سال 1365 مورد توجه قرار گرفت که برای تحقق آن بهکارگیری حدود 500 گردان و آن هم از سه محور ضرورت یافت لیکن به دلیل مشکلاتی همچون ضعف امکانات نظامی تنها یک محور – به عنوان تنها راه باقی مانده جنگ در جبهه جنوب – انتخاب شد.
به عبارت دیگر، پس از حذف دو محور احاطهای (هور و فاو) منطقه شلمچه و ابوالخصیب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد.
شرح عملیات
عملیات میبایست در ساعت 22: 30 مورخ 3/10/1365 آغاز شود. به همین خاطر غواصهای خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک میکردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگانها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکسالعمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز میکردند. در این حال، رمز عملیات (یا محمد) حدود ساعت 22: 45 اعلام شد و نیروهای عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز به صورت موضعی رخنه کنند.
در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگانها) و هم چنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملاً سازمان غواصها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد. به طوری که نیروهای یگانهای مجاور بعضاً پراکنده شده و اغلب نمیتوانستند روی هدف عمل کنند.
پس از حذف دو محور احاطهای (هور و فاو) منطقه شلمچه و ابوالخصیب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیرهام الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگهام الرصاص – بوارین جلوگیری کرد. مضافاً به این که به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره میبرد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده میشد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت میکرد.
در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
کربلای 4 و پیرش. م. ر
معاونت عملیات سابق تیپ والعادیات، مرتضی پیر یایی در خاطرات خود از کربلای 4 آورده است: بعد از عملیات والفجر 8، عراق بار دیگر در منطقه عملیاتی کربلای 4 از سلاح شیمیایی استفاده کرد، در این عملیات من به عنوان اولین نفر برای روحیه دادن به نیروها، بعد از شلیک اولین بمب خود را به منطقه رساندم و در همین عملیات بیشتر از 500 بمب شیمیایی را خنثی کردم که باعث شد به شدت شیمیایی شده و حتی نابینایی موقت پیدا کنم، پس از آن سردار عسگری نژاد من را به بهداری بردند و از آنجا به اهواز اعزام شدم و بعد از 24 ساعت به تهران فرستاده شدم و در بیمارستان بهارلو و سپس بقیه الله تحت درمان قرار گرفتم.
بعد از بهبودی نسبی با توجه به مسئولیتم برای شرکت در کربلای 5 که به فرموده امام امت بعد از بن بست کربلای 4 شروع شده بود به منطقه بازگشتم و این حضور تا سال 67 ادامه داشت و در این مدت نزدیک به 70 ماه، در واحد خنثی سازی بمب شیمیایی فعالیت کردم و در تمام جبههها به «پیرش. م. ر» معروف شده بودم. در این مدت بدن من در اثر برخورد مکرر با عوامل شیمیایی کاملاً آلوده شده بود و کار به جایی رسید که بدون دستکش، گاز به کار رفته را بو میکشیدم تا عامل به کار رفته را مشخص کنم.
سرنوشت جنگ در شلمچه و پنجضلعی رقم خورد
همچنین جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار عبدالله عراقی در تشریح خاطرات خود از عملیات کربلای 4 بیان کرده است: با عبور غواصان از اروند و درگیری در ساحل عراق، چهار قایق از نیروها بنا بود از کارون به سمت اروند حرکت کنند، ولی به محض ورود قایقها به کارون، مورد اصابت آر پی جی قرار گرفته و نیروهای اسلام مانند شمعی در درون این قایقها آتش گرفته و در آب شناور میشدند.
آن روز هر قایقی که مورد اصابت قرار میگرفت، ترس در دل بسیجیها و دیگر رزمندگان معنایی نداشت، زیرا همه خودشان را برای شهادت آماده کرده بودند.
امثال شهید اکبر رضایی به عنوان فرمانده گردان امام رضا (ع) شخصیتی ناشناخته بود که امروز نیز ناشناخته است و در آن روزها چهرهای آرام داشت.
در شرایط سختی مجروحان و نیروهای سالم و شهدا را تنها با یک قایق در یک شب تا صبح از اروند عبور داده و به عقب بازگرداندیم و هر قایقی از نیروهای دیگر به کمک ما میآمد نیز مورد اصابت گلولههای دشمن قرار میگرفت.
در شرایط سختی مجروحان و نیروهای سالم و شهدا را تنها با یک قایق در یک شب تا صبح از اروند عبور داده و به عقب بازگرداندیم و هر قایقی از نیروهای دیگر به کمک ما میآمد نیز مورد اصابت گلولههای دشمن قرار میگرفت
همزمان با این مسئله، در منطقه پنجضلعی و شلمچه مشغول برنامهریزی برای انجام عملیات دیگری شدیم، زیرا با این عملیات دشمن میخواست به دشمن بفهماند که جمهوری اسلامی ایران دیگر توان انجام عملیات را ندارد.
آموزش افسران اطلاعاتی بعثی توسط آمریکاییها و پوشش منطقه توسط آواکسهای آنها اطلاعات عملیات را در اختیار عراقیها قرار داده و موجب شکست در آن عملیات شد، ولی همین کربلای 4 اگر رخ نمیداد، عملیات پیروزمندانه بعدی در شلمچه و پنجضلعی نیز به وقوع نمیپیوست.
کارشناسان نظامی شوروی، فرانسه و دیگر کشورهای استکباری خط شلمچه را غیر قابل نفوذ میدانستند و دشمن خیالش راحت بود که هر حرکتی از جانب ایران در منطقه، تنها تحرکات ظاهری است اما سرنوشت جنگ در همین شلمچه و پنجضلعی رقم خورد، چرا که تمام توان جمهوری اسلامی ایران و عراق در همین منطقه به کار گرفته شد و عراقیها در مقابل ایمان اراده نیروهای ایرانی شکست خوردند.