آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه به یک تحول جدی در فقاهت شیعه نیاز داریم، تاکید کرد:الان هم که به فقه نگاه کنيد ميبينيد که از 500 سال، 1000 سال پيش، ما خيلي در اين مسئله جلو نرفتيم. ببینید وقتی به کشورهای خارجی مسافرت می کنیم چه محدودیت هایی برای خود درست کرده ایم. این به خاطر احکامی که اکنون اینجا رایج است .به نظر من قرآن زمینه را خیلی باز گذاشته. آیاتی که مثلا در سوره مائده نازل شده روابط ما با اهل کتاب را می گوید. این که می توانید از آنها زن بگیرید، می توانید غذایشان را بخورید و ...
گزیده مصاحبه ایشان با جمهوری اسلامی بدین شرح است: من دنبال این بودم که نظام اسلامي را با تدريج نزول قرآن منطبق بکنم و بگويم شکلگيري نظام اسلامي پايهاش قرآن بوده است. هر جا يک بحثهايي پيش آمده يک آيهاي نازل شده و پيغمبر يک تفسيري از آيهاي کردند يک موضوع حکومت شکل گرفته است. اگر اين کار پياده بشود و کاملاً همه جا بيايد، آن موقع فهم احکام قرآن هم آسان ميشود. الان براي شأن نزول خيلي اهميت نميدهند ولي اهميت دارد و يک شأن نزولي اگر صحيح باشد آدم بهتر قرآن را ميفهمد که اصلاً چه ميخواهد بگويد. آقاي بروجردي يک نکتهاي در درس فقهشان ميگفتند که همه هم آن موقع قبول داشتيم، ايشان ميگفت اگر ما ميخواهيم روايات را بفهميم بايد در کنار آن و قبل از آن وضع اهل سنت را در آن مسئله بدانيم؛ شما همين حالا ببينيد يک کسي يک حرفي ميزند، رهبري يک کلمهاي ميگويند، با توجه به اينکه ميدانيد اين کلمه به کجا دارد اشاره ميکند و چه کسي را هدف گرفته است يک چيزهايي ميفهميد که کسي که نميداند اصلاً نميفهمد آقا دارد چه ميگويد.
آنجا هم اون جوري بوده است در زمان ائمه بيشتر مسائلي که پيش ميآمده توجه و اختلافي که بين نظر ائمه و علماي اهل سنت بوده آن وقت ميشود فهميد که اين روايات چه دارد ميگويد. اين درباره قرآن هم از باب ديگري صادق است، چون اگر آدم نزول قرآن را با واقعيتهاي جامعه آن روز تطبيق دهد بهتر ميفهمد. البته قرآن به صورت کليتر مسئله را بيان ميکند که براي نسلهاي آينده هم کاربرد داشته باشد اما در آن زمان قضيه خاصي بوده است، وقتي اين طوري مسأله ديده شود بطون قرآن هم از اينجا در ميآيد. به هر حال اين کار يک کار لازمي است و پايه ميشود براي تفسيرهاي بعدي.
یکی از بحث هایی که واقعا مهم است ولی یک مقدار تقیه ها نمی گذارد وارد شویم بحث ادیان دیگر است. حالا بسیاری از ادیان را – که در تاریخ بشر هست - ما خبر نداریم. ولی حداقل یهودی و مسیحی و در ایران خود ما زرتشتی و فرقه های دیگر مثل صائبی و اینهایی که امروز هستند ، قرآن به اینها پرداخته است.
قرآن دو سه آیه دارد که من برای اولین بار از مرحوم راشد شنیدم - ایشان شب های جمعه سخنرانی داشت و به این آیات رسید و شجاع تر از همه ما که این احتمال را می دادیم در رادیو این بحث را مطرح کرد-. او [راشد] می گفت: همه ادیان ناجح [رستگار] هستند. اگر به دین خودشان عمل کنند اهل بهشت اند و این طور نیست که حتما باید مسلمان باشند . البته به این شرط که به دین شان عمل کنند. قدری که آدم باریک می شود بحث این است که اسلام هم در دین شان بوده چون آنجا برایشان روشن است که اسلام می آید و حاکم بر همه این ادیان است.
من فکر می کنم یکی از مواردی که جای آن خیلی خالی است این است که آدم بتواند با ادیان دیگر همکاری کند. دنیا دارد کوچک می شود. مگر کسی به همین آسانی از عقیده اش – چه ارثی و چه علمی – دست برمی دارد؟ ما باید این واقعیت قرآن را اینجا نشان بدهیم.
به نظر من قرآن زمینه را خیلی باز گذاشته است. آیاتی که اواخر عمر پیامبر مثلا در سوره مائده نازل شده روابط ما با اهل کتاب را می گوید. این که شما می توانید از آنها زن بگیرید، می توانید غذایشان را بخوریدو...قبول این طور چیزها البته الان خیلی آسان نیست. وقتی به کشورهای خارجی مسافرت می کنیم چه محدودیت هایی برای خود درست کرده ایم. به خاطر احکامی که اکنون اینجا رایج است...
الان هم که به فقه نگاه کنيد ميبينيد که از 500 سال، 1000 سال پيش، ما خيلي در اين مسئله جلو نرفتيم، البته مسئله عمدهاش اين بوده که هيچ وقت حکومت اسلامي به اين معنايي که ما هستيم نبوده است، مسلمانان گاهي حاکم ميشدند، شيعه هم گاهي حاکم ميشد اما در حد همان انسانهاي خوب. ديدگاه نهضت آزادي همين بود که حاکميت انسانهاي مسلمان کافي است اما ما ميگفتيم نه حاکميت احکام بايد باشد، تفاوت ما اينجا با هم عميق بود.
خب اين بخش کار نشده است و بدون حوزه هم نميشود بالاخره آنها هم احکامشان براي مردم حجت است، مقلدين فتواي مقلدَش را ميخواهند، نميشود روشنفکري کنيم از قرآن يک چيزي بفهميم بگوئيم، اين براي خودمان است و فرق ميکند. من فکر ميکنم اساسش اين است که حوزه بايد يک بحث عميقي در احکام حکومتي اسلام بکند اگر حوزه بگذارد که اساتيد خيلي مبرز و روشنفکر و جامعنگر و واقعبين تدريس کنند و طلبهها بحث بکنند، نقد بکنند، يک دوره 20-10 سالي که گذشت آن وقت نتيجه اين خيلي کاري ميشود.