h10101010

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : آذر 1389

تعداد پست ها : 2709

محل سکونت : تهران

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

عطار

ما مرگ و شهات از خدا خواسته ایم وانهم به سه چیز کم بها خواسته ایم

گر دوست چنان کند که ما خواسته ایم ما آتش و نی . بوریا خواسته ایم

یا صاحب الزمان

سه شنبه 15 بهمن 1392 11:14 AM

تشکرات از این پست

amirali123 nargesi

amirali123

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : فروردین 1390

تعداد پست ها : 15244

محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

عین القضات همدانی

بچه های عطر و نور، بچه های انقلاب!

فصل فصل عمرتان پُر ز لحظه های ناب!

یادتان هنوز هست موج موج تیرگی

خواب تلخ زندگی زیر سایه ی حباب

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 15 بهمن 1392 11:27 AM

تشکرات از این پست

nargesi

arseyfi

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : شهریور 1392

تعداد پست ها : 6672

محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

پروانه نجاتی

آن، ز ژولیدگی مویش گفت وین، ز بیرنگی رویش پرسید

گر چه آهسته سخن میگفتند همه را گوش فرا داد و شنید

گفت خندید به افتاده، سپهر زان شما نیز بمن میخندید

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

سه شنبه 15 بهمن 1392 12:13 PM

تشکرات از این پست

nargesi

amirali123

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : فروردین 1390

تعداد پست ها : 15244

محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

پروين اعتصامي

دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش		بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش؟
قوتِ شرحِ عشقِ تو نیست زبان خامه را		گِرد درِ امیدِ تو چند به سر دوانمش؟

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 15 بهمن 1392 12:35 PM

تشکرات از این پست

nargesi

arseyfi

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : شهریور 1392

تعداد پست ها : 6672

محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

سعدی

داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار

آب آتش گشت و جاروبم بسوخت گفت کز آتش تو جاروبی برآر

عقل جاروبت نگار آن پیر کار باطنت دریا و هستی چون غبار

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

سه شنبه 15 بهمن 1392 12:52 PM

تشکرات از این پست

nargesi

amirali123

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : فروردین 1390

تعداد پست ها : 15244

محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

مولانا جلال الدین محمد بلخی

هر که نامخت از گذشت روزگار
هیـــچ نامـــوزد ز هیچ آمـــوزگار

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 15 بهمن 1392 1:05 PM

تشکرات از این پست

nargesi

t5s6p1

کاربر طلایی3

تاریخ عضویت : آذر 1392

تعداد پست ها : 952

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

ابو شکور بلخی

سخنها چون به وفق منزل افتاد
در افهام خلایق مشکل افتاد
کسی را کاندر این معنی است حیران
ضرورت می‌شود دانستن آن

سه شنبه 15 بهمن 1392 1:36 PM

تشکرات از این پست

nargesi

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : شهریور 1392

تعداد پست ها : 3783

محل سکونت : ...

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

شیخ محمود شبستری

ــــــــــــــ

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

سه شنبه 15 بهمن 1392 1:58 PM

h10101010

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : آذر 1389

تعداد پست ها : 2709

محل سکونت : تهران

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

قیصر امین پور

به جز این مو ندارم آرزویی

که باشد همدم مو لاله‌رویی

اگر درد دلم واجم به کوهان

دگر در کوهساران گل نرویی

یا صاحب الزمان

سه شنبه 15 بهمن 1392 6:26 PM

t5s6p1

کاربر طلایی3

تاریخ عضویت : آذر 1392

تعداد پست ها : 952

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

باباطاهر همدانی

حدیث خوش به قمری می‌سرایم		سرود خوش به بلبل می‌فرستم
به قابوس و به صابی از رعونت		خط و شعر و ترسل می‌فرستم

سه شنبه 15 بهمن 1392 6:56 PM

seyedmahan

کاربر برنزی

تاریخ عضویت : تیر 1391

تعداد پست ها : 276

محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

ملک الشعرای بهار

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم

شکلک های محدثه

چهارشنبه 16 بهمن 1392 8:45 AM

arseyfi

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : شهریور 1392

تعداد پست ها : 6672

محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

رهی معیری

بر گل خودروی رویت کبروی حسن از اوست سبزهٔ سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب

تا بر آب افکند زلفت چنبر از سیلاب چشم پیکرم بین غرقه در خونست چون چنبر در آب

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

چهارشنبه 16 بهمن 1392 8:55 AM

karimiz

کاربر برنزی

تاریخ عضویت : آذر 1392

تعداد پست ها : 200

محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

خواجوی کرمانی

نشسته در تب حال و هوای چشمانت

کسی که لک زده قلبش برای چشمانت

بهشت را به بها میدهند شکی نیست

نشان چشم چرانی بهای چشمانت

برای خلق چنین نقش های دل چسبی

چقدر حوصله کرده خدای چشمانت ؟

درون قاب نگاهت کشیده است انگار

دو بچه آهوی زیبا به جای چشمانت

چهارشنبه 16 بهمن 1392 11:19 AM

arseyfi

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : شهریور 1392

تعداد پست ها : 6672

محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

ناصر بقالی

خواهمچو جزا طرح عقاب اندازد جرم دو جهان به جرم من ضم سازد

تا عفو که چشم کائناتست بر آن چشم از همه پوشیده به من پردازد

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

چهارشنبه 16 بهمن 1392 11:34 AM

تشکرات از این پست

amirali123

کاربر طلایی1

تاریخ عضویت : فروردین 1390

تعداد پست ها : 15244

محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

محتشم كاشاني

تا چند کشم غصه‌ی هر ناکس را وز خست خود خاک شوم هر کس را
کارم به دعا چو برنمی‌آید راست دادم سه طلاق این فلک اطلس را

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

نگین بی بدل توئی ، راسخون

چهارشنبه 16 بهمن 1392 11:59 AM

سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"

عطار

یا صاحب الزمان

عین القضات همدانی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

ابو شکور بلخی

سخنها چون به وفق منزل افتاد در افهام خلایق مشکل افتاد کسی را کاندر این معنی است حیران ضرورت می‌شود دانستن آن

یا صاحب الزمان

باباطاهر همدانی

خواجوی کرمانی

نشسته در تب حال و هوای چشمانت

کسی که لک زده قلبش برای چشمانت

بهشت را به بها میدهند شکی نیست

نشان چشم چرانی بهای چشمانت

برای خلق چنین نقش های دل چسبی

چقدر حوصله کرده خدای چشمانت ؟

درون قاب نگاهت کشیده است انگار

دو بچه آهوی زیبا به جای چشمانت

سخنها چون به وفق منزل افتاد
در افهام خلایق مشکل افتاد
کسی را کاندر این معنی است حیران
ضرورت می‌شود دانستن آن