اعمال عبادی، فرایندی پیچیده و تأثیرگذار بر روان انسان
مناسک عبادی، راهبرد عملی دین برای تأثیرگذاری بر اندیشه و روان مؤمن و جامعه ایمانی است. راهبردی که گاه بسیط و زودفهم و زمانی بس پیچیده و لایهلایه است.
موارد ذیل نمونهای از فرایند مزبور است:
ـ عبادت، راهی بهسوی کنترل قوای نفس
یا أَیّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. (بقره / 21)
ای مردمان! پروردگارتان را عبادت کنید، او که شما و پیشینیانتان را آفرید، تا مگر تقوا پیشه کنید و خویشدار شوید.
ـ نماز، بازدارنده از بدکاری و زشتی
وَ أَقِم ِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ. (عنکبوت / 45)
و نماز را برپای دار! زیرا نماز از فحشا و منکر ـ بدکارگی و رفتار ناپسند ـ بازمیدارد.
ـ یاد خدا، آرامبخش روان آدمی
الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بذِکْرِ اللَّه أَلا بذِکْرِ اللَّه تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد / 28)
آنان که ایمان آورده و قلبهاشان با یاد خدا آرامش یافته است، هان! در پرتو یاد خدا، قلبها به آرامش میرسد.
ـ زکات، مایه طهارت و رشد روحی
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهمْ بها. (توبه / 103)
از اموالشان، صدقه ـ زکات ـ دریافت کن تا آنان را پاک سازی و رشد دهی، و نیز برای آنان دعا کن! زیرا دعای او مایه آرامش آنان است، و البته خدا شنوا و داناست.
ـ روزه، زمینه کنترل انسان بر خویشتن خویش
یا أَیّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. (بقره / 183)
ای مؤمنان! روزه بر شما واجب شد، چنانکه بر امتهای پیش از شما واجب شده بود، تا مگر متقی شوید و کنترل بر اندیشه و رفتار خود پیدا کنید.
ـ قوانین حقوقی و قضایی، در جهت سلامت روان فرد و جامعه
تِلْکَ حُدُودُ اللَّه وَ مَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّه فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ. (طلاق / 1)
اینها حدود الهی است و هرکس از آن تجاوز کند به خویشتن خویش ستم کرده است.
وَمَنْ لَمْ یحْکُمْ بمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ. (مائده / 45)
هرکس براساس احکام الهی قضاوت نکند و حکم ننماید، پس ستمکار واقعی است.
وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبَاب لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. (بقره / 179)
و برای شما در قانون قصاص، رمز حیات و زندگی نهفته است، ای خردمندان! تا مگر تقوا پیشه کنید (و سطح کنترل بر هواها و هوسها در فرد و جامعه ارتقا یابد).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ذیل این آیه توضیحاتی دارد که مرتبط با موضوع این مقاله است که عبارت است از:
این جمله قرآنی به حکمت تشریع قصاص اشاره دارد و حاصل معنای آن این است که عفو هرچند لطف و رحمتی از جانب اولیای مقتول بر قاتل است (و رحمت و عفو کار ارزشمندی است)، اما آنچه مصلحت عموم جامعه را تأمین میکند و حیات اجتماعی را تضمین مینماید، قصاص است نه عفو کردن و نه دیه گرفتن و نه هیچ چیز دیگر! و این حکم و داوری البته، مورد تأیید اهل خرد است زیرا در پرتو اجرای قصاص است که جلو گسترش قتل گرفته میشود و تقوای عمومی و کنترل اجتماعی تقویت میشود. (طباطبایی، 1417: 1 / 433)
مفسران به این نکته نیز اشاره کردهاند که تعبیر «لکم» بیانگر مصلحت عمومی جامعه در اجرای حکم قصاص است. و نیز، خطاب «یا اولی الالباب» میتواند اشاره به این واقعیت باشد که چهبسا گروهی از حکم قصاص ـ به شیوهای که قرآن مطرح کرده است ـ انتقاد نمایند؛ مانند، انسانهای افراطی و تندمزاجی که معتقداند برای انتقام گرفتن از فرد قاتل، میتوان به هر شیوه و روشی عمل کرد؛ مانند عرب جاهلی که گاه، بهازای یک کشته، از دهها نفر انتقام میگرفتند؛ و جریانهای تفریطی که حکم قصاص را حکمی سنگین و خشن دانسته و معتقداند قاتلی که از روی عمد و آگاهی و بهدلیل خشونت و بدخواهی جان کسی را گرفته است، سزاوار مرگ و قصاص نیست، بلکه باید حکم خفیفتری برای وی درنظر گرفت!
قرآن با تعبیر «یا اولی الالباب» میتواند تعریضی به این دو جریان افراطی و تفریطی داشته باشد، ازطرفی جریانهای افراطی را معلول عصبیت، خشونتورزی و انتقامجویی میداند که باعث زوال امنیت و آرامش عمومی است و درطرفدیگر، جریان تفریط و سستنگر را، جریانی احساساتی، سادهاندیش و سطحینگر میداند که با سهلگیری نسبتبه قاتلان، گروههای متوسط اخلاقی جامعه را بهسمت اقدامهای خشن و غیراصولی سوق داده، امنیت و سلامت اجتماعی را مخدوش مینمایند.
ازاینرو، نهتنها، خردمندان هیچیک از جریانهای مزبور را تأیید نمینمایند، بلکه با تأمل بر همه جوانب آن، قانون و تدبیر اسلام را در مقایسه با سایر قوانین و تدابیر، مفیدتر و عاقلانهتر و تأمینکننده منافع جامعه انسانی خواهند یافت.
لازم به یادآوری است که با اینکه اسلام در مقابله با قاتلان و جنایتکاران اصل را بر قصاص محدود و مشروط به رعایت عدل، قرار داده است، راههای دیگر را مسدود نکرده، مسئله عفو یا دیه را نیز منتقی ندانسته است. برخلاف قوانین یهود که منحصر در «قصاص» است؛ و باور مسیحیان «که بر مجازاتهایی غیر از قصاص» تأکید دارند.
تأکید، نوشتار حاضر بر این آیه ازآنروست که خداوند میان حکم حقوقی و قضایی و جنبه بازدارندگی آن، و ایجاد کنترل فردی و اجتماعی و حفظ سلامت و امنیت زندگی، پیوند و ارتباط قائل شده است.
توصیههای اخلاقی دین، در جهت بهداشت و بازسازی روان فردی و اجتماعی انسانها
گستردهترین نمودهای تأثیرگذاری روانی، عاطفی و احساسی مثبت را میتوان در قلمرو مسائل اخلاقی دین، در قرآن یافت. وسعت دامنه این موضوع، شایسته پژوهشی مستقل در حجم یک کتاب یا پایاننامه است و نوشتار حاضر بهمنظور ترسیم دورنمایی از بحث، به آن خواهد پرداخت.
تمرین تقویت عواطف در کانون خانواده
وَ وَصَّینَا الْإِنْسَانَ بوَالِدَیه حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَینِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیکَ إِلَی الْمَصِیرُ. (لقمان / 14)
ما انسان را نسبتبه سپاسگزاری از خدا و نیز سپاسگزاری ـ و رعایت حقوق و عواطف و انجام نیکی در مورد ـ پدر و مادرش سفارش کردیم ـ بهویژه نسبت به مادر ـ زیرا او از آغاز بارداری فرزندش بهتدریج، توان خود را از دست میداد تا اینکه پس از دو سالگی فرزند خود را از شیرخوردن بازگرفت، البته بازگشت همه بهسوی من ـ خدا ـ است.
خداوند در این آیه، بهمنزله یک توصیه اخلاقی ـ دینی، از فرزندان خواسته است تا سپاسگزار پدر و مادر باشند و بدینوسیله پیوندی وثیق بین سپاسگزاری از پدر و مادر و سپاسگزاری از خدا قائل شده است. گویی بین بندگی خدا و رعایت عواطف و اصول اخلاقی نوعی ملازمه برقرار است و هریک میتواند دلیلی بر صدق دیگری باشد.
همچنین توصیه مزبور، صرفاً توصیهای بدون پشتوانه نیست که بهراحتی بتوان آن را نادیده گرفت، بلکه پشتوانه اجرایی آن، خود خداست.
چنانکه مشهود است، آیه مزبور، پیوستگی چند جانبهای بین اخلاق، عبودیت، دلیل و استدلال، ارائه تضمین و تأثیرگذاری بر روان مخاطبان برقرار کرده است؛ بهطوریکه بیان آن معانی بلند در عبارتی چنین موجز، از ویژگیهای بیان قرآنی است.
نفی بدگمانی و بدگویی میان اعضای جامعه
یا أَیّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُ کُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیه مَیتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ. (حجرات / 12)
ای اهل ایمان! از بسیاری از بدگمانیها بپرهیزید، چراکه برخی از آنها ـ صرفاً یک توهم و ذهنیت درونی بشمار نمیآید، بلکه ـ گناه شمرده میشود. و همچنین در کارهای پنهان یکدیگر تجسس مکنید و در نبود دیگران از آنان بدگویی نکنید، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت بدن مرده برادرش را بخورد، بیگمان این کار برای شما خوشایند نیست، پس از مخالفت با خدا خویش را نگهدارید و البته ـ اگر از روی غفلت مرتکب اشتباه شده باشید ـ خداوند توبهپذیر و مهربان است.
نکته درخور توجه اینکه آیه فوق، به بیان نکتههای روانشناختی متعددی درباره تأثیر مثبت رعایت اخلاق و حقوق اخلاقی انسانها بر جامعه پرداخته است.
تقسیم داراییها و توانمندیهای خود میان اعضای جامعه
لَنْ تَنَالُوا الْبرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ به عَلِیمٌ. (آلعمران / 92)
به نیکی دست نخواهید یافت، مگر از آنچه خود دوست دارید و میپسندید به دیگران نیز انفاق کنید و البته هرچه را انفاق کنید و به دیگران ببخشید، خداوند به آن آگاه است.
گسترش نیکی در جامعه با پشتوانه محبت الهی
وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ. (بقره / 195)
و در حق دیگران نیکی کنید، چراکه خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
نقش نیکوکاری در مصونیت روانی و اجتماعی انسان
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَ زِیادَةٌ وَ لا یرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. (یونس / 26)
آنان که نیکی کنند، همان نیکی را با فزونی و نیکی بیشتر دریافت خواهند کرد و علاوه بر آن گرد ذلت و تهیدستی بر چهرهشان پدیدار نخواهد شد، اینان اهل بهشتاند و در نعمتی جاودان خواهند بود.
آنچه آوردیم، بهراستی، بخش اندکی از آیاتی است که جنبههای اخلاقی، عاطفی و روانی دین را بهصورت چتری گسترده بر جامعه ایمانی گشوده است تا جامعهای نمونه تشکیل دهد.
قطعاً آنچه در این صفحات آوردیم، صرفاً ترسیمی از دورنمای بحث بود، نه حتی گزینشی ویژه از مفاهیم و معارف قرآنی که در آنها دین و روان انسانی، پیوندی سازنده و ناگسستنی با یکدیگر یافتهاند.
نتیجه
با توجه به اینکه دین ریشه در واقعیت هستی داشته، متکی به وحی آسمانی است، درصورتی که ازسوی عناصر مخالف یا افراطگران موافق، دستخوش تغییرها و تحریفها قرار نگرفته باشد، تأثیر مثبت بر تمایلات و گرایشهای روحی و روانی فرد و جامعه بشری، قویترین و نیرومندترین جنبه آن است.
دستاورد اصلی این تحقیق که در بخش پایانی آمده است، نشان میدهد که دین بهعنوان مجموعهای از باورها، دیدگاهها، بایدها و نبایدها، احکام و مناسک، جهتگیری تربیتی داشته، سلامت و بهداشت روان فردی و جمعی انسانها را هدف قرار داده، و در پرتو این سلامت و بهداشت ـ و چهبسا درمان ـ زمینههای حیات طیبه و مدینه فاضله را برای بشر فراهم نموده است. این آرمانی است که با توجه به نیازها و گرایشهای پیچیده روان آدمی، دانش تجربی، هیچگاه نمیتواند آن را تأمین نماید؛ ازاینرو، کاملترین شکل سلامت فرد و جامعه را باید در نسخه آسمانی دین جستوجو کرد.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. آذربایجانی، مسعود و سیدمهدی موسوی اصل، 1385، درآمدی بر روانشناسی دین، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
3. آذربایجانی، مسعود، 1386، روانشناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
4. آلوسی، سیدمحمود، 1415، روح المعانی فى تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیة، بیروت، دار الکتب العلمیه.
5. آملی، سیدحیدر، 1422، تفسیر المحیط الأعظم والبحر الخضم، تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چ سوم.
6. ابنعاشور، محمد بن طاهر، بیتا، التحریر والتنویر، بیجا.
7. ابنعربی، ابوعبدالله محییالدین محمد، 1422، تفسیر ابنعربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
8. ابنمنظور، محمد بن مکرم، 1414، لسان العرب، بیروت، دار صادر
9. استور، آنتونی، 1375، فروید، ترجمه حسن مرندی، تهران، طرح نو.
10. بستانی، محمود، 1375 ـ 1372، اسلام و روانشناسی، ترجمه محمود هویشم، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
11. پالس، دانیل، 1385، هفت نظریه در باب دین، ترجمه و نقد محمدعزیز بختیاری، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی+.
12. تستری، ابومحمد سهل بن عبدالله، 1423، تفسیر التستری، تحقیق محمد باسل عیون السود، بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، دار الکتب العلمیة.
13. خمینی، سید مصطفی، 1418، تفسیر القرآن الکریم (خمینی)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی+.
14. رازی، ابوالفتوح حسین بن علی، 1408، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.
15. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412، المفردات فى غریب القرآن، بیروت، دار العلم.
16. زحیلی، وهبة بن مصطفی، 1418، التفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج، بیروت، دار الفکر.
17. زمخشری، محمود، 1407، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتب العربی.
18. سیوطی، جلالالدین، 1404، الدر المنثور فی التفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی.
19. شریف رضی، بیتا، نهجالبلاغه، قم، دارالهجرة.
20. شیخ مفید، محمد بن محمد، 1424، تفسیر القرآن المجید، تحقیق سیدمحمدعلی ایازی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
21. صادقی تهرانی، محمد، 1365، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی.
22. صانعی، سیدمهدی، 1382، بهداشت روان در اسلام، قم، بوستان کتاب.
23. صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، 1366، تفسیر القرآن الکریم (صدرا)، تحقیق محمد خواجوی، قم، بیدار، چ دوم.
24. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1417، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ پنجم.
25. طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمه محمد جواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، چ سوم.
26. طوسی، محمد بن حسن، بیتا، التبیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمه شیخ آغابزرگ تهرانی و تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
27. حویزی، عبد علی، 1415، نورالثقلین، قم، اسماعیلیان.
28. فراهیدی، خلیل بن احمد، 1410، کتاب العین، قم، هجرت، چ دوم.
29. فروم، اریک، 1363، روانکاوی و دین، ترجمه آرسن نظریان، تهران، پویش.
30. فضلالله، سیدمحمدحسین، 1419، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة والنشر، چ دوم.
31. قرشی، سیدعلیاکبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ ششم.
32. گنابادی، سلطانمحمد، 1408، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چ دوم.
33. مراغی، احمد بن مصطفی، بیتا، تفسیر المراغی، بیروت، دار الحیاء التراث العربی،
34. مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
35. مکارم شیرازی، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چ اول.
36. موسوی سبزواری، سیدعبد الاعلی، 1409، مواهب الرحمان فى تفسیر القرآن، بیروت، موسسه اهلبیت^، چ دوم.
37. میبدی، رشیدالدین، 1371، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر.
38. نجاتی، محمد عثمان، 1381، قرآن و روانشناسی، ترجمه عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
39. یونگ، کارل گوستاو، 1370، روانشناسی و دین، ترجمة فؤاد روحانی، تهران، امیرکبیر.
منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 6