مراسم بزرگداشت روز دانشجو با عنوان "آذر عاشورايي " از سوي بسيج دانشجويي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران در دانشكده فني اين دانشگاه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، صفار هرندي در اين مراسم ياد و خاطره سه شهيد دانشگاه تهران را در آذر 1332 را گرامي داشت و اظهار كرد: همچنين بايد ذكر سالار شهيدان را كه اين ايام متعلق به اوست گرامي بداريم. اميدوار باشيم كه بتوانيم معارف عاشورا را درك كنيم تا از اين طريق بتوانيم كساني را كه به جنگ با عاشورا ميآيند، با معرفت و شور حسيني به انزوا سوق دهيم.
وي در ادامه با بيان اينكه من قبل از ورود به بحث خود ميخواهم چند نكته حاشيهاي را مدنظر قرار دهم ، به ذكر اين نكات پرداخت و خاطر نشان كرد: ميخواهم در اين مراسم از روحيه حقگرا و حقپوي دانشجويي كه سال گذشته بعد از واقعه دلنشين و شيرين براي من در اين نشست به عنوان يك دانشجوي مومن و مسلمان در برابر باطل كم نياورد، ستايش كنم و بگويم من از كسي كه حرف بنده را باور نداشت، دعوت كردم كه خود از نزديك آنچه من گفتم را مشاهده كند. در اين راستا مردي پيدا شد كه بيايد و بگويد حاضرم در راه تحقيق آنچه ميگوييد از عمر و فرصتهايم هزينه كنم.
صفار هرندي خاطر نشان كرد: در برابر آنچه كه من سال گذشته تاكيد كردم و آن اين بود كه من گفتم بيش از 90 درصد مردم جنوب كرمان به رييسجمهور راي دادند و كمتر از 10 درصد آنها به چند نفر بقيه ولي آن دانشجو حرف من را دروغ پنداشت ،ولي همين دانشجوي جوانمرد به علاوه دو نفر ديگر به جنوب كرمان رفتند و آنچه كه مشاهده كرده بودند را با خبرنگار حوزه دانشگاه در ميان گذاشتند. من از آن عزيز تشكر ميكنم كه به من نسبت خلاف داد و گفت با وجود اين كه فلاني (صفارهرندي) به من گفت كه تنها 90 درصد از مردم جنوب كرمان به رييسجمهور راي دادهاند، ولي ما وقتي كه به آنجا رفتيم ديديم كه صددرصد به رييسجمهور راي داده بودند، در واقع به اين ترتيب من خدا را شكر كردم كه جنس دروغ ما اينگونه بود.
صفار هرندي در ادامه گفت: من از همه عزيزاني كه به خاطر گرم كردن جلسه حقيقتگويي و حقيقتشنوي در سال گذشته دچار آسيب و صدمه از ناحيه عناصر بيتحمل شدند، عذرخواهي ميكنم. همانهايي كه وقتي ميخواستند به سمت بنده كفشي پرتاب كنند، از سنگر رفقايشان استفاده ميكردند و بيهدف آن كفشي را كه معلوم نبود براي خودشان است، به سر يكي از خواهران ما پرت كردند كه من بسيار شرمنده شدم.
وي ادامه داد: البته مشابه اين مورد را در يكي دو جلسه ديگر هم به وجود آمد تا جايي كه من مطلع شدم در برنامهاي يك گوني كفش آورده بودند، به طوري كه كفشهاي رفقاي خود را از خوابگاه دزديده و آورده بودند. حال بايد گفت كه كاش يك جو از انصاف و جوانمردي خبرنگاري كه مقابل جورج بورش كفش پرتاب كرد، را اين افراد داشتند تا اينكه هدف خود را در تاريكي نشانه نميگرفتند و بعد اينكه از مال خودشان مايه ميگذاشتند.
صفار هرندي در ادامه افزود: بعد از اين موارد دفتر پرتاب كفشهايي از اينگونه از سوي كساني كه اهل تسامح و تساهل بودند، تعطيل شد، ولي در يكي از جلسات يكي كيف خود را بلند كرد و به سمت تريبون پرتاب كرد كه البته باز به يك دانشجو خورد.
وي در ادامه به آياتي از قرآن استناد و بر اساس اين آيات، اظهار كرد: در يك جا انقلاب ناظر به خروج از ظلمت و ورود به نور است و انقلاب به تعبير قرآن نعمت و فضل الهي معنا ميگيرد. در مقابل اين انقلاب، انقلاب به سمت عقب و ارزشهاي جاهلي وجود دارد. يعني چنانچه وقتي ميبينيم پيامبر (ص) رحلت كردند، عدهاي به ارزشهاي جاهلي بازگشتند كه اين محصول انقلاب معكوس بوده است. وي اضافه كرد: در دوران انقلاب ما نيز از سوي كساني كه راه امام(ره) را باور كرده بودند، رويكردي آغاز شد؛ اما عدهاي هم در اين زمان راه انقلاب معكوس را در پيش گرفتند، چنانچه يكي از همان كساني كه در دوران امام، سنگ ايشان را به سينه ميزد و حامي قاطع ولايت فقيه بود، بعد از رحلت امام گفت كه ما ولايت مطلقه فقيه را قبول نداريم. وقتي به او گفتند كه تو در زمان امام(ره) اين موضوع را قبول داشتي، او اظهار كرد كه ما زمان امام(ره) هم اين موضوع را قبول نداشتيم.
صفار هرندي ادامه داد: در واقع آنها جسارت و جرات بازگو كردن اين مساله در مقابل حضرت امام را نداشتند، حال بايد گفت بيبوتههايي كه چنين مكتبي را قبول نداريد، غلط ميكنيد كه ميگوييد از دايره امام (ره)هستيد و خود را به امام(ره) منتصب ميكنيد. حال امروز هم عدهاي غلط ميكنند كه وقتي حكمشان را از ولي فقيه ميگيرند و در جايگاهي مينشينند كه كاملا انتصابي است حكم ايشان را قبول ندارند.
صفار هرندي گفت: يك عده از كساني كه امروز در مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند منصبشان را مستقيما از مقام معظم رهبري گرفتند، حال بايد به اين افراد گفت، تويي كه آقا را قبول نداري و ولايت او را نپذيرفتهاي، بيجا ميكني كه بر كرسي كه او حكمش را به تو داده مينشيني. اصلا بايد گفت نفاق تا چه حد؟
وي در ادامه با اشاره به اظهارات اكبر گنجي گفت: اكبر گنجي در سپاه بود، ولي طي مصاحبهاي گفت كه من تا سال 61 گمان ميكردم كه از انقلاب ميشود دموكراسي درآورد ،ولي وقتي ديدم كه انقلاب موضع ضد دموكراسي دارد، از آن بيرون آمدم. اين در حالي است كه اكبر گنجي دروغ گفته؛ چرا كه اولا وي تا سال 63 در سپاه مانده است و تا سال 71 يا در وزارت ارشاد آقاي خاتمي و يا در دستگاههاي رايزني فرهنگي منتسب به اين وزارتخانه و يا در حاشيهي روزيخوران نعمت جمهوري اسلامي بود.
وي در ادامه با بيان اينكه متاسفم بگويم سرمايههاي اين مملكت بعضا در دست اغيار، آشناتر به نظر ميرسد، تا در دست عناصر اصلي انقلاب، خاطر نشان كرد: بايد به اين سوال پاسخ داده شود كه چرا غربيههايي بعضي وقتها آشناتر از كساني هستند كه براي اين انقلاب خون دل خوردند و هنوز هم خون دل ميخورند.
وي در ادامه بحث عزل آيتالله منتظري از سمت قائم مقامي امام خميني را مورد توجه قرار داد و اظهار كرد: در بيانيه انجمن اسلامي دانشگاه تهران در سال 60 آمده كه آقاي منتظري گفتهاند ما يك قانون اساسي را تصويب خواهيم كرد كه ولايت فقيه در آن باشد اگر هم كسي بگويد چنين قانون اساسي آخوندي است، آن وقت ما ميگوييم بله ما آخونديم.
وي افزود: وقتي كه آقاي منتظري از منصب قائم مقام رهبري كنار ميرود، چون ديگر نميتواند رهبر باشد به طور كلي نظرش در مورد ولايت فقيه عوض ميشود.
وي گفت: وقتي معلوم شد كرسي امامت و ولايت امر به نااهل نميرسد، بلكه به دست شاگرد هوشيار و برجسته حضرت امام (ره)رسيد، عدهاي از آنجا پا پس كشيدند، در واقع كساني كه تا ديروز براي ولايت فقيه سينه چاك ميكردند، بعد از آن از اين تفكر خود برگشتند و وقتي ديدند كه پازلشان به هم ريخته به تعرضهاي ناجوانمردانه خود ادامه دادند.
صفار هرندي در ادامه با بيان اينكه راجع به ميزان بودن راي ملت از سوي جرياناتي كه اسمشان يك روزي اصلاحطلب بود و بعد چپ سبز و راديكال هم به آنها ميتوان نسبت داد، قالتاق بازي ميشود، حرف ما هم همين است. ما ميگوييم 24 ميليون راي براي مردم است، سهم شما 13 و سهم ما 24 ميليون است، حال چون اين 24 ميليون بزرگتر است، شما بايد تسليم شويد.
وي افزود: شما تسليم شويد و بدانيد ما باطل شما را از همينجا كشف كرديم؛ چرا كه پرچمي كه روبروي راي مردم علم شود، پرچم سرنگون شدني است.
وي در ادامه اظهار كرد: من ديروز در جلسهاي در دانشگاه رازي كرمانشاه بودم. در اين جلسه آقايي از انتهاي جلسه شعار بر مرگ ديكتاتور سر ميداد، ولي كسي به او اعتنايي نميكرد تا اينكه اين شخص از جلسه خارج شد، وقتي او از جلسه بيرون رفت من به حضار گفتم، چرا به اين شعار توجه نكرديد مرگ بر ديكتاتور شعار انقلاب ماست. ما با همين مرگ بر ديكتاتور شاه را بيرون كرديم و امروز هم با همين شعار گريبان آمريكا و امثال او و همهي آن نوچههاي بينالمللي را كه نميخواهند در برابر راي مردم تسليم شوند را ميگيريم.