0

اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟

اولین باری که روی چیزی احساس مالکیت واقعی کردین کی بوده؟
این مالکیت میتونه ازین جهت باشه که: 

اون وسیله رو با پول خودتون خریده باشین... 
یا با تلاش خودتون بدست آورده باشین... 
یا از یه شخص مهم هدیه گرفته باشین...
یا اینکه حتی اتفاقی بدست آورده باشین...

بیاین برا هم تعریف کنیم

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

سه شنبه 3 دی 1392  8:05 PM
تشکرات از این پست
tahmores kamrantak
kamrantak
kamrantak
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 463
محل سکونت : yazd

پاسخ به:اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟

شاید مثل شعار باشه

ولی تا حالا بهش فکر نکرده بودم.یعنی حس مالکیت بهم دست نداده

خوب که فکر می کنم اگه این احساس نباشه خیلی هم بد نیست.اونجور حتی خودمون رو هم مالک خودمون نمی دونیم.یعنی هر چی که به دست اوردیم حالا با تلاش و... موهبت ونعمتیه که خدا بهمون داده.

اینجوری اگه یه چیزی هم از دست بدیم کنار اومدن باهاش راحت تر میشه.البته کاش که اینجوری باشیم

یاعلی

پنج شنبه 5 دی 1392  6:55 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mgmoheby1
mgmoheby1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 5196
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟

اولین حس مالکیت واسه سه سالگیمه که یادم نیست چون همه توی این سن حس مالکیت رو دارن، حس مالکیت واسه اولین حقوقی بود که گرفتم ،وااااااااااااااااای نمیدونین چی حال خوبی داشتم.

پنج شنبه 5 دی 1392  8:01 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:اولین بار که احساس مالکیت کردین کی بود؟

اولین ماشینی که خودم خریدم (با پول خودم) درست قبل از ورود به دانشگاه بود
یه کاماروی نقره ای رنگ مدل 1979 موتور قرمز هشت سیلندر که صاحب قبلیش پدرشو در آورده بود

یه چیزی تو این مایه ها:





خب البته نقره ایش دیگه....

یادمه وقتی معاملش کردم باتریش خراب بود. کابل وصل کردیم روشن شد
با چه ذوقی سوارش شدم
اولین چیزی بود که مالکیت واقعیش مال خودم بود

مستقیم بردمش در باطری سازی یه باتری نو براش گرفتم انداخت روش ولی بازم روشن نشد. بعد پی بردیم که اتوماتیک استارتشم خرابه 
تعمیر کار یه ساعتی وقت گذاشت درستش کرد ولی وقتی ماشین روشن شد و اون دستگاه مولتی مترشو به ماشین زد به من اخطار داد که آفتامات دینام هم باید عوض بشه... 
خلاصه تو همون روز اول کلی خرجش شد و غروب اون روز منو تا نزدیکیای خونه رسوند و خاموش شد. همون موقع بود که متوجه شدم آمپر بنزین هم درست کار نمیکنه...

اما اگه فک میکنین الان باید اون شکلکه کله به دیوار زدنو بذارم اینجا اشتباه میکنین چون ماشین اول آدم هرچیم که باشه بازم نازش خریدار داره...

اگه بخوام بگم تو چند روز اول چقدر خرجش کردم طولانی میشه ولی بطور خلاصه میگم که: دنده زیر گیربکس، تغییر دنده فرمانی به معمولی، نصب کنسول وسط داشبورد برای ساپورت دنده، تعویض سوپاپها و تراش سر سیلندر و تعویض رینگ پیستون، جلو بندی، کمک فنر، اگزوز، صافکاری و رنگ آلمانی، و تعویض لاستیک تعمیراتی بودن که تو همون دو سه هفته اول انجام دادم




بعدش بردمش تودوزی. یه پارچه قهوه ای متناسب با فضای تاریک ماشین انتخاب کردم ولی وقتی کارشون تموم شد و نصبش کردن دیدم داخل ماشین خیلی زشت و تاریک شد این بود که از آقای تو دوزی خواهش کردم تودوزیو عوض کنه و شروع کردم به توضیح در مورد تاریکی اتاق ماشین و رنگ و مدل تودوزی که متوجه شدم این شکلی شده 

خلاصه وقتی که گفتم نگران پولش نباش هزینه ی این یکیم میدم اینجوری شد  و بسرعت مشغول بریدن پارچه جدید شد. 
برای اینکه فضای ماشینم روشن بشه سقف ماشینم که از داخل سیاه بود دادم عوض کنن و سفیدش کنن
آخرین اقدامم هم که تعمیر داشبورد بود که استادکارش واقعا حرفه ای بود و چیز تمیزی در آورد...

خلاصه بعد چند هفته از خرید ماشین یه چیزی تو این مایه ها شد:











یه دو سالی داشتمش. خیلی دوسش داشتم... چه حالی باهاش کردم....

باورتون نمیشه یه سال بعد از اینکه فروخته بودمش دیدم در طرف رانندش خط خطی شده چقد غصه خوردم...

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 6 دی 1392  12:22 PM
تشکرات از این پست
kamrantak
دسترسی سریع به انجمن ها