0

یاد خدا مایه آرامش دل‌ها

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

یاد خدا مایه آرامش دل‌ها

یاد خدا مایه آرامش دل‌ها

الّذین امنوا تطمئنّ قلوبهم بذكر الله ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب.
آنها كسانی هستندكه ایمان آورده‌اندودلهایشان به یاد خدا مطمئن و (آرام) است آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد.« رعد،28»
در این آیه اوصاف ایمان آورندگان را بیان می‌كند.
چگونه دل با یاد خدا آرام می‌گیرد
همیشه اضطراب و نگرانی یكی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی كاملاً محسوس است.
همیشه آرامش یكی از گمشده‌های مهم بشر بود و به هر دری می‌زند تا آن را پیدا كند و اگر تلاش و كوشش انسانها را در طول تاریخ برای پیدا كردن آرامش از طرق صحیح و كاذب جمع آوری كنیم خود كتاب بسیار قطوری را تشكیل می‌دهد.
آرامش و دلهره نقش بسیار مهمی در سلامت و بیماری فرد و جامعه و سعادت و بدبختی انسانها دارد و چیزی نیست كه بتوان از آن به آسانی گذشت و به همین دلیل تاكنون كتابهای زیادی نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانی و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاریخ بشر مملوّ است از صحنه‌های غم انگیزی كه انسان برای تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادی گام نهاده و تن به انواع اعتیادها داده است.
ولی قرآن با یك جمله كوتاه و پر مغز مطمئن‌ترین و نزدیك‌ترین راه را نشان داده و می‌گوید «بدانید كه یاد خدا آرامش بخش دلها است.[1]
رابطه ایمان با اطمینان قلب
از ظاهر سیاق برمی‌آید كه صدر آیه بیان ذیل آیه قبل است، یعنی بیان جمله در (من اناب) است و می‌فهماند انابه همان ایمان و اطمینان قلب است با ذكر خدا البته این از ناحیه عبد است كه او را آماده و مستعد می‌سازد برای اینكه مشمول عنایت و عطیه الهیه گردد.
همچنان كه فسق و اعراض از حق در طرف ضلالت خود زمینه را آماده برای اضلال خدایی می‌كند. و لذا می‌بینیم فرمود (و ما یضل به الا الفاسقین) و با آن گمراه نمی كند مگر تبهكاران را.
و نیز فرمودند:(فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین) به سوی باطل میل كردند خداوند هم دلهایشان را گریزان از حق و متمایل به باطل كرد و خدا مردم تبه‌كار را هدایت نمی‌كند.
و ایمان به خدا به صرف این نیست كه انسان بداند و درك كند كه خدا حق است زیرا مجرد دانستن و درك كردن ملازم با ایمان نیست،‌ بلكه با استكبار و انكار هم می‌سازد همچنان كه خودش فرمود:(و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم) آن را انكار كردند در حالی كه دلهایشان بدان یقین داشت. و چون می‌دانیم ایمان با انكار نمی‌سازد. پس نتیجه می‌گیریم ایمان صرف ادراك نیست بلكه عبارت است از پذیرایی و قبول مخصوصی از ناحیه‌ نفس نسبت به آنچه درك كرده، قبولی كه باعث شود نفس در برابر آن ادراك و آثاری را كه اقتضاء دارد تسلیم شود و علامت دانستن چنین قبولی این است كه سایر قوا و جوارح آدمی نیز آن را قبول كند. مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود.
اینجاست كه می‌بینیم بسیاری از اشخاص با علم و درك زشتی و پلیدی عملی مع ذلك به آن عمل اعتیاد دارند و نمی‌توانند خود را از آن باز دارند برای همین است كه قبح آن را تنها درك كرده‌اند ولی ایمان به آن ندارند و در نتیجه تسلیم درك خود نشدند.
و بعضی دیگر را می‌بینیم كه علاوه بر درك، تسلیم هم شده‌اند و بعد از تسلیم توانسته‌اند بدون درنگ دست از آن كار بردارند و این همان ایمان است.
در آیه مورد بحث آن را ایمان و اطمینان قلب نامیده و آن عبارت از این است كه آدمی خود را در قبول امر مقبول در امنیت ببیند و قلبش با آن تسكین و آرامش یابد و آن امر در قلبش راه پیدا كند و در آن‌ جایگزین شود بدون اینكه قلب مضطرب و یا روی گردان شود.
از همین جا معلوم می‌شود كه جمله (و تطمئن قلوبهم بذكر الله) عطف تفسیری بر جمله: و آمنوا است و در نتیجه می‌فهماند كه ایمان به خدا ملازم با اطمینان قلب به وسیله‌ یاد خدا است.
تأثیر یاد خدا بودن
بنابراین هر وقت كه دل آدمی به یاد خدا بیفتد اولین اثری كه از خود نشان می‌دهد این است كه ملتفت مقصودها و تقصیرها و گناهان خود گشته،‌ آن چنان متأثر شود كه عكس العملش در جوارح لرزه اندام باشد دومین اثرش این است كه متوجه پروردگارش می‌شود كه هدف نهائی فطرت اوست و در نتیجه خاطرش سكونت یافته و به یاد او دلش آرامش می‌یابد.[2]
ذكر خدا چیست و چگونه است.
ذكر گاهی به معنی یادآوری چیزی به زبان یا به قلب است، ذكر دو گونه است. ذكر قلبی و ذكر زبانی
و هر یك از آنها دو گونه است یا پس از فراموشی است و یا بدون فراموشی و به هر حال منظور در آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دلها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گوید بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود او به سوی جهاد و تلاش و نیكی‌ها گردد و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است.[3]
آن چنان كه نوش دارو مایه‌ راحتی و آرامش مار گزیده است همان طور كه مار گزیده به نوش دارو و ركون و اعتماد نموده خود را به آن می‌رساند و پس از به كار بردن آن احساس نشاط، سلامتی و عافیت می‌كند، نفس نیز از یاد خدا این احساس را می‌نماید.
پس هر قلبی به طوری كه جمع محلّی به الف و لام (القلوب) افاده می‌‌كند با ذكر خدا اطمینان می‌یابد و قلق و اضطرابش تسكین پیدا می‌كند آری این معنا حكمی است عمومی كه هیچ قلبی از آن مستثنا نیست مگر اینكه كار قلب به جائی برسد كه در اثر از دست دادن بصیرت و رشدش دیگر نتوان آن را قلب نامید البته چنین قلبی از ذكر خدا گریزان و از نعمت و طمأنینه و سكون محروم خواهد بود.
همچنان كه فرمود:فانها لا تعمی الابصار و لكن تعمی القلوب التی فی الصدور، دیدگان كور نمی‌شود و لكن دل‌ها كه در سینه‌هاست كور می‌گردد.[4]
و نیز فرمود: لهم قلوب لا یفقهون بها، قلب دارند و لكن با آن نمی‌فهمند.[5]
و نیز فرمود:‌ نسوا الله فنسیهم، خدا را فراموش كردند خدا هم ایشان را فراموش كرد.[6]
دلها جز به یاد خدا به غیر دیگری اطمینان نمی‌یابد.
تنها به یاد او دلها آرامش می‌باید.
و اگر دلی به یاد غیر او آرامش یابد دلی است كه از حقیقت حال خود غافل است اگر متوجه وضع خود بشود بدون درنگ دچار رعشه و اضطراب می‌گردد.[7]
صاحب مجمع البیان برای ذكر معنائی كرد كه برگشتش به ذكر لفظی است او گفته است خداوند تعالی یك جا ذكر را مایه اطمینان قلب دانسته و در جایی دیگر باعث وجل و ترس قلب خوانده این بدان جهت است كه مقصود از ذكر در اولی به یاد آوردن ثوابها و نعمتهای اوست كه به شمار نمی‌آید و منّتهای او كه كسی را یارای تلافی آن نیست آدمی وقتی به یاد نعمتهای او می‌افتد دلش آرام می‌گیرد و مقصود از ذكر در آنجا كه باعث ترس و اضطراب قلب می‌شود به یاد آوردن عقاب خدا و انتقام اوست كه به یاد هر كه بیاید آرامش را از او سلب می‌كند.[8]
ذكر یك مصداقش نماز است.
علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
یاد خدا بودن باعث سرور و شادی هر پرهیزگار و لذت بردن هر شخص درستكاری است.[9]
در حدیث می‌خوانیم كه از وصایایی كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود این بود: ای علی سه كار است كه این امت طاقت آن را ندارند (و از همه كس ساخته نیست) مواسات با برادران دینی در مال 2ـ و حق مردم را از خویشتن دادن،‌3ـ و یاد خدا در هر حال ولی یاد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر نیست بلكه یاد خدا آن است كه هنگامی كه انسان در برابر حرامی قرار می‌گیرد از خدا بترسد و آن را ترك گوید.
در حدیث دیگری می‌خوانیم علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
ذكر دو گونه است یاد خدا كردن به هنگام مصیبت (و شكیبائی و استقامت ورزیدن) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات یاد كند و میان او و حرام سدی ایجاد نماید.[10]

[1] . تفسیر نمونه،‌ج 10، ص 210.
[2] . المیزان، ج 11، ص 543، 545.
[3] . نمونه، ج 10، ص 215.
[4] . حج / 4.
[5] . اعراف / 17.
[6] . توبه / 67.
[7] . المیزان، ج 11، 545.
[8] . المیزان، ج 11، ص 545.
[9] . غرر الحكم، ص 405.
[10] . تفسیر نمونه ج 10، ص 216.

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
چهارشنبه 27 آذر 1392  4:36 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها