0

مبحث29صالحین:کرامت نفس

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

عزت در پرتو آيات و روايات
با دقت در آيات قرآن درباره عزت، شايد بتوان گفت كه قرآن دو نگاه به عزت دارد. يكي نگاه از پائين به بالا كه بر طبق آن، عزت را مخصوص خداوند دانسته است.
از اين نظر، قرآن كريم در سه آيه مشابه، عزت را از آن خدا دانسته و بيان مي دارد هر كس طالب عزت است بايد از خدا بخواهد از جمله مي فرمايد: من كان يريد العزه فلله العزه جميعا؛ (فاطر 01) هر كس عزت مي خواهد، عزت يكسره از آن خداست.» پس هيچ موجودي نيست كه خودش بالذات عزت داشته باشد؛ خداوند متعال مي فرمايد: «سبحان ربك رب العزه عما يصفون؛ (صافات 081) منزه است پروردگار تو، پروردگار عزيز از آنچه وصف مي كنند.»
در اين آيه كلمه رب را به عزت اضافه كرده تا بفهماند عزت مختص خداست. پس او مقامي منيع دارد كه منيع بودنش علي الاطلاق است، يعني هيچ عامل ذاتي نمي تواند او را ذليل كند و هيچ غالبي نيست كه بر او غلبه نمايد و هيچ كس نمي تواند از تحت سلطنت او بگريزد...
نگاه ديگر از بالا به پائين است كه در آن پرتو عزت حق تعالي شامل رسول خدا(ص) و مؤمنين گرديده است. نظير آيه 8 سوره منافقون كه خداوند مي فرمايد: «آنها ]پنهاني با هم[ مي گويند: اگر به مدينه مراجعت كرديم البته بايد اربابان عزت و ثروت، مسلمانان ذليل (فقير) را از شهر بيرون كنند و حال آنكه عزت مخصوص خداوند و رسول و اهل ايمان است...»
در دعاي عرفه به نقل از امام حسين(ع) آمده است: تمام عزت و بلندمرتبگي از آن خداست و هر كه خدا را دوست بدارد، عزيز وگرنه ضعيف خواهد بود.  در روايات اسلامي تأكيد شده است كه مؤمن نبايد وسايل و زمينه هاي ذلت خويش را فراهم سازد؛ چون خداوند خواسته او عزيز و سربلند باشد و براي حفظ اين عزت بكوشد. امام صادق(ع) فرموده اند: «مؤمن عزيز است و ذليل نخواهد بود. مؤمن، از كوه محكم تر و پرصلابت تر است؛ چرا كه كوه را ممكن است با كلنگ ها سوراخ كرد، ولي هرگز چيزي از دين مؤمن كنده نمي شود.»

عوامل تحقق عزت نفس
در آموزه هاي ديني، انسان مؤمن جايگاهي والا و ارزشمند دارد. اسلام بر عزيز بودن انسان تأكيد مي كند و از همين رو بر عواملي سفارش مي كند كه هم موجب عزت او هستند و هم سبب بقاي آن.
خصلت هاي نيكو عامل و اساس عزت نفس است.
انسان با انجام كارهايي همچون حفظ زبان، قناعت، صبر بر مصيبت، كظم غيظ، احسان و گذشت مي تواند به عزت كرامت نفس دست يابد. به عنوان نمونه در روايتي آمده است كه هر كس خشم خود را فرو برد، خداوند عزت او را در دنيا و آخرت زياد مي كند.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 25 آذر 1392  2:31 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

عوامل تحقق عزت نفس

1-اطاعت خداوند
آيت الله جوادي آملي، نخستين مانع عزت نفس را تمرد و طغيان در برابر خدا مي داند. كسي كه خوي سركش دارد، نمي تواند به عزت نفس برسد. تا كسي خود را محتاج خدا نداند و به عنوان عبد احساس نكند، صلاحيت شركت در مدرسه تكريم الهي را ندارد و اين نخستين مانع است كه بايد برطرف شود.
قرآن كريم نيز در اين باره مي فرمايد: «كلا ان الانسان ليطغي ان رآه استغني؛ (علق 796) همين كه خود را بي نياز بپندارد.»
از آن رو كه عزت، مخصوص خداست، پس هر كس خواهان عزت حقيقي است، بايد از راه اطاعت و بندگي خدا به آن برسد. اطاعت و بندگي، راهي است براي ارتباط با عزيز بي همتا، امام علي(ع) در اين باره فرموده اند: «هر كه اطاعت خدا كند، عزت يابد و قوي شود.»
در مقابل، نافرماني خداوند، موجب ذلت انسان در دنيا و آخرت مي شود. قوم بني اسرائيل با وجود آن همه نعمت كه خداوند به آن ها ارزاني داشته بود، ناسپاسي كردند و گوساله پرست شدند، خداوند در برابر گناه بزرگ آن ها، عذاب سختي فرستاد تا غضب پروردگار را ببينند و طعم ذلت را در اين دنيا بچشند. خداوند در قرآن مي فرمايد: «خدا مهر ذلت و فقر را بر پيشاني آن ها زد.» (بقره 61)

2-تقواي الهي
تقوا، پوششي است كه انسان را از آلودگي حفظ مي كند؛ زيرا تقوا به معناي حفظ و نگهداري از هر چيزي است كه به انسان ضرر و زيان برساند. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «هر كه مي خواهد با عزت ترين مردمان باشد، تقواي الهي پيشه كند.»
تقوا و نگهداري نفس، سرافرازي مي آورد، راه را به انسان نشان مي دهد و نيز او را بزرگ و ارجمند و از اسارت آزاد مي كند. اميرالمومنين(ع) فرموده اند: «تقوا، عزت مي بخشد و تبهكاري، ذليل مي كند»

3-گفتار نيك
قرآن كريم ضمن اين كه عزت را مخصوص خداوند، رسول(ص) و مومنان مي داند، راه رسيدن به آن را چنين تشريح مي كند: «سخنان پاكيزه به سوي او صعود مي كند و عمل صالح آن را بالا مي برد.» (فاطر 01)
پاكيزگي سخن، به پاكيزگي محتواي آن است و پاكيزگي محتواي آن به دليل مفاهيمي است كه بر واقعيت هاي عيني پاك و درخشان دلالت مي كند و چه واقعيتي بالاتر از ذات پاك خداوند و آيين حق و عدالت او، و نيكان و پاكاني كه در راه نشر آن گام برمي دارند.

4-گسستن از غيرخدا
به همان اندازه كه انسان به خدا تكيه مي كند و از غيرخدا دوري مي ورزد، عزت مي يابد؛ زيرا عزت، مخصوص خداست. قرآن كريم مي فرمايد: «آيا كساني كه كافران را به جاي مومنان دوست خود انتخاب مي كنند، عزت و آبرو را نزد آنان مي جويند، با اين كه همه عزت از آن خداست؟» (نساء 931)

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 25 آذر 1392  2:33 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

عزت، از علم و قدرت سرچشمه مي گيرد و كساني كه قدرت و علمشان ناچيز است، نمي توانند منشا عزت باشند. لقمان حكيم براي تربيت فرزند خود، او را به انقطاع از دنيا و غيرخدا فرا مي خواند و چنين مي گويد: «پسرم... اگر خواهان آني كه همه عزت اين جهان را داشته باشي، از آنچه در دست مردم است، قطع طمع كن كه پيامبران فقط به سبب قطع طمعشان به آنچه مي بيني رسيدند.»
امام علي(ع) نيز فرمود: «ماندگاري عزت را با ميراندن طمع بجوي.»
در روايتي آمده است كه گروهي از انصار به پيامبر(ص) عرض كردند: اي رسول خدا! براي حاجتي نزد شما آمده ايم... حاجت ما اين است كه در پيشگاه پروردگارت، بهشت را براي ما ضمانت كني. پيامبر(ص) سرش را به زير افكند، سپس عصايش را چند بار به زمين زد و سرش را بلند كرد و فرمود: با يك شرط چنين ضمانتي را براي شما مي كنم، از هيچ كس (جز خدا) چيزي را تقاضا نكنيد.
آنان تعهد دادند در زندگي از احدي تقاضا نكنند، تا آن جا كه اگر يكي از آنان در سفر بود و سواره حركت مي كرد و تازيانه اش به زمين مي افتاد، خوش نداشته كسي بگويد تازيانه را به من بده، بلكه خودش پياده مي شد و تازيانه اش را برمي داشت يا اگر يكي از آنان در كنار سفره دستش به آب نمي رسيد، به كسي نمي گفت: آب را به من بده، بلكه خودش برمي خاست و ظرف آب را برمي داشت.
در احاديث مختلف، از بين بردن طمع و زندگي در تنهايي به عنوان دو عامل تحقق و پايداري عزت ذكر شده است. امام باقر(ع) پايداري عزت را در از بين بردن طمع و امام صادق(ع) تنهايي و دوري گزيدن از مردم را باعث پايداري بيشتر عزت ذكر مي كنند.  البته اين حديث مغاير با بعد اجتماعي اسلام نيست. بلكه منظور دل كندن از مردم و نداشتن انتظارات و توقعات نابجا از آنهاست.
براساس آنچه بيان شد عزت نفس، انسان را استوار و شكست ناپذير مي سازد و هيچ چيزي مانند ذلت انسان را به تباهي نمي كشاند. ريشأ بسياري از تبهكاري ها در خواري نفس است. از اين رو، بهترين راه اصلاح فرد و جامعه، عزت بخشي و عزت آفريني است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «هيچ كس به خوي ناپسند و زشت تكبر مبتلا نمي شود، مگر به سبب خواري و ذلتي كه در درون خود احساس مي كند.
پيشوايان دين، مردم را به بندگي خداي يكتا و پرهيز از بندگي غير خدا دعوت كرده اند تا در پرتو آن به عزت حقيقي دست يابند؛ زيرا مؤمن در سايه ايمان خويش، خود را از نافرماني خداوند و اعمال زشت دور نگه مي دارد و به ذلت تن نمي دهد.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 25 آذر 1392  3:03 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

معنای کرامت نفس

در اخلاق یه سری چیزها به عنوان نگاه ، حقیقت آدم و وجود آدم رو شکل میده ،مثل “کرامت نفس” ، تعریف کرامت نفس واقعاً چیز سختیست ؛ اینکه می گیم آدم کرامت نفس داشته باشه یعنی چه ؟قصه سنگینه ! فهم این “کرامت نفس” که واقعاً در وجود آدم ها، وقتی پیدایش می کنید، اون آدم ها انسانهای زبون ، حقیر و کوچکی باقی خواهند ماند ، بسیار سخت است .

“کرامت نفس” یک امر کاملاً وجدانیست. یعنی شما اگه مروری به حقیقت وجودتون داشته باشید متوجه خواهید شد که، ظاهر آدم کرامت نفس رو می فهمه. ولی در اینکه حالا باید باهاش چیکار کنم یا چه جور تعریفش کنم می مونه .

“کرامت نفس” اون چیزیه که وقتی درون انسان، پیداش می شه فرقی نمی کنه مسلمان باشی، مسیحی یا یهودی ، اون شانیت رو در وجود انسان به وجود میاره ….

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 25 آذر 1392  3:06 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

کرامت نفس و پرهیز از شهوت ها

یکی از آثار کرامت نفس، آن است که انسان بتواند به سادگی از امیال نفسانی خود چشم بپوشد.

حضرت علی علیه السلام در این مورد فرموده است:

مَنْ کَرُمَت علیه نَفْسُهُ هانَت عَلَیه شَهَواتُه.

کسی که نفس خود را ارزشمند بداند، رها کردن شهوت ها برایش آسان است.

از نمونه های قرآنی مبارزه با شهوت ها، حضرت یوسف علیه السلام است. چنان که می دانیم، آن حضرت در موقعیتی دشوار و لغزنده قرار گرفت؛ موقعیتی که شاید بسیاری از انسان ها در آن اختیار نفس را از کف بدهند و ارزش انسانی خویش را زیرپا نهند، ولی آن حضرت بر کرامت انسانی اش پای فشرد و نلغزید. او را به خاطر عفت نفس و بزرگی روح متهم کردند و سال ها به زندان افکندند. اولین نتیجه و پاداش این بزرگواری او، قدرت «تعبیر خواب» بود که بعدها، عزت و حکومت دنیوی نیز بدان افزوده شد. در زمان ما نیز برای بسیاری از جوانان، احتمال قرار گرفتن در چنین شرایطی وجود دارد. از این رو، باید متوجه بود که خداوند راه حلال را بر انسان نبسته است و پاکی و درایت آدمی، او را سرافراز از هر موقعیت دشواری خواهد رهاند.

برای کسی که در حال حاضر، دست رسی به حلال مقدور نیست، راه عاقلانه آن است که عفت و کرامت نفس پیشه کند؛ زیرا این گونه موقعیت ها صحنه زورآزمایی بی بندوباری، با کرامت و پاکدامنی است.

به درستی که بهای آدمی بسی بیشتر از یک لحظه لذت جویی است.

حضرت علی علیه السلام فرمود:

آیا آزاده ای هست که این نیم خورده، یعنی دنیا را برای اهلش واگذارد؟ همانا برای نفس های شما بهایی جز بهشت نیست. پس، نفس خود را به غیر آن نفروشید.

انسان کریم، قانع است؛ چشمش به دنبال اموال مردم نیست؛ انصاف دارد؛ حقوق دیگران را رعایت می کند؛ با گذشت و متواضع است و در لغزشگاه ها، از عفت و شرافت نفس خود پاسداری می کند.

پیام متن:

1. چشم پوشی از شهوت ها، در سایه کرامت نفس؛

2. ارزش آدمی برابر با بهشت است، نباید آن را به قیمت ناچیز فروخت.

برداشت های اشتباه از عزت نفس

برخی، تکبر و خودپسندی را با عزت نفس اشتباه می گیرند. در عزت نفس، انسان به دنبال کسب فضیلت هایی است که او را بزرگ می سازد. شخص با عزت، احترام دیگران را در حد لازم و بالاتر از معمول نگه می دارد. ولی افراد متکبر، نزد دیگران حقیر می شوند؛ زیرا خود را به ناحق همواره برتر از دیگران می شمارند.

برخی دیگر به نام عزت نفس، از ابهام ها و پرسش های علمی خود سرباز می زنند و تصور می کنند با پرس وجوی علمی، ضعف دانسته های آنان آشکار می شود و نزد دیگران کوچک خواهند شد. در حالی که اعتراف به ندانستن، نشانه کرامت نفس است و سعی بر کسب دانش، کرامت والاتری است؛ زیرا با نپرسیدن، آدمی در نادانی باقی می ماند و از ارزش او کاسته می شود.

به تعبیر سعدی:

بپرس هر چه ندانی که ذُلّ پرسیدن دلیل راه تو باشد به عز دانایی

بعضی برای رفع فقر، به هر راه ممکنی روی می آورند، در حالی که، انسان نباید زیر بار خواهش و ذلت برود و با هراس از فردای ذلت بار، امروز خود را به خواری بیفکند.

حضرت علی علیه السلام در سخنی می فرماید: «النّاسُ مِنْ خَوْفِ الذُّلِ فی ذُلّ؛ مردم از ترس خواری، خود را به خواری می افکنند».

همچنین، داشتن عزت نفس، دلیل کار نکردن نیست. انسانی که برای رفع نیازهای خود و خانواده اش می کوشد، نزد خدای متعال بسیار با ارزش است و پاداش بزرگ دارد. پس نباید پنداشت که پوشیدن لباس کار، ذلت است. آدمی با کار کردن نه تنها مجبور نیست دست خود را به سوی دیگران دراز کند، بلکه دست افتادگان را نیز می تواند بگیرد.

بنابراین، شخص کریم، حکیم و هوشیار است. او انسانی متعادل است و می کوشد در کارها و رفتارهایش، حق خداوند، والدین، فرزندان، همسایگان، همکاران، گیاهان و حتی طبیعت بی جان را به خوبی پاس دارد.

دوشنبه 25 آذر 1392  3:22 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

کرامت نفس

 

و اما پاکدلي و صفاي ضمير و عفو و غمض اميرالمؤمنين (ع) نسبت به دشمنان به حدي بوده که به جرئت مي‏توان گفت و تمام مورخين مسيحي و مسلمان از شيعي و سني بر آن اتفاق دارند که نظير آن از هيچ سردار جنگي و هيچ قائد و پيشوايي در هيچ زماني ديده نشده است.

در تمام غزواتي که در رکاب پيغمبر (ص) شرکت کرد و در همه‏ي جنگهايي که زمان خلافت پيمان شکنان (ناکثين) و گمراهان (قاسطين) بر او تحميل کردند، پس از ختم جنگ در سينه‏ي او از دشمناني که به خونريزي شخص او و دوستان و يارانش برخاستند کمترين کينه‏اي نمي‏ماند، دشمناني که خون عزيزانش را ريخته و پس از شکست باز هم به دشمني مانده و حتي خصومت و کراهت خود را پنهان نکرده بودند.

شواهد تاريخي بر اين خلق و خوي آسماني و خاصه‏ي ملکوتي فراوان ديده مي‏شود.

 

[ صفحه 18]

 

مورد اتفاق تمام مورخين است که در جنگ جمل بر مرگ طلحه و زبير گريست. به محمد ابن ابي بکر پسر خوانده‏ي خود فرمان داد تا خواهرش عايشه را پس از شکست و پراکنده شدن نگهبانان شتر- که به منزله‏ي پرچم بصريان بود- به خانه‏ي مطمئني منتقل کند؛ محمد او را به خانه‏ي عبداللّه بن خلف خزاعي بزرگترين خانه‏هاي بصره که صاحب آن در جنگ به دست ياران علي (ع) کشته شده بود برد. سه روز بعد علي (ع) به ديدن عايشه رفت.

به جاي ملامت و ناسزا او را اکرام کرد و دستور داد با منتهاي حرمت او را روانه‏ي مدينه کنند تا در خانه‏ي خود بماند و شخصاً موقع حرکت با او به گرمي وداع کرد. [1] .

فرزندش را يک روز راه به بدرقه‏ي او فرستاد. بيست تن از زنان طايفه‏ي عبدالقيس را با لباس مردانه به محافظت او گماشت. عايشه در اين مردي و بزرگواري اميرالمؤمنين (ع) باز بهانه‏اي براي شکوه و بدگويي جست. گفت علي (ع) مردان نامحرم را همراه حرم رسول اللّه (ص) کرد که در بيابانها با او باشند. وقتي به مدينه رسيدند زنان دستار و شمشير از خود بر گرفتند و نشان دادند که همه زن و محرم بوده‏اند

دوشنبه 25 آذر 1392  3:25 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
goodby
goodby
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 62

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

عزّت و سرافرازی یکی از صفاتی است که خداوند حکیم آن را برای خود و پیامبرش و مؤمنین اختصاص داده است و در چند آیه شریفه به آن اشاره فرموده است.(1) در روایات ما، برای عزّت و سرافرازی، موجبات و علل متعددی مطرح شده است، مثل انصاف، پای‌بندی به حق، گذشت، تواضع، شجاعت و ... و یکی از آن‌ها یأس و نا امیدی از آن چه در نزد مردم است، می‌باشدکه از این موجب و علّت، تعابیر مختلفی می‌شود، مثل «استغناء از مردم»، «عزت نفس»، «کرامت نفس» و ... . بنا بر این عزّت نفس به اعتبار منشاء آن، بخشی از اصل سرافرازی و عزّتی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
در این جا باید دید عزّت نفس دقیقاً چه معنایی دارد و چه صفات رذیله‌ای در مقابل آن قرار می‌گیرد، کما این که عوامل و موجبات دیگری که برای عزت بر شمردیم در مقابل هر کدام از آن‌ها صفات رذیله‌ای قرار می‌گیرد.
عزّت نفس عبارت ‌است از خود عزیر داشتن در برابر مردم، به سبب طمع و حرص نورزیدن به اموال و دارایی‌های مردم. و امّا اصل عزّت و سرافرازی به معنای «خود عزیز داشتن» است و این معنی اعم از این است که خود را برای خداوند عزیز بداریم و یا در برابر مردم عزیز بداریم.
بنابراین عزّت نفس، صفتی است که انسان را فقط در برابر مردم عزیز می‌کند و آثار فراوانی از جهت اجتماعی دارد (هرچند به طور طبیعی، آثاری فردی و درونی که مقام و منزلت او را نزد خداوند بالا ببرد نیز در پی دارد). مثلاً کسی که برای هرکار ریز و درشتی به مردم مراجعه نمی‌کند و به آن چه که خود دارد، قانع است، مردم او را فردی غنی و بی‌نیاز از خود می‌پندارند و چون به طور نادر و بسیار کم (یعنی در مواقع ضروری) دست به دامن آن‌ها می‌شود، او را عزیز می‌دارند، چرا که او خود را نزد مردم عزیز داشته است.
بنا بر این عزّت نفس در حقیقت روحیة بی‌نیازی و یأس نسبت به مردم است که در این باره روایات زیادی وارد شده است. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «عزت، پیوسته بی‌قراری می‌کند تا آن که به خانه‌ای در آید که اهل آن، چشم طمع به آن چه در دست مردم است، نداشته باشند و در آن جا مستقر می‌شود.»(2)
در مقابل صفت پسندیده عزت نفس، صفات باپسند حرص و طمع قرار دارند، که تنها راه‌ رهایی از حرص و طمع، رسیدن به مقام والا و بلند عزّت نفس و قناعت اختیار کردن در زندگی است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«اِنْ اَرَدْتَ أنْ تَقَرَّ عَیْنُکَ و تناَل خَیْرَ الدنیا و الآخرة فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمّا فی اَیْدی الناس.
اگر می‌خواهی چشمت روشن شود و به خیر دنیا و آخرت دست یابی. پس چشم طمع از آن چه که دیگران دارند بر کن.»(3)
اینک با توجه به توضیحاتی که آورده شد روشن می‌شود که برای تبیین هرچه بیشترعزّت نفس، در قرآن و روایات و اقوال بزرگانِ اخلاق و عرفان، و نیز برای روشن ساختن آثار و پیامد‌های فردی و اجتماعی آن، باید به ابواب و فصولی که در کتب تفسیری(4) و روایی و اخلاقی، به عزت و قناعت و طمع و حرص اختصاص داده شده، مراجعه نمود و البته از آن جا که مسئله عزت (و بخصوص عزت نفس) به جهاتی با صفات تکبر و عجب قرابت پیدا می کند، باید برای تمییز دادن عزّت نفس از تکبر و عجب، به بحث‌های مربوط به آن صفات نیز مراجعه شود.
و امّا «کرامت» از آنجایی که یکی از معانی کرامت به حسب لغت، عزت و سرافرازی است، معمولاً کلمة کرامت به جای «عزت» به کار می‌رود، لذا وقتی می‌گویند: «کرامت نفس» مراد و معنای آن، دقیقاً همان معنای عزّت نفس است.

دوشنبه 25 آذر 1392  3:29 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
mhn1592
mhn1592
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 75
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

باسللام واقعیتش این هست که افراد عدیده ای هستند که از لفظ کرامت ن فس استفاده می کنند اما واقعا خیلی ها ممکن است ندانند که معنای فلسفی و واقعی این عبارت چیست!!!؟.نکته قابل توجه این است که بسیاری از این افراد از ممکن است از این عبارت تنها به عنوان یک عبارت عامیانه برای رعایت ادب ویا بالا بردن اعتبار کلام خود استفاده کنند.اما اگر بخواهم تعریفی ازکرامت نفس داشته باشم باید بگویم که معنا بخشیدن به نفس خود با به کار بردن سنت پیامبر اسلام(ص) واهل بیت پاک ایشان (ع) شاید یک تفسیر خوب ازاین عبارت باشد.در حقیقت با انجام انچه که خداوند بر ما مقرر داشته و سنت اهل بیت رسول خدا(ع) انقدر نفس ما سرشار از عشق ومحبت الهی میشود که دیگر به خود اجازهی انجام هر کاری را نمی دهد.چنین ویژگی اگر درمیان مردم جا باز کند قطعا...حتما... و لزوما دیگر جرم وجنایاتی که امروزه شاهد انها هستیم بر چیده خواهد شد انشاءا... .

به انتظار نشستن کافی نیست

باید به انتظار آقا امام زمان(عج) بایستیم.

السلام علیک یابقیة الله،السلام علیک ورحمة الله وبرکاته.

دوشنبه 25 آذر 1392  4:25 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab omiddeymi1368 farshon
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

کرامت نفس یک شبه پدید نمیاد .کرامت نفس یعنی خود راشناختن .زیباییها وزشتیها .پس یکی ازاخلاقیات انسانه .تکریم واحترام انسان به هستی ووجود خودش ودوست داشتن خود به حدی که موجب غرور نشه .هر قدر تکریم نفس بیشتر وقویتر بشه تواضع فرد بیشتر میشه .ریشه تکریم نفس در خودشناسی وبه تبع آن در خداشناسی حقیقی است . ونه مجازی وقتی خود وارزشهای وجودی خودمون رو شناختیم آن رو به بهایی اندک نمیفروشیم .وقدر لحظه لحظه زندگی رو میدونیم .خصلتها وارزشهای وجودی ما از ارزشهای وصفات خدا نشئات گرفته پس باید به اونها با احترام ودر خور یک وجود معنوی ارتقائشون بدیم .نتیجه اینکه همه وجود ما از اوست ونفس مطمئنه از ذات حقیقی اوست پس لایق تکریم وارزشه .وباید اونو از نفس اماره . نفس لوامه تمیز داد .

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

دوشنبه 25 آذر 1392  4:43 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 farshon
alirajaie1377
alirajaie1377
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 107
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

 

«لَهُمْ قُلوبٌ لایَفْقَهونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعونَ بِها وَ لَهُمْ أعْیُنٌ لایُبْصِرونَ بِها أُولئِکَ کَالْأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَل.»

 

این ها از قلب و گوش و چشم خود استفاده نکردند. این ها مانند حیوانات بلکه پست ترند.

پس جوهره ی انسان جوهره ی توحیدی است. ما در کرامت انسان از کرامت توحیدی او سخن می گوییم تا با عزت نفس و تشخص اشتباه نشود. از این جا معلوم می شود تربیت دینی چه در موضوع، چه در مسیر و چه در هدف، تفاوتی مبنایی با تربیت های رایج دارد. کرامت نفس یک تشخص توحیدی است که انسان وقتی به درون خود مراجعه می کند، نور توحید، حقیقت توحید، گرایش به فضایل توحیدی را می یابد. به این ترتیب، کرامت نفس آموختنی نیست. ما در کلاس لازم نیست برویم کرامت را تدریس کنیم.

 

دوشنبه 25 آذر 1392  6:44 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 farshon
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

به نظر من مهمترين گزينه در بالا بردن كرامت نفس و ارتقا آن نان حلال بسيار موثر مي باشد!

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
دوشنبه 25 آذر 1392  8:06 PM
تشکرات از این پست
farshon omiddeymi1368
rezarajab
rezarajab
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 53
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

آدم کسی است که از بندگی شکم بیرون بیاید، از اسارت شهوت بیرون بیاید، بتواند خودش را فراموش کند. ملاحظه می کنید، یک فحش که به او می دهند، می خواهد سر طرف را ببرد! آیا اگر از خودش بیرون آمده بود، این طور کینه توزی می کرد؟ در مجلس که وارد می شود، سعی می کند که بالا بنشیند. آیا اگر انسان بود، بالا و پایین برایش مطرح بود؟! پیغمبر اکرم صلوات الله وسلامه علیه در هر مجلسی که وارد می شد، دَم در می نشست و اگر کارگر ساده ای پهلویش بود، با او صحبت می کرد. اصلاً نمی گفت که این کیست؟ فقیر است یا غنی است؟ با همه صحبت می کرد، با همه اُنس می گرفت. این بیچاره ای که فخر می فروشد خیال می کند کسی هست. باید به او بگویید: خاک بر سرت کنند!

این برخوردهای کوبنده در فرهنگ قرآن چیز ناآشنایی نیست. هیبت و غرور کاذب را نمی شود با نیشگون شکست، باید با پُتک شکست. قرآن که کتابی مؤدب است و از کنار مطالب سبُک با عفت و ادب رد می شود، وقتی به عالِم سوء می رسد، می فرماید:
«فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْب.» مَثل او مانند سگ است.

و درباره ی اهل جهنم می فرماید:
«إخْسَئوا فیها وَ لاتُکَلمون.» خاموش باشید و با من سخن نگویید.

سه شنبه 26 آذر 1392  12:49 AM
تشکرات از این پست
farshon omiddeymi1368
saharjoon
saharjoon
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 196
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

در اخلاق اسلامی یک موضوع است که می توان آن را پایه و محور همه تعلیمات اخلاقی اسلامی قرار داد و در مآثر اسلامی روی هیچ موضوعی این قدر تکیه نشده است؛ آن اصل کرامت نفس است. در اسلام به کرامت وعزت نفس، به محترم شمردن نفس بسیار اهمیت داده می شود آن هم با کلمه نفس مثل: « اَکرَم نَفسَکَ عَن کُلِ دُنیه؛ نفس خود را از هر پستی گرامی دار».

علی علیه السلام در وصیت نامه ای که به فرزند بزرگوارش امام مجتبی علیه السلام می نویسد، می فرماید: « َاکرِم نَفسَکَ مَن کُلِ دَنیَه وَ اِن ساقَتکَ اِلَی الرَغائبِ فَإِنَکَ لَن تَعتاضَ بِما تَبذُلُ مَن نَفسِکَ عَوِضاً؛ خود را از تن دادن به هر کار پستی گرامی دار اگر چه آن کار تو را به خواسته هایت برساند، زیرا در برابر آنچه از شخصیت خود از دست می دهی عوضی دریافت نمی داری» ( نهج البلاغه/ نامه 31 ). اگر بدنت را از دست بدهی جایش پرشدنی است، تا چه رسد که مال و ثروتت را از دست بدهی. هر چه را از دست بدهی چیز دیگری می تواند جای آن را پر کند (گفت: آنچه عوض دارد گله ندارد) اما یک چیز است که اگر آن را از دست بدهی دیگر جا پر کن ندارد و آن نفس خودت است. «فَاِنَکَ لَن تَعتاضَ بِما تَبذُلُ مِن نَفسِکَ عَوِضاً» اگر از خودِ خود، از خویشتنِ خود چیزی را از دست بدهی، عوض برایش پیدا نمی کنی. امام صادق علیه السلام در شعری می فرماید:

«اثا مِنُ باِلنَفسِ النَفیسَهِ رَبَها * * * وَ لَیسَ لَها فِی الخَلقِ کُلِهِم ثَمَنٌ

من با نفس خودم هیچ موجودی را برابر نمی کنم. اگر بخواهی معامله بکنی با نفس خودم، هیچ چیزی را با آن برابر نمی کنم جز پروردگارم. در عوض، فقط او را می گیرم. از آن که بگذرد حاضر نیستم این سرمایه خودم و این خویشتنِ خودم را بدهم. تمام دنیا و ما فیها را، تمام ما سَوِی الله را من با این گوهر نفیس برابر نمی کنم. در مکتب اسلام تمام احساسهای اخلاقی، از پیدا کردن « خود » و احساس واقعیت « خود » پیدا می شود. اگر انسان خود واقعی اش را پیدا کند، می بیند تمام ارزشهای اخلاقی و نیز ضد اخلاقی ها معنی پیدا می کند. بعد از این است که انسان می بیند تمام اخبار اسلامی( در باب اخلاق ) یک فلسفه خاص دارد و اخلاق در اسلام بر محور خودشناسی و احساس کرامت در خود واقعی است و اخلاق اسلامی بر اساس این پایه بنا شده است.

سه شنبه 26 آذر 1392  8:34 AM
تشکرات از این پست
farshon omiddeymi1368
saharjoon
saharjoon
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 196
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

آدمی وقتی دارای كرامت نفس شد و به ارزش انسانی خویش واقف گردید شئون مادی و علائق دنیوی در نظرش كم ارج می‌آید، به آنها بی‌اعتنا می‌شود و خود را بزرگتر از آن می‌داند كه طوق اسارت دنیا را به گردن افكند و برای دست یافتن به تمنیات حیوانی و ارضای غرایز، مرتكب گناه گردد و ارزش انسانی خود را تنزل دهد. اولیای گرامی اسلام، علو همت و بزرگی روح افراد عزیز‌النفس را در خلال روایات بیان نموده و نتیجه و اثر كرامت نفس را خاطر نشان ساخته‌اند.
"عن علی علیه السلام قال:
من كرمت نفسه هانت علیه شهوته."
"كسی كه از كرامت نفس برخوردار می‌گردد شهوات نفسانی در نظرش خوار و ناچیز می‌آید."
 
قال امیرالمؤمنین علیه السلام:
من كرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه.
- آن كسی كه به بزرگی و كرامت نفس خود باور آورده هرگز آن را با پلیدی گناه، پست و موهون نمی‌كند.
 
ملاحظه می‌فرمایید كه عزت نفس و بزرگواری معنوی، آدمی را به گونه‌ای می‌سازد كه پیرامون معصیت نمی‌گردد، به شهوات حیوانی و تمایلات نفسانی بی‌اعتنا می‌شود و دنیا را با دیده پستی و تحقیر می‌نگرد.
كسانی كه در پرتو مجاهده و كوشش به عز باطنی و شرافت روحی نایل شده‌اند، خویشتن را انسان واقعی ساخته‌‌اند، و از كرامت نفس و معالی اخلاق برخوردار گردیده‌اند، خدمت به مردم را وظیفه خود می‌دانند و بدون منت، كارهای بزرگی را انجام می‌دهند و اعمال پرارج خویشتن را به حساب عز انسانی و شرافت نفس می‌گذارند و این درسی است كه مولی الموحدین، علی‌ابن ابیطالب، آن انسان بزرگ، به پیروان خود آموخته است.
"ان مكرمه صنعتها الی احد من الناس انما اكرمت بها نفسك و زینت بها عرضك، فلا تطلب من غیرك شكر ما صنعت الی نفسك.
كار نیكی را كه نسبت به یكی از افراد مردم انجام می‌دهی بی‌گمان، خود را اكرام نموده‌ای و با آن كار پسندیده شرافت نفس خویش را زینت بخشیده‌ای، پس شكر عمل نیكت را كه درباره خودت انجام داده‌ای از غیر خودت طلب منما.
 
تعالی روح و كرامت خلق افراد شریف النفس آنچنان در ضمیرشان اثر نیكو می‌گذارد و روحیه آنان را تغییر می‌دهد كه طرز تفكرشان با اندیشه افراد عادی تفاوت بسیار دارد. اینان خدمتگزاری به مردم را از دیدگاه مخصوص به خود می‌نگرند و بر وفق نگرشی كه دارند عمل می‌كنند.
"عن علی علیه السلام قال:
الكریم یری مكارم افعاله دینا علیه یقضیه.
علی(ع) فرموده:
شخص كریم، كرایم اعمال خود را همانند دینی می‌داند كه بر ذمه اوست و باید آن را ادا نماید.
عز و محبوبیت ظاهری كه بر اثر علل و رویدادهایی نصیب انسان می‌شود از نعمتهای خداوند است،كسی كه از آن نعمت برخوردار می‌گردد هر چند مدتش كوتاه باشد باید از آن نعمت قدرشناسی كند و به وظیفه دینی و عقلی خود عمل نماید، توجه كند كه این نعمت همانند دیگر نعمتهای دنیا موقت و زودگذر است، از ابتدا باید به فكر زوال آن نعمت باشد، از خداوند بخواهد كه معادل عز ظاهری، او را پیش نفس خودش كوچك و ذلیل نماید تا به موازات عز ظاهری ذلت باطنی را در خود احساس كند و این دو به موازات یكدیگر در وجودش استقرار یابند، چنین عزی كه در كنارش احساس ذلت است مایه غرور نمی‌شود و همواره به خاطر دارد كه ممكن است با یك تحول كوچك وضع دگرگون گردد و عز ظاهری به ذلت باطنی مبدل شود.
ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه كن
در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه كن
از نسیمی دفتر ایام برهم می‌‌خورد
از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه كن
علاوه بر دعا بایدعقل را به كار اندازد، مآل‌اندیش و روشن‌بین باشد، از نیروی خرد، آنطور كه باید، استفاده كند، و با راهنمایی آن خط مشی خود را در ایام عز ظاهری ترسیم نماید.
"عن علی علیه السلام قال:
كفاك من عقلك ما اوضح لك سبل غیك من رشدك."
علی(ع) فرموده است:
عقل واقع‌نگر كه راههای هدایت و ضلالت را در مسیرت روشن می‌كند و حق را به تو ارائه می‌نماید ترا كفایت می‌كند.
عقل به عزیز ظاهری می‌گوید در ایام عزت، هر قدر می‌توانی نسبت به مردم متواضع باش و با فروتنی بذر دوستی و محبت در دل آنان بیفشان، عقل می‌گوید از فرصت محبوبیت استفاده كن، به مردم احسان نما، حوایجشان را برآور، مشكلاتشان را حل كن، و موجبات آسایش فكر و رفاه آنان را فراهم بنما. عقل مدبر و مآل‌اندیش می‌گوید اگر خدمتی برای مردم انجام دادی به رخشان مكش، منت بر سرشان مگذار، آبروی آنان را مبر، و با این كار ناروا عمل خود را باطل منما، و خلاصه، عزیز ظاهری باید با دلالت و راهنمایی عقل روشن‌بین قدم بردارد تا در آینده دچار ندامت نشود.
"عن علی علیه السلام قال:
ادل شیء علی غزاره العقل حسن التدبیر.
علی(ع) فرموده است:
بهترین دلیل بر روشن بینی عقل، تدبیر و مآل‌اندیشی است.
سه شنبه 26 آذر 1392  8:36 AM
تشکرات از این پست
farshon omiddeymi1368
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث29صالحین:کرامت نفس

گمنام آواتار ها
تاریخ عضویت : شهریور/۱۳۸۸
نوشته : 2,606 صلوات : 41
مورد صلوات: 10,457 در 2,339
حضور : 8 ساعت 54 دقیقه
دریافت : 0 آپلود : 0
گالری : 0 وبلاگ :
گمنام آنلاین نیست.



عزت نفس، يكي از پايه هاي اساسي شخصيت آدمي و باعث نيل انسان به افتخار و سربلندي است. عزت نفس مايه آزادگي و والايي همت است. عزت مندان هرگز به ذلت و بندگي ديگران تن نمي دهند و سرمايه شرافت و آزادگي خود را با هيچ قيمتي معامله نمي كنند.
عزت نفس از طرفي براي تمام افراد يكي از بزرگ ترين فضيلت هاي اخلاقي است و از طرف ديگر، محرك آدمي در اجراي ديگر برنامه هاي اخلاقي تلقي مي شود. به عبارت ديگر، شرافت نفس افزون بر آن كه خود از نظر فردي صفتي نيكوست، مي تواند ضامن اجراي ديگر صفات پسنديده در محيط خانواده و اجتماع نيز به شمار آيد.
اگر انسان ها به ويژه جوانان بتوانند اين تمايل والاي فطري را همواره در درون خود زنده و حاكم نگه دارند و رفتار وگفتار خويش را با آن هماهنگ سازند، توانسته اند اساس نيك بختي انساني خود را براي تمام دوران عمر پايه گذاري كنند. 1 نويسنده سعي كرده است كه در اين مقاله عزت نفس را بررسي نمايد مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:




معناي عزت
عزت حالتي است كه مانع مغلوب شدن انسان مي شود (حالت شكست ناپذيري) و در اصل از عزاز (بر وزن اساس) به معني زمين محكم و نفوذناپذير گرفته شده است. 2 عزت يعني ارزشمندي، شرافت و توانايي؛ كه سرمنشأ واقعي آن خداوند متعال است چنانكه مي فرمايد: «ايبتغون عندهم العزه فان العزه لله جميعا؛ 4 آيا نزد كافران عزت مي طلبند عزت همه نزد خداست.» (نساء 93)

عزت در پرتو آيات و روايات
با دقت در آيات قرآن درباره عزت، شايد بتوان گفت كه قرآن دو نگاه به عزت دارد. يكي نگاه از پائين به بالا كه بر طبق آن، عزت را مخصوص خداوند دانسته است.
از اين نظر، قرآن كريم در سه آيه مشابه، عزت را از آن خدا دانسته و بيان مي دارد هر كس طالب عزت است بايد از خدا بخواهد از جمله مي فرمايد: من كان يريد العزه فلله العزه جميعا؛ (فاطر 01) هر كس عزت مي خواهد، عزت يكسره از آن خداست.» پس هيچ موجودي نيست كه خودش بالذات عزت داشته باشد؛ خداوند متعال مي فرمايد: «سبحان ربك رب العزه عما يصفون؛ (صافات 081) منزه است پروردگار تو، پروردگار عزيز از آنچه وصف مي كنند.»
در اين آيه كلمه رب را به عزت اضافه كرده تا بفهماند عزت مختص خداست. پس او مقامي منيع دارد كه منيع بودنش علي الاطلاق است، يعني هيچ عامل ذاتي نمي تواند او را ذليل كند و هيچ غالبي نيست كه بر او غلبه نمايد و هيچ كس نمي تواند از تحت سلطنت او بگريزد... 3
نگاه ديگر از بالا به پائين است كه در آن پرتو عزت حق تعالي شامل رسول خدا(ص) و مؤمنين گرديده است. نظير آيه 8 سوره منافقون كه خداوند مي فرمايد: «آنها ]پنهاني با هم[ مي گويند: اگر به مدينه مراجعت كرديم البته بايد اربابان عزت و ثروت، مسلمانان ذليل (فقير) را از شهر بيرون كنند و حال آنكه عزت مخصوص خداوند و رسول و اهل ايمان است...»
در دعاي عرفه به نقل از امام حسين(ع) آمده است: تمام عزت و بلندمرتبگي از آن خداست و هر كه خدا را دوست بدارد، عزيز وگرنه ضعيف خواهد بود. 4 در روايات اسلامي تأكيد شده است كه مؤمن نبايد وسايل و زمينه هاي ذلت خويش را فراهم سازد؛ چون خداوند خواسته او عزيز و سربلند باشد و براي حفظ اين عزت بكوشد. امام صادق(ع) فرموده اند: «مؤمن عزيز است و ذليل نخواهد بود. مؤمن، از كوه محكم تر و پرصلابت تر است؛ چرا كه كوه را ممكن است با كلنگ ها سوراخ كرد، ولي هرگز چيزي از دين مؤمن كنده نمي شود.»5

عوامل تحقق عزت نفس
در آموزه هاي ديني، انسان مؤمن جايگاهي والا و ارزشمند دارد. اسلام بر عزيز بودن انسان تأكيد مي كند و از همين رو بر عواملي سفارش مي كند كه هم موجب عزت او هستند و هم سبب بقاي آن.
خصلت هاي نيكو عامل و اساس عزت نفس است.
انسان با انجام كارهايي همچون حفظ زبان، قناعت، صبر بر مصيبت، كظم غيظ، احسان و گذشت مي تواند به عزت كرامت نفس دست يابد. به عنوان نمونه در روايتي آمده است كه هر كس خشم خود را فرو برد، خداوند عزت او را در دنيا و آخرت زياد مي كند. 6

عوامل تحقق عزت نفس

1-اطاعت خداوند
آيت الله جوادي آملي، نخستين مانع عزت نفس را تمرد و طغيان در برابر خدا مي داند. كسي كه خوي سركش دارد، نمي تواند به عزت نفس برسد. تا كسي خود را محتاج خدا نداند و به عنوان عبد احساس نكند، صلاحيت شركت در مدرسه تكريم الهي را ندارد و اين نخستين مانع است كه بايد برطرف شود. 7
قرآن كريم نيز در اين باره مي فرمايد: «كلا ان الانسان ليطغي ان رآه استغني؛ (علق 796) همين كه خود را بي نياز بپندارد.»
از آن رو كه عزت، مخصوص خداست، پس هر كس خواهان عزت حقيقي است، بايد از راه اطاعت و بندگي خدا به آن برسد. اطاعت و بندگي، راهي است براي ارتباط با عزيز بي همتا، امام علي(ع) در اين باره فرموده اند: «هر كه اطاعت خدا كند، عزت يابد و قوي شود.» 8
در مقابل، نافرماني خداوند، موجب ذلت انسان در دنيا و آخرت مي شود. قوم بني اسرائيل با وجود آن همه نعمت كه خداوند به آن ها ارزاني داشته بود، ناسپاسي كردند و گوساله پرست شدند، خداوند در برابر گناه بزرگ آن ها، عذاب سختي فرستاد تا غضب پروردگار را ببينند و طعم ذلت را در اين دنيا بچشند. خداوند در قرآن مي فرمايد: «خدا مهر ذلت و فقر را بر پيشاني آن ها زد.» (بقره 61)

2-تقواي الهي
تقوا، پوششي است كه انسان را از آلودگي حفظ مي كند؛ زيرا تقوا به معناي حفظ و نگهداري از هر چيزي است كه به انسان ضرر و زيان برساند. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «هر كه مي خواهد با عزت ترين مردمان باشد، تقواي الهي پيشه كند.»9
تقوا و نگهداري نفس، سرافرازي مي آورد، راه را به انسان نشان مي دهد و نيز او را بزرگ و ارجمند و از اسارت آزاد مي كند. اميرالمومنين(ع) فرموده اند: «تقوا، عزت مي بخشد و تبهكاري، ذليل مي كند»01

3-گفتار نيك
قرآن كريم ضمن اين كه عزت را مخصوص خداوند، رسول(ص) و مومنان مي داند، راه رسيدن به آن را چنين تشريح مي كند: «سخنان پاكيزه به سوي او صعود مي كند و عمل صالح آن را بالا مي برد.» (فاطر 01)
پاكيزگي سخن، به پاكيزگي محتواي آن است و پاكيزگي محتواي آن به دليل مفاهيمي است كه بر واقعيت هاي عيني پاك و درخشان دلالت مي كند و چه واقعيتي بالاتر از ذات پاك خداوند و آيين حق و عدالت او، و نيكان و پاكاني كه در راه نشر آن گام برمي دارند. 11

4-گسستن از غيرخدا
به همان اندازه كه انسان به خدا تكيه مي كند و از غيرخدا دوري مي ورزد، عزت مي يابد؛ زيرا عزت، مخصوص خداست. قرآن كريم مي فرمايد: «آيا كساني كه كافران را به جاي مومنان دوست خود انتخاب مي كنند، عزت و آبرو را نزد آنان مي جويند، با اين كه همه عزت از آن خداست؟» (نساء 931)
عزت، از علم و قدرت سرچشمه مي گيرد و كساني كه قدرت و علمشان ناچيز است، نمي توانند منشا عزت باشند. لقمان حكيم براي تربيت فرزند خود، او را به انقطاع از دنيا و غيرخدا فرا مي خواند و چنين مي گويد: «پسرم... اگر خواهان آني كه همه عزت اين جهان را داشته باشي، از آنچه در دست مردم است، قطع طمع كن كه پيامبران فقط به سبب قطع طمعشان به آنچه مي بيني رسيدند.» 21
امام علي(ع) نيز فرمود: «ماندگاري عزت را با ميراندن طمع بجوي.» 31
در روايتي آمده است كه گروهي از انصار به پيامبر(ص) عرض كردند: اي رسول خدا! براي حاجتي نزد شما آمده ايم... حاجت ما اين است كه در پيشگاه پروردگارت، بهشت را براي ما ضمانت كني. پيامبر(ص) سرش را به زير افكند، سپس عصايش را چند بار به زمين زد و سرش را بلند كرد و فرمود: با يك شرط چنين ضمانتي را براي شما مي كنم، از هيچ كس (جز خدا) چيزي را تقاضا نكنيد.
آنان تعهد دادند در زندگي از احدي تقاضا نكنند، تا آن جا كه اگر يكي از آنان در سفر بود و سواره حركت مي كرد و تازيانه اش به زمين مي افتاد، خوش نداشته كسي بگويد تازيانه را به من بده، بلكه خودش پياده مي شد و تازيانه اش را برمي داشت يا اگر يكي از آنان در كنار سفره دستش به آب نمي رسيد، به كسي نمي گفت: آب را به من بده، بلكه خودش برمي خاست و ظرف آب را برمي داشت. 41
در احاديث مختلف، از بين بردن طمع و زندگي در تنهايي به عنوان دو عامل تحقق و پايداري عزت ذكر شده است. امام باقر(ع) پايداري عزت را در از بين بردن طمع و امام صادق(ع) تنهايي و دوري گزيدن از مردم را باعث پايداري بيشتر عزت ذكر مي كنند. 51 البته اين حديث مغاير با بعد اجتماعي اسلام نيست. بلكه منظور دل كندن از مردم و نداشتن انتظارات و توقعات نابجا از آنهاست.
براساس آنچه بيان شد عزت نفس، انسان را استوار و شكست ناپذير مي سازد و هيچ چيزي مانند ذلت انسان را به تباهي نمي كشاند. ريشأ بسياري از تبهكاري ها در خواري نفس است. از اين رو، بهترين راه اصلاح فرد و جامعه، عزت بخشي و عزت آفريني است. امام صادق(ع) مي فرمايد: «هيچ كس به خوي ناپسند و زشت تكبر مبتلا نمي شود، مگر به سبب خواري و ذلتي كه در درون خود احساس مي كند. 61
پيشوايان دين، مردم را به بندگي خداي يكتا و پرهيز از بندگي غير خدا دعوت كرده اند تا در پرتو آن به عزت حقيقي دست يابند؛ زيرا مؤمن در سايه ايمان خويش، خود را از نافرماني خداوند و اعمال زشت دور نگه مي دارد و به ذلت تن نمي دهد.

سه شنبه 26 آذر 1392  9:09 AM
تشکرات از این پست
farshon
دسترسی سریع به انجمن ها