اصلاح توزیع ثروت
در ادامه بحث مناسب است به سیاستهای توزیع نامناسب ثروت توسط خلفا و سیاستهای اصلاحی علی(ع) اشاره شود.
1. تساوی و عدم تبعیض در تقسیم
عمر و عثمان از روش تقسیم پیامبر(ص) در تقسیم بیتالمال عدول کردند. عمر، اموری را برای برتری افراد در سهمبردن بیشتر از بیتالمال، ملاک قرار داد. بنا بر اظهار خودش مقادیر متفاوتی را براساس معیارهایی مانند شرکت در جهاد، هجرت، زودتر ایمان آوردن و نسبت با رسول الله(ص) تعیین کرد. (ماوردی، 1409: 266)
عمر برای کسانی که در جنگ بدر شرکت کرده بودند، پنج هزار درهم (حسن، حسین، اباذر و سلمان را به اهل بدر ملحق کرد)؛ برای مجاهدان بعد از بدر تا صلح حدیبیه، چهار هزار درهم؛ برای افرادی که از صلح حدیبیه تا جنگ ضد ردّه، همراه ابوبکر شرکت داشتند و کسانی که تا قبل از قادسیه حاضر بودند، سه هزار درهم؛ برای جنگجویان قادسیه و شام دو هزار درهم... قرار داد.
برای عباس بیست و پنج هزار و به قولی دوازده هزار درهم؛ برای همسران پیامبر هر کدام ده هزار درهم، و برای عایشه دوازده هزار درهم تعیین نمود ... (طبری: 3 / 614 و 615) تفاوت در میزان حداقل و حداکثر، بسیار شد و برخی منابع تاریخی، این مبلغ را تا یک دهم ذکر کردهاند؛ یعنی سهم طبقات پایین که به یقین اکثریت افراد جامعه را تشکیل میدادند، از بیتالمال یکدهم سهم کسانی بود که بیشترین بهرهمندی را از بیتالمال داشتند. (همان: 50)
عثمان از معیارهای تقسیم عمر هم عدول کرد و در استفاده از بیتالمال و امکانات عمومی به خویشاوندی با خود بسیار اهمیت داد. منابع تاریخی و روایی شیعه و سنی تبعیضهای فراوان عثمان را در توزیع بیتالمال بیان کردهاند. وی اموال بسیاری را از بیتالمال به خود و بنی امیه اختصاص داد. (همان: 4 / 137)
ابن ابیالحدید مینویسد:عثمان چراگاههای اطراف مدینه را به بنیامیه بخشید و فدک را به مروان داد. همچنین دستور داد از بیتالمال صد هزار درهم نصیب وی کنند. زید بن ارقم، مسئول بیتالمال، پیش عثمان آمد و کلیدهای بیتالمال را در حالی که گریه میکرد، نزد عثمان نهاد... و گفت: من گمان بردم تو این مال را عوض اموالی که زمان رسول خدا(ص) انفاق کردی، گرفتی. به خدا قسم! اگر به مروان صد درهم داده شود، بسیار زیاد است؛ آنگاه عثمان گفت: ای پسر ارقم! کلیدها را بده تا فرد دیگری را برای این مسئولیت برگزینم. (ابن ابیالحدید، 1407: 3 / 168 و 169)
بخششهای عثمان چنان افسارگسیخته بود که منابع تاریخی و روایی نوشتهاند:عثمان، عموی خود، حکم بن عاص را که پیامبر او را از مدینه بیرون رانده بود، برگرداند و سیصد هزار درهم صدقات قبیله قضاعه را به وی بخشید. (بلاذری، 1417: 6 / 137؛ ابن ابیالحدید، 1407: 3 / 35) خمس غنایم آفریقا را به مبلغ دو میلیون و پانصد و بیست هزار دینار و فدک را به پسر عموی خود مروان بن حکم داد. (ابن ابییعقوب، 1373: 2 / 165 و 166) به پسر عموی دیگرش حارث بن حکم صد هزار درهم (ابن ابیالحدید، 1407: 1 / 199) و مکانی را به نام مهزور (مکان بازار مدینه) بخشید. (همان: 198) به سعید بن عاص هم صد هزار درهم از بیتالمال داد. (ابن ابیالحدید، 1407: 3 / 35؛ بلاذری، 1417: 6 / 137)
علامه مجلسی نیز درباره بخششهای عثمان مینویسد:ابوسفیان بن حرب، دویست هزار درهم؛ عبدالله بن ابیسرح، یک پنجم خمس غنایم آفریقا در جنگ اول؛ زید بن ثابت، ده هزار دینار و برخی باغهای نخل مدینه؛ ربیعة بن حارث، صد هزار درهم یا دینار؛ طلحة بن عبیدالله، دویست هزار دینار و زمینی در کوفه؛ زبیر بن عوام، ششصد هزار درهم یا دینار از داراییهای اصفهان. (مجلسی، 1374: 31 / 267 ـ 264) عثمان در تصرف و چپاول بیتالمال گوی سبقت را از دیگران ربوده بود که منابع روایی و تاریخی، این مطلب را نیز از دیده دور نداشتهاند. پیشتر مطالب لازم درباره ثروت عثمان بیان شد.
عدول از اجرای آموزههای اسلامی و سیره عملی رسول الله(ص) در عرصههای اجتماعی و اقتصادی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی را به شدت بحرانی کرد. با وجود منابع درآمدی هنگفت مانند غنایم، خراج، جزیه، عشور، زکات و خمس، بخش بزرگی از جامعه دچار فقر شدند. مساوات و برادری در سایه سیاستهای اشتباه خلفا رخت بربست و معیارهایی که نزد خدا اجر معنوی دارد جایگزین با برخی معیارهای جاهلی در ملاک برتری در سهمبردن بیشتر از بیتالمال شد و همه اینها شکاف بین فقیر و غنی را گسترده ساخت.
در منابع روایی و تاریخی فراوانی از شیعه و سنی آمده است که پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) در تقسیم بیتالمال هیچ امتیازی بین افراد قائل نمیشدند و به تمام افراد سهم یکسان میدادند. علی(ع) به موالی همانقدر داد که به عرب اصلی میداد. وقتی در این مورد با او سخن گفتند؛ چوبی را از زمین برداشت و میان دو انگشت نهاد و گفت:تمام قرآن را تلاوت کردم و برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق بهاندازه این چوب برتری نیافتم. (ثقفی، 1355: 1 / 69 و 70)همه آنچه را که در بیتالمال بود، بین مردم تقسیم کرد و هیچ کس را بر دیگری برتری داد. (مسعودی، 1409: 2 / 353، به نقل از: نجمان، 1411: 334)
حضرت در برابر معترضان به تقسیم مساوی میفرمود:ألَیسَ کانَ رسول الله(ص) یقَسِّمُ بِالسَّویةِ بین الْمُسلِمین؟ (مجلسی، 1374: 41 / 116)آیا رسول الله(ص) بیتالمال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نمیکرد؟ حضرت در پاسخ به اعتراض طلحه و زبیر هم فرمود:[در مورد] اعتراض شما درباره اینکه [چرا بین شما و سایر مسلمانان] به مساوات رفتار کردهام، [پاسخ این است که این کار] حکمی نبود که به رأی خود و مطابق هوای خویش کرده باشم؛ بلکه من و شما میدانیم که این، همان دستوری است که پیامبر(ص) آورد و اجرا کرده. (سید رضی، 1379: خ 205)
2. ذخیرهسازی نکردن
میلیاردها درهم مربوط به خمس غنایم، خراج، جزیه، زکات و عشور زمانی در اختیار حکومتی قرار گرفت که حاکم و اطرافیان او بر پایه منافع شخصی و مصالح گروهی عمل میکردند و قدرت سیاسی و نظامی و تمام مناسبات، بر مدار منافع شخصی و حزبی آنان تنظیم میشد.
امیرمؤمنان علی(ع) در چنین وضعی بر مصدر حکومت قرار گرفت و تغییر مناسبات به سمت محوریت حق و ضوابط الهی را رسالت مهم خود قرار داد، پس گفتار و سیره حضرت(ع) را باید با توجه به چنین موقعیتی تفسیر و تبیین کرد تا مقصودش را دریافت.
پیامبر(ص) و علی(ع) بیتالمال را در انبار ذخیره نمیکردند و چون مردم را صاحب حق در آن میدانستند، آن را در نخستین فرصت، بین مسلمانان و صاحبان حق توزیع میکردند. وقتی عمر به خلافت رسید، برخلاف پیامبر(ص)، روش ذخیرهسازی و تشکیل دیوان را در پیش گرفت و بیتالمال را سالانه بین افرادی که مستحق میدانست، تقسیم کرد.
علی(ع) میفرمود: دوستم رسول الله(ص) مالی را در بیتالمال برای روز بعد حبس نمیکرد. ابوبکر هم چنین عمل میکرد. وقتی عمر به خلافت رسید، دیوان تشکیل داد و توزیع اموال را از سالی تا سال دیگر به تأخیر انداخت؛ من چنان عمل میکنم که دوستم رسول الله(ص) میکرد. (ثقفی، 1355: 47)
در برخی منابع روایی آمده است: وقتی حضرت(ع) وارد بیتالمال میشد و میدید اموالی در آن جمع شده است، خطاب به بیتالمال میفرمود: شب نمیکنم؛ در حالی که درهمی در تو باشد. (ابنسلام، 1406: 284)یا وقتی مالی میرسید، آن را تقسیم میکرد و میفرمود: من انباردار شما نیستم. (همان)
اهمیت سرعت در تقسیم بیتالمال نزد رسول خدا(ص) چنان بود که وقتی اموالی نزدش میماند که باید به مستحقان میرسید، آثار اندوه در چهرهاش نمایان میشد. اُمّسلمه میگوید:رسول خدا(ص) به خانهام آمد؛ در حالی که رنگ چهرهاش تغییر کرده بود. گمان بردم این وضعیت به سبب مریضی باشد. گفتم: ای رسول خدا! چرا حالت این چنین است؟ فرمود: به دلیل هفت دیناری است که دیروز به من رسید و تا شب تقسیم نشد و اکنون کنار بسترم است. (ابویعلی، 1408: 6 / 288، ح 6981؛ بخاری، 1410: 159، ح 1363)
منابع و مآخذ
1. سید رضی، 1379، نهجالبلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
2. آمدی، محمد تمیمی، 1373، غررالحکم و دررالکلم، شرح محمد خوانساری، تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چ پنجم.
3. ابن ابیالحدید، 1407 ق/ 1992م، شرح نهجالبلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالجلیل.
4. ابن ابییعقوب، احمد، 1373، تاریخ یعقوبی، قم، انتشارات الشریف الرضی.
5. ابنالاثیر، 1442 ق، الکامل فی التاریخ، تحقیق دار الکتب العربی، بیروت، دارالکتب العربی، چ دوم.
6. ابنحنبل، احمد، 1414 ق، المسند، تحقیق عبدالله محمد الدرویش، بیروت، دار الفکر، چ دوم.
7. ابنسلام، ابوعبید القاسم، 1406 ق/ 1986 م، الاموال، تحقیق خلیل هراس محمد، لبنان دار الکتب العلمیة، انتشارات الازهر.
8. ابنشهر آشوب، 1379 ق، مناقب آل ابی طالب، قم، مؤسسة العلامه.
9. ابویعلی، احمد بن علی، 1408 ق، مسند ابییعلی، تحقیق ارشاد الحق الاثری، جده، انتشارات دارالقبله.
10. بخاری، محمد بن اسماعیل، 1410 ق، صحیح بخاری، تحقیق مصطفی دیب البغا، بیروت، دار ابنکثیر، چ دوم.
11. بلاذری، احمد بن یحیی، 1417 ق، انساب الاشراف، تحقیق و مقدمه سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر.
12. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، 1385 ق، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، چ دوم.
13. الثقفی، ابواسحاق ابراهیم بن هلال کوفی، 1355، الغارات، تحقیق سید جلالالدین محدث الارموی، تهران، نشر انجمن آثار ملی.
14. الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر، 1419 ق / 1998 م، البدایة و النهایة، تحقیق دار المعرفة، بیروت، دار المعرفة.
15. رشاد، علی اکبر (زیر نظر)، 1380، دانشنامه امام علی(ع)، تهران مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر).
16. الزمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر، 1401 ق، ربیع الابرار و نصوص الاخیار، تحقیق سلیم النعیمی، قم، منشورات الرضی.
17. السمهودی، علی بن عبدالله الحسنی الشافعی، 1404 ق، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، تحقیق عبدالحمید و محمد محییالدین، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ سوم.
18. الشیبانی، ابوعبدالله احمد بن محمد بن حذیل، 1403 ق، فضائل الصحابة، تحقیق وصی الله بن محمد بن عباس، مکة، جامعة ام القری.
19. طبرسی، حسن بن فضل، 1420 ق / 1378 ش، مکارم الاخلاق، تهران، نشر حبیب.
20. الطبری، ابیجعفر محمد بن جریر، 1357 ق/ 1939م، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، مطعبة الاستقامة.
21. الطبری، ابیجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دار التراث العربی.
22. عروسی الحویزی، 1415 ق، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان.
23. قائدان، اصغر، 1374، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، قم، مرکز تحقیقات حج، چ دوم.
24. الکلینی الرازی، یعقوب بن اسحاق، 1401 ق، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، بیروت، دار صعب و دارالتعارف، چ چهارم.
25. الماوردی، علی بن محمد، 1409 ق / 1989 م، الاحکام السلطانیه، تحقیق خالد رشید الجمیلی، بغداد، انتشارات المجمع العلمی.
26. مبرد (الازدی)، ابوالعباس محمد بن یزید، 1413 ق، الکامل فی الادب، تحقیق محمد احمد الدالی، بیروت، مؤسسة الرسالة.
27. مجلسی، محمد باقر، 1374، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سوم.
28. محمّدی ریشهری، محمد، 1421 ق، موسوعة الامام علی ابنابیطالب فی الکتاب و السنة و التاریخ، قم، دارالحدیث.
29. مسعودی، علی بن الحسین، 1409 ق، مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، دار الفکر.
30. نجمان یاسین، 1411 ق / 1991م، تطور الاوضاع الاقتصادیة فی عصر الرسالة و الراشدین، بغداد، دار الشؤون الثقافة العامة.
31. النقشبندی، ناصر السید محمود،1372 ق، الدینار الاسلامیه، بغداد، مطبعة الرابطه.
32. النمیری البصری، ابوزید عمر بن شبه، 1410 ق، تاریخ المدینة المنورة، تحقیق فهیم محمد شلتوت، بیروت، دارالتراث.
33. نوری طبرسی، میرزا حسین، 1408 ق، مستدرک الوسائل، بیجا، مؤسسة آلالبیت لاحیاء التراث، چ دوم.
احمدعلی یوسفی/ دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
منبع: فصلنامه قرآن و متون اسلامی شماره3