مدیریتِ رشد و تکامل، درونمایه ربوبیت مستمر الهی
آنچه از مجموع دیدگاههای تفسیری میتوان نتیجه گرفت، این است که میان ربوبیت الهی و تدبیر و برنامهریزی و مدیریت دائمی او در هستی و به ویژه در زندگی انسان، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد، به گونهای که تفکیک میان آن دو دشوار و یا غیرممکن میباشد.
تقریباً همه مفسّران به دو بعد ربوبیت الهی ـ 1ـ مالکیت 2ـ تدبیر و مدیریت و هدایت تکوینی و تشریعی ـ اشاره کردهاند و به یقین در واژه «ربّ» به ویژه در آیه دوم سوره فاتحه این دو معنا، همپای هم حضور دارند و چه بسا در تفسیر این آیه نتوان یک جهت را بر جهت دیگر ترجیح داد، زیرا خدا به همان اندازه به خاطر اصل آفرینش مورد ستایش قرار میگیرد که به خاطر استمرار تدبیر و مدیریت و هدایت و تربیت او نسبت به آفریدهها.
امّا سخن این نوشته آن است که در میان موارد انبوهی که واژه «رب» در قرآن آمده است، دستکم بسیاری از موارد آن ناظر به بعد هدایت، مدیریت، تدبیر و تربیت است. و این مفاهیم است که به وسیله واژه «ربّ» مورد اشاره قرار گرفته است.برای رسیدن به این معنا به جایگاه صفت «ربّ» در قرآن میپردازیم.
جایگاه صفت «ربّ» در آیات قرآن
یکی از واژههای پرکاربرد قرآن، واژه «ربّ» است که حدود 870 مرتبه در آیات مختلف به کار رفته است. در همه این موارد ـ به جز چند مورد انگشت شمارـ این واژه در مورد خدای متعال و پروردگار یگانه هستی مورد استفاده قرار گرفته است. از مجموع این شمار انبوه میتوان موارد ذیل را استثنا کرد: 1ـ واژه «ارباب» که ساختار جمعی «ربّ» است، چهار مرتبه در قرآن آمده است و ناظر به مقوله شرک و معبودان دروغینی است که مشرکان و کافران برای خود برگزیدهاند! و قرآن از آنها به عنوان «ارباب متفرّقون» یا «ارباباً من دون الله» یاد کرده است.
2ـ واژههایی چون «ربیّون» و «الرّبانیّون» یا «ربانیّین» نیز که در مجموع چهار مورد را شکل داده، میبایست از عدد 980 کسر شود ـ هر چند «الربّانیون» یا «ربانیین» در یک بیان، بیارتباط با معنای ربّ نیست، بلکه منسوب به آن است ـ.
3ـ در چند آیه دیگر نیز تعبیر «ربّ» ناظر به پروردگار یگانه نیست، از آن جمله: (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی)(انعام/76) (فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی)(انعام/77) (فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَهً قَالَ هَذَا رَبِّی)(انعام/78) (وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ) (یوسف/42) (وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَهِ...)(یوسف/50) (قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ)(یوسف/23) ـ
بنا بر یک تفسیر در آیه ـ در این آیات که برشمردیم، «ربّ» به معنای پروردگار یگانه نیست، زیرا تعبیر «هذا ربّی» در برخی آیات، سخن حضرت ابراهیم(ع) به هنگام دیدن ستارگان، ماه و خورشید بود که مقصود آن حضرت از «هذا ربّی» نه اخبار جدّی، بلکه استفهام انکاری یا اعجاب آمیخته با انکار و یا ... بوده است. همچنین در آیه «اذکرنی عند ربّک» منظور از «ربّ»، پادشاه و یا صاحب و مالک بوده است ـ چنان که اهل لغت این معانی را نیز برای «ربّ» برشمردهاند ـ .
به هر حال مجموع این موارد در آیات قرآن فراتر از 15 مورد نیست و میتوان اذعان داشت که بیش از 850 مورد در آیات قرآن، واژه ربّ ـ در شکلها و گونههای مختلف آن ـ درباره پروردگار یگانه هستی به کار رفته است و این حکایت از اهمیت این صفت در میان اوصاف الهی دارد.
اگر توجّه کنیم که فقط اسم جلاله «الله» در قرآن 2697 مرتبه آمده استـ صرف نظر از واژههایی چون اله، الهک، الهکم، آلهه، آلهتکم، اللّهم و ...ـ، خواهیم دانست که پس از اسم «الله» که محوریترین واژه قرآنی است، صفت «ربّ» بیشترین کاربرد و تکرار را در میان اسماء و صفات الهی داشته است و این تأکید و تکرار، به یقین پیامی دارد که باید شنیده و شناخته شود.
فلسفه تکرار «ربّ» و تأکید بر ربوبیت خدا در قرآن
مراجعه به حدود سی تفسیر از تفاسیر متقدّم و متأخّر، کلامی، عرفانی، فقهی، ادبی و حدیثی، حکایت از آن دارد که بیشتر این تفاسیر از کنار واژه «ربّ» در آغاز سوره حمد با توضیح اندکی گذشتهاند و در این باره که چرا خداوند در این آیه به جای «ربّ العالمین» از صفات دیگری مثل مالک، خالق، رازق، مدبّر و ... استفاده نکرده است، جز به اجمال سخن نگفتهاند.
و امّا اینکه چرا در قرآن واژه «ربّ» تا این اندازه مورد تکرار و تأکید قرار گرفته، کمتر و کمتر مورد اشاره واقع شده است، چرا که معمولاً در تفاسیر ترتیبی، مفسّران به ندرت نگاه کلّی و موضوعی به قرآن داشتهاند و حتّی تفاسیری هم مانند «تفسیر المیزان» یا «التفسیر القرآنی للقرآن» نوشته خطیب عبدالکریم و یا «تفسیر الفرقان» که اهتمام داشتهاند تا با تعمّق در خود قرآن، واژگان و مفاهیم آن را مورد تفسیر و تحلیل قرار دهند، در این گونه موارد تمرکز نکردهاند، چرا که تمرکز بر تک تک واژهها و معارف قرآن با نگرش شبکهای به کل معارف آن، نیاز به مجالی بسیار گستردهتر از تفاسیر موجود دارد.
ما نیز در این نوشته در صدد استقصای بحث نیستیم و فقط عرصه را تا حدّی برای قرآنپژوهان میگشاییم تا زمینهای برای تأمل و تدبّر در قرآن باشد. در کتاب «موسوعه العقائد الاسلامیه» از انتشارات دارالحدیث، جلد 4، صفحه 210 تا 223 فصل 26 به طور مستقل به بررسی صفت ربّ و معنای لغوی و کاربردهای قرآنی و حدیثی آن پرداخته و نوشته است:
«ربّ از اسمهایی است که در قرآن و حدیث به فراوانی یاد شده است، چنان که در قرآن پس از اسم «الله» بیشترین کاربرد را داشته و نزدیک به 900 مرتبه در قرآن مطرح شده است. دقت در کاربردهای این واژه در قرآن و حدیث، آشکار میسازد که تمام معانی لغوی این واژه ناظر به ربوبیت الهی است. و نیز آشکار میسازد که ربوبیت الهی نسبت به موجودات جهان بدان معناست که خدا جهان را آفریده است و مالک و سید و مولای حقیقی است و اصلاح تکوینی و تشریعی آن تنها به دست اوست.
و این معنای «ربّ» مختص خداست و بر هیچ موجود دیگری قابل انطباق نیست.» دلیل نقل عبارت فوق، صرفاً از آن جهت است که نویسنده به فراوانی کاربرد واژه «ربّ» در قرآن توجّه کرده و خواسته است از آن پیامی را استنتاج کند، هر چند که در این استنتاج نیز مانند دیگران به اجمال گذشته است. به هر روی برای رهیافت به فلسفه فراوانی کاربرد «ربّ» در قرآن، نیاز به بررسی همه موارد آن در آیات و سپس دستهبندی آنها به لحاظ همگونیها و تفاوتها میباشد تا مگر از لابهلای این پژوهش و ترسیم این نمودار، معنای واقعی این تکرار و تأکید به دست آید.
قلمروها و جلوههای ربوبیت الهی
یکی از ابعاد شایان توجّه در ربوبیت الهی، اموری است که خداوند آن را به عنوان قلمروها و جلوههای ربوبیت خود یاد کرده است. 1ـ ربّ العالمین 2ـ ربّ کل شئ 3ـ ربّ العرش العظیم 4ـ ربّ السموات و الارض و ما بینهما 5ـ ربّ العرش الکریم 6ـ ربّکم و ربّ آبائکم الاولین 7ـ ربّ المشرق و المغرب و مابینهما 8ـ ربّ الشعری 9ـ ربّ المشرقین 10ـ ربّ المغربین 11ـ ربّ هذا البیت 12ـ ربّ الفلق 13ـ ربّ النّاس
14ـ ربّ موسی و هارون 15ـ ربّک ـ با کاربردی حدود 242 مرتبه در آیات قرآن که بیشتر آنها خطاب به پیامبر اکرم6 است و نظر به ربوبیت ویژه الهی نسبت به آن حضرت دارد. ـ 16ـ ربّکم (با توجّه به کاربرد آن، حدود 118 مرتبه در قرآن و نیز با توجه به اهمیت این خطاب به عنوان زمینهچینی برای بیان مطلبی که ارتباط تنگاتنگ با ربوبیت الهی نسبت به انسانها ـ به طور عام ـ و اهل ایمان ـ به طور خاص ـ دارد.)
اوصاف ربوبیت الهی
منظور از «وصف» معنایی است عامتر از آنچه در نحو به عنوان صفت شناخته میشود، زیرا خداوند اوصاف ربوبیت خود را گاه به صورت صفت نحوی آورده است و گاه به عنوان خبر و یا شکل دیگری از ساختارهای نحوی ارائه کرده است. از آن جمله: ربٌ غفور، ربٌ رحیم، و ربّک الغفور ذو الرّحمه، انّ ربّک لذو مغفره و ذو عذاب الیم، ربّک العزیز الوهّاب، ربّک ذو الجلال و الاکرام، بربّک الکریم، ربّک الذی خلق، ربّک الغنی ذو الرحمه، ربّ السموات و الارض و مابینهما العزیز الغفّار، رب السموات و الارض و مابینهما الرحمن، ان ربّک هو القوی العزیز، انّ ربّک سریع العقاب،
انّ ربّک فعّالٌ لما یرید، انّ ربّک لشدید العقاب، انّ ربّک هو الخلّاق العلیم، انّ ربّک یبسط الرّزق لمن یشاء و یقدر، و انّ ربّک لهو العزیز الرحیم، و ربّک علی کلّ شیء حفیظ، انّ ربّک حکیم علیم، انّ ربّک هو اعلم بالمعتدین، انّ ربّک هو اعلم بالمفسدین، انّ ربّک ... هو اعلم بالمهتدین، ربّک اعلم بمن فی السموات و الارض، و کان ربّک بصیراً، و کان ربّک قدیراً، لایظلم ربّک احداً، و ما ربّک بظلّام للعبید، و ما ربّک بغافل عما یعملون، و ما کان ربّک نسیاً، او لم یکف بربّک انّه علی کل شیء شهید و ... .
بسیاری از مفسّران در تفسیر آیاتی که با چنین تعابیری همراه شده و یا پایان یافته است، به این نکته وقوف یافته و اشاره کردهاند که میان محتوای آیه با تذکّر به ربوبیت همراه با رحمت یا عذاب، غفران یا مجازات، بصیرت یا قدرت و ... ارتباط جدّی وجود دارد. چنان که ملاحظه میشود، بخشی از این صفات هم به جنبه ایجاد و انشاء ناظر است و هم به جنبه تدبیر و تربیت و رشد دهی آنها؛ مثل علم، حکمت، قدرت و عزّت. ولی همه این صفات بدون استثنا مربوط به بُعد تربیت و رشد دهندگی و هدایتگری و ربوبیت تشریعی خدا نسبت به انسانها میشود و میتوان نتیجه گرفت که وجود چنین ویژگیهایی در مدیریت تربیتی و پرورشی، یا شرط ضروری و غیرقابل چشمپوشی است و یا شرط کمال میباشد.
و البتّه این، همه پیامی نیست که از ملاحظه آیات یاد شده نصیب متأمل و متدبّر خواهد شد، چرا که نسبت میان این اوصاف و تقدّم و تأخر آنها نسبت به یکدیگر و چگونگی بهرهبرداری از هر صفت و به کارگیری آن در فرایند تربیت، خود نیاز به دقّتها و تأملهای فزونتری دارد که امید است بخشی از آن دقّتها و ریزاندیشیها در مطاوی مقالات شماره قبل و این شماره از فصلنامه صورت پذیرفته باشد و بخشی دیگر نیز با همّت قرآنپژوهان صورت پذیرد.
چه اینکه موضوع «ربوبیت الهی» و رابطه آن با «امر تربیت و پرورش انسانها» و نیز «مدیریت مجموعههای هوشمند» خود میتواند موضوع یک پایاننامه، بلکه چند پایاننامه باشد. زیرا در فرایند چنین پژوهشی، مراجعه به مقولات و دیدگاههای مختلف مفسّران و بهرهگیری از احادیث نیز ضروری است.
لوازم و مقتضیات ربوبیت الهی
پس از توجّه به قلمروها و جلوههای ربوبیت الهی در هستی و زندگی انسان و نیز توجّه به اوصاف و ویژگیهای مدیریت الهی در خلق و تدبیر هستی و نظام معیشت مادّی و معنوی بشر، نوبت به تأمّل درباره لوازم و مقتضیات این مدیریت میرسد. چرا که همه آن جلوهها و ویژگیها بدان هدف صورت گرفته است تا انسان در آن بیندیشد و به لوازم و اقتضاهای آن با طوع و رغبت گردن نهد بلکه با انتخاب و اشتیاق به استقبال آن رود.
نمونهای از آیات
1ـ (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) (فاتحه/2) ربوبیت ـ مالکیت مبتنی بر خلقت، تدبیر مدیریت ـ یگانه خدا بر همه هستی،مستلزم ستایش به درگاه الوهیّت او
2ـ (أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ)(بقره/131) ربوبیت یگانه خدا در هستی، مستلزم تسلیم در برابر او
3ـ (إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ)(مائده/28) ربوبیت فراگیر الهی نسبت به همه هستی، مستلزم بیم از مخالفت و ضدّیت با او
4ـ (فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)(انعام/45) ربوبیت بیچون و بدون معارض الهی بر هستی، مستلزم ریشهکن ساختن جریانهای تبهکار و ستمپیشه
5ـ (قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ)(انعام/71)ربوبیت یگانه الهی بر هستی، مستلزم تسلیم انسان در برابر هدایتگری راستین و بینظیر او
6ـ (قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)(انعام/162)ربوبیت بیهمتای الهی بر همه عوالم هستی، مستلزم قرار گرفتن همه اعمال عبادی و مرگ و زندگی انسان در جهت فرمان و رضای او
7ـ (قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ)(انعام/164) استیلا، مالکیت و مدیریت یگانه الهی بر همه چیز، مستلزم پرهیز از هر گونه شرک و قرار گرفتن در حلقه اطاعت و عبادت غیر او
8ـ (أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالأمْرُ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ)(اعراف/54) ربوبیت برتر و پایدار الهی بر هستی، نمود آفرینش و مدیریت یگانه خدا در نظام وجود.
9ـ (وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ)(اعراف/61) ربوبیت خدا بر هستی، مقتضی ارسال رسول به سوی بشر
10ـ (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ)(توبه/١٢٩) ربوبیت الهی بر عرش عظیم، مقتضی توکّل و اعتماد انسان بر او.
این ده مورد نمونهای است از صدها آیه در این زمینه که میتواند لوازم و اقتضاهای ربوبیت و مدیریت الهی را نسبت به رشد و تعالی و تربیت انسان بنمایاند. الگوگیری از این مدیریت معنوی و تربیتی و روحی برای سازمانها و مدیریتهای فرهنگی و پرورشی و معنوی نیازمند تأمّل در همه آیاتی است که روابط ربوبیت را با لوازم و پیامدها و نمودها و اقتضاهای آن بیان داشته است.
البتّه لازم به یاد است که کشف این روابط، نیازمند مبانی و قواعدی است که در برداشت و تفسیر آیات باید ملاحظه شود، زیرا عناصر موجود در یک آیه، همیشه یک روال و ساختار ارتباطی را دنبال نکرده است. بنابراین قبل از ورود به این ساحت باید از مبانی و روشهای تفسیر و برداشت از آیات آگاهی داشت و با روش و الگوی صحیح بدین مهم اقدام کرد.
چنان که گاه در یک آیه یا بخشی از یک آیه، باید ارتباط را میان دو محور جستجو کرد و زمانی این محورها به سه یا چهار میرسد و کشف این ارتباطها نیاز به تأمّل و تدبّر بیشتری دارد. به هرحال گام نهادن در این مسیر، مراحلی را به دنبال دارد که یکی از آن مراحل تبیین مبانی و قواعد تفسیر و برداشت صحیح از آیات میباشد و مرحله دیگر دستهبندی آیات مربوط به «ربوبیت» براساس معیارهایی است که میتواند در فرایند کشف ضرورتهای مدیریت فرهنگی و تربیت معنوی و اخلاقی مورد استفاده قرار گیرد.
سخن پایانی
اگر بپذیریم که مسئله «ربوبیت»، مدیریت و تدبیر الهی در هستی پس از اصل «الوهیت خدا» در فرهنگ معارف قرآن، دارای اهمیت شناخته شده است، و اگر بپذیریم که در معنای «ربوبیت» مفاهیمی چون مالکیتِ مبتنی ایجاد و خلقت، تدبیر و مدیریت، اصلاح و رشد مرحله به مرحله، علم و حکمت و هدف، حرکت تدریجی هستی به سوی کمال، نهفته است.
و اگر توجّه کنیم که هیچ یک از صفات دیگر الهی به تنهایی، نمیتواند جایگزین وصف ربوبیت شود و نمیتواند آن مفاهیم را ایفاد نماید، به این نتیجه دست خواهیم یافت که غنای معنایی ربوبیت نه مبتنی بر خلقت به تنهایی است و نه مبتنی بر حکمت و تدبیر و تقدیر به تنهایی است، بلکه این غنا نتیجه تدبیر، مدیریت، برنامهریزی، ساماندهی و پروردگاری مستمر الهی است که از خلقت آغازین شروع میشود و مرحله به مرحله و به تدریج مراحل خلقت تکمیل میگردد و پس از رشد و بلوغ تکوینی، هدایت و تربیت تشریعی گام در میدان مینهد.
و البته هدایت و تربیت تشریعی الهی نیز خود دارای روند تدریجی و تکاملی بوده است: 1ـ تکامل شریعتها در طول تاریخ با ارسال رسولان یکی پس از دیگری 2ـ تکامل شریعت اسلامی از آغاز بعثت پیامبر اکرم9 تا پایان نزول قرآن. تأکید ما بر «روند تدریجی و تکاملی» تأکید هدفمندی است، چرا که اساساً روح و درونمایه اصلی ربوبیت، ایجاد و انشاء و تدبیر مستمر و کمال بخش است.
بنابراین اگر در آیات قرآن، بیش از مالکیت، خالقیت یا حکمت و رحمانیت و رحیمیت و قدرت و عزّت خدا، بر مسئله «ربوبیت» تأکید شده، از آن روست که آنچه میتواند انسان را به حمد و کرنش و تسلیم و خضوع و اطاعت و رغبت و امید و ... وا دارد، نه اصل مالکیت و خلقت موجودات است، بلکه مالکیتی است که در آن ربوبیت الهی جاری است، آفرینشی است که در آن حکمت، علم، تدبیر، رحمت، سیر تدریجی و تکاملی و هدفمند موج میزند و با مطالعه در کتاب تکوین و تشریع میتوان این ربوبیت و تربیت عالی الهی نسبت به جهان و انسان را شاهد بود و الگو گرفت.
احمد ترابى
منبع:فصلنامه پژوهش های قرآنی شماره 61