ب ـ ترکیبهای متناسب و معین نباتها
قرآن مجید، برای آگاهی دادن به انسانها و تشویق آنها به تفکر در نظام آفرینش، در آیههای متعدد، پرده از اسرار آفرینش برداشته است. خداوند زمانی این حقایق مهم را گفت که همه مردم کشورهای جهان از آنها بیخبر بودند، و پس از گذشت چند قرن، با پیشرفت دانشها و علوم بشری، بعضی از این حقایق و اشارههای علمی آشکار شد و این هم از امتیازهای این کتاب شمرده می شود.
خداوند دانا باز پرده از یکی از اسرار آفرینش برمیدارد و در مورد ترکیبهای متناسب و معین نباتها میفرماید: وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیَها مِن کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ (حجر/ 19)؛ «و زمین را گستراندیم؛ و در آن [کوههاى] استوارى افکندیم؛ و از هر چیز متناسبى در آن رویاندیم».
در این آیه به ترکیبهای متناسب و معین نباتها که یکی از اسرار دقیق جهان آفرینش میباشد اشاره شده است. به نظر برخی از محققان، آیه شریفه بیان میدارد که هر چیزی که روی زمین میروید، وزن خاصی دارد، به گونهای که اگر بعضی از اجزای آن زیاد یا کم شوند، چیز دیگری با ترکیب کاملاً مغایر به وجود خواهد آمد.
این آیه بر حسابگری دقیق و نظم شگرف و اندازههای متناسب در همه اجزای گیاهان هم دلالت دارد و اینکه هر یک از دیگری جدا میباشند، البته اگر چه در اصل، ظاهر آیه در مورد گیاهان و نباتها می باشد، اما مانعی ندارد که از مفهوم گستردهای برخوردار باشد تا همه موجودات، حتی انسان، حیوان و... را در برگیرد (خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، ص71؛ بابایی، احمدعلی، همان، ج2، ص 527؛ مؤدب، اعجاز قرآن، ص 213).
ج ـ نقش بادها در تلقیح گیاهان
چگونگی باروری گیاهان، عوامل آن و نقش باد در تلقیح گیاهان از معماهای بنیادی بشر بوده است و دانشمندان سالهای زیادی صرف کشف این معماها کردهاند، اما قرآن پانزده قرن پیش این حقایق علمی را با صدای رسا بازگو کرد و اهل اندیشه را به تأمل در جهان هستی فراخواند: آیه شریفه وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَاأَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ (حجر/ 22)؛
«و باد [ها] را بارور کننده(ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبى فرو فرستادیم و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالى که شما ذخیرهساز آن نیستید» به تأثیر مهم بادها اشاره دارد و این که بادها نقشی بنیادین در ایجاد باران بازی میکنند، همچنین نقش بادها در تخلیه فضای الکتریکی میان ابرهای حامل باران و تأثیر آن در لقاح نباتها را بیان میکند؛ که در این آیه به آن اشاره گردیده است. به نظر برخی از محققان، آیه شریفه بیان میدارد که وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ (رعد/ 3) «و از همه محصولها، در آن، یک جفت دوتایى قرار داد».
دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در این زمینه مینویسد:«برخى در تفسیر آیه چنین گفتهاند که: مقصود بادهایى است که گردههاى گیاهان نر را به گیاهان ماده مىرسانند و آنها را زایا مىکنند، و این آیه را نمونهاى از اعجاز علمى قرآن دانستهاند. تفسیر دیگر این است که آیه اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دارد، زیرا ادامه آیه که مسئله نزول باران را مطرح کرده، نتیجه لقاح ابرهاست. احمد امین نیز این آیه را معجزهاى جاودانى مىداند، زیرا منظور از آن تأثیرى است که باد در اتحاد الکتریسیته مثبت و منفى در دو قطعه ابر و آمیزش و لقاح آنها دارد.
برخى نیز برآن هستند که در حقیقت آیه مىتواند اشاره به لقاح ابرها و گیاهان، هر دو باشد، چون بخش اول آیه مطلبى کلى را مىگوید (زایا بودن بادها) که اعم از لقاح ابرها و گیاهان است؛ ولى در ادامه، آیه درحقیقت یکى از نتایج این لقاح را که همان نزول باران از ابر است،یادآور مىشود» (رضاییاصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص291؛ همو، درآمدی برتفسیر علمی قرآن، ص428ـ 426).
د ـ آب سرچشمه حیات موجودهای زنده
در مورد پیدایش همه موجودهای زنده از آب که در ذیل آیه 30 سوره انبیاء وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ به آن اشاره شده سه تفسیر مشهور هست. 1ـ آب سرچشمه ایجاد موجودهاست.2ـ حیات همه موجودهای زنده ـ گیاهان و حیوانات ـ به آب بستگى دارد؛ آبى که مبداء آن بارانى است که خداوند از آسمان نازل میکند.3ـ واژه «ماء» به آب نطفه اشاره دارد که موجودهای زنده معمولاً از آن به وجود مىآیند.
جالب اینکه دانشمندان معتقدند نخستین جوانه حیات در اعماق دریاها پیدا شده است، به همین دلیل آغاز حیات و زندگى را از آب مىدانند، و اگر قرآن، آفرینش انسان را از خاک مىشمرد، نباید فراموش کنیم منظور از خاک همان طین (گل) است که ترکیبى است از آب و خاک.
این موضوع نیز قابل توجه است که طبق تحقیق دانشمندان، قسمت عمده بدن انسان و بسیارى از حیوانات را آب تشکیل مىدهد؛ در حدود هفتاد درصد! (مکارم شیرازی، همان، ج13، ص396؛ نیز نزدیک به این نظر: معرفت، علوم قرآنی، 356ـ354، همو، التمهید فی علومالقرآن، ج6، ص36ـ31؛ محمود الجندی، الموسوعة العالمیة فی اعجاز القرآن والسنة النبویة. ص264ـ 261). بررسی: اگر احتمال سوم در آیه را بپذیریم، آیه بر اعجاز علمی دلالت ندارد و اعجاز علمی قرآن در این آیه قطعی نیست.
دوم) اعجازهای علمی کیهانشناسی
الف ـ اشاره به کروی بودن زمین
یکی دیگر از اسراری که قرآن مجید چهارده قرن پیش از آن پرده برداشت، وجود چند مشرق و مغرب است که قرنها بعد کشف شد و همین مسأله، بر کروی بودن زمین دلالت میکند؛ البته این موضوع بسیار مهم بود؛ به گونهای که به یکی از مسائل چالشی میان ارباب کلیسا که طرفدار هیئت بطلمیوسی وارسطویی بودند و دانشمندانی مانند گالیله تبدیل شد و همین نوع بحرانها به انقلاب علمی وصنعتی غرب انجامید؛ اما قرآن این حقیقت علمی بزرگ را به طرز جالبی برای انسانها آشکار مینماید و میفرماید:رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ (الرحمن/ 17)؛ «(او) پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر است».
وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا (اعراف/ 137)؛ «و به گروهى که همواره تضعیف مىشدند، خاوران زمین (فلسطین) و باخترانش را، که آن را پربرکت کرده بودیم، به ارث دادیم».رَبُّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ (صافات/ 5)؛ «(همان) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است و پروردگار خاوران».فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ (معارج/ 40)؛ «و سوگند یاد مىکنم به پروردگار خاوران و باختران! که قطعاً ما تواناییم»
.وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحَاهَا (نازعات/30)؛ «و بعد از آن، زمین را گسترش داد». در آیات بالا به ویژه آیه وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحَاهَا به کروی و بیضی بودن زمین اشاره شده است، زیرا اگر زمین مسطح بود، تنها یک مشرق و یک مغرب داشت. تعبیر به «دحیها» که از «دحیة» به معنی گستردن مشتق شده، گویای کروی بودن زمین است.
آیت الله خویی در ارتباط با این موضوع چنین مینویسد:«یکى دیگر از اسرارى که قرآن مجید از روى آن پرده برداشته است، کروى بودن زمین مىباشد. خداوند متعال مىفرماید:وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا (اعراف/ 137)؛ «و به گروهى که همواره تضعیف مىشدند، خاوران زمین (فلسطین) و باخترانش را، که آن را پربرکت کرده بودیم، به ارث دادیم».رَبُّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَابَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ. (صافات/5)؛ «(همان) پروردگار آسمانها و زمین و آن چه بین آن دو است و پروردگار خاوران».فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ (معارج/40)؛ «سوگند! به پروردگار مشرقها و مغربها که ما تواناییم».
این سلسله آیات در عین این که بر متعدد بودن محل طلوع و تابش آفتاب و محل غروب آن دلالت مىکند، بر کروى بودن زمین نیز اشاره دارد، زیرا اگر زمین کروى باشد، طلوع و تابیدن آفتاب بر هر جزیى از اجزاى کره زمین، مستلزم این خواهد بود که از جزء دیگر آن غروب بکند و در این صورت تعدد مشرقها و مغربها بدون هیچ تکلّف و زحمتى، روشن مىشود، ولى در صورت غیرکروى بودن زمین، تعدّد مشرقها و مغربها که از آیه استفاده مىشود، قابل درک و مفهوم نخواهد بود؛
اما قرطبى و برخى از مفسران، مشارق و مغارب را به مشرقها و مغربهاى آفتاب که با اختلاف روزهاى سال تغییر مىکند، تفسیر کرده، تعدّد مشارق و مغارب را بدین گونه حل نمودهاند؛ ولى این تفسیر، خلاف ظاهر آیه است و قابل قبول نمىباشد، زیرا که آفتاب در روزهاى سال، مشارق و مغارب خاص و معینى ندارد تا مورد سوگند قرار گیرد، این است که باید منظور از مشارق و مغارب، مشرقها و مغربهایى باشد که در اثر حرکت و کروی بودن زمین و اختلاف افقها، در نقاط مختلف زمین به وجود مىآید (خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، ص 71).
آیت الله مکارم شیرازی در باره این موضوع مینویسد:«در آیات قرآن مجید گاهى تعبیر «مشرق» و «مغرب» به صورت «مفرد» آمده است مانند آیه 115 بقره وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ «مشرق و مغرب از آن خدا است» و گاه به صورت «تثنیه» آمده است، مانند آیه 17 سوره رحمن رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ «(او) پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر است» و گاه به صورت «جمع» المشارق و المغارب مانند، آیه مورد بحث.
بعضى کوتهنظران این تعبیرات را متضاد پنداشتهاند، در حالى که همگى هماهنگ، و هریک اشاره به نکتهاى است، توضیح اینکه خورشید هر روز از نقطه تازهاى طلوع، و در نقطه تازهاى غروب مىکند، بنا بر این به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب داریم، و از سوى دیگر در میان این همه مشرق و مغرب، دو مشرق و دو مغرب در میان آنها ممتاز است که یکى در آغاز تابستان، یعنى حد اکثر اوج خورشید در مدار شمالى، و یکى در آغاز زمستان، یعنى حد اقل پایین آمدن خورشید در مدار جنوبى است (که از یکى تعبیر به مدار رأسالسرطان و از دیگرى تعبیر به مدار رأس الجدى مىکنند)
و چون این دو کاملاً مشخص است، روى آن مخصوصاً تکیه شده است، علاوه بر این دو مشرق و دو مغرب دیگر که آنها را مشرق و مغرب اعتدالى مىنامند (در اول بهار و اول پاییز هنگامى که شب و روز در تمام دنیا برابر است) نیز مشخص مىباشد که بعضى رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ را اشاره به آن گرفتهاند و آن نیز قابل توجه است؛ اما آنجا که به صورت «مفرد» ذکر شده، معنى جنس را دارد که توجه تنها روى اصل مشرق و مغرب است؛ بىآن که نظر به افراد داشته باشد. به این ترتیب تعبیرات مختلف بالا هر یک نکتهاى دارد و انسان را متوجه تغییرات مختلف طلوع و غروب آفتاب و تغییر منظم مدارات شمس مىکند (مکارم شیرازی، همان، ج 25، ص 46 و ص 83).
علّامه طباطبایی در ارتباط با این موضوع معتقد است:«فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ عَلَى أَن نُبَدِّلَ خَیْراً مِنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ (معارج/40ـ41)؛ «و سوگند یاد مىکنم به پروردگار خاوران و باختران! که قطعاً ما تواناییم بر اینکه بهتر از آنان را جاىگزین کنیم؛ و ما پیشى گرفته شده (و مغلوب) نیستیم»؛ یعنى مشارق خورشید، و مغارب آن.
چون خورشید در هر روز از ایام سالهاى شمسى مشرق و مغربى جداگانه دارد، هیچ روزى از مشرق دیروزش طلوع و در مغرب دیروزش غروب نمىکند، مگر در مثل همان روز در سالهاى آینده. احتمال هم دارد مراد از مشارق و مغارب مشرقهاى همه ستارگان و مغربهاى آنها باشد» (طباطبایی، همان، ج20، ص32).
محمد تقی شریعتی مینویسد:«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ تکویر/ 1: اصل تکویر به معنى درهم پیچیدن یا چیزى را برچیز دیگرى گرداندن و پیچاندن است. مثل آنکه جامهاى را در هم پیچند و در گوشهاى افکنند یا عمامه را بر سر پیچند بطوری که هر دورى دور دیگر را فرو پوشد، با توجه به این معنى لطف تعبیر آیه یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ (زمر/ 5) «شب را بر روز مىپیچد و روز را بر شب مىپیچد» دانسته می شود چون اگر زمین کروى نباشد پیچاندن و گرداندن شب بر روز و روز بر شب معنى ندارد پس این آیه کریمه به خوبى و صراحت کرویت زمین را فهمانده است.
بارى با توجه به معنى تکویر معنى آیه دانسته میشود یعنى روز که خورشید از مدارش خارج شده نور و حرارتش نابود بلکه جرم و هستیاش متلاشى گردد» (شریعتی، تفسیر نوین، ص 84). بررسی: با توجه به وجود قول غیرمشهور در مورد کروی بودن زمین در یونان باستان (ر.ک. به: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رضاییاصفهانی،ج1، مبحث زمین) بیش از شگفتی علمی قرآن در مورد کروی بودن زمین، اثبات نمیشود.
ب ـ رتق وفتق (پیوستگى و جدایى) آسمانها
مطابق نظرهای علمی دانشمندان، منظومه شمسی در اصل یک توده متراکم و واحدی بود که بر اثر عوامل و حوادثی به تدریج، از هم مجزا شدهاند، البته این موضوع همواره دانشمندان را به پژوهش وتحقیق فراوان وادار کرده است که تاکنون ادامه دارد و آنان در مورد چگونگی آغاز آفرینش جهان تحقیق میکنند؛ ولی قرآن در دورهای پرده از این حقیقت برداشت که مردم در بیخبری کامل به سر میبردند. این کتاب عظیم پیرامون موضوع رتق وفتق (پیوستگى و جدایى) آسمانها میگوید:
أَوَ لَمْ یَرَالَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلاَ یُؤْمِنُونَ (انبیاء/30)؛ «آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین پیوسته بودند و ما آنها را باز کردیم»؟ در این آیه شریفه به منظومه شمسی اشاره شده که در اصل به هم پیوسته بود و آن توده واحد بعدها به اجزا و اجرام گوناگون تبدیل شد. همچنین در این آیه، اشارهای به منشأ حیات یعنی «آب» شده است.
آیت الله مکارم شیرازی در ارتباط با این موضوع مینویسد:«در اینکه منظور از «رتق» و «فتق» (پیوستگى و جدایى) که در اینجا در مورد آسمانها و زمین گفته شده است چیست؟ مفسران سخنان بسیار گفتهاند که از میان آنها سه تفسیر، نزدیکتر به نظر مىرسد و چنان که خواهیم گفت هر سه تفسیر ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد:
1ـ به هم پیوستگى آسمانها و زمین، اشاره به آغاز خلقت است که طبق نظرات دانشمندان، مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمى از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارات درونى و حرکت، تدریجاً تجزیه شد و کواکب و ستارهها از جمله منظومه شمسى و کره زمین به وجود آمد و با این وجود باز هم جهان در حال توسعه وگسترش است.
2ـ منظور از پیوستگى، یک نواخت بودن مواد جهان است، به طورى که همه در هم فرو رفته بود و به صورت ماده واحدى خود نمایى مىکرد، اما با گذشت زمان، مواد از هم جدا شدند، و ترکیبات جدیدى پیدا کردند، و انواع مختلف گیاهان و حیوانات و موجودات دیگر، در آسمان و زمین ظاهر شدند، موجوداتى که هر یک نظام مخصوص و آثار و خواص ویژه دارد، و هر کدام نشانهاى است از عظمت پروردگار و علم و قدرت بىپایانش.
3ـ منظور از به هم پیوستگى آسمان، این است که در آغاز بارانى نمىبارید و به هم پیوستگى زمین این است که در آن زمان گیاهى نمىروئید، اما خدا، این هر دو را گشود، از آسمان باران نازل کرد و از زمین انواع گیاهان را رویانید.
روایات متعددى از طریق اهل بیت: به معنى اخیر اشاره مىکند، و بعضى از آنها اشارهاى به تفسیر اول دارد» (مکارم شیرازی، همان، ج 13، ص 394؛ همو، پیام قرآن، ج 8، ص 151 ـ 148)؛ و نیز نزدیک به این نظر: معرفت، علوم قرآنی، 347؛ الخطیب. قرآن و علم امروز، ص92ـ90؛ پویا، تفسیر قرآن و علوم جدید، ص 25ـ24؛ رازی، تفسیرمفاتیح الغیب، ج22، ص140ـ137؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج3، ص425؛ فیض کاشانی، تفسیرالصافی، ج3، ص337؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج14، ص 280 ـ 277)
بررسی: در این آیه چند احتمال هست و ادعای اعجاز علمی بر اساس یکی از آنها استوار است. از سوی دیگر نظریههای کیهانشناسی در این مورد قطعی نیست، از اینرو نمیتوان در این آیه اعجاز علمی را قطعاً ادعا کرد؛ بلکه ممکن است شگفتی علمی قرآن به شمار آورد.
نتیجه
اعجاز علمی یکی از زمینهها و میدانها مهم بحث در اعجاز قرآن کریم است. امروزه با توجه به پیشرفتهای علمی جدید، اعجاز علمی قرآن را میتوان یکی از مهمترین ابعاد اعجاز دانست؛ به طوری که حتی میتوان از آن به عنوان نشانه اقتدار اسلام در علوم، معرفی نمود و توضیح داد که قرآن اعجازهای متعددی در زمینه کیهانشناسی و زیستشناسی دارد؛ هر چند برخی ادعاها در این مورد قبول کردنی نیست.
منابع
1. بابایی، احمدعلی، برگزیده تفسیر نمونه، ج10، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1382 ش.
2. بیضون، لبیب، الاعجاز العلمی فی القرآن، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، 1424 هـ .ق، 2003 م، ط اول.
3. پویا، حسن،/نیازمند، رضا، تفسیرقرآن و علوم جدید، باز، تهران، 1380ش.
4. حطیط، حسن، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، دارالمکتبةالهلال، بیروت، لبنان، 2005م.
5. حویزی، عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، اسماعیلیان، قم ـ ایران، 1415 ق، چ چهارم.
6. الخطیب، عبدالغنی، قرآن و علم امروز، ترجمه: مبشری، اسدالله، مؤسسه مطبوعاتی عطائی، تهران، 1362ش، چ اول.
7. خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیرالقرآن، دارالزهراء، بیروت، لبنان،1401هـ.ق، 1981م.
8. رازی، فخرالدین، تفسیرمفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، 1420ق.
9. رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات کتاب مبین، قم، 1381 ش، چ سوم.
10. همو، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، اسوه، تهران، 1375، چ اول.
11. رفیعی محمدی، ناصر، تفسیر علمی قرآن، جامعة المصطفی، العالمیة، قم، بیتا.
12. شریعتی، محمد تقی، تفسیر نوین، دفتر فرهنگ اسلامی، تهران، 1353ش.
13. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، دفتر انتشارات اسلامیجامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، 1417ق.
14. العطّار، داود، موجز علوم القرآن، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، 1399هـ .ق، 1979 م، ط اول.
15. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، انتشارات الصدر، تهران، ایران، 1415 ق.
16. مؤدب، سیدرضا، اعجاز قرآن، انتشارات مرکزجهانی اسلامی، قم، 1386، چ اول.
17. محمود الجندی، اشرف فتحی، الموسوعة العالمیة فی اعجاز القرآن والسنة النبویة، دارالروضة ـ للنشر والتوزیع، القاهرة، مصر، 1429هـ .ق، 2008م، چ اول.
18. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علومالقرآن، مؤسسة النشرالاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المقدسة، قم، 1417ق، چ اول.
19. همو، علوم قرآنی، مؤسسه فرهنگی «تمهید»، 1386، چ هشتم.
20. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1377 ش، چ چهارم، تهران.
همو، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
دکتر عبدالزهرا جلالی/عضو هیئت علمی دانشگاه پیامنور استان خوزستان
منبع:مجله قرآن و علم شماره 7