0

شعرهای انگلیسی

 
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شعرهای انگلیسی

So close no matter how far

 

خیلی نزدیک، اهمیتی ندارد چقدر
couldn't be much more from the heart

از قلبهایمان که نمی تواند نزدیکتر باشد

Forever trust in who we are

همیشه به خودمان باور خواهیم داشت که چه کسی هستیم
and nothing else matters

و چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت

never opened myself this way


life is ours, we live it our way

زندگی مال ماست، به روش خودمان در آن زندگی می کنیم
all these words I don't just say

نمیخواهم اینهایی که می گویم فقط حرف باشد
and nothing else matters

و چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت

trust I seek and I find in you

آن امنیتی را که به دمبالش بودم را در تو یافتم
every day for us something new

هر روز برایمان چیزهای جدیداتفاق خواهد افتاد
open mind for a different view

ذهنت را بر دیدگاههای جدید بگشا
and nothing else matters

و چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت

never cared for what they do

هرگز به کارهایی که انجام دادند اهمیت نداده ام
never cared for what they know

هرگز به چیزهایی که میدانستند اهمیت نداده ام
But I know

اما من می دانم

So close no matter how far

خیلی نزدیک، اهمیتی ندارد چقدر


couldn't be much more from the heart

از قلبهایمان که نمیتواند نزدیکتر باشد

forever trust in who we are

همیشه به خودمان باور خواهیم داشت که که هستیم
and nothing else matters

و چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت


never cared for what they do

هرگز به کارهایی که انجام دادند اهمیت نداده ام
never cared for what they know

هرگز به چیزهایی که میدانستند اهمیت نداده ام
But I know

اما من می دانم


I never opened myself this way


life is ours, we live it our way

زندگی مال ماست، به روش خودمان در آن زندگی می کنیم
all these words I don't just say

نمیخواهم اینهایی که می گویم فقط حرف باشد
and nothing else matters

و چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت


trust I seek and I find in you

آن امنیتی را که به دمبالش بودم را در تو یافتم
every day for us something new

هر روز برایمان چیزهای جدیداتفاق خواهد افتاد
open mind for a different view

ذهنت را بر دیدگاههای جدید بگشا
and nothing else matters

و چیز دیگری اهمیت نخواهد داشت


never cared for what they say

هرگز به چیزهایی که می گفتند اهمیت نداده ام
never cared for games they play

هرگز به بازیهایی که میکرده اند اهمیت نداده ام


never cared for what they do

هرگز به کارهایی که انجام دادند اهمیت نداده ام
never cared for what they know

هرگز به چیزهایی که میدانستند اهمیت نداده ام
But I know

اما من می دانم

So close no matter how far

خیلی نزدیک، اهمیتی ندارد چقدر
couldn't be much more from the heart

از قلبهایمان که نمی تواند نزدیکتر باشد

forever trust in who we are

همیشه به خودمان باور خواهیم داشت که چه کسی هستیم
no nothing else matters

یک شنبه 19 دی 1389  7:50 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شعرهای انگلیسی

I get wings to fly
من پر پرواز به دست مي آورم
I'm alive
من زنده ام
When you call on me
وقتي تو مرا صدا مي زني
When I hear you breathe
وقتي صداي نفست را مي شنوم
I get wings to fly
پر پرواز به دست مي آورم
I feel that I'm alive
احساس مي كنم كه زنده ام
When you look at me
وقتي تو مرا نگاه مي كني
I can touch the sky
مي توانم آسمان را لمس كنم
I know that I'm alive
مي دانم كه زنده ام
When you bless the day
وقتي به روز بركت مي دهي
I just drift away
فقط بي اراده مي روم
All my worries die
همه ي اشتباهاتم مي ميرند
I'm glad that I'm alive
خرسندم كه زنده ام
You've set my heart on fire
تو توي قلب من آتش مي زني
Filled me with love
منو از عشق پر كردي
Made me a woman on clouds above
از من زني بر روي ابرها ساختي
I couldn't get much higher
من نمي تونم مقامي از اين بالاتر به دست بياورم
My spirit takes flight
روح من پرواز مي خواهد
'Cause I am alive
چون من زنده ام
When you call on me
وقتي تو مرا صدا مي زني
When I hear you breathe
وقتي صداي نفست را مي شنوم
I get wings to fly
پر پرواز به دست مي آورم
I feel that I'm alive
احساس مي كنم كه زنده ام
When you reach for me
وقتي تو به من مي رسي
Raising spirits high
روح من بالا مي رود
God knows that
خدا مي داند كه
That I'll be the one
كه مي خواهم يگانه باشم
Standing by
ايستاده كنار
Through good and
كاملا خوب و
Through trying times
و كاملا كوشا به زمان
And it's only begun
و تنها آغاز كننده
I can't wait for the rest of my life
نمي توانم براي بقيه زندگيم صبر كنم
When you call on me
وقتي تو مرا صدا مي زني
When you reach for me
وقتي صداي نفست را مي شنوم
I get wings to fly
وقتي صداي نفست را مي شنوم
I feel that...
احساس مي كنم كه ...
When you bless the day
وقتي به روز بركت مي دهي
I just drift away
فقط بي اراده مي روم
All my worries die
همه ي اشتباهاتم مي ميرند
I know that I'm alive
مي دانم كه زنده ام
I get wings to fly
پر پرواز به دست مي آورم
God knows that...
 خدا مي داند كه...
I'm Alive
من زنده ام

یک شنبه 19 دی 1389  8:08 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شعرهای انگلیسی

Experience Pearls

مرواريدهاي تجربه

Give me all your tears. Let me turn them to pearls

Let me turn all the tears
That you have cried into pearls
Hand them over to me
I'm gonna keep, keep them for you

تمام اشك‌هايت را به من بده، اجازه بده تا آن‌ها را به مرواريد تبديل كنم

اجازه بده تمام اشك‌ها را تبديل كنم
كه تو در مرواريدها فرياد مي‌كني
نگه دارم براي خودم
از آن‌ها نگه‌داري خواهم كرد، نگه‌داري خواهم كرد براي تو

I want to hold you
I want to kiss you

مي‌خواهم تو را داشته باشم
مي‌خواهم تو را ببوسم

I want to mend what is broken
Love me the way that you loved her - please
'Cause now I'm giving it all

مي‌خواهم آن چيزي را كه بين ما رو بهم زده درست كنم
خواهش مي‌كنم - همونطور كه اونو دوست داري، منو دوست داشته باشه
چون حالا همه‌چيز رو به تو هديه مي‌دم

And so I've made up my mind
I'm gonna be yours this time
I'm gonna give all I've got
And get your love in return
And so I've made up my mind
I'm gonna be yours this time
I'm gonna teach you to trust
And learn how to burn
Experience pearls

و به همين خاطر فكرم را آماده مي‌كنم
مي‌خواهم اين زمان براي تو باشم
مي‌خواهم هر چه را كه به دست آورده‌ام به تو هديه بدم
و در عوض عشق تو را به دست بياورم
و به همين خاطر فكرم را آماده مي‌كنم
مي‌خواهم اين زمان براي تو باشم
مي‌خواهم به تو اعتماد كردن را بياموزم
و چگونه سوختن را

جمعه 24 دی 1389  8:28 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شعرهای انگلیسی

Days have passed

روزها گذشته است

And still no sign of us

و هنوز نشانی از ما نیست

Not a hint of what used to be

هیچ اثری از آنچه که بودیم

When you lived in that part of me

روزگاری که تو در بخشی از من زندگی می کردی

This blinding silence

این سکوت کور کننده

Lives in every room

در تمام اتاقها زندگی می کند

Of what once was a happy home

که روزگاری خانه شادی بود

Now we're sitting here all alone

حالا اینجا تنها نشسته ایم

Could this be that it was all a lie

آیا ممکن است تمام آن ها دروغ بوده باشد؟

And we're just afraid to say good-bye

و ما فقط از گفتن خداحافظ می ترسیم؟

Am I the only one

آیا من تنها کسی هستم

Who sees what we've become

که می بیند ما چگونه میشویم؟

I see no sense in going on

هیچ دلیلي برای ادامه نمی بینم

Or asking what went wrong

یا سوال که کجای کارمان اشتباه بوده

We sit and stare at what could be

نشسته ایم و به آن چه که می توانست باشد خیره ایم

We both just grew apart you see

هردو خواهان جدا شدن هستیم

And through no fault of our own

و به دور از خطاهایمان

It's our house but not a home

اینجا زندگی می کنیم اما خانه مان نیست

It's strange to know

عجیب است

There's truth in what I say

در آنچه می گویم حقیقت نهفته است

Baby, I know you feel the same

عزیزم،می دانم تو هم همان احساس را داری

and the truth is

و حقیقت این است

No one's to blame

کسی مقصر نیست

Two lonely dreamers

دو رویاباف تنها

Playing by the rules

با قوانین بازی کرده اند

All we thought of

تنها چیزی که ما به آن فکر کردیم

Was me and you

من وتو بود

Now we're faced

حالا با حقیقت ساده ای روبرو شده ایم

جمعه 24 دی 1389  9:00 AM
تشکرات از این پست
gazalsabz
gazalsabz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 1125
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:شعرهای انگلیسی

I swear by the quiet silence of your paper house, I know your dreams are as beautiful as my fancies believable. You've got the mystic believe of love from my silence. I've got the final point of belief from your silence. Maybe it's not possible to feel that the words we say about the paper world we've made are hearable. But we can start to paint the gray branches of the paper trees green. I know painting, you know painting too. So why don't you start? When I was a child, I didn't have any water color. I used to go to little garden near stream and cut all the color flowers and paint. If we search the paper garden near paper house for a short time, there have to be flowers to paint our believes the red color of love


به سکوت آرام خانه کاغذی ات قسم که می دانم رویاهای تو به زیبایی خیالات من باورکردنی است. تو از سکوت من به باور عرفانی عشق رسیده ای. من از سکوت تو به نقطه نهایی ایمان رسیده ام. شاید نتوان درک کرد که گفته های ما از آن دنیای کاغذی که ساخته ایم، شنیدنی است. ولی می شود دست به کار شد و رنگ سبز به شاخه های خاکستری درختهای کاغذی کشید. من که نقاشی کردن می دانم. تو هم که نقاشی کردن می دانی. پس چرا دست به کار نمی شوی؟ وقتی بچه بودم، برایم آبرنگ نمی خریدند. می رفتم سراغ باغچه کنار رودخانه هر چه گلهای رنگی بود می چیدم و نقاشی می کردم. اگر کمی در باغ کاغذی کنار خانه کاغذی مان جستجو کنیم حتماً گلهای کاغذی دارد که رنگ قرمز عشق به باورهایمان بکشیم.

جمعه 24 دی 1389  4:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها