آيتاللَّه "ميرزاهاشم آملي" فقيه نامدار شيعه
پيشگفتار
يرفع الله الذين منكم و الذين اوتوا العلم درجاتٍ ... .
دوران هدايت انسانها به چهار دوره تقسيم ميشود: اول دوره نبوت، دوم دوره امامت، سوم دوره فقاهت، چهارم دوره مهدويت.
دوره نبوت دوران بعثت انبياء و پيامبران الهي بوده كه از طرف خداوند منصوب و به مردم معرفي شده بودند.
دوره امامتكه امامت نيز امري انتصابي بوده نه انتخاب، زيرا امام جانشين پيامبر است همانطور پيامبري امري انتصابي است امام كه خليفه و جانشين پيامبر است نيز بايد منصوب از خداوند باشد زيرا امام همانند پيامبر بايد معصوم از گناه و اشتباه باشد و شناخت چنين انسان الهي جز از سوي خدا براي هيچ كس ميّسر نيست.
دوره فقاهت كه اين دوره، زمان فقاهت است، فقيهان بزرگ دين و مجتهدين عاليقدر پس از ساليان متمادي تحصيل و تشيّع در دروس مختلف ديني مجتهد و صاحب نظر شده و فقه پوياي شيعه را مطابق با زمان و مكان فتوي ميدهند. اين بزرگان حافظين احكام انسانساز الهي بوده و در زمان غيبت معصوم (ع) مرجع و ملجاء ديني و اجتماعي و سياسي جامعه خواهند بود - مرحوم آيت الله العظمي ميرزاهاشم آملي رضوان الله تعالي عليه - از بزرگان علم و فقيه عاليقدر و مرجع بزرگ عالم تشيّع است كه بيش از نيم قرن به تدريس و تحقيق در دروس فقه و اصول پرداخت و اكثر شاگردان محضر ايشان مجتهد و صاحبنظر در فقه شدهاند. فقيهي بود كه در درس اصول و فقه كمنظير بلكه بيبديل بوده و به اعتراف همة شاگردان ايشان در درس اصول بسيار قدرتمند و وحيد بوده است. اكنون به پاس قدرداني از زحمات آن مرجع بزرگ شيعه شمّهاي از زندگي پربركت ايشان را در دانشگاه آزاد اسلامي واحد آيتا... آملي جمعآوري نموده و بنظر مبارك اساتيد و دانشجويان و مقلّدين ايشان ميرساند.
--------------------------------------------------------------------------------
زندگينامه
در يكي از روزهاي سال 1322 ق(1278) ش در دامنه زيبا و پرطراوت كوههاي سر به فلك كشيده البرز در روستاي پُردمه لاريجان در هفتاد كيلومتري شهر آمل در خانه سادة مرحوم ميرزا محمد، كودكي به دنيا آمد كه دست تقدير زعامت و مرجعيت را برايش رقم زده بود.
دوران كودكي را در دامان پاك پدر و مادر باتقوايش پشت سرنهاد و باليده و پس از فراگيري قرآن و تحصيلات ابتدائي با استعداد سرشار و عشق به تحصيل علوم ديني كه او را از خود بيخود كرده بود به فراگيري ادبيات عرب و مقدمات علوم نزد مرحوم آقا سيدتاج و آقاي شيخ احمد آملي پرداخت و تا سطوح را در همان شهر فرا گرفت.
تحصيلات
فقيد سعيد آيتا…آملي سيزده ساله بود (1334 ق) كه براي ادامة تحصيل به حوزة پررونق تهران عزيمت كرد و به مدرسه عليمه سپهسالار كه زيرنظر مرحوم آيتالله مدّرس اداره ميشد شتافت و مورد توجه و عنايت ويژه آن بزرگوار قرار گرفت و اين مدّت دوازده سال به طول انجاميد، كيفيت آشنايي و بذل توجه مرحوم شهيد مدرس به ايشان را از زبان خودشان بشنويم.
تا سيزده سالگي در آمل بودم و بعد به تهران آمدم جوان غريبي در شهر بودم، نزد مرحوم استاد شيخ حسين نوائي برخي علوم عربي را فراگرفتم و در مدرسة سپهسالار سكونت داشتم. اين مدرسه بسيار نامنظم بود پس از مدتي مرحوم مدرس عهدهدار مديريت آنجا شد و تمام آقازادههائي را كه اهل كار و تدريس نبودند از مدرسه اخراج كرد و امتحانات سختي را براي ورود به مدرسه قرار داد، وقتي به من برخورد فرمود: چه ميخواني؟ گفتم اسفار ميخوانم عجب كرد و پرسيد: تو با اين سن افار ميخواني! گفتم: بلي، وقت امتحان روشن ميشود او از من امتحان گرفت و من خيلي خوب از عهده برآمدم. از آن به بعد مورد توجه مرحوم مدّرس قرار گرفتم و حجرة مناسبي به من داد كه به تنهايي از آن استفاده ميكردم و ماهي پنج تومان برايم مقرري تعيني كرد و به خادم مدرسه هم گفته بود تا در شستن لباسها و تهيه خوراك به من كمك كند.
آنقدر خوشحال شده بودم كه شايد آن شب از خوشحالي خوابم نبرد، مجدّانه مشغول تحصيل بودم، درس فلسفه، رسائل، مكاسب و مقداري از درس خارج را در تهران فرا گرفتم: از اساتيد معظم له در تهران ميتوان از مرحوم حاج سيّد محّمد تنكابني مرحوم نظر پاك، مرحوم آقا شيخ محمدعلي لواساني و ميرزاطاهر تنكابني و آيهاله حاج ميرزا ابوالحسن شعراني و آيه اله شاه آبادي را نام برد.
- عزيمت به حوزة علمية قم
آيت الله ميرزاهاشم آملي پس از پشت سرنهادن سطوح عاليه، در سال 1345 ق (1305 ش) براي بهرهوري از خرمن فيض آيتاله العظمي حائري به قم آمد و در درسهاي فقه و اصول آيت اله مؤسس، و در كنار آن به درس آيات عظام حجت كوه كمرهاي و شاه آبادي، و حاج شيخ محمدعلي حايري قمي حاضر شد و در مدت شش سال از محضر آنان بهرهها برد و مباني علمي خويش را استوار ساخت او در اين مدت، فقه، اصول، رجال، حديث فلسفه و عرفان را نيك آموخت و اين درسها را با حضرات آيات سيدمحمد محّقق داماد و سيّد يحيي يزدي و حاج ميرزا حسن يزدي به مباحثه نشست.
عزيمت به حوزة علمية نجف
مرجع فقيه در سال 1351 ق، پس از اخذ اجتهاد از دو استاد بزرگوارش آيت اله حايري و آيت اله حجت براي بهرهوري از محفل پررونق درسي بزرگان حوزه نجف رهسپار آن ديار شد و پس از زيارت مرقد مطهر بابِ علم نبي اميرالمؤمنين علي (ع) و طلب توفيق از آن حضرت در مدرسه بزرگ آخوند، سكنا گزيد و در درس فقه و اصول آيه اله سيدابوالحسن اصفهاني حاضر شد و ابواب طهارت و حج و بيع را از ايشان فرا گرفت و همزمان در درسهاي آيات عظام نائيني و آقا ضياء عراقني نيز شركت جست و علاوه بر درس اصول، ابواب فقهي صلات و اجاره و غصب و بيع و قضا را از آقا ضياء عراقي و معاملات را از ميرزاي نائيني فرا گرفت.
ايشان پس از مدتي مورد توجه بسيار مرحوم آيت الله آقا ضياء عراقي قرار گرفت تا بدانجا كه از نزديكان و اصحاب استنقاي ايشان گرديد و در تدوين حاشية دوم محقق عراقي بر عروه الوثقي نقش به سزايي داشت.
معظم له خود ميفرمود: ارتباط مرحوم آقا ضياء عراقي با من بيش از ارتباط استاد با شاگردش بود، بسياري از اوقات پس از درس همراه ايشان بودم و اشكالات خود را تصحيح ميكردم حتي برخي از شبها در منزل آقا ضياء ميخوابيدم ايشان نيمه شبي مرا بيدار كردند و فرمودند: فكري به ذهنم رسيده است آن را بنويسيد.
و نيز ميفرمود: علاقه مرحوم آقا ضياء به ما به حدي بود كه تا زماني كه ما در درس ايشان حاضر نميشديم درس را شروع نميكردند حتي ما شاگرد خانگي آقا ضياء بوديم ما در درس ايشان را سرِ حرف ميآورديم تا بفهميم مطلب استاد چيست.
استادان
مرحوم آيت الله العظمي ميرزاهاشم آملي در طول 31 سال تلاش پيگير و خستگي ناپذير خويش (1330-1361 ق) توانست علوم رايج حوزههاي علميه را مانند ادبيات، فقه، اصول، فلسفه، هيئت، رجال، درايه، اخلاق، عرفان، منطق و حكمت نظري را از محضر اساتيد نامآور قم و تهران و نجف كسب نمايد و قلههاي علم و ايمان را فتح كند. برخي از آن مردان بزرگ عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:
1- حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي (1276-1355 ق) صاحب دررالاصول و كتاب الصلواه.
2- حاج ميرزا حسين نائيني (1273-1355 ق) صاحب قاعده لاضرر و تنبيه الامّه.
3- آقا ضياءالديني عراقي (1278-1361 ق) صاحب شرح تبصره المتعلمين و كتاب القضاء.
4- سيدابوالحسن اصفهاني (1284-1365 ق) صاحب وسيله النجاه و ذخيره العباد.
5- ميرزامحمد علي شاه آباد (1292-1363 ق) صاحب رشحات البحار و شذرات المعارف.
6- سيدمحمد حجت كوهكمري (1310-1370 ق) صاحب مستدرك المستدرك و جامع الاحاديث و الاصول.
7- ميرزاابوالحسن شعراني (1320-1393 ق) صاحب ترجمه شرح تجريد و نشر طوبي.
8- حاج سيدمحمد تنكابني (1277-1359 ق) صاحب ايضاح الفرائد.
9- حاج شيخ محمدعلي هايري قمي (1299-1358 ق) صاحب حاشيه بر كفايه و ردّ وهابيّت.
10- ميرزا مهدي آشتياني (1306-1372 ق) صاحب «رساله در وحدت وجود و قاعده الواحد».
11- ميزا يداله نظر پاك كجوري تهراني (1296-1363 ق).
12- ميرزا طاهر تنكابني (1280-1360 ق) نويسنده حاشيه بر قانون.
تدريس
آيت اله العظمي آملي در پي سالها تحصيل و فراگيري دانش به چنان مقامي دست يافته كه نامش زبانزد علماء و فضلاي حوزه نجف گرديده بود و مجلس درس و آكنده از مشتاقان علم گشته و لذا ساليان دراز به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه و اصول اشتغال ورزيد معظم له در طول تحصيل در حوزة درس مرحوم نائيني و آقا ضياء عراقي به تدريس سطح و پس از وفات محقق عراقي به تدريس خارج فقه (كتابهاي بيع و صلات) و خارج اصول (چهار دوره) روي آورد و شاگردان بسياري را پرورش داد و اين تا سال 1380 ق كه در قم مستقر گرديد، ادامه يافت.
مهاجرت به حوزه علميه قم
مرجع فقيه پس از سي سال اقامت در جوار مرقد اميرالمؤمنين علي(ع) در سال 1380 ق به عزم ديدار اقوام وصلة ارحام و سكونت در حوزة علميه قم كه آوازة آن تحت زعامت آيت اله العظمي بروجردي در جهان طنين افكن شده بود. رخت سفر بربست و راهي ايران شد، فضلاي حوزه علميه با ورد ايشان به قم، مقدمش را گرامي داشتند و از اينكه يكي از برترين شاگردان محقق عراقي و صاحب تقريرات درس وي را در ميان خويش ميديدند شادمان شده و گرد شمع وجودش حلقه زدند.
معظم له با استقرار در قم، به تدريس خارج فقه و اصول روي آورد و بيش از سي سال ابواب گوناگون فقه چون، طهارت، صلات، بيع، خيارات و شش دورة كامل اصول را تدريس نموده و تشنگان دانش و معارف اهل بيت(ع) را از سرچشمه زلال علوم خويش سيراب ساخت، ايشان در آغاز، در مدرسه خان و پس از تبيعد حضرت امام خميني در آبان 1343 در شبستان مسجد اعظم و در جوار مرقد مرحوم آيت اله العظمي بروجرد به تدريس خارج طهارت و معاملات (بيع و خيارات) و صلات پرداخت و عصرها نيز به آموزش خارج اصول دست يازيد.
شيوه تدريس
استاد معظم آيت اله حاج شيخ محمدعلي اسماعيلپور – كه يكي از قديمترين شاگردان استاد به شمار ميرود – دربارة كيفيت تدريس مرحوم آيتاله العظمي آملي ميگويد.
از آنجا كه استاد ما اصولي بسيار ماهري بودند، درس فقه ايشان آكنده از تحقيقات اصولي بود و ديدگاه خويش را با ذكر تحقيقات اعاظم علماي پيشين و معاصر خود ذكر ميكردند ايشان هر وقت وارد مطلبي شده و بحث را آغاز ميكردند تحقيق آن مطلب را از همان اول بيان ميكردند و تا آخر هم بر روي آن مبنا ايستادگي كرده و ادله مخالفين را به نقدي كشيد، معظم له در تدريس خود نظرات موافق را كمتر نقل مينمود و اگر از بزرگان مطلبي نقل ميكرد بيشتر براي نقد و بررسي بود آقا خودشان را مقيد كرده بودند كه قبل از تدريس حتماً درس را مطالعه و يادداشت نموده و دفترچهاي داشتند كه بحثها را در آن تنظيم كرده و بعد به جلسه درس تشريف ميآوردند.
آقا به ساعت آغاز و انجام درس بسيار مقيد بودند و حتي براي محظورات شاگردان زمان درس را تغيير نميدادند و به رفع اشكالات شاگردان نيز اهتمام ميورزيدند، ايشان خود را در فقه و اصول فدا كردند و هر چه داشتند در غالب اين دو علم پياده كردند معظم له هميشه تأكيد داشتند كه روي فقه و فقاهت كه مبناي اسلام و مركز ثقل علوم اهل بيت است كار كنيد، روش آن بزرگوار اين بود كه بيشتر به فكر كردن در اطراف مطلب مورد بحث خود اهميت ميداد، ايشان در رويّه فكري پيرو شيخ انصاري بوده و در فهم و جمع روايات ائمه اطهار(ع) در احكام الهي دقّت تّام مينمود. آنجا كه درس اصول معظم له به مباحث فلسفي مربوط ميشد بهتر از عهده برميآمدند مثلاً در بحث طلب و اراده، جبّر و اختيار قاعدهالواحد لايصدر منه الّا الواحد بسيار جالب بحث مينمودند، درس ايشان يك درس جامع اصولي و فلسفي بود.
شاگردان
مرحوم آيت اله العظمي آملي از پس تدريس ساليان دراز در حوزههاي علميه نجف اشرف و قم شاگردان بسياري را در محفل درس خود پرورش داد، و آنان را به سرمنزل مقصود رسانيد شاگرداني كه هم اينك از اساتيد و علماي بزرگ حوزههاي عمليه بشمار ميرود. و مدار تدريس و تأليف و تحقيق در حوزهها بر وجود آنان ميگردد
اينك به نام برخي از شاگردان آن بزرگ كه در نجف و قم از محضرش بهره بردهاند اشارتي ميشود و از اينكه به اين تعداد كم اكتفا كردهايم پوزش ميطلبيم، حضرات آيات ميرزا جواد آقا تبريزي، مكارم شيرزاي، جوادي آملي، آذريقمي، سيدجعفر كريمي، محمدي گيلاني، لنگرودي، محمدهادي معرفت، سيدعلي محقق داماديزدي، فيض، اسماعيلپور، قمشهاي، صالحي مازندراني، قافي يزدي، پاياني، مجلسي اصفهاني.
تقريرات
شاگردان مرحوم آيت اله ميرزاهاشم آملي در خلال تحصيل دست به قلم بوده و به ثبت و ضبط گفتار استاد پرداختند و از همين رهگذر است كه فشرده سخنان ايشان همين اينك در دسترس دانش پژوهان قرار دارد برخي از تقريرات درس معظم له كه به چاپ رسيده عبارت است از:
1- المعالم الحاثوره فيالطهاره: تقريرات درس طهارت (6 جلد) نوشته محمدعلي اسماعيلپور .
2- كشف الحقائق: تقريرات درس بيع و خيارات (4 جلد) نوشته سيدجعفر كريمي.
3- مجمعالافكار و مطرح الانظار: تقريرات كامل درس اصول از آغاز تا پايان درس تعادل و تراجيح (5 جلد) نوشته محمدعلي اسماعيلپور قمشهاي.
4- منتهي الافكار: تقريرات مباحث الفاظ (1 جلد) نوشته محمدتقي مجلسي.
5- تقرير الاصول: تقريرات مباحث الفاظ، نوشته ضياءالدين نجفي.
6- تحريرالاصول: تقريرات مباحث استصحاب و تعادل و تراجيح نوشته سيدعلي فرحي قمي.
تأليفات
آيت اله العظمي آملي در راه نشر و گسترش دانش آل محمد(ص) از هيچ كوششي فروگذار نكرد بيش از پنجاه سال به تدريس علوم اهل بيت همت گماشت و در كنار تدريس، به تأليف و تحقيق نيز دست يازديد و هماره بيش از تدريس مباحث طرح شده را به زيبائي نگاشته و پس از آن به القاي درس ميپرداخت كه برخي از تأليفات ايشان از رهگذر همين خصيصه اكنون برجاي مانده است، آنها عبارتند از:
1- كتاب الطهاره 2- كتاب الصلاه 3- كتاب الصوم 4- كتاب الرهن و الاجاره 5- كتابُ العين 6- خيارات 7- رساله في النيه 8- تقريرات درس صلاه مرحوم آيت الله العظمي حايري 9- تقريرات درس فته آيت الله آقاضياء عراقي (صلات، اجاره، غصب، بيع و قضا) 10- توضيح المسائل 11- مناسك حج 12- حاشيه بر عروه الوثقي 13- بدايع الافكار، تقريرات درس اصول مرحوم محقق عراقي (4 جلد) 14- تقريرات درس اصول مرحوم آيت الله العظمي سيدابوالحسن اصفهاني 15- حاشيه بر شرح چغميني در علم هيئت 16- حاشيه بر التحصيل بهمينار در حكمت منطق.
بنياد مدارس و مساجد
مرجع فقيد در كنار تأليف پرثمر و پرورش شاگردان فرزانه، به ايجاد ساختمانهاي عام المنفعه نيز پرداخت، كه نمونه آشكار آن مدرسه علميه وليعصر(عجل) در قم است كه اين مدرسه با مساحتي نزديك به هفتصد مترمربع ميباشد.
در خاتمه بخاطر تعظيم از مقام منيع و شامخ مرجعيّت تشيّع از طرف رياست عاليه دانشگاه اين واحد دانشگاهي بنام دانشگاه آيت الله آملي نامگذاري شده است.
v