اوّلی: ببخشید ساعت چند است؟
دوّمی: ساعتم خوابیده است!
اوّلی: پس بیدارش نکن؛ از یک نفر دیگر می پرسم!
معلّم: کدام حیوان است که به انسان علاقه ی زیادی دارد؟
دانش آموز: اجازه آقا؟ گرگ گرسنه!
معلم در کلاس علوم از دانش آموزی پرسید: با دیدن عکس پای این حیوان، نام حیوان را بگو.
دانش آموز هر چه به عکس نگاه کرد، نتوانست پاسخ بدهد.
معلّم گفت: بگو اسمت چیه تا برایت یک صفر بگذارم.
دانش آموز پایش را از کفش در آورد و گفت: خوب شما هم از روی پای من بگویید اسمم چیه!
اولی: نمی دانم چرا ریش های من سفید شده است اما موهایم مشکی است؟
دومی: برای اینکه تو از چانه ات بیش تر کار کشیده ای تا مغزت
روزی مادری به میهما نی رفت، وقتی به خانه برگشت. اولین بچه گفت: مادر من ظرف ها را شستم.
دومین بچه گفت: من هم آن ها را خشک کردم.
سومی گفت : من هم ظرف های خشک را در جا ظرفی چیدم.
چهارمی گفت: من هم تمام ظرف های شکسته شده را در سطل آشغال ریختم.