درسی که شیعه به وهابیت می دهد
به قلم: سامي جواد كاظم
اگر تاريخ تشیع را مرور كنيم در قاموس آن،
كلمه ای به نام انتقام يا شماتت نخواهيم يافت، در حالي كه براي آل بيت (عليهم
السلام) فرصتهاي بسياري پيش مي آمد كه مي توانستند از دشمنان انتقام بگيرند، ولي
از آنان گذشتند، و بلكه آنها را مورد رحمت خود قرار مي دادند، از جمله؛ روايتي از
امام سجّاد (عليه السلام) در برخورد با والي مدينه (هشام بن اسماعيل) است، شخصی كه
از انجام هیچ ظلمی در حق علي بن حسين(عليه السلام) و اهل بيتش کوتاهی نمی کرد و در یک مثال؛ هنگامي
كه بر منبر مي رفت، به امام سجاّد عليه السلام دشنام مي داد... در اين زمان علي بن
حسين فرزندان و یارانش را جمع كرد و آنها را از تعرّض به هشام نهي نمود... روز بعد
علي بن الحسين(عليه السلام) در پي حاجتي در حال عبور از كوچه ای بود كه هشام بن
اسماعيل در مقابلش قرار گرفت و امام را ندا داد و با حالت تمسخر گفت: خداوند مي
داند كه كجا رسالتش را قرار دهد... عبد الله فرزند امام سجّاد گفت: پدرجان، به خدا
قسم او سابقه بدي در نزد ما دارد و ما انتظار چنين روزي را مي كشيديم، امام عليه
السلام به فرزندش فرمود: فرزندم، ما او را به خدا واگذار مي كنيم، به خدا قسم
نبايد هيچك یک از خاندان حسين(عليه السلام) حتّي با گفتن كلمه اي، متعرّض او شوند
تا زمانی که كار او به پايان رسد.
یک روز وليد، از پی مرد اموي فرستاده بود تا
گردنش را بزند، آن مرد به مسجد پيامبر(ص) پناه برد، سربازان خليفه مسجد را محاصره
كردند و منتظر خروج او بودند، او در داخل مسجد به شيخي پناه برده بود تا او را از
اين ماجرا نجات دهد، شيخ به او گفت: آيا آنچه با تو انجام مي دهم، قبول مي كني؟
مرد اموي گفت: آري، پس شيخ عبايش را در آورد و آن را بر مرد اموی پوشانید و شروع
به تراشيدن سر او كرد، هنگام خروج از مسجد، وقتي سربازان اين صحنه را ديدند،
گفتند: يابن رسول الله چرا اسباب درسر خودتان را فراهم مي كنيد، امام فرمودند: شما
كاري نداشته باشيد، پس آنگاه كه از سربازان دور شد، عبايش را از آن مرد برگرفت و
مبلغي پول به او عطا كرد تا بتواند فرار كند، مرد اموي گفت: از سربازان شنيدم كه
گفتند يابن رسول الله! تو كيستي؟ فرمود: كاري نداشته باش، مرد گفت: تو را به خدا
سوگند مي دهم، بگو كيستي؟ فرمود: من علي بن الحسين هستم... مرد اموي با تعجب گفت:
آيا مرا شناختي؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آري، تو همان كسي هستي كه در واقعه
كربلا در لشكر عمر بن سعد قرار داشتی...
اين اخلاق و منش اهل بيت ماست كه ما را وا
مي دارد به آن تمسّك نماييم. امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «كونُوا زَيناً
لَنا وَ لا تكونُوا شَيناً لنا» زينت ما باشيد و باعث سرافكندگي ما نباشيد.
دليل التزام ما به اخلاق اهل بيت(عليه
السلام) را بايد در اين گونه رفتارهاي معصومین(علیه السلام) جستجو كرد كه باعث
تقرّب انسان به خداي عزّ و جلّ و دوري از غرور و شماتت دشمن مي گردد، زيرا در غير
اين صورت اجر و پاداش خود را نزد خداوند از بين برده ايم، اينها مواضع شيعيان و
پيروان اهل بيت عليهم السلام است و تاريخ به ياد ندارد كه شيعه در جايي كه قدرت
داشته، انتقام گرفته باشد.
و حرف آخر خبری است از واقعيت آنچه كه امروز
در عراق مي گذرد، اينكه گروهي از جوانان شيعه منطقه الطيفيه كه شديداً مورد حمله و
ترور عوامل وهابيت قرار گرفته بودند، نزد آيت الله سيستاني رفته و به ايشان گفتند
به ما فتوا دهيد تا وهابی ها را از طيفيه خارج کنیم، آيت الله سيستاني نپذيرفت و
به آنان گفت: آنها در حق شما ظلم مي كنند، آيا جايز است ما هم در حقّ غير خودمان
ظلم كنيم؟ و درخواست آنان را نپذيرفت...
ترجمه: سلام شیعه