0

آیا در قرآن کریم دلیلی برای «خمس» وجود دارد

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

آیا در قرآن کریم دلیلی برای «خمس» وجود دارد

یکی از مسائلی که از سوی وهابیت و برخی از ناآگاهان علیه شیعه تبلیغ می‌شود این است که خمس مخصوص غنائم جنگی است و علمای شیعه به دروغ این مساله را به صورت گسترده مطرح کرده‌اند.

آیه خمس در قرآن کریم

آیه 41 سوره انفال می‌فرماید:« وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى‏ وَ الیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ انْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما انْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَى‏ءٍ قَدیرٌ؛ بدانید هر غنیمتى که به دست شما مى‌‏رسد یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و اهل‌‏بیت او و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه (از آنها) مى‌‏باشد، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (باایمان و بى‏ایمان): روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده‏‌اید؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است.»

آیا اگر مساله‌ای در قرآن کریم نباشد لزوما در دین نیست؟

موضوع مهمّى که در این آیه باید مورد بررسى دقیق قرار گیرد و در حقیقت تمام بحث در آن متمرکز مى‏‌شود، در این است که آیا غنیمت که در آیه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى‏‌شود، یا هرگونه درآمدى را در بر مى‌‏گیرد.

در صورت اوّل، آیه تنها خمس غنائم جنگى را بیان مى‌کند، و براى خمس در سایر موضوعات باید از سنّت و اخبار و روایات صحیح و معتبر استفاده کرد.

البته هیچ مانعى ندارد که قرآن به قسمتى از حکم به تناسب اشاره کند، و قسمت‌‏هاى دیگر در سنّت بیان شود.

مثلًا در قرآن مجید، نمازهاى پنجگانه روزانه صریحاً آمده است، و همچنین به نماز طواف که از نمازهاى واجب است اشاره شده، ولى از نماز آیات که مورد اتّفاق تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنّى است، ذکرى به میان نیامده، و همچنین نماز قضا و مانند آن، و هیچ کس را نمى‌‏‌یابیم که بگوید چون نماز آیات در قرآن ذکر نشده و تنها در سنّت پیامبر آمده است، نباید به آن عمل کرد، و یا این که چون در قرآن به بعضى از غسلها اشاره شده و سخن از بعضى غسلها به میان نیامده است بنابراین باید از آن صرف‏‌‌نظر کرد، این منطقى است که هیچ مسلمان آگاهی آن را نمى‌‏پذیرد.

(بحث روایات به طور مفصل خواهد آمد)

بنابراین، هیچ اشکالى ندارد که قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بیان کرده باشد و بقیّه را موکول به سنّت نماید، و نظیر این مسأله در فقه اسلام بسیار زیاد است و آنها که کمترین آگاهى از مسائل فقهى دارند، بخوبى این مطلب را دریافته‌‏اند ولى با این حال باید ببینیم که‏ غنیمت در لغت و در نظر عرف چه معنى مى‌‏دهد؟

معنای غنیمت در کتابهای لغت

آنچه از کتب لغت استفاده مى‏شود، این است که در ریشه معنى لغوى این کلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى‌‏آید، نیفتاده است، بلکه هر درآمدى را شامل مى‏‌شود؛ به عنوان شاهد به چند قسمت از کتب معروف و مشهور لغت که مورد استناد همه دانشمندان و ادباى عرب است، اشاره مى‌‏کنیم:

در کتاب «لسان العرب»، جلد دوازدهم، آمده: «و الغنم: الفوز بالشّى‏ء من غیر مشقّة و ... الغنم، الغنیمة و المغنم، الفى‏ء ... و فى الحدیث الرّهن لمن رهنه له غنمه و علیه غرمه، غنمه زیادته و نمائه و فاضل قیمته ... و غنم الشّى‏ء غنما:

فاز به ...؛ غنم یعنى دسترسى به چیزى بدون مشقّت پیدا کردن و غنم، غنیمت و مغنم به معنى فى‏ء است (فى‏ء را نیز در لغت به معنى چیزهایى که بدون زحمت به انسان‏ مى‌‏رسد ذکر کرده‏‌اند ...) و در حدیث وارد شده که گروگان در اختیار کسى است که آن را به گرو گرفته، غنیمت و منافعش براى او است، و غرامت و زیانش نیز متوجّه او است، و نیز غنم به معنى زیادى و نمو و اضافه قیمت است ... فلان چیزى را به غنیمت گرفت یعنى به آن دسترسى پیدا کرد ...»

در کتاب «تاج العروس»، جلد نهم، آمده: «و الغنم الفوز بالشى‏ء بلا مشقّة!؛ غنیمت آن است که انسان بدون زحمت به چیزى دسترسى پیدا کند.»

و در کتاب «قاموس» نیز غنیمت به همان معنى فوق ذکر شده است.

و در کتاب «مفردات راغب» غنیمت از ریشه «غنم» به معنى گوسفند گرفته شده، و سپس مى‌‏گوید: «ثم استعمل فى کل مظفور به من جهة العدى و غیرهم؛ سپس در هر چیزى که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست مى‏‌آورد به کار رفته است.»

حتّى کسانى که یکى از معانى غنیمت را غنائم جنگى ذکر کرده‌‏اند انکار نمى‌‏کنند که معنى اصلى آن معنى وسیعى است، که به هرگونه چیزى که انسان بدون مشقّت به آن دسترسى پیدا کند، گفته مى‌‏شود.

در استعمالات معمولى غنیمت در برابر غرامت ذکر مى‌‏شود، و همانطور که معنى غرامت معنى وسیعى است و هرگونه غرامت را شامل مى‌‏شود، غنیمت نیز معنى وسیعى دارد و به هرگونه درآمد قابل ملاحظه‏‌اى گفته مى‌‏شود.

این کلمه در «نهج‌‏البلاغه» در موارد زیادى به همین معنى آمده است:

در خطبه 76 مى‏‌خوانیم: «اغْتَنَمَ الْمَهَلَ؛ فرصت‏‌ها و مهلت‏‌ها را غنیمت بشمارید!»

و در خطبه 120 مى‏‌فرماید: «مَنْ اخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ؛ کسى که به آئین خدا عمل کند به سرمنزل مقصود مى‏‌رسد و بهره مى‌‏برد.»

و در نامه 53 به مالک اشتر مى‌‏فرماید: «وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضارِیاً تَغْتَنِمُ اکْلَهُمْ؛ در برابر مردم مصر همچون حیوان درنده‌‏اى مباش که خوردن آنها را غنیمت و درآمدى براى خود فرض کنى!»

و در نامه 45 به عثمان بن حنیف مى‌‏فرماید: «فَوَ اللَّهِ ما کَنَزْتُ مِنْ دُنْیاکُم تِبْرأَ وَلا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْراً؛ بخدا سوگند از دنیاى شما طلائى نیندوختم، و از غنائم و درآمدهاى آن اندوخته‌‏اى فراهم نکردم!»

و در کلمات قصار، در جمله 331 مى‌‏فرماید: «انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأکْیاسِ؛ خداوند سبحان اطاعت را غنیمت و بهره هوشمندان قرار داده است.»

و در نامه 31 مى‌‏خوانیم: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فى حَالِ غِناکَ؛ هر کس در حال بى‌‏نیازى از تو قرضى بخواهد غنیمت بشمار!»

و نظیر این تعبیرات بسیار فراوان است.

عقیده مفسّران در تفسیر غنیمت در آیه ‏خمس

بسیارى از مفسّران که در زمینه این آیه به بحث پرداخته‏‌اند، صریحاً اعتراف کرده‌‏اند که غنیمت در اصل معنى وسیعى دارد، و شامل غنائم جنگى و غیر آن و بطور کلّى هرچیزى را که انسان بدون مشقّت زیادى به آن دسترسى پیدا مى‏کند، مى‏شود. حتّى آنها که آیه را به خاطر فتاواى فقهاى اهل تسنّن مخصوص غنائم جنگى دانسته‏‌اند، باز اعتراف دارند که در معنى اصلى آن این قید وجود ندارد، بلکه به خاطر قیام دلیل دیگرى این قید را به آن زده‏‌اند.

«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین مى‏‌نویسد: «غنیمت در لغت چیزى است که فرد یا جماعتى با کوشش به دست مى‏‌آورند ... و بدان که اتّفاق (علماى اهل تسنّن) بر این است که مراد به غنیمت در آیه «وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ» اموالى است که با قهر و غلبه از کفّار به مسلمانان مى‌‏رسد، ولى باید توجّه داشت که این قید همانطور که گفتیم در معنى لغوى آن‏ وجود ندارد، ولى در عرف شرع، این قید وارد شده ‏است.»

«فخر رازى» در تفسیر خود تصریح مى‏‌کند که: «الغنم الفوز بالشّى‏ء؛ غنیمت این است که انسان به چیزى دسترسى پیدا کند.» و پس از ذکر این معنى وسیع از نظر لغت مى‌‏گوید: «معنى شرعى غنیمت (به عقیده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است.»

و نیز در تفسیر «المنار» غنیمت را به معنى وسیع تفسیر کرده و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است باید معنى وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعى مقیّد به غنائم جنگى کرد.

در تفسیر «روح‌‏المعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نیز چنین آمده است که: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است.»

در تفسیر «مجمع‏‌البیان» نخست غنیمت را به معنى غنائم جنگى تفسیر کرده، ولى به هنگام تشریح معنى آیه چنین مى‌‏گوید: «قال اصحابنا انّ الخمس واجب فى کلّ فائدة تحصل للانسان من المکاسب و ارباح التّجارات، و فى الکنوز و المعادن و الغوص و غیرذلک ممّا هو مذکور فى الکتب، و یمکن ان یستدلّ على ذلک بهذه الایة فانّ فى عرف اللّغة یطلق على جمیع ذلک اسم الغنم و الغنیمة؛ علماى شیعه معتقدند که خمس در هرگونه فائده‌‏اى که براى انسان فراهم مى‌‏گردد واجب است، اعم از این که از طریق کسب و تجارت باشد، یا از طریق گنج و معدن و آنچه با غوص از دریاها خارج مى‌‏کنند، و سایر امورى که در کتب فقهى آمده است، و مى‌‏توان به این آیه بر این مدّعا استدلال کرد زیرا در عرف لغت به تمام اینها غنیمت گفته مى‏‌شود.»

در تفسیر المیزان نیز با استناد به سخنان علماى لغت تصریح شده که غنیمت هرگونه فایده است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان‏ مى‌‏افتد، و مورد نزول آیه گرچه غنائم جنگى است ولى مى‏‌دانیم که هیچ‌‏گاه مورد، عمومیّت مفهوم آیه را تخصیص نمى‏‌زند.

از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته مى‌‏شود که: آیه غنیمت معنى وسیعى دارد و هرگونه درآمد و سود و منفعتى را شامل مى‌‏شود، زیرا معنى لغوى این لفظ عمومیّت دارد و دلیل روشنى بر تخصیص آن در دست نیست.

تنها چیزى که جمعى از مفسّران اهل تسنّن روى آن تکیه کرده‌‏اند این است که آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه مى‏‌شود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگى باشد.

در حالى که مى‏‌دانیم شأن نزولها و سیاق، هیچ‏‌گاه عمومیّت آیه را تخصیص نمى‏‌زنند؛ و به عبارت‏ روشن‌‏تر، هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلّى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه یکى از مصادیق این حکم عمومى و کلّى باشد.

مثال برای اینکه شان نزول، عمومیت آیه را تخصیص نمی‌زند

مثلًا در آیه 7 سوره حشر مى‏‌خوانیم: «ما آتیکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهیکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ هرچه پیامبر براى شما مى‌‏آورد بگیرید و هرچه از آن نهى مى‏‌کند خوددارى کنید.» این آیه یک حکم کلّى درباره لزوم پیروى از فرمانهاى پیامبر را بیان مى‌‏کند در حالى که مورد نزول آن اموالى است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده است (و اصطلاحاً به آن فى‏ء گفته مى‌‏شود).

و نیز در آیه 233 سوره بقره، یک قانون کلّى به صورت «لا تُکَلِّفُ نَفْسٌ الَّا وُسْعَها؛ هیچ‏ کس موظّف به بیش از مقدار توانائى خود نیست.» بیان شده است در حالى که مورد آیه درباره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد ولى آیا ورود آیه در چنین مورد خاصّى‏ مى‌‏تواند جلو عمومیّت این قانون (عدم تکلیف مگر به مقدار توانائى) را بگیرد!

خلاصه این که، آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مى‌‏گوید: هر درآمدى از هر موردى عاید شما شود (که یکى از آنها غنائم جنگى است) خمس آن را بپردازید مخصوصاً کلمه «ما» موصوله و کلمه «شى‏ء» که دو کلمه عام و بدون هیچ‌‏گونه قید و شرطند این موضوع را تقویت مى‌‏کند. (خمس پشتوانه استقلال بیت المال، آیت الله مکارم شیرازی)

شنبه 9 آذر 1392  12:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها