0

پيامک هاي ادبي و پندآموز

 
rassool
rassool
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1387 
تعداد پست ها : 471
محل سکونت : اصفهان

پيامک هاي ادبي و پندآموز


ـ فرشته ها وجود دارند . اما بعضي وقت ها چون بال ندارند ما بهشون مي گيم رفيق .
ـ به جنگل سوخته خاطراتم سوگند درخت يادت را باغبان خواهم بود ، تا ابد .
ـ داستان غم انگيز اين نيست که انسان فنا شود . اين است که انساني عاشق از غصه بميرد .
ـ در شگفتم که سلام آغاز هر ديدار است ... ولي در نماز پايان است . شايد اين به اين معنيست که پايان نماز آغاز ديدار است .
ـ اي يادت بهترين مفهوم بيداريست ، عطر يادت تا ابد در خاطرم جاريست .
ـ تو بهار باش تا از هر کجا گذر کردي دلها جوانه بزنند و گل هاي اميد سر برآرند ...
ـ به نگاهي که نيست گناهي در بازار عشق ، يوسف از دامان پاک خود به زندان مي رود . شمع اگر پروانه سوخت ، از خود هيچ نديد ، آه عاشق زود گيرد دامان معشوق را .
ـ تو را مي بويم همچون گل نرگس ، روي قلبم مي نويسم بي تو هرگز ...
ـ هميشه از خوبي هاي آدم ها براي خودت خونه بساز ... پس هر وقت در حق ات بدي کردند فقط يک آجر از ديوار را بردار ... بي انصافيه اگه همه ي ديوارو خراب کني ...
ـ عمري که عجل در پي آن مي تازد / هر کس غم دنيا بخورد مي بازد .
ـ هميشه روحيه شاد خود را حفظ کن چون به تو اميد مي ده به اونچه مي خواي برسي ... زندگي اون جوري نيست که ما مي بينيم ... همه چيز در حال تغيير است .
ـ من از برق نگاهت اميد مبهمي دارم ، نگاهت را مگير از من که با آن عالمي دارم .
ـ خدايا ياري ام کن اگر روزي جايي چيزي را شکستم دل نباشد .
ـ در تنور عشق سردي مکن ، در مقام عشق نامردي مکن .
ـ ديروز در دادگاه دلم ، مغز من قاضي بود ، متهم قلبم بود ، جرم من عشقم بود ، عشق من ياد تو بود .
ـ در کوير سبز عشق اين سخن از من بگير مرگ تو مرگ من است . پس تمنا مي کنم هرگز نمير .
ـ سکوتم را به باران هديه کردم ، تمام زندگي ام را گريه کردم ، نبودي در فراق شانه هايت به هر خاکي رسيدم تکيه کردم .
ـ زيباترين سلام دنيا طلوع خورشيد عشق است آن را بدون غروبش تقديم تو مي کنم .
ـ مي شه تنهايي بازي کرد ، مي شه تنهايي خنديد ، مي شه تنهايي سفر کرد ، ولي خيلي سخته تنهايي ، تنهايي رو تحمل کرد .
ـ تجربه خاطره اي از شکست ها و پيروزي هاست و خاطره سرگذشت تجربه هاست و زندگي واقعيت تجربه و خاطره هاست و اميد رمز موفقيت زندگي است .
ـ و چه زيبا مي شود کسي زماني بيايد که قرار نيست .
ـ بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند ، قاب عکس توست اما شيشه ي عمر من است .
ـ چه خوب بود ، همه ي آدم ها مي فهميدند قبل از اينکه فسيل شوند بايد به يکديگر محبت کنند .
ـ ماه به من گفت : اگه دوستت به تو پيامي نمي ده چرا ترک اش نمي کني ، به ما نگاهي کردم و گفتم : آيا آسمان تو را ترک مي کند زماني که نمي درخشي .
ـ دوستي برگ گلي نيست که بر باد رود ، تشنه را آب محال است که از ياد رود .
ـ چو باران باش ـ رنج جدا شدن از آسمان را درسبز کردن زندگي جبران کن .
ـ زندگي يعني : بخند هر چند که غمگيني ، ببخش هر چند که مسکيني ، فراموش کن هر چند که دلگيري .
ـ من از بازي هفت سنگ بدم مياد ، مي ترسم آنقدر سنگ روي سنگ بذاريم که بينمون ديوار بشه . بيا ليله بازي کنيم که تو هر جا رفتي دوباره برگردي پيشم .
ـ اگه دنيا را ويران شده حس کردي ، تيکه هاي سالم آن را بردار و به راهت ادامه بده .
ـ در روزهاي سخت يک دوست وفادار تجسم حقيقي خداوند است .
ـ دنبال کسي نباش که باهاش زندگي کني ، دنبال کسي باش که نتوني بدون اون زندگي کني .
منبع :مجله راه کمال ،شماره  24.
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
سه شنبه 3 شهریور 1388  10:16 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها