0

هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

 
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:10 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab valanaser
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:11 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:11 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:11 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:12 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

ارزش وفای به عهد

یکی از مهم‏ترین اصول اخلاقی در اسلام وفای به عهد می‏باشد انسان تا عهد نکرده آزاد است ولی پس از قول دادن و وعده سپردن در قید آن است تا به وعده‏اش عمل نماید. امام حسن علیه‏السلام در همین زمینه فرمود:
قال علیه‏السلام: الوعد مرض فی الجود و الأنجاز دواءه. [1] .
امام حسن علیه‏السلام فرمود: (وعده، بیماری بخشندگی است، اما وفای بدان داروی آن است.)

پی نوشت ها:
[1] 1- بحارالأنوار، ج 75، ص 113، ذیل ح 7.
2- مسند امام مجتبی علیه‏السلام، ص 724، ح 69، و ص 731، ح 104 (به نقل از نهایة الأرب، ج 3، ص 254).
3- نزهة الناظر، ص 71، ح 6 (به نقل از العدد القویة).

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 2 آذر 1392  1:14 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 yarabyarabyarab
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

به فرمايش بزرگان دين ما وفاي به عهد و پيماني كه بسته‌ايم، از نشانه‌هاي ايمان است و اين موضوع در قرآن كريم هم به صراحت مورد تاكيد قرار گرفته است. از اين رو ما به عنوان مسلمان بايد خود را مقيد به وفاي به عهد و پيمان بدانيم. آنچه موجب مي‌شود فرد مومن پيش ساير مومنين اعتبار داشته باشد، توجه به وفاي به عهد و پيمان است كه خود موجب استحكام روابط اجتماعي و اعتقادات شده و در نهايت سبب مي‌شود روابط اجتماعي روابط پايدار و مبتني بر اعتماد و اخلاق باشد.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 2 آذر 1392  1:16 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 yarabyarabyarab
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

رییس شهربانى دولت مأمون می‌گوید: روزى وارد بر مأمون شدم، مردى را نزد او بسته به زنجیرهاى گران دیدم، مأمون به من گفت این مرد را ببر و از او کاملا مواظبت کن. مبادا از دستت بگریزد. آن‌چه در توان دارى در حفظ او به کار بند. با این‌که به چند نفر سفارش کردم او را ببرند، اما در دل با خود گفتم با این همه سفارش مأمون، جز این‌که او را در اتاق خود زندانى کنم، چاره دیگری ندارم. به همین خاطر دستور دادم او را در اتاق خودم زندانى کنند.

هنگامى که به خانه بازگشتم، از وضع او و علت گرفتاری‌اش جویا شدم، گفتم: از کدام شهرى؟ گفت: از دمشق. گفتم: فلان کس را می‌شناسى؟ پرسید شما از کجا او را می‌شناسید؟ گفتم: من با او داستانى دارم، گفت: من حکایت خود را نمی‌گویم، مگر این‌که تو داستانت را با آن مرد بگویى.


توضیح دادم: چند سال پیش در شهر شام با یکى از حاکمان هم‌کارى می‌کردم. مردم شام بر آن مرد شوریدند تا جایى که به وسیله زنبیلى از قصر حکومت پایین آمد و با یارانش فرار کرد. من هم با گروهى گریختم. در حالى که در میان کوچه می‌دویدم، مردم مرا تعقیب می‌کردند. به کوچه‌اى رسیدم مردى را بر در خانه نشسته دیدم. گفتم: اذن می‌دهى وارد خانه شوم و با این کار جان مرا نجات دهى؟ گفت: وارد شو. مرا داخل خانه نمود و در یکى از اتاق‌ها جاى داد و به همسرش گفت: اجازه بده این مرد وارد اتاق شخصى من شود. از شدت ترس یاراى‏ نشستن به روى زمین را نداشتم. مردم وارد خانه شدند و مرا از او خواستند. گفت: وارد هر جاى خانه خواستید شوید و همه جا را بگردید.رسیدند به اتاقى که من در آن بودم. همسر صاحب‌خانه بر آنان نهیب سختى زد و گفت: حیا نمی‌کنید، شرم نمی‌نمایید که می‌خواهید وارد اتاق خصوصى من شوید؟ مردم به خاطر آن نهیب، خانه را ترک کرده و رفتند. زن گفت: نترس همه رفتند. پس از ساعتى خود آن مرد آمد و گفت: از این پس مطمئن باش. سپس در میان منزل اتاقى ویژه من قرار داد و در آن‌جا از من به بهترین صورت پذیرایى می‌شد.

روزى به او گفتم اجازه دارم از منزل خارج شوم و از حال غلامان خود خبرى بگیرم، ببینم آیا کسى از آنان هست؟ اجازه داد، ولى از من تعهد گرفت که باز به خانه برگردم!

بیرون رفتم، ولى هیچ‌یک از غلامان را پیدا نکردم. باز به همان منزل بازگشتم. پس از مدتى، یک روز از من پرسید چه خیال دارى؟ گفتم: می‌خواهم عازم بغداد شوم. گفت قافله بغداد سه روز دیگر حرکت می‌کند. اگر خیال دارى به تنهایى به بغداد بروى، من راضى نیستم. این سه روز را هم توقف کن، سپس با آن کاروان روانه بغداد شو.

من از او بسیار عذرخواهى کردم به خاطر این‌که در این مدت نسبت به من نهایت اکرام و پذیرایى را کرده‌اى، ولى با خداى خویش عهد می‌کنم که شما را فراموش نکنم و بالاخره این خوبی‌ها را پاداش دهم.

روز حرکت کاروان رسید. هنگام سحر نزد من آمد و گفت: قافله در حال حرکت است. من با خود گفتم این راه طولانى را چگونه بدون مرکب و غذا به پایان برسانم؟! در این هنگام، زوجه‌اش آمد و یک دست لباس با کفش در میان پارچه‌اى پیچید و به من داد. شمشیر و کمربندى را نیز به دست خودشان بر کمرم بستند. اسبى با یک قاطر برایم آورد و صندوقى که محتوى پنج‌هزار درهم بود با یک غلام به عطایاى خود افزودند تا آن غلام به قاطر و اسب رسیدگى کرده و براى سایر نیازمندی‌ها آماده باشد.

هسمرش بسیار عذرخواهى کرد. مقدارى از مسافت را از من مشایعت کردند تا به کاروان رسیدم. وقتى به بغداد وارد شدم، به این منصبى که اکنون در اختیار من است، مشغول شدم. دیگر مجال نیافتم که از او خبر بگیرم یا کسى را بفرستم از حالش جویا شود و به من خبر دهد. بسیار دوست دارم او را دیدار کنم تا اندکى از خدماتش را پاداش دهم و زحماتش را جبران نمایم.

زندانى گفت: خداوند بدون زحمت شخصى را که جست‌و‌جو می‌نمودى در کنارت قرار داده. من همان صاحب‌خانه هستم. سپس شروع به تشریح واقعه نمود و جزئیات آن را توضیح داد؛ به طورى که به یقین رسیدم راست می‌گوید. آن‌گه با لحنى حزین گفت: اگر بخواهى به عهدت که جبران خدمات من است وفا کنید، من وقتى از خانواده‌ام جدا شدم، وصیت نکردم. غلامى به همراهم آمده و در فلان محل است. فقط او را نزد من آر تا وصیت کنم.

گفتم چگونه شد که به این بلا دچار شدى؟ گفت: فتنه‌اى در شام مانند شورش زمان تو به وقوع پیوست. خلیفه لشگرى فرستاد تا امنیت به شهر بازگشت. مرا همراه دیگران گرفتند و به اندازه‌اى زدند که تا نزدیک مردن رفتم! سپس بدون این‌که فرصت دیدن خانواده‌ام دست دهد، مرا به بغداد آوردند.

رییس شهربانى می‌گوید: شبانه فرستادم آهنگرى آوردند و زنجیرهایش را باز کردم. همراه خود او را به حمام برده و لباس‌هایش را عوض کردم. کسى را فرستادم غلامش را آورد. همین‌که غلام را دید، به گریه افتاد و شروع به وصیت کردن نمود. من معاونم را خواستم. فرمان دادم ده اسب و ده قاطر و ده غلام و ده‏ صندوق و ده دست لباس و به همین مقدار غذا برایش آماده نموده و او را از بغداد خارج کند.

زندانی گفت: این کار را مکن؛ زیرا گناهم نزد خلیفه بسیار بزرگ است و مرا خواهد کشت. اگر خیال چنین کارى دارى، مرا به محل مورد اطمینانى بفرست که در همین شهر باشد تا فردا اگر حضورم نزد خلیفه لازم شد، مرا حاضر کنى. هر چه اصرار کردم که خود را نجات ده، نپذیرفت.

ناچار او را به محل امنى فرستادم و به معاونم گفتم اگر من سالم ماندم، بی‌تردید وسیله رفتن او را به شام فراهم می‌کنم و اگر خلیفه مرا به جاى او به قتل رسانید، تو او را نجات بده و راه رفتن به شام را براى او هموار ساز.

فردا صبح هنوز از نماز فارغ نشده بودم که گروهى آمدند و فرمان خلیفه را دائر بر بردن زندانی‌ام نزد خلیفه به من اعلام کردند. نزد خلیفه رفتم. چون چشمش به من افتاد، گفت: به خدا سوگند اگر بگویى اسیر فرار کرده، تو را می‌کشم! گفتم: فرار نکرده، اذن بده داستانش را بگویم. گفت: بگو. تمام گرفتاری‌ام را در دمشق و جریان شب گذشته را براى خلیفه شرح دادم و اعلام کردم می‌خواهم به عهدى که با او کردم، وفا کنم و یا این‌که خلیفه مرا به جاى او می‌کشد. اینک کفنم را پوشیده و آماده مرگم. یا مرا می‌بخشید که در این صورت منتى بر غلام خود نهاده‌اید یا می‌کشی‌ام.

مأمون وقتى داستانم و داستان آن مرد را شنید، گفت خداوند خیرت ندهد. این کار را درباره آن مرد می‌کنى در صورتى که او را می‌شناسى. ولى آن‌چه او نسبت به تو در دمشق انجام داد، بی‌آن‌که تو را بشناسد، چنین کرد! چرا پیش از این حکایتش را به من نگفتى تا پاداش خوبى به او دهم.گفتم: خلیفه او هنوز این‌جاست. من هر چه از او خواستم خود را نجات دهد، نپذیرفت. سوگند یاد کرد تا از حال من آگاه نشود، از بغداد بیرون نرود!

مأمون گفت این هم منتى بزرگ‌تر از کار اول اوست که بر تو نهاده. اکنون برو و او را نزد من بیاور.

رفتم و به او اطمینان دادم که خلیفه بدون شک از تو گذشته و به من دستور داده تا تو را نزد او برم. چون این خبر را شنید، دو رکعت نماز شکر خواند و با هم نزد خلیفه آمدیم. مأمون از گناهش گذشت و از او دلجویی کرد.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 2 آذر 1392  1:18 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 yarabyarabyarab
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

وفای به عهد در قرآن

  • وفای به عهد علامت ایمان: قرآن مجید یكی از ویژگی ها و خصوصیات افراد باایمان را وفای به عهد می داند و می فرماید: «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»؛ مؤمنان آنها هستند كه امانت ها و عهد خود را مراعات می كنند.
  • نشانه نیكوكاران: در جای دیگر، قرآن مجید وفای به عهد را نشانه افراد نیكوكار دانسته و می فرماید: «...الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا...»؛ ...نیكوكاران كسانی هستند كه به عهد خود (هنگامی كه عهد بستند) وفا می كنند...
  • اسماعیل صادق الوعد: در اهمیت وفای به عهد همین بس كه خدای متعال آنگاه كه می خواهد از حضرت اسماعیل علیه السلام به عظمت نام ببرد وفای به عهد را به عنوان یكی از اوصاف برجسته او یادآور می شود و می فرماید: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا»؛ در كتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد كن كه او در وعدههایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود.

جالب آن كه در این آیه وفای به عهد را پیش از مقام [[نبوت و رسالت می آورد، گویی كه صدق وعد پایه نبوت است. به هر حال، قرآن مجید درباره وفای به عهد زیاد سفارش كرده و می فرماید:«...أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً»؛ ...به عهد (خود) وفا كنید كه از عهد سؤال می شود.

اهمیت وفای به عهد در روایات

در روایات نیز به وفای به عهد و پیمان توصیه زیادی شده است كه توجه شما را به پاره ای از آن روایات جلب می كنیم.

  • وفای به عهد از ویژگی های مؤمنان: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: من كان یؤمن بالله والیوم الاخر فلیف اذا وعد. آن كس كه به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده خود وفا كند.

حضرت علی علیه السلام فرمود: ان الوفاء بالعهد من علامات اهل الدین. وفای به عهد از نشانه های مردم متدین است.

در حدیث دیگری رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: لادین لمن لاعهد له. كسی كه پای بند به پیمان خود نباشد دین ندارد.

  • خلف وعده، علامت نفاق: در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است كه فرمود: آیه المنافق ثلاثٌ إذا حدیث كذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان. نشانه منافق سه چیز است: دروغگویی، پیمان شكنی و خیانت در امانت.

وفای به عهد همانند نذر است: هشام بن سالم می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: عده المؤمن اخاه نذرٌ لاكفاره له فمن أخلف فبخلف الله بدأ ولمقته تعرض و ذلك قوله: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لاتفعلون كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون؟»

وعده ای كه مؤمن به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است كه وفاكردن به آن لازم است جز این كه كفاره ندارد و هر كس از وعده ای كه داده است تخلف كند با خدا مخالفت كرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است كه قرآن می فرماید: «ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید؟».

خلف وعده، موجب خشم خدا است: امیرمؤمنان علیه السلام در فرمان خود به مالك اشتر فرمود: إیاك... ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك... و الخلف یوجب المقت عندالله و الناس قال الله تعالی «كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»... بپرهیز از این كه به مردم وعده بدهی و تخلّف كنی... زیرا (تخلف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنان كه قرآن می فرماید: «نزد خدا بسیار خشم آور است كه بگویید چیزی را كه به آن عمل نمی كنید...».

  • وفای به عهد از حقوق ایمانی است: امام صادق علیه السلام فرمود: المؤمن اخوا المؤمن عینه و دلیله لایخونه و لایظلمه و لایغشه ولایعده عده فیخلفه. مؤمن برادر مؤمن و مانند چشم و راهنمای اوست، به او خیانت نمی كند و ستم روا نمی دارد و او را فریب نمی دهد و به او وعده ای نمی دهد كه تخلّف كند.

تذكّر لازم

همان گونه كه از آیات و روایات استفاده می شود مسئله وفای به عهد از مسائل مهم و اساسی به شمار می رود كه در دین مقدس اسلام مورد كمال عنایت قرار گرفته است، زیرا اگر بنا باشد به این مسئله اساسی توجه نشود زندگی مردم متلاشی خواهد شد و در اثر بی نظمی و هرج و مرج مردم از یكدیگر سلب اعتماد خواهند كرد و در نتیجه زیربنای روابط اجتماعی سست می شود. از این رو اسلام آنقدر به وفای به عهد اهمیت می دهد كه حتی در مورد دشمن و كسی كه از نظر عقیده و مسلك و هدف با انسان توافق ندارد وفای به عهد و پیمان را لازم می شمرد.

امام صادق علیه السلام فرمود: ثلاثٌ لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصه: أداء الامانه الی البر والفاجر والوفاء بالعهد للبر والفاجر و بر الوالدین برین كانا اوفاجرین.

سه چیز است كه خداوند به هیچ كس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار و وفای به عهد درباره هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار و نیكی به پدر و مادر خواه نیكوكار باشند یا بدكار.

امیرمؤمنان علیه السلام به مالك اشتر فرمان داد كه اگر به دشمن خود هم وعده ای داده ای باید به پیمان خود وفا كنی، آنجا كه فرمود: و إن عقدت بینك و بین عدوك عقده او البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفاء وارع ذمّتك بالامانه واجعل نفسك جنه دون ما اعطیت، فإنّه لیس من فرائض الله شیء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتّت آرائهم من تعظیم الوفاء بالعهود و قد لزم ذلك المشركون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر فلا تعذرنّ بذمّتك ولا تخیسن بعهدك و لاتختلن عدوك فإنه لایجتری علی الله إلا جاهل شقی، و قد جعل الله عهده و ذمّته أمناً أفضاه بین العباد برحمته و حریماً یسكنون إلی منعته...

اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا تعهد كردی كه به او پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار ده! زیرا هیچ یك از فرایض الهی مانند وفای به عهد و پیمان نیست كه مردم جهان با تمام اختلافاتی كه دارند نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند و حتی مشركان زمان جاهلیت آن را مراعات می كردند، چرا كه عواقب پیمان شكنی را آزموده بودند. بنابراین، هرگز پیمان شكنی مكن و در عهد خود خیانت روا مدار و دشمنت را فریب مده، زیرا غیر از شخص جاهل و شقی، كسی گستاخی بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانی را كه بنام او منعقد می شود با رحمت خود مایه آسایش بندگان و حریم امنی برایشان قرار داده تا به آن پناه برند...

در آئین مقدس اسلام وفای به عهد یكی از وظایف مسلمین است، خواه موقع جنگ باشد یا در حال عادی، طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان كه برای نمونه به برخی از آیات و روایاتی كه در این باره رسیده است، می پردازیم.

قرآن مجید می فرماید: «إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»؛ مگر كسانی از مشركان كه با آنها عهد بسته اید و چیزی از آن فروگذار نكرده اند و با احدی بر ضدّ شما همدست نشده اند. پیمان آنها را تا پایان مدتش محترم بشمرید، زیرا خداوند پرهیزكاران را دوست می دارد.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: المسلمون اخوه تتكافی دمائهم و یسعی بذمتهم ادناهم هم ید علی من سواهم؛ ارزش خون مسلمانان با یكدیگر برابر است و امانی كه كوچكترین فرد آنها می دهد برای همه شان محترم است و آنها در مقابل بیگانگان به هم پیوسته و دارای قدرت متشكل و فشرده اند.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:24 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

امان دادن پیامبر و وفای به آن در جبهه جنگ

یكی از دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله در جبهه جنگ از آن حضرت امان خواست و آن بزرگوار به او امان داد. توضیح این كه مسلمانان در جنگ خیبر برای تصرف آخرین دژی كه انبار كالا و اموال یهودیان بود و به همین جهت از آن محافظت بیشتری می شد و دشمن مقاومت می كرد، به زحمت افتادند تا این كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله دستور داد قلعه را محاصره كنند.

یكی از یهودیان خدمت پیامبر آمد و عرض كرد: اگر بدانم جان و مال و فرزندانم در امان هستند راه تسخیر این سنگر را به شما نشان می دهم. حضرت فرمود: تو در امان هستی. گفت: دستور دهید اینجا را حفر كنند تا به راهی كه آب آشامیدنی مردم از آن تأمین می شود، دست یابید؛ آنگاه آب را به روی مردم ببندید تا وادار به تسلیم شوند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: تو در امان هستی اما من چنین كاری نمی كنم تا این كه خداوند ما را از راه دیگری بر دشمن پیروز كند.

به هر حال، پای بند بودن به تعهدات (با دوست و دشمن) از مهمترین پایه های نظام اجتماعی بشر است كه باید انسان به وعده خود وفا كند و وفای به عهد تا آن حد از نظر اسلام اهمیت دارد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: أقربكم منی غدا فی الموقف أصدقكم للحدیث وآداكم للامانه و اوفاكم بالعهد. نزدیكترین افراد روز قیامت نسبت به من كسانی هستند كه در سخن راستگوتر، در ادای امانت كوشاتر و در عهد و پیمان از یكدیگر باوفاتر باشند.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

شنبه 2 آذر 1392  1:25 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
nargesi
nargesi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 3783
محل سکونت : ...

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

از مسائل اخلاقی و بسیار مهمی ک میتونه انسانو ب درجه بالائی از کمالات روحی برسونه، وفای به عهد هست ک از صفات بارزِ ی مؤمنه و اهمیتش به قدریه ک ب دفعات خداوند در قرآن کریم مطرح کرده؛ ازجمله در آیه 54/ مریم، از صادق الوعد بودن به عنوان صفت بارز انبیا نام برده شده است: "وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا".

در روایتی از پیامبر(ص) نیز وارد شده ک فرمودند: "هرگاه سه خصلت در وجود کسی باشد، او منافق است. هرچندکه روزه بگیرد و نماز هم بخواند! و یکی از این سه خصلت که حضرت برای چنین شخصی بیان مي‌کند، عهدشکنی است." (الکافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۲۹۰)

تیرِ خم رب، خطا ندارد

آن چوب خدا، صدا ندارد

در آتش هجر تو بسوزد

آن کس که به عهد، وفا ندارد

شنبه 2 آذر 1392  2:08 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab omiddeymi1368 mssg5738
nargesi
nargesi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 3783
محل سکونت : ...

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

جریان زیر نمونه بارزی از اهمیت به تعهد و قول و قرار ب دیگران است ک امید است مورد قبول حضرت قرار گیرد:

روزی حضرت ولیعصر (عج) به حجره ی کفاشی سید عبدالکریم تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود.

پس از دقایقی حضرت فرمودند : « سید عبدالکریم ، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی ؟ »

سید عرض کرد : آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.

پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند : « سید عبدالکریم ! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی ؟ »

سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت ، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد

و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمائید « کفش مرا پینه می زنی ؟ » داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیائید زیارتش کنید !

حضرت لبخند زدند و فرمودند : « خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی!!!»

ان شاءاله ک از وفاکنندگان ب عهد باشیم...

شنبه 2 آذر 1392  2:08 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab omiddeymi1368 mssg5738
onlygod260
onlygod260
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : فارس

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

شاید سخت باشه موندن سر عهد و وفای خودت با خدات یا امامت اما ممکن هست و شدنی هست اگه خودمون رو یکسره به خدا بسپاریم همه چیز آسون میشه 

یا رفیق من لا رفیق له

خدایا

شرمسارم که بر درو دیوار شهرم همه جا نام توست اما دریغ از اینکه در رفتار و کردارها بتوانم ترا بیابم

شنبه 2 آذر 1392  3:17 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab omiddeymi1368 mssg5738
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

لزوم وفاى به عهد جزء سرشت و فطرت انسان ها است ، و به تعبير ديگر از فطريات انكارناپذير است .
فطريات امورى هستند كه هر انسانى آن را درك مى كند و مى پذيرد بى آنكه نياز به دليل و برهانى داشته باشد، خوبى عدالت ، زشتى ظلم و همچنين اهمّيّت وفاى به عهد و ناپسند بودن پيمان شكنى ، جزء واضح ترين فطريات هر انسان است كه هر كس با مراجعه به وجدان خويش آن را درك مى كند و بر آن صحة مى گذارد. به همين دليل در ميان اقوام و ملل اعم از آنها كه صاحب دين و آيينى هستند يا از دين و مذهب بيگانه اند، پايبندى به عهد و پيمانها لازم شمرده مى شود، حتّى پيمان شكنان سعى مى كنند بهانه و دستاويزى براى كار خود پيدا كنند تا به پيمان شكنى متهم نشوند، و اعتبار آنان از بين نرود، زيرا مى دانند اگر مردم آنها را به پيمان شكنى بشناسند هيچ كس براى قول ها و وعده ها و تعهدات آنها ارزشى قائل نخواهد شد، و پشتيبانى مردم را در همه چيز از دست مى دهد.
حتّى در ميان اقوام جاهلى پايبندى به عهد و پيمان از وظائف حتمى شمرده شده و سعى داشتند تا مى توانند عهد و پيمان خود را نشكنند، در آيات قرآن و روايات اسلامى نيز اين مساءله به صورت گسترده اى مطرح شده و با قوى ترين تعبيرات و بيان ها بر لزوم وفاى به عهد تاءكيد شده است . و از پيمان شكنان سخت نكوهش به عمل آمده است .
با اين اشاره به قرآن مجيد باز مى گرديم و بخشى از آيات قرآن را در اين زمينه يادآور مى شويم :
1- والموفون بعهدهم اذا عاهدوا. (بقره - 177)
2- و الّذينهم لاماناتهم و عهدهم راعون . (مؤ منون - 8) (معارج - 32)
3- و اءوفوا بالعهد انّ العهد كان مسؤ لا. (اسراء - 34)
4- بلى من اءوفى بعهده و اتّقى فانّ اللّه يحبّ المتّقين . (آل عمران - 76)
5- الّا الّذين عاهدتم من المشركين ثمّ لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم اءحدا فاءتمّوا اليهم عهدهم الى مدّتهم انّ اللّه يحبّ المتّقين . (توبه - 4)
6- و اءوفوا بعهد اللّه اذا عاهدتم و لاتنقضوا الاءيمان بعد توكيدها و قد جعلتم اللّه عليكم كفيلا. (نحل - 91)
7- و ما وجدنا لاكثرهم من عهد و ان وجدنا اءكثرهم لفاسقين . (اعراف - 102)
8- اءوكلّما عاهدوا عهدا نبذه فريق منهم بل اءكثرهم لايؤ منون . (بقره - 100)

مدیر تالارهای ورزش

شنبه 2 آذر 1392  6:18 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
entezare59
entezare59
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 66
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ...
اگر شيعيان ما - كه خداوند بر اطاعتش موفقشان بدارد - با دلهاي متّحد و يكپارچه بر وفاي به عهد و پيمان اجتماع مي‏كردند، ملاقات ما از آنها به تأخير نمي‏افتاد، و سعادت ديدار و مشاهده با معرفت و راستي بر آنها به زودي حاصل مي‏شد...

 

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هركس دوست مي‌دارد از ياران حضرت قائم، ع ، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد.

 

شنبه 2 آذر 1392  11:39 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها