0

هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

 
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

بسمــــــــــــــــــــــــه تعالـــــــــــــــــــــــــی

عـــهــــدنــــــامــــه بــــاخــویـــــشـــــــــــــــــــــــــــــ

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

السلام علیک یا ابا عبدالله

آری ، هر کس به عهد خود وفا کند و تقواپیشه نماید (خداوند او را دوست می دارد زیرا ) خداوند تقواپیشگان را دوست دارد.

آیه 67 سوره آل عمران

مـا رهـروان ره حـق کـه بـا خـدا و امـام زمـان (عـج) خـویـشـــ عـهـد بـسـتـه ایـم هـر روز بـهـتـر از روز قـبـل بـاشـیـم در اسارت کاروان امام حسیــــــــــن (ع) بـا خـود عـهـد می‌بـنـدیـم که بـرای رضـای حـق و شـادی دل شـکـسـتـه مـولـایـمـان امـام زمـان (عج) بـا تـوکـل بـه خـدا و تـوسـل بـه چـهـارده مـعـصـوم و بـا الـگـو گـرفـتـن از  یاران امام حسین (ع)  که بر عهد خود پایبند بودند و در سخترین شرایط و حتی در اسارت بر عهد خود با خداوند متعال پایبند بودند ما هم به

وفای به عهد خود با خداوند و امام زمان (عج)

متعهد می شویم .

و بدینوسیله پیمانی مجدد با مولایمان حضرت ولی عصر(عج) می بندیم که راه ظهور را هموارتر سازیم.

ثواب و اجر این کار را هدیه می کنیم به ساحت مقدس امام زمان (عج) برای سلامتی مسئولین سایت راسخون و مدیر تالار گفتگوی آزاد و راسخونی عزیز alirezaheydari64 دعا می کنیم.

 

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

جمعه 1 آذر 1392  5:07 PM
تشکرات از این پست
yarabyarabyarab ravabet_rasekhoon farshon mina_k_h omiddeymi1368 znaderii majnon313 alirezaheydari64 amirali123
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

معنا و اقسام عهد
واژة «عهد» كه در فارسی به آن پیمان، قول و وعده می‌گویند، نوعی قرارداد است كه بین دو نفر، یا دو گروه، یا چند نفر و چند گروه، یا بین امّت و امام (به عنوان بیعت) بسته می‌شود كه اگر به طور مشروع و صحیح باشد، حتماً باید به آن پای بند بود.
عهد و پیمان معنای وسیعی دارد و در وهلة اول بر دو قسم است:
الف) عهد و پیمان با خدا؛
ب) عهد و پیمان با مردم.
عهد و پیمانی كه شامل عهدهای سیاسی، تجاری، اخلاقی، حقوق و اجتماعی می‌شود؛ گاهی در سطح وسیع بین‌المللی است و گاهی به صورت بیعت است كه هم سیاسی است و هم مذهبی، اجتماعی و حقوقی. گاهی عهد و پیمان در سطح كوچك‌تر بین دولت و پیمان‌كاران است و گاهی بسیار كوچك و به صورت عهد و پیمان بین دو نفر است؛ مانند این‌كه با دوستمان عهد می‌كنیم كه در ساعت معیّنی به مكان خاصی برویم. همة این موارد، در صورت مشروعیت آن، زیر پوشش اصل وفای به عهد قرار می‌گیرند.
وفای به وعده و عهد و پیمان هم‌چون شیرازه‌ای است كه روابط اجتماعی، سیاسی و ... را محكم نگه می‌دارد.

   

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه   ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را  ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

                                     

           برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

 
 
جمعه 1 آذر 1392  7:10 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab ravabet_rasekhoon omiddeymi1368 alirezaheydari64
muhammad_mahdi
muhammad_mahdi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿الأحزاب۲۳﴾

از ميان مؤمنان مردانى‏اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند

البته این آیه در شان امیر مومنین علیه السلام نازل شده

جمعه 1 آذر 1392  9:40 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab ravabet_rasekhoon omiddeymi1368 alirezaheydari64
muhammad_mahdi
muhammad_mahdi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۳﴾  سوره الصف

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چرا چيزى مى‏گوييد كه انجام نمى‏دهيد (2) نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد (3)

 

این آیه واقعا جالبه ، تاکید عجیبی به وفای به عهد داره ، از این صریح تر نمیشه دیگه

جمعه 1 آذر 1392  9:48 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab ravabet_rasekhoon omiddeymi1368 alirezaheydari64
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

عهد پیمان نامه با خداست بعد با پیامبر وامامان وبعد با خودمان 

حقیقتا سخت است که انسان پای عهد خود تا آخرین نفس بماند

عهد به درجه ایمان واعتقاد به خدا بستگی دارد .

عهد اراده انسان را نشان میدهد .

عهد انسان ساز وانسان محور است .

یعنی به گونه ای خودسازی خودشناسی که منجر به

خداشناسی میشود .

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

شنبه 2 آذر 1392  12:40 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon farshon hoseinh1990 alirezaheydari64
adelmoh
adelmoh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 293
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

احادیثی در مورد وفاي به عهد

لادين لمن لا عهد له ﴿رسول اكرم صل الله عليه و آله/ بحارالانوار/ج٧٥/ص٩٦﴾
آنكس كه وفاي به عهد و پيمان نكند، دين ندارد



من كان يومن بالله من لم يرع عهوده و دممه ﴿رسول اكرم صل الله عليه و آله/ اصول كافي/ج٢/ص٣٦٤﴾
آنكس كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد به وعده‌اي كه مي‌دهد وفا كند



ما ايقن بالله من لم يرع عهوده و دممه ﴿حضرت علي عليه‌السلام/ غررالحكم/ص٣٦٦﴾
كسي كه عهد و پيمان خود را رعايت نكرد، به خداي سبحان يقين نياورده است.



لا تعتمد علي موده من لا يوفي بعهده ﴿حضرت علي عليه‌السلام/ غررالحكم/ص٣٢٤﴾
بر دوستي كسي كه به عهد و پيمان خود وفا نمي‌كند اعتماد نكن



ان العهود قلائد في الاعناق الي يوم القيامه فمن وصلها وصله الله و من نقضها خذله الله ﴿حضرت علي عليه‌السلام/ميزان الحكمه/ج٧/ ص٤٩﴾
همانا عهد و پيمانها گردن بندهايي هستند در گردن‌ها تا روز قيامت. كسي كه پيوند آنها را نگهدارد ﴿وفاي به عهد كند﴾، خداوند او را به مقصود مي‌رساند و كسي كه آن عهدها را بشكند، خداوند او را به خودش واگذارد.



اذا نقضوا العهد سلط الله عليهم هدوهم﴿حضرت علي عليه‌السلام/بحارالانوار/ج١٠٠/ص٤٥﴾
هرگاه مردم پيمانشكني كنند، خداوند دشمنان را بر آنها مسلط مي‌كند.



[يا مالك] ان عقدت بينك و بين عدوك عقده او البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفا وارع دمتك بالامانه و اجعل نفسك جنه دون ما اعطيت ﴿حضرت علي عليه‌السلام/نهج البلاغه/نامه ٥٣﴾
﴿اي مالك﴾ اگر بين خود و دشمنت پيماني بستي و يا پيمان و پناه دادن را به او دادي، جامه وفا را بر عهد خويش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و براي حفظ آنها سينه خود را سپر قرار بده.



اسرع الاشيا عقوبه رجل عاهدته علي امر كان من نيتك الوفا له و في نيته الغدر بك﴿حضرت علي عليه‌السلام/غررالحكم/ص١٩٧﴾
سريع‌ترين چيزها به كيفر مرد آن است كه با او پيمان بندي و قصدت وفاي به آن باشد و او قصد خيانت به تو را داشته باشد.



[يا مالك] فلا تغدرن بذمتك، و لا تخيسن بعهدك، و لا تختلن عدوك. فانه لا يجترى ء على الله الا جاهل شقى. و قد جعل الله عهده و ذمته امنا افضاه بين العباد برحمته، و حريما يسكنون الى منعته، و يستفيضون الى جواره ﴿حضرت علي عليه‌السلام/ نهج‌البلاغه/ نامه ٥٣﴾
﴿اي مالك﴾ هيچگاه به عهد و پيمات خيانت نكن و پيمان‌شكني ننما و دشمنت را فريب مده، زيرا غير از نادان و شقي كسي گستاخي بر خداوند روا نمي‌دهد ﴿چون عهدشكني، گستاخي بر خداوند است﴾. خداوند عهدي را كه به نام ا و منعقد مي‌شود از روي رحمت، مايه اسايش بندگان قرار داده و حريم امني است كه در سايه نيروي آن، سكونت و آرامش پيدا مي‌كند و با سرعت به سوي آن پناه مي‌برند.





 

اعتصموا بالذمم في اوتادها ﴿جضرت علي عليه‌السلام/ نهج‌البلاغه/ حكمت ١٥٥﴾
پيمان‌ها را با عمل به مقرراتش محكم نگهداريد



اشرف الهمم رعايه الدمام و افضل الشيم صله الارحام ﴿حضرت علي عليه‌السلام/ غررالحكم/ص٢٠٧﴾
شريف‌ترين همت‌ها، رعايت پيمان‌ها است و برترين روش‌ها، پيوند با خويشان است.



عده المومن اخاه نذر لاكفاره له فمن اخلف فبخلف الله بده و لمقته تعرض ﴿امام صادق عليه‌السلام/ اصول كافي/ج٢/ص٣٦٣﴾
وعده مومن به برادر ديني‌اش هم چون نذر است كه كفاره ندارد. كسي كه به آن وفا نكند، به مخالفت با وعده خدا برخاسته و خود را در معرض غضب خدا قرار داده است.



انا اهل بيت نري ما وعدنا علينا دينا كما صنع رسول الله ﴿امام رضا عليه‌السلام/بحارالانوار/ج٧٥/ص٩٧﴾
ما خانداني هستيم كه وعده‌هاي خود را قرضي بر گردن خود مي‌بينيم، چنان كه رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين بود.

شنبه 2 آذر 1392  12:25 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 mjs1375 alirezaheydari64
aboalfazlm
aboalfazlm
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 323
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

وفای به عهد و پیمان كه یكی از فرایض و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوك با مردم به شمار می رود، باید همیشه مورد توجه سالك الی الله باشد.
در قرآن مجید و روایات اسلامی به این امر فوق العاده اهمیت داده شده كه برخی از آیات و روایات را یادآور می شویم.
وفای به عهد در قرآن
وفای به عهد علامت ایمان
قرآن مجید یكی از ویژگیها و خصوصیات افراد با ایمان را وفای به عهد می داند و می فرماید:
وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.[1]
مؤمنان آنها هستند كه امانتها و عهد خود را مراعات می كنند.
نشانه نیكوكاران:
در جای دیگر، قرآن مجید وفای به عهد را نشانه افراد نیكوكار دانسته و می فرماید:
... الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا... .[2]
... نیكوكاران كسانی هستند كه به عهد خود (هنگامی كه عهد بستند) وفا می كنند... .
اسماعیل صادق الوعد:
در اهمیت وفای به عهد همین بس كه خدای متعال آنگاه كه می خواهد از حضرت اسماعیل(ع) به عظمت نام ببرد وفای به عهد را به عنوان یكی از اوصاف برجسته او یادآور می شود و می فرماید:
وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا.[3]
در كتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد كن كه او در وعده هایش صادق، و رسول و پیامبر بزرگی بود.
جالب آنكه در این آیه وفای به عهد را پیش از مقام نبوّت و رسالت می آورد، گویی كه صدق وعد پایه نبوّت است.
به هر حال، قرآن مجید درباره وفای به عهد زیاد سفارش كرده و می فرماید:
... أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً.[4]
... به عهد (خود) وفا كنید كه از عهد سؤال می شود.
اهمیت وفای به عهد در روایات
در روایات نیز به وفای به عهد و پیمان توصیه زیادی شده است كه توجه شما را به پاره ای از آن روایات جلب می كنیم.
وفای به عهد از ویژگی های مؤمنان:
رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
من كان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد.[5]
آن كس كه به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده خود وفا كند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
ان الوفاء بالعهد من علامات اهل الدین.[6]
وفای به عهد از نشانه های مردم متدیّن است.
در حدیث دیگری رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
لا دین لمن لا عهد له.[7]
كسی كه پای بند به پیمان خود نباشد دین ندارد.
خلف وعده، علامت نفاق:
در حدیثی از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است كه فرمود:
آیه المنافق ثلاثٌ إذا حدیث كذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان.[8]
نشانه منافق سه چیز است: دروغگویی، پیمان شكنی، و خیانت در امانت.
وفای به عهد همانند نذر است
هشام بن سالم می گوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
عده المؤمن اخاه نذرٌ لا كفاره له فمن أخلف فبخلف الله بدأ و لمقته تعرض و ذلك قوله: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؟»[9]
وعده ای كه مؤمن به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است كه وفا كردن به آن لازم است جز اینكه كفاره ندارد و هر كس از وعده ای كه داده است تخلّف كند با خدا مخالفت كرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است كه قرآن می فرماید: «ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید؟».
خلف وعده، موجب خشم خدا است:
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ در فرمان خود به مالك اشتر فرمود:
إیاك... ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك... و الخلف یوجب المقت عندالله و الناس قال الله تعالی «كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»... .[10]
بپرهیز از اینكه به مردم وعده بدهی و تخلّف كنی... زیرا (تخلف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنانكه قرآن می فرماید: «نزد خدا بسیار خشم آور است كه بگویید چیزی را كه به آن عمل نمی كنید»... .
وفای به عهد از حقوق ایمانی است:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
المؤمن اخوا المؤمن عینه و دلیله لایخونه و لایظلمه و لا یغشه و لا یعده عده فیخلفه.[11]
مؤمن برادر مؤمن و مانند چشم و راهنمای اوست، به او خیانت نمی كند و ستم روا نمی دارد و او را فریب نمی دهد و به او وعده ای نمی دهد كه تخلّف كند.
تذكّر لازم
همان گونه كه از آیات و روایات استفاده می شود مسئله وفای به عهد از مسائل مهم و اساسی به شمار می رود كه در دین مقدس اسلام مورد كمال عنایت قرار گرفته است، زیرا اگر بنا باشد به این مسئله اساسی توجه نشود زندگی مردم متلاشی خواهد شد و در اثر بی نظمی و هرج و مرج مردم از یكدیگر سلب اعتماد خواهند كرد و در نتیجه زیربنای روابط اجتماعی سست می شود. از این رو اسلام آنقدر به وفای به عهد اهمیت می دهد كه حتی در مورد دشمن و كسی كه از نظر عقیده و مسلك و هدف با انسان توافق ندارد وفای به عهد و پیمان را لازم می شمرد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
ثلاثٌ لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصه: أداء الامانه الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین كانا اوفاجرین.[12]
سه چیز است كه خداوند به هیچ كس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار، و وفای به عهد درباره هر كس خواه نیكوكار باشد یا بدكار، و نیكی به پدر و مادر خواه نیكوكار باشند یا بدكار.
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ به مالك اشتر فرمان داد كه اگر به دشمن خود هم وعده ای داده ای باید به پیمان خود وفا كنی، آنجا كه فرمود:
و إن عقدت بینك و بین عدوك عقده او البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفاء وارع ذمّتك بالامانه و اجعل نفسك جنه دون ما اعطیت، فإنّه لیس من فرائض الله شیء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتّت آرائهم من تعظیم الوفاء بالعهود و قد لزم ذلك المشركون فیما بینهم دون المسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر فلا تعذرنّ بذمّتك و لا تخیسن بعهدك و لاتختلن عدوك فإنه لا یجتری علی الله إلا جاهل شقی، و قد جعل الله عهده و ذمّته أمناً أفضاه بین العباد برحمته و حریماً یسكنون إلی منعته... .[13]
اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا تعهد كردی كه به او پناه دهی، جامه وفا را بر عهد خود بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهّدات خویش قرار ده! زیرا هیچ یك از فرایض الهی مانند وفای به عهد و پیمان نیست كه مردم جهان با تمام اختلافاتی كه دارند نسبت به آن اینچنین اتفاق نظر داشته باشند و حتّی مشركان زمان جاهلیت آن را مراعات می كردند، چرا كه عواقب پیمان شكنی را آزموده بودند. بنابراین، هرگز پیمان شكنی مكن و در عهد خود خیانت روا مدار و دشمنت را فریب مده، زیرا غیر از شخص جاهل و شقی، كسی گستاخی بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانی را كه بنام او منعقد می شود با رحمت خود مایه آسایش بندگان و حریم امنی برایشان قرار داده تا به آن پناه برند... .
در آئین مقدس اسلام وفای به عهد یكی از وظایف مسلمین است، خواه موقع جنگ باشد یا در حال عادی، طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان، كه برای نمونه به برخی از آیات و روایاتی كه در این باره رسیده است می پردازیم.
قرآن مجید می فرماید:
إِلاَّ الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوكُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ.[14]
مگر كسانی از مشركان كه با آنها عهد بسته اید و چیزی از آن فروگذار نكرده اند و با احدی بر ضدّ شما همدست نشده اند. پیمان آنها را تا پایان مدّتش محترم بشمرید، زیرا خداوند پرهیزكاران را دوست می دارد.
رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
المسلمون اخوه تتكافی دمائهم و یسعی بذمتهم ادناهم هم ید علی من سواهم.[15]
ارزش خون مسلمانان با یكدیگر برابر است و امانی كه كوچكترین فرد آنها می دهد برای همه شان محترم است و آنها در مقابل بیگانگان به هم پیوسته و دارای قدرت متشكّل و فشرده اند.
امان دادن پیامبر و وفای به آن در جبهه جنگ
یكی از دشمنان رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در جبهه جنگ از آن حضرت امان خواست و آن بزرگوار به او امان داد. توضیح اینكه مسلمانان در جنگ خیبر برای تصرّف آخرین دژی كه انبار كالا و اموال یهودیان بود و به همین جهت از آن محافظت بیشتری می شد و دشمن مقاومت می كرد، به زحمت افتادند تا اینكه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دستور داد قلعه را محاصره كنند. یكی از یهودیان خدمت پیامبر آمد و عرض كرد: اگر بدانم جان و مال و فرزندانم در امان هستند راه تسخیر این سنگر را به شما نشان می دهم. حضرت فرمود: تو در امان هستی. گفت دستور دهید اینجا را حفر كنند تا به راهی كه آب آشامیدنی مردم از آن تأمین می شود دست یابید؛ آنگاه آب را به روی مردم ببندید تا وادار به تسلیم شوند. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: تو در امان هستی اما من چنین كاری نمی كنم تا اینكه خداوند ما را از راه دیگری بر دشمن پیروز كند.[16]
به هر حال، پای بند بودن به تعهّدات (با دوست و دشمن) از مهمترین پایه های نظام اجتماعی بشر است كه باید انسان به وعده خود وفا كند و وفای به عهد تاآن حد از نظر اسلام اهمیت دارد كه رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
أقربكم منی غدا فی الموقف أصدقكم للحدیث وآداكم للامانه و اوفاكم بالعهد.[17]
نزدیكترین افراد روز قیامت نسبت به من كسانی هستند كه در سخن راستگوتر، در ادای امانت كوشاتر و در عهد و پیمان از یكدیگر با وفاتر باشند.
ارزیابی قدرت هنگام تعهد
به خاطر اهمیت فوق العاده ای كه وفای به عهد دارد در تعلیمات اسلامی آمده است هر كس بخواهد به دیگری وعده ای بدهد باید در موقع دادن تعهّد، قدرت خود را ارزیابی كند كه آیا می تواند به وعده ای كه می دهد وفا كند یا نه و در صورتی كه توانایی ندارد وعده ندهد.
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:
لا تعد بما تعجز عن الوفاء.[18]
چیزی را كه از وفا كردن به آن عاجزی وعده مكن.
و فرمود:
لا تعدن عده لا تثق من نفسك بإنجازها.[19]
چیزی را كه یقین به وفای آن نداری وعده مده.


[1] . مؤمنون / 8، معارج / 32.
[2] . بقره / 177.
[3] . مریم / 54.
[4] . اسراء / 34.
[5] . اصول كافی، ج 2 / ص 364، حدیث 2.
[6] . سفینه البحار، ج 2 / ص 675.
[7] . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 72 / ص 96.
[8] . المستطرف، ج 1/ ص 198.
[9] . اصول كافی، ج 2 / ص 364، حدیث 1.
[10] . نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.
[11] . اصول كافی، ج 2 / ص 166، حدیث 3.
[12] . اصول كافی، چاپ اسلامیه، ج 2 / ص 162، حدیث 15؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 72 / ص 92.
[13] . نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 53.
[14] . توبه / 4.
[15] . وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 19، ص 55.
[16] . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 21 / ص 30.
[17] . همان، ج 72، ص 94؛ تحف العقول، ص 32.
[18] . فهرست غرر، ص 407، شماره 10177.
[19] . همان، شماره 10297. محمدرضا مهدوي كني ـ نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، ص 616

شنبه 2 آذر 1392  12:28 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 alirezaheydari64
aghjeh
aghjeh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 230
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

با سلام:
واژه عهد که در فارسی به ان پیمان ،قول و وعده می گویند نوعی قرارداد است که بین دو نفر یا دو گروه یا چند نفر و چند گروه یا بین امت و امام (به عنوان بیعت ) بسته می شود که اگر به طور مشروع و صحیح باشد حتما باید به آن پایبند بود.



دین اسلام تاکید زیادی بر وفای به عهد دارد و این امر یکی از اصول انسانی دین است که باید نسبت به هر کسی آن را رعایت کرد.


و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئوولا (1) به عهد و پیمن وفا کنید زیرا عهد و پیمان مورد بازپرسی است

و اذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد...(2)؛ به داستان زندگی اسماعیل توجه کن، بی تردید او انسان وفادار به عهد و پیمان بود".

خداوند متعال بر وفای به عهد و و پیمان های خود تاکید ورزیده و از بندگان خود خواسته که به او وفادار باشند تا او هم به عهد خویش وفا کنداوفوا بعهدی اوف بعهدكم(3
به عهد و پیمان من پایبند باشید تا که به عهد و پیمانم با شما وفادار باشم

وفاي به عهد، يكي از بديهي ترين ارزش هاي اجتماعي است كه مقبوليت عمومي دارد. در واقع، وفای به عهد و پیمان یکی از فرایض و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوک با مردم به شمار می رود، که باید همیشه مورد توجه همه ما انسانها در تمامی شرایط از جمله کسب و کار، ازدواج، قول و قرار و … باشد.

حضرت علي(ع) در اين رابطه مي فرمايند: هيچ موضوعي همانند وفاي به عهد در ميان مردم با تمام اختلافاتي كه دارند، مورد اتفاق نيست. حتي مشركان هم، پيمان ها را در ميان خود محترم مي شمردند، زيرا عواقب پيمان شكني را دريافته بودند. (4

پی نوشت:
1- سوره اسرا /34
2-مریم / 54
3- بقره 40
4-نهج البلاغه، نامه ۵۳

خداوند در آيات نخستين سوره مومنون، برجسته ترين صفات مومنان را بيان مي كند. اين صفات نشانگر رفتاري ريشه دار و ژرف در شخصيت مومنان است. در اين آيات به شش صفت از مهم ترين و اساسي ترين صفات آنان اشاره شده كه در بيان پنجمين صفت از اوصاف آن ها در آيه ۸ آمده: و آنان كه امانت ها و پيمان ها را رعايت مي كنند. (1)

ذكر وفاي به عهد به عنوان صفت برجسته يك انسان مومن در قرآن و قرار گرفتن اين صفت در كنار ديگر اوصاف اساسي او نظير خشوع در نماز، روي گرداني از كارهاي لغو، پرداخت زكات، پاكدامني و محافظت بر نمازها، نشان دهنده اهميت والاي وفاي به عهد است.

ذكر وفاي به عهد به عنوان يكي از اساسي ترين صفت نيكوكاران: در آيه ۱۷۷ سوره بقره، پانزده صفت نيك در قالب اصول مهم اعتقادي، عملي و اخلاقي براي نيكوكاران واقعي بيان شده است. در بخش اعتقاد به مساله ايمان به خدا، فرشتگان، انبياء، قيامت و كتب آسماني اشاره شده و در بخش عملی به برپايي نماز، پرداخت زكات، آزاد نمودن بردگان و صبر اشاره گرديده است. در قسمت اخلاقي نيز، وفاي به عهد و دل كندن از ماديات و ترحم به فقرا، به عنوان اصول اين بخش معرفي شده اند. (2)

ذكر وفاي به عهد به عنوان يكي از اصول اخلاق نيكوكاران واقعي و قرارگرفتن اين شاخصه مهم اخلاقي در كنار اساسي ترين مسائل اعتقادي و عملي، نشان دهنده جايگاه ويژه وفاي به عهد است.


پی نوشت:
1-تفسير هدايت، مترجمان، ج۸، ص ۱۵۳ -۱۴۶
2-تفسير نور، محسن قرائتي، ج ۱ ص ۲۷۰

رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):
من عامل الناس فلم يظلمهم وحدثهم فلم يكذبهم ووعدهم فلم يخلفهم فهو ممن كملت مروته وظهرت عدالته ووجبت اخوته وحرمت غيبته

هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد، خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل ، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش ‍ حرام است .
خصال ص 208.

شنبه 2 آذر 1392  12:33 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
rohallah
rohallah
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 220
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

وفاي به عهد در قرآن

واژه «عهد» در قرآن به سه معنا به كار رفته است:
الف) گاهي به معناي سفارش و تاكيد كردن به كار رفته كه لازمه آن امر و فرمان است. در اين باره مي توان به آيه 60 سوره يس اشاره كرد كه خداوند مي فرمايد: «اي فرزندان آدم! مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را نپرستيد؟ زيرا وي دشمن آشكار شماست.»
ب) در بعضي موارد نيز، كلمه عهد به معناي يكي از مناصب الهي و مقامات آسماني است كه به كسي داده مي شود؛ مانند منصب نبوت و امامت. در اين باره مي توان به آيه 124 سوره بقره اشاره كرد كه حق تعالي در اين آيه مي فرمايد: «پيمان من ]كه امامت و پيشوايي است[ به ستمكاران نمي رسد.»
ج) در برخي موارد نيز، عهد به معناي قرارداد دو طرفه آمده است كه اصطلاحا به آن معاهده گفته مي شود. عهد به اين معنا گاهي بين دو نفر، دو گروه، دو جامعه، جامعه و فرد، جامعه و گروه، گروه و فرد و گاهي نيز بين خدا و انسان تحقق مي يابد. در اين باره مي توان به آيه 23 سوره احزاب اشاره كرد كه خداوند مي فرمايد:
«از مؤمنان مرداني هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بستند ]و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود[ صادقانه وفا كردند.»
بيش ترين كار برد عهد در قرآن كريم به معناي سوم عهد اختصاص دارد كه از زواياي مختلف اخلاقي، فقهي و حقوقي به بررسي آن پرداخته شده است. وفاي به عهد نيز، مربوط به بعد اخلاقي معاهدات است.
تعابير ديگري كه در قرآن براي عهد به كار رفته، واژه هايي نظير «عقد»، «ميثاق»، «وعده» و «بيعت» است كه رايج ترين واژه در اين رابطه، خود واژه عهد است. تعابيري هم كه براي پاي بندي به عهد در آيات قرآن به كار رفته، واژه هايي نظير «وفا» و «رعايت» است كه بيش از همه وفا كاربرد دارد. (اخلاق در قرآن، محمدتقي مصباح يزدي، ج3، صص182-176)

 

اهميت وفاي به عهد

وفاي به عهد، يكي از بديهي ترين ارزش هاي اجتماعي است كه مقبوليت عمومي دارد. در واقع، حسن وفاي به عهد و قبح عهدشكني از امور فطري است كه براي هر انساني قابل فهم است. به عبارتي ديگر، انسان براي درك حسن وفاي به عهد و قبح عهدشكني، به راهنمايي شرع و اقامه برهان نياز ندارد.
به همين جهت، زماني كه به تاريخ جوامع مي نگريم، به وضوح مشاهده مي كنيم كه پاي بندي به معاهدات، يكي از اصول اخلاق اجتماعي مورد توجه آن ها بوده است. در حقيقت، هيچ اجتماعي راه زندگي اجتماعي و پيشرفت به سوي مقاصد خود را، جز به وسيله پاي بندي به معاهدات هموار نمي بيند.
حضرت علي(علیه السلام) در اين رابطه مي فرمايند: هيچ موضوعي همانند وفاي به عهد در ميان مردم با تمام اختلافاتي كه دارند، مورد اتفاق نيست. حتي مشركان هم، پيمان ها را در ميان خود محترم مي شمردند، زيرا عواقب پيمان شكني را دريافته بودند. (نهج البلاغه، نامه 53)
قرآن نيز، به اين دليل كه متعرض اصلاح زندگي اجتماعي بشر شده، همان گونه كه به اصلاح زندگي افراد اهتمام نموده است، به طور گسترده به بيان اهميت وفاي به عهد پرداخته است. آيات پيرامون اين بحث را مي توان به دو دسته تقسيم كرد: دسته اول، آياتي هستند كه به طور مستقيم اهميت وفاي به عهد را مطرح مي كنند و دسته دوم به طور غيرمستقيم به بيان اين مطلب پرداخته اند.
الف) دسته اول؛ آياتي كه به طور مستقيم اهميت وفاي به عهد را مطرح مي كنند. در اين آيات با روش هاي گوناگون به اهميت اين موضوع اشاره شده است. اين روش ها عبارتند از: توصيه اكيد به وفاي به عهد، ذكر وفاي به عهد به عنوان صفت برجسته انسان مؤمن و ذكر وفاي به عهد به عنوان يكي از اساسي ترين صفت نيكوكاران.

1-توصيه اكيد به وفاي به عهد: آيات بسياري در قرآن وجود دارد كه به شكل عام يا خاص، نسبت به وفاي به عهد توصيه اكيد كرده است. مهم ترين آيه اي كه مي توان در اين رابطه نام برد، آيه 34 سوره اسراء است. خداوند در اين آيه مي فرمايد:«به پيمان ]خود [ وفا كنيد، زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد.» «عهد» در اين آيه، مطلق آمده، در نتيجه عموميت را مي رساند و حكم آيه، همه عهدها را در برمي گيرد. (تفسير آسان، محمدجواد نجفي خميني، ج10، ص39؛ تفسير نور، محسن قرائتي، ج7، ص57)
با توجه به اين آيه و آياتي نظير آن، به وضوح مشاهده مي شود كه قرآن كريم نسبت به وفاي به عهد در همه معاني و مصاديقي كه دارد، توصيه اكيد فرموده است. چه وفاي به عهد به نفع صاحب عهد باشد يا به ضرر او، چه طرف مقابل مشرك باشد يا مسلمان، چه عهد بزرگ و مهم باشد يا كوچك و بي اهميت. خلاصه آن كه قرآن وجوب وفاي به عهد را به طور مطلق دستور داده و تحت هيچ شرايطي و با هيچ عذر و بهانه اي، نقض آن را جايز ندانسته است. مگر جايي كه عدالت، نقض عهد را حكم كند.
مساله عهد و پيمان، بيش از هر سوره اي، در سوره توبه مورد بحث و توجه قرار گرفته است. بيش از ده آيه از اول اين سوره، مربوط به مساله عهد است. آن گونه كه سياق آيات نشان مي دهد، اين آيات بعد از فتح مكه نازل شده اند. بعد از آن كه خداي تعالي در آن روز مشركان را خوار كرد و قوت و شوكتشان را از بين برد، در اين آيات بر مسلمانان واجب كرده كه سرزمين تحت تصرف خود را از پليدي شرك پاك كنند. به همين منظور، خون مشركان را بدون هيچ قيد و شرطي هدر كرده، مگر اين كه ايمان آورند. با اين همه تهديد، جمعي از مشركان را كه بين آن ها و مسلمانان عهدي برقرار شده و عهد خود را نشكسته اند، استثناء كرده و فرموده كه متعرض آن ها نشوند و اجازه هيچ گونه آزار و اذيت آنان را به مسلمانان نداده است. حتي به مسلمين دستور مي دهد كه عهد آنان را تا پايان موعد مقرر محترم شمارند. با اين كه روزگار، روزگار ضعف مشركين و قوت شوكت مسلمين بود و هيچ عاملي نمي توانست مانع از آزار و اذيت مسلمانان شود. همه اين ها به خاطر احترامي است كه قرآن براي عهد و پيمان قائل است. (الميزان في تفسير القرآن، محمدحسين طباطبايي، ج5، ص160)

2- ذكر وفاي به عهد به عنوان صفت برجسته انسان مومن: خداوند در آيات نخستين سوره مومنون، برجسته ترين صفات مومنان را بيان مي كند. اين صفات نشانگر رفتاري ريشه دار و ژرف در شخصيت مومنان است. در اين آيات به شش صفت از مهم ترين و اساسي ترين صفات آنان اشاره شده كه در بيان پنجمين صفت از اوصاف آن ها در آيه 8 آمده: «و آنان كه امانت ها و پيمان ها را رعايت مي كنند.» (تفسير هدايت، مترجمان، ج8، ص 153-146)
ذكر وفاي به عهد به عنوان صفت برجسته يك انسان مومن در قرآن و قرار گرفتن اين صفت در كنار ديگر اوصاف اساسي او نظير خشوع در نماز، روي گرداني از كارهاي لغو، پرداخت زكات، پاكدامني و محافظت بر نمازها، نشان دهنده اهميت والاي وفاي به عهد است.

3- ذكر وفاي به عهد به عنوان يكي از اساسي ترين صفت نيكوكاران: در آيه 177 سوره بقره، پانزده صفت نيك در قالب اصول مهم اعتقادي، عملي و اخلاقي براي نيكوكاران واقعي بيان شده است. در بخش اعتقاد به مساله ايمان به خدا، فرشتگان، انبياء، قيامت و كتب آسماني اشاره شده و در بخش عمل به برپايي نماز، پرداخت زكات، آزاد نمودن بردگان و صبر اشاره گرديده است. در قسمت اخلاقي نيز، وفاي به عهد و دل كندن از ماديات و ترحم به فقرا، به عنوان اصول اين بخش معرفي شده اند. (تفسير نور، محسن قرائتي، ج 1 ص 270)
ذكر وفاي به عهد به عنوان يكي از اصول اخلاق نيكوكاران واقعي و قرارگرفتن اين شاخصه مهم اخلاقي در كنار اساسي ترين مسائل اعتقادي و عملي، نشان دهنده جايگاه ويژه وفاي به عهد است.

 

برخورد با عهدشكنان

دسته دوم؛ آياتي كه به طور غيرمستقيم بيانگر اهميت وفاي به عهد هستند. در اين آيات نيز، با روش هاي گوناگوني به طور غيرمستقيم به اهميت اين موضوع اشاره شده است. اين روش ها عبارتند از: سرزنش عهدشكنان، برخورد شديد با عهدشكنان و بيان پيامدهاي سوء عهدشكني.
1- سرزنش عهد شكنان: خداوند در آيات بسياري عهدشكنان را مورد ملامت و سرزنش قرار مي دهد. مثلا در آيه 2 و 3 سوره صف مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورديد، چرا چيزي مي گوييد كه انجام نمي دهيد؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چيزي را بگوييد و انجام ندهيد.» با توجه به سخني از حضرت علي (ع) مي توان فهميد كه منظور از سخنان بي عمل در آيه، عهدشكني است. (نهج البلاغه، نامه 53)
گاهي اوقات، لحن آيات در مقام سرزنش عهدشكنان از اين هم خشن تر مي شود مثلا در نخستين آيه از سوره توبه كه به علامت خشم و غضب الهي و سنگيني گناه عهد شكني بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز شده، مسأله نقض عهدگروهي از مشركين به عنوان يك گناه كبيره و كاري بسيار ناپسند كه موجب برائت خدا و رسول است، مطرح شده است. (اخلاق در قرآن، محمدتقي مصباح يزدي، ج 3، ص 189)
در آيه 56 سوره انفال نيز، خداوند بدترين جنبندگان را كساني معرفي مي كند كه كفر ورزيدند و پي در پي عهد خود را مي شكنند.
از رهگذر اين آيات كه با گزنده ترين تعابير، عهدشكنان را مورد نكوهش قرار مي دهد، قبح شديد عهدشكني و ارزش و اهميت وفاي به عهد، آشكار مي شود.
2- برخورد شديد با عهدشكنان: از جمله برنامه هاي اصولي قرآن، مبارزه با ظلم و ريشه كن كردن آن در هر لباس و به هر شكلي كه هست، مي باشد. بي ترديد، عهدشكني از مصاديق بارز ظلم و تجاوز به حقوق ديگران است. به همين جهت، در قرآن حكم شده كه اگر يكي از طرفين معاهده بدون هيچ مجوزي معاهده را نقض كرد، آن معاهده ملغي و باطل است. به طرف مقابل نيز اجازه داده شده كه به همان مقدار كه به حق او تجاوز شده، به حق طرف مقابل تجاوز نمايد. (الميزان في تفسيرالقرآن، محمدحسين طباطبايي، ج5، ص 160)
ذكر اين نكته نيز ضروري است كه ميزان و چگونگي تجاوز به حق ناقض عهد، به وسيله احكام شرعي مشخص مي شود كه در معاهدات مختلف، حكم آن متفاوت است. براي نمونه، مي توان به ماجراي معاهده مشركين با مسلمانان اشاره كرد كه در آيات نخستين سوره توبه، مفصل درباره نقض اين معاهده توسط مشركين و چگونگي رفتار مسلمانان با آن ها بحث شده است.
ماجرا از اين قرار بود كه گروه هايي از غيرمسلمانان در حديبيه و مانند آن، پيمان ترك مخاصمه با رسول خدا(ص) بسته بودند. اما پس از مدتي، بعضي از گروه هاي مشركين يك جانبه و بدون هيچ مجوزي پيمانشان را نقض نمودند. زماني كه مشركين بدون اعلام قبلي معاهده اي را كه هنوز وقت آن به سر نرسيده بود نقض كردند، خداوند نيز با لحن بسيار تند، الغاي آن معاهدات را اعلام كرد. سپس چهار ماه براي آن ها مهلت قرار داد كه در كار خود فكر كنند و آخرين رأي خود را با آزادي هر چه تمام تر اعلام دارند. اگر در اين مدت ايمان آورند، نجات مي يابند و اگر نه بايد خود را آماده پيكار با مسلمانان كنند. اين فرمان در مراسم برائت از مشركين در سال نهم هجرت، به دستور پيامبر و توسط حضرت علي(ع) اعلام شد. (تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 7، ص 282، 275)
در آياتي نظير آيه 57 سوره انفال، خداوند در رابطه با كساني كه مدام با مسلمانان عهد مي بندند ولي آن را نقض مي كنند، دستور برخورد شديدتري مي دهد. خداوند در اين آيه به پيامبر دستور مي دهد كه اگر آنان را در ميدان جنگ يافتي، آن چنان آن ها را درهم بكوب كه جمعيت هايي كه پشت سر آن ها قرار دارند عبرت گيرند و پراكنده شوند و عرض اندام نكنند.
لحن شديد اين آيات در رابطه با عهدشكنان، حاكي از اهميت ويژه وفاي به عهد و احترام به معاهدات است.
3- بيان پيامدهاي شوم عهدشكني: يكي از روش هايي كه در قرآن براي نشان دادن اهميت وفاي به عهد به كار رفته، بيان پيامدهاي سوءعهدشكني است. از خلال آيات قرآن به دست مي آيد كه عهدشكني پيامدهاي شوم گمراهي، قساوت، خيانت و دروغ، شرمساري، بي اعتمادي، جنگ و خونريزي، فرجام بد، لعنت، عذاب و انحطاط را به دنبال دارد. (فروغ بي پايان، عبدالمجيد معاديخواه، ص 203)

 

فلسفه احترام به معاهدات

در سوره اعراف، بعد از اشاره به سرگذشت دردناك اقوام پيشين و بيان بخشي از نقاط ضعف و انحراف آن ها، در آيه 102 آمده: «و در بيشتر آن ها عهدي ]استوار[ نيافتيم و بيشترشان را جدا نافرمان يافتيم.» در رابطه با اين كه مقصود از عهد در اين آيه چيست، مفسران اقوال زيادي ذكر كرده اند.
اما نكته، قابل توجهي كه آيه درصدد بيان آن است اين كه مساله پيمان شكني و عدم پاي بندي به عهدها، يكي از عوامل مهم در بدبختي همه امت ها بوده است. (اخلاق در قرآن، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 3، ص 252).
آن چه كه زيربناي حيات اجتماعي را در زمينه هاي گوناگون خانوادگي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و ... تشكيل مي دهد، معاهدات است. اگر اين معاهدات به استحكام خود باقي بمانند، جامعه به سمت پيشرفت حركت كرده و در نتيجه حيات آن برقرار مي ماند. ولي اگر در استحكام معاهدات، تزلزلي به وجود آيد. جامعه به سمت انحطاط سوق مي يابد و در نتيجه حيات آن مختل مي شود.
عهدشكني عامل بسيار مهمي براي ايجاد تزلزل در استحكام معاهدات است. زماني كه عهدشكني منش و رفتار جامعه اي گردد، دروغ و خيانت در ميان آنها رواج مي يابد. درنتيجه، افراد جامعه نسبت به يكديگر بدبين و بي اعتماد مي شوند. اين امور، افراد جامعه را از هم جدا كرده و اتحاد آنها را از بين مي برد.
علاوه بر اين هرج و مرج، دشمنان نيز فرصت را مغتنم شمرده و از اين تفرقه استفاده مي كنند و به آساني برچنين جامعه اي مسلط مي شوند. چه بسا كه دراين ميان، جنگ و خونريزي و ويراني شهرها و روستاها نيز اتفاق بيفتد.
بديهي است كه چنين جامعه اي هرگز قادر نخواهد بود كه از دستاوردهاي كنوني خويش دفاع كند، چه رسد به اين كه به سمت پيشرفت حركت نمايد. درنتيجه، اين جامعه به سمت نابودي سوق مي يابد.
نابودي حيات جامعه، نابودي حيات افراد را نيز به دنبال خواهد داشت. زيرا حيات جوامع و افراد، به طور غيرقابل انكاري درهم تنيده است. درحقيقت، عهدشكنان با نقض معاهدات، آتشي را برپا مي كنند كه نه تنها ديگران درآن آتش مي سوزند، بلكه عاقبت نيز خودشان در آن گرفتار خواهند شد. به همين جهت، قرآن عهدشكني را نوعي حماقت معرفي كرده است. زيرا هيچ انسان عاقلي، تيشه بر ريش، خود نمي زند.

 

ارتباط ايمان و وفاي به عهد

همان گونه كه بيان شد، در بعضي از آيات نظير آيه 8 سوره مؤمنون، وفاي به عهد به عنوان يكي از اوصاف لازم و برجسته انسان مؤمن معرفي شده است. اما در بعضي از آيات ديگر نظيرآيه 3 سوره صف، خداوند عهدشكناني را با عنوان مؤمن مورد خطاب قرارداده و آنها را به خاطر عهدشكني ملامت مي كند.
حال ممكن است اين سؤال پيش آيد؛ اگر وفاي به عهد از اوصاف برجسته يك انسان مومن است، چرا خداوند در بعضي از آيات، عهدشكناني را مؤمن ناميده و آنها را به خاطر عهدشكني هايشان ملامت مي كند؟
درپاسخ به اين سؤال ابتدا بايد بگوييم كه با توجه به آيات فراوان و اقوال مفسرين، ايمان داراي مراتبي است كه اين مراتب با وفاي به عهد، ارتباط كاملا مستقيمي دارد. به عبارت ديگر، هر چه انسان از مراتب بالاتري از ايمان برخوردار باشد، ميزان پاي بندي او به معاهدات نيز بيشتر خواهد بود. اما هرچه از مراتب پايين تري از ايمان برخوردار باشد، به همان اندازه ميزان پاي بندي او به معاهدات نيز كم تر مي شود.
آن دسته از آيات كه وفاي به عهد را از اوصاف لازم و برجسته يك انسان مؤمن معرفي مي كند، درصدد توصيف مؤمنان راستين است. مؤمناني كه از درجات بالاي ايمان برخوردارند و اقوالشان با كردارشان هماهنگ شده است. مكررا در آيات قرآن مشاهده مي شود كه خداوند چنين افرادي را مدح و ثنا مي كند.
اما آن دسته از آيات كه عهدشكنان را مؤمن ناميده، درصدد توصيف مؤمنان ضعيف الايمان است. مؤمناني كه از مراتب پاييني از ايمان برخوردارند و هنوز سخنانشان با عملشان هماهنگ نشده است. مكررا درآيات قرآن مشاهده مي شود كه خداوند چنين افرادي را به خاطرعهدشكني هايشان مورد ملامت و سرزنش قرار مي دهد. حتي گاه چنين افرادي را منافق مي نامد. زيرا از نظر قرآن عهدشكني نشانه بارزي از وجود نفاق در آدمي است. (الميزان في تفسير القرآن، محمد حسين طباطبايي، ج 14، ص290؛ اخلاق درقرآن، محمد تقي مصباح يزدي، ج 3، ص 183)
اين سخن قرآن در روايات معتبر كه قرائن قطعي براي تفسير آيات قرآن هستند نيز منعكس شده است. در روايتي از پيامبر (ص) وارد شده كه فرمودند: هرگاه سه خصلت در وجود كسي باشد، او منافق است. هرچند كه روزه بگيرد و نماز هم بخواند. يكي از اين سه خصلت كه حضرت براي چنين شخصي بيان مي كند، عهدشكني است. (الكافي، شيخ كليني، ج 2، ص 290)

شنبه 2 آذر 1392  12:37 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

ماهمگی دراین هفته متعهدمی شویم که درتمام زمینه ها به عهدخودوفاکنیم وهمانندپیمان شکنان کوفیان نباشیم که امام حسین راتنهاگذاشتندوهمچو ن اصحاب حضرت موسی نباشیم که که برولایت هارون پیمان وعهد بستندوسپس نقض عهد و پیمان نمودندوگوساله پرست شدند.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 2 آذر 1392  12:40 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990 mjs1375
agayempor
agayempor
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1389 
تعداد پست ها : 271
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع

پیمان شکنی علاوه بر زیان فردی، زیان اجتماعی نیز دارد. اثر فردی آن این است که خشم خدا را برای پیمان‌شکن در بر دارد و او را از رحمت حق دور می‌کند و از نظر اجتماعی پیمان‌شکن در چشم مردم بی‌ارزش و از احترام او کاسته می‌شود.

پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پیمان‌شکنی را مایه‌ی چیرگی دشمن دانسته و می‌فرماید:
هرگاه پیمان‌شکنی کردند خداوند دشمنانشان را بر آنها چیره می‌کند.


زیرا پیمان‌شکنی مایه‌ی سلب اعتماد از یکدیگر شده و اتحاد و یگانگی را از بین می‌برد.
وقتی هم جامعه‌ای دچار پراکندگی شد هنگام خطر نمی‌تواند با یکپارچگی در برابر دشمن بایستد تأثیر وفای به عهد در اجتماع پای‌بندی به عهد و پیمان در زندگی مردم و روابط داخلی و خارجی آنان تأثیر بسیار دارد و هر اندازه مردم بیشتر آن را رعایت کنند اعتماد بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا می‌کنند در نتیجه احساس آرامش بیشتری نموده و با خیال راحت‌تری به فعالیت می‌پردازند و نسبت به تعهدات مالی احساس ناامنی و نگرانی نمی‌کنند طبیعی است در کشوری که مردم وفای به عهد را وظیفه‌ی انسانی، اخلاقی و دینی خود بدانند و در مراعات آن کوشا باشند تعهدات مالی و قراردادهای اقتصادی بر پایه‌ی اعتماد و اطمینان کامل شکل می‌گیرد و باعث رشد اقتصادی آن کشور و مایه‌ی سعادت مردم آن می‌گردد زیرا بدهکار در وقت معین و مقرر بدهی خود را می‌پردازد و فروشنده نیز کالا را برابر تعهدات خود تسلیم خریدار می‌کند و چرخ اقتصاد منظم حرکت می‌کند اما اگر هر یک از طرفین به تعهد خویش بی‌اعتنایی نشان دهند و تخلف کنند به همان مقدار سلب اعتماد پدید آمده، باعث کندی گردش چرخ اقتصاد می‌گردد.

در اینجا داستانی درباره‌ی اهمیت وفای به عهد آورده‌ایم.

امام سجاد علیه‌السلام وقتی دچار مضیقه‌ی مالی شد و در تنگنای اقتصادی قرار گرفت برای حل مشکل خویش از یکی از غلامان آزاد شده‌ی خود که بر اثر کار و تلاش، مالی اندوخته بود مبلغ ده هزار درهم قرض خواست. او نیز پذیرفت و از حضرت درخواست کرد چیزی را به عنوان وثیقه پیشش بگذارد.

امام نخی از عبای خود کشید و فرمود این را به عنوان وثیقه پیش خود نگاه دارد. ابتدا پذیرش آن برای غلام سنگین بود ولی با توجه به شخصیت امام سجاد علیه‌السلام آن را پذیرفت و نخ عبارا گرفت و در یک قوطی چوبی جای داد. بر زودی خداوند برای حضرت گشایش مالی قرار داد، پول را برای غلام برد و فرمود, پولت را آماده کردم وثیقه‌ام را بیاور. غلام گفت: من نخ عبا را گم کرده‌ام.

حضرت فرمود: در این صورت طلب خود را از من نگیر، زیرا تعهد شخصی چون مرا نباید ناچیز گرفت تا این که غلام رفت و قوطی را آورد و نخ را در میان ان یافت. نخ را به امام برگرداند و امام نیز پول را به او داد.

**** وفای به عهد:

1-وفای به عهد در خانواده:
پیشوایان اسلام در سخنان خود به تربیت صحیح کودکان و آموزش اخلاق و رفتار اجتماعی به آنان در خانواده اشاره کرده‌اند.
خاتم انبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرماید :وقتی یکی از شما به فرزند کوچکی وعده دادید حتماً باید به آن وفا کنید.

امیر مؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرماید: شایسته نیست انسان به شوخی یا جدی دروغ بگوید و شایسته نیست کسی به فرزند خود وعده‌ای بدهد و به آن وفا نکند.

این همه تأکید درباره‌ی وفای به عهد نسبت به کودکان به این دلیل است که اعمال بزرگترها در صفحه‌ی خاطر طفل نقش می‌بندد و در آینده او تأثیر انکارناپذیر دارد.

2-وفا به قراردادهای مالی و بازرگانی:
خوش قولی و خوش حسابی در کلیه‌ی معاملات و روابط حقوقی و اقتصادی موجب پیدایش ثبات و اطمینان و امنیت اقتصادی می‌شود، البته مشروط بر این که این تعهدات نامشروع نباشد.

3-پیمان زناشویی:
وفای متقابل میان زن و مرد که اسلام دستورات مؤکدی درباره‌ی آن صادر کرده، باعث استحکام نظام خانواده می‌شود تا آن‌جا که مثلاً طلاق را البته بدون علل ضروری موجه مبغوض‌ترین امور حلال در نزد خدا شمرده است، زیرا کانون خانواده که هسته‌ی اولیه اجتماع است در صورتی قابل‌ بقا است، که روابط زن و مرد صمیمانه و استوار باشد.

4- پیمان ملل مسلمان با ملل غیر مسلمان:
این پیمان نیز محترم و واجب‌الوفا است و تا زمانی که از این پیمان‌ها زیان و اهانتی متوجه اسلام و مسلمین نباشد، نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

 

شنبه 2 آذر 1392  12:44 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

وفای به عهد و پیمان كه یكی از فرایض و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوك با مردم به شمار می رود، باید همیشه مورد توجه سالك الی الله باشد.

وعده ای كه مؤمن به برادر دینی خود می دهد نوعی نذر است كه وفا كردن به آن لازم است جز اینكه كفاره ندارد و هر كس از وعده ای كه داده است تخلّف كند با خدا مخالفت كرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده و این همان است كه قرآن می فرماید: «ای كسانی كه ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید كه عمل نمی كنید؟».
خلف وعده، موجب خشم خدا است:
امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ در فرمان خود به مالك اشتر فرمود:

إیاك... ان تعدهم فتتبع موعدك بخلفك... و الخلف یوجب المقت عندالله و الناس قال الله تعالی «كبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»...

بپرهیز از اینكه به مردم وعده بدهی و تخلّف كنی... زیرا (تخلف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنانكه قرآن می فرماید: «نزد خدا بسیار خشم آور است كه بگویید چیزی را كه به آن عمل نمی كنید»... .


 

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

شنبه 2 آذر 1392  12:45 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990
maryamr
maryamr
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 321
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

وفاي به عهد

فرستادن به ایمیل چاپ مشاهده در قالب PDF

 

 

ازبارزترین نشانه‌های اهل صدق و نیکی، وفای به عهد است. خداوند در آیه ۱۷۷ سوره مبارکه بقره که کامل‌ترین و جامع‌ترین آیه قرآن در توصیف نیکوکاران می‌باشد، می‌فرمایند؛ والموفون بعهدهم اذا عاهدوا...  وفا کنندگان به عهدشان هنگامی که عهد می‌بندند.

در آیه اول سوره مائده نیز می‌خوانیم:  یا ایها الذین آمنوا افوا بالعقود... ای کسانی که ایمان آورده اید به عهدهای خودتان وفا کنید.

همچنین آیات ۳۹سوره معارج و ۸ سوره ی مومنین نیز، مسلمانان را به پرورش چنین صفت نیکویی در وجودشان توصیه کرده‌اند.

حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام می فرماید: دربین صفت‌های مثبت هیچ صفتی همانند وفای به عهد نیست که همگان اعم از مؤمن و مشرک و کافر باید بر لزوم و ضرورت عمل به آن تأکید داشته باشند.

امام محمد باقرعلیه‌السلام می‌فرماید: خداوند بزرگ در سه مورد زیر هیچ  اختیار و اجازه‌ای برای انسان قائل نشده است:

1- وفای به عهد

۲ـ نیکی به والدین

۳ـ ادای امانت چه شخص کافر باشد و چه مسلمان.

وفای به عهد از پنجره آیات و روایات

 

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌ وآله می فرماید: هر گاه مسلمانان در مقابل کفار یا دشمنانشان عهد شکنی کنند، خداوند دشمنانشان را بر آنها پیروز می‌گرداند.

خداوند در آیه ۹ سوره نحل می فرماید: هر گاه عهدی بستید به عهدتان وفا کنید و بعد از قسم یاد کردن، آنها را نقض نکنید، در حالیکه خداوند را گواه قسم خود قرار داده‌اید.

گاهی اوقات سوگند یاد کردن، محدودیت هایی برای انسان ایجاد خواهد کرد که وفا دار بودن به آن خلاف شرع و اخلاق است، در این موارد شکستن قسم، جزایی دارد که باید پرداخت؛ امّا کسی که قسم یاد کرده و خلاف آن عمل می کند به این نیّت که جزایش را می‌پردازد، گناهکار است، و کسی که آگاهانه گناه می کند، مغفرت شامل حالش نمی‌گردد.

هم از پیامبرصلی الله علیه‌وآله و هم از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده است که: کسی که به عهد خود وفا نکند دین ندارد.

در سوره اسراء، آیه 43 خداوند می فرماید: وفا کنید به عهدتان که از وفای به عهد سوال می شود.

در بین سیاست مدارهای دنیا تنها چیزی که هنوز تا حدودی رعایت می شود، پیمان‌ها و قراردادهاست. مشرکان پیش از اسلام نیز وفای به عهد را در بین خود لازم و عواقب پیمان شکنی را بد و ناگوار می دانستند.

امیرالمومنین علیه‌السلام می فرماید: عهدها و پیمان‌هایی که می‌بندیم، قلاده‌ای است که تا روز قیامت بر گردنمان  خواهد ماند. اگر کسی به عهدش وفا کند، خداوند نیز مراعات حال  او را می‌نماید، و اگر نقض پیمان کند، خداوند خوارش می گرداند، و هر کس عهد هایی را که بسته کوچک بشمارد همان عهدها از او در نزد خدایی که انسان را به حفظ پیمان ها سفارش نموده است، شکایت می کنند.

ازدواج، عهد و پیمان

 

ازدواج پیمانی آسمانی است که زن و مرد در محضر خدا با هم می بندند. این زوج جوان یکدیگر را به امانت میگیرند تا در پناه هم به سوی کمال حرکت کنند. لذا رعایت حال این امانت امری لازم و ضروری است.

در این پیمان، سه وظیفه مهم بر عهده مردان می‌باشد:

1- تأمین مادی: مرد خانواده موظف است در حد معقول و متعارف در تامین نیاز خانواده بکوشد. البته زن نیز باید حافظ زحمات شوهرش بوده وآنها را هدر ندهد.

2- تأمین عاطفی: محبت در میان حیوانات نیز وجود دارد. اما کمال انسان در مهرورزی آنجائی محقق می گردد که؛ در مقابل کسی که به انسان محبت نمیکند و یا انتظار جبران محبت از سوی او نیست، بتواند بی توقع، مهرورزی نماید.

3ـ تأمین معنوی: زن و مرد وظیفه تأمین معنوی خانواده را بر عهده دارند و نباید اجازه دهند شیطان در خانه نفوذ کند.

عهد با خدا، مهم ترین عهدها

عهدی که میان ما و خداوند منعقد شده، یک پیمان فطری، درونی و غیر قابل انکار است. خداوند موجودات را به گونه ای خلق نموده است که در درون هر کدام از آنها ، قدرت و انگیزه لازم، جهت کسب کمال وجود دارد. همانگونه که در سوره اعلی چهار مرحله خلق موجودات را اینگونه شرح میدهد:

الذی خلق، فسوی والذی قدر، فهدی....

خلق، تسویه، تقدیر و هدایت

همه موجودات پس از طی سه مرحله اول، هدایت می‌شوند. انسان نیز صاحب نیروهایی فطری است که او را به سوی هدف نهائی اش سوق می‌دهند.

خداوند در آیه ۱۲۷سوره اعراف می‌فرماید: من عهدی را در درونتان با شما بسته‌ام که آیا من خدای واحد شما و تنها کسی هستم که می توانم شما را هدایت کنم؟ همه گفتید بلی. این عهد و پیمان، تکوینی و فطری است و نفس انسان بر این مسئله گواهی می دهد، چرا که هر روز بارها این جمله را تکرار میکنیم؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین... خداوندا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم. و این یعنی که کسی غیر از او بر هدایت ما توانا نیست .

و باز در سوره یس آیه ی ۶۲ـ۶۰ به این عهد اشاره شده است که؛ ای بنی آدم آیا من از شما عهد نگرفتم که شیطان را عبادت نکنید... اگر انسان به عهد خود با خداوند پایبند باشد به سایر عهدها نیز پایبند خواهد ماند، درغیر اینصورت به عهدهای دیگر نیز متعهد نخواهد ماند.

عقل و لزوم اطاعت از خدا

 

انسان مانند هر سیستمی در مرحله اوّل به خالق و در مرحله بعد برای هدایت به متخصصی آگاه نیازمند است تا بتواند در پناه حمایتهای او مسیر پرخطر کمال را در نهایت سلامت طی کند.

حجتی برای این سخن نیست که تا انسان دلیل چیزی را نفهمد تن به انجام آن نیز نخواهد داد.از طرفی عقل نیز به ضرورت اطاعت از یک متخصص که بر همه ابعاد وجودی انسان احاطه داشته باشد تاکید می کند.

بنابراین اطاعت از متخصصی که بر مسیر سعادت انسان کاملا واقف است، امری کاملا عقلانی و صحیح می‌باشد. در اینصورت حتی اگر متوجه دلیل یک دستور از جانب آن متخصص نیز نشویم، همین امر که او راهبری کارشناس و آگاه است برای اطاعت ما کافی خواهد بود.

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می فرمایند: عاقل ترین شما مطیع ترین شماست. پس می توانیم بگوئیم؛ تمام عقل آنجاست که دل به غیر خدا نداده و از غیر خدا نترسیم.

ایشان در هنگام رحلتشان از دنیا فرمودند: من دو چیز را در میان شما به یادگار می گذارم، کتاب خدا و اهل بیتم را. به یقین می دانیم که اطاعت از این دو مهم، برای رسیدن ما به کمال کافیست.

 

خداوند دو حجت برای انسان ها دارد؛ عقل، که حجتی درونی و انبیاء که حجتهای بیرونی اند. پیامبران، انسانهایی کمال یافته  در عالمند

همان عقلی که می گوید خدا را عبادت کنید می گوید شیطان را عبادت نکنید. شیطان می گوید خدایا روی صراط مستقیم (صراط عقل) می نشینم و از جلو، عقب، راست و چپ به آنها حمله می کنم. نباید به تفکّراتی که ناشی از حملات شیطان است توجه کنیم و آنها را از خود بدانیم.

در سوره ی ناس خداوند به بندگان می فرماید: بگو پناه می برم به مالک، پادشاه و معشوق مردم از شر شیطانی که وسوسه می کند.

برای مقابله با نجواهای شیطان باید به رب، ملک و اله توجه داشته باشیم. در حرکت به سمت ابدیّت جز با یک روح شاد، در محیطی شاد و آرام نمی توان به بهشت رسید. لذا اضطراب و حسادت و...که ناشی از حملات شیطان است را باید از خود دور کنی.

ما و وفاداریمان به عهد با خداوند

 

بزرگترین نشانه رعایت عهد الهی از سوی انسان، عبادت و عبودیّت نسبت به خداوند است که البته امری فطری و عقلانی  بوده و در نهاد همه انسان ها وجود دارد.

نشانه دیگر احترام به این عهد نیز دشمنی با شیطان، عدم اطاعت از او و بی توجهی به پیام هایش می باشد.

در آیه ۶۲ـ۶۰ سوره یس خداوند خطاب به انسانها میفرماید: آیا از شما عهد نگرفتم که فقط مرا عبادت کنید، که شیطان برای شما دشمن آشکار است.در حالیکه شیطان گروه زیادی از شما را فریب داد آیا تعقل نمی کنید؟...

خداوند بارها و بارها ما را به فکر کردن امر نموده اند. در روایات آمده که یک ساعت تفکّر از هفتاد ساعت عبادت بالاتر است. هیچ عبودیتی به عرصه عمل نمیرسد مگر آنکه در پس آن اندیشه ای بلند و تفکری عمیق نهفته است. طبق این آیه مخالفت با شیطان و عبودیت خداوند و درنتیجه وفای به عهدی که با حضرت حق بسته ایم جز با تفکر و تعقلی عمیق امکان پذیر نخواهد بود.

مسیر حرکت ما به سمت آخرت، مسیری کاملاً ریاضی است. باید با اندازه هایی که خدا امر کرده زندگی کرد نه اندازه هایی که شیطان در قالبهای مقدّس و مذهبی به ما القا می دکند. هر چه ریاضیات الهی را بیشتر رعایت کنیم، موفق تر خواهیم بود.

تقوا یعنی هر آنچه خداوند می پسندد، بپسندیم؛ نه هر چه را دل طلب میکند. عبادت نکردن شیطان نیز به این معناست که اندازه ها و ارقام او را نپذیرفته و از محدوده اندازه های الهی خارج نشویم. به عنوان مثال در بیماری وسواس شیطان با تغییر اعداد و ارقام مانع رسیدن انسان به هدف نهایی اش می گردد.

این پیام خداست؛ که ای گناهکاران از رحمت من ناامید نباشید؛ من از تمام گناهان یکجا می گذرم... یادمان باشد از گناهان گذشته مان غمگین نشویم، هنوز فرصت برای وفای به عهد باقیست... و ما هنوز نفس میکشیم، نکند بین ما و خدا فاصله بیفتد، باید با نشاط به بندگی خود ادامه دهیم. ناامیدی از رحمت خدا یعنی عبادت شیطان. او سعی میکند که با

هجوم به افکار انسان، گذشته را چنان گناه آلود جلوه دهد که گویی غیر قابل جبران است. تمام هنرمندی ما اینجاست که بتوانیم بر این افکار غلبه کرده و آنها را کنار بگذاریم. اگر بدانیم  امام زمان چقدر ما را با همه آلودگی مان دوست دارد، هیچ گاه به خود اجازه نمی دهیم که از حرکت باز بایستیم.

انا لله، یعنی ما برای خداییم؛ این که ما یقین داریم متعلّق به خدائیم، بسیار آرامش بخش است. فراموش نکنیم که میزان شادی و آرامش ما در برزخ و بهشت بسته به میزان شادی ما در دنیا دارد. شادی هایی که کانون آن از خداست.

نکته مهم اینجاست که بدانیم شیطان به هیچ تسلطی بر ما ندارد، بلکه  فقط دعوتمان می کند. باید در چنین مواقعی به خدا پناه ببریم که آغوشش امن ترین پناهگاه است.

شیطان در قالب عرفان،مذهب ،معنویت و حیا چیزهای بسیاری را به ما تحمیل کرده است، به حدی که وقتی امام زمان بیاید ما اعتراض می کنیم و می گوییم او دین جدید آورده است، امّا امام زمان ریاضیّاتی را حاکم می کند که ما به آنچه هدف خلقتمان است برسیم.

عهد با امام ؛ عهد با خدا

 

معصوم، تجلی تمام نمای خداوند در زمین است و پذیرش ولایت معصومی که از جانب خداوند به مقام امامت رسیده است، در حقیقت میثاق با خدا و عهدی الهی است.

در روایات بسیار آمده که اگر کسی امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود، در حالت کفر مرده است.

همه ما نسبت به پدر و مادر، اطرافیان و هموطنانمان قیودی داریم که خود را ملزم به رعایت آنها میدانیم. اما آیا حتی برای یکبار امام زمانمان را جزء قیودی که خدا از ما اخذ کرده به شمار آورده ایم؟ آیا رعایت حق ولایتش برای لحظه ای از ذهنمان گذشته است؟

هرگز فراموش نکنیم که نوع  حیات ابدی ما، بستگی به حضور امام زمان در درونمان دارد. اینکه امام زمان در زندگی و در تصمیم گیری هایمان چقدر تأثیر گذار بوده است. هر چه رفاقتمان با او بیشتر باشد و خودمان را نسبت به رعایت این عهد  مسئول تر بدانیم در دنیا و آخرت شادتر زندگی خواهیم کرد.

حالا این سؤال را از خودمان میپرسیم که از این پس چقدر حاضریم برای امام زمانمان وقت گذاشته و او را یاری کنیم؟ یا برای وفاداری به چنین عهدی چقدر تلاش خواهیم کرد؟

(ان العهد کان عنه مسئولاـ از عهد الهی سوال می کنند ) در قرآن و روایات، امامت عهدی الهی شمرده شده است، و انسانها نمی توانند از آن بی توجه عبور کنند. بی اعتنایی به تنهایی، آوارگی و غربت امام زمان یقینا ما را در پیشگاه خدا مسئول و مورد بازخواست و در نهایت به عذاب اخروی دچار خواهد نمود.

امام باقر (ع) می فرماید: در آیه (امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف سوء.) مضطر، وجود مقدّس امام زمان است. وقت گذاشتن برای امام زمان مستحب نیست بلکه اوجب واجبات است.هیچ یک از مشغله های ما برای عدم توجه به امام زمان پذیرفته نیست، چرا که خداوند بر این عهد الهی بسیار تأکید نموده است. اگر کسی در قیامت بتواند از گذر  وفاداری به این عهد، جان سالم به در برد، احتمال نجاتش بسیار است.

......یادمان باشد که مرگ در چند قدمی ماست. و مهدی تنهاتر و غریبتر از همیشه در انتظار یاری ما... دست کدام یک از ما محکمتر و استوارتر، دستان پسر فاطمه را خواهد فشرد؟ این تمام سعادت دنیا و ابدیت ماست اگر نفسهای مهدی در رگ زندگی ما به جریان افتاده و روحی آسمانی در کالبد تاریک خانه هایمان دمیده شود...

بارالها دستان بی رمق و آلوده ما را به دستان عرشی آخرین باقیمانده ات در زمین برسان و ما را آماده یاری او و وفادار به عهدمان بگردان.

شنبه 2 آذر 1392  12:48 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990
maryamr
maryamr
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 321
محل سکونت : تهران

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

یکی از مسائل اخلاقی و بسیار مهمی که انسان را می تواند به درجات بالائی از کمالات روحی برساند وفای به عهد است.

این مسئله به قدری اهمیت دارد که به دفعات در قرآن کریم خدایتعالی برای بندگانش مثال زده و کسی که به عهدی که با خدایتعالی و امامان معصوم (علیهم السلام) بسته است پایدار باشد و در اجتماع و روابطش با دیگران هم به این مورد اهمیت بدهد نتایج بسیار عالی و بالایی از این صفت حسنه عایدش میشود که اهمش محبوبیت در بین مردم و بالاتر از آن محبوبیتش بین اولیا دین بالاخص حضرات معصومین و حضرت بقیه الله (عج) می باشد.

عهد با مردم:

وفای به عهد و پیمان یكی از فرایض و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوك با مردم به شمار می رود، باید همیشه مورد توجه همه ما انسانها در تمامی شرایط از جمله کسب و کار، ازدواج، قول و قرار و … باشد.

خداوند در آیه ۹ سوره نحل می فرماید: هر گاه عهدی بستید به عهدتان وفا کنید و بعد از قسم یاد کردن، آنها را نقض نکنید، در حالیکه خداوند را گواه قسم خود قرار داده‌اید.

گاهی اوقات سوگند یاد کردن، محدودیت هایی برای انسان ایجاد خواهد کرد که وفا دار بودن به آن خلاف شرع و اخلاق است، در این موارد شکستن قسم، جزایی دارد که باید پرداخت؛ امّا کسی که قسم یاد کرده و خلاف آن عمل می کند به این نیّت که جزایش را می‌پردازد، گناهکار است، و کسی که آگاهانه گناه می کند، مغفرت شامل حالش نمی‌گردد.

از پیامبر صلی الله علیه‌ و آله و همینطور از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده است که: کسی که به عهد خود وفا نکند دین ندارد.

در سوره اسراء، آیه 43 خداوند می فرماید: وفا کنید به عهدتان که از وفای به عهد سوال می شود.

تیر خم رب، خطا ندارد

آن چوب خدا، صدا ندارد

در آتش هجر تو بسوزد

آن کس که به عهد، وفا ندارد

مسئله وفای به عهد از مسائل مهم و اساسی به شمار می رود كه در دین مقدس اسلام مورد كمال عنایت قرار گرفته است، زیرا اگر بنا باشد به این مسئله اساسی توجه نشود زندگی مردم متلاشی خواهد شد و در اثر بی نظمی و هرج و مرج مردم از یكدیگر سلب اعتماد خواهند كرد و در نتیجه زیر بنای روابط اجتماعی سست می شود. از این رو اسلام آنقدر به وفای به عهد اهمیت می دهد كه حتی در مورد دشمن و كسی كه از نظر عقیده و مسلك و هدف با انسان توافق ندارد وفای به عهد و پیمان را لازم می شمرد.

 

جریان زیر نمونه ی بارزی از اهمیت به تعهد و قول و قرار به دیگران است که برای شما می آوریم امید است مورد قبول حضرت قرار گیرد :

روزی حضرت ولیعصر (عج) به حجره ی کفاشی سید عبدالکریم تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود.

پس از دقایقی حضرت فرمودند : « سید عبدالکریم ، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی ؟ »

سید عرض کرد : آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.

پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند : « سید عبدالکریم ! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی ؟ »

سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت ، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد

و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمائید « کفش مرا پینه می زنی ؟ » داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیائید زیارتش کنید !

حضرت لبخند زدند و فرمودند : « خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی .»

 

عهد با خداوند:

عهدی که میان ما و خداوند منعقد شده، یک پیمان فطری، درونی و غیر قابل انکار است. خداوند موجودات را به گونه ای خلق نموده است که در درون هر کدام از آنها ، قدرت و انگیزه لازم، جهت کسب کمال وجود دارد.

خداوند در آیه ۱۲۷سوره اعراف می‌فرماید:

من عهدی را در درونتان با شما بسته‌ام که آیا من خدای واحد شما و تنها کسی هستم که می توانم شما را هدایت کنم؟ همه گفتید بلی.

این عهد و پیمان، تکوینی و فطری است و نفس انسان بر این مسئله گواهی می دهد، چرا که هر روز بارها این جمله را تکرار میکنیم؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین… خداوندا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم. و این یعنی که کسی غیر از او بر هدایت ما توانا نیست.

و باز در سوره یس آیه ی ۶۲ ـ ۶۰ به این عهد اشاره شده است که؛ ای بنی آدم آیا من از شما عهد نگرفتم که شیطان را عبادت نکنید… اگر انسان به عهد خود با خداوند پایبند باشد به سایر عهدها نیز پایبند خواهد ماند، در غیر اینصورت به عهدهای دیگر نیز متعهد نخواهد ماند.

شنبه 2 آذر 1392  12:52 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990
leilamm
leilamm
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 144
محل سکونت : اردبیل

پاسخ به:هفته دوازدهم:----o-( ذوالکفــــــل " وفای به عهد ")-o---

من به افرادی که بر روی حرفشان نمی‌مانند اعتماد نمی‌کنم. اگر کسی چندین بار زیر حرفش بزند، آن موقع است که من می‌دانم فرد مورد نظر قابل اعتماد نیست.

 

آیا به حرفی که می‌زنید وفادار هستید یا اغلب اوقات از انجام کاری که قول داده‌اید انجام می‌دهید سرباز می‌زنید؟ بسیاری از ما اغلب اوقات درگیر موضوعات این چنینی هستیم. برخی از افراد می‌گویند که تماس می‌گیرند و دیگر با شما تماس نمی‌گیرند. برخی دیگر می‌گویند که پیگیر یک پروژه خواهند شد و در آینده این چنین نخواهد شد. برخی دیگر می‌گویند که کاری را در مدت زمان خاص انجام می‌دهند و متاسفانه زیر حرفشان می‌زنند.

شما نسبت به افرادی که اینگونه رفتار می‌کنند چه حسی دارید؟ کسانی که می‌گویند کاری را به انجام می‌رسانند، اما در واقع هرگز به عهدشان وفا نمی‌کنند.

 

قبل از صحبت راجع به اهمیت ایستادگی بر روی حرف‌هایمان، بد نیست به این موضوع نگاه کنیم که چطور ممکن است یک فرد به حرفهایی که می‌زند عمل نکند، چه عواملی منجر به بروز این رفتار می‌شود؟

 

اگر از این دسته از افراد هستید، دو دلیل اصلی عامل بروز این رفتار در شما هستند :

- زمانی که فردی از شما درخواست می‌کند کاری را انجام دهید، شما برای اینکه وی احساس بدی نسبت به شما پیدا نکند سعی می‌کنید تا به او جواب مثبت دهید، حتی اگر خودتان علاقه‌ای برای انجام آن ندارید. در حالیکه اگر واقعاً نمی‌توانید، باید « نه گفتن » را بیاموزید و از آن بهره جویید.

 

- شما بله را می‌گویید و فکر می‌کنید که می‌توانید کار را انجام دهید، این در حالیست که بخش دیگر وجودتان در مقابل اینکه تحت کنترل قرار بگیرد مقاومت می‌کند. آیا این مهمتر است که تحت کنترل باشید یا اینکه بر سر حرفتان بمانید؟

 

پنج دلیلی که نشان می‌دهد یا باید چیزی را قبول نکنیم، و یا باید به قول‌مان عمل کنیم :

 

کمال

برای من، انجام دادن آنچه که حرفش را می‌زنم، به معنی کمال و بی‌نقصی‌ام است. زمانی که بر سر حرفم نمی‌ایستم، احساسی بدی دارم. حرف من برای خودم ارزش دارد و من آن را سبک نمی‌گیرم. اما اگر شما حرفی می‌زنید یا قولی می‌دهید که برایتان ارزشی ندارد، باید علت را پیدا کنید.

 

اعتماد و اطمینان

من به افرادی که بر روی حرفشان نمی‌مانند اعتماد نمی‌کنم. اگر کسی چندین بار زیر حرفش بزند، آن موقع است که من می‌دانم فرد مورد نظر قابل اعتماد نیست. پس من علاقه‌ام را نسبت به اینگونه افراد از دست می‌دهم و حاضر نیستم وقتم را با آنها تلف کنم. در حالی که این موضوع ناراحت کننده است، به خودم قبولانده‌ام که آنها نمی‌توانند بر روی حرفی که می‌زنند بایستاند و آن را همانگونه که باید و شاید انجام دهند.

 

احترام به عهد

من دیگر برای افرادی که برای حرف خود ارزش قائل نیستند، احترامی قائل نمی‌شوم. زمانی‌که افراد به من می‌گویند کاری را انجام می‌دهند و از انجام آن سرباز می‌زنند، احساس بدی نسبت به آنها در درونم به وجود می‌آید. در ابتدای مسیر من به آنها یک راه گریز می‌دهم و فرض را بر این می‌گذارم که ممکن است مشکلی مانع از انجام کار توسط آنها شده است. اما در صورتی که وی کارش را بارها و بارها تکرار کند، من دیگر اعتمادم را به وی از دست خواهم داد و دیگر احترامی برای او قائل نمی‌شوم.

در صورتی که می‌خواهید دیگران به شما احترام بگذارند، زمانی بله بگویید که واقعا منظورتان بله است و زمانی نه بگویید که واقعا مظورتان نه باشد. مراقب باشید که ترس شما از تحت کنترل بودن و یا ناراحت شدن فرد مقابل بر روی اعتماد دیگران بر روی شما تاثیر بگذارد.

 

احترام به نفس

ما نمی‌توانیم زمانیکه دیگران را ناراحت می‌کنیم، احساس با ارزش بودن داشته باشیم. افرادی که حرف خود را انکار می‌کنند، ارزشی برای خود قائل نمی‌شوند و نمی‌توانند بی‌نقص رفتار کنند. آیا احساس تحت کنترل بودن بیشتر از ارزش شخصی خودتان ارزش دارد؟ آیا زمانی‌که نمی‌توانید به قولتان وفادار بمانید، شوخی می‌کنید که می‌توانید ارزش خودتان را نگه دارید؟ احترام به نفس، نتیجه رفتار محترمانه با خود و دیگران است.

 

قدرت شخصی

قدرت شخصی نتیجه رفتار کردن در راه‌هایی است که ما به آنها ارزش و بها می‌دهیم. در واقع مصداق اصطلاحی است که مرد سرش را از دست می‌دهد و اما زیر حرفش نمی‌زند. این اصطلاح ناشی از قدرت شخصی فرد می‌شود و نشان می‌دهد که فردی حاضر است تا سرحد مرگ پیش برود و اما درستی و تمامیتش را از دست ندهد. سعی کنید با خودتان برای نگهداری حرفتان صادق باشید و تا زمانی‌که نمی‌توانید سر حرفی بمانید، قولش را ندهید.

منبع : salemzi.com

شنبه 2 آذر 1392  12:57 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 hoseinh1990
دسترسی سریع به انجمن ها