چه كسي تفرقه مي اندازد؛ وهابيه يا شيعه؟
به قلم سامي جواد كاظم
ملعون است كسي كه خواستار وحدت اسلامي
نباشد، ملعون است كسي كه بين امّت اسلامي تفرقه بيندازد، امّا؟
چگونه
مي توانيم وحدت ايجاد كنيم و تفرقه را كنار بگذاريم؟ و اصولاً اسباب و عوامل تفرقه از كجا ناشي مي شود؟
سنّي و شيعه متفقند كه قدرتها و دستهاي
گمراه كننده اي براي انحراف اسلام از مسير واقعي خودش وجود دارد. دستهایی که با نيرنگ
و با استفاده از انواع راهكارها می خواهند به این هدف شوم خود برسند، ما بايد به اين
امر واقف باشيم و در عین حال؛ به صرف شعار حفظ وحدت، از اصول اعتقادي مان دست
نكشيم و دشمنانی را كه سعي در ایجاد تفرقه بين ما دارند، محکوم نماییم.
از جمله روشهايي كه دشمنان ما در اين زمينه بدان
توجّه خاصّی دارند، بسيج كردن شخصيتهاي به اصطلاح اسلامي-تروريستي است.
مهمترين تكيه گاهها آنها در اين زمينه «تاريخ»
است، كه پيوسته محلّ اعتماد و پايه استنادات ما می باشد، كاري كه اين موذي ها در
رابطه با تاريخ اسلام انجام داده اند، وارد كردن اسرائيليات و ايجاد شبهات بي شمار
در اعتقادات ما مسلمانان، از طريق بسيج شخصيتهاي به ظاهر اسلامي بوده كه به آنها
التزام داشته و هم اینک آنها را تقديس مي كنند.
و این تاريخ، در تمام امورات زندگي ما سايه
افكنده است. حال، آيا مي توانيم گذشته را فراموش کنیم و فقط به زمان حال توجّه نماییم،
اين امر چگونه قابل اجراست؟
من به عنوان يك مسلمان شيعه با غيرت، با یک
مسیحی بحث میکنم، ولیکن مسيحي مرا شكست مي دهد، آيا مي دانيد چرا؟ چون براي من از
احاديث بخاري و موطأ مالك سند مي آورد و از تفسيرات قرآني آنها استفاده میکند و
اینگونه مرا از جواب سوالش عاجز مي سازد، چون من نمي خواهم به تاريخ اسلامي
برادران اهل سنّتمان خدشه اي وارد شود...
كمي تأمل كنيد كه اگر شخص كينه توزي به من
بگويد: محرمیت با شير دادن به بزرگسال یعنی چه؟! آیا این کار شما زنا است یا خیر؟ اگر
من به اين سخن انتقاد كنم، به من خواهد گفت كه موطأ مالك را بخوان، مگر اينكه موطأ
را ردّ كنم، در اينجا، من، یا بايد بر ايجاد تفرقه عمل كنم، و يا خود را ملزم به
آنچه که مالك گفته، نمايم و او را به چيزي قانع كنم كه خودم بر آن قانع نيستم...
مگر نه اين است كه هر مذهبي عقايد و شعائري
دارد كه فقط مخصوص پيروان خودش است، نه ديگر مذاهب و فرقه ها؟ پس چرا سران سعودي
شيعيان را مجبور مي كنند بر حسب طريقه وهابيه حج بگذارند، آيا ما احكام و شعائر
خاصّ خود نداريم؟ بر مبناي اكثريت و اقليّت به ما جواب ندهيد، چرا كه اگر شما ما
را اقليت فرض مي كنيد، اولاً پس چرا از ما وحدت مي خواهيد؟ و ثانياً آيا هر
اكثريتي بر حق است؟ نصّ صريح قرآن است كه مي گويد اكثر اعراب منافقند... و اكثرشان
نسبت به حق سست عقيده اند ( اكثرهم للحقّ كارهون) ... و تعداد كمي از بندگان من
شكرگزارند... (و قليل من عبادي الشكور ) .
در آخرين موسم حجّ، مفتي سعودي از شيعيان
انتقاد كرد و گفت: چرا آنها همچون ما بر فرش نماز نمي خوانند؟ اين سخن چه از سر
حماقت و يا براي تمسخر و طعن بر شيعه، در هر دو صورت تلاش براي تفرقه است، چرا او
بر وحدت اسلامي ملزم نيست؟
در تاريخ شما (وهابیت) شخص فاجر و بدكار حق
دارد همراه با مسلمان نماز بخواند و حق دارد مسلمانان را به بهانه اجتناب از خروج
از بيعت و عدم ايجاد تفرقه بين جماعت رهبري كند، بر اين اساس، چرا به رهبری بن
لادن راضي نشويد!؟
ما دين خود را داریم و مفتخر به حب اهل
بیت(ع) هستیم، چرا از ما انتقاد مي كنيد؟ چرا بر ما شماتت مي كنيد كه ياد امام
حسين (عليه السلام) را زنده نگه مي داريم؟ چرا سعي مي كنيد امور منفي را به ائمه
ما نسبت دهيد.
شبکه تلویزیونی«روتانا» (كانون تبلیغ زنا و
فسق و فجور برای جهانیان) بر اساس تاریخ مجعول شما (همان تاريخي كه در آن شير دادن
به بزرگسال جايز است) برنامه اي پخش كرد و اسلام را به باد ريشخند و استهزا گرفت،
آنگاه مفتي الازهر آمد و گفت اين مسأله از جهت حلّ بحران مسكن اشكالي ندارد، اگر
مرد و زن غريبه ای در يك اتاق ساكن شوند، جايز است كه زن مرد را شير دهد تا بر او
محرم شود و در اين صورت مي توانند در يك اتاق ساكن شوند! اين تاريخ شماست كه از ما
مي خواهيد از افتضاحات آن چشم پوشي كنيم و در مقابلش ساکت شویم!
امروزه قوانين سخیف وهابيت از خلال فتاواي
عجيب و غريبي كه روزانه بر ما پديدار مي شود، موجبات تحقير و سرزنش غربي ها را بر
ما فراهم آورده است، آيا من به عنوان یک مسلمان شیعه، بايد مجبور باشم به خاطر
اسلام بر چنين فتاوايي سکوت کنم؟
دكتر تيجاني، زماني كه از رساله دكتراي خود
در فرانسه دفاع مي كرد، به او گفتند پيامبر شما نعوذ بالله همجنس باز بوده و یا با
زنان عقيم ازدواج مي كرده (عليرغم اينكه 9 زن داشته) آنجا دكتر تيجاني از جواب
دادن عاجز ماند و مجبور شد برايشان توضيح دهد كه او ملزم به اين تاريخ نيست و از
آنان خواست با نهج البلاغه با او بحث كنند و در آن زمان كميته داوران متوجّه اصل
موضوع مي شود و مدرك دكترا به وي اعطا مي كند.
خداي عزّ و جلّ مي فرماید: «
لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِىَ دِينِ
».
ای وهابی! تو به هر چه مي خواهي اعتقاد
داشته باش ولي آن را بر ما تحميل نكن!
و در آخر؛ ما اماميه، كساني را كه بر مذهب
ما نباشند، محترم مي شماريم، عادات و سنن آنها را كه موافق با اسلام ما نيست،
محترم مي شماريم، چون آنها بر اعتقادات ما تجاوز نمي كنند و ما را ملزم به ايمان و
اعتقاد بر دين و آيين خود نمي كنند.
ترجمه: سلام شیعه