ط) شفاعت در برزخ
مطابق روایات، شفاعت اولیای خدا در عالم برزخ محدود است و ممکن است شفاعتی در کار نباشد. امام صادق(ع) در ضمن گفتاری به یکی از شیعیان فرمود:
اما فی القیامه فکلکم فی الجنه بشفاعه النبی المطاع، او وصی النبی، و لکنی و الله اتخوّف علیکم فی البرزخ. (همان: 3 / 242)
اما در قیامت همه شما با شفاعت پیامبر(ص) که شفاعتش پذیرفته میشود یا با شفاعت وصی پیامبر(ص) ، در بهشت هستید، ولی سوگند به خدا در مورد عالم برزخ در رابطه با شما ترس دارم.
بنابراین میتوان چنین استنباط کرد که موضوع شفاعت در عالم برزخ منتفی است و انسان با عمل خود دست به گریبان است و نتیجه عمل خوب یا بد خود را میبیند.
اما مطابق برخی از روایات و حکایات مانند حکایت سید حمیری، شاعر حماسه سرای اهلبیت^ در هنگام مرگ (مجلسی، 1403: 6 / 179) برخی از مؤمنین مورد الطاف خاص و نجات بخش پیامبر(ص) و امامان^ واقع میشوند، که میتوان این الطاف خاص را بهعنوان شفاعت آنها یاد نمود در این صورت این سؤال مطرح میشود که این دوگانگی روایات چگونه قابل توجیه است؟ پاسخ آنکه: در عالم برزخ شفاعت بهطور عموم، برای همه نیست ولی شفاعت برای افراد خاص که در دنیا بر اثر تلاشهای صادقانه توانستند گناهان خود را جبران کنند، باقی خواهد بود.
بنابراین، آن روایاتی که شفاعت در عالم برزخ را نفی میکند، منظور شفاعت عمومی همانند شفاعت روز قیامت است و آن روایاتی که الطاف خاص و نجاتدهنده اولیای خدا را در عالم برزخ، ثابت مینماید، منظور شفاعت آنها در مورد افراد خاص و برجسته است و محدود به حد ویژهای میباشد.
ی) جایگاه ارواح مؤمنان و مشرکان در برزخ
در اینکه همه انسانها با مرگ وارد عالم برزخ میشوند و یا اینکه عالم برزخ شبیه عالم ماده است اما آثار و عوارض آن را ندارد، شکی وجود ندارد. اما درباره وجود جایگاه خاص برای ارواح مؤمنان، مشرکان، خوبان و بدان روایات مختلف است:
در روایات آمده است که ارواح مؤمنان در وادی السلام نجف دور یکدیگر جمع میشوند؛ (کلینی، 1388: 3 / 243) یعنی وادی امن و امنیت که ظهور آن وادی در این دنیا در سرزمین نجف اشرف است که وادی ولایت الهی است. و نیز امام صادق(ع) در حدیثی دیگر فرموده است:
هنگامی که مؤمن از دنیا میرود، به او گفته میشود از غمهای دنیا خلاص شدی، و هم اکنون رسول خدا(ص) و علی(ع) و فاطمه÷ در پیش روی تو هستند. (مجلسی، 1403: 6 / 184)
در مورد ارواح کفار و مشرکان و گناهکارانی که قابل عفو و بخشش نیستند نیز آمده است که ارواح آنان در «وادی برهوت» یمن خواهند بود. چنانکه امیرمؤمنان(ع) فرمود:
ارواح کفار پس از مرگشان در وادی برهوت گردهم میآیند که آن وادی انواع شکنجه و عذابها را در خود دارد. (همان: 279)
و نیز آن حضرت میفرماید: اگر آنچه مردگان پس از مرگ، مشاهده کردهاند شما هم میدیدید، وحشت میکردید و میترسیدید و (سخنان حق را) میشنیدید و اطاعت میکردید، ولی آنچه آنها دیدند، از شما پوشیده است، اما بهزودی پردهها کنار میرود (و شما نیز مشاهده خواهید کرد). (سید رضی، 1370: خ 20)
عبارت «اگر آنچه مردگان پس از مرگ مشاهده کردهاند» بیانگر آن است که هنگام مرگ، پرده از پیش چشم انسان به کنار میرود و او حقایق را بهروشنی مینگرد. ابن ابیالحدید معتزلی شارح نهجالبلاغه میگوید: «ممکن است مقصود این باشد که همه هنگام مرگ، امام علی(ع) را میبینند.» وی سپس با ذکر اشعاری که مضمون آن را امام علی(ع) به حارث همدانی فرموده، میگوید:
یا حار همدان من یمت یرنی
من مؤمن او منافق قبلا
یعرفنی طرفه و اعرفه
بعینه و اسمه و ما فعلا
(ابن ابیالحدید، 1418: 1 / 299)
ک) جایگاه متوسطین و مستضعفین در برزخ
در برخی از روایات به سرنوشت مبهم این افراد تصریح شده که بهطور قطع مقصود از آن بیان احوال آنان در قیامت نیست؛ زیرا در آخرت وضعیت همگان روشن میشود اما در شرایط برزخی که هنوز محاکمه نشدهاند آینده آنها روشن نیست. در میان انسانها گروهی هستند که به مجرد مرگ به حساب آنها رسیدگی نمیشود بلکه حساب آنان تا قیامت به تأخیر میافتد و منوط به امر خدا میگردد که آنان را عذاب کند و یا اینکه گناه آنان را بیامرزد. قرآن کریم از این گروه بهعنوان مرجون لامر الله (توبه / 106) و مستضعفین (نساء / 97) یاد کرده است.
ل) جایگاه شهدا در برزخ
چنانکه قبلاً نیز گذشت از آیات زیادی میتوان حیات و زندگانی شهیدان راه خدا را در عالم برزخ بهدست آورد؛ چنانکه میفرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ ربِّهمْ یرْزَقُونَ» شهدا در عالم برزخ زندهاند و به مقام «عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ» نائل آمدهاند. قرآن در آیهای دیگر درباره خشنودی شهدا میفرماید:
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ. (آلعمران / 170)
آنها به آنچه خداوند از فضل خود داده است خشنودند و نسبت به کسانی که به آنها ملحق نشدهاند نیز بشارت میدهند که هیچ ترس و اندوهی بر آنها نیست.
این آیه شریفه افزون بر حیات برزخی شهیدان به روزی معنوی و ملکوتی آنان تصریح نموده است. از این آیه رابطه میان شهدا و بازماندگان آنها در دنیا نیز فهمیده میشود و شهدا و مؤمنین از این نظر مورد رضایت پروردگار قرار میگیرند که در ارتباط با دنیا و بازماندگان، از بدیهای آنان مطلع نمیشوند بلکه خوبیهای آنان را میبینند.
حیات برزخی پیامبر و امام
فرقه وهابیت که به جمود فکری معروف و از عمق مسائل بیاطلاعاند با تکیه به ظاهر برخی از آیات قرآن و بدون بررسی و در نظر گرفتن آیات دیگر بر نفی هرگونه علم و حیات و آگاهی پس از مرگ حتی از پیامبر(ص) اصرار دارند. یکی از دلایل آنها برای نفی توسل همین ادعاست. آنها معتقدند که رابطه پیامبر(ص) با مردن بهطورکلی با دنیا قطع میشود. آنان به آیاتی از قرآن نظیر آیه شریفه: «مَا أَنْتَ بمُسْمِع ٍ مَنْ فی الْقُبُورِ؛ (فاطر / 22) یعنی تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنها که در قبرها خفتهاند برسانی.»
و یا آیه شریفه: «فَإِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى؛ (روم / 52) تو نمیتوانی سخن خود را به گوش مردگان برسانی.» استناد کرده و چنین استنباط کردهاند که مردگان حتی پیامبر مطلقا چیزی نمیفهمند درحالیکه به آیات بیانگر وجود حیات برزخی برای همه انسانها توجهی نکردهاند.
پیامبران مانند سایر انسانها از حیات برزخی برخوردارند و آیات مورد بحث نشان از عدم درک مردگان بهطور طبیعی و عادی و قطع ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا دارد جز در مواردی که خداوند به برقراری ارتباط فرمان دهد. ازاینرو ما در شرایط عادی نمیتوانیم با مردگان ارتباط برقرار کنیم. به این جهت است که پیامبر(ص) در جنگ بدر دستور داد اجساد کفار در چاهی افکنده شود آنگاه آنها را صدا زد و فرمود: آیا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق یافتید؟
من که آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق یافتم. در اینجا خلیفه دوم اعتراض کرد و گفت: ای رسول خدا، چگونه با اجسادی که روح در آنها نیست، سخن میگویی؟ پیامبر(ص) فرمود: شما سخنان مرا از آنها بهتر نمیشنوید چیزی که هست آنها توانایی پاسخگویی را ندارند. (بنگرید به: بخاری، 1411، 5 / 76 ـ 66)
امام علی(ع) نیز هنگامی که از صفین برمیگشت در کنار قبرستانی که پشت دیوار شهر کوفه قرار داشت ایستاد و آنها را مخاطب ساخته سخنانی در ناپایداری دنیا به آنها فرمود. سپس افزود: این خبری است که نزد ماست، نزد شما چه خبر است؟ آن حضرت در ادامه فرمود: اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر میدهند که بهترین زاد و توشه آخرت تقوی است. (سید رضی، 1370: ح 130)
آنچه بیان شد دلیل بر این است که مردگان سخنان را میشنوند و قادر بر پاسخگویی هستند اما اجازه پاسخگویی ندارند. دلیل دیگر بر شنوایی آنان تلقین «لااله الا الله» به مردگان است، چنانکه در روایات آمده است: «مردگان خود را تلقین لااله الا الله کنید». (مسلم بن حجاج، 1407: 2 / 631)
از سوی دیگر پیامبر(ص) و اولیای الهی با دیگران متفاوتند، آنها همانند شهدا بلکه در صف مقدم بر آنان قرار دارند و زندگان جاویدند و از روزی پروردگار بهره میگیرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با این جهان حفظ میکنند. همانگونه که در این جهان توانایی برقراری ارتباط با مردگان را داشتهاند.
ازاینرو در روایات فراوانی که در منابع روایی فریقین آمده است، نقل شده که پیامبر(ص) و امامان^ سخن کسانی را که از دور و نزدیک به آنها سلام میفرستند، میشنوند و به آنها پاسخ میگویند و حتی اعمال امت بر آنها عرضه میگردد. انس بن مالک از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمود: انبیا در قبرهایشان زنده و نمازگزارند. (مناوی، بیتا: 3 / 184)
نکته دیگر این است که ما در تشهد نماز بر پیامبر(ص) سلام میفرستیم و این اعتقاد مورد عمل همه مسلمین است. ازاینرو چگونه ممکن است او را به چیزی که هرگز آن را نمیشنود مخاطب سازیم و دلیلی بر حمل این حقیقت بر مجاز وجود ندارد.
1. استمرار حیات پس از انتقال از دنیا
از آیات قرآن بهروشنی استفاده میشود که مرگ انسان پایان حیاتش نیست بلکه انتقال از حیاتی به حیات دیگر است. انسان با مرگ وارد عالم جدیدی میشود که عالیتر و گستردهتر از عالم مادی است؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید:
اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ وَیرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ. (زمر / 42)
خداست که وقت مرگ ارواح خلق را میگیرد و آن را که هنوز وقت مرگش فرانرسیده در حال خواب روحش را قبض میکند سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگه میدارد و آن را که حکم به مرگ نکرده به بدنش میفرستد تا وقت معین و این کار نیز ادله قدرت الهی برای اندیشمندان است.
همچنین آیه 169 سوره آلعمران بر استمرار حیات در عالم برزخ دلالت دارد.
از آیات دیگر نیز استفاده میشود که این حیات برزخی به شهدا اختصاص ندارد، بلکه شامل تمام افراد صالح و مؤمنان مطیع نیز میشود، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا. (نساء / 69)
آنانکه خدا و رسول را اطاعت کنند، البته با کسانی که خدا به آنان لطف و عنایت کامل فرمود یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان رفیقان نیکویی هستند.
2. وجود ارتباط میان حیات برزخی و حیات مادی
از مجموع آیات و روایات استفاده میشود که میان حیات برزخی و مادی و انسانهای عالم برزخ و دنیا ارتباط برقرار است، بدین معنا که انسانها هنگامی که در عالم مادی آنها را صدا میزنند، میشنوند و هنگامی که از آنان سؤال و درخواست میکنند به اذن خداوند متعال جواب میدهند. در ادامه به برخی از این آیات و روایات اشاره میشود:
الف) آیات
خداوند متعال درباره قوم صالح میفرماید: فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ * فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَ بِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ. (اعراف / 79 ـ 78)
پس زلزلهای بر آنان آغاز گردید تا آنکه همه در خانههایشان از پای در آمدند. چون علائم عذاب رسید صالح از ایمان قوم ناامید شد و از آن روی گردانید و گفت: ای قوم من از خدای خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم و لکن شما ناصحان را دوست نمیدارید.
درباره قوم شعیب نیز این گفتگو آمده است. در قرآن آمده است:
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً یعْبَدُونَ. (زخرف / 45)
از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بازپرس که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدای دیگری را هم معبود مردم قرار دادیم.
همچنین در آیاتی بر انبیای گذشته سلام فرستاده شده است: «سلام علی نوح فی العالمین، سلام علی ابراهیم، سلام علی موسی وهارون، سلام علی آلیاسین، سلام علی المرسلین».
از این آیات بهخوبی دانسته میشود که میان عالم مادی و عالم برزخ ارتباط برقرار است.
ب) روایات
پیامبر اسلام(ص) فرمود: هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند، درحالیکه او را در دنیا میشناخته و از او سؤال کند، خداوند روحش را برمیانگیزد تا جواب او را بدهد. (ابنقیم جوزیه، بیتا: 9)
بیهقی از سعید بن مسیب نقل میکند: ما با علی بن ابیطالب(ع) به قبرستان مدینه وارد شدیم، حضرت(ع) ندا داد: ای اهل قبرستان! سلام و رحمت خدا بر شما باد، آیا از خبرهای خود بر ما میگویید یا ما شما را خبر دهیم؟
سعید میگوید: صدایی شنیدیم که در جواب گفت: «و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته یا امیرالمؤمنین» خبر ده ما را از آنچه اتفاق افتاد. علی(ع) فرمود: اما زنان شما به همسری دیگران در آمدند، اموال شما تقسیم شده و اولاد شما نیز در زمره ایتام در آمدند. ساختمانهایی که بنا کردید دشمنانتان در آنها ساکن شدند. این خبرهایی است که نزد ماست، خبرهایی که نزد شماست چیست؟
سعید میگوید: مردهای به صدا در آمد و گفت: هر آینه کفنها پاره شد، موها ریخت، پوستها از بدن جدا شد، حدقهها بر صورتها ریخت و از بینیها چرک بیرون آمد. آنچه را فرستاده بودیم یافتیم، و آنچه را بهجا گذاردیم خسارت دیدیم. (موسی محمد علی، 1405: 8)
نتیجه
یکی از مهمترین آموزههای دینی، حیات برزخی یا جهان پس از مرگ و مراحل مربوط به آن است. از دیدگاه دین مرگ پایان زندگی نیست؛ بلکه آغاز مهمترین حوادث و رویدادهاست. بر این اساس بررسی عالم برزخ و اثبات آن از نظر عقل و برهان و آیات و روایات در خور دقت و تأمل است.
در این مقاله با استفاده از آیات و روایات به بررسی اجمالی عالم برزخ و حقایق و ویژگیهای آن مانند: تکامل، تمثل، شفاعت و ارتباط ارواح با دنیا پرداخته شد.
منابع و مآخذ
1. ابن ابیالحدید، 1418 ق، شرح نهجالبلاغه، بیروت، دار الکتب العلمیه.
2. ابنفارس، احمد، 1404 ق، مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
3. ابنقیم جوزیه، محمد بن ابیبکر، بیتا، الروح فی الکلام علی ارواح الاموات و الاحیا، بیروت، دار الفکر العربی.
4. بخاری، محمد بن اسماعیل، 1411 ق، صحیح بخاری، بیروت، دار الفکر.
5. تویسرکانی، محمد نبی بن احمد، 1372، لئالی الاخبار، قم، علامه.
6. حویزی، علی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نور الثقلین، قم، مؤسسه اسماعیلیان.
7. سید رضی، 1370، نهجالبلاغه، ترجمه مصطفی رحیمینیا، تهران، انتشارات اسلامی.
8. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، 1361، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین.
9. طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
10. طبرسی، فضل بن حسن، 1408 ق، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه.
11. طوسی، محمد بن حسن، 1383، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الامین.
12. طوسی، نصیرالدین، 1353 ق، تجرید الاعتقاد، صیدا، مطبعه العرفان.
13. فیض کاشانی، ملامحسن، 1387، محجه البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
14. قمی، علی بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب.
15. کلینی رازی، محمد بن یعقوب، 1388 ق، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
16. مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
17. محمدی اشتهاردی، محمد، 1373، عالم برزخ در چند قدمی ما، قم، مؤسسه انتشارات نبوی.
18. مسلم بن حجاج، 1407 ق ، صحیح مسلم، بیروت، دار الکتاب العربی.
19. مطهری، مرتضی، 1364، مجموعه آثار، قم، انتشارات اسلامی.
20. موسی، محمد علی، 1405ق، حقیقه التوسل و الوسیله، بیروت، عالم الکتب.
منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 7