سازمان های یهودیان مخفی
تحقیق و بررسی در زمینه یهود مسائل منحصر به فردی دارد که در هیچ یک از ادیان دیگر نمی توان نمونه آن را پیدا کرد، یهودیان مخفی هم از جمله مسائل اختصاصی یهودیان است. بنابر احکام دینی یهود وقتی که یک یهودی در موقعیتی قرار می گیرد که مجبور می شود دین خود را کتمان کند، شرع یهود به وی این اجازه را می دهد که او ظاهراً دین خود را ترک کرده و به اصطلاح مرتد شود اما در خفا بر دین یهود باقی بماند. (1) این ارتداد که به ارتداد رازگونه یعنی ارتدادی که راز و رمزی در آن نهفته است شهرت دارد صفحات زیادی را در تاریخ قوم اشغال کرده است و به عنوان سلاحی هولناک و مرموز در اختیار یهودیان قرار داشته و دارد. یک یهودی اگر مجبور به گرویدن به دین مسیح شود به نام « مارانو » نامیده می شود که این کلمه دارای بار منفی (به معنای خوک و انسان حریص) می باشد و اگر یک یهودی مجبور به گرویدن به دین اسلام شود « دونمه » یعنی بازگشته یا جدیدالاسلام نامیده می شود. نمونه های این اتفاق در تاریخ بسیار رخ داده است تا جایی که در بعضی مواقع تعداد مارانوها یا دونمه ها در یک جامعه بیشتر از یهودیان واقعی بوده است. نوکیشان یا همان مارانوها با همین حربه نه تنها سبب اقتدار خود را در کنار حاکمان برپا داشته اند بلکه گاهی هم بدین وسیله به مقابله با دشمنان خود پرداخته اند، در یک مورد، نحوه استفاده از این سلاح مخرب را روشن تر بیان می کنیم.
انکیزاسیون و نوکیشان مسیحی
انکیزاسیون (2) هم از آن داستان هایی است که در تاریخ نگاری معاصر که شدیداً یهودی - صهیونیستی است به عنوان یکی از اسناد مظلومیت یهود طرح می شود اما این داستان هم به مانند داستان اسباط گم شده فریبی بیش نیست و حتی می توان گفت عیناً وسیله ای است برای بدنامی دشمنان یهود و ماهی گیری خودشان از این آب گل آلود، در حقیقت طراح و بنیانگذار فکری انکیزاسیون، کشیشی یهودی الاصل به نام آلفونسو اسپینا بود و نخستین بار محکمه تفتیش عقاید اسپانیا در سپتامبر 1480 میلادی به دستور ایزابل در کاستیل برپا شد.
زمینه های شکل گیری انکیزاسیون
بعد از فتح اندلس و مسلط شدن حاکمان مسیحی بر آنجا با توجه به سنن خاص خود و پیوندهای محکمی که با کلیسای کاتولیک رم داشتند محدودیت هایی را برای یهودیان در بدست آوردن مَناصب و امتیازات اشرافی ایجاد کردند به همین خاطر گروهی از یهودیان برای رشد در هرم سیاسی و برخورداری از امتیازات بیشتر و گسترده تر، در ظاهر به مسیحیت گرویدند ولی در عمل یهودی ماندند. در دائرة المعارف یهود هم به یهودی بودن بسیاری از مارانوها اذعان شده است. این موج سلطه تام و تمام بر دولت های مسیحی به تدریج گسترش یافت و در میان مردم فرودست تعارض هایی را با این گروه از نوکیشان بر انگیخت. مردم مارانوها را متهم می کردند که در خفا یهودی مانده اند و نوکیشی ایشان تنها پوششی است برای خیانت، دغلکاری و اخاذی. (3)
از طرفی دیگر در زمان تأسیس انکیزاسیون، اُلیگارشی (4) یهودی با دو تهدید جدی در درون جامعه یهودیان اسپانیا مواجه بود: مرتدین و قرائیون. و علاوه بر این تهدیدات می توان وجوه انبوه مسلمانان را نیز که تحت سلطه حکومت مسیحی اسپانیا درآمده بودند را اضافه کرد چرا که یهودیان، مسلمانان را دشمنان دیرینه خود می دانستند. در مورد مرتدین البته این ارتداد به همان معنایی است که در اسلام وجود دارد، بازگشت کامل از دین قبلی و با ارتداد رازگونه که قبلاً گذشت و به معنای یهودی مخفی بودن متفاوت است. در این مورد، بودند یهودیانی که واقعاً به آیین نیاکان خود پشت کردند و پیوند خود را با جامعه یهودی گسستند.
اما قرائیون یا قرائیم (به معنای قرائت کنندگان کتب مقدسه قدیم) فرقه ای یهودی بودند که در نیمه دوم قرن هشتم میلادی در بابل بوجود آمدند. مؤسس این فرقه عانان بن داوود بود. از عقاید آنان مخالفت با تفسیر تلمودی تورات و هدف شان بازگشت به تورات بود. آنان به تلمود اعتقادی نداشتند و با سیاست انزواطلبانه الیگارشی یهودی و تبدیل جوامع یهودی به جزایری محصور و بسته در درون جوامع میزبان به شدت مخالف بودند. (5)
این جریان به طور جدی یهودیت حاخامی را به معارضه طلبید. جالب این که بعضی بزرگان قرائی در ایران بودند. جریان قرائی با داشتن چنین اعتقاداتی کاملاً در برابر یهودیان حاخامی قرار می گرفت چرا که یهودیت حاخامی با ابزار تفسیر تلمودی و محدود کردن یهودیان و جلوگیری از حل شدن آنان در جامعه میزبان، توانسته بودند در هر جایی که هستند قدرتی در داخل حکومت میزبان باشند و بدین وسیله اهداف خود را تحقق بخشند. و شاید ترس از دست دادن این امتیازات بود که در جریان حمله الیگارشی صلیبی اروپا به فلسطین در نیمه دوم سده یازدهم میلادی کانون قرائیون در بیت المقدس به وسیله شوالیه های صلیبی منهدم شد و یک واحد از آنان، رهبران دینی و پیروان فرقه قرایی را در کنیسه شان گرد آوردند و همه را زنده زنده به آتش کشیدند در حالی که چنین حادثه ای برای یهودیان حاخامی ساکن فلسطین رخ نداد.
با این حساب می توان نتیجه گرفت که تداوم جوامع یهودی به همان گونه ای که یهودیت حاخامی طالب آن بود آنقدر برای آنان اهمیت داشت که به هر وسیله ای قرائیون را از صحنه به در کنند جالب تر اینکه قرائیون بر خلاف سایر فرق یهودی، اهمیت زیادی به تبلیغ دین یهود می دادند و با رویه ای که داشتند طرفداران زیادی پیدا کردند. کم کم در سده های چهاردهم تا شانزدهم، حاکمان، تفاوت قرائیون با یهودیت حاخامی را تشخیص دادند و بعدها دولتمردان روس به آنان حقوق کامل شهروندی اعطا کردند، همچنین دولت آلمان اعلام کرد که قرائیون، یهودی به شمار نمی روند بدینسان آنها از تهاجم آلمان آسیبی ندیدند. کم کم خطر قرائیون برای الیگارشی یهودی چنان بالا گرفت که بعدها یهودا هالوی متفکر بزرگ یهودی، کتاب خزری خود را برای مقابله با آنان تدوین کرد و دیگر دانشمند یهودی، ابراهیم بن داوود قرطبه ای کتاب معروف خود به نام سفر قباله را در دفاع از تاریخ حاخامیم یهودی و علیه قرائیون نوشت. ابن میمون بزرگ ترین فیلسوف یهودی نیز در دوران اقامت خود در مصر، مجادلات سختی با قرائیون داشت.
طرح و برنامه ریزی انکیزاسیون به وسیله یهودیان نوکیش در زمان اقتدار الیگارشی یهودی در دربار مسیحی اسپانیا، بهترین وسیله ای می توانست باشد برای سرکوب کردن مرتدین و قرائیون که به دشمنان سرسخت یهودیت حاخامی تبدیل شده بودند. جالب اینکه محکمه تفتیش عقاید؛ مشروعیت خود را از پاپ می گرفت و بدنامی آن دامن کلیسا را می آلود در حالی که نتیجه آن به نفع یهودیان تمام می شد. اما مسأله هنگامی جالب تر می شود که بدانیم بعدها تاریخ نگاران غربی یهودی و صهیونیست ماب همین ماجرا را به عنوان یکی دیگر از اسناد مظلومیت یهود در تاریخ منتشر کرده اند و همانند داستان اسباط گم شده، از یک طرف با خیانت کاری خود هم کیشان خود را به مسلخ فرستادند و از طرف دیگر با دسیسه های رذالت آمیز خواسته اند از این آب گل آلود ماهی گیری کنند. و هیچ به روی خود نیاورده اند که در جریان همین انکیزاسیون چه تعداد مسلمان به قتل رسیدند و یا در آتش سوزانده شدند و چه تعداد، از خانه های خود آواره شدند.
تصویری از گالیله در دادگاه تفتیش عقاید (انکیزاسون)
حقیقتاً حیرت انگیز است که قتل سه چهار هزار نفر در طول قریب به سه سده در تاریخ نگاری رسمی غرب جایگاهی عظیم پیدا می کند در حالی که سه میلیون مسلمان بومی اسپانیا به دلیل ستم حکمرانان آلمانی تبار و همدستان یهودی شان مبجور به ترک سرزمین آبا و اجدادی خود شدند، ده ها هزار تن از ایشان به قتل رسیدند، تعدادی در محاکم تفتیش عقاید محکوم و به آتش کشیده شدند و بسیاری مجبور به ترک دین و آیین خود شدند و این همه هیچ انعکاسی ندارد. نمونه گویا از سیطره این نگرش بر تاریخ نگاری غرب را در کتاب تاریخی ویل دورانت می توان مشاهده کرد. او تنها در یک سطر کوتاه تعداد مسلمانانی را که در سده ی شانزدهم از اسپانیا اخراج شدند سه میلیون نفر ذکر می کند ولی در فصلی با عنوان "خروج بنی اسرائیل" به مهاجرت یکصد هزار نفر یهودی، بیش از چهار صفحه اختصاص می دهد. (6) و این چنین است که یهودیان مخفی در دستگاه انکیزاسیون در نقش کشیشانی متعصب ظاهر شدند و با یک تیر چند نشان را مورد هدف قرار دادند:
الف: ابتدا تعداد زیادی از مسلمانان را مجبور به ترک دین و آیین خود نمودند و تعداد زیادی از آنان را کشته و بسیاری دیگر را بالاجبار از خانه و کاشانه خود آواره کردند.
ب: با شناسایی و از بین بردن مرتدین یهودی خود را از شر آنان رهایی داده و باعث هر چه محکم تر شدن پایه های اعتقادی جامعه یهودی تحت سلطه خود شدند.
ج: با شناسایی قرائیون که خواهان ذوب شدن و پیوستن یهودیان به جوامع میزبان بودند با آنان به نحو شایسته برخورد کردند و همچنان جامعه یهودی را در انحصار افکار یهودیت حاخامی نگه داشتند.
د: بعدها همین داستان را به عنوان مدرکی قرار دادند و برگی دیگر به تاریخ افسانه گونه و سراسر مظلوم نمایی خود اضافه کردند و آن ها به خوبی از کارکرد این گونه تاریخ نویسی آگاه بودند و در همین راستا بود که این مساله بعدها در تاریخ به نام "اخراج یهودیان" نامگذاری و آن را به سیاست های ضد یهودی و ضد سامی دستگاه تفتیش عقاید (که مشروعیت خود را از پاپ گرفته بود) نسبت دادند و چه استفاده ها که نبردند.
با این همه، این تنها یکی از شگردهای یهودیان مخفی در خدمت به اهداف قومی خود بود اما کارکرد دیگر یهودیان مخفی که ارتباط بیشتری هم با بحث ما دارد، پدیده یهودیان درباری است که به حق یکی از مسائلی است که تأثیرات زیادی بر حکومت های جوامع غربی و شرقی داشته است. قبلاً گذشت که یهودیان با مخفی نگه داشتن دین خود و پذیرش پدیده ای به نام نوکیشی توانستند موانع موجود بر سر راه نفوذ به موقعیت های بالای سیاسی در حکومت را از میان بردارند و آنان که به خاطر هم زیستی شان در کنار مسلمانان آشنا به بسیاری از علوم اسلامی شرقی و غالباً به چند زبان مسلط بودند جایگاه خوبی را در کنار حکمرانان غربی مسیحی برای خود دست و پا کردند و از آن جایی که دارای روحیه همبستگی بالایی با همکیشان خود بودند به سرعت همکیشان خود را بالا کشیده و این آغاز پدیده ای شد که از آن به عنوان یهودیان درباری نام برده می شود.
در تأیید این مطلب، نقش یهودیان در جنگ های صلیبی را می توان نمونه کاملی از همکاری یهودیان با حکمرانان مسیحی برشمرد. اگر چه در تاریخ نگاری یهود، یهودیان جزء قربانیان جنگ های صلیبی شمرده می شوند اما جنگ صلیبی شبه جزیره ایبری نقض ادعای آنان است. به نوشته مورخین دانشگاه عبری اورشلیم، شاهان مسیحی، یهودیان را به دلیل آشنایی شان با فرهنگ اسلامی در عملیات خود از نظر سیاسی و فرهنگی بسیار مؤثر یافتند و به پاس این خدمت در هر منطقه ای که به تصرف حکم رانان اروپایی در می آمد، به یهودیان، مغازه، اراضی کشاورزی و باغ واگذار می شد. بدینسان سران جامعه یهودی به "پشتوانه مالی و اسب تروای" حکمرانان مسیحیِ قاره اروپا علیه دولت های اسلامی اسپانیا بطور اخص و جهان اسلام بطور اعم بدل شدند. این سرآغاز پیوند زرسالاران یهودی با خاندان های سلطنتی و الیگارشی حاکم بر اروپا و شکل گیری اتحادی تاریخی است که نقشی اساسی در پیدایش تمدن جدید غرب ایفا کرد. (7)
از دیگر صفاتی که باعث تسهیل در ارتقاء مقام آنان در نزد خاندان های حکومتگر می شد و می توان به منفعت طلبی فردی و خاصیت جهان وطنی آنان اشاره کرد. در مورد صفت اول، خود آنها معتقدند که موفقیت در کسب ثروت دنیوی به معنای آن است که فرد مقبول خداوند است و وظیفه یهودی است که ثروت های مادی و دنیوی به دست آورد و آن را در راه خواست دین خود خرج کند. این مسأله تا جایی در اعتقادات آنان اهمیت دارد که در تلمود (8) یکی از شرایط برگزیده شدن شخص، به پیامبری ثروتمند بودن وی بیان می شود:
شخینا قرار نمی گیرد مگر بر انسانی که عاقل و دانشمند و دلیر و ثروتمند و بلند اندام باشد. (شبات، 92 الف) (9)
و اینگونه است که غالباً ثروتمندترین یهودیان تجار و سرمایه گذارانی موفق و در عین حال از علمای مطرح یهودی بوده اند. این خصوصیت به راحتی می توانست مسیر آنان را در رسیدن به جایگاهی سیاسی و تأثیرگذار در حکومت وقت تسهیل کند همان طور که در سده های هجدهم و نوزدهم این اتفاق افتاد و آنان که بسیاری از سرپل های تجارت جهانی را که عموماً بندرهای تجاری بودند در اختیار داشتند خود به قدرت های مهم مالی در کنار قدرت های سیاسی تبدیل شدند در حالی که خاصیت جهان وطنی و در کنار آن پراکندگی آنان با حالت نیمه شهروندی که داشتند به کمک شان می آمد تا هم اطلاعاتی در مورد مناطق مستعد و سودآور در اختیار داشته باشند و هم احساس تعلق خاطر به کشور میزبان نداشته و از انسجام فرقه ای خود در راستای تأثیرگذاری بیشتر بر حکومت های محلی استفاده کنند، نتیجه عوامل فوق را می توان در ایجاد و گسترش شبکه های مالی جهانی و اتصال بندرگاه های تجاری آن دوران به وسیله یهودیان مشاهده کرد. در حالی که سفرهای دریایی برای کشف مناطق جدید و یافتن محصولات پرمنفعت برای تجارت با سرمایه گذاری آنان انجام می شد که در یک نمونه می توان کشف قاره امریکا را حاصل اینگونه فعالیت ها دانست و تأسیس کمپانی هند شرقی را نیز در راستای همین اهداف می توان ارزیابی کرد.
در یک جمع بندی می توان کارکرد یهودیان در همکاری با حکومت ها را در موارد زیر خلاصه کرد:
الف: بانکداری : یهودیان گاه وام های کلانی به دربار می دادند و از این لحاظ نقدینگی آنها را تأمین می کردند.
ب: پیمانکاری مالیاتی : آنها معمولاً مالیات را پیش خرید می کردند و آن را از کشاورزان و رعایای حکومت می گرفتند و طبعاً در جریان گردآوری می کوشیدند تا سود هر چه بیشتری به چنگ آورند.
ج : نظامی گری : در این مورد آنان در تأمین تدارکات ارتش و تهیه تجهیزات نظامی فعالیت می کردند.
د: ضرب سکه : تأمین فلز مورد نیاز در بعضی حکومت ها از فعالیت های یهودیان به شمار می رفت.
ه: تأمین نیازهای مصرفی و زینتی دربارهای سلطنتی
و: فعالیت های دیپلماتیک و اطلاعاتی : به خاطر نفوذی که یهودیان / مارانوها در دربارها و پیوندهای بین المللی که با شبکه های خود در خاندان های حکومتگر داشتند بهترین وسیله برای فعالیت های دیپلماتیک به شمار می رفتند که برخی مواقع هم این کارکرد نوعی جاسوسی و خبرچینی به شمار می رفت. (10)
از گذر همین روابط بود که یهودیان / مارانوها ثروت کلانی به دست آوردند و روز به روز بر اقتدار و نفوذ خود در میان حکومت ها افزودند در حالی که از طرف دیگر و به واسطه شبکه مالی به هم پیوسته و بین المللی خود، کم کم به عنوان قدرتی موازی در کنار حکومت ها به حساب می آمدند و در بسیاری از مواقع در اصل حکومت ها را به زیر سلطه خود در آوردند.
ادامه دارد...
مقالات مرتبط:
قسمت قبلی این مقاله : سه نظریه در مورد پیشینه فراماسونری (2)
قسمت بعدی این مقاله : آغاز شکل گیری فراماسونری
پی نوشت ها:
1. این نظریه با روش تقیه که در اسلام مطرح است تفاوت های بنیادی دارد.
2. inquisition - تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
3. شهبازی عبدالله، ج2 ص 53 - لازم به ذکر است که مسلمانانی هم که به خاطر شرایط سخت به وجود آمده بوسیله حمله مسیحیان دین خود را پنهان می کردند «مور» به معنی حقیر و پست نامیده می شدند.
4. به معنای نخبه سالاری دودمانی - معادل پلوتوکراسی، منظور از الیگارشی یهودی را می توان همان اتحادیه خاندان های شریک و درگیر در غارت گریهای ماوراء بحار دانست که در مرکز اروپا شکل گرفت و نیز باعث شکل گیری بزرگ ترین امپراتوری مستعمراتی تاریخ معاصر شد. برای اطلاعات بیشتر نک شهبازی عبدالله، ج 1 ص 11 به بعد.
5. نویهض عجاج، ص 522.
6. شهبازی عبدالله، ج 2، ص 65.
7. شهبازی عبدالله، ج 2، ص 11.
8. کتابی فقهی، تفسیری که جایگاه مهمی در میان یهودیان دارد. این کتاب به خاطر محتوای منحصر به فرد خود در ضدیت با سایر ادیان و غیر یهود به صورت عمومی و آزاد منتشر نمی شود. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به سلمان قاسمی، ردپای سامری، صص 90- 81.
9. کهن ابراهام، گنجینه ای از تلمود، ص 140.
10. شهباری عبدالله، ج 2، ص 155.
منبع: قاسمی، سلمان؛ یهودیان بنی اسرائیل و فراماسونری، اصفهان: کیاراد: بصائر، چاپ اول
منبع : حرف آخر