0

رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

فرهنگ و سبک زندگی شیطانی

خبرگزاری فارس:رسانه‌های بیگانه‌ی فارسی‌زبان با برداشت‌های افراطی از فرهنگ غرب نه تنها به دنبال تحکیم ارزش‌های مشترک فرهنگی بشریت نیستند بلکه به عنوان میدان‌دار ارزش‌های غربی با زیر پا گذاردن هر اخلاقی به نام محدودیت و سنت، نوع خاصی از سبک زندگی را دنبال می‌کنند که می‌توان آن را فرهنگ و سبک زندگی شیطانی نام‌گذاری کرد.

خبرگزاری فارس: فرهنگ و سبک زندگی شیطانی

از فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده است که مجموع آن‌ها متجاوز از 250 تعریف هستند. بعضی از این تعاریف مفهوم عام و برخی دیگر مفهوم خاصی از این واژه را به دست می‌دهند؛ اما در نگرشی کلی، فرهنگ به معنی ادب، تربیت، دانش، علم و معرفت، آداب و رسوم و هنرها و سنت‌های مخصوص یک جامعه است که در طول سالیان دراز در وجود آن‌ها شکل گرفته و واژه‌ی انگلیسی معادل آن «Culture» است.

به عبارت دیگر، فرهنگ، حقیقت و هویت معنوی ملت‌هاست که ساختار کیفی زندگی یک ملت را مشخص می‌کند؛ به گونه‌ای که زندگی کمّی و مادری او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در تعریف فرهنگ اسلامی گفته‌اند فرهنگ اسلامی مجموعه‌ای از اعتقادات و اصول اسلامی، آداب و رسوم، اخلاق و ارزش‌ها و قوانین است که از وحی سرچشمه گرفته شده است. در هر فرهنگ و جامعه‌ای، اصول خاصی به عنوان هنجار و فرهنگ آن ملت مطرح شده است که ممکن است در فرهنگ و جامعه‌ای دیگر ضدفرهنگ تلقی شود؛ اما در این بین برخی از اصول فرهنگی جهان‌شمول هستند.

در ارزیابی کلی رسانه‌های بیگانه‌ی فارسی‌زبان باید اعتراف کرد که آنان با برداشت‌های افراطی از فرهنگ غرب به دنبال تحکیم ارزش‌های مشترک فرهنگی بشریت نیستند. در نگاه این رسانه‌ها نوعی از فرهنگ تبلیغ می‌شود که حتی بسیاری از رسانه‌های غرب در انعکاس آن بیم دارند.

برای مثال، صداقت و احترام به پدر و مادر در تمامی فرهنگ‌ها بارها به عنوان ارزش ستایش شده است. در تمامی فرهنگ‌ها طلاق امری نامطلوب در نظر گرفته می‌شود. طلاق، چه در نگرش‌های اسلامی و چه در نگرش‌های غربی، امری تهدیدکننده برای ثبات روانی جامعه در نظر گرفته می‌شود. با مد نظر قرار دادن اشتراک‌ها و تفاوت‌های فرهنگی مورد اشاره، در بحث تفاوت‌ها، شاید کار چندانی جز مد نظر قرار دادن این تفاوت‌ها در برخورد با فرهنگ‌های دیگر، نتوان انجام داد؛ اما در بُعد تقویت ارزش‌های مشترک میان ملت‌ها، به ویژه اصول اخلاقی و فرهنگی مشترک، می‌توان کارهای زیادی انجام داد.

در این بُعد، رسانه نقش تعیین‌کننده‌ای را بر عهده دارد. رسانه‌ها می‌توانند با تقویت میراث مشترک فرهنگی و تمدنی بشریت به گسترش پیوندهای جهان‌شمول میان افراد و اعضای جامعه‌ی جهانی همت گمارند. شاید اگر جامعه‌ی بین‌الملل و این رسانه‌ها، به جای اصرار بر اصول غیرمشترکی چون اعلامیه‌ی حقوق بشر که بیشتر برگرفته از منافع سیاسی و هویت فرهنگی تمدن باختر است، بر اصول مشترک میراث فرهنگی بشری چون حمایت از تحکیم بنیان‌های خانواده تأکید می‌ورزید، اوضاع و احوال انسان قرن 21 از این بهتر بود.

شوربختانه رسانه‌های غربی و حاکمان این کشورها، به علت نگاه و برداشت‌های سلطه‌گرایانه از فرهنگ، هیچ گاه به دنبال رسیدن به زبان مشترک نیستند. در نگاه این گروه، تبدیل فرهنگ به صنعتی اقتصادی و آنچه سبک زندگیِ مبتنی بر مصرف‌گرایی خوانده می‌شود هدف قرار داده شده است. در این نگاه، فرهنگ ابزار رسیدن به سلطه‌ی اقتصادی و پر کردن جیب کارتل‌های چندملیتی است. با عنایت به این راهبرد کلان در مورد جوامع بشری، حال باید دید که رسانه‌های وابسته به این نگرش سودمحور برای کشور ما چه راهبردی را اتخاذ کرده‌اند؟ به راستی فرهنگ تبلیغی این رسانه‌ها به دنبال رسیدن به زبان مشترک بشری است یا به دنبال نهادینه کردن سلطه‌ی فرهنگی و اقتصادی در جامعه‌ی ایران؟

به باور نگارنده، حکایت برنامه‌سازان فعال در رسانه‌های بیگانه‌ی فارسی‌زبان حکایت غم‌باری است. در ارزیابی کلی برنامه‌های این رسانه‌ها باید اعتراف کرد که آنان با برداشت‌های افراطی از فرهنگ غرب به دنبال تحکیم ارزش‌های مشترک فرهنگی بشریت نیستند. در نگاه این رسانه‌ها نوعی از فرهنگ تبلیغ می‌شود که حتی بسیاری از رسانه‌های غرب در انعکاس آن بیم دارند. از منظر این شبکه‌ها، هر آنچه برای انسان شادی و آزادی بی‌قید و شرط را فراهم کند اصل است. در این رهیافت، با نگرشی افراطی به مفاهیم مکتب لیبرالیسمِ فایده‌گرا، بی‌قیدی و اعتلای مادی در زندگی هدف قرار داده شده است. این نوع نگاه را می‌توان در تمامی رسانه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان مشاهده کرد.

در این نگرش بسیاری از موارد، که هیچ گونه همراهی با فرهنگ ایرانی (حتی دوره‌ی پیش از اسلام) ندارند، به نام بخشی از هویت تاریخی جامعه‌ی ایرانی جعل و به خورد مخاطب داده می‌شود. اعجاب‌آور آنکه در پاره‌ای از موارد، برای آن سند هم جعل می‌شود. نکته‌ی تأسف‌بار آنکه گردانندگان این گونه رسانه‌ها چنان در سرسپردگی و وادادگی در برابر فرهنگ غرب پیش می‌روند که فتحعلی آخوندزاده و احمد کسروی هم در مقابل آن‌ها کم می‌آورند!

برای مثال، وقتی بی‌بی‌سی فارسی با افتخار از کارخانه‌ی آبجوسازی باراک اوباما و شراب مخصوص رئیس‌جمهور آمریکا به افکار عمومی، برای آنچه احترام به گردش آزاد اطلاعات می‌خواند، گزارشی مفصل تهیه می‌کند، به عمق وادادگی گردانندگان انگلیسی‌شده، اما به ظاهر ایرانی این شبکه پی خواهیم برد. این تجلی از دمکراسی و گردش آزاد اطلاعات در حالی است که در همین رسانه‌ها در موارد بی‌شماری گردش آزاد اطلاعات نادیده گرفته می‌شود. در این رسانه‌ها، به ویژه آنجا که پای منافع راهبردی غرب در میان باشد، سانسور و تحریف به امری عادی بدل شده است.

از منظر این شبکه‌ها، هر آنچه برای انسان شادی و آزادی بی‌قید و شرط را فراهم کند اصل است. در این رهیافت، با نگرشی افراطی به مفاهیم مکتب لیبرالیسمِ فایده‌گرا، بی‌قیدی و اعتلای مادی در زندگی هدف قرار داده شده است. این نوع نگاه را می‌توان در تمامی رسانه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان مشاهده کرد.

برخی خوانندگان نزدیک به این رسانه‌ها بارها ترانه‌هایی را در قالب ملی‌گرایی و فرهنگ و تاریخ ایران ارائه کرده‌اند که در ظاهر و باطن کم‌ترین نزدیکی را به فرهنگ چند هزار ساله‌ی این کشور ندارند. حال باید پرسید به راستی در کجای شاهنامه برهنگی زن ارزش تلقی شده است یا اینکه در کجای کتب تاریخی مربوط به دوره‌ی پیش از اسلام بی‌عفتی و روابط آزاد پیش از ازدواج مورد تأکید قرار گرفته است؟

باید از گردانندگان این گونه شبکه‌ها پرسید که به چه علت و بر اساس کدام ارزش خبری مسئله‌ی فرمول شراب رئیس‌جمهور آمریکا یا بحث تظاهرات چند همجنس‌گرا برای مخاطب ایرانی به این شکل پررنگ در این رسانه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند؟ آیا در پشت پرده، بی‌قیدی و وارد کردن هرزگی به جامعه‌ی ایران دنبال نمی‌شود؟ به راستی به چه علت نوعی وحدت رویه در ترویج بی‌قیدی فرهنگی در تمامی این شبکه‌های مدعی ایرانی‌گرایی، که در ظاهر خود را در پیش چشمان من و شما در تضاد با هم تعریف می‌کنند، دیده می‌شود؟

به باور نگارنده، رسانه‌هایی چون «من‌وتو» و «بی‌بی‌سی فارسی» با ترویج این نگاه افراطی از لیبرالیسم، کاری کرده‌اند که این روزها به راحتی می‌توان ادعا کرد آن‌ها نه تنها ارزش‌های سبک زندگی اسلامی، بلکه اصول اخلاقی مورد پذیرش لیبرالیسم غربی را به گونه‌ای آشکار نقض می‌کنند. در نگاهی تاریخی، درمی‌یابیم که این برداشت‌های افراط‌آمیز و تحریف‌شده از فرهنگ غرب، پس از مشروطه، بسیاری از غرب‌زدگان وطنی ایران را اسیر خود کرده است. به باور برخی جامعه‌شناسان، غرب‌زدگان ما در عمل نه اسلامی عمل می‌کنند و نه غربی. در این نگاه، انسان‌محوری افراطی و بی‌قیدی تنها چیزی است که این افراد و رسانه‌هایشان برای جوانان و خانواده‌های ایرانی به ارمغان می‌آورند.

در بُعد رسانه‌ای حاکمیت این نگاه در رسانه‌هایی چون «من‌و‌تو»، که سرگرمی را هدف برنامه‌های خود برای مخاطب ایرانی قرار داده‌اند، به وضوح نمایان است. برای مثال، همان گونه که می‌دانیم، عفت و پاکدامنی در تمامی فرهنگ‌ها امری ستودنی است؛ اما در فرهنگ مورد نظر گردانندگان «من‌وتو» عفت و حوادث نامبارکی چون طلاق چندان مهم نیست، چرا که آنچه مهم است شادی من است. در این نگاه کودکان طلاق و مشکلات ناشی از آن با رابطه‌ی مشروع و نامشروع دیگر قابل حل است!

رسانه‌هایی چون «من‌وتو» و «بی‌بی‌سی فارسی» با ترویج نگاه افراطی از لیبرالیسم، کاری کرده‌اند که این روزها به راحتی می‌توان ادعا کرد آن‌ها نه تنها ارزش‌های سبک زندگی اسلامی، بلکه اصول اخلاقی مورد پذیرش لیبرالیسم غربی را به گونه‌ای آشکار نقض می‌کنند.

اگر بخواهیم موشکافانه و جامعه‌شناسانه به قضیه نگاه کنیم، امروز ما با افرادی به عنوان میدان‌دار ارزش‌های غربی در این رسانه‌ها مواجه هستیم که کم‌ترین اعتقادی به معدود اصول اخلاقی متفکران مکتب لیبرالیسم اولیه ندارند. در این نگاه با زیر پا گذاردن هر اخلاقی به نام محدودیت و سنت، نوع خاصی از سبک زندگی دنبال می‌شود که می‌توان آن را فرهنگ و سبک زندگی شیطانی نام‌گذاری کرد.(*)

* رضا عابدی گناباد، دانشجوی دکترای علوم سیاسی

منبع: برهان

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 27 آبان 1392  7:00 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

وارونه نمایی غرب از زندگی واقعی مردم ایران

 

در نظریه بازنمایی، اصل سلطه و هژمونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ رسانه ای که اقدام به بازنمایی می نماید به دنبال غیریت سازی و همچنین اعمال سیطره و سلطه خود است. در فرهنگ عامه غرب مدرن، اسلام و ایران به عنوان منبع خشونت و وحشت و عدم آرامش در خود و برای دیگران معرفی شده است.این فعالیت ها عموماً از طریق رسانه ها و دستگاه های امپریالیسم رسانه ای صورت گرفته است.

 

یکی از گونه های فعالیتی رسانه های غرب علیه متن زندگی ایرانی و اسلامی کشورمان و ایجاد سبک زندگی غربی این است که نوعی از «بازنمایی» با انگاره های منفی ایجاد کنند که هم در میان مردم کشورمان حس نفرت از زندگی در پرتو احکام اسلام و انقلاب را پوشش دهند و هم نوعی تصویر کلیشه ای در این زمینه پدید آورند که جهانیان با آن زندگی مردم ایران را در ذهن خود تصویرسازی کنند.

سبک زندگی اسلامی ایران در تقابل با سبک زندگی غربی

سبک زندگی اسلامی ایران در تقابل با سبک زندگی غربی

سابقه تاریخی

 

در گذشته تاریخی رسانه های غرب به مردم شرق همواره این نگاه وجود داشته است که زندگی در شرق همراه با نوعی بیگانگی با تمدن، فاصله داشتن از صفات فاضله انسانی، وحشی گری، شهوانیت در زندگی، زندگی تاریک و عقب مانده می باشد. درباره ایران نیز این رسانه ها کوشیده اند که رابطه فقر، فلاکت و بدبختی و زندگی جاهلانه را منتسب به انقلاب اسلامی کنند. این در حالی است که از گذشته سیاه و تاریک و ظلم و ستم دوران شاهنشاهی یک تصویر نیز نشان نمی دهند.رسانه های غربی تلاش می کنند که معانی ای مبتنی بر کلیشه های تاریخی و فرهنگی و در امتداد حفظ سیطره فرهنگی و تاریخی غرب بر مردم مسلمان کشورمان ارائه کنند. رسانه های استعماری که مهم ترین حوزه درگیری علیه انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته بوده اند، زندگی در ایران را به مانند زندگی در یک بیابان فضایی به تصویر می کشند که فاصله فراوانی با زندگی انسانی در کره زمین دارد

 

تعریف بازنمایی رسانه ای

 

بازنمایی در گستره عمومی به این پرسش های اساسی اشاره دارد که «چه مطالبی» باید برای انعکاس انتخاب شوند و چگونه به مخاطب عرضه شوند؟ (دالگرن، ۱۳۸۰: ۸۲)«بازنمایی»، تولید معنا از طریق چارچوب های مفهومی و گفتمانی است. یعنی آنچه که ما به آن واقعیت می گوییم در قالب این بازنمایی صورت گرفته است و خارج از این «بازنمایی» واقعیتی دیگر متصور نیست. به عقیده «استوارت هال» هیچ چیز معناداری خارج از گفتمان وجود ندارد و گفتمان نوعی زبان یا نظام بازنمایی است که از لحاظ سیاسی و اجتماعی بسط می یابد تا مجموعه ای منسجم از معانی را درباره یک حیطه موضوعی مهم، تولید و توزیع کند.(معتمدنژاد، ۱۳۸۵: ۳)

 

راهبردهای سیاست بازنمایی

 

یکی از راهبردهای سیاست بازنمایی، کلیشه سازی است که مردم را تا حد چند خصیصه یا ویژگی ساده فرو می کاهد. سه بعد کلیشه سازی چنین است:

 

1- ساخت دیگر بود یا غیریت و طرد؛ رسانه های غرب همواره کوشیده اند شرقی ها و به ویژه مسلمانان را به عنوان دگر یا غیرخودی غرب به تصویر بکشند.

 

2- کلیشه سازی و قدرت؛ فوکو کلیشه سازی را نوعی بازی قدرت/ معرفت می نامد. کلیشه سازی مردم را طبق هنجارها طبقه بندی و افراد طرد شده را به عنوان «دیگری» یا غیرخودی فرض می کند. کلیشه سازی شیوه مرسوم گروه های حاکم است که تلاش می کند کل جامعه را طبق دیدگاه نظام ارزشی، احساسات و ایدئولوژی خود شکل دهند. (معتمدنژاد و مهدی زاده، ۱۳۸۵: ۶)

 

3- نقش تخیل؛ در غرب رسانه ها، اسلام را به عنوان خطر و تهدیدی برای جوامع غربی و مسلمانان را به عنوان متحجر، افراطی و جنگ طلب به تصویر می کشند. جنبش های احیاگری اسلامی تحت عنوان سازمان های تروریستی و بنیادگرا نامگذاری می شوند. در بازنمایی جهان اسلام از طریق کلیشه های شرق شناسانه، اسلام نوعی تهدید یا چالش برای غرب محسوب می شود. (سعید، ۱۳۷۹: ۱۶)

 

منطق بازنمایی رسانه ای علیه سبک زندگی ایران

 

در نظریه بازنمایی، اصل سلطه و هژمونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا رسانه ای که اقدام به بازنمایی می نماید به دنبال غیریت سازی و همچنین اعمال سیطره و سلطه خود است. در فرهنگ عامه غرب مدرن، اسلام و ایران به عنوان منبع خشونت و وحشت و عدم آرامش در خود و برای دیگران معرفی شده است.این فعالیت ها عموماً از طریق رسانه ها و دستگاه های امپریالیسم رسانه ای صورت گرفته است و آنها به گفته اینگلیس سه مرتبه و رویه را در ارتباط همگانی ضروری می دانند:

 

1- مراتب و رویه های دلالت شامل تمام فعالیت های اجتماعی نمادین و معنادار

 

2- مراتب و رویه های تولید، شامل تمام فعالیت های خلاقانه در زمینه ارتباطات

 

3- مراتب و رویه های قدرت، ناظر به دستکاری(Manipulation)

 

افکار و آگاهی ها توسط رسانه های جمعی(اینگلیس، ۱۳۸۰: ۱۲۵-۱۲۳)

 

اکنون شکل ارتباطی قدرت از سه شکل پسین آن قدرتمندتر به نظر می رسد و از این حوزه شاهد اعمال سیطره علیه سبک زندگی اسلامی و ایرانی می باشیم.

 

تامپسون چهار شکل از قدرت را شناسایی کرده است: ۱) قدرت اقتصادی؛ ۲) قدرت سیاسی؛ ۳) قدرت قهری؛ ۴) قدرت نمادین(تامپسون، ۱۳۸۰: ۲۶-۱۹)

 

قدرت نمادین که شکل چهارم از قدرت است، به نوعی نرم و حتی غیرملموس است و به دنبال ایجاد تحول در سبک زندگی است. این قدرت اگرچه از منابع نظامی و فیزیکی کمتری برخوردار است، اما می تواند اثرات جبران ناپذیری در ایجاد سبک زندگی مادی داشته باشد، بر همین مبنا ایالات متحده برای استفاده از این قدرت نمادین با تأکید و تکیه بر بازنمایی و قدرت رسانه ای سیاست شبکه سازی خود را در درون و بیرون ایران افزایش داده است.

 

پیش فرض های مشروعیت بازنمایی ایران در غرب

 

رسانه های غرب چند پیش فرض از جمهوری اسلامی ایران دارند و بر مبنای این پیش فرض ها به بازنمایی ایران می پردازند.

 

1) جمهوری اسلامی ایران یکی از منابع قدرت جهانی از لحاظ منابع انسانی، عقیدتی و راهبردی است.

 

2) انقلاب اسلامی قدرت ایجاد قطب های قدرت در منطقه را داراست.

 

3) زندگی و ارزش های زندگی ایران نشئت گرفته از فرهنگ اسلام و در تقابل با ارزش های تمدنی غرب است که جمهوری اسلامی این توان را دارد که سبک زندگی غربی را با صدور ارزش ها مورد تهاجم قرار دهد.

 

4) جمهوری اسلامی چالش تمدنی، سیاسی و اجتماعی برای غرب است.

 

5) قوانین و نهادهای جمهوری اسلامی ایران قصد کوتاه آمدن از سیاست های گذشته خود و کنار آمدن با ارزش های مسلط غربی را ندارد.

 

ویژگی های بازنمایی ایران در رسانه های غربی

 

- تصویر ذهنی: مبانی مقابله با سبک زندگی ایرانی – اسلامی و ارائه سبک زندگی غربی را باید تصویرسازی نامید، زیرا غرب که از قدرت سبک زندگی انقلاب اسلامی و ارائه این الگو به نظر نگران می رسد در صدد است که اولاً اجازه شکل گیری این الگو را ندهد و ثانیاً درصدد به انحراف کشاندن آن و ایجاد ترس و هراس از آن برای اجتناب از پیوند با آن بر آمده است.تلاش های غیرتعاملی که در این زمینه صورت می گیرد حاکی از آن است که تصاویر گزینش شده، ساختگی و حتی کاریکاتوری از زندگی در ایران برای مخاطبان رسانه های غربی تولید و توزیع می شود که ممکن است با واقعیات موجود در ایران برای مردم خودشان نیز بیگانه و غیرقابل درک باشد.

 

زندگی خوب : بد: آنچه که در رسانه های غربی از زندگی در اسلام نشان داده می شود، گاه گاه یک حکایت و استاندارد دوگانه دارد، زیرا از یک جهت زندگی مسلمانان غیرتمندانه و بالعکس زندگی برخی از نظام های سیاسی همراه با آمریکا همراه با یک شکوه و جلال برای مخاطبان نمایش داده می شود. از سوی دیگر زندگی مردم ایران به گونه ای متروک و معیوب نشان داده می شود که گویی از زندگی انسانی فرسنگ ها فاصله دارد. آنها در این سبک زندگی درصدد هستند که ناتوانی ایران و نظام اسلامی را در ایجاد یک زندگی همراه با کرامت مطرح کرده و آن را مسئله دار کنند. در این بخش زندگی در ایالت های آمریکایی خلیج فارس مانند امارات، قطر با یک سبک زندگی اسلامی در مقابل سبک زندگی در ایران عرض اندام کرده و نظریه سیاسی انقلاب را با این سوال مواجه می کند که علت گریز مردم ایران و مهاجرت به کشورهای حاشیه خلیج فارس چیست؟ این در حالی است که یکی از بازارهای تجاری و فعالیت های بازرگانی ایرانیان از گذشته از طریق کشورهای هم جوار بوده است.

 

- اصل تقبیح: یکی از گفتمان های حاکم بر رسانه های غرب زیر سوال بردن عدالت و کرامت انسان در زندگی اجتماعی ایران است، آنها در تلاشند که زندگی در پرتو احکام اسلامی را ناموفق جلوه دهند و عدالت و کرامت اسلامی را به سخره بگیرند که در این راستا با نشان دادن شکاف فقیر و غنی و عدم عدالت اجتماعی و از جانب دیگر حمایت از متعرضان به نوامیس مردم، حمایت از گروه های اخلالگر اقتصادی و اجتماعی به دنبال این هستند که القا کنند الگوی اسلامی و ایرانی، الگویی ناموفق است.

 

آگهی خشونت ورزی

 

افزایش خشونت های خانوادگی امروزه یکی از بحران هایی است که به دلیل عدم تفاهم، کاهش گفتارهای عاطفی و فراموشی اهداف زندگی در زندگی بشر روز به روز در حال گسترش است. این نوع خشونت ها در جوامع غربی که ناپایداری بیشتری از زندگی در آن مشاهده می شود به شکل سرسام آوری دیده شده است و آمارهای جهانی آمریکا را رکورددار میزان خشونت های خانوادگی معرفی کرده اند، اما با این حال رسانه های غربی با بازنمایی آیات قرآن، قوانین شرعی، قوانین دادگاه ها و حتی نظرات رهبران سیاسی کشورمان به دنبال آن هستند که زندگی در ایران را در قالب یک زندگی بدون امنیت و آسایش و ریسک پذیری بسیار بالا اعلام کنند.

 

بزرگنمایی خطر سبک زندگی ایران برای غرب

 

یکی از محورهای اصلی رسانه های غربی برای ایران هراسی، بزرگنمایی خطر سبک زندگی ایران برای جهان و غرب است. آنها از تفنگ های آب پاش کودکان، رانندگی با سرعت زیاد در اتوبان های تهران، آدم ربایی ها، بمب گذاری ها حتی در کشورهای خارجی برای ایران داستان های مهیج می نویسند که گویا زندگی ایرانی براساس انتحار و خطر بسیار بالا هم برای خود مردم ایران و هم برای سایر مردم جهان در جریان است. آنها از این مقدمه حتی استفاده می کنند و فعالیت های هسته ای صلح آمیز را نیز در حالت صلح جویانه اش تهدیدآمیز قلمداد می نمایند.در بازنمایی غرب از نوع زندگی در ایران اسلام را به دو دسته و از هم تفکیک می کنند. اسلام به عنوان دین شخصی و اسلام به عنوان دکترین سیاسی. آنها با اسلام به معنای دومی که برای آن ساخته اند، می جنگند.

 

دامن زدن به شکاف نسل ها

 

شکاف نسل ها یکی از واقعیت های جامعه شناسی و روانشناسی تمامی جوامع است و در هر جامعه ای با توجه به امکانات و فرصت ها نسلی رشد می کند که دارای سطح فکر، توقعات و انتظارات متفاوتی است؛ اما با این حال گویا فقط در ایران شکاف نسلی وجود دارد، از این رو رسانه های غربی با دامن زدن به این گونه از شکاف به دنبال این هستند که این انگاره را القا کنند که نسل های دوم و سوم از ارزش های انقلابی نسل اول فاصله گرفته اند و سبک زندگی ای متفاوت از سبک زندگی اسلامی برای خود برگزیده اند.

 

متهم به ارتجاع و واپس گرایی

 

ارائه یک تصویر ارتجاعی و عقب مانده از زندگی اجتماعی در ایران یکی دیگر از روش های بازنمایی رسانه های غربی از سبک زندگی در اسلام است. در این فعالیت، تلاش شده است که هر گونه از قوانین و تصمیمات مسئولان نهادهای نظام برای زندگی اجتماعی و سیاسی را نوعی واپس گرایی و ارتجاع معرفی کنند و فاصله آن را با ارزش های دنیای پسامدرنیته بسنجند. در رسانه های غربی این گونه تصمیمات را ناشی از آیین کهن اسلام تبلیغ می کنند و می گویند این تصمیمات قابلیت تطبیق با زمان فعلی را ندارند. ارائه چنین تصویری به آنها کمک خواهد کرد که در ارائه سبک جدید از زندگی با قابلیت های دنیای جدید توفیقاتی را هرچند برخلاف خاستگاه اجتماعی کسب کنند.آنها همچنین به دنبال القای این مطلب هستند که به القای ناسازگاری حقوق طبیعی انسان و انقلاب اسلامی بپردازند. آنها این باور را تقویت می کنند که آموزه های اسلامی منسوخ شده و غیر اسلامی هستند. این باورها در کشورهای اسلامی دیگر کنار گذاشته شده اند، ولی جمهوری اسلامی ایران به استفاده از آن احکام گرایش دارد.

 

سبک زندگی غیر مردم سالار

 

در سبک زندگی رابطه مردم و حاکمیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا از این طریق مردم، هم توان دخالت در سرنوشت خود را دارند و هم حقوق اساسی خود را نیز به دست می آورند. باوجود اینکه دموکراسی در غرب بیش از آنکه یک فعالیت واقعی برای تأمین حقوق اساسی ملت باشد یک مسابقه بین کمپانی ها و شرکت های سرمایه داری است و تمام هزینه های انتخاباتی این کارزارهای انتخاباتی توسط این شرکت ها تأمین می شود و چنین امری آنگونه واضح و مشخص است که مثلاً شرکت های اسلحه سازی در انتخابات آینده از چه رئیس جمهوری حمایت می کنند؟! اما مردم ایران به صورت مستقیم نمایندگان خود را به مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و مجلس خبرگان می فرستند. رسانه های غربی، یکی از مهم ترین فعالیت های رسانه ای خود را برای ایجاد تشکیک در تأمین حقوق ملت در سبک زندگی اسلامی دانسته و علیه آن فعالیت قدرتمند رسانه ای کرده اند. در سبک زندگی مورد تبلیغ آنها فرایند مردسالار زندگی، دموکراسی غربی و رضایت آنها از زندگی و همچنین افزایش امید به زندگی را به دنبال دارد.

 

کلیشه سازی احکام اسلامی

 

اتهام نقض حقوق بشر و به ویژه بی توجهی اسلامی به حقوق زنان، از جمله راهبردهای بازنمایی در یک زندگی اسلامی در رسانه های غربی است. آنها با ایجاد جنجال رسانه ای در فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان به نوعی زندگی محکومانه در مورد زندگی همراه با کرامت و عفت زن می اندیشند. در سبک زندگی ترویجی رسانه های غرب، زن به عنوان یک کالا، ابزار و حتی وسیله تبلیغی دارای کرامت معرفی می شود، اما یک زن عفیف که حاضر نیست شهوات مالی و جنسی قدرتمندان را برآورده سازد به عنوان نمادی از محکومیت به آن نگریسته می شود و طرح مقابله با آن در قالب بازنمایی و ایجاد فشار روانی مضاعف نوشته می شود.

 

فرهاد مهدوی / بصیرت

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 27 آبان 1392  7:01 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

reza

با شکست پروژه حمله مستقیم به اسلام‌گرایی، و کلید خورد پروژه طرح گزینه‌های بدیل، نوع مواجهه نظام سلطه با ایران اسلامی متفاوت شد. در این مدل، با ایجاد دوگانه مسلمان خوب-مسلمان بد تلاش شد، تا با زدن لکه ننگ و برچسب‌هایی نظیر بنیادگرا، اصولگرا و…. به تخریب دستاوردهای اسلام ناب همت گماشته شود. پروژه‌ای که تحت عنوان اسلام میانه رو، اسلام دموکراتیک مدنی و….. کلید خورد، ضمن تخریب اعمال اسلام‌گرایان تلاش کرد، تا با تند و افراطی نمایش دادن آنان، گزینه‌ای معتدل را به حای آنان مورد نمایش قرار دهد. آن چه به‌عنوان مشت نمونه خروار به‌وسیله چریل بنارد در «اسلام دموکراتیک مدنی» طرح شد، این بود: به زیر سؤال بردن تفسیر بنیادگرایان از اسلام و علنی کردن اشتباهات آنان؛ تشویق روزنامه‌نگاران به بررسی و تحقیق در خصوص موضوع‌های فساد، ریا کاری، تزویر و بی‌بندوباری در محافل بنیادگرایان، تخریب پیامدهای رفتارهای بنیادگرایان، دامن زدن به اختلافات آنان (ص ۱۹)، مشروعیت زدایی از افراد و نگرش‌های پیوند خورده با اسلام سیاسی(ص ۱۲۰)، ایجاد و تبلیغ الگویی برای اسلام میانه‌رو از طریق معرّقی و کمک فعالانه به کشورها یا مناطق یا گروه‌های با دیدگاه میانه (ص ۱۲۱)

تخریب تصاویر و سمبل‌های جمهوری اسلامی و تبدیل نقاط قوت به نقاط ضعف

در کنار این پروژه بین‌المللی در فضای داخلی نیز ضمن تسری دادن این الگوها تلاش شد، تا ضمن تخریب قرائت پساانقلابی از تاریخ معاصر و انقلاب و مسائل مختلف، مبناهای شکل‌گرفتهٔ نظام جمهوری اسلامی مورد تزلزل قرار گیرد. ضمن بدیل سازی از نقاط قوت نظام، آن‌ها را تبدیل به نقطه‌ضعف یا تبلیغات دروغین کند، و از سوی دیگر چهره‌ای فاسد از جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد. حسین بشیریه، (ضد انقلاب خارج نشین، استاد پیشین دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران و یکی از هدایت‌کنندگان تئوریک جریان تجدیدنظرطلبی دهه شصت و هفتاد) در میانه فتنه هشتاد و هشت با تأکید بر این مسئله از ضرورت شکستن اسطوره‌های جمهوری اسلامی سخن گفته بود. این رویکرد ضمن ایجاد بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت، امید و تلاش برای آینده را از بین می‌برد.

تقسیم نظام به تندرو و کندرو و معتدل ضمن نفی اساس نظام با همه این تقسیم‌ها

این برنامه، رویکردی  دوگانه و متناقض نما نیز به دنبال دارد. از یک سو تلاش می‌شود تا با تقسیم مسئولین و چهره‌های نظام به تندرو و کندرو و معتدل و…. در درون نظام اختلاف ایجاد شود، و در موقع حساس از چهره‌هایی که لازم می‌دانند حمایت می‌کنند. اما در گامی دیگر و عمومی‌تر همه این چهره‌ها و اختلافاتی که حتی خود آن‌ها در یک طرف حامی به حساب می‌آیند یک کاسه به حساب جمهوری اسلامی و کج کارکردی آن ریخته شده، و با زدن همه این چهره‌ها به اصل جمهوری اسلامی حمله می‌آورد. با این اوصاف با توجه به جبهه‌بندی داخلی که در جاهایی هم به‌صورت حقیقی رنگ حق و باطل می‌گیرد، فضایی ایجاد می‌شود که در تقابل این فضا و نقد در فضای عمومی در نهایت چهره‌های درون نظام با یکدیگر درگیر شوند و مردم به‌صورت کلی به‌نظام بی‌اعتماد شوند.

ساختن اسطوره‌ای به نام ایران قبل از انقلاب

علاوه بر اختلاف اندازی و زدن اصل نظام دراین‌بین، در تداوم تخریب اصل الگوی نظام و مبانی و تصاویر شکل‌دهنده آن، تلاش می‌شود تا ایران قبل از انقلاب در مقابل ایران پساانقلاب به‌عنوان دوره‌ای سفید و بی‌اشکال یا بسیار کم اشکال معرفی شود، برای این کار نیز از انتشار تصاویر آرشیوی و ابتکارات مختلف و دست گذاشتن روی موارد کمتر مورد اطلاع در فضای ایران استفاده می‌شود.

بی بی سی فارسی و من و تو هدایت‌کنندگان خط ایجاد تردید

این راهبُرد به‌ویژه همزمان با انتخابات ریاست جمهوری و فتنه ۸۸ با راه‌اندازی بی بی سی فارسی و پس از آن با راه‌اندازی من و تو برای پر کردن خلأ نگاه منفی سنتی ایران به رسانه سلطنتی انگلیس BBC و رسانه‌های سیاست‌زده نظیر صدای آمریکا (VOA) و شبکه‌های ضد اخلاقی ناتوان از جذب مردم نظیر «فارسی وان» و «زمزمه» پر شود. خطی که ابتدا با مستندهای جنجالی بی بی سی فارسی و سپس مستندهای من و تو و برنامه‌های طنز، پی گرفته شد.

مستندهای بی بی سی که تلاش بر سیاه نمایی و رمزگشایی خالی از حقیقت از بعضی وقایع و موارد مربوط به سران نظام داشته و تلاش دارند سیمایی حاکی از دیکتاتوری، ساختار الیگارشیک از جمهوری اسلامی بازنمایی کرده و اختلافات بین سران نظام را دامن بزند.

اما شبکه من و تو که با محوریت پخش فیلم و سریال حرکت عمیق تری را برای تغییر سبک زندگی، جلب مخاطبین و رویکرد غیرمستقیم پی گرفته بود، بیکار نماند. با دست گذاشتن ر وی تاریخ معاصر و رژیم پهلوی در قالب چند مستند تلاش کرد تا از رژیم شاه یک رژیم ملی، مردمی و مخالف استعمار با دستاوردهای زیاد و به دنبال ترقی ایران بسازد مظلومیت ساختگی برای رژیم شاه به رخ بکشد. جشن های دو هزار و پانصد ساله  به‌عنوان یک اقدام ملی و میهنی تبیین شد و با سوگواری برای آن، خطی کلید زده شد که به‌زودی حتی در مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری و از زبان بعضی کاندیداها خروجی پیدا کرد. در این مستند یکی از برگزارکنندگان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله گفت: با برگزاری این جشن‌ها به پاسبورت ایرانی ارزش دادیم، و جشن های ۲۵۰۰ ساله هم سند پیشرفت کشور با حرکتی مردمی و تاریخی تبدیل شد . ضمن خدشه در حجاب به لحاظ دینی و قانونِی و تاریخی، همزیستی مسالمت‌آمیز باحجاب و بی‌حجاب در پیش از انقلاب ترسیم شد که با کج کارکردی های جمهوری اسلامی از بین رفته است. و در نهایت ، در جدیدترین اقدام با وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی از دیکتاتوری غرب‌زده و دست‌نشانده رضاخان، حکومتی ملی، میهنی، عامل آبادانی و پیشرفت و استقلال و ایستادگی ترسیم شد و  با نمایش آشفتگی قبل از او و سامان یافتن همه‌چیز در دوره او، دستاوردهای متعددی را با مرثیه‌خوانی بر رفتن او و برخوردهای صورت گرفته با او سامان داد.

در ضلع دیگر با برنامه های طنز با تمسخر سران و اصل نظام جمهوری اسلامی نیز تلاش کرد که ناکارآمدی، درگیری با مردم در مواردی مثل حجاب و ماهواره و فتنه ۸۸، پیگیری منافع کشورهای دیگر به‌جای منافع ملی، دزدی، شهرت‌طلبی و …. را در درون سران نظام به تصویر بکشد. و با برنامه های دیگر با نمایش به‌هم‌ریخته بودن داخل ایران و تکرار تلاش کرد، عمق استراتژیک فتح‌شده به‌وسیله جنگ نرم را در داخل کشور به رخ بکشد، الگوی سبک زندگی داخل را هم به نقد بکشد.

چه نباید کرد؟

  • سرگرم شدن به بازشناسی خط تبلیغی دشمن! و رویکرد تهدید محور نسبت به آن
  • رویکرد انفعالی و صرف پاسخ به شبهه‌های ایجادشده به‌وسیله دشمن
  • دامن زدن به اختلافات درون نظام و سران نظام و بازی در پازل تقسیم سران نظام به کندرو و تندرو
  • نفی دستاوردهای نظام به بهانه نقد رفتارهای غلط مثل اتفاقات مناظرات ۸۸ و مناظره سوم در انتخابات ۹۲ که اقدامات نظام در طول ۳۵ سال گذشته مورد نفی قرار گرفت.

چه باید کرد؟

  • توجه به الزامات دهه عدالت و پیشرفت و قرار گرفتن انقلاب در مرحله ایجاب
  • رویکرد هوشمندانه نسبت به جریآن‌های مسئله‌دار که هنوز تبدیل به معارض کامل نشده‌اند. بحثی که رهبری در مورد خلوص و وحدت گفتند قطب نمای مهمی است که ما نمی‌خواهیم رویکرد الک و حذف افراد با شاخص‌هایی تنگ را به‌کار ببریم، اما نیروهای خالص را باید زیاد کنیم. باید خط و مرزهای ما با بعضی نیروهایی که اعتقاد، ایستادگی یا التزام عملی‌شان به آ رمان‌های انقلاب کمتر از بقیه است مشخص شود، اما نباید به القای اختلاف درون نظام سرگرم شویم. مسائلی نظیر اقتصاد مقاومتی و حماسه اقتصادی محور حرکت های روزهای آتی است.
  • کارآمدی و پیشرفت نظام مهم‌ترین مسئله مورد خدشه است، باید علاوه بر جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی و حماسه اقتصادی و جستجوی مسیرهای میان بر و برای تحقق و تسری پیشرفت و عدالت و معنویت در کشور دستاوردهای جمهوری اسلامی در سازندگی کشور و پیشرفت به‌صورت ملموس و مردم فهم در قالب کارهای مختلف از بازخوانی‌های مکتوب تا مستند، نمایشگاه خیابانی و…. برای مردم ترسیم شود. ضعف جبهه انقلاب و کاندیدای انقلابی تر در انتخابات ۹۲ به همین ضعف در ارائه ملموس کارآمدی مقاومت و گفتمان انقلاب و اسلام ناب برای حل مسائل عینی زندگی مردم بود. باید این مسائل به‌صورت عینی تبیین شود، که ما چه چیزهایی را وابسته بودیم، از چه چیزهایی آزاد شدیم، چه هزینه و فرصت‌هایی در کوتاه‌مدت و بلندمدت به‌واسطه ایستادگی انقلابی برای ما ایجادشده است.
  • نمایش تیرگی‌ها، عدم توازن‌ها، آثار سوء وابستگی، ناکارآمدی بلندمدت، مبانی و نتایج فاسد گونه‌های مختلف اسلام آمریکایی و گونه‌های بدیل اسلام ناب در قالب‌هایی نظیر اسلام سلطنتی، اسلام میانه رو در ترکیه و مصر و مالزی، مستبدهای وابسته منطقه و…. در قالب های مختلف برای مردم. جشنواره عمار، حرکت های مردمی در مساجد و مدارس باید به‌صورت جدی روی مواردی ازاین‌دست، تمرکز کنند.
  • دفاع روشن‌فکران و غرب‌زدگان از مستبدهای وطنی نظیر رضاشاه نکته قابل تاملی است، «نوستالوژی خدابیامرز شاه» خود جزو بهترین وسیله‌ها برای نمایش تناقض ادعاهای آن‌هاست که باید به‌صورت جدی مورد سؤال و مطالبه قرار گیرد. نمایش تحریف های تاریخی جبهه دشمن یکی از راهکارهای خوب مقابله است. مثلاً استقلال و سازندگی رضاخان! البته باید توجه کرد که جبهه مقابل در این موارد بعد از مقاومت تا سرحد امکان و مشخص نشدن وقاحت، بلافاصله عقب‌نشینی می‌کند و می‌گوید منظور این است که مثلاً جمهوری اسلامی حتی از آن‌ها ناکارآمد است و هدف چیز دی کری است، که باید در این جا توجه کرد با زدن اسطوره‌ها، کل تلاش جبهه مقابل فر ومی.
  • مطالبه از رسانه‌ها و رسانه ملی و تولید محصول در راستای تاریخ انقلاب و دستاوردهای آن: آرشیوهای خوب استفاده‌شده در این فیلم‌ها باید مسیر مطالبه از مسئولین رسانه‌های ملی و مراکز تحقیقاتی مربوط به تاریخ انقلاب را نسبت به کم کاری های سال های گذشته باز کند. چرا باید به دلیل تنگ‌نظری و دشوار کردن راه‌دست‌یابی به آرشیوها و عدم پخش و به‌کارگیری آن‌ها در صدا و سیما راه برای تحریف آن به‌وسیله ضد انقلاب باز شود؟ مگر نه این است که رهبر انقلاب مطالبات مختلفی ازاین‌دست جلوی صدا و سیما گذاشته‌اند که مورد مطالبه فضای رسانه‌ها، تشکل های دانشجویی و مردم قرار نمی‌گیرد. نظیر ساختن فیلم های با محتوای غنی برای معرفی حکومت های قبل از انقلاب، شناخت درست امام، معرفی اندیشه‌های سیاسی و ویژگی های امام مانند حرکت عظیم انقلابی و احساس عزت و سربلندی امام (۷۸/۳/۵)، دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام ناب و انقلاب شدن (۶۹/۵/۷)، نفوذ دادن اسلام ناب در زندگی مخاطبان (۶۹/۱۲۱۴)، معرفی درس پیروزی انقلاب و دفاع مقدس (۷۸/۳/۵)، اثرگذاری بر روی ذهن مردم در مورد مسائل انقلابی (۷۵/۵/۹) معرفی شکوه و اهمیت انقلاب اسلامی (۸۱/۱۱/۱۵)، توجه به تفاوت های فرهنگ انقلاب بافرهنگ های بیگانه (۷۱/۲/۱)، ثبت هنری تاریخ انقلاب (۷۵/۱۱/۱۲)، حفظ هویت انقلابی و انتقال آن به مردم (۸۱/۱۱/۱۵)، ریشه‌دار کردن شناخت و باور و ارزش‌ها و پیام های فکری نظام و انقلاب (۸۳/۹/۱۱) انتقال پیام و سخن انقلاب به مخاطبان داخل و خارج نظام (۶۹/۵/۷)، دمیدن روحیه، انگیزه، شور و تحرک انقلاب در جامعه (۶۴/۹/۹)، حساس کردن مردم به مقولهٔ دفاع و امنیت ملی و کار و ابتکار (۸۳/۹/۱۱)، تبلیغ روی پیشرفت‌ها و دستاوردهای انقلاب (۶۹/۵/۷) و یکی بودن آهنگ کلی برنامه‌ها در جهت ارزش های اسلام و انقلاب (۷۰/۱۱/۲۹)؟یا امام راحل از ضرورت ترسیم چارچوب اسلام ناب در قهر و خشم و کینهٔ مقدس و انقلابی علیه غرب و شرق (۶۸/۱/۱۴) در صدا و سیما سخن گفته‌اند. بازخوانی تاریخ انقلاب و دستاوردهای طلایی انقلاب، نظیر جهاد سازندگی و…. که رهبر انقلاب در ۱۳۹۲/۰۳/۰۶ در دانشگاه امام حسین (ع) بر آن تأکید کردند خط مهم جبهه انقلاب است.
  • به تعبیر امام راحل در پیام به مرکز تشکیل مرکز اسناد انقلاب اسلامی: «از شما مى‏خواهم هر چه مى‏توانید سعى و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، چرا که همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح مى‏کنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عده‏اى به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامى ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عده‏اى خاص، له و یا علیه عده‏اى دیگر و یا واقعه‏اى در خور بحث. اگر شما مى‏توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوى مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‏هاى مردم رنجدیده کنید، کارى خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده‏اید. باید پایه‏هاى تاریخ انقلاب اسلامى ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد. شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایى قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدى را جایگزین تفکر اسلام سلطنتى، اسلام سرمایه دارى، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایى کردند. شما باید نشان دهید که در جمود حوزه‏هاى علمیه آن زمان که هر حرکتى را متهم به حرکت مارکسیستى و یا حرکت انگلیسى مى‏کردند، تنى چند از عالمان دین باور دست در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند.شما باید به روشنى ترسیم کنید که در سال ۴۱، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و مآبى چه ظلمها بر عده‏اى روحانى پاکباخته رفت، چه ناله‏هاى دردمندانه کردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسى و بى‏دینى شدند ولى با توکل بر خداى بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکرى و تحجرگرایى، سرافراز- ولى غرقه به خون یاران و رفیقان خویش- پیروز شدند.»(صحیفه امام، ج ۲۱، ص: ۲۴۰)

منبع : تریبون مستضعفین

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 27 آبان 1392  7:02 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

رالي ايراني الگوي كامل سبك زندگي غربي

12

مشكل ما اين است كه فكر مي كنيم و تجربه مي كنيم پس بايد فيلم بسازيم ، مسئله آنجاست كه امروز هر رشته اي داراي يك الگوست و فقط نام الگو در ميان است و عده اي انسان به تقليد از اين الگو زندگي مي كنند ، سلام مي دهند ، لباس مي پوشند و نگاه مي كنند و گاهي هم محبت …

امروز فيلم ساختن و سينما معضلي فراگير شده است و همه شخصيت هاي يكش شده اند الگو ، افرادي كه پنج كلاس سواد دارند و در برخوردهايشان انسان را به ياد حيوانات مي اندازند، فقط و فقط بواسطه چشم آبي و سبز و ابروي كمان و لعل لبشان شده اند الگو و دختران و پسران ما عشق الناز شاكردوست و بهنوش بختياري و امثال گلزار ها و رادان ها را دارند آري اينها امروز الگو هستند و ما بايد الگو ها را در مسير واقعي قرار دهيم تا با سختي ها و دشواري ها مواجه شوند و اين مردم درمانده ببينند الناز شاكردوست و بهنوش بختياري و ديگران در مواجه با مشكلات چه مي كنند ، اين است هدف برنامه ي به اصطلاح سينما تجربه رالي ايراني.

با ادعاي زندگي واقعي و برخورد واقعي الگو ها وارد يك رستوران لوكس و گران قيمت در جردن مي شوند كه نود و هشت درصد جامعه ايراني فقط خوابش را مي بينند كباب بره درسته و ديگر جانوران كباب شده آماده اند تا به دندان الگو ها كشيده شوند ، تجمل و لوكس گرايي فرياد مي زند و يك نفر به سبك پدرخوانده فيلم كاپولا سر ميز نشسته است ، فرزاد حسني شخصيت يك در ميان باز و الگوي مجريان سينما و تلوزيون ما مجري اين برنامه لوكس و گرانبهاست تا مشتي انسان قشر ضعيف ببينند اين وضعيت نكبت بار رستوران را كه الگوهامان در ميان سوت و كف ساختگي عكاس و فيلمبردار و صدابردار و منشي صحنه با ظواهر متمدن و شيكشان كه بيشتر انسان را به ياد برهنگي فرهنگي و فرهنگ برهنگي مي اندازد وارد مي شوند.

اينها الگو هاي ما هستند كه با هم اينگونه آداب و معاشرت دارند ، فاصله ها ، عشوه ها و … نزديكتر از غرب وحشي بهم است ، گفتار هاي زشت و دور از شان يك مرد نسبت به يك زن كه هيچ شباهتي به آنچه در گذشته انجام داده ايم ندارند و به راستي كه اينان گمشده اند در اينكه سينما صنعتي است هاليوودي ، اين بيچارگان در مانده به ظاهر هنرمند حتي كمي از زندگي سران يهودي هاليوود را هم مطالعه نكرده اند و فقط بواسطه فيلم هاي ساخته دست آنها رنگ عوض مي كنند و باور دارند كه الگو هاي نسلي هستند.

تهيه كننده رالي ايراني كيست ، اصلا اين اقا نه در ظاهر و نه در باطن هيچگونه سنخيتي با اين قبيل بازيگران و زير آفتاب نشينان رنگ پرست به اصطلاح هنرمند ندارند ، آن اقايي كه ديروز دم از تفكر و فيلمي ديگر مي زدند امروز نان و آب را در تبليغات گوشت مرغ و چشم ابروي دلبرانه ديده اند ، قرار است الگو هاي ما كه رنگ سختي را هم اندازه يك ساعت فوتباليست هاي بزريلي نديده اند مراحلي را شب و روز بگذرانند و به گنج بيست ميليون توماني برسند آخر آقاي تهيه كننده اين خانم خوشتيپ الگوي ما اين همه پول كه دارند و حيف است كه به فيزيك سينوسي و ميميك دلبرانه چهره ايشان با خوردن جوجه كباب قطار بجاي بره و حركات ژانگولر خدشه وارد شود ، الگو هاي ما حداقل نيامده اند يك نماد ايراني آويزان خود كنند از هرچه كوكا و شكلك ياهو كه بوده اويزان لباس هاي مد روز متجددشان كرده اند و بيخيال اينكه اين صحنه ديگر صحنه بازي نيست و همه چيزش واقعي است فرياد مي زنند ، مي دوند و حرفهاي دختر خاله، پسر خاله اي مي زنند كه دور از شان ناميست كه در تيتراژ پاياني كارشان مي آيد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ؛ من يكي كه دانلود كردم و ديدم و اي كاش كه نمي ديدم شما هم اگر خواستيد دانلود كنيد و يا اينكه كپي بخريد تا پولش به جيب تهيه كننده و عوامل اثر نرود تا ادامه ندهند ، تا نسازند اين سينماي تجربه گرا را آخر همه اينها الگو مي شوند نكنيم اين كار ها را …

 منبع:خبرنامه دانشجويان

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 29 آبان 1392  11:22 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

برخي از ابداعات انسان، تنها در چند دهه، شيوه زندگي انسان‌هاي سراسر جهان را تغيير دادند. امروز كمتر كسي مي‌تواند تصور كند بدون هواپيما، گوشي همراه، اينترنت و ...... زندگي به چه شكل خواهد بود!


فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

ابداعات پديده‌هاي جالبي هستند. گاهي در عرض چند دهه، يك ابداع تازه مي‌تواند صنعتي را دگرگون كند يا سبك زندگي مردم را به كلي تغيير دهد. براي نمونه، خودرو، تنها در چند دهه سيستم حمل و نقل و جابه‌جايي مردم را دگرگون ساخت.

به گفته اريك شاتسبرگ،‌ استاد تاريخ علم در دانشگاه ويسكانسين، اين تحول خيلي هم غيرمعمول نيست. وي مي‌گويد:‌ “فناوري‌ها دنياي ما را تغيير مي‌دهند، اما اين تغييرات فقط در نتيجه انتخاب‌هاي انساني كه در درجه اول براي ساخت آن‌ها و بعد براي گسترش آن در سراسر جهان صورت مي‌گيرد، ‌اتفاق مي‌افتند”‌.

در طي قرن گذشته،‌ فناوري‌هاي تازه‌اي پا به عرصه وجود گذاشتند كه كسي كه در دوران تلگراف زندگي مي‌كرد،‌ به سختي مي‌توانست حتي آن‌ها را تصور كند. ديسكاوري به 10 فناوري جديد پرداخته كه زندگي ما را به كلي تغيير داده‌اند و حتي روي فرهنگ زندگي ما هم تاثير گذاشته‌اند.

 

هواپيما

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

در زمان جنگ جهاني اول،‌ براي اولين بار از هواپيماها در صحنه جنگ استفاده شد. سپس در دهه 1930 / 1310 از آن‌ها براي جابه‌جايي‌هاي پستي و تعداد محدودي از مسافران استفاده شد. هواپيماهاي جت در اواخر جنگ جهاني دوم پديدار شدند و در سال 1952 / 1331، ارائه سرويس به مسافران آغاز شد. بدين ترتيب، براي اولين بار، مردم توانستند سفر كردن تنها در يك روز را تجربه كنند. سفرهاي هوايي باعث شد كه مناطق دوردست، به مناطق توريستي بدل شوند و سفر از قاره‌اي به قاره ديگر، تنها در طول يك شب،‌ ممكن شود.

 

سلاح‌هاي هسته‌‌اي

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

معمولا وقتي صحبت از فناوري‌هايي به ميان مي‌آيد كه تغييرات بزرگي ايجاد كرده‌اند،‌ بحث‌هاي اقتصادي و تجاري مطرح مي‌شوند، اما از آن‌جا كه نيروي هسته‌‌اي نتوانست بازار منابع انرژي ديگر را واقعا كساد كند، اين سوال به وجود مي‌آيد كه آيا سلاح‌هاي هسته‌اي نحوه جنگ بين كشورها را تغيير دادند يا نه؟ البته اين كه وجود بمب‌هاي اتمي، تعارض‌هاي موجود در جنگ سرد را پيچيده‌تر ساخت، يك واقعيت روشن است. براي برخي از كشورها، داشتن بمب اتم همراه با منفعت بود، ‌اما روي كشورهايي كه آسيب ديدند، تاثيري گذاشت كه هرگز محو نشد.

 

اي.كي- 47

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

اي.كي- 47، مخفف اوتوما كلاشينكف مدل سال 1947 است. اين سلاح با طراحي ساده و نيرومند خود، شيوه جنگ‌ها را تغيير داد. حتي يك كودك سرباز هم مي‌توانست از آن استفاده كند. طراحي اين سلاح در آن زمان، باعث مي‌شد كه توليدش ساده و ارزان‌قيمت باشد. ناگهان، حتي ارتش‌هايي كه پول چنداني نداشتند،‌ توانستند به اندازه قدرت‌هاي بزرگ و ثروتمند، و با همان كيفيت،‌ سلاح داشته باشند. به دنبال اين روند، گروه‌هاي تروريستي و بزهكار هم مسلح شدند. در سال 2007 / 1386 بانك جهاني تخمين زد كه تنها در آفريقا، در خريد و فروش سلاح آن هم با كم‌ترين قيمت (حدود 267 دلار به طور ميانگين)، 75 ميليون قبضه اسلحه در گردش است.

 

آنتي‌بيوتيك‌ها و واكسن‌ها

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

با اين كه توليد واكسن‌ها و آنتي‌بيوتيك‌ها در قرن 19 آغاز شد،‌ اما تا رسيدن به مرحله توليد انبوه، هنوز ده‌ها سال وقت لازم بود. با ورود آن‌ها به بازار، برخي بيماري‌ها كه قبلا كشنده بودند، درمان و حتي ريشه‌كن شدند. براي مثال، مرض آبله كه در گذشته يك‌سوم مبتلايان را مي‌كشت، آخرين بار در سال 1977 / 135 گزارش شد و يا بيماري فلج اطفال كه باعث معلوليت افراد زيادي مي‌شد، امروزه در بسياري از كشورهاي جهان ريشه‌كن شده است.

 

مدارهاي يكپارچه

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

نيمه‌رساناها تقريبا از دهه 1860 / 1240 شناخته‌شده بودند. اما در دهه 1940 / 1320 بود كه بشر به درك مورد نياز از فيزيك كوانتوم رسيد و آزمودن جدي مدارهاي يكپارچه را آغاز كرد. از وقتي كه به آن‌ها دست يافته‌ايم،‌ روز به روز كوچك‌تر، سريع‌تر و ارزان‌تر شده‌اند، روندي كه امروزه همچنان هم ادامه دارد. مدارهاي يكپارچه از طريق رايانه‌ها، ام.پي.تري.پليرها و بسياري امكانات رسانه‌اي ديگر، زندگي امروزي ما را متحول ساخته‌‌اند. فقط كافي است نگاهي به اطراف خود بياندازيد تا ردپاي آن‌ها را همه جا ببينيد.

 

رايانه شخصي

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

اولين رايانه‌هاي شخصي در دهه 1970 / 1350 و اوائل دهه 1980 / 1360 ساخته شدند، كه البته در مقايسه با رايانه‌هاي امروزي،‌ قادر به انجام كار زيادي نبودند. بسياري از آن‌ها، از جمله اولين اپل در سال 1976 / 1355، ‌به صورت كيت فروخته شدند. در 1977 / 1356، حدود 48 هزار دستگاه رايانه شخصي فروخته شد و تا دهه 1980 / 1360، اين رقم به ميليون‌ها رسيد. مي‌توانيد آن‌ها را با رايانه‌هاي امروزي مقايسه كنيد:‌ تنها 64 كيلوبايت حافظه! سازندگان رايانه‌ها، كوشيدند كيفيت و البته كميت را بالا ببرند . تا سال 2001 / 1380، 125 ميليون دستگاه رايانه به فروش رسيد و تا 2010 / 1389 اين رقم به 350 ميليون رسيد!

 

اينترنت

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

شروع داستان اينترنت، با ايجاد روشي براي برقراري ارتباط بين دانشمندان و مهندسين از طريق رايانه‌هايشان آغاز شد، اما تنها در چند سال به پديده‌اي جهاني بدل شد. امروزه تصور زندگي بدون اينترنت دشوار است. اينترنت روش ما در خريد، سفر، آموزش و برقراري ارتباط با ديگران را تغيير داده است. اينترنت موقعيت فروشندگان، آژانس‌هاي مسافرتي، آژانس‌هاي جديد و حتي ضبط آثار هنري را هم تغيير داد.

 

گوشي‌هاي همراه

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

وسيله‌اي كه در ابتدا در دهه 1980 / 1360 يك اسباب‌بازي در دست افراد ثروتمند و معروف بود،‌ در اوايل دهه 2000 / 1380 به كشورهاي در حال توسعه هم رسيد. شبكه‌هاي تلفن همراه با حذف نياز به ساختن زيرساخت‌هاي لازم براي خطوط زميني، هزينه ارتباطات را بسيار كاهش دادند. در اروپا، شركت‌هاي خدمات تلفن همراه، سرويسي به نام "هر جا مي‌رويد پرداخت كنيد" و نيز برنامه‌هاي ارزان‌قيمت ارائه كردند. امروزه شبكه‌هاي نسل 3 و 4 مي‌توانند ترافيك اطلاعات بيشتري را پوشش دهند و گوشي‌هاي همراه مي‌توانند در حد رايانه‌هاي ابتدايي، بسياري از نيازهاي كاربران را پاسخگو باشند.

 

كانتينرهاي باري

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

در دهه 1950 / 1330، كيت ترانتلينگر طراحي كانتينرهاي باري را بهبود بخشيد و بلند كردن آن‌ها با جرثقيل و باركش‌ها را ساده‌تر و البته ارزان‌تر ساخت. اين طراحي جديد هزينه‌هاي بارگيري و تخليه بار را كم‌تر كرد كه امروزه هم از همان استفاده مي‌شود. در واقع ساير ابداعات، گسترش خود را مديون اين ابداع هستند.

 

رسانه‌هاي ديجيتال

فناوري‌هايي كه سبك زندگي بشر را عوض كرد

آيا فيلم‌هاي نگاتيوي را كه براي عكاسي مورد استفاده قرار مي‌گرفتند به ياد داريد؟ كتاب‌هاي كاغذي را چه‌طور؟ آن‌ها همان‌طور كه تلگراف از دور خارج شد،‌ براي برخي از مردم، كم‌كم حذف شده‌‌اند. در حال حاضر، بسياري از مردم ديگر از دوربين‌هاي ديجيتال استفاده مي‌كنند. حتي با كتاب‌هاي الكترونيك، كتاب‌هاي كاغذي هم ممكن است كم‌كم ناپديد شوند.

 

 

 

بخش دانش و زندگي تبيان


منبع: khabaronline

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

چهارشنبه 29 آبان 1392  11:23 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

سینمای ایران تا چه اندازه به الگوهای زندگی ایرانی- اسلامی وفادار است؟

لزوم فرهنگسازی‌ برای رسیدن به الگوهایی ملموس و منبعث از آموزه‌های اسلامی- ایرانی در وادی هنر قابل کتمان نیست.

 

  در این میان سینما باتوجه به فراگیری و تأثیرگذاری‌اش نقش و سهمی مهم در این رابطه دارد. واقعا سینمای ایران در ارائه الگوهای مطلوب زندگی اسلامی- ایرانی چقدر توفیق داشته است؟ چند فیلم ایرانی می‌توانیم نام ببریم که در این زمینه مثال زدنی هستند؟ و در مقابل چند درصد از آثارمان الگوهای زندگی غربی را رواج می‌دهند؟

غرب، به‌دنبال مسخ باورها

جمال شورجه در زمینه نقش رسانه‌ها در تعریف سبک زندگی اسلامی- ایرانی معتقد است: مقام معظم رهبری در سفر هشت‌روزه‌ای که به خراسان شمالی داشتند در سخنرانی‌هایشان مانیفست حکومت اسلامی را برای اقشار مختلف جامعه بیان داشتند، به‌نحوی‌که می‌توان گفت سخنان ایشان در این سفر همانند کتاب جامعی تمام بخش‌های جامعه را از هنر گرفته تا اقتصاد و سیاست در بر می‌گرفت. رسیدن به این خواسته‌ها در شرایطی است که مسئولان نظام هم باید به‌طور کامل به ایشان تأسی کنند تا شاهد از بین رفتن تمام مشکلات پیش روی جامعه باشیم. سبک زندگی غربی، نگرشی متکی به باورهای مادی دارد؛ ایدئولوژی‌ای که زیر بنای لیبرل دمکراسی را شکل می‌دهد و مدت‌هاست این نوع نگرش از سوی رسانه‌های غربی تبلیغ می‌شود تا به انحای مختلف بتوانند مانند میکروبی به داخل زندگی تمام مردم جهان رسوخ کرده و آنها را مسخ باورهای خود کنند. در این خصوص مقام معظم رهبری در سخنان خود بارها اعلام کرده‌اند که هر‌گاه فرهنگ غربی به جوامع دیگر ورود کرده آن جامعه به لحاظ فرهنگی نابوده شده است. برخورد با هجمه‌ای که از طرف غرب شده تنها وظیفه یک سازمان خاص نیست، بلکه تمامی بخش‌ها و نهادها از آموزش و پرورش گرفته تا مراکز آموزش عالی و رسانه‌ها باید در این عرصه فعال باشند.

وی افزود: برای رسیدن به اهدافی که رهبر معظم انقلاب آنها را به‌عنوان راهکار ترسیم کرده‌‌اند، می‌بایست یک کار کاملا علمی انجام داد، بدین معنا که نظرات ایشان به‌صورت جز به جز نظریه‌پردازی شود. در این عرصه حضور نظریه‌پردازانی چون رحیم پور‌ازغدی و حوزه‌های علمیه می‌تواند کمک قابل توجهی در رسیدن به خواسته فوق کند. در این میان هنرمندان هم موظف هستند برای ترویج سبک زندگی اسلامی نظریه‌هایی که تبیبن شده را تصویر کنند؛ چراکه مردم آنچه را که از طریق سینما و تلویزیون می‌بینند خیلی راحت‌تر به‌عنوان الگو می‌پذیرند. در این میان معرفی الگوهای واقعی در میان هنرمندان و ورزشکاران هم اقدام دیگری در راه رسیدن به این خواسته است؛ الگوهایی که به‌معنای واقعی ویژگی مطرح شدن در یک جامعه اسلامی را دارا باشند. غربی‌ها معتقدند که تمام دنیا برای انسان است، در حالی که در باورهای اسلامی تمام دنیا برای انسان است، اما انسان نیز برای خداست، زیرا انسان اشرف مخلوقات خداوند است که برای عبودیت حق تعالی خلق شده است. شاید باور غربی آسایش دنیایی را درپی داشته باشد، اما باور اسلامی هم آسایش دنیایی را به همراه دارد، هم اینکه رستگاری معنوی و اخروی را در پی خواهد داشت.

رسانه‌ها؛ ابزار شکل دادن به سبک زندگی

سعید ابوطالب نیز در این‌باره گفت: برخی از برنامه‌سازان تلویزیونی یا مستندسازان و سینماگران به‌طور ناخواسته در آثار تصویری خود سبک زندگی غربی را ترویج کرده‌اند. جمهوری اسلامی ایران پس از گذشت ۳۳سال از حیات پربرکت خود به ثبات رسیده و در حال حاضر به سمت تجدد تمدن اسلامی حرکت می‌کند و امید مقام معظم رهبری و مردم هم ظهور و حضور یک تمدن اسلامی با شاخصه‌های اصیل ایرانی و اسلامی است. از همین‌رو سبک زندگی یکی از مهم‌ترین ارکان این تغییر است که تلویزیون و سینمای ایران در این راه وظیفه مهمی بر دوش دارد. نتیجه برپایی یک تمدن، متکی بر تاریخ و بسیاری از مسائل و اتفاق‌هایی است که بر مردم یک سرزمین گذشته است، از همین رو محصول یک تمدن، تعیین سبک و سیاق زندگی است و در این میان یکی از ابزارهای شکل دادن به سبک زندگی، رسانه‌های عمومی مانند رادیو و تلویزیون است. در دو دهه اخیر و پس از اینکه نظام سرمایه‌داری نتوانست نظام جمهوری اسلامی ایران را وادار به عقب‌نشینی از مواضع ایرانی و اسلامی خود کند، تغییر رویکرد داد و به تغییر و یا به‌عبارت بهتر به تحمیل سبک زندگی روی آورد. به این ترتیب بود که برنامه‌سازان تلویزیونی و یا مستندسازان و سینماگران به‌طور ناخواسته در آثار تصویری خود سبک زندگی غربی را ترویج کردند. از همین‌رو باید سبک زندگی ایرانی در شیوه برنامه‌سازی بازتعریف و شناسایی شود.

کارگردان مستند «رقص فقر» گفت: در اغلب محصولات فرهنگی که در گذشته‌ای نه‌چندان دور عرضه می‌شد با نمایش فیلم‌های خارجی شاهد ترویج زندگی غربی بودیم. از سوی دیگر برای مبارزه با این هجمه از فیلم‌های خارجی به سمت و سوی ترجمه و نمایش فیلم‌های شرقی و کره‌ای رو آوردیم که طبیعتا به نسبت زندگی غربی و در جای خود خوب بود اما باید بپذیریم که بازهم سبک زندگی ایرانی نیست. درست به همین دلیل است که معتقدم سبک زندگی ایرانی در رسانه‌ای چون تلویزیون باید بازتعریف شود.

این مستندساز در پاسخ به این سۆال که نقش سینما در این تغییر دیدگاه چیست؟ گفت: مخاطب سینما کمتر از تلویزیون است اما تأثیرگذاری این رسانه در برخی از اقشار جامعه به‌خصوص نخبگان بیشتر است، بنابراین آنچه سینمای داستان‌گو به غیر از سینمای دفاع‌مقدس مطرح می‌کند به نوعی ترویج سبک غربی زندگی است و سینما هر زمان که به گیشه و آشتی با مخاطب نیم‌نگاهی داشته ناخواسته به فیلم‌های غربی نزدیک شده‌است و این اقدام ناخواسته نوع زندگی غربی را ترویج می‌کند.

سبک زندگی ، روح آثار هنری است

همچنین علیرضا سجادپور در این‌باره گفت: رهبر انقلاب ‌اسلامی در رهنمودهای ارزشمند فرهنگی خود، به موضوعات مهم و استراتژیکی اشاره کردند که در این بین بحث سبک زندگی یکی از مهم‌ترین بخش‌های صحبت‌های مقام معظم رهبری بود. سبک زندگی در هر یک از رشته‌های هنری به نوعی روح اثر محسوب می‌شود و این موضوع در آثار سینمایی و تلویزیونی بیش از هنرهای دیگر نمود دارد و درست به‌دلیل همین کارکرد مهم و حیاتی است که تهاجم فرهنگی به‌خصوص از سوی سینمای هالیوود، سبک زندگی را هدف قرار داده است. جدا از تهاجم فرهنگی سینما در ایران، معتقدم تمام آثار سینمای غرب برگرفته از سبک زندگی هالیوود است و عمده‌ترین هدف این نوع سینما علاوه ‌بر ترویج ابتذال و زیرپا گذاشتن حرمت‌های اخلاق‌ انسانی، تغییر سبک زندگی جوامع است. ازهمین‌رو معتقدم که اصطلاح دهکده جهانی در جهت رسیدن به اهدافی از این دست طرح و تقویت شده و قصد نهایی ترویج همین سبک و نگاه است. از همین‌رو طبق فرمایشات مقام معظم رهبری تغییر سبک زندگی غربی و پایبندی به سبک زندگی ایرانی- اسلامی باید سرلوحه سیاستگذاری‌های فرهنگی قرار گیرد.

 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 9 آذر 1392  6:32 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:رسانه وهنر وتاثیر آن بر سبک زندگی

عزم تلویزیون برای اصلاح سبک زندگی

در پی سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر توجه به سبک زندگی اسلامی ایرانی، تلویزیون برنامه‌سازی در این بخش را جزو اولویت‌های خود قرار داده و اکنون شبکه‌های مختلف تلویزیون تولید برنامه‌هایی با موضوع توجه به سبک زندگی اسلامی ایرانی را آغاز کرده‌اند.

چندی پیش رییس سازمان صداو سیما با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی، گفت: «بخش مهمی از ارائه سبک زندگی اسلامی- ایرانی در آثار نمایشی قابل تبلور است.»
همچنین معاون سیما در اولین نشست چشم‌انداز دوسالانه برنامه‌های نمایشی توجه به سبک زندگی اسلامی ایرانی را با محوریت خانواده از سیاست‌های تلویزیون دانست و گفت: ‌«بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص سبک زندگی اسلامی-ایرانی وظیفه ما را دوچندان کرده و رسانه اکنون با توجه به این موضوع و با محوریت خانواده بسامان، در تدارک تولیدات ارزشمند و تاثیرگذار است.»
خانواده ایرانی گسترده است
مریم جلالی، مدیر گروه خانواده شبکه دو با بیان این که یکی از مهم‌ترین راهبردهای گروه خانواده پرداختن به سبک زندگی با چهار محور دین، اخلاق، امید و آگاهی در خانواده ایرانی است به جام‌جم گفت: دو برنامه در شبکه دو با این مضامین به نام‌های «فامیل بزرگ» و «ماجرا» در دست تولید است. همچنین سری جدید «خونه زندگی» که به طور مشخصی به خانواده‌های ایرانی و سبک زندگی آن‌ها می‌پردازد با بخش‌های متنوع و جدید از هفته آینده پخش می‌شود.
وی ادامه داد: برنامه «فامیل بزرگ» با محور «خانواده ایرانی گسترده» ساخته می‌شود. بسیاری معتقدند خانواده بزرگ ایرانی از حالت گسترده به هسته‌ای تغییر شکل داده است، این برنامه درصدد بیان این موضوع است که خانواده ایرانی هنوز هم گسترده است و همه اعضای دور و نزدیک اهمیت ویژه‌ای در آن دارند. «فامیل بزرگ» که از پانزدهم اسفند از شبکه دو پخش می‌شود، به معرفی مناسک عید نوروز در میان خانواده‌های ایرانی می‌پردازد.
جلالی افزود: از آنجا که نوع توجه به اشیا یکی از ویژگی‌های سبک زندگی است در برنامه «ماجرا» به این موضوع می‌پردازیم که هر وسیله‌ای با ورود به زندگی انسان‌ها، فرهنگی را هم به یک خانواده تحمیل می‌کند.
در برنامه «ماجرا» با تهیه گزارش‌های ۱۰ دقیقه‌ای به چگونگی انتخاب و استفاده از اشیا در خانواده و تبدیل آنها به تهدید یا فرصت پرداخته می‌شود.
محمدرضا معصوم‌زادگان، مدیر گروه فیلم و سریال شبکه تهران با اشاره به این که این شبکه مختص مخاطبان کلانشهر تهران است و می‌تواند الگوی سبک زندگی مناسبی را به بینندگان این شبکه معرفی کند، درباره برنامه‌هایی که با مضمون سبک زندگی در این شبکه تولید می‌شود به جام‌جم گفت: برنامه‌ای ترکیبی با نام «سبک زندگی» در گروه اجتماعی شبکه پنج در دست تهیه است. این برنامه در بخش‌های مختلفی از جمله گفت‌وگو، گزارش و بخش‌های نمایشی به معرفی و تحلیل سبک زندگی اسلامی ایرانی می‌پردازد.
وی افزود: همچنین سعی داریم در سایر برنامه‌های این شبکه از جمله برنامه «تا نیایش» و برنامه‌های کودک نیز به مفهوم سبک زندگی بپردازیم و جنبه‌های مختلف آن را از بعد اجتماعی و خانوادگی در برنامه‌های مختلف مورد توجه قرار دهیم.
معصوم‌زادگان با اشاره به اهمیت ارائه یک الگوی مناسب در آثار نمایشی گفت: شبکه تهران با تهیه و پخش سریال‌هایی از جمله «تکیه بر باد»، «مهمان ویژه» و «دختران حوا» وارد مقوله حساس و البته سرنوشت‌ساز سبک زندگی شده است. ما سعی کردیم در خلال این سریال‌ها الگویی هر چند جزئی از سبک زندگی اسلامی ایرانی به بینندگان ارائه دهیم.
وی ادامه داد: در سریالی به نام «تهران پلاک یک» که در حال حاضر در مرحله تصویربرداری است، به بعد اجتماعی سبک زندگی پرداخته می‌شود و مقوله حق و تکلیف، رعایت حق همسایه‌ها و وظیفه‌ای را که آن‌ها در قبال هم دارند در قالب قصه‌ای جذاب در دست تهیه داریم.
معصوم‌زادگان در پاسخ به این پرسش که مخاطب هدف شما در تهیه آثار نمایشی چه کسانی هستند و آیا در این زمینه نگاهی به مخاطبان کودک نیز دارید، گفت: مسلما جامعه هدف شبکه تهران در وهله اول شهروندان تهرانی هستند و رویکرد برنامه‌سازی در این شبکه تحت‌تاثیر نظرات این مخاطبان صورت می‌گیرد؛ اما با توجه به این که آموزه‌های الگوی زندگی اسلامی ایرانی از همان دوران کودکی باید مورد توجه قرار گیرد.
همکاران ما در گروه کودک هم با توجه به این رویکرد برنامه‌هایی را تولید می‌کنند. به طور مثال مجریان با بیانی ساده و در خلال برنامه‌های کودک به آموزش مهارت‌های زندگی می‌پردازند و با انتخاب کارتون‌ها و نمایش‌های متناسب با این موضوع سعی در انتقال این مفهوم به کودکان دارند.
سبک زندگی اسلامی ایرانی در آثار من نهادینه شده است
بسیاری از سریال‌های تلویزیون تا به حال سبک زندگی را مورد توجه قرار داده است. سریال‌های «پدرسالار» و «زیرتیغ» از جمله این آثار است که با توجه به مفهوم سبک زندگی و به تصویر کشیدن خانواده‌های سنتی ایرانی و آموزه‌های اسلامی تولید شد و توانست بینندگان زیادی را به خود جذب کند.
علی‌اکبر محلوجیان، نویسنده هر دو سریال از آن نویسندگانی است که سبک زندگی سنتی را به نوعی در همه فیلمنامه‌هایش وارد کرده است.
وی در رابطه با لزوم توجه به این مفهوم در فیلمنامه‌های آثار نمایشی به جام‌جم گفت: در همه نوشته‌های من اثری از صفا و صمیمیت زندگی سنتی پدر و مادرمان دیده می‌شود، چرا که این سبک زندگی روی من تاثیر زیادی گذاشته و به عنوان یک اصل در من نهادینه شده است.
محلوجیان افزود: به نظر من بهترین نوع سبک زندگی روشی است که مبتنی بر آموزه‌های اسلامی ایرانی باشد. البته در شرایط امروز شاید نتوان همه این مولفه‌ها را رعایت کرد. مثلا آموزه‌ای داریم که همسایه باید از همسایه باخبر باشد، اما در یک آپارتمان ۴۰ واحدی و با مشغله کاذبی که انسان مدرن دچار آن شده، عملا کمتر همسایه‌ای فرصت می‌کند که درباره همسایه‌های خود شناخت پیدا کند. به همین دلیل معرفی سبک زندگی اصیل ایرانی در یک سریال به نوعی از مد افتاده و قدیمی جلوه می‌کند.
وی در عین حال با اشاره به این‌که مردم‌داری، معرفت، بخشش، بزرگواری، خانواده‌دوستی، دروغ نگفتن و… از آموزه‌هایی است که هیچ وقت تحت تاثیر شرایط زندگی قرار نمی‌گیرد و قدیمی نمی‌شود، گفت: معتقدم ۹۰ درصد جامعه ما همین آدم‌هایی هستند که در نوشته‌های من مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ یعنی افرادی اخلاق‌مدار و درستکار که الگوی دیگران هستند.
وی درباره نمونه‌های موفق سریال‌هایی که به تازگی به موضوع سبک زندگی پرداخته است، گفت: متاسفانه نمی‌توانم کار موفقی در این زمینه نام ببرم، چرا که به نظر من مهم‌ترین ضعف این سریال‌ها در پرداختن به سبک زندگی سنتی ایرانی این است که اندیشه متقن و محکمی پشت این‌گونه آثار دیده نمی‌شود. موضوع این است که نویسنده این آثار باید با سبک زندگی اسلامی ایرانی به طور کامل آشنا باشد.
باید به سمت ایرانیزه کردن سریال‌ها حرکت کنیم
اسماعیل عفیفه، تهیه‌کننده تلویزیون که تا کنون سریال‌های «میوه ممنوعه»، «رسم عاشقی» و… را تهیه کرده با اشاره با این‌که مفهوم سبک زندگی بسیار کلی و انتزاعی است و ممکن است تحت تاثیر مولفه‌های بسیاری قرار گیرد به جام‌جم گفت: متاسفانه برخی آثار نمایشی ما به دلیل این‌که در روش بازیگری، کارگردانی و اجرای صحنه‌ها، ناخودآگاه تحت تاثیر آثار نمایشی غربی و هندی قرار می‌گیرد، تصویری غیرواقعی از یک کار ایرانی ارائه می‌دهد.
وی با اشاره به این‌که ما باید در سریال‌ها به سمت ایرانیزه شدن روایت پیش برویم، افزود: گاه به خاطر تقلید ناخودآگاه کارگردانان از برخی تکنیک‌های غربی میزانسن، بیننده ایرانی آن طور که باید با صحنه‌ها و سکانس‌های سریال ارتباط برقرار نمی‌کند و احساس می‌کند که یک سریال نمایشی و دور از واقع را تماشا می‌کند.
این تهیه‌کننده ادامه داد: مصداق بارز این موضوع طرح برخی حرکاتی است که کل کار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به طور مثال وقتی بازیگری پشت به شخص روبه‌رو دیالوگش را می‌گوید یا بازیگری قدم‌زنان دیالوگش را تکرار می‌کند، برگرفته از یک سبک ادبیات نمایشی غربی است که متاسفانه در ایران نیز نفوذ کرده و گاهی باعث عدم ارتباط مخاطبان با سریال می‌شود.
عفیفه با اشاره به این‌که کیانوش عیاری، اصغر فرهادی و رضا میرکریمی از آن دسته کارگردانانی هستند که در روایت و ساخت یک کار کاملا ایرانی موفق عمل می‌کنند، گفت: گاهی برخی از سریال‌ها صرفا برای خلق یک فضای کمدی به سمت لودگی می‌روند. نشان دادن تصویر فردی با پیژامه که برای ایجاد خنده دائم به سر و کله فرد دیگری می‌زند و به راحتی به او توهین می‌کند به نظر من نشان‌دهنده فرهنگ مشخص یک ایرانی نیست و باید به شدت از انتشار این‌گونه صحنه‌ها بپرهیزیم.
وی با اشاره به این‌که شعارزدگی رابطه مستقیم با روشی دارد که برای روایت یک داستان انتخاب می‌کنیم، گفت: هر چقدر به سمت شعارزدگی و ارائه شعارهای ناهماهنگ با فرهنگ ایرانی حرکت کنیم، بیننده نیز ارتباط کمتری با این گونه آثار برقرار می‌کند.
عفیفه با بیان این‌که آثار نمایشی تلویزیون در بهترین حالت خود می‌تواند یک سبک زندگی سعادتمندانه را که در جامعه وجود دارد به بهترین شکل بازنمایی کند، گفت: این مهم تحقق پیدا نمی‌کند، مگر این‌که کارگردانان ما تجربه کار در این سبک را کسب کنند.
منبع : جام جم

 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

پنج شنبه 24 بهمن 1392  3:16 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

هنر، ابزار مهم ترویج سبک زندگی

هنر، ابزار مهم ترویج سبک زندگی

سبک زندگی از مهم ترین مسائل حوزه فرهنگ و دغدغه هایی است که مقام معظم رهبری اخیراً آن را مطرح فرموده و از اندیشمندان و صاحب نظران خواسته اند که بحث ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی را به طور جدی مورد توجه قرار دهند.

خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری – تحلیلی ندای انقلاب با توجه به حساسیت موضوع و در جهت پیگیری رهنمود مقام معظم رهبری با حجت الاسلام محب زاده از کارشناسان فرهنگی – مذهبی در خصوص ابعاد و راهکارهای تحقق سبک زندگی اسلامی – ایرانی به گفت و گو نشست که مشروح آن در پی می آید:
ندای انقلاب: لطفا نظر خود را درباره ی بیانات مقام معظم رهبری در سفر خراسان شمالی پیرامون سبک زندگی به روش اسلامی نه تقلیدی غرب بفرمایید؟
محب زاده: بحثی ما داریم که خیلی در دیدگاه بزرگان و اندیشمندان مطرح است و اخیرا نیز توسط مقام معظم رهبری اشاره گردید، این است که هدف ملت ایران و انقلاب اسلامی ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است. که ایشان فرمودند این هدف دو بخش دارد: یک بخش ابزاری و دوم بخش متنی و اساسی بخش متنی و اساسی همان سبک زندگی است و شامل مواردی ست که در رفتارهای عمومی جامعه بروز و ظهور دارد. وقتی ما مدعی هستیم و هدف گذاری ما ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است، باید به سمتی برویم که این سبک را در رفتارهای اجتماعی و روزمره خود در جمیع زمینه ها (به تعبیر دیگر ۲۰مسئله ای که حضرت آقا اشاره کردند، از مسئله خانواده، تا رفتارهای سیاسی و ورزشی و رسانه ای…) جاری کنیم. با توجه به اینکه ما می خواهیم یک تمدن نوین اسلامی را ایجاد و پایه گذاری کنیم، به نظر می رسد باید منابع همان منابع اصیل اسلامی باشد که چیزی جز تعالیم قرآن و اهل بیت(ع) نیست.
در آیات ۴ و ۵ سوره تین خدا می فرماید: ما انسان را در بهترین شرایط آفریدیم. در روایات و کلام بزرگان نیز آمده است که انسان دو بُعد دارد. یک بُعد فرشته خویی ست که می تواند به جایی برسد که به غیر از خدا نبیند و بُعد دیگری دارد که در این آیات بدان اشاره شده است که می تواند در پست ترین شرایط خود قرار گیرد.

در سبک زندگی در غرب تنها به یک بُعد از زندگی بشر پرداخته اند. این امرباعث شده در زمینه هایی پیشرفت کنند ولی به آن آرامش لازم نرسیده اند. حضرت آقا فرمودند: در غرب پیشرفت های گوناگون است ولی آرامش روانی نیست، ناامدیدی هست، افسردگی است. اما ما وقتی به منابع دین رجوع می کنیم، دینی که برای تمام لحظات انسان برنامه دارد، می بینیم که انسان باید چگونه زندگی کند تا به مرتبه احسن تقویم برسد و در اسفل سافلین سقوط نکند. درمیابیم که رفتن به سوی زندگی سعادتمند از نظر اسلام که تواما دنیوی و اخروی است، چه ویژگی هایی دارد و رفتن به سوی زندگی شقاوت مند چه ویژگی هایی دارد. اگر این را ما بتوانیم از منابع دینی استخراج کنیم و در جامعه ترویج دهیم و نهادینه کنیم مسئله مهمی است.
در این زمینه به برخی از بیانات مقام معظم رهبری اشاره می کنم که در مقاطع مختلف بیان کرده اند. ایشان در آنها کدهایی داده اند که یک خط سیر کلی را دنبال می کنند و همه آنها به سمت ایجاد سبک زندگی نوین اسلامی می رود.
ایشان بحث های کرسی های آزادی اندیشی، گذر از پیچ مهم تاریخی دنیا، تغییر عرصه و میدان نبرد، جنگ نرم، بومی سازی علوم انسانی، سبک زندگی، بصیرت و… را عنوان کردند که اگر همه اینها را کنار هم قرار دهیم نشان می دهد اینها کدهایی هستند برای تشکیل فلسفه های جدید زندگیو همگی آنها در مجموع به ایجاد یک تمدن نوین اسلامی منجر می شود.
در این زمینه ما حرفهای مختلفی داریم. این تمدن ناب و به تعبیر برخی بزرگان مثل آیت الله جوادی آملی تمدن بَرین، در آینه تدین ظهور می کند و عناصر محوری آن قانون، هیئت حاکمه و مردم هستند که همه در ایجاد تمدن و سبک زندگی موثر هستند.

ندای انقلاب: ایرادات زندگی غربی و فرق غربی ها و ایرانی ها در سبک زندگی چیست؟

محب زاده: فلسفه های مختلفی در دنیای غرب شکل گرفته که البته این را مدیون تفکر نقادانه و آزادی بیان (اسمی) هستند که اجازه دادند فلسفه های مختلفی در جامعه شان شکل گیرد. به دلیل اینکه بسیاری از این فلاسفه طرفدار سعادت اخروی بشر نبودند با آن مخالفت نکردند. این امر ابعاد خوب و بد دارد. بخش بد آن این است که یک بُعدی نگاه کردند و دنبال بُعد روحی و روانی بشر نبوده اند. علمی به نام روانشناسی تاسیس شده ولی حقیقت آن است که این علم تنها به زندگی ظاهری افراد می پردازد. لذا در مسایل روحی دچار مشکل هستند. بخش خوب آن این است که تفکر نقادانانه در جامعه پایه گذاری شده است. بر خلاف ما که سرمایه های عظیم محتوایی داریم ولی به لحاظ ایجاد فلسفه های جدید، دچار مشکل هستیم. دلیل این مسئله هم این است که ما بیشتر، تفکرات تقلیدی را رواج داده ایم و از تفکر انتقادی جلوگیری کردیم. ماباوجود محتواهای عمیقی که در طول سالیان سال در حوزه های علمیه و دانشگاه و دین جمع آوری کرده ایم، تنها بر محور سه فلسفه به نام های مشا و اشراق و صدرایی صدها سال است که می چرخیم و نتوانیستیم یک فلسفه جدید و کاربردی در متن زندگی را تولید نماییم . به نظر می رسد مباحثی مانند کرسی های آزاد اندیشی و سبک زندگی که از طرف مقام معظم رهبری اعلام شده و بر آن تاکید می کنند، به دنبال ایجاد همین فلسفه ها و سبک های جدید در زندگی هستند.

یکی از چیزهایی که امروز در غرب به عنوان فلسفه پذیرفته شده است و پایه ی سبک زندگی آنها را شکل می دهد بحث اصالت لذت است. امروز در دنیای غرب این فلسفه را پذیرفته اند که بعد از مرگ، از بین خواهند رفت و هرچه هست در این دنیا است. لذا هرکه در این دنیا بیشتر لذت برده، سود بیشتری کرده است و براین مبنا این رفتارهای فردی و اجتماعی خود را بنا گذاشته اند و در خلال این برای اینکه کسی به حق کس دیگری تجاوز نکند، قوانینی را وضع کرده اند، یعنی کسی مجاز به دزدی نیست چون تجاوز به حریم دیگران است. اما ضعف این فلسفه و سبک زندگی کجا معلوم می شود؟ آنجایی که این فرد غربی از جامعه خود بیرون می آید یعنی یک فرد امریکایی که از کشور خود به عراق و افغانستان می رود. دیگر آن سبک زندگی که در آنجا به نام اطاعت از قانون داشت، همه معانی خود را از دست می دهد لذا به راحتی آدم می کشد و … اینجامشخص می شود که این سبک زندگی یک بُعدی و محدود است و فقط در دایره بسته جامعه خودشان می گنجد.

اما سبک زندگی که اسلام تعقیب می کند، سبک زندگی که به همه ابعاد وجودی بشر می پردازد، چه ابعاد فردی، چه ابعاد اجتماعی، چه بین المللی و چه زیست محیطی اینگونه نیست. این نشان می دهد که اسلام دنبال حقیقتی فراتر از زندگی ظاهری بشر است. و به معنای واقعی کلمه با روان انسان سروکار دارد، برای همین است که ما می گوییم پای روانشناسی غربی لنگ می زند. روانشناسی غربی در اصل با جسم انسان کار دارد نه روان او. رواشناسی حقیقی آن است که در اسلام و تعلیمات الهی وجود دارد، چرا که خداست که جان و روان انسان را آفریده است، لذا به زوایای مخفی و پنهان آن آگاه است.

اشاره می کنم به آیه ای از قران کریم در بحث ازدواج: او خدایی است که برای شما زوج هایی از جسم خودتان خلق کرد تا بوسیله ان آرامش یابید. یعنی هدف اسلام از ازدواج رسیدن به آرامش است. حالا این آرامش برای چیست؟ اشاره می کنیم به آیه دیگری از قرآن: او خدایی است که آرامش را در دل مومنان قرار می دهد تا ایمانشان زیاد شود. شخص مومن وقتی ایمان حقیقی به خدا پیدا کرد، کم هزینه ترین و کم آسیب ترین فرد می شود برای جامعه بشری که در آن زندگی می کند. لذا انسان مومن و متدین هیچ گاه به حقوق دیگران تجاوز نمی کند. از هیچ خط قرمز فردی و اجتماعی عبور نخواهد کرد. لذا اگر تعلیمات اسلامی را بعنوان سبک زندگی در جامعه درست رواج بدهیم، می توانیم پایه های تمدن اسلامی را پی ریزی کنیم. اسلام دین و برنامه زندگی است، در نتیجه تعالیم حیات بخشی را در تمام سطوح مناسبات برای انسان فراهم کرده و هیچ یک از آنها از ابعاد فردی و اجتماعی و فراتر از آن از آموزه های الهی خالی نیست. ما معتقدیم که برنامه کامل و جامع سعادت بشر در دنیا و آخرت توسط خداوند به وسیله انبیای الهی برای مردم فرستاده شده و ما باید آنها را بشناسیم، کشف کنیم و استفاده کنیم. یکی از ابزار ترویج این سبک زندگی هنر و رسانه است.

ندای انقلاب: باتوجه به مطالب گفته شده در فوق، جرا ما واقعا این تعلیمات را در جامعه امروز ایران نمی بینیم. ایا مردم نمی دانند؟

محب زاده: درجامعه بویژه در جامعه اسلامی و ایرانی عمق رفتار مردم دینی است. اما غفت ها و غبارها و زنگار هایی وجود دارد که روی این را می پوشاند. یکی از عواملی که می توانیم اسم ببریم این است که قریب به ۵۰ سال حکومت پهلوی در ایران کار فرهنگی کرده است که ذهن و جان کثیری از مردم را با مباحث مادیِ صرف لبریز کنند و قبل از آن نیز حکومت هایی بوده اند که در این کشور کارهای زیادی کردند برای نفوذ فرهنگ غربی.

همه اینها عواملی است که خواسته است حضور دین را در جامعه کمرنگ کند ولی با تمام این احوال ما عمق حرکات مردم که دینی است را می بینیم. یکی از آنها دفاع مقدس است. ما عمق رفتار غالب مردم در جنگ ۸ ساله حتی آنهایی که در صفحه دفاع حضور فیزیکی نداشتند را دینی می بینیم. مقام معظم رهبری نیز همواره بر این بخش تاکید می کنند. روز عرفه را ببینید، شب های قدر را ببینید، عاشورا را ببینید، این مردم دین دارند . این مسئله دین داری در اعماق سبک زندگی وجود دارد. مثلا امروز یکی از چیزهایی که در ازدواج بیشتر مردم می بیننیم این است که اکثرا مقید هستند ازدواج شان در مناسبت های خوب مذهبی صورت بگیرد. اما در کنار اینها بالاخره تبلیغات سوئی که صورت می گیرد، بی تاثیر نخواهد بود. ما در عرصه ای در حال مبارزه هستیم که دشمن ما بیکار نیست و کار می کند، صدها و هزاران شبکه ماهواره ای در حال کار بر روی ذهن و روان مردم ما هستند.
به تعبیر شهید آوینی «زمانی که حصار دیگر جواب نخواهد داد چرا که دشمن از فضا هجوم خواهد آورد وآن زمان امروز است» با این فضای تبلیغاتی مسموم و حمله گسترده دشمن باز می بینیم که مردم ما دیندارهستند و سبک زندگی آنان اینگونه است. در مناسبت های مذهبی این امر به خوبی روشن است.نمونه ی آخر و نزدیک آن هم روز ۹ دی سال ۸۸ است. همین که دشمن از باب حماقت دست روی مقدس ترین نقطه اعتقادی مردم یعنی امام حسین (ع) گذاشت، طومارشان را مردم در هم پیچیدند.

ندای انقلاب: باتوجه به صبحتهایی که فرمودید، در اطراف مان می بینیم که شبکه های ماهواره ای زیادی وجود دارد، وظیفه ی صداوسیما در مقابله ی با آنها چیست؟ و آیا صدا و سیما توانسته سبک درست زندگی را به تصویر بکشد؟

محب زاده: در مباحث رسانه و هنر بسیار باید ظریف کار کرد. دوستانی که در این زمینه کار می کنند، انسان های دلسوز و متدینی هستند. ولی همانگونه که در تمام بخش های مدیریتی کشور داریم، مشاوره هایی که داده می شود، عموما درست و صحیح نیست.

در سال های اخیر کارهای خوبی انجام شده است. معدود فیلم هایی آمده است که بیشتر به سبک زندگی مردم نزدیک بوده است. اما این به چند عامل بستگی دارد. یکی از آن عوامل هنرمندان ما هستند.
من این را می خواهم عنوان کنم. یکی از ابزارهای مهم ما در ترویج سبک زندگی، رسانه و هنر است. اما بکارگیری هنر منوط به استحکام ساختارهای اجتماعی است که همان تدبیر و مدیریت است. یعنی اگر تدبیر و مدیریت مان دقیق باشد می توانیم هنر را در ساحت درست خودش بکار بگیریم که از آن خروجی دقیق و درست بیرون بیاید. این تدبیر و مدیریت فرعِ معرفتِ هستی شناسانه ماست. یعنی مدیریتی که می خواهد بحث هنر را به کارگیری درست و دقیق کند، اول باید به مسائل جامعه اسلامی و ایرانی دقیقا آشنا باشد. لذا دراین زمینه نیاز به تربیت مدیرانی داریم که تمام این ساختارها را بشناسند، در مرحله بعد باید مدیریت درستی بکند تا بتواند ابزار هنر و رسانه را در شکل درست خود بکار بگیرد. به عنوان نمونه صداوسیمای ما یک تشکیلات بسیار بزرگ و دارای نیروهای فراوانی است ولی خروجی آن رقابت با شبکه های ماهواره ای است که اگر بخواهیم آنها را در یک جا جمع کنیم، یک ساختمان می شوند و این نشان می دهد که ما در تدبیر و مدیریت منابع نقص داریم و انتقادات را باید بپذیریم.
مقام معظم رهبری فرمودند ما صداو سیما را عمده ترین مرکز فکری جامعه می دانیم. لذا می طلبد که ما سرمایه گذاری بسیار دقیق و موشکافانه ای انجام بدهیم. تا بتوانیم خروجی های خوبی کسب کنیم.

ندای انقلاب: لطفا توضیحاتی در خصوص مسأله «مُد» بفرمایید.
محب زاده: مُد هم یکی از دستاوردهای زندگی غربی است. جامعه ی غربی بر مبنای لیبرالیسم (نظام سرمایه و سود) بنیان گذاشته شده است که یکی از ابزارهای مهم آن مصرف گرایی است و یکی از بهترین راههایی که می توان به عطش مصرف گرایی مردم دامن زد، مُد است.

متاسفانه این مسأله آثارش را هم در جامعه ما گذاشته که مردم ما نیز به سمت مد و بِرَند می روند. یکی از ابزارهایی که می توان با این تهاجم مقابله کرد تقویت پس زمینه های دینی مردم است مانند قناعت، استفاده بهینه از سرمایه های خدادادی، و در کل استقلال اقتصادی. ما باید برای مردم جا بیندازیم که دنباله روی کورکورانه از سبک و مُدهای غربی در نهایت منجر به از دست دادن استقلال اقتصادی خواهد شد و از دست دادن استقلال اقتصادی مساوی است با از دست دادن استقلال فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و…
ندای انقلاب: لطفا درباره ی زندگی مدرن و سنتی و تقابل سنت و مدرنیسته توضیحاتی ارائه بفرمایید؟

محب زاده: می توان گفت بحث زندگی سنتی و مدرن نیز از کلاه هایی است که بر سر نسل ما رفته است این تقسیم بندی یک تقسیم بندی حقیقی نیست. چراکه مولفه های زندگی مدرن کاملا برای ما معلوم نشده و همچنین در مولفه های زندگی سنتی نیز چیزی تعریف نشده است و در این زمینه جامعه دچار یک سردگمی است. از طرفی کسانی که بر طبل مدرنیسم می کوبند و از سنتی بودن فرار می کنند، بر مباحث بسیار سنتی دیگری بسیار تاکید می کنند مانند چهارشنبه سوری ، سیزده بدر، شب یلدا و… که اینها کاملا بحث های تاریخی و متعلق به گذشته است و هیچکدام سنخیتی با مدرنیسم امروز ندارند.
از این مسئله معلوم می شود که بحث زندگی سنتی یک فریبی است برای منحرف کردن افکار نسل جوان ما از داشته هایی که دارد تا با به انحراف کشیدن فکر و اندیشه ایشان، اجازه ندهد از سرمایه های فرهنگ اصیل خود استفاده کنند.

ما معتقدیم که تعالیم اهل بیت و قرآن از آنجایی که متصل به وحی الهی هستند و با نیازهای اصیل انسان و بشری تطابق دارند، اتفاقا مدرن ترین تعالیم و آموزه ها هستند و به هیچ وجه رنگ کهنگی را به خود نمی گیرند. در عین حال این مساله را باید به بحث بگذاریم که آیا هرچیز سنتی بد است؟ و اگر بد است پس چرا امثال چهارشنبه سوری و شب یلدا و… را تبلیغ می کنید و آیا همه چیز مدرن خوب است؟ پس چرا ما با آسیب های مدرنیسم معمولا درگیر می شویم و دچار مشکل هستیم.

ندای انقلاب : یکی از آفت های مدرنیسم، آلودگی محیط زیست است و این از آثار مستقیم مدرنیسم امروز است. آیا این آثار نیز خوب هستند؟
به نظر می رسد در تعریف سنتی و مدرن باید یک باز تعریف و یک تبیین مجدد برای نسل های امروزی صورت بگیرد.
ندای انقلاب: به نظر شما یک زندگی خوب و ایده ال از نظر اسلام و مورد نیاز جامعه ما چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
محب زاده: در این زمینه ما باید مراجعه کنیم به قرآن کریم بعنوان کاملترین و جامع ترین برنامه زنگی بشر. در سوره نحل آیه ۹۷ خداوند می فرماید: اگر کسانی که ایمان آورده اند، عمل صالح انجام دهند، در مرد و زن بودن هم فرقی وجود ندارد، ما به آنها حیات طیبه ای عطا می کنیم.
حیات طیبه آن زندگی توام با آرامش است که همه بشر دنبال آن هستند. در تمام جوامع بشری گم شده ی مردم در یک جمله، زندگی توام با آرامش است. آسایش چیزی است که همه به آن دست پیدا کرده و یا می کنند، ولی آرامش در روح و روان انسان ها جاری نیست. این آرامش در تعامل با فرد است، در تعامل با اجتماع است، در تمام ساحت های بشری است، در تعامل با میحط زیست است، حتی در تعامل با حیوانات و جمادات هم است. که همه این ها اگر واقع شد در آن برنامه ای که خدا تعیین کرده، انسان ها را به سمت یک زندگی توام با آرامش همراه با راحتی فکر و اندیشه راهنمایی می کند و قرآن از این زندگی به حیات طیبه تعبیر می کند. حیات طیبه حیاتی است که در آن کسی به کسی آسیب نمی رساند.

و در آخر، مهمترین پایه ی این حیات طیبه، عدالت است که ما انشاء الله آنرا در ظهور امام زمان(عج) خواهیم دید. حضرت تشریف می آورند و زمین را پر از عدل و داد می کنند و امیدواریم انشاء الله خداوند متعال آن حیات طیبه را هرچه زودتر به بشریت نشان بدهد.
انتهای پیام/

 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

شنبه 17 اسفند 1392  11:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها