پاسخ به::.¸¸.•`¯`•.¸ دلنوشته های زیبای مهدوی :.¸¸.•`¯`•.¸
زحد بگذشت مهجوری زمشتاقان مکن دوری رخ ماه ای نکو منظر! مپوش از عاشق شیدا
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
ز بس ماندم در این چشم انتظاری تمام عمرم از آدینه پر شد
زیبا شود به کارگه عشق، کار من هرگه نظر به صورت زیبا کنم تو را
روی او چو «فثم وجه الله» کوی او پو! «فتلک نعم الدار»
ژرف عشق تو و غوص من و مرجان وصال خوش متاعی است، اگر لطف خدا یار شود
روز ما تیرهتر از شب بود از دوری تو زده آتش به دل ما غم مستوری تو
طاقت از دست شد، ای مردمک دیده! دمی پرده بگشای! که مردم نگرانند هنوز
طاغیان بر ما جسارت میکنند مهدیا! کن زودتر خود را عیان
روزگاری که به فرمان حق، آن کشتیبان فلک دین را برهاند ز خطر، نزدیک است!
روز و شب از جام عشقت گشته مست هر که مهرت گوشه قلبش نشست
ذوالفقارش چون برکشد ز نیام دوست از دشمن جدا گردد
ذاکر بیچاره همه صبح و شام میکند از دور به کویت سلام
روز آدینه شد و تشنه دیدار توام سالیانی است که سرگشته بازار توام
ذکر یا عباس ذکر عاشقی است نام مهدی عزت و بالندگی است
دادند مرا دیده، که روی تو ببینم بیدیدن رخسار تو، با دیده چه کارم؟!