پاسخ به::.¸¸.•`¯`•.¸ دلنوشته های زیبای مهدوی :.¸¸.•`¯`•.¸
هنوزم انتظار و انتظار است هنوزم دل به سينه بي قرار است هنوزم خواب مي بينم به شب ها همان مردي که بر اسبي سوار است
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
همان مردي که آيد جمعه روزي و اين پايان خواب انتظار است
ما معتقديم عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسي تبر خواهد زد
اي که مي پرسي نشان عشق چيست عشق چيزي جز ظهور مهر نيست عشق يعني دل تپيدن بهر دوست عشق يعني جان من قربان اوست
امشب دلم از آمدنت سرشار است فانوس به دست کوچه ديدار است آن گونه تو را در انتظارم که اگر آن چشم بخوابد آن يکي بيدار است
مهديا منتظرانت همه در تاب و تبند همه جهان جمله گرفتار شبند چو بيايي غم و ظلمت برود از عالم شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند
اگر دل هايمان تاريک و ظلماني نمي گرديد امامت هم عيان مي گشت و پنهاني نمي گرديد به قدر تشنگي، گر تشنه امر فرج بوديم خدا داند فرج اين گونه طولاني نمي گرديد
معتقديم عشق سرخواهد زد بر پشت ستم كسي تبر خواهد زد سوگند به هر چهارده آية نور سوگند به زخمهاي سرشار غرور آخر شب سرد ما سحر ميگردد مهدي به ميان شيعه برميگردد
هرچند كه خستهايم از اين حال، نيا شرمنده، اگر ندارد اشكال، نيا ما خط تمام نامههامان كوفياست آقاي گلم زبان من لال، نيا
چهره گل، باغ و صحرا را گلستان ميکند ديدن مهدي هزاران درد درمان ميکند مدعي گويد که از يک گل نميگردد بهار من گلي دارم که عالم را گلستان ميکند
براي آمدنت انتظار كافي نيست دعا و اشك و دل بيقرار كافي نيست
اگر تو آمدي من رفته بودم اسير سال و ماه و هفته بودم دعايم كن كه دوباره جان بگيرم بيايم در حضور تو بميرم
عمريست كه از حضور او جامانديم در غربت سرد خويش تنها مانديم او منتظر است كه ما برگرديم مائيم كه درغيبت كبري مانديم
بي تو دل گير است، دل گير است عصر جمعه ها بوي نرگس مي دهد پس کوچه هاي شهر ما از کلاس عمرمان يک جمعه ديگر گذشت باز غنيمت خورد پاي اسم زيباي شما
خوشا به حال آنان كه دركلاس انتظارحتي يك جمعه هم غيبت ندارند.
ولي عصر(عج) که بيايد آسمان با باريدنش، زمين با روياندنش، بندگان با برادري و يک رنگي و بندگي خداي متعال همراهي اش مي کنند.