پاسخ به::.¸¸.•`¯`•.¸ دلنوشته های زیبای مهدوی :.¸¸.•`¯`•.¸
دلم در سینه مالامال درد است زهجر روی تو دلگیر وسرد است تمام جمعه ها یابن الحسن گوست دلم در انتظار راد مرد است
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
به مهر این و آن عادت ندارم به حرف دیگران عادت ندارم به سایه سارامنی در شب زخم به غیر جمکران عادت ندارم
دل ما شد کویر تفته؟ برگرد خدا را! ای بهار رفته برگرد تمام جمعه ها را صبر کردیم اقلا جمعه ی این هفته برگرد
تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دلهامان شکسته ست دلت می آید آیا بر نگردی؟
صحبتی شد که خدا باب نجاتی بفرست تلخی دائقه را شاخه نباتی بفرست میرسد با علم سبز امامت بردوش از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست
هنوزم انتظار و انتظار است هنوزم دل به سینه بیقرار است هنوزم خواب می بینم به شبها همان مردی که بر اسبی سوار است
عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظرست تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم
بیا تا چشم ما روشن بماند جهان سرشار از لادن بماند نمی خواهم دلی در حسرت تو به قدر یک سر سوزن بماند
الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت جانم بسوختی و به جان دوست دارمت
دلم هر جمعه در تاب و تب است عاشقانه بی قرار دلبر است گفتم جمعه شود پایان غمم جمعه رفت و باز چشمم به راه است
دوباره جمعه شد یارم نیامد خدایا یار ما از در نیامد نگار بی قرینه کی می آیی سحرخیز مدینه کی می آیی
تو بین منتظران هم عزیز من، چه غریبی عجیب تر، که چه آسان نبودنت شده عادت چه بیخیال نشستیم، نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم؛ خدا کند که بیایی
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست طوفان زده ام راه نجاتی بفرست قرمود که با زمزمه یا مهدی نذر گل نرگس صلواتی بفرست
دلم هوای تو کرده، هوای آمدنت صدای پای تو آید، صدای آمدنت بهار با تو بیاید به خانه ی دل ما قدم به خانه ما نه، صفای آمدنت