پاسخ به::.¸¸.•`¯`•.¸ دلنوشته های زیبای مهدوی :.¸¸.•`¯`•.¸
صحبتی شد که خدا باب نجاتی بفرست تلخی دائقه را شاخه نباتی بفرست میرسد با علم سبز امامت بردوش از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
هنوزم انتظار و انتظار است هنوزم دل به سینه بیقرار است هنوزم خواب می بینم به شبها همان مردی که بر اسبی سوار است
تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دلهامان شکسته ست دلت می آید آیا بر نگردی؟
عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظرست تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم
دوباره جمعه شد یارم نیامد خدایا یار ما از در نیامد نگار بی قرینه کی می آیی سحرخیز مدینه کی می آیی
کاش از دلبر نشانی داشتیم بر سر کویش مکانی داشتیم از برای مهدی صاحب الزمان کاش در دل جمکرانی داشتیم تعجیل در فرج آقا صلوات
الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
ما منتظر سپيد روز ظهوريم. روزي که مستضعفان به اراده خداوند،وارثان زمين مي شوند و پرچم سبز«آل محمد(ص)» بردوش عاشقان مولايمان مهدي(عج) در سراسر گيتي افراشته مي شود.
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست طوفان زده ام راه نجاتی بفرست قرمود که با زمزمه یا مهدی نذر گل نرگس صلواتی بفرست
دلم هوای تو کرده، هوای آمدنت صدای پای تو آید، صدای آمدنت بهار با تو بیاید به خانه ی دل ما قدم به خانه ما نه، صفای آمدنت
دعا کرده ام تا بهار ظهورت به لب های مردم تبسم بماند بگو با دعایی که در انتظار است نگاهم به آمین چندم بماند!
بــوی عـطــر یــار دارد جمـعه ها وعــــده دیـــدار دارد جمــعه ها جمــعـه هـا دل یاد دلبـر مـی کنـد نغمه یا ابـن الـحسن سـر مـی کنـد
مُقَلّب القُلوبِ من، چهره ی همچو ماه توست مُدَبّر الّیل دلم، زلف چو شب سیاه توست تو ای مسافر غریب حَوّل این دل مرا قلب تمام عاشقان منتظر نگاه توست
نمى گویم کجا در ناکجایى بگو جانا، بگو جانا، کجایى شب و روز از دل سرگشته پرسم تو اى پیداى ناپیدا کجایى