صبر و آثار و نتایج آن
مقدمه:
در میان پیامبران الهی که هر یک ویژگی خاصی از فضایل اخلاقی را دارا بودند حضرت ایوب علیهالسلام به عنوان پیامبر صبور شناخته میشود او الگوی صبر و استقامت در برابر مشکلات بود به همین دلیل حالات او در سوره «ص» موقعی که مسلمانان در مکه تحت فشار شدید قرار داشتند به عنوان یک سرمشق بزرگ نازل شد و به مسلمانان درس صبر و استقامت داد.
شانزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) در باب اسارت شهوت ، صبر ، معنای صبر و درجات و دستاوردهای آن است. امام این بحث را با روایتی از امام صادق علیه السلام آغاز می کند:
ابوبصیر می گوید ، که از امام صادق علیه السلام چنین شنیدم : " شخص آزاد در همه حالتها آزاد است اگر مصیبتی به او برسد ، بر آن صبر می ورزد ، و اگر مصیبت ها بر او هجوم آورند ، او را نمی شکند هر چند اسیر و مقهور گردد ، و سختی را به جای آسانی بگیرد ؛ چنان که یوسف بسیار راستگو ، وقتی به بندگی گرفته شد و اسیر و مقهور گردید ، به آزادی او ضرر نرسید و تاریکی چاه و ترس از آنچه به او رسید به او زیان نرساند ، تا اینکه خداوند بر او منت نهاد. و جبار متکبری را بنده او قرار داد ، پس از آن که مالک بود. پس خداوند او را ( به پیامبری ) فرستاد و به خاطر او به امتی ترحم رساند ، و همین طور صبر (کرد تا) خیر را به دنبالش آورد.
پس شکیبایی بورزید و خود را مهیای شکیبایی سازید تا پاداش داده شود . "
اسارت شهوت ، منشأ همه اسارت ها
هر گاه انسان در چنگال شهوت و هوس های نفسانی قرار بگیرد ، در ادامه ، کارش به جایی می رسد که اطاعت از آنها را بر پیروی از اوامر و نواهی خدای متعال مقدم می دارد . در این حالت عزت و آزادگی از وجودش رخت برمی بندد. و غبار ذلت ، خواری بر او می نشیند و پیش اهل دنیا کرنش می کند.
کسانی که بنده دنیا و شهوت خودشان هستند ، نزد هر کس که دنیا را پیدا کنند یا احتمال بدهند که می توانند نزد او به خواسته های خودشان برسند خضوع می ورزند و این بندگی و اسارت ، انسان را همیشه در رنج و تلخی قرار می دهد.
اگر نفس انسان متوجه ذات مقدس خداوند شود ، ریسمان بندگی مخلوق را ازگردن بگشاید. چنان که در روایت آمده است: بندگی خداوند ، گوهر ارزشمندی است که باطن آن آزادی است.
در این صورت ، چنان حالتی در قلب پیدا می شود که روح ، احساس عظمت و رفعت می کند ، و حتی در این حالت اگر در اسارت کسی هم باشد استقلال و آزادگی نفس محفوظ خواهد ماند ، مانند حضرت یوسف و لقمان علیهما السلام . امام سجاد علیه السلام فرمود:" من عار دارم این دنیا را از آفریدگار آن خواستار شوم ، پس چگونه آن را از مخلوقی چون خود خواهش کنم؟ "
صبر ، نتیجه آزادگی
از دستاوردهای مهم خروج از اسارت نفس، شکیبایی در هنگام سختی و بلا است.
مرحوم محقق طوسی ، صبر را نگه داری نفس از بی تابی در هنگام فرا رسیدن سختی و کراهت دانسته است . صبر را از مقامات متوسطین دانسته اند ، زیرا تا هنگامی که نفس ، بلاها را ناخوش بدارد ، معرفتش ناقص است ، لذا رضای به قضای الهی نسبت به صبر ، مقام برتری می باشد ، اگر چه ممکن است این را نیز از مقامات متوسطین عنوان کنیم. بر اساس این مطلب صبر بر معاصی و صبر بر طاعات نیز از مقامات متوسطین است ؛ زیرا کسی که حقیقت عبادت را بفهمد و صورت زشت گناهان را درک کند ، صبر برای او معنا ندارد.
عارف معروف ، کمال الدین عبد الرزاق کاشانی در شرح منازل می گوید: صبر ، خودداری از شکایت نزد مخلوق است ، و الّا شکایت به حق تعالی و اظهار ناراحتی نزد خداوند با صبر منافات ندارد ، چنانکه حضرت ایوب به پروردگار شکوه کرد (سوره ص ، 41)
نتایج صبر
برای صبر ، دستاوردها و نتایح فراوانی است که از آن جمله تربیت نفس می باشد . زیرا وقتی که شخص ، مدتی را بر بلاها شکیبایی ورزید و ترک لذت نمود ، کم کم نفس عادت می کند ، از سرکشی بیرون می آید و به مقامات عالی می رسد.
صبر بر گناهان سرمنشأ پرهیزگاری می شود ، صبر در طاعات منشأ انس با پرودگار و صبر در بلاها منشأ رضا به قضای الهی می گردد و اینها از مقامات بزرگ اهل ایمان است. امام صادق علیه السلام فرمود:
" صبر نسبت به ایمان ، همچون سر نسبت به بدن است. پس زمانی که سر (از بین) رفت جسد نیز برود و همین طور زمانی که صبر (از بین) برود، ایمان هم خواهد رفت."
شخص غیر صبور ، زبان به شکایت می گشاید ، درد دل را به هر کس می گوید و این کار علاوه بر این که او را نزد خلق رسوا می کند ، وی را از ارزش در درگاه الهی می اندازد. بنده ای که نتواند سختی ها را تحمل کند - با وجود هزاران نعمتی که از خداوند دیده است - چه ایمانی دارد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:" کسی که به بلایی مبتلا شود و صبر پیشه کند پاداش هزار شهید را دارد."
درجه های صبر
برای صبر ، درجاتی است و پاداش آن بر اساس درجات و مراتب ، متفاوت می باشد . امام علی علیه السلام به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:
صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت ، صبر بر طاعت و صبر در وقت گناه. پس کسی که بر مصیبت صبر کند ... خداوند برای او سیصد درجه... ، کسی که بر اطاعت صبر کند ، خداوند برای او ششصد درجه ... و کسی که بر مصیبت صبر کند خداوند برای او نهصد درجه ... بنویسد."
درجات صبر اهل معرفت
آنچه تا کنون در خصوص صبر گفته شد راجع به عموم مردم و متوسطین بود ؛ اما صبر اهل سلوک و اولیای کامل ، درجات دیگری دارد. اهل سلوک" صبر فی الله" دارند و آن عبارت است از ثبات در مجاهدتها و ترک خویشتن.
اهل حضور و مشاهده جمال خداوند" صبر مع الله" دارند و آن عبارت از خروج از جامه بشریت و متجلی شدن قلب به تجلیات اسماء و صفات الهی است.
همچنین عشاق و مشتاقین" صبر عن الله" دارند. گفتار امام علی علیه السلام در دعای کمیل:" فهبنی یا الهی و سیدی و مولای ..."
اشاره به این مقام از صبر دارد.
اهل تمکین و استقامت نیز" صبر بالله " دارند که پس از تخلـّق به اخلاق الهی برای آنها رخ می دهد و این حمل برای اولیای الهی میسر است.
در آیه 44 سوره صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده است:
ما ایوب را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی بود که بسیار بازگشت کننده به سوی خدا بود.
حضرت ایوب به عنوان یک آزمون بزرگ گرفتار مصائب عظیمی شد تا درجه شکر گزاری او آشکار گردد و به مقام قرب پروردگار نزدیکتر شود او که اموال، زراعت و گوسفندان فراوان و فرزندان برومند و لایق و متعدد داشت در یک آزمون بزرگ همه چیز خود را از دست داد و خود نیز به بیماری شدیدی مبتلا شد.
آن حضرت چنان بیمار گشت که از شدت درد به خود میپیچید و بدینسان اسیر و در بند بستر بیماری و درد گردید ولی هیچ یک از این امور، از شکر او نسبت به درگاه خداوند نکاست. زخم زبانهای زیادی از دوست و دشمن شنید، مصیبتی که شاید بالاترین مصائب بود گاهی راهبان بنیاسرائیل و عبادتکنندگان آنان به دیدنش میآمدند و به صراحت میگفتند: تو چه گناه عظیمی کردهای که به این عذاب الیم گرفتار شدهای؟ ولی باز هم آن حضرت صبر را از کف نمیداد و چشمهی زلال شکر و سپاس الهی را به کفران و ناشکری آلوده نمیساخت تنها کاری که کرد این بود که بعد از مدتی طولانی به پیشگاه خداوند عرض کرد:
بارپروردگارا! شیطان مرا به رنج و عذاب افکند او انتظار گشایش را تنها از تو دارم.
هنگامی که تمام آزمایشات را پشت سر گذارد درهای رحمت الهی به روی او گشوده شد و افزونتر از آنچه داشت نصیبش گشت.
برخی واژه ها گاهی به غلط ترجمه و تفسیر میشوند؛ مثلاً صبر را گاهی به «تحمّل» و «قبول ظلم» معنا میکنند و میگویند یک مسلمان صبور، باید بر هر ظلمی که بر او وارد شد، صبر کند.
این تفسیر که در واقع ظالمپروری و حقارتطلبی است، ابداً در مورد صبر صحیح نیست؛ بلکه صبر به معنای مقاومت، پایمردی، برخورد صحیح با مشکلات و تحکیم و تثبیت حق است، هر چند مستلزم از دست دادن مال و جان و آبرو باشد.
قیام امام حسین علیه السلام یک نمونه بارز صبر است؛ همچنان که صلح امام حسن علیه السلام نیز الگوی تمام عیار صبر بود. زیرا امام مجتبی علیه السلام می دید اگر شمشیر بکِشد، معاویه تمام شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام را می کشد و بر تخت سلطنت مینشیند و همانطور که خودش گفته بود، نام مبارک رسول الله را برای همیشه از صفحه تاریخ میزداید.
اینجاست که امام و حجت خدا کاسه صبر را هر چند که تلخ است، مینوشد و با صلح خود، جان شیعیان را حفظ می فرماید.
امام حسین علیه السلام هم بر اساس همین منطق می دید که اگر در خانه بنشیند و با یزید مقابله نکند، دیگر هیچکس را یارای آن نیست که این مردم خفته و جاهل را از خواب غفلت بیدار کند و هشدار دهد. لذا خونش را در این راه ریخت و جوانانش را قربانی کرد و به اسارت زنان و فرزندانش رضایت داد.
بنابراین صبر، پایمردی و استقامت مناسب است که گاهی در لباس سکوت و صلح جلوه می کند و گاهی در لباس فریاد و خون.
خدای تعالی در سوره بقره آیه 177درباره متقین می فرماید:« والصابرین فی الباساء و الضراء» (آنها در سختیها و بلایا صبر را پیشه میکنند و با پایمردی و استقامت قدم برمیدارند»
محقّق طوسی میفرماید:«صبر به معنای خودنگهداری و حفظ نفس است؛ به طوری که شخص در مقابل سختی ها جزع و بیتابی نکند و در باطنش، اضطراب حاصل نگردد و زبان به شکایت باز نکند.» صبر به انواعی تقسیم میگردد:«صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت، صبر بر ترک معصیت، صبر بر حسن خلق.» راغب میگوید:«صبر لفظ عامی است که برحسب موارد، اسم های گوناگون دارد؛ مثلا صبر در مقابل مصیبت به همان کلمه «صبر» تعبیر می شود، استقامت در میدان نبرد را «شجاعت» گویند، به پایمردی در مقابل ناملایمات «سعه صدر»، به صبر در نگفتن سخن « کتمان » و به صبر بر خوردن غذا «صوم» (روزه) میگویند.»
صبر نوعی تحمل مشقت است که اگر با بینش الهی توأم گردد، ارزش فوق العادی دارد؛ به طوری که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید:«الصبر رأس الایمان» (صبر نسبت به ایمان، مانند سر است نسبت به بدن.)
امام باقر علیه السلام می فرماید:«بهشت در سختی و صبر پیچیده شده است. هر کس در دنیا بر سختی ها و ناملایمات صبر و بردباری ورزد داخل بهشت میشود؛ جهنم نیز به لذات و شهوات پیچیده شده است؛ و هر کس به دنبال لذتها و خواستههای نفسانی برود، به جهنم داخل میگردد.»
امام صادق علیه السلام میفرماید:«ما صابر و شکیباییم و شیعیان ما صابرتر و شکیباترند... زیرا ما از همه چیز آگاهیم و صبر میکنیم ولی شیعیان ما از بسیاری چیزها آگاه نیستند و با این حال همچنان صبر پیشه میکنند.»
جابر از امام باقر علیه السلام پرسید:« صبر جمیل چیست؟»
فرمود:«صبری است که شخص زبان شکوه و شکایت به سوی مردم باز نکند.»
رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم فرمود:«در روز قیامت که همه خلایق جمع هستند، منادی از طرف خداوند ندا میکند که اهل صبر کجایند.
گروهی از مردم برمیخیزند. دستهای از ملائکه به استقبال آنها میآیند و میپرسند «صبر شما چه بوده است؟»
میگویند «ما بر طاعت خداوند و ترک معصیت او صبر کردهایم.»
منادی ندا می کند که:«بندگان من راست میگویند. راه آنها را باز کنید تا بدون حساب به بهشت بروند.»
آثار و پیامدهای صبر
طبیعت زندگی دنیا این است که با موانع و مشکلات و آفات همراه میباشد در مسیر انجام بایدها و نبایدها اغلب مشکلاتی است که اگر انسان از آنها نگذرد به مقصد نمیرسد.
در ضمن، همیشه آفات و مصائبی در کمین نعمتهاست که باعث از دست دادن آنها میشود مصایبی در اموال و عزیزان و دوستان و مواهب دیگر.
انسان بدون صبر و استقامت هم در جهات مثبت به جایی نمیرسد و هم در برابر عوامل منفی و قادر به ایستادگی نیست به همین دلیل کلید اصلی پیروزیها صبر و شکیبایی است و از آنجا که دین مجموعهای از باید و نبایدهاست، اطاعات و ترک معاصی بدون صبر و استقامت بقا و دوامی ندارد زیرا طبق بیان گذشته صبر در برابر ایمان همانند سر نسبت به بدن است.
امام علی علیهالسلام میفرمایند:
صبر مساوی با پیروزی است.
افراد سست اراده و کم حوصله و کم استقامت بسیار زود از میدان حوادث میگریزند یا در برابر حجم مشکلات زانو میزنند نه دنیا را بدون صبر و استقامت میدهند و نه اخرت را.
در حالات علمای بزرگ مذهبی و دانشمندان علوم دیگر که به اختراعات و اکتشافات بزرگی نایل شدند چیزی که بیش از هر چیز دیگر میدرخشد صبر و استقامت آنهاست.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
بسیار اتفاق افتاده که یک ساعت صبر و شکیبایی سبب شادی طولانی شده است و چه بسیار لذت کوتاهی در یک ساعت غم و اندوه طولانی به بار آورده است.
امام باقر علیهالسلام میفرماید:
هر کس صبر و شکیبایی کند به خاطر آن به مقام روزهداران شبزندهدار میرسد و درجه شهیدی را که در پیشاپیش پیغمبر اکرم با شمشیر به دفاع پرداخته و شربت شهادت نوشیده است را به دست میآورد.
آثار فردی و روانی صبر و استقامت
در یک جمله و به یک سخن می توان گفت :همه چیز، هم دنیا، هم آرمان های انسانی و هم مقاصد پست شرارت آمیز و خلاصه هرمقصدی برای هر کسی مطرح است، در گرو صبر و پایداری است. اگر بر این مطلب استدلالی هم لازم باشد و تجربیات بشر در طول تاریخ ممتد زندگی اش قانع کننده به نظر نیاید این فرمول قطعی و روشن بسنده است که: رسیدن به هر هدفی محتاج حرکت است و حرکت، مستلزم صبر و استقامت و هر کس در مدت عمر خود لااقل در چندین ماجرا، درستی این فرمول را آزموده است.
امیر المومنین عی(علیه السلام) در حدیثی می فرمایند: «من رکب موکب الصبر، اهتدی الی میدان النصر»؛ هر که بر مرکب صبر سوار شود، به میدان پیروزی و نصرت راه خواهد یافت. در هنگامه جنگ صفین نیز در خلال خطبه ی مهیجی که برای دلگرمی و بسیج یارانش ایراد فرمود، چنین گفت: واستعینوا بالصدق والصبر، فان بعدالصبر ینزل علیکم النصر.. .؛ به راستی و پایداری تکیه کنید، زیرا پس از پایداری است که پیروزی بر شما نازل خواهد شد.
غیر از اثر سازنده اجتماعی صبر که همانا پیروزی و دست یافتن بر مقصد و مقصود و هدف است، این خصلت دارای آثار مثبت و بسیار مهمی در روحیه و روان شخص صابر نیز هست. منظور از آثار روانی، آن تأثیراتی است که صبر در روان شخص صابر به جای می گذارد و پیش از آنکه نتیجه ی خارجی و عینی از مقاومت وی عاید گردد، نتیجه ی شخصی آن به وی می رسد.
-1 ایجاد روحیه شکست ناپذیری
نخستین تأثیر مثبت و سازنده ی صبر آن است که انسان صابر را ضد ضربه و شکست ناپذیر می سازد و همچون تمرین و ورزشی دشوار، او را مقاوم و نیرومند بار می آورد. مقدمه ی لازم برای کامیابی در هر هدف و خواسته ئی – چه در جریانهای مادی و چه در جریانهای فکری و مسلکی و مذهبی – پیدایش چنین حالتی در انسان است. همه شکست ها و هزیمت هائی که در میدانهای مبارزات اجتماعی و مذهبی و مسلکی پیش می آید، مقدمه اش یک شکست روحی است و ضربه ئی که روحیه ی ضعیف و هزیمت پذیر، به ادامه ی یک مبارزه می زند چندین برابر ضربه ئی است که نقص و نارسائی تجهیزات نظامی و کارآزمودگی و غیره وارد می سازد... سربازی که در میدان جنگ پشت به دشمن کرده و روی به گریز می نهد قبل از آنکه چشمش و بازویش از مقابله با دشمن عاجز مانده باشد روحیه و قدرت روانی اش شکست خورده و روحا منهزم گردیده است و تا این شکست روانی بر او وارد نیاید محال است سربازی پشت به دشمن کند و جبهه را ترک گوید. مردمی که در برابر حوادث معمولی زندگی: خسارت های مالی، بیماری ها، مطرود و منفور شدن ها، مرگ و میرها، صبر و مقاومت نورزیده تن به اظهار عجز و لابه و جزع می دهند، در پیشامدها و در هنگام بروز موانع راه نیز بسی زودتر شکست خورده پای گریز می گشایند و به عکس، کسانی که در هر حادثه ئی صبر را همچون سلاح برنده ئی مورد استفاده قرار داده و در هر مورد به صورت مناسب آن، صبر و استقامت پیشه می کنند، توان و قدرت بیشتری در مبارزه با مشکلات زندگی به دست آورده و دارای روح و روحیه ئی شکست ناپذیر و مقاوم می گردند. شخص بی صبر را می توان به سربازی تشبیه کرد که در میدان جنگ، عریان و بدون زره می جنگد، چنین کسی با نخستین ضربات دشمن از پای درافتاده و از بین می رود. و انسان صبور را به همین قیاس، می توان در حکم جنگجوئی دانست که از پای تا سر غرق زره و تجهیزات جنگی است، دست یافتن بر چنین کس البته به مراتب دشوار و از پای افکندن او کاری مشکل است.
با این بیان به روشنی می توان به ژرفای این آموزش و الهام عمیق اسلامی که از امام جعفر صادق(علیه السلام) صادر گشته است رسید: «قد عجز من لم یعد لکل بلاء صبر»؛ آنکس که برای هر بلائی صبری آماده نکرده و تدارک ندیده باشد به عجز و ناتوانی درمی افتد یعنی روبرو شدن با بلایا و مشکلات زندگی کسی را که پیش بینی آن را نکرده و روحیه ی صابر و مقاوم در خود به وجود نیاورده دست و پا بسته و درمانده می سازد.
راز استواری و پایمردی مردان بزرگ و سازندگان تاریخ بشر و در رأس آنان، پیامبران و رجال الهی که در آغاز دعوت، هر چه بیشتر مورد ایذاء (آزار و شکنجه ی) طغیانگران قرار می گرفتند پا بر جاتر و فعال تر می شدند در همین نکته است. آنان با پیش بینی تلخی ها و ناگواری های این راه و فراهم ساختن مایه ی وافری از صبر، امکان شکست روحی را در خویشتن از بین برده و به موجوداتی سرسخت و شکست ناپذیر تبدیل شده بودند. دشمنان و مخاصمانشان که در موارد بسیاری از همه گونه امکانات برخوردار بودند خسته و درمانده می شدند، ولی این بزرگمردان که از همه ی آن امکانات محروم بودند همچنان مجدانه به کار و کوشش مجاهدت خستگی ناپذیر خود ادامه می دادند. متوکل عباسی، امپراطور مقتدر عباسی می گفت: "لقد اتعبنی ابن الرضا"؛ ابن الرضا مرا به ستوه آورد. چگونه کسی مانند امام هادی (علیه السلام) که بیشتر ایام امامت خود را در زیر فشارهای ناشی از قدرت متوکل گذرانیده این حاکم مقتدر را خسته می کند؟
-2 شناسایی نیروهای نهفته درونی
دومین اثر مهم صبر آن است که شخص صابر با مقاومتی که در میدانهای زندگی در برابر حوادث و موانع از خود بروز می دهد به میزان نیروی خود و به خصوصیات آن و به خصال نیک و مهمی که در وجود او نهفته است و او در زندگی معمولی و بی دردسر خود هرگز با آن برخورد نکرده است، واقف می گردد. این مطلب را آن کسانی که فشارها و شدت های زندگی را چشیده و در راه هدف ها و ایده آلهای شریف تن به بلا و محنت داده اند به خوبی درک می کنند، چنین کسانی به طور حتم در مواجهه با خطرات بزرگ، در ظلمت ها و فشارها، در هنگامه هائی که یک ناظر بیگانه و بی خبر، آنها را شکست خورده و نابود شده می پندارد بر اثر صبر و مقاومت، در خود فتوح و گشایشی احساس کرده اند، قدرتی بیسابقه و عظمتی شگفت آور دیده اند، چیزی را در وجود خود کشف کرده اند که قبلا از آن به هیچ وجه خبر نداشتند. پس صبر موجب آن است که آدمی خود را بیشتر بشناسد و به نقاط مثبت وجود خود بیشتر پی برد و نیروهائی را که در همه ی عمر در خود نیافته، کشف کند.
- 3توجه و اتکاء بیشتر به خدا
سومین خاصیت سازنده صبر این است که آدمی را در هر مرحله و حدی باشد به خدا نزدیکتر و بدو متکی تر می سازد، بعضی ها می پندارند که اتکاء به خدا با اتکاء به نفس، سازگار نیست و کسی که به خدا متکی باشد نمی تواند به خود اتکاء داشته باشد. هنگامی که گفته می شود: به خدا متکی باشید! چنین کسانی زبان به اعتراض می گشایند که: بگذارید مردم به خود تکیه کنند و چشم امید به سوی خود بدوزند! گوئی کسی که مردم را به اتکاء به خدا دعوت می کند می خواهد و می گوید که به خود متکی نباشد! حال آنکه برای شخص معتقد به خدا، میان تکیه داشتن یکنوع تلازم و توافق هست و حتی بدین اعتبار که اتکاء به نفس یکی از ابعاد صبر محسوب می گردد، در واقع وسیله و موجبی برای اتکاء به خدا نیز هست. زیرا بی صبری در برابر حوادث تلخ زندگی و دهشتزدگی از مقابله با مصائب اختیاری، که نموداری از عدم اتکاء به نفس است موجب دوری و فراموشی از خدا نیز می گردد. در آن هنگام که آدمی در برابر شدائد و مصائب روزگار قرار می گیرد و سنگ آسیای آزمایش های زندگی او را به شدت می فشارد و می کوبد، اگر وی به لابه و بی صبری دست نزند و جزع و شیون نکند روزنه های ارتباط او با خدا گشوده تر و آزادتر می گردد و دل و جانش به نور حضور خدا روشن و روشنتر می شود و به عکس، اظهار ضعف و جزع او را از خدا نیز – همچنانکه از خویشتن – بیگانه و بی خبر و منقطع می سازد.
صبر کلید هر دری است:
1.براستی که بهترین اخلاق مردان، حلم و بردباری است.
2.اگر با شکیبایی زندگی کنید، بردباری می آموزید.
3.شکیبایی تلاش مثبت و قلبی برای درک باورها، کنش ها و عادات دیگری است، بدون این که به سهیم شدن و پذیرفتن آنها نیازی باشد.
4. شکیبایی چاره آن کس است که دستش از چاره های دیگر کوتاه باشد.
5. باید با صبر و شکیبایی عیب هایی را که نه می توانیم در خود و نه در دیگران تغییر دهیم، تحمل کنیم.
6. کلید همه چیز شکیبایی است ، جوجه را از تخم می گیرند ، ولی تخم را خرد نمی کنند.
7. کسی که صبر کند، رنج و محنت او سبک می شود.
8. از دست دادن ثروت مهم نیست، صبر را نباید از دست داد.
9. بردباری کلید شادمانی است و شتاب کلید اندوه.
10. تحمل و بردباری بالاترین جرئت و جسارت است.
11. موفقیت هایی که نصیب بشر شده عموماً در سایه تحمل و بردباری بوده است.
12. بر شّری که پرهیز از آن ممکن نیست با تحمل و بردباری می توان پیروز شد.
13. بردباری در زمان خشم و خوشرویی هنگام عُسرت ( سختی ) مشکل ترین کارهاست.
نتیجه گیری
صبر و استقامت عصارة همة فضیلت ها و خمیرمایة همة سعادت ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى است. انسان بدون صبر هم در جهات مثبت به جایى نمى رسد و هم در برابر عوامل منفى شکست مى خورد، چرا که صابر نبودن مساوى با شکست است. به همین دلیل کلید اصلى پیروزى ها، صبر است. امام علی(ع) مى فرماید: «الصبر ظفرٌ؛ صبر مساوى با پیروزى است».
صبر و ظفر هر دو دوست قدیم اند بر اثر صبر نوبت ظفر آید.
علاوه بر این، صبر و تحمل اثر مستقیم در بهداشت و سلامت جسم دارد. بسیارى از بیمارى هاى قلبى و عصبى ناشى از جزع و بى تابى است. امام علی(ع) مى فرماید: «کسى که دوست دارد عمر طولانى داشته باشد باید قلب صبورى در برابر مصایب آماده کند».
در جاى دیگر آن حضرت مى فرماید: «از ناشکیبایى بپرهیز که امید انسان را قطع و کوشش و تلاش را ضعیف ساخته و غم اندوه به بار مى آورد»