آغاز ورود اسرائیلیات به حوزه تفسیر
برخی نویسندگان، آغاز ورود اسرائیلیات به حوزه تفسیر را عهد صحابه دانسته و یکی از منابع تفسیر را نیز، اقوال «اهلکتاب» شمردهاند. ذهبی بر این باور است که از طرفی صحابه درصدد آگاهی بیشتر از زوایای پنهان و پیچیده داستانهای قرآنی بودند و ازطرف دیگر، جز یهودیان تازهمسلمان، کسی را پاسخگوی آن نمییافتند؛ ازاینرو، بسیاری از اخبار و اطلاعات را از آنان دریافت میکردند. (ذهبی، 1381: 1 / 169 و 170)
برخی صحابه، نظیر ابوهریره، انس بن مالک، عبدالله بن عمر و دیگران بهرغم کممایه بودن در معرفت و اسلامشناسی با مراجعه به راهبان و عالمان یهودی و نصرانی و جز آنان، سخنانشان را بهصورت روایت، به نسلهای بعد منتقل مینمودند؛ (عسگری، 1361: 6 / 98؛ معرفت، 1419: 2 / 128) برخی نیز، نظیر ابنعباس، ابنمسعود، حذیفه و دیگران، بهشدت مانع مراجعه به اهلکتاب میشدند و اینگونه نبود که هرچه از آنان بشنوند، حقیقت و صواب تلقی کنند. (بنگرید به: ابوریه، بیتا: 165)
زمینهها و ریشههای پیدایش و گسترش اسرائیلیات
عوامل گوناگونی در ایجاد و گسترش اسرائیلیات نقش دارند که در آثار برخی از نویسندگان به بخشی از آنها اشاره شده است. مسلماً برخی عوامل، زمینهساز پیدایش یا توسعه، و برخی دیگر عامل اصلی پیدایش و گسترش آن بشمار میروند؛ افزون بر این، همه این عوامل و علل از نظر اهمیت و تأثیر، در یک سطح و رتبه نیستند. مهمترین زمینهها و ریشههای پیدایش، رشد و نفوذ اسرائیلیات به متون دینی عبارتاند از:
1. ضعف فرهنگی جامعه عرب و موقعیت دینی و اجتماعی ویژه اهلکتاب
ازسویی، ضعف فرهنگی اعراب ساکن جزیرة العرب، پیش و حتی سالها پس از ظهور اسلام، و ازسوی دیگر، بهره فراوان اهلکتاب، بهویژه یهودیان از فرهنگ و دانش گسترده، در باب حکایتها و سرگذشتهای پیامبران الهی و شرایع پیشین، موجب شد عربهای جاهلی، اهلکتاب را برتر از خود پنداشته، در برابر آنان خاضع باشند. (بنگرید به: معرفت، 1419: 2 / 71)
2. گزیدهگویی قرآن در بازگویی داستانها
قرآنکریم، همواره در بازگویی داستانها و گزارشهای تاریخی پیامبران الهی و امتهای پیشین، کمتر به جزئیات پرداخته و فقط به نقل آنچه با هدف و مقصود کلام ارتباط داشته، بسنده کرده است. ازاینرو، گروهی از صحابه برای آگاهی بیشتر از جزئیات قصص و حکایات قرآنی به راویان اهلکتاب مراجعه میکردند؛ چراکه این داستانها در کتابهای مزبور با تفصیل بیشتری آمده بود. (بنگرید به: طباطبایی، 1393: 13 / 291 و 292)
3. همزیستی و همجواری مسلمانان با اهلکتاب
همزیستی اهلکتاب با مسلمانان در صدر اسلام بهویژه در مدینه، بستر مناسبی برای پیدایش و نفوذ اسرائیلیات در جامعه و فرهنگ مسلمانان بود. بسیاری از دانشمندان یهودی مانند، عبدالله بن سلام، عبدالله بن صوریا، کعب الاحبار و دیگر کسانی که با فرهنگ یهودی آشنا بودند، پس از ایمان به اسلام، در میان مسلمانان موقعیت درخور توجهی بهدست آوردند؛ ازاینرو، موجب پیوند گسترده فرهنگ اسرائیلی با فرهنگ اسلامی شدند.
4. کینه دیرینه و دشمنی شدید یهود
ظهور اسلام، ازسویی موجب تضعیف موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یهودیان مدینه شده بود و ازسوی دیگر، پیامبر اسلام(ص) از میان آنان برانگیخته نشده بود؛ ازاینرو، آنان کینه شدیدی از مسلمانان در دل داشتند؛ افزون بر این، بهدلیل عدم دستیابی به اهداف خود ـ نابودی اسلام ـ از طریق نظامی و همدستی با مشرکان، با تظاهر به اسلام و جلب اعتماد برخی مسلمانان، عقاید و اندیشههای خرافی فراوانی را وارد فرهنگ اسلامی کردند. ازاینروست که همواره قرآنکریم، قوم یهود را سرسختترین دشمن مسلمانان معرفی کرده، اهل ایمان را از نقشههای شوم آنان برحذر میدارد؛ (بنگرید به: مائده / 82)
بیشتر محققان معاصر، ازجمله جواد علی (بنگرید به: جواد علی، 1976: 121 و 122)، احمد امین (بنگرید به: احمد امین، 1964: 201) و ابوریه، (بنگرید به: ابوریه، بیتا: 145) دانشمندان اهلکتاب نوآیین را به سوءنیت، کذب و دسیسه علیه اسلام متهم کرده، اسرائیلیات را ازجمله دسیسههای آنان علیه آیین اسلام شمردهاند؛ برخی، ضمن بیان سخنان ابنخلدون درباره پیدایش اسرائیلیات و نفوذ آن به اندیشه دینی مسلمانان معتقداند که نقل اسرائیلیات ازسوی کعب الاحبار و امثال وی از سر سوءنیت نبوده، صرفاً مبتنی بر پرسشها و پاسخهایی دوجانبه و ارضای انگیزههای طبیعی اعراب جاهلی در شنیدن داستانها بوده است.
ایشان برآناند از نص کلام ابنخلدون کمترین اتهام سوءنیت نسبتبه مسلمانان اهلکتاب برنمیآید؛ گرچه به غفلت متهم شدهاند؛ (مصطفی حسین، بیتا، ص 98 ـ 96) ولی اتهام به کذب و سوءنیت آنان، تنها ازسوی برخی معاصران صورت گرفته است. (بنگرید به: ابنکثیر، 1407: 2 / 23) ذهبی نیز، همانند مصطفی حسین، تلاش میکند تا ساحت کعب و امثال وی را از سوءنیت و دروغ پاک نماید. (بنگرید به: ذهبی، 1381: 1 / 184 ـ 181) درحالیکه کعب الاحبار در روایات فراوانی به دروغپردازی و جعل متهم شده است. (بنگرید به: ابوریه، بیتا: 174 ـ 158؛ عسکری، 1361: 6 / 115 ـ 112)
5. فراخوان قرآن و پیامبر(ص) به مراجعه و پرسوجو از اهلکتاب
ازجمله اموری که بهعنوان زمینههای پیدایش روایات اسرائیلی شمرده شده، قرآن و اذن پیامبر(ص) به مراجعه اهلکتاب و پرسوجو از آنان است. در قرآنکریم با دو دسته آیات روبهرو هستیم؛ دستهای در ظاهر، دانشمندان یهود و نصارا را «اهل الذکر» و پیروان این دو آیین آسمانی را «اهل الکتاب» معرفی نموده، دیگران را به مراجعه و پرسش از آنان فرا میخوانند و چهبسا آنان را گواه بر درستی قرآن و رسالت پیامبر(ص) میگیرند، (بنگرید به: بقره / 211؛ آلعمران / 93؛ اعراف / 136)
و دستهای دیگر، در مقام شناسایی چهره زشت و عملکرد سوء یهودیان در گمراهی مسلمانان و بدنام کردن آیین اسلام بر آمده، کینه، دشمنی و مقاصد شوم و شیطنتآمیز آنان را برملا ساخته، بهشدت مسلمانان را از مراجعه، گوش دادن و اعتماد به سخنان آنان نهی میکند و خطرات آنان را به مسلمانان گوشزد مینماید. (بنگرید به: بقره / 75، 79، 109، 130، 208)
شاخصترین آیات بر جواز، بلکه وجوب مراجعه به اهلکتاب، آیه هفت سوره انبیا و آیه 43 سوره نحل است که خداوند خطاب به مشرکان ـ که بر روش رسالت پیامبر(ص) خرده میگرفتند ـ میفرماید: «برای آگاهی از رسالت پیامبر(ص) به اهل ذکر (= آگاهان از اهلکتاب) مراجعه کنند» درحالیکه آیات مزبور با مدعای طرفداران جواز رجوع مسلمانان به اهلکتاب و بهرهمندی از آنان سازگار نبوده، در مقام احتجاج و پاسخگویی به شبهات مشرکان است. (بنگرید به: طباطبایی، 1393: 12 / 252 و 14 / 253)
درباره اذن پیامبر(ص) مبنی بر رجوع به اهلکتاب و بهرهمندی علمی از آنان نیز، با دو دسته روایات متعارض مواجهایم؛ برخی روایات در ظاهر، نقل حدیث از اهلکتاب را مباح دانستهاند (بنگرید به: متقی، 1409: 1 / 160) و برخی دیگر، اصحاب را مطلقاً از پذیرش اخبار رسیده از آنان برحذر داشتهاند. (بنگرید به: بخاری، 1401: 3 / 165)
برخی، ازجمله ذهبی، درصدد جمع این دو دسته از روایات برآمده، تصریح نمودهاند که دو دسته مزبور هیچگونه تعارضی باهم ندارند؛ زیرا، دسته نخست، نقل حدیث درباره حوادث بنیاسرائیل و شگفتیهای زندگی آنان را ـ که حاوی عبرتهاست ـ به شرط آمیخته نبودن با دروغ مباح دانسته، و احادیث دسته دوم، بیانگر لزوم توقف در روایات اهلکتاب است؛ زیرا، ممکن است سخن راستی را تکذیب، یا دروغی را تصدیق نمایند. (ذهبی، 1381: 1 / 173 ـ 171)
برخی نیز، حدیث جواز نقل حدیث از بنیاسرائیل را ساختگی دانسته (بنگرید به: عاملی، 1415: 1 / 103 ـ 101) و برخی هم، بر این باوراند که حدیث «حدّثوا عن بنی اسرائیل و لاحرج» به معنای نقل حدیث از اهلکتاب نبوده، صرفاً یک تعبیر کنایی است؛ بدینمعنا که هرچه درباره سرزنشها و بدیهای بنیاسرائیل بگویید، باز کم است و بیتردید واقعیت دارد؛ زیرا آنان مرتکب گناهان و پلیدیهای گوناگون شدهاند. (معرفت، 1419: 2 / 93)
6. ممنوعیت نگارش و نقل حدیث
این پدیده ازجمله عوامل و زمینههایی است که بستر جعل حدیث و نفوذ اندیشههای انحرافی یهود (اسرائیلیات) را آماده ساخت. خلفای وقت، بهویژه خلیفه دوم، سرمنشأ اصلی جریان منع نگارش و نقل روایات و سنن پیامبراکرم(ص) شناخته شده است. حتی ابوهریره که به اکثار حدیث شهرت داشت، گاه از ترس تازیانه خلیفه، احادیث پیامبر(ص) را کتمان میکرد و میگفت: ما توان و جرئت گفتن «قال رسولالله(ص) » را نداشتیم تا زمانی که عمر از دنیا رفت. (حسینی جلالی، 1371: 487) مسلماً خلأ ناشی از منع نگارش و نشر حدیث ازسوی خلفا، زمینه مناسبی برای بدعتهای یهودی و مسیحی پدید آورد تا اینان احادیث فراوانی را جعل و به پیامبران الهی ازجمله پیامبراکرم(ص) نسبت دهند. (سبحانی، 1408: 1 / 68 ، 69 و 77)
7. حذف اساتید و سهلانگاری در نقل و نقد روایات
از دیگر زمینههای نشر اسرائیلیات، حذف اسناد روایات و خوشباوری صحابه، تابعیان و دیگر مفسران و راویان احادیث، و سهلانگاری و تسامح آنان در نقل و نقد آنهاست. اینان بدون توجه به وثاقت راویان و اعتبارسنجی، نقد و بررسی مضامین آنها، به ضبط و نقل احادیث اقدام میکردند. ابنخلدون ضمن اشاره به آفات تفسیر مأثور مینویسد:
چون آنچه از یهودیان و اهلکتاب تازهمسلمان نقل شده، مربوط به احکام شرعی نبوده است، راویان و مفسران دقت و احتیاط لازم را به عمل نیاوردهاند؛ بلکه با سهلانگاری و تسامح، کتابهای تفسیری را از آنها انباشتهاند. (ابنخلدون، 1366: 439 و 440)
8 . قصهسرایان و همراهی دستگاه خلافت با آنان
علاقه وافر مردم به شنیدن داستانهای امتهای پیشین، در صدر اسلام سبب گسترش داستانسرایی شد. داستانسرایان با هدفهای گوناگون، ازجمله دست یازیدن به جاه، مقام، مال و منال و بدنامی اسلام و متزلزل کردن عقاید مسلمانان، داستانهای خرافی ساختگی فراوانی را وارد جامعه و فرهنگ اسلامی نمودهاند. براساس گفته ابوشهبه، بدعت قصهگویی در اواخر خلافت عمر پدید آمد و سپس بهعنوان حرفهای رسمی رواج یافت و بهتدریج صاحبان سیاست و قدرت برای رسیدن به مقاصد خود از گسترش این پدیده پشتیبانی کردند. (معرفت، 1419: 2 / 130)
نامورترین این داستانسرایان، تمیم بن اوس داری است که عمر به او اجازه داد پیشاز خطبههای نماز جمعه در مسجد النبی(ص) به ایراد موعظه و نقل داستان بپردازد. این کار در عهد عثمان به هفتهای دو بار افزایش یافت. (همان: 108 ـ 103؛ ابنجوزی، 1406: 20 و 21) این حرفه در زمان معاویه گسترش بیشتری یافت و وی نخستین زمامداری بود که داستانسرایان را با اهداف سیاسی به خدمت گرفت. (احمد امین، 1964: 160) او برای این کار افرادی را منصوب کرد و به آنان مزد معینی میپرداخت. همچنانکه از وجود برخی صحابه پیامبر(ص) نیز، برای جعل حدیث علیه مخالفان خود بهره میگرفت. (ابوریه، بیتا: 216؛ ابن ابیالحدید، 1404: 4 / 73)
منابع و مأخذ
1. قرآنکریم.
2. آلوسی، محمود، 1405 ق، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
3. ابن ابیالحدید، 1404 ق، شرح نهجالبلاغه، تحقیق محمد بن ابوالفضل ابراهیم، قم، منشورات مکتبه آیتالله مرعشی نجفی.
4. ابنتیمیه، تقیالدین، 1391 ق، مقدمه فى اصول التفسیر، بیروت، دار القرآن الکریم.
5. ابنجوزی، ابوالفرج، 1406 ق، القصاص والمذکرین، تحقیق محمد سعید زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیه.
6. ابنخلدون، عبدالرحمن، 1366، مقدمه ابنخلدون، ترجمه محمدپروین گنابادی، تهران، علمی و فرهنگی، پنجم.
7. ابنکثیر، اسماعیل، 1407 ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفه، ط 2.
8. ابوریه، محمود، بیتا، اضواء علی السنة المحمدیة، مصر، دار المعارف.
9. ابوشهبه، محمد بن محمد، بیتا، الاسرائیلیات والموضوعات فى کتب التفسیر، بیروت، دار الجیل (مکتبة السنة القاهره).
10. احمد امین، 1964 م، فجرالاسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ط 10.
11. اشعری، سعد بن عبدالله، 1361، المقالات والفرق، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
12. امینی، عبدالحسین، 1416 ق، الغدیر فى الکتاب والسنة والادب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة.
13. بحرانی، سیدهاشم، 1416 ق، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت.
14. بخاری، محمد بن اسماعیل، 1401 ق، صحیح البخاری، بیجا، دار الفکر.
15. جواد علی، 1976 م، المفصل فى تاریخ العرب، بیروت، دار العلم للملایین، مکتبة الجواد، بغداد.
16. حر عاملی، محمد بن حسن، بیتا، تفصیل وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.
17. حسینی جرجانی، ابوالفتح، 1404 ق، تفسیر شاهی از آیات الاحکام، تهران، نوید.
18. حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، 1371، تدوین السنة الشریفة، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
19. حکیم، سیدمحسن، 1388، مستمسک العروة الوثقی، بیروت، دار بصائر التراث العربی.
20. خمینی، روحالله، 1375، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
21. خویی، سیدابوالقاسم، 1401 ق، البیان فی تفسیر القرآن، بیجا، منشورات انوار الهدی، ط 8.
22. ذهبی، محمدحسین، 1381 ق، التفسیر والمفسرون، قاهره، دار الکتب الحدیثه.
23. ــــــــــــــــــــــــ ، 1405 ق، الاسرئیلیات فى التفسیر والحدیث، دمشق، لجنة النشر فى دار الایمان، ط 2.
24. رازی، ابوالفتوح، 1352 ش، تفسیر ابوالفتوح رازی، با تصحیح و حواشی میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه.
25. راغب اصفهانی، حسین بن احمد، بیتا، المفردات فى غریب القرآن، قم، دفتر نشر کتاب.
26. سبحانی، جعفر، 1408 ق، الملل والنحل، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، دوم.
27. ـــــــــــــــــ ، 1410 ق ، کلیات فى علم الرجال، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، دوم.
28. ستودهنیا، محمدرضا، 1382، تأثیر قرائات بر تفسیر، راهنما دکتر سیدمحمدباقر حجتی، دانشگاه قم.
29. سجستانی، ابن ابیداود، 1355 ق، المصاحف، با مقدمه و تصحیح آرتور جفری، مصر.
30. سیوطی، جلالالدین، 1392 ق، تدریب الراوی، مدین، مکتبة العلمیة.
31. ـــــــــــــــــــــــــ ، 1414 ق، الدرالمنثور فی التفسیر المأثور، بیروت، دار الفکر.
32. شاکر، محمدکاظم، 1376، روشهای تأویل قرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
33. صدوق، ابنبابویه القمی، 1361 (الف)، معانی الأخبار، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
34. ـــــــــــــــــــــــــــــ ، 1361 (ب)، من لایحضره الفقیه، با تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، قم، موسسة النشر الاسلامی.
35. ـــــــــــــــــــــــــــــ ، بیتا، الاعتقادات فى مذهب الامامیة، بیجا، بینا.
36. صفری فروشانی، نعمتالله، 1387، غالیان؛ کاوشی در جریانها و برآیندها، ویراستار محمدرضا نجفی، مشهد، آستان قدس رضوی.
37. طباطبایی یزدی، محمد کاظم، 1376، العروة الوثقی، قم، اسماعیلیان.
38. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1372 ش، قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم.
39. ـــــــــــــــــــــــــــــ ، 1393 ق، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی.
40. طبرسی، امینالاسلام، 1406 ق، مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو.
41. طبری، ابنجریر، 1412 ق، جامع البیان، بیروت، در الکتب العلمیة.
42. طوسی، محمد بن حسن، 1348، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی، مقدمة تصحیح و تعلیق حسن مصطفوی، دانشگاه مشهد.
43. طوسی، محمد بن حسن، بیتا، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
44. عاملی، سیدجعفر مرتضی، 1415 ق، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص) ، بیروت، دار السیرة، چهارم.
45. عسکری، سیدمرتضی، 1361، نقش ائمه در احیای دین، تهران، مؤسسه اهل البیت(ع) .
46. ـــــــــــــــــــــــــــ ، 1378، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج 3، تهران، دانشکده اصول الدین.
47. عیاشی، محمد بن مسعود، 1421 ق، تفسیر العیاشی، تهران، مؤسسه بعثت.
48. غفاری، علیاکبر، 1369، تلخیص مقباس الهدایة، تهران، نشر صدوق.
49. قرطبی، محمد بن احمد، 1387 ق، الجامع لاحکام القرآن، مصر، دار الکاتب العربی، ط 3.
50. قمی، شیخ عباس، 1416 ق، سفینة البحار، قم، دار الأسوة، ط 2.
51. قمی، علی بن ابراهیم، 1387 ق، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، نجف، منشورات مکتبة الهدی.
52. کلینی، محمد بن یعقوب، 1363، الکافی، با تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چ پنجم.
53. لسانی فشارکی، محمدعلی، 1372، قراء سبعه و گزارش قرائات ایشان (رساله دکتری)، تهران، دانشگاه تربیت مدرس.
54. مامقانی، عبدالله، 1352 ق، تنقیح المقال، نجف، مکتبة المرتضویة.
55. ـــــــــــــــــــ ، 1411 ق، مقباس الهدایة فى علم الدرایة، با تحقیق محمدرضا مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث.
56. متقی هندی، علاءالدین، 1409 ق، کنزالعمال، بیروت، مؤسسة الرسالة.
57. مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ط 2.
58. مدیر شانهچی، کاظم، 1364، علم الحدیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
59. مسعودی، علی بن الحسین، 1409 ق، مروج الذهب، قم، دار الهجرة، دوم.
60. مصطفی حسین، بیتا، الاسرائیلیات فى التراث الاسلامی، بیجا، بینا.
61. مطهری، مرتضی، 1362، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا.
62. معرفت، محمد هادی، 1412 ق، التمهید فى علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ط 1.
63. ـــــــــــــــــــــــــــ ، 1419 ق، التفسیر والمفسرون فى ثوبه القشیب، مشهد، دانشگاه علوم رضوی.
64. مکی بن ابیطالب، 1401 ق، الکشف عن وجوه القرائات السبع و عللها و حججها، بیروت، مؤسسة الرسالة، ط 2.
65. نجاشی، احمد بن عباس، 1407 ق، رجال النجاشی، با تحقیق سیدموسی زنجانی شبیری، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
66. نعناعه، رمزی، بیتا، الاسرائیلیات و اثرها فى کتب التفسیر، دمشق، دار العلم.
منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 6