0

لذت بردن از جوانی

 
samanehtajafary
samanehtajafary
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 2436
محل سکونت : خراسان رضوی

لذت بردن از جوانی

میگم: می آی بریم سینما؟ می گه: وای نه، حسش نیست! می گم: بیا صبح جمعه با هم بریم کوه، هوا پاییزی و دلنشینه! می گه: من هر روز ۶ صبح باید از خواب بلند شم، می خوام جمعه تا ظهر بخوابم!

می گم: بیا یه سفر بریم یه جای جدید؟ به جای شمال بریم جنوب، به جای جنگل بریم کویر، آسمون کویر واسه خودش یه دنیاست، یه تور ثبت نام کنم؟ میگه: بابا تو چه حالی داری! شاید هم وضع جیبت خیلی خوبه، من که نمی تونم واسه این چیزا پول خرج کنم! خلاصه هر چه من از فعالیت و نشاط و تجربه های جدید حرف می زنم، با بهانه ای از جنس خواب و خمودگی و افسردگی روبه رو می شوم.

این داستان بعضی از جوان های امروزی است که انگارنه انگار روزگار جوانی را طی می کنند، امروز با خاطره های دیروزشان می گذرد و فردا با حسرت امروزشان. غافل از این که عقربه هیچ ساعتی به عقب برنمی گردد،

هر لحظه ای که می گذرد دیگر بازگشتی ندارد و این پیمانه عمر است که با این لحظه ها پر می شود.

هر خاطره ای از آن مکان و زمان خودش است و حتی اگر بی کم وکاست تکرارش کنیم، احساس همان روز و همان لحظه را با همان کیفیت تجربه نخواهیم کرد، جوانی فصل تجربه های تازه است، فصل نشاط و تحرک و فعالیت. جوانی، فصل انتخاب های عاشقانه و عاقلانه است. فصل جوانی تان را با چه حس و حالی می نویسید؛ گرم و تابستانی یا سرد و زمستانی؟

مراقب همنشین هایتان باشید

افسانه کاظمی بیست و چهار ساله، کارشناس شرکت بیمه است، می گوید «من شغلم را دوست دارم و از کارم راضی ام اما بعضی از همکارانم با وجود تحصیلات بالا و کار خوب، همیشه از وضعشان ناراضی اند.

گاهی اوقات وقتی سرحال و بانشاط به محل کارم می روم مصاحبت با آنان کم کم انرژی و نشاطم را کاهش می دهد تا جایی که نزدیک بعدازظهر می بینم در وجودم خبری از آن همه انرژی نیست.» دوستان، همکاران و نزدیکان شما در وجودتان اثرگذارند.

اگر دقت کنید، می بینید معمولا کسانی که با هم دوست می شوند پس از مدتی اخلاق و عادات مشترک زیادی پیدا می کنند، این یعنی همنشینی اثر عمیقی بر رفتار و حالات شما می گذارد، پس درانتخاب دوستانتان دقت کنید. دوست باانگیزه و هدفمند، شما را به سوی هدفمندی سوق می دهد و دوست بی هدف و بی حوصله برایتان خمودگی و افسردگی می آورد.

سنگ صبور هر کسی نباشید

«دوستی دارم که دو سه ماه یکبار با من تماس می گیرد تا مثلا حالم را بپرسد و هر بار که زنگ می زند از اول تا آخر حرف هایش گله و شکایت از اطرافیان و روایت غم و غصه های همیشگی است. من همیشه با گوش جان​ حرف هایش را می شنوم اما هر وقت می خواهم راهکاری به او بدهم بهانه ای می آورد، انگار خودش هم نمی خواهد مساله اش حل شود.

بعد از این که یک ساعت برایم روضه می خواند و درددل می کند، می گوید: «آخیش! سبک شدم یه ذره باهات حرف زدم!» بعد هم خداحافظی می کنیم، گوشی را که قطع می کنم، می بینم حالم خوب نیست.

او راست می گوید که سبک شده، چرا که تمام انرژی منفی روانش را به جان من انتقال داده است» این حرف های ریحانه بیست و هفت ساله است که حسابی از دست دوستش کلافه شده و فکر می کند در این تماس های تلفنی یا دیدارهای گاه به گاه، به جای این که حالش بهتر شود، جانش فرسوده می شود.

بد نیست بدانید بسیاری از درددل کردن ها به قصد پیدا کردن راه حل نیست، بلکه فقط ابراز کردن آن است، معمولا کسانی که عادت دارند درددل کنند، بیشتر دوست دارند سبک شوند و حال بهتری پیدا کنند، بسیاری از آنان حتی نمی دانند این درددل چقدر بر جان و روان دوستانشان آسیب می زند؛ پس اگر می خواهید انرژی جوانی تان به هدر نرود، سعی کنید نسبت به چیزهایی که می گویید و می شنوید حساسیت بیشتری به خرج دهید.

آهنگ های شاد گوش کنید

نسبت به چیزهایی که می شنوید دقت زیادی داشته باشید، آهنگ هایی که سراسر ناله و گریه است می تواند به طور ناخودآگاه بر روانتان اثرگذار باشد. فرض کنید شما صبح تا شب آهنگ هایی را می شنوید که مدام از مرگ، فراغ و جدایی، شکایت و گله از خدا، خیانت، تنهایی، افسردگی و... می گوید، ممکن است خودتان با شعر آن آهنگ موافق نباشید اما به خاطر علاقه تان به آهنگ یا ساز خاصی که در آن نواخته می شود آن را گوش دهید، این یعنی شما به صورت ارادی باورهایی را به ذهنتان وارد می کنید که نسبت به آنها اعتقادی ندارید غافل از این که این همه شکایت از هستی و نالیدن از اوضاعی که بر وفق مراد نیست می تواند بر زندگی واقعی شما اثرگذار باشد و ذهنیت تان را به سوی نارضایتی سوق دهد.

پیشنهاد می کنیم گلچینی از آهنگ های بدون ناله جمع آوری کنید! آهنگ هایی که علاوه بر موسیقی گوشنواز حاوی اشعاری غنی و نشاط آور است، اشعاری که از خوشبختی، با هم بودن، وصال، توکل بر خدا و... حرف می زند. کافی است امتحان کنید، گوش دادن و همخوانی با این آهنگ ها نه تنها شما را با نشاط می کند، بلکه شنیدن شادی و رضایت دیگران به شما انگیزه می دهد تا امیدوارتر زندگی کنید.

از تکرارها برحذر باشید

حتما دیده یا شنیده اید که بعضی از افراد وقتی به کافه یا رستوران می روند، به جای این که به منو نگاه کنند و چیزی را سفارش دهند می گویند همان همیشگی! راستی وقت آن نشده که دست از همان همیشگی بردارید و یک طعم تازه را تجربه کنید؟ اگر همیشه برای سفر، به شمال می روید، جمعه ها فقط به یک کوه مشخص می روید، برای دیدن فیلم همیشه به نزدیک ترین سالن سینما سر می زنید، برای سفارش غذا فقط به فست فود نزدیک خانه زنگ می زنید بد نیست در این سبک تکراری زندگی تجدید نظر کنید.

نوع آرایشتان را کمی تغییر دهید، رنگ لباس هایتان را متنوع کنید، چیدمان اتاقتان را عوض کنید و اثر این تغییرات را در روانتان ببینید. خیلی وقت ها با همان میزان هزینه، شاید کمی بیشتر یا کمتر تجربیات تازه ای به دست می آید.

هدفگذاری کنید

هیچ چیز به اندازه بی هدفی و بی انگیزگی شما را به سوی رخوت و افسردگی نمی برد، قرار نیست قله های دست نیافتنی را برای خودتان هدف کنید بلکه کافی است برای هر روزتان برنامه ای داشته باشید تا ابتدا به اهداف کوتاه مدت و با صبر بیشتر به اهداف بلند مدتی برسید که با ظرفیت، روان و علایق شما هماهنگ است.

یادتان باشد اگر در هدف گذاری هایتان کمال گرایی افراطی داشته باشید، عملا راهتان را به سوی هدف می بندید، پس چیزی را انتخاب کنید که با توانایی ها و استعدادهایتان متناسب است و امکانات کافی برای رسیدن به آن را می توانید مهیا کنید. تا زمانی که خودتان دست به کار نشوید هیچ دستی از غیب برون نمی آید و برایتان کاری نمی کند!

ورزش کنید

شما جوانید و به لطف الهی چهارستون بدنتان سالم است، می توانید صبح ها پیاده روی کنید، کوه بروید، باشگاه ورزشی ثبت نام کنید، فوتبال بازی کنید، به استخر بروید و شنا کنید؛ دوچرخه سواری کنید و خلاصه با توجه به علایق تان یک رشته ورزشی را کم و بیش دنبال کنید. ورزش کردن علاوه بر این که سلامت جسمی را تامین می کند، در درمان افسردگی و بی حوصلگی هم بسیار موثر است.

چیزهای تازه یاد بگیرید

اجازه ندهید ذهنتان از کار بیفتد و به همان چیزهایی که قبلا یاد گرفته بسنده کند. همیشه به دنبال یادگرفتن باشید، کتاب های تازه بخوانید، چیزهایی را که یاد گرفته اید دسته بندی کنید، سراغ رشته هایی بروید که همیشه از دور با علاقه آنها را نظاره کرده اید، اما هیچ گاه قدمی به سویشان برنداشته اید. یادتان باشد ذهنتان باید فعال و پویا باشد، این همه انرژی جوانی حیف است که در راه آموختن و رشد کردن صرف نشود.

خلق کنید

خداوند انسان را خلاق آفریده است، شما هم به دنبال آفرینش و خلق کردن باشید. این کار علاوه بر این که حالتان را خوب می کند، به شما اعتماد به نفس می دهد.

منظور ما از خلق کردن یعنی بافتن یک شال گردن، درست کردن یک تابلو با گل های خشکی که قرار است بیرون ریخته شود، نوشتن یک مطلب آموزنده، شعر گفتن، کامل کردن یک پازل بزرگ و.... می توانید کارهای اینچنینی را در کنار بقیه کارهایتان و بتدریج انجام دهید. کلاس های هنری در این زمینه کمک بیشتری به شما می کنند، کافی است این کار را آغاز کنید تا خودتان ببینید چقدر حالتان بهتر می شود.

گیاهان آپارتمانی پرورش دهید

اگر اصلا اهل گل و گیاه نیستید پیشنهاد می کنیم از یک گلدان کوچک شروع کنید؛ ممکن است بگویید خانه مان نورگیر نیست یا آپارتمانمان کوچک است، می توانید از گلفروشان اطلاعات کسب کنید و بپرسید چه گلدانی در نور کم مقاومت خوبی دارد و از بین نمی رود.

آب دادن به یک گلدان و رسیدگی به آن به شما رضایت درونی می دهد. کمترین پیام گلدانی که از آن مراقبت می کنید این است که به شما نیاز دارد و مراقبت های شما به او زندگی می بخشد. زندگی بخشیدن شیرین است حتی اگر به یک گلدان باشد.

به خورد و خوراکتان توجه کنید

وعده صبحانه را جدی بگیرید، اندام هایتان صبح هنگام، برای تامین انرژی مورد نیاز آماده جذب غذا بویژه پروتئین است، پس سعی کنید در وعده صبحانه از غذاهایی مثل تخم مرغ، کره بادام زمینی، آجیل و پنیر استفاده کنید. در خوردن قهوه و کافئین احتیاط کنید، زیرا این نوشیدنی ها در کوتاه مدت سبب هوشیاری اما در بلندمدت سبب وابستگی و افسردگی می شوند، در وعده های غذایی از مواد فیبری استفاده کنید و از غذاهای چرب بپرهیزید.

در آخر این که یادتان باشد در تمام فصول زندگیتان، تلخ یا شیرین، شاد یا افسرده، خداوند نزدیک تر از هر کسی به شماست. نشاط و فعالیت شما، شکرگزاری از نعمت های بی پایان اوست و رخوت و خمودگی تان ندیده گرفتن و به هدر دادن جانی است که او بخشیده است.

شیما نادری

منبع:جام جم

یک شنبه 19 آبان 1392  8:25 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها