در تفكر آن حضرت در صدماتى كه به مادرش فاطمه عليها السلام وارد شده :
از ( دلايل طبرى ) منقول است كه روايت كرده از محمّد بن هارون بن موسى از پدرش از ابن الوليد از برقى از زكريا بن آدم كه وقتى در خدمت حضرت امام رضا عليه السلام بـودم كه حضرت جواد عليه السلام را خدمت آن حضرت آوردند در حالى كه سن شريفش از چهار سال كمتر بود پس آن جناب دست خود را بر زمين زيد و سر مبارك را به جانب آسمان بلند كرد و مدت طويلى فكر نمود و حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: جان من فداى تـو بـاد! بـراى چـه يـان قـدر فـكر مى كنى ؟ عرض كرد: فكرم در آن چيزى است كه با مادرم فاطمه عليها السلام به جا آوردند!
( اَمـا وَاللّهِ لاُخـْرِجـَنَّهـُما ثُمَّ لاُحْرِقَنَّهُما ثُمَّ لاَذْرِيَنَّهُما ثُمَّ لاَنْسِفَنَّهُما فِى الْيَمِّ نَسْفا ) .
پس حضرت امام رضا عليه السلام او را نزديك خود طلبيد و مابين ديدگان او را بوسيد و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد! تويى شايسته از براى امامت .(17)