0

مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی

 
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی

1. آیا جامعه کنونی ایران ، ایرانی مانده است؟

2. آیا جامعه کنونی ایران ، اسلامی هست؟

در صورتی که جواب شما به سوال یک و دو مثبت و یا منفی است با دلیل و سند از دیدگاه خود دفاع کنید

امیدوارم با مشارکت دوستان راسخونی مبحث داغی داشته باشیم

جمعه 17 آبان 1392  10:34 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 09303495228 mina_k_h farshon yarabyarabyarab znaderii nargesi zahra7720 hoseinh1990 mghjkhhjiu muhammad_mahdi dehghdny
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم زندگی اسلامی،ایرانی

1. آیا جامعه کنونی ایران، ایرانی مانده است؟

بله. در ایرانی ماندن جامعه کنونی کشور شکّی نیست. اما در برخی ابعاد همچون «حساس بودن به زمان و یا دلسوز و پشتیبان یکدیگر بودن» و یا مثلاً در موضوع فرهنگ آپارتمان نشینی ممکن است دچار ضعف شده و از طرفی، جامعه در ابعاد دیگری مانند «علاقه به یادگیری و توجه به علم و روش علمی» خوشبختانه تقویت شده است. گرچه نقاط ضعف و کاستی های موجود نسبت به نقاط قوّت و امیدآفرین کمتر است.

 

2. آیا جامعه کنونی ایران، اسلامی هست؟

بله. مسائلی همچون ولایت مداری و پشتیبانی از ولایت فقیه، حسّ مسئولیت پذیری، تعظیم شعائر دینی، اهمیت دادن به برپایی و شرکت در مجالس ولادت و یا شهادت ائمه اطهار علیهم السلام و حتی دیگر بزرگان کشور، عدالت خواهی، توجه به افراد مستمند و درمانده و خیلی از موارد دیگر با تقویت روز افزون همراه است. اگر چه در مواردی از قبیل حجاب و ازدواج دچار کاستی و ضعف شده‌ایم. در گذشته زنان(دختران) و حتی پسران از آراستگی ظاهری خیلی بهتری نسبت به الآن برخوردار بودند. ازدواج‌ها آسانتر صورت می‌گرفت اما امروزه توقعات بالا و مهریه‌های سنگین از معضلات ازدواج است که با فرهنگ اسلام هم‌خوانی ندارد. متأسفانه آمار طلاق هم نسبت به قبل رشد بیشتری دارد. ولی با این حال نباید فقط به قسمت خالی لیوان آب نگاه کرد. بایستی با درک و عمل به آموزه‌های اسلام این نقاط ضعف را کم‌رنگ کرده و نقاط قوّت را حفظ و تقویت نماییم.

 

إن شاء الله، تک تک ما در تمامی عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی، یک ایرانی مسلمان واقعی باشیم.

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

جمعه 17 آبان 1392  12:35 PM
تشکرات از این پست
prompet 09303495228 yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu dehghdny tolgfilfgio
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم زندگی اسلامی،ایرانی

فرهنگ ایرانی

 

فرهنگ ایرانی دارای سابقه کهن و درخشان است. از آنجا که غنا و عمق هر فرهنگی تا حد زیادی بسته به قدمت آن فرهنگ می‌باشد، فرهنگ ایرانی با سابقه‌ای طولانی و در مواجهه با تنگناهای گوناگون آبدیده شده و استحکام لازم را به‌دست آورده است. اطمینان ایرانی از زیربنای فرهنگی خود باعث شده که او از زمان تشکیل اولین امپراتوری جهان به دست خود تاکنون، از طرح فرهنگ‌های دیگر در کنار فرهنگ خود نهراسد. بدین ترتیب، فرهنگ ایرانی از تجربیات فرهنگی دیگران، استفاده کرده و به رشد و ترقی خود ادامه داده است.

ایرانیان در مواجهه با فرهنگ اسلامی نیز، به همین شیوه عمل نمودند. آن‌ها هنگامی که از اصول و ویژگی‌های انسان‌دوستانه و مترقی فرهنگ اسلامی آگاهی پیدا کردند، آن را با آغوش باز پذیرفتند. با گرایش ایرانیان به فرهنگ اسلامی، بر روی ریشه و شجرة طیبه توصیه ــ به عنوان محور فرهنگ اسلامی ــ درختی تنومند به‌وجود آمد که باعث شد فرهنگ و تمدن اسلامی در سراسر جهان گسترش یابد. بدون شک، گسترش فرهنگ اسلامی، مدیون استفاده از تجربیات طولانی ایرانیان با فرهنگ بود. بدین‌گونه عقل ایرانی در کنار شرع مقدس، در قرون اولیة اسلامی حماسه آفرید و فرهنگ ایرانی که در این هنگام با فرهنگ اسلامی آمیخته بود، مبنایی استوار برای پیشرفت علوم در همة رشته‌ها پدید آورد. اما متأسفانه بعدها نه‌تنها بر روی آن درخت تنومند چیزی فزوده نشد، بلکه در بسیاری از موارد رشد آن نیز متوقف شد. رکود فرهنگ ایرانیان در قرون بعد، دلایل متعددی داشت که وجود حکام مستبد و فرهنگ‌ستیز از آن جمله است. از زمان ورود اعراب مسلمان تاکنون، فرهنگ اسلامی در ایران با فراز و نشیب‌های گوناگونی مواجه بوده است. هرچند سلسله‌های گوناگون همه شعار اسلام سر می‌دادند، در عمل، هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند یا نخواستند آن فرهنگ و تمدن درخشان اولیه را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند. از طرفی، دست به دست شدن سریع قدرت، باعث می‌شد که دستاوردهای گذشته بر باد رود. حملة مغول‌ها به ایران، از جمله مواردی بود که ضربة سنگینی به فرهنگ اسلامی وارد کرد؛ اما به‌رغم این فراز و نشیب‌ها، گردبادهای خشونت و جهالت نتوانستند فرهنگ اسلامی را از ادامة حیات بازدارند.

در زمان صفویه به فرهنگ اسلامی، مخصوصاً شیعی، توجه بیشتری شد. اما این حکومت نیز نتوانست مبانی نظری فرهنگ اسلامی را تبیین کند و الگوی مناسبی از فرهنگ اسلامی در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد. هرچند فرهنگ اسلامی در این دوره مجالی برای رشد پیدا کرد، این‌ بار نیز اصول فرهنگ اسلامی و سنّت حقیقی پیامبر(ص) و امامان(ع) برای جامعة ایرانی، آن‌طور که باید، جا نیفتاد. از طرف دیگر در همین زمان صفویه بود که فرهنگ ایرانی ــ اسلامی با فرهنگ جدید غرب مواجه شد. با این حال، چون دولت صفویه در این زمان قدرتمند بود و مردم آن دوره سخت به آداب و رسوم خویش پایبند بودند، فرهنگ غربی نتوانست بر فرهنگ اسلامی تأثیر زیادی بگذارد.

با سقوط صفویه، ایران به ضعف و انحطاط دچار گردید و این ضعف عرصة تفکر و فرهنگ را نیز دربرگرفت و اینجا بود که ایران در دورانی از رکود فرهنگی قرار گرفت و مخصوصاً در دورة قاجاریه ضعف و درماندگی آن شدت گرفت. از آنجا که در این زمان نیز مبانی نظری فرهنگ اسلامی تبیین نشده بود و حاکمان، روشنفکران و حتی روحانیان، شناخت عمیقی از فرهنگ اسلامی نداشتند، فرهنگ اسلامی در مقابل فرهنگ غربی دچار انفعال شد. با شروع نهضت مشروطیت و همکاری علما و روشنفکران، انتظار می‌رفت که فرهنگ صحیح اسلامی جای خود را در جامعه باز کند، اما انفعال روشنفکرانه از یک طرف و منسجم نبودن روحانیت از طرف دیگر، باعث شد که همکاری روشنفکران و روحانیان ره به جایی نبرد و به‌رغم تحقق بعضی از خواست‌های مردم، فرهنگ اسلامی به عنوان محور حرکت مردم مسلمان ایران همچنان ناشناخته و غربی باقی بماند و تلاش بعضی از شخصیت‌ها ــ از جمله آیت‌الله نایینی ــ برای تطبیق فرهنگ اسلامی بر دستاوردهای جدید نیز با اقبال مواجه نگردد و چنین شخصیت‌هایی به انزوا کشیده شوند. بدین ترتیب، انقلاب سیاسی مشروطیت، با انقلاب فرهنگی پشتیبانی نشد و به تدریج، ضعف فرهنگی جامعۀ ایران، ضعف در دیگر عرصه‌ها را باعث گردید.

با روی کار آمدن سلسلة پهلوی، رضاشاه که ابتدا خود را فردی مذهبی شناسانده بود، به تدریج حملة خشونت‌آمیزش را علیه فرهنگ اسلامی آغاز کرد. او با تفکیک فرهنگ ایرانی از فرهنگ اسلامی و تأکید بر مظاهر فرهنگ غربی سعی می‌کرد با فرهنگ اسلامی مقابله کند. کوشش او برای کشف حجاب، نمونة بارز این سیاست است.

پهلوی دوم نیز سیاست‌های پدر خود را ادامه داد و تلاش‌های حکومت وی صرف غربی کردن فرهنگ کشور شد. در این دوران نیز فرهنگ اسلامی مورد بی‌مهری قرار گرفت و این اقدامات در بسیاری از موارد اعتراض و خشم روحانیت را برانگیخت. نوگرایی و توسعة این رژیم همه از مدل‌های غربی برگرفته شده بود و سعی در غربی کردن کشور و مقابله با فرهنگ اسلامی، خود یکی از عوامل سقوط این رژیم بود.

با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، توجه به فرهنگ اسلامی در رأس کارها قرار گرفت. این امر از آنجا اهمیت پیدا کرد که پیروزی انقلاب اسلامی مدیون تکیه کردن رهبران آن بر فرهنگ اسلامی بود. بنابراین همچنان که نظام با تکیه بر فرهنگ اسلامی بر سر کار آمده بود، برای تداوم حیات نیز می‌بایست بر فرهنگ اسلامی تکیه می‌کرد. بدیهی است در جمهوری اسلامی، هدف سیاست‌های رسمی تقویت و گسترش فرهنگ اسلامی بوده است؛ اهمیت جایگاه فرهنگ اسلامی ــ ایرانی در آینده‌نگری نظام جمهوری اسلامی و چشم‌انداز برنامة بیست‌ساله کشور در حدی است که نه تنها ضرورت ایجاد نقشه راه و مهندسی فرهنگی کشور را رهبری نظام به صراحت و قاطعیت اعلام کرده، بلکه با جدیت اجرای این امر را از مسئولان و متولیان نظام خواستار شده‌ است.

تأسیس نظام فرهنگی کشور، که مبتنی بر فرهنگ اسلامی ــ ایرانی ترسیم خواهد شد ضرورت آشنایی با فرهنگ اسلامی ــ ایرانی در قلمرو مفهوم‌شناسی با بیان خصوصیات و ویژگی‌های هر یک را نشان خواهد داد.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

جمعه 17 آبان 1392  12:44 PM
تشکرات از این پست
prompet 09303495228 yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم زندگی اسلامی،ایرانی

جهان‌بینی، اصول و ویژگی‌های فرهنگ اسلامی

 

اسلام طرز تفکر مخصوص به خود را دارد و به مسلمانان جهان‌بینی خاص خود را می‌آموزد تا عقاید، اعمال و اخلاق آنان براساس آن جهان‌بینی ساخته شود و رنگ اسلامی به خود بگیرد. لذا اسلام برای هر یک از مفاهیم تفسیر مخصوص خود را ارائه می‌دهد.

1ــ آفریدگار جهان: دین اسلام، دین تسلیم در مقابله الله می‌باشد. الله آن واقعیت متعالی است که همة مراتب دیگر واقعیت از او نشأت می‌گیرد و همه چیز به او بازمی‌گردد؛ زیرا الله مبدأ، خالق، حاکم، حافظ و غایت هستی است. اسلام به فضل همین تسلیم به صلح و سلام نیز دست می‌یابد. اسلام چیزی نیست جز زندگی کردن مطابق خواست و مشیت الله برای حصول به صلح و سلام در دنیا و سعادت و فلاح در آخرت.

اسلام بر این واقعیت تأکید می‌کند که الله «احد» است. به همین دلیل حقیقت اصلی و مرکزی اسلام در شهادت دادن به «لااله‌الاالله» نهفته است که از جمله به معنای تصدیق وحدانیت الله است و اینکه هیچ‌گونه شبیه و شریکی برای او وجود ندارد. این اعتقاد به حدی در اسلام اصلی و اساسی است که خداوند همة گناهان به جز «شرک» را خواهد بخشید.

این تصویر موحدانه و توحیدگرایانه که در اسلام ارائه شده است، شامل کل تاریخ بشریت نیز می‌شود. به یک معنا، اسلام از ابتدای خلقت بشریت وجود داشته است. آدم ابوالبشر که به سبب همین واقعیت به وحدانیت الله شهادت داد، مسلمان بود. این وحدانیت، به سبب سرشت انسان که نیسان و فراموشکاری است، به تدریج فراموش شد. اما خداوند پیوسته پیامبرانی برای تجدید و تکرار پیام وحدت و تذکر دادن انسان به یگانگی خداوند احدِ واحد می‌فرستاد. ازاین‌رو سلسله‌ای از انبیا مبعوث شدند که گرچه ادیانی با نام‌های مختلف آوردند، به عمیق‌ترین معنا مسلمان بودند. به همین دلیل قرآن از ابراهیم با عنوان مسلمان یاد کرده، در حالی که او چند هزار سال پیش از پیامبر اسلام می‌زیسته است.

از طرف دیگر، اسلام دین نهایی یا خاتم ادیان است. پیامبر اسلام «خاتم‌الانبیاء» می‌باشد و چهارده قرن تاریخ بشر صدق این مدعای اسلام را تأیید کرده است. از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) تاکنون هیچ دین عمده یا دینی که با ادیان پیش از اسلام، همچون مسیحیت، یهودیت و آیین زرتشتی و نظایر آن قیاس‌شدنی باشد، بر صفحة زورگار ظاهر نشده است. گاهاً جنبش‌هایی دینی در اینجا و آنجا روی داده، یا شاخه‌ها و شعبه‌هایی از تلاقی دو دین ظاهر شده (مانند آنچه در هند ظاهر شد)، اما هیچ پیامبری همچون پیامبر اسلام و هیچ پیام جهانی و حیاتی نظیر اسلام از قرن اول هجری به این‌سو ظهور نکرده است. بنابراین اسلام دین نهایی و آخرین دین بزرگ جهان است. این دین با کامل‌ترین، جامع‌ترین و مانع‌ترین شکل بیان مفهوم توحید و با اعمال و اطلاق آن بر همة وجوه زندگی بشر، به یک معنا همانا کمال پیام وحدت یا توحید است. به همین دلیل آخرین آیه‌ای که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و آن حضرت در خطبة حجة‌الوداع آن را چند بار تکرار کرد این می‌باشد: «الیوم اکمت لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً.» (مائده/3)

بنابراین اسلام از یک‌سو دینی است که ازلی و سرمدی است؛ همیشه وجود داشته است، در طبیعت و ذات اشیا سرشته است؛ و دعوت‌کننده به وحدت یا توحیدی است که همة انبیا طی تاریخ برای ابلاغ و اعلام آن مبعوث شده‌اند و از سوی دیگر دینی نهایی و خاتم زنجیرة طولانی دعوت انبیاست. این مفهوم از دین اسلام، برای فهمیدن این دین در بستر تاریخی آن فوق‌العاده اهمیت دارد؛ زیرا در حالی که بیشتر ادیان دیگر خود را یا بر شخص مؤسس یا پیامبر، یا همچون مسیحیت بر یک رویداد تاریخی خاص، و یا چون یهودیت بر یک قوم مشخص تاریخی مبتنی کرده‌اند؛ اسلام خود را نه بر رویداد تاریخی خاص استوار کرده است، نه بر پیامبری خاص و نه بر مردمی خاص. اسلام بر وحدانیت حقیقت مطلق ــ الله ــ واقعیت مطلق و سرشت ازلی و سرمدی‌اشان، یعنی همه بشریت مبتنی می‌باشد، نه بر قوم خاص مثل اعراب، ایرانیان و ترک‌ها و نه بر یک حادثة خاص.

2ــ جهان: براساس خداشناسی اسلامی، جهان مخلوق واحد و مستقلی است که سرشار از زندگی و زیبایی می‌باشد و با توجه به کمالات خداوند، نظم و هماهنگی بر همه جای آن حکومت می‌کند و سیر تکاملی دارد و براساس حق و عدالت استوار شده است. به یک معنای ژرف می‌توان گفت که کل طبیعت «مسلمان» می‌باشد؛ یعنی خود را تماماً تسلیم خدا و مشیت خداوند کرده است. همة مخلوقات تابع طبیعتی هستند که خداوند به آن‌ها بخشیده است. یک درخت گیلاس، همواره گیلاس به بار خواهد آورد، یک ماهی هرگز از ماهیت ماهی بودن سر باز نخواهد زد.

3ــ جامعه: «جامعه» نیز در اسلام مفهوم معینی دارد. در این تفسیر، جامعه از وجود انسان سرچشمه گرفته و برای رفاه و سعادت انسان‌ها به‌وجود آمده است و به همین دلیل، جامعه اسلامی نه رنگ فردی دارد (اصالت فرد) و نه رنگ اجتماعی (اصالت جامعه). اسلام به تشکیل جامعه‌ای نظر دارد که در آن روابط نزدیک و صمیمانه‌ای میان اعضای آن برقرار است. این جامعه از یک‌سو بر پایة بندگی خداوند می‌باشد و از سوی دیگر بر پیوندهای صمیمانة اخوت میان همة اعضا. واقعیت اجتماعی جامعة اسلامی بر دو قطب، یا دو واقعیت مبتنی است: واقعیت اول، مردم مسلمان یا «امت» می‌باشد که جهان گستردة اسلام را می‌سازند. واقعیت دوم همانا خانوادة بلافصل است و این دو قطب مهم‌ترین وجه یک جامعة اسلامی واقعی است و تار و پود ساختار اجتماعی بر گرد همین دو قطب تنیده می‌شود.

4ــ انسان: در نگرش اسلامی، انسان کارگزار یا «خلیفة» خداوند بر روی زمین و عبد اوست. این دو وجه با هم، فطرت یا طبیعت بنیادی انسان را می‌سازد. انسان در مقام «عبد» خداوند باید مطیع خداوند و مشیت او باشد و برای زندگی خویش و نحوة تحقق بخشیدن به خواست خداوند از او هدایت و دستور بگیرد. اما در مقام کارگزاری یا خلافت خداوند بر روی زمین باید فعال باشد؛ زیرا که کلیة اسرار آفرینش به دست او سپرده شده و راه کشف حقایق و وسیله دستیابی به همه چیز به او تعلیم داده شده است.

انسان در کسب کمال آزاد و مختار آفریده شده است. چنین نیست که مانند فرشتگان در کمال خود مجبور باشد، بلکه انسان تنها موجودی است که هم می‌تواند راه راست را برود و هم می‌تواند از آن منحرف شود.

همة مخلوقات ازاین‌رو که مخلوق خداوند و بازتاب جنبه‌ای از حکمت خداوند هستند، شریف می‌باشند. اما از آنجایی که انسان به بهترین وجه منعکس‌کنندة حکمت الهی و به کامل‌ترین وجه مظهر صفات الهی اوست، اشرف همة مخلوقات است. انسان تنها موجودی می‌باشد که در مرکز یا کانون این جهان قرار دارد و ازهمین‌روست که تنها او خلیفة خداوند است. انسان قدرت دارد که بر همة مخلوقات دیگر سلطه پیدا کند، اما مسئولیت نیز دارد که از همة این مخلوقات مراقبت نماید.

اسلام، براساس همین «انسان‌شناسی» خود، همة قوانین از جمله «روابط فرد با دیگران»، «روابط شخص با جامعه»، و «روابط همگی را با جهان» تنظیم نموده است.

5ــ خانواده: اسلام بیش از هر چیز بر حفظ بنیان این قطب واقعیت اجتماعی، یعنی خانواده، تأکید کرده است. منظور خانواده در اسلام، همان خانوادۀ کوچک (هسته‌ای) در غرب نیست، بلکه دودمان وسیع‌تری را دربرمی‌گیرد که شامل پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و حتی عمه، خاله، عمو، دایی و اولاد آنان نیز می‌شود. بر حفظ روابط در درون خانواده و اصطلاحاً «صلة ارحام»، یعنی حفظ روابط میان همه کسانی که زادة یک رحم یا دارای پیوندهای خونی و نسبی‌اند، به اندازه‌ای تأکید شده است که دیدار با خویشاوندان و نزدیک بودن به ایشان و حفظ روابط و پیوندهای خانوادگی، یکی از تکالیف دینی هر زن و مرد مسلمان تلقی شده است.

تأکید بر ازدواج نیز به دلیل اهمیت زیاد خانواده است و این اهمیت تا جایی که نکاح را نصف دین دانسته‌اند.

6ــ کار: اسلام تفسیر مخصوص خود را نسبت به مفهوم «کار» دارد. این مفهوم در اسلام آن‌قدر تقدیس شده است که پیامبر دست کارگری را بلند کرده و فرموده است: «این دستی است که آتش جهنم هیچ‌گاه آن را نمی‌سوزاند؛ این دستی است که خدا و رسولش آن را دوست می‌دارند.»

اسلام، «دنیا و آخرت» را در مقابل هم قرار نمی‌دهد. دنیا و آخرت متناقض نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند. قرآن به پیروان خود اجازه نمی‌دهد که بهرة خود را از دنیا فراموش کنند: «و لا تنس نصیبُکَ مِنَ الدُّنیا». امام صادق(ع) نیز فرموده است: «آن که دنیایش را برای آخرت رها کند و نیز آن که آخرتش را به دنیا می‌فروشد از ما نیست.»

اسلام، انسان را مجموعه‌ای از تمایلات «جسمی و روحی»، دانسته و اجازه نمی‌دهد به هیچ‌یک از آن‌ها لطمه وارد شود. عده‌ای ترقی روح را مستلزم محرومیت و زجر جسم می‌دانند و می‌گویند: «به هر نسبت که تمایلات جسم سرکوب شود به همان نسبت به ترقی روح افزوده خواهد شد و سعادت انسان بالا می‌رود»، اما پیامبر، چنین چیزی را نهی و سرنش کرده و فرموده است: «از من نیست کسی که از زنان کناره گیرد و به عنوان ریاضت گوشت نخورد و گوشه‌نشینی اختیار کند.»

تعالیم اقتصادی اسلام همواره با اخلاق پیوند داشته و بیش از هر چیز بر عدالت ــ اعم از عدالت در ممانعت از انباشت بیش از حد ثروت به زیان طبقه یا گروهی خاص، عدالت در ایجاد رابطه میان ثروت و کار، و عدالت در استفاده از سرمایه و درآمد و سوءاستفاده نکردن از آن ــ مبتنی بوده است. تعالیم اقتصادی اسلام بر چندین اصل استوار است:

اولین و مهم‌ترین اصل درباب «مالکیت» است. اسلام می‌گوید: انسان به دلیل اینکه خلیفة خداوند بر روی زمین است، می‌تواند از حق مالکیت خصوصی برخوردار باشد و هیچ حکومت یا گروه اجتماعی جز در موارد خاص و آن هم براساس تعالیم شریعت، نمی‌تواند آن را از افراد بگیرد.

اصل اساسی دوم اصل «رابطة میان کوشش‌های فرد و ثروت انباشتة او» است. در اینجا بر مشارکت در سود و زیان در هر معاملة اقتصادی تأکید شده است. (شاید دلیل حرمت ربا هم این مسأله باشد؛ یکی اینکه فرد بدون کوشش صاحب سود می‌شود و دیگر اینکه او در سود و زیان مشارکت ندارد). ولی اگر کسی سرمایه‌اش را در راه خرید و فروش به کار بگیرد، هر چند سود زیادی هم به دست بیاورد، پذیرفته و حلال است. فلسفة اقتصادی اسلام همواره بر اهمیت و تکلیف دانستن تلاش در راه تأمین معاش خود و خانواده و ردّ تن‌آسایی تأکید کرده است. از منابع حدیث و تفاسیر قرآن چنین برمی‌آید که به مکلّف بودن تلاش در راه تأمین معاش همچون مکلّف بودن به ادای نمازهای یومیه است.

7ــ سیاست: در مورد سیاست، به نظر می‌رسد که خداوند بهتر آن دیده است که احکام تأسیس یک نهاد سیاسی واحد را که طی قرن‌ها بدون تغییر باقی بماند به نحو صریح و مشخص عرضه نکند. اما به هر حال، اولاً دسته‌ای اصول سیاسی بسیار مهم در قرآن آمده است؛ از جمله این اصل که حاکم واقعی جهان خداوند است و همه قدرت‌ها متعلق به اوست. ثانیاً پیامبراکرم(ص) به عنوان نخستین بنیان‌گذار جامعه اسلامی و نخستین حاکم، سرمشق و الگویی برای نسل‌های بعدی در مسائل و موضوعات سیاسی بوده است. او نه تنها پیامبر و رهبر دینی جامعة بشری تلقی می‌گشت، بلکه از سلطه سیاسی نیز برخوردار بود. بر اثر همین الگوی پیامبر و با توجه به ویژگی خود اسلام، قدرت سیاسی و دین اسلام هرگز از یکدیگر جدا نبوده است. سلطة سیاسی در جامعة اسلامی هر شکلی که به خود بگیرد، یک بعد مهم دینی نیز دارد.

اصول بسیار مهم دیگری در قرآن و حدیث درباب حکومت و سیاست وجود دارد، مثل اصل «شورا» که اهمیت مشورت با رهبران و مشایخ و علمای جامعه اسلامی را نشان می‌دهد؛ اصل «نفی استبداد» و «فراموش نکردن تعالیم خداوند درباب عدل و رحمت». نمونه‌های اعمال این اصول در اسلام وجود دارد که عالی‌ترین آن‌ها نامة مشهور حضرت علی(ع) به مالک اشتر است.

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

جمعه 17 آبان 1392  12:46 PM
تشکرات از این پست
09303495228 yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم زندگی اسلامی،ایرانی

درآمدي بر سبك زندگي اسلامي ـ ايراني

 

تدوين و بررسي ابعاد سبك زندگي اسلامي ـ ايراني و ارائه الگويي جامع و كامل از آن يكي از مهم ترين عوامل حفظ فرهنگ و استمرار سنن ايراني و اسلامي در جامعه و بين نسل‌ هاي جديد مي باشد. از آنجايي كه سنت و آداب و رسوم كهن به جامعه معنا و محتوا مي بخشد، تدوين چنين سبك زندگي موجب زنده شدن باورها و اعتقادات سنتي و تاريخي مي گردد كه با وجود جنبه ‌هاي مفيد و مثبت وافي، در بين نسل ‌هاي جوان فراموش شده است.

ارائه الگويي از سبك زندگي ايراني ـ اسلامي نتايج و پيامدهاي مثبت فراواني در جامعه دارد كه علاوه بر حفظ سنتها و آداب و باورها و اعتقادات تاريخي، در ابعاد و 
عرصه‌ هاي ديگر جامعه نيز تاثير دارد. در جهان امروزي با وجود تهديدهاي فرهنگي و اعتقادي دشمن‌هاي اسلام لزوم تدوين و ارائه چنين طرحي بيش از پيش احساس مي گردد. آنچه كه موجب تداوم استكبار جهاني در جوامع شرقي مي شود، نفوذ سبك و نوع زندگي غربي در اين كشورها و تقليد برخي از اقشار مردم از اين شيوه زندگي غربي مي باشد.

يكي از مهمترين دلايل نياز به ارائه الگوي سبك زندگي اسلامي ـ ايراني تهاجم گسترده دشمن و تحميل سبك زندگي غربي در جوامع شرقي و اسلامي مي باشد. زيرا نفوذ نوع و شيوه زندگي غربي در اين جوامع، مهمترين عامل حفظ نظام سلطه غرب بر كشورهاي در حال توسعه مي باشد. چنانكه تحميل سبك زندگي آمريكايي، نافذترين عامل در حفظ امنيت ملي آمريكا قلمداد مي گردد.

بنابراين در جهان كنوني يكي از شيوه ‌هاي نوين استعمار، تهاجم سبك و شيوه زندگي در ديگر جوامع مي باشد، از اين رهيافت، بررسي و ارائه شيوه زندگي بومي و اعتقادي يكي از مسائل مهم و لزومات جامعه‌مان احساس 
مي شود، زيرا ابزاري مهم در مبارزه با نقشه‌ها و 
دسيسه‌ هاي دشمنان اسلام مي باشد. ارائه الگوي شيوه زندگي ايراني ـ اسلامي نيازمند ارتباط و تبادل اطلاعات مراكز حوزوي و دانشگاهي در باب موضوع است.

 

اجزاي شكل دهنده الگوي سبك زندگي ايراني ـ اسلامي

خانواده‌ مداري: مهمترين اصل كه زندگي اجتماعي جوامع اسلامي را از كشورهاي غربي متمايز مي كند، اصل خانواده ‌مداري و تشكيل ازدواج‌ مي باشد. نهاد خانواده مهم ترين و مقدس ‌ترين نهاد در جامعه ما تلقي 
مي گردد كه انتقال‌گر بسياري از اصول اخلاقي و اعتقادي به فرزندان مي باشد. كيفيت و استحكام خانواده به ديگر اجزاي جامعه معنا و محتوا مي بخشد.

احترام به پدر و مادر: والدين در آموزه‌ هاي ديني و سنتي كشورمان، ارزش و اهميت زيادي دارند و احترام به آنان يكي از واجبات ديني مي باشد، رضايت پدر و مادر يكي از شروط ورود به بهشت مي باشد. ارتباط مناسب و محترمانه فرزندان با والدين خود ديگر 
عرصه ‌هاي اجتماعي را تحت تاثير قرار مي دهد.

صله رحم و دستگيري از همنوعان و محرومان: يكي از مهم ترين ارزش‌ هاي جامعه ما، دستگيري از محرومان و فقرا مي باشد. آنچه كه ارزش و اهميت انساني را نشان مي دهد، دستگيري از همنوعان و كمك به آنان براي تامين احتياجات زندگي‌شان مي باشد. صله رحم و كمك به مستضعفان هم در احكام ديني و هم در باورهاي سنتي كشورمان، مهم ترين ارزش تلقي مي شود.

داشتن پوشش بومي و ديني در جامعه: يكي از مهم ترين الگوي سبك و شيوه زندگي به نوع پوشش اعضاي جامعه بر مي گردد. داشتن پوشش محلي براي مردان و حجاب و پوشش شرعي مناسب براي زنان بسيار مهم مي باشد.

ارتباط مناسب با همسايگان: يكي از اصول مهمي كه جامعه‌ ايران را از جوامع شرقي متمايز مي كند، ارتباط مناسب با همسايگان و آگاهي از اوضاع اقتصادي و كمك به آنان در مواقع ضروري است.

عيادت از بيماران و دستگيري از سالخوردگان: افراد كهنسال و سالخورده در جامعه سنتي ما، ارزش و اهميت زيادي دارند. عيادت از بيماران و احترام به افراد پير يكي از اجزاي سبك زندگي ما را نشان مي دهد.

از ديگر اجزاي چنين سبك زندگي مي توان به برپايي باشكوه مراسم مذهبي و اعياد محلي، مهمان نوازي، رازداري، حفظ لهجه‌ هاي محلي (اشعار، ادبيات و داستانهاي سنتي) و صنايع دستي، حفظ ارتباط خويشاوندي و فاميلي از طريق بازديدها و مهماني‌ها اشاره نمود.

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

جمعه 17 آبان 1392  12:55 PM
تشکرات از این پست
sajjadsaleh 09303495228 yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم زندگی اسلامی،ایرانی


نقل قول omiddeymi1368

فرهنگ ایرانی

 

مورد توجه تمامی عزیزان

سلام دوست عزیز مباحثه copy and pastنیست لطف کنید و مطلب از دانش و معلومات و عقاید خودتان باشد نه مطالب دیگران!

با تشکر از توجه دوستان عزیز

 

جمعه 17 آبان 1392  3:32 PM
تشکرات از این پست
09303495228 mina_k_h ravabet_rasekhoon yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم زندگی اسلامی،ایرانی

1. آیا جامعه کنونی ایران ، ایرانی مانده است؟

به نظر من خیر- اگر به دور و بر خود نگاه کنیم متوجه می شیم که آرمان ها ایرانی خیلی کمرنگ شده اند. به نظر بنده در جامعه ایرانی ما به دلیل اینکه جوانان غربزدگی پیدا کرده اند دیگر نشانه های یک ایرانی اصیل خیلی کمرنگ شده است.

2. آیا جامعه کنونی ایران ، اسلامی هست؟

پساخ این سئوال نیز منفی است. البته نمی تونم کلاً نشانه های اسلام رو در جامعه کنونی انکار کنم اما با مقایسه جامعه ایرانی کنونی با جامعه ایرانی سالهای پیش متوجه میشویم که خیلی از ارزش ها که در اسلام معنا و مفهوم پیدا می کنند دیگر برای خیلی از کسانی که در این مجامعه زندگی می کنند مهم نیست و مورد توجه قرار نمی گیرد.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

شنبه 18 آبان 1392  9:03 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 prompet yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی


نقل قول prompet

1. آیا جامعه کنونی ایران ، ایرانی مانده است؟

ازدیدمثبت اگرنگریسته شودبله ازبدوایام سرلوحه ماایرانیهاهمین فرهنگ است که به یادگارازنسلهای قبل مانده حتی کشورهای خارجیهم ازماالگوبرداری می کنند.

 

2. آیا جامعه کنونی ایران ، اسلامی هست؟

 

پاسخ این سئوال هم مثبت است هرچنددربعضی مواردودربرخی ازجاهاسم پاشیهایی صورت می گیردامادرکل جامعه کنونیمان "ایران" تماما"اسلامی است هرچندکه برخی به هرچیزی برچسب اسلام بودن می زنندکه ازاین نظرمناسب بنظرنمی آیدوجزانحراف فکری موضوعی رادنبال نمی کندمتاسفانه اسلام گرایان بظاهراسلامی درخارج ازایران باارائه قوانینی دارنداسلام رابه تحریف میکشانند که این موضوع باعث انحطاط اسلام می شود.

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

شنبه 18 آبان 1392  12:42 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 prompet yarabyarabyarab nargesi hoseinh1990 mghjkhhjiu
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی

1. آیا جامعه کنونی ایران ، ایرانی مانده اسایرانی همیشه ایرانی است هر کجای جهان باشه یه تعدادی که مغزای متفکر ما رو غارت میکنن اندکند شستشوی مفزی هست ولی اقلیته .بهترین متخصصین ونویسندگان .هنرمندان وورزشکاران ومخترعین  و. رو داریم چرا میگید ایرانی نیستن به خاطر مد ومد گرایی ؟خوب بدی بعضی جوونای ما اینه که زود تقلید از زشتیها وغرهنگهای غلط میکنه . اینم به خاطر تبلیغات کم ماست فرهنگ تبلیغات تو کشورهای دیگه از ایران بیشتره اونور آفریقا واروپا بری امام رو میشناسن ام تبلیغات در ایران باید جذابیت داشته باشه هزینه کنن .

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

شنبه 18 آبان 1392  3:23 PM
تشکرات از این پست
prompet nargesi omiddeymi1368 hoseinh1990 mghjkhhjiu
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی

2. آیا جامعه کنونی ایران ، اسلامی هست؟هیچ جامعه ای اسلامی واقعی نیست تا خود امام ورهبریت حضور داشته باشه .امام زمان عج حکومت حقیقی اسلام برپا میکنن .الان چرا اسلامی نیست ؟ ایام محرم چه جوونای پاکی میان مراسم یا با هر گناهی بازم به احترام محرم و رمضا ن گناه نمیکنن . باید قدر این ها رو دونست اینا ایرانین .

 

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

شنبه 18 آبان 1392  3:28 PM
تشکرات از این پست
prompet nargesi omiddeymi1368 hoseinh1990 mghjkhhjiu
smm352
smm352
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 18
محل سکونت : همدان

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی

پاسخ سوال اول را نمی توان به درستی بیان کرد زیرا سوال بطور کلی بیان شده و مشخص نشده در چه حوزه ای ؟ مثلاٌ در حوزه فرهنگی یا اجتماعی یا هنری و یا اعتقادات - اما در کل می توان بیان کرد که بله در طول تاریخ ایران فرهنگ اصیل خود را حفظ کرده

اما در خصوص سوال دوم . با توجه به مقتضیات زمان و همچنین مقایسه با اسلام در سایر نقاط جهان می توان اذعان نمود که اسلام و قوانین شرعیه در ایران به نسبت سایر بهتر گسترش پیدا کرده که یکی از دلایل اصلی آن اصل ولایت مطلقه فقیه و اعتقاد راسخ مردم ایران به این اصل می باشد

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

شنبه 18 آبان 1392  9:42 PM
تشکرات از این پست
prompet nargesi omiddeymi1368 yarabyarabyarab mghjkhhjiu
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی


نقل قول mina_k_h

سلام خدمت خواهر گرامی

پاسخ شما به هر دو سوال منفی بود لطف کنید توضیح بیشتری بدید وبه گویید که چه کارهایی باید انجام بدیم تا بتوانیم به جامعه ایرانی اسلامی برسیم

اگر امکانش هست به صورت مصداقی هم بحث کنید

خیلی سپاس گذارم

 

شنبه 18 آبان 1392  9:43 PM
تشکرات از این پست
nargesi omiddeymi1368 yarabyarabyarab mghjkhhjiu
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی


نقل قول farshon

سلام به برادر عزیز خراسانی
شما هم لطف کنید توضیح بیشتری بدهید که به چه صورت و از چه طریقی می توانیم
این موقعیت خود ار نه تنها حفظ بلکه تقویت کنیم و به جامعه آرمانی نزدیک تر شویم؟
با سپاس فراوان

 

شنبه 18 آبان 1392  9:46 PM
تشکرات از این پست
nargesi omiddeymi1368 yarabyarabyarab mghjkhhjiu
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی


نقل قول smm352

سلام دوست عزیز

شما اگر دوست دارید به صورت جزء به جژء و تفکیکی این موضوع را بررسی و به صورت مصداقی هم  بحث کنید

و ما راسخونی ها را از نظرت ارزنده خود بهره مند نمایید

با سپاس فراوان

 

شنبه 18 آبان 1392  9:49 PM
تشکرات از این پست
nargesi omiddeymi1368 yarabyarabyarab mghjkhhjiu
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:مبحث بیست و چهارم طرح صالحین: زندگی اسلامی،ایرانی


نقل قول yarabyarabyarab
سلام دوست عزیز
شما نیز مانند بقیه دوستان راهکارهای خودتان را در مورد این که چطور وضعیت کنونی خود را بهتر و مطلوب تر کنیم بیان کنید
و نیز  بنویسید برای اینکه به یک جامعه واقعی اسلامی برسیم چه مسیری باید طی کنیم
با سپاس و احترام

 

شنبه 18 آبان 1392  9:52 PM
تشکرات از این پست
nargesi omiddeymi1368 yarabyarabyarab mghjkhhjiu
دسترسی سریع به انجمن ها