0

ای شهدا ما بعد ازشما هیچ کاری نکردیم !

 
shhossein
shhossein
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 447

ای شهدا ما بعد ازشما هیچ کاری نکردیم !

لباسها ی خاکی مان را در میدان های مین لا به لای سیم خاردارها رها کردیم عهد مان را شکستیم و دعای عهد مان را فراموش کردیم زمان  ندبه و سمات را گم کردیم  شربت های صلواتی را بانسیان بر زمین ریختیم و به عطش خندیدیم.

بر تصاویر  نورانی تان  روی دیوارهای شهررنگ  غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم ، تاول شیمیایی را از یاد بردیم و غیرت را به بهایی اندک فروختیم ، عشق را بازی گرفتیم و از خون هایتان به راحتی گذشتیم ،اما باز هم امیدی هست ،

آری تا ولایت هست هنوزامید داریم.  

شما فهمیده بودید آخر این جاده دل کندن از خاک بلند شدن اوج گرفتن و پرواز است.

شما در آتش جنگ گلستان می دیدید یقین می دیدید که این گونه خلیل وار به پیشواز رفتید اما...

آتش برای شما گلستان شد آتش در هرم عشق شما سوخت آتش مذاب شد شما گر گرفتید شما از دهانه تاریخ زبانه کشیدید فوران کردید و بر سر دشمن آتش باریدید از دلبستگی ها دل بریدید از وابستگی ها رها شدن خیلی سخت است باید پای عشق بزرگی در میان باشد حتما باید پای عشق بزرگی در میان باشد و شما یقینا این عشق را فهمیدید.

یقینا میان دل شما و عشق او سر سری بود بر گزیده عشق بود ، که عشق انتخاب می کند ، عشق گلچین می کند ، عشق هرکس را سزاوار نمی داند و شما سزاوار بودید که رفتید ، که رفتن را بهترین ماندن دیدید که رفتن همیشه به معنای رفتن نیست .

گاهی مرگ جاودانه ترین زیستن است ، و شما چه خوب این راز را فهمیدید.

 

آن سوی خیال بر، خدا را دیدن   ------   از جام وصال او بلا نوشیدن

خورشید ترین ستاره های عاشق ----- پیراهنی از غروب را پوشیدن

ناصر ملکی

 

reza-shojai[1].gif

چهارشنبه 15 آبان 1392  8:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها