چندی پیش تر طی سلسله مقالاتی دنباله دار بحثی جالب و مهم را تحت عنوان « عقل و دین»
ارائه نموده و تلاش کردیم تا با بیانی ساده این مفاهیم اساسی را تبیین
نماییم که به فضل الهی با استقبال بسیار شما دوستان اندیشمند قرار گرفت.
سؤال اساسی در آن مجموعه مقالات این بود که:
عقل یا دین ؟
آنچه عقل به آن می رسد درست است یا آنچه وحی و شریعت می گوید؟؟ چون اگر
عقل درست می گوید پس چه نیازی به دین است و اگر دین همه چیز را گفته است
چرا قوّه ادراک عقلانی در ما گذاشته شده است؟ قوّه ادراک و اندیشه ای که
بعضی وقت ها به چیزی غیر از آموزه های دین می رسد!!
پس
از دریافت وحی، آیا پیامبر دخالتی در محتوای آن می کند؟ و اگر هیچ تصرّف و
تغییری در وحی الهی نمی شود، آیا فهم پیامبر که متناسب با زمان و شرایط
عصر پیامبر است، دخالتی در محتوای وحی نمی کند؟ در اهمیت پرسش هایی از این
دست همین بس که پایه های اعتقاد ما به نبوّت اند.
دامنه این
بحث ها بسیار گسترده است و هر چه بیشتر بدان ها بپردازیم زوایای جدیدتری
از آن پیش روی ما گشوده می شود تا جایی که از مهم ترین پرسش ها و دغدغه
های ذهنی ما می شود و با مسائل روزمره ما پیوند می خورد! مثلاً این پرسش
اساسی که "چگونه می توان دانشگاه اسلامی داشت؟" شاید در
ابتدا، ارتباط بحث از «عقل و دین» با «دانشگاه اسلامی» چندان آشکار نباشد
امّا با نگاهی دقیق درمی یابیم که این دو چندان نیز بی ارتباط با یکدیگر
نیستند!
زیرا کاملاً آشکار است که اسلامی شدن دانشگاه ها به آن است
كه نگاه به محتوای علمی دروس آن ها عوض شود و علوم دانشگاهی اسلامی گردد
وگرنه صرف رعایت ظواهر اسلامی در محیط دانشگاه ها ـ مثلاً هر دانشكده یك
نمازخانه داشته باشد، شب های جمعه دعای كمیل و سهشنبه شب ها دعای توسل
برقرار و كلاس دخترها از پسرها جدا شود ـ کفایت نمی کند! البته همه این
ها، امور مفید و لازمی است كه فضای دلپذیر دانشگاه ها را اسلامی میكند،
امّا سهم این امور، مسلمان تربیت كردن دانشجویان است؛ نه اسلامی كردن علوم
و دانشگاه ها. ما در این جا قصد نداریم به این مسأله بپردازیم چراکه در
مقالات گذشته خود تا حدّی به مسأله «دانشگاه اسلامی» پرداختیم؛ اگرچه باید
اذعان داشت که این بحث هنوز نیز جای بررسی و تأمل جدّی دارد.
اکنون
در صددیم تا بحث دیگری را شروع نماییم که بی ارتباط با عنوان « عقل و دین»
نیست. به طور اجمال باید گفت: مسائلی که در این مجموعه مطرح می شوند در
نهایت به تبیین چگونگی و چیستی وحی و نبوّت پیامبر می پردازند و این که پیامبر
چگونه وحی را دریافت می کند؟ آیا آن را با عقل خود می فهمد یا آن که توان
و قدرت دیگری در او وجود دارد که می تواند وحی را از خداوند دریافت کند؟؟!
همچنین پس از دریافت وحی، آیا پیامبر دخالتی در محتوای آن می کند؟ و اگر
هیچ تصرّف و تغییری در وحی الهی نمی شود، آیا فهم پیامبر که متناسب با
زمان و شرایط عصر پیامبر است، دخالتی در محتوای وحی نمی کند؟
"چگونه
می توان دانشگاه اسلامی داشت؟" شاید در ابتدا، ارتباط بحث از «عقل و دین»
با «دانشگاه اسلامی» چندان آشکار نباشد امّا با نگاهی دقیق درمی یابیم که
این دو چندان نیز بی ارتباط با یکدیگر نیستند!
و پرسش هایی
از این دست که در اهمیت آن ها همین بس که پایه های اعتقاد ما به نبوّت
اند. از آن جا که در اصول دین ـ که نبوّت نیز از جمله آن هاست ـ هیچ کس
مجاز به تقلید نیست و باید با عقل و تدبّر به این اصول دست یافت، تلاش و
فعالیت عقلانی ما در بررسی مسائل وحی و نبوّت خالی از فایده نخواهد بود!
إن شاء الله...
پس با ما همراه باشید وما را در جریان بحث ها از نظرات سودمند خود بهره مند نمایید.