0

ورود امام حسین به مكّه و آمدن نامه هاىاهل كوفه

 
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

ورود امام حسین به مكّه و آمدن نامه هاىاهل كوفه

ورود امام حسین به مكّه و آمدن نامه هاىاهل كوفه


در سابق گذشت كه خروج سيّد الشّهداء عليه السّلام از مدينه در شب يكشنبه دو روز به آخر رجب مانده بود. پس بدان كه آن حضرت در شب جمعه كه سوم ماه شعبان بود وارد مكّه معظّمه شد و چون داخل مكّه شد به اين آيه مباركه تمثّل جست : (وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاَّءَ مَدْيَنَ قالَ عَسى رَبّى اَنْ يَهْدِيَني سَواَّءَ السَّبيل )؛(69)
يعنى چون حضرت موسى عليه السّلام متوجّه شهر مدين شد گفت : اميد است كه پرودگار من هدايت كند مرا به راه راست كه مرا به مقصود برساند.
واز آن سوى چون وليد بن عتبه والى مدينه بدانست كه امام حسين عليه السّلام نيز به جانب مكّه شتافت كسى به طلب عبداللّه بن عمر فرستاد كه حاضر شود براى يزيد بيعت كند، عبداللّه در پاسخ گفت : چون ديگران تقديم بيعت كردند من نيز متابعت خواهم كرد، چون وليد در بيعت ابن عمر نگران سود و زيانى نبود مصلحت بتوانى ديد و او را به حال خود گذاشت ، عبداللّه بن عمر نيز طريق مكّه پيش داشت .
بالجمله ؛ چون اهل مكّه و جمعى كه از اطراف به عمره آمده بودند خبر قدوم مسرّت لزوم حضرت حسين عليه السّلام را شنيدند، به خدمت آن جناب مبادرت نمودند و هر صبح و شام به ملازمت آن حضرت مى شتافتند و عبداللّه بن زبير در آن وقت رحل اقامت به مكّه افكنده بود و ملازمت كعبه نموده بود و پيوسته براى فريب دادن مردم در جانب كعبه ايستاده مشغول به نماز بود و اكثر روزها بلكه در هر دو روز يك دفعه به خدمت آن حضرت مى رسيد ولكن بودن آن حضرت در مكّه بر او گران مى نمود؛ زيرا مى دانست كه تا آن حضرت در مكّه است كسى از اهل حجاز با او بيعت نخواهد كرد.
و چون خبر وفات معاويه به كوفه رسيد و كوفيان از فوت او مطّلع شدند و خبر امتناع امام حسين عليه السّلام و ابن زبير از بيعت يزيد و رفتن ايشان به مكّه به آنها رسيد شيعيان كوفه در منزل سليمان بن صُرد خزاعى جمع شدند و حمد و ثناى الهى اداكردند و در باب فوت معاويه و بيعت يزيد سخن گفتند، سليمان گفت كه اى جماعت شيعه ! همانا بدانيد كه معاويه ستمكاره رخت بربست و يزيد شرابخواره به جاى او نشست و حضرت امام حسين عليه السّلام سر از بيعت او بر تافت و به جانب مكّه معظّمه شتافت و شما شيعيان او و از پيش شيعه پدر بزرگوار او بوده ايد پس اگر مى دانيد كه او را يارى خواهيد كرد و با دشمنان او جهاد خواهيد نمود نامه به سوى او نويسيد و او را طلب نمائيد، و اگر ضعف و جُبْن بر شما غالب است و در يارى او سستى خواهيد ورزيد و آنچه شرط نيك خواهى و متابعت است به عمل نخواهيد آورد او را فريب ندهيد و در مهلكه اش نيفكنيد. ايشان گفتند كه اگر حضرت او به سوى ما بيايد همگى به دست ارادت با او بيعت خواهيم كرد، و در يارى او با دشمنانش ‍ جان فشانيها به ظهور خواهيم رسانيد. پس كاغذى به اسم سليمان بن صُرد و مُسَيّب بن نَجَبَه (70) و رفاعة بن شدّاد بجَلى (71) و حبيب بن مظاهر رحمه اللّه و ساير شيعيان به سوى او نوشتند و در آن نامه بعد از حمد و ثنا، بيان هلاكت معاويه درج كردند كه يابن رسول اللّه ! ما در اين وقت امام و پيشوايى نداريم به سوى ما توجّه نما و به شهر ما قدم رنجه فرما تا آنكه شايد از بركت جناب شما حقّ تعالى حقّ را بر ما ظاهر گرداند و نعمان بن بشير حاكم كوفه در قصر الا ماره در نهايت ذلّت نشسته و خود را امير جماعت دانسته لكن ما او را امير نمى دانيم و به امارت نمى خوانيم و به نماز جمعه او حاضر نمى شويم و در عيد با او به جهت نماز بيرون نمى رويم ، و اگر خبر به ما رسد كه حضرت تو متوجّه اين صوب گرديده او را از كوفه بيرون مى كنيم تا به اهل شام ملحق گردد والسلام .
پس آن نامه را با عبداللّه بن مِسْمعَ همدانى و عبداللّه بن وال به خدمت آن زبده اهلبيت عِصمت و جلال فرستادند و مبالغه كردند كه ايشان آن نامه را با نهايت سرعت به خدمت آن حضرت برسانند، پس ايشان به قدم عجل و شتاب راه در نور ديدند تا دهم ماه رمضان به مكّه معظّمه رسيدند و نامه كوفيان را به خدمت آن امام معظّم رسانيدند.
مردم كوفه بعد از دو روز از فرستادن آن قاصدان ، قيس بن مُسْهِر صيداوى و عبداللّه بن شدّاد و عُم ارَة بْنِ سلولى را به سوى آن حضرت فرستادند بانامه هاى بسيار كه قريب به صد و پنجاه نامه باشد كه هر نامه اى از آن را عظماى اهل كوفه از يك كس و دو كس و سه و چهار كس ‍ نوشته بودند، و ديگر باره صناديد كوفه بعد از دو روز هانى بن هانى سبيعى و سعيدبن عبداللّه حنفى را به خدمت آن حضرت روان داشتند با نامه اى كه در آن اين مضمون را نوشتند:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ؛ اين عريضه اى است به خدمت حسين بن على عليه السّلام از شيعيان و فدويان آن حضرت .
امّا بعد، به زودى خود را به دوستان و هوا خواهان خود برسان كه همه مردم اين ولايت منتظر قدوم مسّرت لزوم تواند و به غير تو نظر ندارند البتّه البتّه شتاب فرموده و به تعجيل تمام خود را به اين مشتاقان مستهام برسان والسّلام .
پس شَبَث بن رِبعْى و حَجّارْبْنِ اَبْجَرْ و يزيد بن حارث بن رُوَيْم وعُرْوة بن قيس و عمروبن حَجّاج زبيدى و محمّدبن عمروتيمى نامه اى نوشتند به اين مضمون :
امّا بعد؛ صحراها سبز شده و ميوها رسيده پس اگر مشيّت حضرت تو تعلّق گيرد به سوى ما بيا كه لشكر بسيارى از براى يارى تو حاضرند و شب و روز به انتظار مقدم شريف تو به سر مى برند والسلام .
و پيوسته اين نامه ها به آن حضرت مى رسيد تا آنكه در يك روز ششصد نامه از آن بى وفايان به آن حضرت رسيد و آن جناب تاءمّل مى نمود و جواب ايشان را نمى نوشت تا آنكه جمع شد نزد آن حضرت دوازده هزار نامه .(72)

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

سه شنبه 14 آبان 1392  3:31 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها