بررسی
درباره انطباق حرکتهای خورشید با آیات مورد بحث، تذکر چند نکته لازم است:
نکته اول ـ سه احتمال در کلمه «مستقر» وجود دارد؛ مصدر میمی اسم مکان و اسم زمان. همچنین چند احتمال در معنای لام در «لمستقر» وجود دارد؛ به معنی «الی»، «فی» و به معنی غایت. همچنین در مورد کلمه «جریان» چهار احتمال وجود دارد؛ حرکت انتقالی طولی، حرکت وضعی، ادامه حیات زمانی و حرکت درونی خورشید. با ترکیب این احتمالات با یکدیگر 36 احتمال در معنای آیه متصور است که ممکن است همه این احتمالات مراد آیه باشد.
پس این احتمال هم وجود دارد که جریان (حرکت) دیگری هم برای خورشید وجود داشته باشد که هنوز کشف نشده باشد و آن هم مراد باشد؛ از اینرو، نمیتوان به طور قطعی گفت که مقصود آیه یکی از این احتمالات است و دیگر احتمالات شناخته شده یا کشف نشده را نفی کرد. البته ظاهر آیات 37ـ40 سوره یس، همان معنای حرکت دورانی خورشید در یک مدار ثابت است که با واژه «یسبحون» در ذیل آیه تأیید میشود.
نکته دوم ـ حرکت انتقالی خورشید به طرف یک مکان نامعلوم را میتوان از کلمه «لمستقر» استفاده کرد، اما تعیین این مکان (ستاره وگا یا...) یا تحمیل آن بر آیه قرآن صحیح به نظر نمیرسد؛ چرا که تعیین قطعی این مکان مشخص نیست؛ لذا نمیتوان مکانهای حدسی را به قرآن نسبت داد.
نکته سوم ـ اشارات صریح قرآن به حرکت خورشید ـ هر کدام از معانی حرکت و جریان را که در نظر بگیریم ـ از مطالب علمی قرآن و نوعی رازگویی است؛ چون قرآن کریم در زمانی سخن از مدار (فلک) خورشید و جریان و حرکت واقعی آن گفته که هیأت بطلمیوسی فقط همین حرکت کاذب را به رسمیت میشناخت و این مطلب، عظمت علمی قرآن و آورنده آن، یعنی پیامبر اکرم(ص) را نشان میدهد.
نکته چهارم ـ در مورد اینکه آیا این اشارات علـمی قـــرآن اعجاز علمـی آن را اثبات میکند یا خیر، میتوان تفصیل قایل شد؛ بدین معنی که بگوییم بخشی از این حرکتها قبلاً توسط کتاب مقدس گزارش نشده بود، بلکه توسط قرآن و بر خلاف هیأت بطلمیوسی بیان شده است، پس اعجاز علمی قرآن است. آنچه کتاب مقدس از آن خبر داده، همان جملهای است که میگوید: و «خورشید» مثل پهلوان از دویدن در میدان شادی میکند» (کتاب مقدس، کتاب مزامیر، 19/ 5).
از این جمله فقط حرکت انتقالی دورانی خورشید استفاده میشود؛ چون پهلوانان در میادین به طرف جلو و به صورت دورانی میدوند. اما حرکتهای دیگر مثل حرکت انتقالی طولی، حرکت وضعی، حرکت زمانی و حرکت دورانی خورشید از ابتکارات قرآن است که اعجاز علمی آن را ثابت میکند (رضایی اصفهانی، پژوهشی دراعجاز علمی قرآن، 1/ 169).
4ـ حرکت زمین
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ (نمل/ 88)؛ «کوهها را میبینی و آنها را ساکن و جامد میپنداری، در حالی که مانند ابر در حرکتند. این صنع و آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفریده است. او از کارهایی که شما انجام میدهید، آگاه است».
نکتة علمی
قرآن در این آیه به مسأله مبدأ و معاد و نشانههای قدرت و عظمت خداوند در عالم هستی و همچنین حوادث رستاخیز پرداخته است. بسیاری از مفسران معتقدند این آیه به حوادث آستانه رستاخیز اشاره دارد؛ چرا که میدانیم در پایان این جهان و آغاز جهان دیگر، زلزلهها، انفجارها و دگرگونیهای عظیم واقع میشود و کوهها از هم متلاشی میگردند. این نکته در بسیاری از سورههای آخر قرآن صریحاً آمده است.
قرار گرفتن این آیه در میان آیات رستاخیز، دلیل و گواه این تفسیر است، ولی قراین فراوانی در آیه وجود دارد که تفسیر دیگری را تأیید میکند و آن اینکه آیه فوق از قبیل آیات توحید و نشانههای عظمت خداوند در همین دنیاست و به حرکت کره زمین که برای ما محسوس نیست، اشاره میکند. در توضیح این تفسیر، مطالب زیر جالب توجه است:
1. آیه میگوید: گمان میکنی کوهها جامد و ساکنند، در حالی که همچون ابر در حرکتند. معلوم است این تعبیر با حوادث آغاز رستاخیز سازگار نیست؛ چرا که این حوادث به قدری آشکار است که به تعبیر قرآن از مشاهده آنها مادران کودکان شیرخوار خود را فراموش میکنند و زنان باردار سقط جنین مینمایند و مردم از شدت وحشت همچون مستانند، در حالی که مست نیستند.
2. تشبیه به حرکت ابرها متناسب حرکات یکنواخت و نرم و بدون سر و صداست نه انفجارهای عظیمی که صدای رعدآسایش، گوشها را کر میکند.3. تعبیر بالا نشان میدهد، در عین اینکه کوهها ظاهراً ساکنند، در واقع، در همان حال به سرعت حرکت میکنند؛ یعنی آیه دو حالت از یک شیء را در آن واحد بیان میکند.4. تعبیر به اتقان که به معنی منظم ساختن و محکم نمودن است نیز تناسب با زمان برقراری نظام جهان دارد، نه زمانی که این نظام فرو میریزد و متلاشی و ویران میگردد.
5. جمله إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ مخصوصاً با توجه به اینکه «تفعلون» فعل مضارع است، نشان میدهد که مربوط به این دنیاست؛ چرا که میگوید: او از اعمالی که شما در حال و آینده انجام میدهید با خبر است؛ لذا اگر مربوط به پایان این جهان بود، میبایست گفته شود «ما فعلتـم» (کاری که انجام دادید). از مجموع این قراین دقیقاً چنین استفاده میشود که این آیه یکی دیگر از عجایب آفرینش را بیان میکند.
نتیجهای که از تفسیر آیه میگیریم، این است که این کوهها که ما آنها را ساکن میپنداریم، با سرعت زیاد در حرکتند. مسلّماً حرکت کوهها بدون حرکت زمینهای دیگر که به آنها متصل است، معنی ندارد و به این ترتیب معنی آیه چنین میشود که زمین با سرعت حرکت میکند، همچون حرکت ابرها. طبق محاسبات دانشمندان امروز سرعت سیر حرکت زمین به دور خود نزدیک به 30 کیلومتر در هر دقیقه است و سرعت سیر آن در حرکت انتقالی به دور آفتاب از این هم بیشتر است.
اینکه چرا قرآن کوهها را مرکز بحث قرار داده، شاید بدین جهت است که کوهها از نظر سنگینی و وزن و پا بر جایی ضربالمثلاند و برای تشریح قدرت خداوند نمونه خوبی هستند؛ زیرا آنجا که کوهها با این عظمت و سنگینی به فرمان خدا (همراه زمین) حرکت کنند، قدرت او بر هر چیز به ثبوت میرسد.
به هر حال، آیه مورد نظر از معجزات علمی قرآن است؛ زیرا میدانیم نخستین دانشمندانی که حرکت کره زمین را کشف کردند، گالیله ایتالیایی و کپرنیک لهستانی بودند که در اواخر قرن 16 و اوائل قرن 17 م. این عقیده را برملا کردند، هر چند ارباب کلیسا به شدت آنها را محکوم کرده، تحت فشار گذاشتند. با این حال میبینیم که قرآن مجید حدود یکهزار سال قبل از آن دو، پرده از روی این حقیقت برداشت و حرکت زمین را به صورت فوق به عنوان یک نشانه توحید مطرح ساخت (همان، 15/ 563).