به گزارش سینماپرس از ایسنا فیلمهای جنایی تاریخچه بسیار طولانی دارند، به گونهای که نمیتوان بطور مشخص مبدایی را برای آن در نظر گرفت؛ چرا که این ژانر خود به انواع مختلف دیگری نیز تقسیم میشود که در هر دسته فیلمهای شاخصی تا کنون ساخته شدهاند: فیلمهای جنایی دلهرهآور که اکثرا با قالب اکشن آمیخته شدهاند، مانند اکثر فیلمهای «دیوید فینچر» همچون «هفت».
فیلمهای جنایی ترسناک با داستانهای جنایی که با ژانر ترسناک آمیخته شدهاند، مانند سری فیلمهای «هانیبال» که معروفترین آنها «سکوت برهها» است.
فیلمهای نوآر جنایی که در دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ را شامل میشدند که از نمونه امروزی آنها میتوان به قسمتهای اول و دوم «شهرگناه» اشاره کرد.
رفقای خوب
فیلمهای معروف به "ماب" که از فیلمهای گنگستری اصیل هستند که نوعی دستگاه مافیا را شامل میشوند و بسیاری از آنها جنبه اقتباسی دارند. مانند آثار تحسین شدهای چون «پدرخوانده»، «روزی روزگاری در آمریکا»، «جادهای به سوی تباهی»، «داستان عامهپسند»، «مردگان» و «دار و دستههای نیویورکی».
دستهای دیگر از فیلمها را میتوان در زیرمجموعه فیلمهای جنایی حقیقی دستهبندی کرد. این فیلمها براساس حوادث واقعی ساخته شدهاند مانند فیلمهای «رفقای خوب» و «بانی و کلاید».
فیلمها با موضوع سرقت فیلمهایی هستند که بر اساس حوادث قبل و بعد از سرقتهای جنایی، خواه حقیقی و چه خیالی ساخته شدهاند؛ مانند فیلمهای «بعداز ظهر سگی» ، «سگهای انباری» و «مخمصه».
دسته آخر ار فیلمهای جنایی را میتوان تحت عنوان فیلمهای کارآگاهی شناخت. این فیلمها که شخصیتهای اول آنها معمولا کارآگاهان و پلیسهاییاند که درگیر حل یک معما هستند و اغلب اوقات تماشاگر نیز با آنها همراه میشوند مثل فیلم «محله چینیها» رومن پولانسکی و «مظنونین همیشگی» ساخته برایان سینگر».
پنهان
فیلمهای چشمگیر در ژانر تبهکارانه و جنایی در سینمای جهان کم نیستند، اما منتقدین سینمایی روزنامه گاردین و "آبزرور" در گزارشی به معرفی 10 اثر برتر تاریخ سینما در این ژانر پرداختهاند که به عقیده آنها به بهترین شکل ممکن ویژگیهای این ژانر سینمایی را دارا هستند.
بر اساس گزارش گاردین، فیلم «رفقای خوب» ساخته «مارتین اسکورسیزی» دهمین فیلم برتر سینمای جهان در ژانر جنایی تبهکارانه است. «رفقای خوب» محصول کمپانی برادران وارنر در سال 1990 است که زندگی واقعی «هنری هیل»، گانگستر سابق و خبررسان اف.بی.آی را به تصویر کشیده است. حماسه گنگستری «رفقای خوب» یک اثر زندگینامهای شاهکار است که با بازی «رابرت دنیرو» در کنار «جو پشی» و «ری لیوتا» شهرت و اعتبار دوچندان به اثر اسکورسیزی بخشید.
این فیلم هنوز بهعنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای کارگردانی اسکورسیزی بهشمار میآید که بسیاری منتقدین آن را نمونه مثالزدنی و اوج هنر تکنیکی سینمایی اسکورسیزی میدانند. در این فیلم «ری لیوتا» در نقش «هنری هیل» ایفای نقش میکند که مجذوب دنیای مافیایی شده است و چنانچه در اول فیلم میگوید گنگستر شدن را از رییسجمهور شدن آمریکا بیشتر دوست دارد. این فیلم نامزد شش جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و کارگردانی شد، هرچند اسکورسیزی بازهم به جایزه اسکار نرسید و به کارگردان تازهکار فیلم «رقص با گرگها» (کوین کاستنر) باخت. این فیلم برنده پنج جایزه بافتا از جمله بهترین فیلم و کارگردانی شد و در جشنواره ونیز جایزه منتخب تماشاگران و شیر نقرهای بهترین کارگردانی را کسب کرد.
داستان عامه پسند
جایگاه نهم برترین آثار جنایی و تبهکارنه سینمای جهان در اختیار فیلم «پنهان» ساخته «میشل هانکه» - برنده دو نخل طلا - است و گرچه این فیلم بسیاری مولفههای ژانر جنایی را ندارد، اما اثزی بسیار قدرتمند و دلهرهآور محسوب میشود. این فیلم محصول سال 2005 سینمای فرانسه است که داستان خانوادهای مدرن با بازی «ژولیت بینوش» و «دانیل اوتول» را به تصویر میکشد که زندگی بسیار آرام و رضایتبخشی دارند، اما فیلمها و نقاشیهای سادهای که از زمانی به بعد به طور متناوب به دست این خانواده میرسد، آرامششان را به هم میریزد. از مهمترین عناوین کسب شده این فیلم میتوان به جایزه بهترین کارگردان، جایزه فیپزشی و جایزه بهترین فیلم معنوی جشنواره کن اشاره کرد. این فیلم همچنین جایزه بهترین فیلم، کارگردان، بازیگر زن و مرد و فیپزشی جوایز فیلم اروپا را نیز بدست آورد.
«داستان عامهپسند» برترین ساخته «کوئنتین تارانتینو» که وی را به اوج شهرت رساند، در این فهرست در رتبه هشتم دیده میشود. این فیلم محصول سال 1994 با بازیگرانی چون «جان تراولتا»، «ساموئل ال.جکسون» و «اما تورمن» با فیلمنامهای از تارانتینو شامل سه اپیزود با سه قصه مرتبط با هم است. فیلم نخل طلای جشنواره کن را دریافت کرده و در این اثر بیش از هر چیزی جسارت کارگردان به چشم میخورد. «تارانتینو» در «داستانهای عامهپسند» تمام اشکال متعارف روایی سینما را کنار گذاشت و داستان خود را در ساختاری پیچیده با گذرهای زمانی و مکانی متناوب به پیش میبرد به عنوان شخصیت محوری قسمت پایانی فیلم همان کسی است که درمیان فیلم شاهد کشته شدنش بودهایم.
«داستانهای عامهپسند» با قصهای پر فراز و نشیب و شخصیتهای جذاب و ملموس، دوران اوج ادبیات سیاه در دهه 30 و سینمای سیاه دهههای 40 و 50 آمریکا را تداعی میکند. از جمله جوایز این فیلم میتوان به کسب اسکار، گلدن گلوب و بافتای بهترین فیلمنامه برای «تارانتینو» و همچنین جایزه بهترین فیلم و کارگردانی از انجمن ملی منتقدین فیلم آمریکا اشاره کرد.
غرامت مضاعف
فیلمی انگلیسی و نه چندان مطرح در مقایسه با آثاری که تاکنون به آنها پرداختهایم، در مکان هفتم فهرست دهگانه منتقدین گاردین قرار گرفته است؛ «کارتر را بگیرید» محصول 1971 به کارگردانی «مایک هوگس» و با نقشآفرینی «مایکل کین» است. این فیلم درباره گنگستری لندنی به نام «جک کارتر» است که بعد از مرگ مشکوک برادرش در حادثه رانندگی برای رسیدگی و تحقیق در اینباره راهی نیوکاسل میشود. این فیلم در رویدادهای سینمایی جوایز چندانی بدست نیاورد، اما در سال 2000 کمپانی برادران وارنر اقدام به بازسازی این فیلم با کارگردانی «استفن کی» و بازی «سیلوستر استالونه» در نقش «جک کارتر» کرد که شامل صحنههایی است که بصورت مستقیم از نسخه اصلی گرفته شدهاند، اما در نهایت نتوانست همانند نسخه اصلی در جذب مخاطبان موفق عمل کند.
ششمین فیلم جنایی برتر تاریخ سینما «غرامت مضاعف» فیلمی به کارگردانی «بیلی وایلدر» سرشناس در سال ۱۹۴۴ با بازی «فرد مکموری»، «باربارا استانویک» و «ادوارد جی.رابینسون» است که جزو شاخصترین نمونههای «فیلم نوآر» به شمار میرود. داستان فیلم بر اساس یک رویداد جنایتی واقعی بنا شده است که در ۱۹۲۷ اتفاق افتاده بود. این فیلم توسط «بیلی وایلدر» و «ریموند چندلر» از رمان «غرامت مضاعف» نوشته «جیمز ام.کین» اقتباس شده است. داستان فیلم درباره یک فروشنده بیمه عمر است که با اغفال فردی او را در کشتن شوهرش یاری دهد و مرگ او را یک حادثه جلوه دهند تا بتواند از طریق ماده غرامت مضاعف، بیمه عمر شوهرش را بگیرد. این فیلم که «وودی آلن» از آن به عنوان بهترین فیلمی که تا کنون دیده است یاد میکند در هفت بخش شامل بهترین کارگردانی نامزد اسکار شد اما در نهایت جایزهای نصیبش نشد.
راشامون
فیلم بعدی متعلق به «آکیرا کوروساوا»، کارگردان سرشناس ژاپنی است. «راشامون» نام فیلم تحسینشده دهه 50 ژاپن است. کوروساوا مانند بسیاری از فیلمهای دیگرش از«توشیرو میفونه» در این فیلم بازی گرفته است. این فیلم بر اساس دو داستان از «ریونوسوکه آکوتاگاوا» ساخته شده و اولین فیلمی بود که کوروساوا و سینمای ژاپن را به مخاطبان غربی شناساند و در تعدادی از سینماهای غرب نیز اکران شد و به عنوان یکی از شاهکارهای کوروساوا شناخته میشود. در این فیلم به یک جنایت قبیح و حوادث پس از آن از زوایای گوناگون پرداخته میشود. فیلم توانست شیر طلایی جشنواره ونیز را ببرد و همچنین جایزه اسکار افتخاری را در بیستوچهارمین دوره جایزه اسکار بگیرد.
ساخته جنایی «ترنس مالیک» کارگردان کمکار، اما درخشان سینمای جهان در سال 1973 به نام «زمینهای لمبزرع» نیز شناخته میشود در مکان چهارم برترین آثار سینمایی جهان از نگاه گاردین قرار گرفته است. این فیلم با بازی «مارتین شین» و «سیسی اسپک» در داکوتای جنوبی روی میدهد و روایتگر داستان جنایات یک دختر 15 ساله به همراه دوست 20 سالهاش است. این فیلم که نویسندگی آن را نیز خود «ترنس مالیک» بر عهده دارد، پس از نمایش با تحسین منتقدین همراه شد.
سرگیجه
فیلم «سرگیجه» شاهکار سینمایی «آلفرد هیچکاک» که در بسیاری از نظرسنجیها به عنوان برترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شده، مکان سوم برترین فیلمهای جنایی جهان را به خود اختصاص داده است. «هیچکاک» فیلمساز صاحبنام و تاثیرگذار انگلیسی و پیشگام تکنیکهای بدیع در ژانرهای تریلر روانی و تعلیق که جوایز مهمی از «انجمن منتقدان فیلم نیویورک» و صدف نقرهایز جشنواره سنسباستین را برای این فیلم دریافت کرد، ماجرای پلیسی را روایت میکند که در جریان یک تعقیب و گریز به دلیل سرگیجه نمیتواند ماموریتش را درست انجام دهد و در نتیجه بازنشسته میشود. در این میان یکی از دوستانش از او میخواهد که وظیفه مراقبت از همسر بیمارش را بر عهده بگیرد. او سپس متوجه رفتارش عجیب همسر دوستش شده و بطور ناخواسته وارد ماجرایی پر رمز و راز میشود. «سرگیجه» که در گیشه موفقیتی چندانی به دست نیاورد، نامزد دو جایزه اسکار شد که با تیتراژ نامتعارف و موسیقی دلهرهآور ساخته «برنارد هرمان» آغاز میشود.
جایگاه دوم فهرست منتقدین سینمایی گاردین در اختیار فیلم «نشانی از شر» به کارگردانی «اورسن ولز» محصول 1958 است. این فیلم با نقشآفرینی «چارلتون هستون» و «اورسون ولز» جزء یکی از آثار ماندگار در آرشیو فیلم آمریکا و به عنوان میراث فرهنگی این کشور قرار دارد. روزنامه ایندیپندنت در سال 2011 این فیلم را به عنوان دلهرهآورترین فیلم تاریخ سینما معرفی کرد. «نشانی از شر» یکی از آخرین فیلمهای دوره ژانر نوآر کلاسیک است که اورسن ولز علاوهبر کارگردانی در این فیلم نقش یک مامور پلیس فاسد را هم بازی میکند. داستان این فیلم درباره قتل، آدم ربایی و فساد پلیس در یکی از شهرهای کوچک در مرز مکزیک است. این فیلم که در 21 می 1988 اکران خود را آغاز کرد، در نهایت به فروشی بالغ بر دو میلیون و 300 هزار دلار دست یافت.
نشانی از شر
در نهایت عنوان برترین فیلم جنایی و تبهکارانه تاریخ سینما از نگاه منتقدین روزنامه گاردین و آبزرور به فیلم معروف «محله چینیها» ساخته «رومن پولانسکی» در سال 1974 رسید. «محله چینیها» فیلمی درخشان در فضای نوآر درباره یک کارآگاه کلهشق است که پرده از فساد محله چینیها در دهه 30 لسآنجلس برمیدارد. این اثر جزء چهل فیلم برتر تاریخ سینما است که نامزد 11 جایزه اسکار شد. «جک نیکلسون» و «فی داناوی» از مطرحترین بازیگران این فیلم محسوب میشوند که نمونه درخشان از یک نوآر دهه هفتادی است؛ اثری رازآلود، پر از سوءتفاهم و پنهانکاری و شخصیتهایی که در پس چهره و اعمالشان واقعیات دیگری جز آنچه میبینیم نهفته است و به واقع آنچه نیستند که نشان میدهند.
فیلم «محله چینیها» به این حقیقت میپردازد که کسانی که نوع خاصی از تبهکاری مثل قتل، سرقت، تجاوز یا آتشسوزی را انجام می دهند، با زندان رفتن به سزای عمل خود میرسند؛ اما کسانی که علیه اجتماع مرتکب جرم میشوند، غالبا مورد بخشش قرار گرفته و نام آنها بر روی خیابانها گذاشته میشود یا در سالن شهر به آنها مدال میشود.
محله چینیها