سینما زبان بصری و خانواده ای از تصاویر به هم پیوسته است که خصلت بیانگری زیادی نسبت به دیگر رسانه های همتای خود دارد. سینما به واسطه این خصلت بیانگر،توان بازگو کردن مسائل را دارد تا در تاریخ و حافظه یک ملت ثبت شوند. یک ملت نیاز دارد تا حماسه های خود را اینگونه حفظ کند تا با رجوع به آنها یادمان بیایید که چگونه در مقابل تاریخ بایستیم و چگونه مسیرمان را قهرمانانه پیداکنیم. نیاز داریم زیرا پداران قصه هایشان را اینگونه برای پسرانشان بازگو می کنند و مادران فرزندانشان را با غروری حماسی برای پیشرفت یک ملت بزرگ می کنند.
۱۳ آبان ۱۳۵۸ حماسه ای است برای افتخار. آنچه مردان آن روزگار انجام دادند حرکتی فروخفته در اذهان ملتی بود که حدود سی سال از نیرنگ های کشوری به ستوه آمده بود. ۱۳ آبان حرکت ملتی بود که با غرور مسیر خود را در تاریخ پیدا کرد و این داستانی است که فرزندان از حرکت مغرورانه و عدالت خواهانه پدرانشان به یاد خواهند داشت ، داستانی قهرمانی ملتی است که باید برای فرزندان این ملت تعریف شود.سینما توانایی روایت این داستان تاریخی را دارد آن هم به بهترین وجه ممکن.سوال اینجاست که: چرا این فیلم ها در تاریخ سینمای ایران کم است؟ اساسا انتظار ما از سینما انتظاری درست است؟ موانع ساخت این فیلم ها چیست؟
در دو سوی این مبحث توجیهاتی وجود دارد که به قضاوت گذاشته می شوند: چرا فیلمسازان داخل کشور تمایلی به ساخت چنین موضوعاتی ندارند؟آیا موضوعاتی اینچنینی برای فیلمسازان محدودیت می آورد؟
جواد شمقدری کارگردان سینمای ایران و معاون سینمایی دولت دهم و مشاور رئیس جمهور در دولت نهم در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس گفت: این که فیلم های کمی در باره موضوعاتی از قبیل تسخیر لانه جاسوسی ساخته شده یک سوال جدی است و ریشه در چند چیز دارد . یکی آن که زیربنای فکری و راهبردی که در سینمای ایران در دهه ۶۰ طراحی شد در این جهت بود که سینما به این نوع حوادث بی توجه باشد و این حوادث و وقایع را در شاکله کلی تولیدات ندیده است و متاسفانه این فونداسیونی که ریخته شد در همه سالهای بعد، آثار خود را بر جای گذاشت. حتی در دوره ای که من مسئولیت سازمان سینمایی را بر عهده داشتم علی رغم دعوتهای زیادی که از افراد برای ساختن حوادثی که در خصوص انقلاب هست داشتیم پاسخ کمتری دریافت کردیم.البته در حوزه مقاومت اسلامی در منطقه کارهایی صورت گرفت اما در رابطه با خود انقلاب استقبالی از جانب فیلمسازان نشد. اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم علت این است که یک جریان فکری که سینمای ایران و مدیریت سینما برای مدتهای طولانی حاکم شد،اینگونه به ذهن سینماگران القاء کرد که هنرمند و فیلمساز هیچ نوع تعلقی به این نوع حوادث و اتفاقات نباید داشته باشد و باید نگاه شخصی و انتقادی خود را آن هم صرفا در مسائل اجتماعی متوقف کند و نتیجه این بود که در این ۳۵ سال که از انقلاب می گذرد خیلی از حوادث انقلاب از جمله تسخیر لانه جاسوسی می بینیم که آثار بسیار اندکی ساخته شده است.
این در حالی است که حسن برزیده؛ مدیر عامل اسبق انجمن سینمای دفاع مقدس و کارگردان سینمای ایران در حوزه دفاع مقدس در این باره گفت:فیلم سیاسی ساختن در ایران خیلی سخت است و برای ساخت آن روابط و شرایط خاصی می خواهد و اینگونه فیلم ها را نمی توان ساخت مگر اینکه به نفع یک جریان خاص باشد و طبق خواسته و اهداف آن جریان فیلم بسازی. فیلمساز قرار نیست نگرش فرد دیگری را بسازد و روایت کند یا سفارش بپذیرد زیرا فیلمساز روایت و خوانش خودش را از موضوع یا داستان و یا واقعه ای برای مخاطب بازگو می کند و باید وفادار به اصل واقعه باشد.
برزیده در ادامه گفت: فیلم سیاسی ساختن تبدیل به جرم می شود و وقتی ممیزی و سانسور شروع می شود،خوانش شما به عنوان راوی داستان و کسی که برداشت از موضوعی را داشته را نقض می کند و فیلم تکه پاره می شود ،اگر کلا فیلم را منحل و خارج از دور اعلام نکنند،تکه پاره اش می کنند.سینما توانایی پرداخت این هزینه ها و ریسک کردن ها را ندارد. فیلمی با این موضوع، که حساسیت های زیادی از همه جانب بر آن سایه افکنده می شود برای سینمای ما امکان ناپذیر می نماید و سینما توان پرداخت همچین هزینه ای را ندارد.به همین سبب مجبوریم دلخوش به فیلم های سفارشی یا تکراری باشیم که یک گروه خاص با یک نگرش خاص می سازند و خارج از آن چهارچوب امکان ساخت نیست. برای مثال اگربخواهیم عباس عبدی را قهرمان فیلمی نشان دهیم آیا کسی اجازه ساخت فیلم را می دهد؟ برای ساختن فیلم درباره تسخیر لانه جاسوسی خیلی دشواری وجود دارد و ممکن است به خیلی ها بر بخورد.اسامی بعضی ها را نمی توانی حتی در فیلم بیاوری چون او را معارض می نامند ونمی توان واقعیت تاریخی را آنگونه که اتفاق افتاده است بیان کرد و خیلی ها سعی در حذف بخش های از تاریخ را دارند.ممیزی خیلی سفت و سختی بر این فیلم ها اعمال می شود.
اما شمقدری؛ کارگردان فیلم سینمایی «طوفان شن» عقیده دارد: آیا دیگر فیلم های که در همه این سالها ساخته شده و توبیخ شده اند ریسک نکرده اند و ریسک آنها بیشتر نبوده است؟ ما فیلم های داریم که در این سالها ساخته شد و نمایش پیدا نکرد و البته در همه کارها ریسک وجود دارد،اما اگر دوستان نظرشان بر این است که تاریخ را تحریف کنیم و حقیقت تاریخی را جوری دیگر بازگو کنیم و هر گونه خواستیم فیلم بسازیم،این بحث دیگری است. وقایع انقلاب و حوادث مختلف مانند تسخیر لانه جاسوسی را که حتی دشمنان هم دارند درباره آن فیلم می سازند و اگر قرار است روایت تاریخ را تحریف کنیم که دشمنان همین کار را انجام می دهند و این اتفاق در هالیوود رخ می دهد.ما می بینیم یک فیلمساز مستند به ایران می آید و یک مستند ساخته می شود راجع به لانه جاسوسی و نه تنها تحریف می کند بلکه حتی رفتار دانشجویان را در آن سال زیر سوال می برد و حتی آنها را متهم می کند. اگر قرار است در کشور خودمان هم این فیلم ها را بسازیم که هالیوود آن را می سازد و ضرورتی ندارد ما آن را بسازیم.
شمقدری تصریح کرد: به نظر می رسد آنچه نیاز سینمای ایران است این است که با رویکرد و نگاه جمهوری اسلامی به این روایت و تاریخ نگاه شود و ضمن اینکه مستندات و حوادث تاریخی آنقدر شفاف و روشن است که اتفاقا کسی که می خواهد در این راستا عمل کند منطقی تر میتواند روایتش را با تاریخ تطبیق دهد تا یک نوع فیلمسازی با جهت سرگرمی و هالیوودی و تحریف حقیقت.و در عین حال این استدلال که بعضی ها می آورند پاسخی است که می خواهند از این موضوع عبور کنند و ما در بسیاری از فیلم های اجتماعی هم دیده ایم که روایت هایی شده که خیلی با جامعه ایرانی تطبیق ندارد و اینها حتی در خارج از کشور جایزه هم گرفته اند .اثر هنری اگر قدرتمند ساخته شود راه خود را پیدا می کند و بحث این است دوستان تمایلی ندارند که به این حوزه وارد بشوند.
برزیده هم اعتقاد دارد: ما نمی توانیم تاریخ را ندیده بگیریم و در تاریخ دست ببریم یا بخواهیم کسی یا چیزی را حذف کنیم. تاریخ وجود دارد با زشتیها و خوبیها ،با همه آدمهای که در زمانی حاضر بوده اند و ما نباید بخاطر خذف کسی بخشی از تاریخ را حذف کنیم.ما باید حقیقت را نشان دهیم و حقیقت حذف نشدنی است.
برزیده اظهار داشت :نباید به فیلمساز با نگاهی آلوده به اتهام نگاه کرد و فیلمها مورد قضاوت تاریخ قرار می گیرند.بهترین راه این است تا هر کس با هر تفکری فیلمش را بسازد و آنگاه ببینیم آیا فیلم ها مسیر درستشان را در بر خورد با مخاطبان چگونه پیدا می کنند.
و این در حالی است که شمقدری بیان داشت: قطعا فیلم سازانی داریم که بتوانند فیلم های خوبی در این موضوع بسازند.نکته این است که اساسا اینگونه القاء کردند که اگر چنین فیلمی ساختی ،فیلم فاقد ارزش های هنری و سینمایی است و طبیعی است وقتی چنین جوی بر سینما حاکم شود فیلمساز خود به خود پا پس می کشد و کار نمی کند . این یک نوع مبارزه است و کسانی که چنین باور و اعتقاد و تعهدی را دارند که فکر می کنم این تعهد در نسل جدید سینما ایران بیشتر دیده می شود،به سمت این بروند که حوادث و وقایع انقلاب در طول 35 سال گذشته را به تصویر بکشند.
وی خاطر نشان ساخت: ممکن است بعد از«آرگو» کسی فیلم بسازد و گفته شود این فیلم در جواب آن بود اما اینگونه نیست و لزوما معنی آن نیست که هر کس در ایران الان فیلم بسازد بخواهد جواب «آرگو» را بدهد و بحث تقدم و تاخر زمانی لزوما به معنی پاسخ گویی نیست،بلکه به این معنی است که ماهم باید روایت دقیق خودمان را بر اساس تحقیقات دقیق و مستنداتی که وجود دارد از وقایع انقلاب داشته باشیم.من یکی از بزرگترین مسئولیت های خودم را در دوره چهار سال مدیریتم انجام دادم ولی نهادینه نشد که بتواند زیر بنایی برای آینده باشد. از دغدغه های اصلی من راه اندازی موسسه سینمای مقاومت و انقلاب اسلامی در راستای این اهداف بود که بتواند مرکزیباشد که این نوع آثار را مورد حمایت ویژه قرار بدهد و بعد مراکز تحقیقاتی پژوهشی برپا شود و اینها پیوند داشته باشند با فیلمسازانی که آمادگی دارند در این عرصه فیلم بسازند و نهایتا در سالهای آینده شاهد بخش های مختلفی از تاریخ انقلاب که گم شده است را به روایت سینماگران ایرانی میان تولیدات سینمای ایران شاد باشیم.
در پایان به نظر میرسد سینمای ایران قصه حماسههایش را لازم دارد تا در حافظه تصویری فرزندانش ثبت کند.مشکلات فنی و حساسیت های انحصارطلبانه گروه ها همیشه به این منجر می شود که راه هموار ناهموار شود.فیلمساز باید به آرمانهای و قصه شجاعت های مردمش اهمیت دهد و مدیران فرهنگی باید هنرمندان فیلمساز را مانند یک سفارش بگیر نگاه نکنند و از این آرا می توان به سینمایی محترم و اندیشمند رهنمون شد.آنچه در سخنان مدیران سابق سینمایی و فیلمسازان حوزه دفاع مقدس پنهان است حاکی از این است که جریانی مانع از ورود سینماگران به دایره ساخت فیلم های حوادث انقلاب هستند و تلاش می کنند تا سینما را از ورود حقایق انقلاب بر حذر دارند و البته گفتنی است با تمام مشکلات و تفاسیر نمی توان از سینماگران انتظار نداشت که به این نوع سینما نپردازند و انتظار آن است که سینما گران از ورود به این عرصه با تمام مشکلاتش خودداری نکنند تا تصویر ایران امروز را به یادگار برای فرزندانمان بجا بگذاریم.