0

دلنوشته های محرم/

 
nargesi
nargesi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 3783
محل سکونت : ...

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

http://atasheentezar.persiangig.com/jadid/k0001-emam-hosein.gif

بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
تا قیامت کربلا ماتم سراست
حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست

چهارشنبه 15 آبان 1392  11:38 PM
تشکرات از این پست
haj114 hoseinh1990 khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

زینب جان

شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما بی حسین شدن تو بود.

وشرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی وما ......

حسینی نشدیم .

چهارشنبه 15 آبان 1392  11:41 PM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 khodaeem1 salma57 ahmadfarm
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

        چه گویم

            ای امام مظلوم

                ای شهید کربلا

                      توشه ام گناه و راهم غیر راه شماست .

پنج شنبه 16 آبان 1392  12:12 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

                                            هر گه دست ما را گرفته ای

                                                          عجبا ... ما دست رها کردیم

                                            باز گرفتی

                                                           رها کردیم

                                         این محرم نیز گرفتی   ... خود نگذار رها کنیم

 

 

                                                  یا حسین

پنج شنبه 16 آبان 1392  12:17 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

                      حسین جان

            دلمان را به نگاهی بسته ایم از سویت

پنج شنبه 16 آبان 1392  12:19 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

میدانیم    ..   خود را به خواب زده ایم

میدانیم   ..   درک نمیکنیم

میدانیم   ..   ایمان نداریم

نه ! میدانی که نمیدانیم ... گرچه گر میدانستیم   ...   عجب خوابیست!

                              یا شهید تشنه لب

پنج شنبه 16 آبان 1392  12:26 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

 کجایند مردان وزنان بی ادعا

ما مانده ایم ... عکستان را می بینیم و عکستان عمل می کنیم!

        

پنج شنبه 16 آبان 1392  12:31 AM
تشکرات از این پست
hoseinh1990 khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

امام حسین ع گفت  حاضرم برای نگه داشتن دین خدا

70هزار بار هم که شده تکه تکه شوم...

به خودمون بیایم و آقا امام زمان عج را دریابیم که مثله امام حسین در کربلا تنها و غریب و بی یاور

نباشه

عزیز فاطمه تنهاست...

امام حسین ع برای ادامه و نگه داشتن و استمرار راه مهدی عج  که راه خداست قیام کرد و شهید شد

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

پنج شنبه 16 آبان 1392  2:35 AM
تشکرات از این پست
khodaeem1 salma57 yarabyarabyarab
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا
گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا
پیشتر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا
جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا
با وجود نهرجاریّ فرات و علقمه
خون ثارالله شد آب وضوی کربلا
اشک چشم زینب و خون حسین بن علی
گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا
گه کشد در قتله گه گاهی به سوی علقمه
گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا
در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک
می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

پنج شنبه 16 آبان 1392  7:30 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

دو دیده اشک باران است ، محرم

ز سوگ ،  جمله یاران است ، محرم

جهان می بارد ،  اشک ،  داغ یاران

ز  ظلم ،  نابکاران  است  ،   محرم

ز رقص و تیر و نیزه جنگ و میدان

نظر  بر  تیغ   برّان  است  ،   محرم

نه  رحمی  باشد  آنجا  از  یزیدان

عدو  را  سینه حیران است ، محرم

شکوه   و   بس  عزاداری  ،  نمایان

به ماتم نوحه خوانان است ، محرم

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
پنج شنبه 16 آبان 1392  8:43 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

 

واما ...
حسین ع بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند!

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 16 آبان 1392  9:03 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab
yasbagheri
yasbagheri
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 6297
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

هر دم به گوشم می‌رسد ، آوای زنگ قافله

این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

يک زن ميان محملی،اندر غم و تاب و تب است

اين زن صدايش آشناست،ای وای من او زينب است

 

خدایا صدای پیامبرت یونس را در دل ماهی شنیدی اجابت کردی
صدای من را هم بشنو و اجابت کن
او هم بنده تو بود
و من هم بنده توامEmbarrased
 
پنج شنبه 16 آبان 1392  9:09 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

توی خانه نشسته بود

اما دلش هنوز داشت

گوشه هیئت سینه می زد...

مادرش کمی انطرف

برای خواهر کوچکش قصه می گفت:

"سکینه گفت: نرو عمو من آب نمیخوام"

بغضش سنگینی کرد و گلویش پر از زجه شد...

نفهمید چه شد... دوباره که به خود آمد

مادر با چشمانی پر از اشک

در حالی که هانیه کوچولو خوابیده بود

هنوز قصه می گفت:

"عباس گفت:من هیچ- مشک پاره شد 'مولا جان'"

نگاهی به مادر انداخت و هر دو ...

پنج شنبه 16 آبان 1392  9:25 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab kabotar12 goodby
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه



باران که می بارد
تکیه ها که خیس می شوند

یاد شانه های تو می افتم
تکیه گاه خیس ترین چشم های دنیا !

پنج شنبه 16 آبان 1392  9:25 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab kabotar12 goodby
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه

گفتم: چهل روزه دارم اشک می ریزم برای حسین، چهل روزه دارم آه می کشم برای ابوفاضل، چهل روزه دارم خون گریه می کنم برای غربت زینب ... اما ... ناراضی ام از خودم ! ناراضی ام از حسین ! ناراضی ام از ابوفاضل ! ناراضی ام از عمه جانم !
گفت: چه طور؟!
گفتم: هیچ تغییری نکردم ! همونی بودم که هستم! نه نمازم شده نماز ظهر عاشورای حسین! نه ادبم شده ادب ابوفاضل! نه امانت داریم شده امانت داری زینب! انگار نه انگار ! مثل اینکه تو روضه فقط پیاز پوست می کندم  و گریه می کردم!
گفت: فکر می کنی زهیر بن قین چطور شد زهیر بن قین ؟ اون از مریدان سومی (لعنت الله علیه) بود! از دست ارباب فرار می کرد! هر وقت به ارباب میرسید راهشو کج می کرد! ولی عاقبت به خیر شد! ارباب با علم امام، با ولایت تکوینی امام، بذر محبت رو تو دل زهیر کاشت! ولی آب دادن و مراقبت از اون بذر کار خود زهیر بود! زهیر از بذری که اربابمون در دلش کاشت خوب مراقبت کرد... شد زهیر حسین !
همین که می تونی بری روضه همین که می تونی گریه کنی برای غربت ارباب، یعنی ارباب بذر محبت بذر انسان شدن بذر (شدن) رو در دلت کاشته. دیگه مراقبت از اون بذر با خودته!
هیچ نگفتم !

پنج شنبه 16 آبان 1392  9:30 AM
تشکرات از این پست
salma57 yarabyarabyarab kabotar12 goodby
دسترسی سریع به انجمن ها