0

نقد و بررسی بازی های رایانه ای

 
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

نقد و بررسی بازی های رایانه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز سایت راسخون به تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای خوش آمدید.

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

یک شنبه 12 آبان 1392  7:08 PM
تشکرات از این پست
parseman_110 YaSiN313 hessamnice ali_kamali ali_asmari mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

بازی رایانه ای فوتبال حرفه ای تکاملی 2014

مقدمه : سری PES با ورود به نسل هفتم بازیهای رایانه‌ای دچار افت کیفیت شدیدی شد. افتی که باعث شد از میزان محبوبیت و قدرت این سری روز به روز کاسته شود. تلاش های تیم سازنده در کونامی نیز نتوانست جلوی این افول را بگیرد و بازی عملا به یک وسیله برای مسخره کردن تبدیل شده بود. پس از عرضه عنوان نا امید کننده PES 2013 کونامی از ایجاد تحولات عظیم در نسخه 2014 این عنوان خبر داد. چیزی که این وعده ها را متفاوت با بقیه می‌کرد، عوض شدن موتور اصلی بازی بود. کونامی قصد داشت با استفاده از FOX Engine (موتور استفاده شده در Metal Gear Solid V) این سری محبوب را به روزهای اوجش برگرداند.

نقد کامل : بازی در بسیاری از بخش‌ها دچار تحولات گسترده‌ای شده ولی شاید مهمترین آنها در بخش گیم‌پلی است. گیم‌پلی بازی سعی در شبیه‌سازی تجربه‌ای واقعی از یک مسابقه فوتبال دارد که تا حد زیادی نیز در این امر موفق بوده است. سرعت کلی گیم‌پلی بازی به صورت قابل توجهی کاهش یافته که این عامل به هرچه طبیعی‌تر شدن بازی کمک شایانی کرده است. البته ممکن است این کندی سرعت در اولین تجربه چندان جالب نباشد ولی با گذشت زمان و با انجام چندین بازی، اثرات مثبت این تغییر کم کم خود را نمایان می‌کنند. انیمیشن‌‌های بازی نیز به لطف استفاده از موتور جدید به کل دگرگون شده‌اند. در مورد انیمیشن‌های گیم‌پلی PES بهتر است اینطور بگوییم که اگر انیمیشن‌های FIFA شبه واقعیت باشند، انیمیشن‌های PES خود واقعیت هستند. تمامی حرکات بازی اعم از پاس دادن، شوت زدن، دویدن و ... بسیار با کیفیت و روان هستند و در هر چه واقعی‌تر شدن گیم‌پلی بازی نقش بسزایی را ایفا می‌کنند. فیزیک بازی نیز به لطف استفاده از موتور فیزیک Havok در سطح بالایی قرار دارد. برخورد‌های میان بازیکنان به زاویه و شدت نیروی وارده بستگی دارد. هرچند که تنوع این برخورد‌ها ممکن است به عناوینی مانند Madden یا NBA 2K نرسد ولی در حالت کلی، باعث ایجاد صحنه‌های زیبایی شده‌اند. استفاده از این موتور فیزیک نتایج دیگری را نیز به همراه داشته. وزن در PES 2014 از محدوده اعداد خارج شده و در زمین بازی به خوبی احساس می‌شود. تک تک بازیکنان حاضر در زمین دارای وزن هستند که این وزن در بازیکنان مختلف متفاوت است و در جریان بازی اثرات متفاوتی می‌گذارد. برای مثال نوع و سرعت تکل زدن بازیکنی مثل Pique با بازیکنی مثل Alba متفاوت است و حرکات وی سنگینی خاصی دارند که به هرچه طبیعی‌تر شدن تکل‌ها منجر شده است. توپ بازی نیز از فیزیک بسیار خوبی برخوردار است و در زمان پا به توپ شدن، پاس دادن و یا شوت زدن به خوبی خود را نشان می‌دهد. تمامی موارد ذکر شده باعث شده‌اند تا بازی به نوعی روند فیزیکی به خود بگیرد و درگیری‌های تن به تن میان بازیکنان به شکل قابل توجهی افزایش یابد. این صحنه‌ها با زمان‌سنجی و نوع عکس‌العمل بازیکنان رابطه مستقیم دارند و بازیباز می‌تواند با یک زمان‌سنجی خوب توپ را در مالکیت خود داشته باشد و یا از بازیکنان حریف خطا بگیرد. البته بازی مشکلاتی نیز دارد. کنترل توپ و چرخش بازیکنان در بعضی از موارد بسیار کند است و حتی تفاوت‌های مهارتی بازیکنان نیز در سرعت این حرکات تاثیری ندارد و چرخش بازیکنی مثل Neymar با Arbeloa تفاوت چندانی ندارد. البته این مشکل در زمان حرکت کند بازیکنان بیشتر به چشم می‌آید و در صورت سرعت داشتن تا حدودی برطرف می‌شود. این عدم وجود تعادل در صحنه‌های فرار بازیکنان به مدافعین کمک شایانی می‌کند و باعث می‌شود در صورت جا ماندن به مهاجم رسیده و توپ را ازآن خود کنند.

گل‌زدن در بازی به صبر و حوصله زیادی احتیاج دارد و ممکن است در بازیهای اولیه خود در گلزنی ناکام بمانید. مدافعین حریف به صورت حساب شده در زمین جایگیری می‌کنند و برای نفوذ در خط دفاع حریف باید از تمام قسمت‌های زمین استفاده کنید. سر زدن نیز بسیار سخت‌تر از قبل شده است و به زمان سنجی بازیباز بستگی دارد. برای مثال اگر بازیباز در پرش خود برای سر زدن عجله کند ممکن است توپ از وی عبور کند و موقعیت از دست برود. عکس العمل‌های دروازه بان‌ها نیز بسیار پیشرفت کرده است و می‌توان گفت بهتر از هر زمان دیگر هستند. البته کیفیت این عکس العمل‌ها در دروازه‌بان‌های مختلف متفاوت است و دروازه‌بان‌های با مهارت‌تر اشتباهات کمتری را مرتکب می‌شوند. با این وجود کماکان در مهار بعضی از توپ‌های خاص با مشکل مواجه می‌شوند که شاید نگرفتن آنها از مهارشان سخت‌تر باشد. از جمله این توپ‌ها می‌شود به شوت‌های فنی و با ارتفاع اشاره کرد که در صورت زاویه‌دار بودن در اکثر مواقع به گل تبدیل می‌شوند.
هوش مصنوعی بازی دچار تحولات زیادی شده که البته می‌توان گفت تمامی این تغییرها بسیار مثبت بوده‌اند و سطح هوش مصنوعی را بسیار بالاتر برده‌اند. تمامی تیم‌های حاضر در بازی سبک بازی خاص خود را دارند و این موضوع زمانی که با CPU در حال انجام بازی باشید به خوبی خود را نشان می‌دهد. برای مثال رئال مادرید در زمان حمله سعی می‌کند از راه زمینی در دفاع بازیباز نفوذ کند در حالی که تیمی مثل الشباب بسیار بی‌برنامه و نامنظم به سمت دروازه هجوم می‌آورد. این موضوع باعث شده است تا تیم‌های موجود در بازی شخصیت منحصربفرد خود را داشته باشند و در زمان بازی با تیم‌های مختلف، تفاوت در نوع بازی احساس شود و در نتیجه بازی در برابر تیم ضعیف‌تر با بازی در برابر تیمی به مراتب قوی‌تر به میزان زحمت و تلاش متفاوتی نیاز داشته باشد. البته زمان و مکان مصاف‌های تیمها نیز در این سختی‌ها نقش دارند؛ بطوریکه بازی تیمی در یک بازی دوستانه با بازی آنها در لیگ قهرمانان متفاوت است. با این وجود هوش مصنوعی مشکلاتی را نیز دارد. بازیکنان دفاعی همچنان در گرفتن بعضی از توپ‌های عمقی و بخصوص توپهایی که باید گرفته شوند از خود ضعف نشان میدهند و موقعیت‌های خطرناکی را در اختیار مهاجمین قرار می‌دهند. همچنین در بعضی از مواقع در آفسایدگیری دچار اشتباهات عجیبی می‌شوند و فضای زیادی را در اختیار مهاجمین حریف قرار می‌دهند.
داوری PES 2014 در حالت کلی در سطح متوسطی قرار دارد. داور با وجود قضاوت خوبی که در بسیاری از صحنه‌ها انجام می‌دهد گاها مرتکب اشتباهات عجیبی می‌شود. برای مثال در اکثر صحنه‌هایی که تکل‌های خطرناکی زده می‌شود، داور از نشان دادن کارت قرمز خودداری می‌کند. هرچقدر هم که این صحنه‌ها خشن باشند معمولا داور از کارت قرمز خود استفاده نمی‌کند و به نشان دادن کارت زرد بسنده می‌کند. آفسایدگیری نیز از جمله رایج ترین اشتباهات داور است که در بعضی از صحنه‌ها با وجود قرار گرفتن چندین متری بازیکن حریف در آفساید، داور آفساید نمی‌گیرد و یا بالعکس. البته وجود اشتباهات داوری در بازی مشکل نیست و می‌تواند در از بین بردن حس ماشینی بودن آن کمک کند ولی وقتی تعداد تکرار اینگونه اشتباهات بالا برود می‌توان از آن به عنوان یک نقطه ضعف یاد کرد.
PES 2014 نیز همانند نسخه‌های قبل سری از مشکلات licensing به شدت رنج می‌برد. لیگ انگلیس همچنان از نظر تعداد تیم‌های لایسنس شده حرفی برای گفتن ندارد. بسیاری از تیم‌های ملی حاضر در بازی نیز به صورت کامل لایسنس نشده‌اند. البته مشکلات بازی به تیم‌های لایسنس نشده ختم نمی‌شود و حتی تیمهای لایسنس شده نیز مشکلاتی دارند. بسیاری از نقل و انتقالات تابستانی در بازی اعمال نشده‌اند و به عبارتی تیم‌ها از ترکیب‌های بروز نشده بهره می‌برند. البته این مشکلات با آپدیت‌های ارائه شده قابل حل است ولی ممکن است برای کسانی که هیچگونه دسترسی به اینترنت ندارند آزاردهنده باشد. PES 2014 هرچقدر در امر لایسنس کردن لیگ‌ها و تیمهای معتبر ناکام بوده به همان اندازه در گرفتن لایسنس لیگ‌های قهرمانان موفق بوده است. بازی اکنون میزبان 5 تا از معتبرترین و بزرگترین رقابت‌های بین المللی باشگاهی جهان است. لیگ قهرمانان اروپا، یورو لیگ، جام لیبرتادورس، لیگ قهرمانان آسیا و لیگ قهرمانان آفریقا همگی به صورت کامل لایسنس شده اند و در بازی قرارداده شده‌اند.
 
دامنه ضعف Licensing بازی به تیم‌ها محدود نمی‌شود. بازی از نظر تعداد استادیوم با کمبود شدیدی مواجه است. تعداد استادیوم‌های بازی با دو بار محاسبه کردن سن سیرو (یکبار با نام سن سیرو و یک بار با نام جوزپه میاتزا !) به زحمت به عدد 19 می‌رسد. مشکلی که باعث می‌شود استادیوم‌های بازی با وجود بهره‌مندی از طراحی خوب، پس از مدت زمان کوتاهی حالت تکراری به خود بگیرند.

مدهای بازی (به غیر از مدهای مربوط به لیگ‌های قهرمانان) بسیار سطحی طراحی شده‌اند. Become A Legend به ساخت بازیکن و بازی کردن در تیم‌های مختلف خلاصه می‌شود و هیچ گونه انگیزه‌ای برای بازی کردن به بازیکن نمی‌دهد. همچنین دوربین مخصوص این مد نیز دارای مشکلاتی است؛ بطوریکه در اکثر مواقع به قدری زاویه دوربین نامناسب است که عملا بازیکن تحت کنترل، به خوبی دیده نمی‌شود. Master League نیز بسیار ناامیدکننده طراحی شده است. یکی از بزرگترین مشکلات این بخش تقویم آن است که به صورت بسیار خلاصه در نظر گرفته شده است و به بخش‌های دیگر بازی از جمله فصل نقل و انتقالات اثرات بدی می‌گذارد. خلاصه بودن تقویم به خلاصه شدن فصل نقل و انتقالات منجر شده است بطوریکه بازیباز فقط چند روز فرصت دارد تا تیم مورد نظر خود را آماده کند. نبود امکانات کافی در خرید و فروش بازیکنان و همچنین مدت زمان پاسخگویی بازیکنان مورد نظر عملا فصل نقل و انتقالات را به یک وسیله نمادین تبدیل کرده است. شاید بتوان گفت جذاب ترین بخش مسترلیگ حضور داشتن و بازی کردن در لیگ قهرمانان باشد.
اولین نکته‌ای که با ورود به بازی جلب نظر می‌کند، طراحی بد منوی آن است. منوهای بازی چه از نظر ظاهری و چه از نظر ساختاری با مشکلاتی روبرو هستند و در بعضی از مواقع نوعی حس سردرگمی را در بازیباز ایجاد می‌کنند که با گذشت زمان نوعی حالت آزاردهنده به خود می‌گیرند.

نقاط قوت : 

 

  • استفاده از موتور Fox بازی را در بسیاری از ضمینه ها به کل دگرگون کرده است 
  • موتور فیزیک قدرتمند 
  • ارائه تجربه ای لذت بخش از فوتبال 
  • لایسنس شدن لیگ قهرمانان قاره های مختلف 
  • طراحی کم نظیر استادیوم ها

نقاط ضعف :

 

  • وجود مشکلات قدیمی مرتبط با Licensing 
  • طراحی بد منوهای بازی 
  • طراحی سطحی بعضی از مدهای بازی 
  • وجود برخی ضعف های گرافیکی 
  • گزارشگر بازی 
  • بروز نشدن ترکیب تیمها 
  • محدود شدن شرایط آب و هوایی به روز و شب

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

یک شنبه 12 آبان 1392  7:28 PM
تشکرات از این پست
hessamnice parseman_110 YaSiN313 mty1378
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

به سرعت نیاز است | نقد و بررسی F1 2013

 

وقتی که مسابقه شروع شد تمام هدفم این بود که مبارزه بکنم. این جا دیگر ناامیدی معنی ای ندارد. این جا خط پایان من است. اگر نتوانم به هدفم برسم باید انتظار بکشم، با سرعت می پیچیدم، امیدم به این بود که جوانم و با انگیزه. اولین مسابقه ام بود. من آن قدر توانا بودم که تا آخر خط رسیده بودم. فقط یک نفر جلوی من قرار داشت. باورم نمی شد، آری من می توانستم، می توانستم قهرمانی را ببینم، چه رویای با شکوهی، قهرمانی فرمول یک، یک افتخار بی نظیر برای خودم، خانواده ام، تیمم و از همه مهم تر کشورم. آری من قهرمان فرمول یک شدم و این فقط به لطف خدا و پشتکار خودم بود. بله من بهترین های فرمول یک را کنار گذاشته بودم. بله من قهرمان فرمول ۱ شدم.(آیرتون سنا)

نام: F1 2013

ناشر:  Codemasters و همچنین Namco Bandai برای نسخه های کنسولی بازی در انگلستان

سازنده:  Codemasters Birmingham

تاریخ انتشار جهانی : ۴ اکتبر ۲۰۱۳

تاریخ انتشار شمسی : ۱۲ مهر ۱۳۹۲

سبک: شبیه ساز رانندگی

مدها :‌ تک نفره/چند نفره آنلاین

موتور : EGO Engine 3.0

پلتفرم ها:PC/PS3/X360

 

 

 عناوین متعددی در سبک Racing منتشر شده اند. از عناوین آرکید نظیر Need For Speed بگیرید تا ریسینگ های شبیه ساز نظیر سری بازی های GT- FORZA و یا عناوینی با محوریت رالی مانند Dirt. اما یک عنوان دیگر نیز در این سبک وجود دارد که بعضا با نظرات خوبی مواجه شده است و بعضا نظر مثبت منتقدین و گیمرها را دریافت نکرده است. بله سری بازی های F1 که پس از یکی دو نسخه معمولی حالا با نمرات بهتری پا به میدان گذاشته است. F1 2013 عنوانی است که در سبک شبیه سازی ساخته شده است اما با محوریت یکی از محبوب ترین ورزش های حال و حاضر دنیا: اتومبیل رانی آن هم با طعم فرمول یک!

F1 عنوانی است که میخواهد نظیر سری بازی های Test Drive چالش های یک رانندگی را به رخ مخاطب بکشد. در واقع محوریت اصلی این سری بر پایه این بوده است که شما در بیابید رانندگان فرمول یک کار سختی را در چندین مرحله مسابقه طولانی و سخت دارند. به طور کلی F1 عنوانی نسبتا سخت است که حضور در پیست های پیچ در پیچ کار را سخت تر نیز میکند.

اگر بخواهید بفهمید در این بازی با چه پیست هایی سر و کار دارید این عکس میتواند کمک زیادی به شما کند. پیست هایی که همگی از روی مدل های واقعی ساخته شده اند و البته در این بازی با توجه به این که یک مد کلاسیک نیز وجود دارد بسیار زیبا کار شده اند. در بازی پیست های قدیمی هم مورد استفاده قرار گرفته اند که امری جالب است. خصوصا این امر که تمامی این پیست ها با شکل و شمایل قدیمی خود به کار گرفته شده اند. به طوری که اگر قبلا کسی مسابقاتی را در این پیست ها دیده باشد یک حس نوستالژیک برایش زنده می شود. البته تعداد چنین افرادی در کشور ما کم است!

گیم پلی F1 2013 بر مبنای عناوین گذشته این سری است. شما نمی توانید تغییرات زیادی را در این بازی مشاهده کنید. F1 قصد دارد چالش های اصلی یک مسابقه فرمول یک را به شما نشان دهد. یکی از ویژگی های مثبت این بازی، حضور راننده های مطرح فرمول یک نظیر سباستین فتل و فرناندو آلونسو است.

در ابتدا شما در نقش یک راننده جوان در ابوظبی امارات قرار می گیرید. در یک مقطع کوتاه زمانی شما آموزش های لازم را می بینید. این آموزش ها به شکلی هستند که شما در این پیست با پیچ های تند مواجه می شوید، یاد میگیرید که در چه مواقعی باید سرعت بگیرید و در چه مواقعی ماشین را به نرمی و به آرامی حرکت دهید. همچنین شما در شرایط طبیعی نظیر باران نیز قرار می گیرید. F1 2013 یک شبیه ساز فوق العاده است. به طوری که در زیر باران شما نمی توانید ماشین را کنترل کنید و حرکت دادن آن در پیست کار بسیار سختی خواهد بود. در ادامه شما به مسابقات فرمول ۱ راه پیدا می کنید که می توانید از اتومبیل های بهتر که دارای Top Speed و Handling بهتری هستند به دست می آورید. به طور کلی در چند فصل مسابقه شما باید سعی کنید رتبه های بهتری به دست بیاورید.مسابقات فرمول ۱ به شکلی آغاز می شود که شما در ابتدا راننده ای گمنام هستید که می توانید تبدیل به یک افسانه شوید…

این بخشی که در مورد آن صحبت کردم بخشی است که در Career Mode بازی تحت عنوان Scenarios Mode بازی تحت عنوان صحبت کردم بخشی است که در ای مطرح شما نشان دهد. یکی زی مشاهده کنید. قرار دارد. در این بخش یک راننده سطح پایین سعی می کند که به درجات بالای فرمول یک برسد. متاسفانه این بخش فاقد هرگونه نوآوری است و Codemasters نتوانسته است برخلاف Dirt عنوان F1 را تبدیل به عنوانی لذت بخش کند. Scenarios Mode یک بخش تکراری است و شما آن را بارها در عناوین ورزشی مشاهده کرده اید. بخش هایی نظیر Creating Legend در NBA 2K و یا Become A Legend در PES. در واقع F1 سعی نکرده است مدهای جدیدی را وارد کند تا مخاطب اشتیاق یابد تا بخش Career Mode را ادامه دهد. بخش Career این بازی مانند گذشته است. شما با مسابقه دادن در چند فصل و در پیست های مختلف، سعی می کنید وارد تیم های خوب و ثروتمند شوید و حتی می توانید با اسپانسرها به صورت شخصی نیز قرار داد ببندید. در بازی تیم های مطرحی نظیر Red Bull و یا رنو حضور دارند که چهره های مطرح فرمول یک نیز در آن ها قرار دارند. مسابقات در چندین دور برگزار می شود و پلیر باید سعی کند اتومبیل را سالم نگه داشته و از درگیری با سایر خودروها پرهیز کند.

در زمینه رانندگی بازی پیشرفت های نسبتا خوبی داشته است. شبیه سازی رانندگی در F1 جالب کار شده است. Handling بازی به شکل فوق العاده ای طراحی شده است. اتومبیل ها به نرمی طراحی شده اند و طراحی آن ها فوق العاده است. جزئیات گیم پلی بازی بسیار خوب کار شده است و شما در بخش گیم پلی حتی جزئیاتی در حد Forza Motorsport 4 را می بینید. دوربین بازی هم در شرایط خوبی قرار دارد، خصوصا وقتی که از دید راننده شروع به هدایت اتومبیل می کنید متوجه این امر می شوید که F1 سعی کرده است بیشتر یک رانندگی خوب را ارائه دهد تا یک بازی با جزئیاتی در حد عناوین بزرگ در سبک Racing.

Classic Mode بخش جدید F1 2013 است که همانند Test Drive شما با یک تم سیاه و سفید و فوق العاده زیبا مواجه می شوید. در این بخش رانندگان قدیمی فرمول یک حضور دارند. در این بخش شما با اتومبیل هایی مواجه می شوید که هندلینگ فوق العاده ای نظیر اتومبیل های امروزی ندارند. در این بخش شما با پیست های قدیمی و بسیار زیبایی مواجه می شوید که یک حس و حال قدیمی و فوق العاده را به شما تلقی می کنند.

شاید محیطی بازتر می توانست برگ برنده F1 باشد اما متاسفانه بازی فقط به مسابقات ختم می شود و شاید کمی کار کردن بر روی جزئیات می توانست F1 را عنوان بهتری جلوه دهد.

گرافیک:

شاید F1 برگ برنده ای در گیم پلی نداشته باشد اما انصافا از گرافیک خوبی بهره مند است. بازی همانند GRID 2 سعی کرده است از رنگ پردازی و نورپردازی های بسیار طبیعی استفاده کند و بیشتر بر روی جزئیات کار کند. جزئیات اتومبیل ها فوق العاده کار شده است و طراحی پیست ها نیز با تکسچرهای خوبی که بازی دارد عالی کار شده اند. در بازی شما شاهد یک اتومبیل فوق العاده با جزئیاتی بهره مند از مدل واقعی آن هستید. نمای درونی اتومبیل و همچنین نمای کلی آن فوق العاده است و شما را به یاد FORZA 4 می اندازد گرچه F1 ابدا در حد و اندازه های FM4 نیست اما سعی کرده است با بهره گیری از پتانسیل مسابقات فرمول ۱، عنوانی نظیر Forza  سعی کرده است گیم پلی ای بی نقص را ارائه دهد اما F1 به واقع فقط تلاش کرده است تا یک گرافیک خوب را ارائه دهد.

افکت ها در F1 2013 به خوبی طراحی شده اند، حرکت اتومبیل ها، طراحی و انیمشن های اعضای تیم و تماشاگران، همگی نشان می دهد که EGO Engine 3 انجین نسبتا قدرتمندی است. گرچه ظاهرا کم کاری Codemasters در طراحی تماشاگران یکی از نقاط ضعف این بازی در بخش گرافیک است. فیزیک F1 در شرایط مطلوبی قرار دارد، تصادفات در بازی به صورت خوبی طراحی شده اند و میزان آسیبی که به اتومبیل وارد می شود کاملا طبیعی است و در صورت تصادف بعید است که بتوانید به راحتی به مسابقه خود ادامه دهید. طراحی پیست ها کاملا بر اساس پیست های واقعی است، پیست هایی نظیر پیست مالزی یا بحرین کاملا از روی نمونه واقعی خود ساخته شده اند.

موسیقی وصداگذاری:

سطح موسیقی های F1 به شکل عجیبی واقعا ضعیف است. موسیقی های بازی موسیقی هایی هستند که شما را به یاد نخستین بازی هایی که در صنعت گیم عرضه شدند می اندازد! Codemasters  حتی به خود زحمت نداده است که موسیقی های مناسبی را لایسنس کند.صداگذاری بازی نیز در امر صدای موتور ماشین ها جالب کار نشده و تنها از چند مدل محدود استفاده کرده است. به شکل عجیبی بر خلاف اکثر بازی ها F1 حتی در این بخش نیز ضعف دارد. ضعف هایی که عجیب به نظر می رسد.

اما در بخش صداگذاری یک سورپرایز در Classic Mode وجود دارد و آن هم استفاده از Murray Walker، گزارشگر مطرح فرمول ۱ است که امری جالب است.

نتیجه گیری:
F1 2013 عنوانی است که فقط در یک صورت ارزش بازی دارد آن هم وقتی است که شما نسخه های قبلی آن را بازی نکرده باشید! در غیر این صورت شما با یک بازی تکراری مواجه هستید که فقط یکی دو سورپرایز مناسب دارد و به جز گرافیکی مناسب، چیز خاصی را عرضه نکرده است. حال که در سال تحصیلی قرار داریم و بازی های خوب پاییزی هم در راه هستند، می توانید گزینه ای به اسم F1 2013 را کنار بگذارید و در این سبک منتظر عناوین بهتری نظیر NFS Rivals، GT6 و یا اگر پولدار هستید Forza Motor Sport 5 و Drive Club باشید!

 

 
 

نکات مثبت

  • هدایت خوب اتومبیل
  • استفاده از رانندگان واقعی
  • گرافیک خوب

نکات منفی

  • عدم نوآوری در بخش های گیم پلی خصوصا Career
  • موسیقی های ضعیف
  • صداگذاری بد اتومبیل ها
65
 
 
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
دوشنبه 13 آبان 1392  7:53 AM
تشکرات از این پست
amirhmz YaSiN313 hessamnice mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

نقد بازی رایانه ای فوتبال فیفا 2014
نسل هفتم بازی‌های رایانه‌ای برای شبیه‌ساز فوتبال شرکت EA Sports، یک نسل رویایی بود. نسلی که این سری قدیمی، با عملکرد خیره کننده خود در آن، رقیب دیرینه و قدرتمند خود را از تخت پادشاهی پایین کشیده و خود بر آن تکیه کرد و به محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین شبیه ساز ورزشی تاریخ تبدیل شد. اکنون و در آستانه ورود به نسل هشتم،EA قصد داشت تا با عرضه عنوانی قوی، وداعی باشکوه با این نسل داشته و به پیشواز نسل جدید برود. در ادامه به اینکه EA چقدر در تحقق این هدف موفق بوده خواهیم پرداخت.
گیم‌پلی بازی همانند نسخه‌های گذشته سری تغییرات ریز و درشت زیادی را در خود دیده است. بازی‌های فوق سریع نسخه قبل جای خود را به مصاف‌های فیزیکی و به مراتب کند‌تر داده‌اند. دیگر بازیکنان سرعتی، مثل قبل مهم و مهار نشدنی نیستند و عوامل متعددی در موفق بودن حملات نقش دارند. نقش قدرت بدنی بازیکنان (که در فیفا 13 کم اثرتر شده بود) بار دیگر پررنگ تر شده است و میزان آن در درگیری‌های تن به تن بسیار حائز اهمیت است. البته برخلاف نسخه‌های قبل، نتیجه این درگیری‌ها از قبل مشخص نیست و حتی بازیکنان با قدرت بدنی به مراتب کمتر نیز از شانس خوبی برای پیروزی در این درگیری‌ها برخوردار هستند. Protect The Ball نام قابلیت جدیدی است که در این درگیری‌ها خودنمایی می‌کند و به نوعی، مشکل عدم تعادل نسخه های قبل را برطرف کرده است. PTB بازیکن صاحب توپ را قادر می‌سازد تا از مالکیت خود بر توپ حفاظت کرده و مانع توپ گیری حریف شود. برای مثال بازیکن می‌تواند در زمان مواجه شدن با مدافع تیم حریف، بدن خود را در برابر وی قرار داده و از توپ محافظت کند و با دیدن کوچکترین لغزش در جایگیری بازیکن مدافع چرخیده و از وی عبور کند. و یا می‌تواند در زمان دویدن و با مشاهده نزدیک شدن مدافع، بدن خود را سپر قرار داده و به مسیر خود ادامه بدهد و در صورت شدید بودن برخورد، خطا بگیرد. مزایای PTB به کارهای هجومی ختم نمی‌شود و در زمان دفاع نیز کاربردهای خوبی دارد. برای مثال بازیکن می‌تواند با استفاده از قدرت بدنی خود، مانع توپ گیری بازیکنان حریف شده و با ایجاد فضا در قسمت‌های مختلف زمین، شرایط بازیسازی را برای بازیکنان میانی فراهم آورد.

 

فیزیک در فیفا 14 پیشرفت قابل توجهی داشته و با اضافه شدن قابلیت‌های جدید (وزن بازیکنان و همچنینReal Ball Physics) به کامل‌ترین حالت خود در تاریخ سری رسیده است. وزن در بازی نسبت به نسخه‌های گذشته از تعریف متفاوتی برخوردار است و در حرکت بازیکنان تاثیر مستقیم می‌گذارد. دیگر بازیکنان نمی‌توانند به صورت نامحدود و راحت در زمین بازی تغییر مسیر داده و جابجا شوند. البته این به معنی عدم تونایی در چرخش‌ها نیست، بلکه هر یک از این جابجایی‌ها، تعادل و سرعت بازیکن را تحت تاثیر خود قرار داده و در نتیجه شانس مدافعین را در گرفتن توپ افزایش می‌دهد. مشکلی که این قابلیت و بعضی از قابلیت‌های جدید دیگر از آن رنج می‌برند، خوب بهینه نشدن آن‌هاست. تاثیر وزن بر حرکات بازیکنان بسیار بیش تر از آنچه که باید باشد، است و بازیکنان در صحنه‌های سر توپ زدن و یا چرخیدن بسیار کند عمل می‌کنند و در نتیجه در بیشتر مواقع توپ را از دست می‌دهند. این مشکل بهینه نشدن در زمان شتاب گرفتن بازیکنان نیز دیده می‌شود. تفاوت‌های مهارتی بازیکنان در صحنه‌های شروع به حرکت بازیکنان اثر چندانی ندارد. به عبارت ساده‌تر، زمانی که بازیکنی قصد شتاب گرفتن داشته باشد، صرف نظر از مهارت وی در کنترل توپ در بیشتر صحنه‌ها توپ از پای وی فاصله گرفته و فرصت توپ گیری برای مدافعین مهیا می‌شود و در صحنه‌هایی که جا مانده‌اند، می‌توانند به بازیکن صاحب توپ رسیده و مالکیت توپ را در اختیار بگیرند.
همانطور که اشاره شد دامنه پیشرفت‌های فیزیک بازی، توپ را نیز شامل می‌شود. توپ بازی به لطف Real Ball Physics، طبیعی‌تر از همیشه به گردش در آمده و در زمین حرکت می‌کند. این قابلیت بازیباز را قادر میسازد تا شوت‌هایی را روانه دروازه حریف کند که تابحال و در هیچ یک از نسخه‌های پیشین سری سابقه نداشته و ممکن نبوده است. ضربات فنی سریع و کات دار، شوت هایی که قوس‌های ناگهانی می‌گیرند و ... برای بهتر درک کردن این موضوع گل زلاتان به جو هارت را در بازی انگلیس و سوئد بیاد بیاورید؛ فیفا 14 زدن چنین ضرباتی را ممکن ساخته است. Pure Shot دیگر قابلیت جدید بازیست که به هر چه بهتر شدن شوت زنی‌های بازی کمک شایانی کرده است. این قابلیت بازیباز را قادر میسازد تا بهترین حالت را برای شوت زنی انتخاب کند. به این صورت که بازیکنان در موقعیت‌های مختلف سعی می‌کنند تا از مناسب ترین پای خود برای ضربه زنی استفاده کنند و به عبارتی در صورت مجبور نبودن، از پای مخالف خود استفاده نکنند.
هوش مصنوعی بازی نیز چه در فاز هجومی و چه در فاز دفاعی پیشرفت‌های خوبی داشته است. حرکات رو به جلوی بازیکنان بسیار بهتر از گذشته شده است و به خوبی در فضاهای خالی نفوذ می‌کنند و در صورت نبود فضا، با حرکات بدون توپ خود به ایجاد فضا می‌پردازند. مدافعین نیز بسیار بهتر از قبل در زمین جایگیری می‌کنند و در توپ‌های عمقی، بسیار کمتر از قبل جا می‌مانند. البته تعداد آفسایدگیری خطوط دفاعی نیز بسیار افزایش یافته و همین عامل در کنار کندی مهاجمین در فرار از تله ها، باعث افزایش چشمگیر تعداد آفساید های بازی شده است. هوش مصنوعی در تیم‌های ضعیف تر نیز بسیار بهینه تر از قبل شده است و دیگر همانند نسخه های قبل تیکی تاکا بازی نمی‌کنند.

 

تنوع مدهای فیفا 14 همانند نسخه‌های قبل در سطح خوبی قرار دارد و این سطح با اضافه شدن بخش Co-op Seasons بالاتر نیز رفته است. Co-op Seasons این قابلیت را فراهم می‌سازد تا بازیکنان به صورت دو نفری در بخش محبوب Seasons به بازی کردن بپردازند و در رده بندی جهانی، برای صعود کردن به رده های بالاتر تلاش کنند. بخش تک نفره Seasons نیز کماکان در بازی حضور دارد و بازیبازها می‌توانند در صورت علاقه نداشتن به حالت Co-op، به صورت انفرادی به انجام آن بپردازند. در بین مدهای آنلاین بازی Ultimate Team بیشترین تعداد پیشرفت را داشته است. در این میان شاید سیتسم Chemistry مهمترین آنها باشد که بسیار گسترده تر شده است. سیستم Chemistry جدید، بازیباز را قادر میسازد تا با توجه به نوع بازی خود و با استفاده از کارت های Style، بازیکنان تمیش را شخصی سازی کند. FUT 14 دارای 25 کارت استایل است که می‌توانید بر همه بازیکنان تیم خود (به غیر از دروازه بان‌ها) اعمال کنید. برای مثال اگر از کارت استایل Finisher استفاده کنید، بازیکن مورد نظرتان در شوت زنی و سر زنی ها پیشرفت کرده و در کارهای هجومی بسیار موثر تر می‌شوند. تغییرات صورت گرفته در این سیستم در کنار اضافه شدن ترکیب‌های جدید میزان آزادی عمل بازیکنان را در اجرای کارهای تاکتیکی به شکل قابل توجهی بالاتر برده است. از دیگر تغییرات UT می‌توان به اضافه شدن بازیکنان کلاسیک اشاره کرد که البته فقط برای دارندگان کنسولهای Xbox 360 و XBOX One در دسترس هستند. اکنون و با اضافه شدن این امکان می‌توانید تیم دلخواه خود را از بازیکنان مطرح حال حاضر جهان و یا سال‌های گذشته و یا حتی ترکیبی از این دو تشکیل داده و به رقابت بپردازید. بازگشت دوباره بخش Online Single Match نیز از دیگر پیشرفت های خوب این بخش است. بازیهایی که در این بخش انجام می‌دهید، در رتبه بندی ها و Division های UT تاثیری ندارد و به عبارتی مناسب ترین بخش مد برای تست چیزهایی است که شاید نتوان در یک مسابقه Seasons انجام داد. تغییرات ذکر شده در کنار برخی پیشرفت‌های کوچک (امکان عوض کردن شماره پیراهن بازیکنان، ارتقای سیستم جستجو و ...) باعث شده‌اند که بخش UT همچنان از نظر محبوبیت، دست نیافتنی باقی بماند. دیگر بخش‌های آنلاین بازی مثل Pro Club Seasons تغییرات چندان بزرگی نداشته‌اند و به عبارتی حالت یک دست تر مدهای موجود در نسخه سال گذشته هستند.
بازگشت اسطوره ها به میادین

بازگشت اسطوره ها به میادین

در ادامه بررسی مدهای بازی به محبوبترین مد آفلاین بازی یعنی Career Mode می‌رسیم که با چندین تغییر کوچک و بزرگ در این نسخه حضور دارد. Global Scouting Network بزرگترین تغییر انجام گرفته در CM است که پایه و اساس بازیکن یابی را تغییر داده است. GSN این امکان را فراهم می‌سازد تا بازیباز، با استفاده از برخی فاکتور های مد نظر خود، به جستجوی بازیکن در کشورهای مختلف بپردازد. البته پیدا کردن بازیکن مناسب کمی دشوار تر شده و ممکن است زمان زیادی را برای پیدا کردن بازیکن مورد نظر خود نیاز داشته باشید.
Skill Games در فیفا 14 به یک بخش آموزشی جامع و در عین حال سرگرم کننده تبدیل شده است. تقریبا می‌توان گفت تمام اجزای گیم پلی در این بخش و در قالب مینی-گیم حضور دارند و به بهترین شکل ممکن آموزش داده می‌شوند و بازیکنان می‌توانند در کنار سرگرم بودن، مهارت خود را در انجام حرکات مختلف افزایش داده و همچنین مهارت دوستان خود را به چالش بکشند.
FIFA 14 در بخش Licensing بهترین عملکرد را در بین نسخه‌های چند سال اخیر داشته است و به کلکسیونی از تیم ها و همچنین استادیوم‌های فوتبال جهان تبدیل شده است. با اضافه شدن لیگ‌های شیلی، کلمبیا، آرژانتین تعداد لیگ‌های حاضر در بازی به 35 رسیده که بالاترین در تاریخ سری است؛ (هر چند که کماکان جای خالی تورنمنت بزرگی مثل UEFA Champions League احساس می‌شود). در بخش استادیوم‌ها نیز با بازگشت دوباره نیوکمپ و همچنین اضافه شدن استادیوم های La Bombonera، Goodison Park و Donbass Arena، فیفا 14 به کاملترین بازی نسل از نظر تعداد استادیوم‌ها بدل گشته است.
فیفا 14 هم از نظر بصری و هم از نظر صوتی پیشرفت‌هایی (هر چند اندک) داشته است. منوی اصلی بازی پس از چند سال تغییرات اساسی را در خود دیده است. طراحی ساده و سبک و در عین حال مدرن منو نتایج بسیار مثبتی را به همراه داشته است که بیشترین اثر آن را در مد های Ultimate Team و Career Mode (که به منو وابستگی زیادی دارند) می‌توان مشاهده کرد. طراحی استادیوم‌های بازی نیز دچار بازنگری‌هایی شده و در بسیاری از موارد، دقت در طراحی آنها بسیار بیشتر شده است. چمن بازی نیز از طراحی بسیار بهتری (بخصوص در شب) بهره می‌برد. همه این موارد در کنار انیمیشن‌های جدید و با کیفیت باعث شده‌اند تا نمای داخل زمین بسیار واقعی تر و طبیعی تر از قبل بشود. صداگذاری بازی نیز نسبت به نسخه قبل ارتقا یافته و شاهد افکت‌های صوتی بسیار با کیفیت‌تری هستیم. جو استادیوم های مختلف مطابق با جو واقعی آنها ساخته شده است و به خوبی حس بازی در زمین‌های مختلف را به بازیباز منتقل می‌کنند. تیم گزارشگری بازی نیز کار خود را به خوبی انجام داده‌اند و در بسیاری از صحنه‌ها در القای حس زنده بودن گزارش موفق بوده‌اند. حتی در برخی از صحنه‌ها و در صورت بوجود آمدن موقعیت، صحبت‌های حاشیه‌ای خود را قطع می‌کنند و به گزارش صحنه می‌پردازند و پس از آن به سراغ صحبت های نیمه کاره خود می‌روند.

 

FIFA 14 با وجود تمامی ایرادات خود، کماکان بهترین بازی فوتبال حال حاضر است و با اینکه تمرکز تیم سازنده بر روی نسخه نسل بعدی بوده، توانسته بسیاری از انتظارات طرفداران خود را برآورده کند. اگر از آن دسته از افرادی بودید که از نمایش های قبل از عرضه بازی نا امید شده بودید، بهتر است در نظرتان تجدید نظر کرده و به سراغ بازی بروید. فیفا 14 با وجود تمامی مشکلاتش، کماکان همان فیفای همیشگی است.

نکات مثبت

  • منوی ساده و کاربردی و در عین حال مدرن
  • پیشرفت هوش مصنوعی در بخش دفاع و حمله
  • به حداقل رسیدن زمان بارگذاری
  • فیزیک ارتقا یافته

نکات منفی

    • اشکال در بخش کرنرها و ضربات شروع مجدد
  • نامتعادل بودن و همچنین بهینه نشدن بعضی از ویژگی های جدید گیم پلی
8.5
 
 

 

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

دوشنبه 13 آبان 1392  9:18 PM
تشکرات از این پست
YaSiN313 hessamnice mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

نقد بازی رایانه ای فرفه قاتلین 4 : پرچم سیاه 

مقدمه :

با شروع نسل هفتم بازی های رایانه ای، شرکت ها و تیم های بزرگ زیادی مسیر خود را از ساخت بازی های خطی و تماما داستان محور جدا کردند و به ساخت بازی های عظیم یا به اصطلاح Open World روی آوردند. یکی از تیم هایی که این راه و مسیر را در پیش گرفت و گام بلندی برای پیشرفت و گسترش این سبک برداشت استودیودی Ubisoft Montreal بود. درست در سال های 2006 و 2007 که کنسول های جدید، تازه شروع به کار خود کرده و در میان عموم بازیکنان جایگاهی پیدا کرده بودند تیم های زیادی کار خود را آغاز و بازی های جدیدشان را معرفی و منتشر کردند. در آن زمان بسیاری از طرفداران شرکت و ساخته های Ubisoft که تشنه لبان انتظار معرفی عنوان جدیدی رو میکشیدند و از ساخت نسخه ای جدید از سری Prince of Persia دم میزدند در بهت و حیرت فراوان با عنوانی جدید مواجه شدند؛ عنوانی که پس از طی کردن فراز و نشیب های فراوان در دل بازیکنان جایگاهی کسب؛ و خلاء Prince of Persia را تا حدودی پر کرد.

نقد بازی : 

بعد از گذشت مدتی کوتاه اولین نسخه از سری AC در سال 2007 منتشر شد. با وجود اینکه AC عنوان فوق العاده ای نبود و از عمده مشکلات گرافیکی چون وجود باگ های فراوان رنج میبرد اما به شدت مورد توجه بازیکنان و منتقدان قرار گرفت و پس از کسب نمرات عالی به کار خود پایان داد. تنها مدت اندکی پس از عرضه اولین نسخه، سر و صداهایی در رابطه با ساخت نسخه دوم بازی به پا شد. چیزی نگذشت که Ubisoft از دومین نسخه ی Assassin's Creed پرده برداری کرد و شور و شوق طرفداران را به اوج رساند. بر خلاف شماره اول که با توجه به وجود مشکلات اندک و بازخورد منتقدان به عنوان یک بازی خیلی خوب یا در خوش بینانه ترین حالت به عنوان یک بازی عالی شناخته میشد، Ubisoft Montreal اینبار برای ساخت و انتشار عنوانی شاهکار و بی نقص پا به میدان گذاشت و با قرار دادن ایده های نو و بلند پروازانه در دستور کاریش AC را به اوج رساند. تنها دو سال پس از عرضه اولین نسخه از AC یعنی در سال 2009 دومین نسخه از سری AC منتشر شد که پس از کسب جوایز مختلف و نمراتی عالی به عنوان یکی از شاهکارهای سبک Open World نام گرفت. پس از انتشار دو نسخه از AC درست زمانی که این سری در دوران اوج خود قرار داشت، Ubisoft با برداشتن قدمی نو آن را یک گام به سوی عقب راند. میل به درآمدهای بالا و چند صد میلیون دلاری، این شرکت را به عرضه نسخه های فرعی از این سری واداشت که متاسفانه این نسخه ها نه تنها مورد توجه بازیکنان واقع نشدند بلکه تنها از کیفیت این سری کاستند. زمانی که Ubisoft Montreal می توانست با معرفی AC III پایانی شکوهمندانه را برای این سری رقم بزند، از یک نسخه فرعی پرده برداری کرد که برخلاف دیگر نسخه های مشابه، پرچم این سری را برافراشته و از ارزش واقعی آن پرده برداری کرد . Assassin's Creed: Brotherhood که از همان ابتدای کار به قصد ارائه تجربه ای چند نفره و رقابتی وارد صحنه شده بود با استقبال خوب منتقدین مواجه شد. پس از عرضه Brotherhood و کسب موفقیت های زیاد در مراسم گوناگون، Ubisoft Montreal بار دیگر شانس خود را امتحان کرد و اینبار با Assassin's Creed: Revelations وارد میدان شد. برخلاف تریلرهای بازی که به شدت جذاب و دیدنی کار شده بودند و نوید عنوانی متفاوت را میدادند اما Revelations هرگز نتوانست که انتظارات را برآورده سازد و طرفداران این سری را به وجد بیاورد. در نهایت پس از گذشت مدت زمان کمی Assassin's Creed: Revelations عرضه شد اما نتوانست موفقیت چندانی کسب کند و به همین خاطر با انتقادات نسبتا زیادی رو به رو شد. در آن موقع طرفداران AC؛ عنوانی که به یک IP سالانه تبدیل شده بود و دیگر آن شکوه و عظمت گذشته را نداشت انتظار عنوان جدیدی از این سری را میکشیدند و امیدوار بودند که حماسه ی AC و AC II با معرفی AC III تداعی شود. سرانجام AC III که حوادث آن، مدت ها پس از شماره های قبلی سری به وقوع می پیوست و اختیارات و تجهیزات بیشتری را در اختیار مخاطبان قرار میداد معرفی شد. AC III از همان ابتدای کار طرفداران زیادی پیدا کرد و با نمایش های مجذوب کننده اش طرفداران این سری را به وجود آورد. عده ای از طرفداران بازی آن را به شاهکار Rockstar یعنی Red Dead Redemption نسبت میدادند و از AC III به عنوان بهترین عنوانِ سری یاد میکردند. شور و شوق وصف نشدنی بازیکنان با عرضه بازی و کسب نمراتی خوب اما نه چندان عالی خاموشی گرفت و به خاطره ها پیوست. Ubisoft Montreal که خود را بیش از همیشه در وضعیتی بحرانی و بد احساس میکرد مستقیم به سراغ شماره چهارم رفت و کشتی خود را به سمت دریا و جزایر کارائیب هدایت کرد.

حال چهارمین نسخه از سری AC مسیری متمایز از نسخه های قبلی این سری را در پیش گرفته و گشت و گذار و مبارزه در اقیانوس ها و دریاها را به عنوان مقصد اصلی خود در نظر گرفته است. بخش عمده ای از بازی در سال 1715 و در عصر طلایی دزدان دریایی اتفاق می افتد. در این شماره بازیکنان نقش یک دزد دریایی و عضوی از فرقه اساسین ها به نام Edward Kenway را ایفاد میکنند که در واقع همان پدربزرگ کانر ( شخصیت اصلی نسخه سوم ) است. داستان بازی از آنجا شروع می شود که پس از خاتمه یافتن جنگ در میان امپراتوری های اروپایی و بیکار شدن گروهی از کارمندان نیروی دریایی، عده ی زیادی از آنها من جمله Edward برای به دست آوردن پول و ثروت، همسران و خانواده های خود را ترک کرده و راهی آب های کارائیب می شوند و به گروه دزدان دریایی می پیوندند. Edward در طول این مسیر با حوادث و افراد زیادی رو به رو خواهد شد که مسیر و اهداف زندگی او را تغییر می دهند.

 

 

با داشتن دیدگاهی کلی و اجمالی می توان گفت که بازی همچنان چارچوب اصلی داستان سرایی و روند داستانی شماره های اولیه خود را حفظ کرده و به آنان پایبند است. بازی از لحاظ زمانی به دو بخش مجزا تقسیم شود: یکی زمان حال و دیگری زمان گذشته با محوریت Edward Kenway. حوادث بازی در 3 شهر اصلی به نام های Hawana، Kingston و Nassau به وقوع می پیوندد و در همین راستا بازیباز می تواند به صورت آزادانه به گشت و گذار در این شهرها بپردازد. در کنار این 3 شهر بیش از 50 نقاط دیگر نیز در سرتاسر محیط عظیم بازی وجود دارد که هر یک ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند. به صورت کلی و با استناد به گفته سازندگان می توان محیط بازی را اینگونه بخش بندی کرد که حدود 60% آن را آب های آزاد و حدود 40% آن را خشکی ها فراگرفته اند. هر یک از این دو بخش زیر مجموعه های زیادی را شامل می شوند و به همین خاطر تنوع خاصی را به جهان بازی بخشیده اند. مناطق خشک بازی که بخش نسبتا کوچکی از آن محسوب می شوند شامل زیر شاخه های زیادی من جمله جنگل ها، قلعه ها، خرابه ها، روستاهای کوچک و ... هستند. البته این تنها محیط خشک و ساحلی بازی نیست که از چنین تنوعی برخوردار است، در سویی دیگر از بازی، محیط های آبی نیز از چنین تنوعی برخوردارند و به دو قسمت زیر آب و روی آب ( گشت گذار و مبارزات ) تقسیم می شوند. محیط های زیر آب و غارهای نهفته در آن به صورت کاملا پویا ساخته و شبیه سازی شده اند تا جایی که امکان کاوش و کشف گنجینه های مدفون شده در آنها به بهترین شکل ممکن وجود دارد. البته کشف گنجینه ها و ثروتمند شدن در Assassin's Creed IV آنچنان کار ساده ای نیست زیرا در آب های نیلی رنگ جزایر کارائیب کوسه های گشنه انتظار شما را می کشند و آماده اند تا از وجود شما تغذیه کنند!

 

 

به دور از این زیبایی های طبیعی، شروع این سفر رویایی خطرهای زیادی را در پی خواهد داشت. در ابتدای بازی یک کشتی ضعیف در اختیار شما گذاشته می شود تا با استفاده از آن شروعی برای سفر خود رقم بزنید. حال حتما پیش خود می گویید که شروع یک ماجراجویی با حداقل امکانات و مواجهی با دزدان دریایی بزرگ تاریخ، کار به شدت سختی خواهد بود اما هیچ نگران نباشید زیرا می توانید با پیش روی در طول بازی، کشتی و شخصیت خود را تقویت و شخصی سازی کنید که همین امر رویایی شما با دشمنانتان را سهل و نامتان را بیش از پیش طنین انداز می کند. با وجود اینکه در ابتدای بازی امکانات زیادی در اختیار شما قرار داده نخواهد شد اما چیزی در این مابین خودنمایی میکند که می تواند برگ برنده ای برای شما در مقابله با دشمنانتان باشد و آن هم دوربین Kenway است. به وسیله این دوربین می توانید کشتی های دشمن را از فواصل دور رصد کنید و از نوع محموله و میزان قدرت آن ها باخبر شوید. به علاوه به کمک همین وسیله می توانید از نوع یک جزیره و معادن موجود در آن باخبر شوید که بستری را برای پیروزی و موفقیت شما در مسیر تجارت فراهم میسازد.

پس از عرضه AC III نبردهای دریایی به عنوان بخشی مهم و تاثیرگذار در این سری شناخته شدند و طرفداران زیادی پیدا کردند. حال Black Flag پارا فراتر نهاده و نبردهای دریایی را به عنوان رکن اصلی این شماره در نظر گرفته است. با وجود اینکه در نسخه سوم نبردهای دریایی کیفیت چشم گیری داشتند و بسیار جذاب کار شده بودند اما در روند بازی نقش چندانی نداشتند و بیش تر در انجام ماموریت های فرعی بازی به کار گرفته می شدند اما اینبار شرایط متفاوت است و نبردهای دریایی در Black Flag نقش مهمی را ایفا می کنند. حتی اگر از ماموریت های اصلی بازی هم صرف نظر کنیم و تنها به گشت و گذار در جهان پهناور آن بپردازیم مجددا به اهمیت سفرهای دریایی در این شماره پی میبریم زیرا در ابتدای بازی مناطقی از نقشه بسته هستند و شما مجبور خواهید بود تا برای کشف آنها و رویت مناظر و زیبایی های این بازی، بادبان های کشتی خود را برافراشته و وارد یک ماجراجویی عظیم و دشوار شوید. شاید بگویید که با توجه به نبردهای دریایی نسخه سوم، به کار بردن لفظ "دشوار" چندان جایز و عقلانی نیست اما داشتن چنین تفکری و زدن چنین حرفی از بیخ و بن خطا است زیرا در Black Flag کار شما دشوارتر شده و با پیشروی در آن مجبور خواهید شد که برای حفاظت از کشتی خود، خدمه و یاران زیادی را با قیمتی هنگفت به استخدام درآورید.
 
 

حال به سوی دیگری برویم و نگاهی به این دزدان دریایی بیندازیم که خود را از پادشاهان کارائیب می دانستند. چه کسی می تواند پادشاه واقعی این جهان عظیم باشد؟ آیا مبارزه و مقابله با دزدانی که نه نام بزرگی را یدک میکشند و نه بخشی از حقیقت های تاریخی آن دوره را به دنبال خود دارند جذاب است؟! نگران نباشید زیرا در این شماره با دزدان دریایی بزرگی که در آن سال ها حکفرمای دریاها و آب های آزاد بودند آشنا می شوید و با توجه به داستانی که هریک بازگو می کنند، با عقاید و افکار دزدان دریایی و جوامع مختلف موجود در بازی بیشتر آشنا می شوید. از میان این دزدان دریایی مشهور می توان به Black Beard، Anne Bonny، Jack Rackham و Charles Vane اشاره کرد که هریک باتوجه به قدرت و توانایی هایی که داشتند، توانستند به شهرتی دست یابند و نام خود را چه خوب، چه بد جاودانه سازند.

 

حضور بخش Multiplayer در سری AC از همان ابتدای کار ( Brotherhood ) با بازخورد های خوب و به شدت مثبتی روبه رو شد و همین امر باعث شد تا Ubisoft Montreal بعد از آن در تمام نسخه های این سری از قابلیت Online و بخش Multiplayer بهره ببرد. Black Flag هم از این قاعده مستثنی نیست و انتظار می رود که با ارائه مدهایی به شدت جذاب و سرگرم کننده مورد استقبال بازیکنان و منتقدان قرار گیرد. با وجود اینکه در دو شماره ی قبلی این سری مدها و المان های مختلف و گیرای زیادی وجود داشت اما در Black Flag شاهد مدهای رقابتی، نقشه ها و شخصیت های بیشتری خواهیم بود که همین امر جدیدترین ساخته Ubisoft Montreal یعنی Black Flag را از ساخته های قبلی این سری متمایز می کند و به پله ها بالاتر سوق میدهد. تنها چیزی که می تواند در میان انبوه این امکانات کمی ناراحت و مایوس کننده باشد نبود نبردهای دریایی در بخش Multiplayer این بازی است. با وجود اینکه بخش اعظمی از تمرکز این بازی بر روی نبردهای دریایی است و انتظار میرود که این بخش بهترین و گسترده ترین بخش آن باشد اما Multiplayer بازی همچنان از نبود و فقدانش رنج می برد.

با وجود تمامی این تعاریف، Black Flag باز هم چیز دیگری در چنته دارد که می تواند به رسیدن AC به ایده آلی در سبک Open World کمک بسزایی بکند. اگر شما PC باز و یا طرفدار گرافیک های به شدت چشم نواز هستید و هر لحظه انتظار عنوانی را میکشید که بتواند از حداکثر قدرت سیستم شما بهره ببرد، Black Flag آماده است تا شما و سیستمتان را به چالش بکشد. به لطف وجود موتور قدرتمند Anvil Next و امکانات پیشرفته آن، این بازی بر روی سخت افزارهایی که از سری کارت های شرکت Nvidia بهره می برند از TXAA استفاده می کند و تصویر و کیفیتی فوق العاده را در اختیار مخاطبان قرار می دهد.

 

نتیجه گیری :


در پایان و به عنوان جمع بندی باید گفت که Ubisoft Montreal با ساخت این عنوان گام بزرگی در راستای سازندگی و خدمت به طرفداران این سری برداشته است و همین امر می تواند آبروی رفته این سری بزرگ را بازگردانده و نام AC را به عرش برساند. با وجود اینکه Black Flag همچنان عنوانی بی نقص به نظر نمی رسد و مسیر نسبتا دشواری را برای کسب نمرات و بازخوردهایی عالی در پیش دارد اما نوید عنوانی به شدت جذاب و مهیج را میدهد. شاید AC IV بتواند کاری را که AC III در آن قدم گذاشت اما نتوانست تمامش کند را خاتمه دهد یعنی تغییر و تحولی مثبت در پیکره ی این سری و رسیدن به عناوین ناب و فوق العاده ای چون شماره های اول و دوم این سری.

 

 

نکات مثبت

  • گیم پلی خوب
  • حس واقعی زندگی در دوران قدیم
  • گرافیک خوب

نکات منفی

  • عدم نوآوری در بخش های مخفی کاری
  • موسیقی های ضعیف
  • صداگذاری بد
9.0
 

 

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

دوشنبه 13 آبان 1392  9:44 PM
تشکرات از این پست
YaSiN313 parseman_110 hessamnice mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

نقد بازی رایانه ای ایرانی قتل در کوچه های طهران

مقدمه : وقایع بازی در سال 1312 اتفاق می‌افتد، جایی که یک قاتل زنجیره‌ای با کشتن کودکان بی گناه، وحشت را در کوچه‌های تهران سکنی داده است. کارآگاه افشار به عنوان بازپرس جدید پرونده، وظیفه دارد طی مدت کوتاهی قاتل را یافته و تهران وحشت‌زده را نجات دهد. داستان در ابتدا جذاب بوده و به خوبی روایت می‌شود، یافتن هدف قاتل از انجام قتل‌های بی رحمانه و شناسایی وی موجب می‌گردد انگیزه لازم برای پیش برد بازی در شما وجود داشته باشد، چیزی که عموم بازی‌های ایرانی از آن بی بهره اند. داستان از طریق میان پرده‌های نقاشی شده و صحبت با افراد مختلف روایت می‌شود که در نوع خود جالب است، البته هر چه به انتهای بازی نزدیک می‌شویم، داستان افت کرده و از جذابیت ابتدایی آن کاسته می‌شود، با این وجود بخش داستانی بازی در مجموع نمره قبولی را کسب می‌کند.

 

در ابتدای ورود به بازی، متوجه می‌شوید که با یک عنوان ماجراجویی سوم شخص از نوع اشاره و کلیک روبرو هستید. نمای کلی بازی شما را به یاد بازی Still Life که کلیت داستانی مشابه با همین عنوان دارد، می‌اندازد. همانند سایر بازی‌های این سبک، هدف اصلی در بازی یافتن آیتم، حل معما و صحبت با افراد مختلف برای به دست آوردن سرنخ است. معماهای بازی را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد، معماهای منطقی، پازل‌های مختلف و معماهای بی ربط! برخی معماهای بازی کاملا منطقی بوده و روش حل مخصوص به خود را دارد، در عوض برخی دیگر آن چنان بی ربط هستند که برای حل آن باید از روش متداول حل این دسته معماها، یعنی تست تمامی ‌آیتم‌ها استفاده کنید! آیتم‌های بازی قابلیت تفکیک و ترکیب دارند که به این وسیله این قابلیت، پازل‌های جالبی در بازی خلق شده است. برای مثال جهت حل یکی از معماها باید با ترکیب چند آیتم یک بیل درست کنید و در معمایی دیگر با تفکیک این بیل و استفاده از چند آیتم دیگر، یک بادبادک بسازید!

جستجوی نقطه به نقطه تصویر یکی از مشکلات بزرگ بازی به حساب می‌آید. برخی آیتم‌ها به قدری بی ارتباط با موضوع و محلی که در آن قرار دارید هستند که موجب سردرگمی شما خواهند شد. مشکل وقتی حادتر می‌شود که در برخی قسمت‌های بازی، تا یک آیتم خاص را پیدا نکنید، لوکشین بعدی آزاد نمی‌شود، حال آن که آیتم مدنظر در معماهای فعلی کاربردی نداشته و شما در آن لحظه نیازی به آن آیتم ندارید. این مشکل باعث می‌شود تا در بسیاری موارد، شما در لوکشین‌های مختلف به دنبال آیتمی بگردید که در گوشه‌ای از تصویر مخفی شده است و این امر موجب خسته کننده شدن بازی می‌شود. در کنار این، کنترل شخصیت اصلی مشکل بوده و خصوصا در هنگام خروج از یک صحنه باید تلاش زیادی به خرج دهید! یکی از بدترین باگ‌های این عنوان، مشکل در برداشتن یک آیتم خاص است؛ به نحوی که مجبورید بازی را از آخرین ذخیره خود بارگذاری کنید. علاوه بر این گیر کردن شخصیت اصلی در برخی گوشه‌ها نیز همین وضعیت تکرار از آخرین ذخیره را برای شما به وجود خواهد آورد.

 

قتل در کوچه‌های طهران به صورت کلی یک گیم پلی استاندارد و جالب ارائه می‌دهد، ولی روند غیر منطقی پیشبرد بازی از ارزش‌های این عنوان می‌کاهد. در یکی از مراحل بازی همکارتان از شما می‌خواهد که یک جدول سودوکو را حل کنید، حال آنکه سودوکو اولین بار 40 سال پس از وقایع بازی اختراع شده است. علاوه بر این در طول بازی به اشخاصی اشاره می‌شود که در سال 1312 هنوز وجود خارجی نداشته‌اند! دیگر مشکلات غیر منطقی بازی در حل برخی پازل‌ها پدید می‌آید، شما نیمه شب به اداره نظمیه می‌روید و برای ورود غیرقانونی به آن جا، سرایدار را فریب می‌دهید، بدون توجه به اینکه سرایدار نظیمه، معروف ترین کارآگاه جنایی تهران را نمی‌شناسد! بگذریم از اینکه اداره نظمیه فقط توسط یک سرایدار پیر و بدون هیچ نگهبانی، محافظت می‌شود!

چیزی که بیشتر از گیم پلی در بازی خودنمایی می‌کند، طراحی بسیار زیبای بازی است. از منوی بازی تا پس زمینه‌های مراحل، همگی طراحی هنرمندانه ای دارند. مراحل متنوعی در بازی وجود دارد که هر یک به زیبایی به تصویر کشیده شده و طراحی جزییات موجود در محیط نیز به خوبی رعایت شده است. البته طراحی شخصیت‌ها خصوصا شخصیت اصلی، در حد دیگر بخش‌های بازی نیست و مدل ساخته شده برای شخصیت‌ها کیفیت پایینی دارد. نکته جالب توجه در بازی، استفاده از صدای بهرام زند برای صداگذاری کارآگاه افشار است که به تنهایی ارزش‌های بازی را چند درجه بالاتر می‌برد. لحن صدای بهرام زند کاملا با حس و حال بازی همخوان بوده و شخصیت کارآگاه افشار را برای بازیکن به یک شخصیت محبوب تبدیل می‌کند. موسیقی به کار رفته در طول مراحل نیز به خوبی با فضای بازی سازگار است و در برخی مراحل قطعات موسیقی سنتی و قدیمی پخش می‌شود که بسیار خاطره انگیز است. با تمام این تفاسیر می‌توان گفت که بازی از نظر تکنیکی و فنی نسبت به سایر بازی‌های ایرانی در سطح بالایی قرار می‌گیرد.

 

نتیجه گیری : قتل در کوچه‌های طهران تفاوت عمده ای با اکثر بازی‌های ایرانی دارد، تلاش برای موفقیت در سبکی غیر از شوتر! بازی با وجود مشکلات بخش گیم پلی، ارزش خرید داشته و می‌توان امیدوار بود که تیم سازنده در آینده، عناوین باکیفیت‌تری در این سبک روانه بازار کند.
 

نکات مثبت

  • طراحی زیبا محیط ها
  • جالبیت برخی از معماهای بازی
  • صداگذاری خوب شخصیت های بازی
  • گرافیک خوب

نکات منفی

  • باگ های مختلف و برطرف نشده بازی
  • روند غیرمنطقی برخی از مکان ها و معما
7.0
 
 

 

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

دوشنبه 13 آبان 1392  9:56 PM
تشکرات از این پست
YaSiN313 parseman_110 hessamnice mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

بازی رایانه ای پسرکی در برزخ

مقدمه : بازی های آرکید زیادی روزانه بر روی شبکه های آنلاین کنسول ها مثل LIVE و PSN قرار می گیرند و کمتر کسی به آن ها توجه می کند چون بیشتر یا بازسازی بازی های قدیمی هستند یا آن چنان جذاب نیستند بازی کن را به سمت خود جذب کند. در این میان بازی ای کوچک به نام پسرکی در برزخ یا Limbo بر روی شبکه LIVE ظاهر می شود و در مدت زمان کوتاهی به محبوب ترین و زیباترین بازی آرکید تبدیل می شود. با هم نگاه کوتاهی داریم به این شاهکار.

نقد بازی : همه جا غرق در سکوت است. همه جا تاریک است. شعاع نور از روزنه ای در لابه لای درختان به آرامی می تابد تا کمی از تاریکی و سیاهی را برایتان روشن کند. هنوز نمی دانید کجایید. نمی دانید چگونه به این مکان آمده اید. اما از یک چیز مطمئن هستید؛ باید به راه خود ادامه داده و از این جهنم تاریک خلاص شوید.

به جرات می توان چندین جایزه بهترین های سال را به این بازی اختصاص داد. در این دوران که همه شرکت ها به دنبال ساخت بازی هایی با گرافیک خارق العاده و اکشن نفس گیر هستند، شرکتی هم پیدا می شود که با ساخت یک عنوان ساده، آن هم در سبک دو بعدی، تمامی امتیازات سایت ها و مجلات را از آن خود کند و به تنهایی در میان تمامی عناوین آرکید مکان نخست را به خود اختصاص دهد. 
با زدن دکمه استارت وارد بازی می شوید. از هیچ چیز خبر ندارید. همه جا تاریک است. پسرک داستان ما کم کم از خواب بیدار می شود و خود را تک و تنها در میان جنگلی مرموز می یابد. او حتی نمی داند چگونه به اینجا آمده است؛ حتی هدف و داستان و پیشینه ای برای بازیکن مشخص نمی شود. در این میان تنها یک هدف به ذهنتان خواهد رسید؛ راه را ادامه بده! رفته به رفته کم کم با نکات جالبی از بازی و محیط آشنا می شوید. محیطی که حتی به یک پسر بچه نیز رحم نمی کند.

 

 

 

بازی از ابتدا تا انتها بدون هیچ گونه دایالوگ، موزیک و کات سین ادامه می یابد. با پیشرفت در بازی با موجودات عجیب و تله های وحشتناکی روبرو خواهید شد که هر یک دارای روشی خاص برای گذراندن هستند. این بازی واقعا با مغز شما بازی خواهد کرد. رفته رفته حس خفقان به شما دست خواهد داد. نبود موزیک در بازی خود عاملی است که این حس را به شما منتقل خواهد کرد. هر از چند گاهی فقط صدای چرخ دنده ها و اره هایی را خواهید شنید که موزیک مرگ برایتان می نوازند. سوپریز ها و شوک ها، تا انتهای بازی شما را رها نخواهد کرد. کافیست کمی بی دقتی کنید تا شاهد تکه تکه شدن پسرک کوچک ما باشید. در این بازی مرگ بی معنی است. پایه و اساس گیم پلی بر همین اصل بنا شده است: پیشروی کن، اشتباه کن، بمیر و حالا با هوشیاری بیشتری راه را ادامه بده. محیط های بازی بسیار متنوع هستند و هر محیط بسته به شرایط خود دارای معماهای جالبی است. بعضی از آن ها واقعا پیچیده هستند، بعضی اصلا پیچیده نیستند اما چون فکر می کنید پیچیده است وقت زیادی را برایش تلف می کنید! کنترل بازی کلا از دو دکمه تشکیل یافته است. پرش و گرفتن. اما به واسطه همین دو دکمه کارهایی انجام می گیرد که بازی های بزرگ نیز از انجام آن عاجزند!

 

فیزیک بازی بسیار زیبا و روان طراحی شده. معماهای زیادی را به واسطه قوانین فیزیکی باید حل کنید. تغییرات جاذبه بازی برای حل معما از بخش های به یاد ماندنی است. در بعضی مراحل با زدن کلیدی کل مرحله شروع به چرخش می کند که در این میان باید با هوشیاری کامل از این فرصت به نفع خود استفاده کنید و راه را برای خود باز کنید. در این بازی اشتباه حکم مرگ دارد. تنها یک اشتباه شما را به آخرین چک پوینت هدایت خواهد کرد. در بین مراحل کرمی سفید رنگ بر روی سر کاراکتر می نشیند و کنترل حرکت او را به عهده می گیرد و شما قادر به تغییر مسیر نیستید. اینجاست که باید فکرتان را بکار بیاندازید تا راه فراری برای خود پیدا کنید. حرکات پسرک بسیار نرم و جالب از آب در آمده است. صحنه آویزان شدن او از لبه پرتگاه یا طناب چیزی است که تا پایان بازی برایتان تکراری نخواهد شد. 
گرافیک بازی بسیار هنری کار شده است. واقعا انسان در این گونه عناوینی معنای واقعی هنر را درک می کند. کل بازی از سه رنگ مشکی، خاکستری و سفید تشکیل یافته است. حتما پیش خود می گویید چگونه با این سه رنگ تاریک و مرده می شود بازی ساخت! باید این بازی را تجربه کنید تا واقعا به هنر سازندگان پی ببرید. صدا گذاری فوق العاده است. از صدای زمزمه باد در میان درختان گرفته تا صدای اره و آب و ... همگی به بهترین نحو ساخته شده اند. حتی بعضی از معماها نیازمند گوش دادن به افکت های صوتی است تا در زمان مخصوص با توجه به صدای مکانیزم دستگاه عمل کنید. 

 

حالا به پایان بازی رسیده ایم... نترسید چیزی را لو نمی دهیم؛ باید بگویم که این بازی یکی از بهترین پایان ها را دارد. پایانی که حتی یک درصد هم به آن فکر نمی کنید. پایانی که بعد از اتمام بازی شاید چندین دقیقه مات و مبهوت به صفحه خیره شوید و سوالات ایجاد شده برایتان را یکی یکی مرور کنید. فقط کاش کمی این بازی طولانی تر می شد تا بتوانیم بیشتر در دنیای لیمبو به گشت و گذار بپردازیم. پیشنهاد می کنیم این عنوان خارق العاده را به هیچ وجه از دست ندهید. مطمئن باشید این بازی خیلی بیشتر از 1200 مایکروسافت پوینت ارزش دارد و از آن دسته از بازی ها است که تا سال ها در خاطرتان باقی خواهد ماند.
 

نکات مثبت

  • جو عجیب
  • گیم پلی روان
  • پایان حیرت انگیز و زیبا

نکات منفی

  • کوتاهی مدت زمان بازی
9.0
 

 

 

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

دوشنبه 13 آبان 1392  10:03 PM
تشکرات از این پست
YaSiN313 parseman_110 hessamnice mty1378
YaSiN313
YaSiN313
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 126
محل سکونت : ایران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام

متشکرم بابت ایجاد موضوع و پستی که قرار دادید

این طور که متوجه شدم، نقد و بررسی شما صرفاً از دیدگاه فنّی و تکنیکال است.

چنانچه علاوه بر تحلیل فنّی، دیدتون رو به سمت نگاه استراتژیک و جنگ نرم در نوع  این بازیها، سوق بدید، تحلیلتون بسیار عالی خواهد شد.

به خصوص که جای خالی این نوع تحلیلها بسیارحس میشه و ما بیشتر به این نوع تحلیلها، نیاز داریم.

موفق باشیـــــــــــــــــــــــــــــد

 

دوشنبه 13 آبان 1392  10:24 PM
تشکرات از این پست
amirhmz parseman_110 mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای


نقل قول YaSiN313

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام

متشکرم بابت ایجاد موضوع و پستی که قرار دادید

این طور که متوجه شدم، نقد و بررسی شما صرفاً از دیدگاه فنّی و تکنیکال است.

چنانچه علاوه بر تحلیل فنّی، دیدتون رو به سمت نگاه استراتژیک و جنگ نرم در نوع  این بازیها، سوق بدید، تحلیلتون بسیار عالی خواهد شد.

به خصوص که جای خالی این نوع تحلیلها بسیارحس میشه و ما بیشتر به این نوع تحلیلها، نیاز داریم.

موفق باشیـــــــــــــــــــــــــــــد


صرفا این تاپیک جهت نقد وبررسی بازی های رایانه ای از نظر فنی و کیفی ساخته شده است و نقد جنگ نرم ارتباطی با این تاپیک ندارد.

با تشکر

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

دوشنبه 13 آبان 1392  10:34 PM
تشکرات از این پست
YaSiN313 parseman_110 hessamnice mty1378
YaSiN313
YaSiN313
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 126
محل سکونت : ایران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای


نقل قول amirhmz

نقل قول YaSiN313

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام

متشکرم بابت ایجاد موضوع و پستی که قرار دادید

این طور که متوجه شدم، نقد و بررسی شما صرفاً از دیدگاه فنّی و تکنیکال است.

چنانچه علاوه بر تحلیل فنّی، دیدتون رو به سمت نگاه استراتژیک و جنگ نرم در نوع  این بازیها، سوق بدید، تحلیلتون بسیار عالی خواهد شد.

به خصوص که جای خالی این نوع تحلیلها بسیارحس میشه و ما بیشتر به این نوع تحلیلها، نیاز داریم.

موفق باشیـــــــــــــــــــــــــــــد


صرفا این تاپیک جهت نقد وبررسی بازی های رایانه ای از نظر فنی و کیفی ساخته شده است و نقد جنگ نرم ارتباطی با این تاپیک ندارد.

با تشکر


برای بهتر متوجه شدن منظورم و همین طور برای مثال، یک نمونه رو در این تاپیک قرار دادم :

http://rasekhoon.net/forum/post/show/797077/1495066

 

 

دوشنبه 13 آبان 1392  11:15 PM
تشکرات از این پست
amirhmz parseman_110 hessamnice mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای


نقل قول YaSiN313

نقل قول amirhmz

نقل قول YaSiN313

بسم الله الرحمن الرحیم

 سلام

متشکرم بابت ایجاد موضوع و پستی که قرار دادید

این طور که متوجه شدم، نقد و بررسی شما صرفاً از دیدگاه فنّی و تکنیکال است.

چنانچه علاوه بر تحلیل فنّی، دیدتون رو به سمت نگاه استراتژیک و جنگ نرم در نوع  این بازیها، سوق بدید، تحلیلتون بسیار عالی خواهد شد.

به خصوص که جای خالی این نوع تحلیلها بسیارحس میشه و ما بیشتر به این نوع تحلیلها، نیاز داریم.

موفق باشیـــــــــــــــــــــــــــــد


صرفا این تاپیک جهت نقد وبررسی بازی های رایانه ای از نظر فنی و کیفی ساخته شده است و نقد جنگ نرم ارتباطی با این تاپیک ندارد.

با تشکر


برای بهتر متوجه شدن منظورم و همین طور برای مثال، یک نمونه رو در این تاپیک قرار دادم :

http://rasekhoon.net/forum/post/show/797077/1495066

 


بله متوجه شدم ولی این تاپیک تنها برای نقد خود بازی می باشد نه چیز دیگه.

با تشکر

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

سه شنبه 14 آبان 1392  7:14 PM
تشکرات از این پست
YaSiN313 mty1378
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررســی بازی های رایانه ای

لطفا خلاق باشید | نقد و بررسی Minecraft

مقدمه : Minecraft منتظر کسانی است که از زرق و برق های متداول این صنعت خسته شده اند و خواهان تجربه هایی نو هستند ، پس بدون معطلی شروع به بازی کنید !

نقد بازی : سال 2011 را می توان یکی از خاطره انگیز ترین سال ها برای همه ی طرفداران بازی های رایانه ای دانست ! عرضه ی عناوین متعدد و با کیفیت در ژانرهای مختلف باعث شد ، همه ی ما بازی مورد علاقه ی خود را به راحتی انتخاب کنیم.اما در میان هیاهوی عناوین بزرگی که با تبلیغات سرسام آور بر سر فروش های میلیونی با هم رقابت میکردند بازی ای به بازار عرضه شد که بدون شک یکی از خلاقانه ترین آثار کل تاریخ سرگرمی است !چندجوان مستقل در شرکتی کوچک به نام Mojang چنان تکانی به این صنعت دادند که مطمئنا سال ها از آثارشان بر سایرین خواهیم گفت .

Minecraft پس از مدت ها طی مراحل Beta ی عمومی و چیزی نزدیک به دو سال آزمایشات گوناگون بر روی آن بالاخره نوامبر امسال به صورت رسمی و نسخه ی نهایی به بازار عرضه شد .در ابتدا باید گفت Minecraft واقعا پدیده ی خانمان سوزی است ! باید مواظب باشید که اگر روزی پایتان به جهان آن باز شد دل کندن از آن بسیار دشوار خواهد بود و چه بسا اخلال های بسیاری در زندگی روزانه ی شما ایجاد خواهد کرد و این یکی از اصلی ترین خصوصیات پدیده ای به نام Minecraft است ، به شدت اعتیاد آور !
 
 
با شروع بازی مطمئنا از سبک گرافیک آن و پیکسل هایی که به راحتی قابل شمارشند شگفت زده خواهید شد ! اما Minecraft منتظر کسانی است که از زرق و برق های متداول این صنعت خسته شده اند و خواهان تجربه هایی نو هستند ، پس بدون معطلی شروع به بازی کنید!در ابتدای کار شما قادر خواهید از سه Mod موجود در بازی به انتخاب یکی بپردازید که در ادامه به شرح آن ها خواهیم پراخت .
Craetive Mode اولین بخش بازی است که از زمان عرضه ی نسخه ی آزمایش بازی در سال 2009 در دسترس بوده است و اصلی ترین علت محبوبیت بازی نیز همین بخش است .در این بخش شما با مقدار بی نهایتی آیتم در اینونتوری خود قادر به ساخت هر چیزی خواهید بود ، بله به معنای واقعی کلمه هر چیز ! از زره ساخته شده با الماسی که با فیروزه تزیین شده تا ساخت یکی از مراحل Quake III Arena ! بدون شک با شروع کردن به بازی در این بخش که میتوان آن را در طیف عناوین God Games نیز طبقه بندی کرد میل به ساختن دنیاهای جدید شما را تا زمان نامعلومی به خود مشغول خواهد کرد .بخش دوم بازی قسمت Survival است که می توان آن را شبیه تر از سایر قسمت های بازی به چیزی که ما آن را "Video Games " می نامیم دانست ! در این بخش شما با دستی کاملا خالی شروع به بازی خواهید کرد و باید با به دست آوردن منابع مختلف دست به ساخت آیتم های مختلف بزنید تا قادر به زنده ماندن در دنیای بازی شوید .
 
 
به طور مثال در شروع بازی باید با دست خالی به سختی یک درخت را قطع کنید سپس با چوب آن یک تبر معمولی بسازید و با آن تا جایی که میتوانید درخت قطع کنید بعد به سراغ جمع آوری سنگ بروید ، سپس با چوب ها یک میز کار بسازید و روی آن یک تبر سنگی محکم تر ساخته و با آن شروع به حفر زمین کنید ... اما حالا شب شده است و این زامبی ها ، اسکلت ها و گرگ ها هستند که به دنبال شکار هستند پس بهتر است به جای حفاری از خود دفاع کنید ، حالا دوباره صبح شده و ...با ساخت و یا پیدا کردن تخت خواب های موجود در بازی و استراحت بر روی آن این تخت خواب به محل Respawn شما تبدیل شده و در صورت مرگ به آخرین مکانی که در آن استراحت نموده اید بازخواهید گشت .بدون تردید می توان گفت هیچ زمان مشخصی برای اینکه شما دست از انجام این روند بردارید وجود ندارد ، زیرا همیشه تونل هایی هست که حفر نکرده اید ، یا آیتم هایی که نساخته اید .پس از پیشرفت قابل ملاحظه در قابلیت ساخت آیتم ها قادر خواهید بود تا به منابع کمیاب و با ارزش تری نظیر الماس دست پیدا کنید و سطح مصنوعات خود را بالاتر ببرید .
به نحوی میتوان گیم پلی Minecraft را کاملا نامحدود و بی نهایت دانست زیرا همیشه چیزهایی هستند که شما هنوز آن ها را نساخته اید !سومین قسمت بازی بخش Hardcore آن است ، این قسمت کاملا شبیه به Survival بوده با این تفاوت که در صورتی که بمیرید بازی به اتمام خواهد رسید و مجبورید همه چیز را از نو شروع کنید .
 
 
به نظر من Hardcore جذاب ترین بخش بازی است و البته پیشنهاد میکنم پس از کسب مهارت های لازم در سایر بخش ها و آشنایی کامل با بازی به سراغ آن بروید .اما یکی از مهم ترین علل محبوبیت MineCraft بخش آنلاین غنی آن است ، در این قسمت شما قادر خواهید با همکاری دوستان خود در هر سه بخش بازی کنید ، مطمئنا کسانی که Survival Mode را ساعات طولانی با دوستان خود بازی کرده اند با من هم عقیده اند که در این حالت لذت بازی چند برابر خواهد شد .
از صحراهای سوزان تا کوه های پربرف و جنگل های سرسبز همه مناطقی هستند که شما را وادار خواهند کرد تا ساعات طولانی ای را به گشت و گذار ، جست و جو و ساخت آیتم های جدید بپردازید بدون شک تنوع محیطی خارق العاده ی بازی و مناظر نفس گیری که حتی در غالب این گرافیک ساده شما را شگفت زده خواهند کرد از مهم ترین عوامل عمق بخشیدن به بازی هستند .
 

سوالی که اینجاست آن است که در Minecraft پایانی هم وجود دارد ؟
Ending به معنای مصطلح در سایر بازی ها ، خیر ! پایان بازی آن زمان است که شما به دست آوردهای خود ، قانع شوید و دست از بازی کردن بکشید و البته به نظر من اینجا دوباره سراغ Craete a New World خواهید رفت ! Minecraft را میتوان از خاص ترین آثاری دانست که این صنعت به خود دیده است و به شما قول میدهم که تا به حال هیچ چیزی را مشابه این Creative Sandbox ندیده اید .
Minecraft مانند ساختار خودش یک عنصر خام است ! که باید وقت صرف آن کنید تا آن را بشناسید و بدانید چه طور باید از آن لذت برد به شما پیشنهاد میکنم به هیچ وجه خود را از این تجربه محروم نکنید زیرا اثر Minecraft آنقدر عمیق است که مطمئنا سال ها آن را در صدر لیست تاثیر گذار ترین بازی ها بر سایرین خواهیم دید . در ضمن پس از ساعت ها گشت و گذار در Minecraft این را هم بدانید که Cobalt اثر جدید Mojang در مرحله ی Alpha قرار داشته و هم اکنون قابل بازی است ..

 

نکات مثبت

  • بدون مشابه و خاص
  • بی نهایت لذت بخش
  • خلاقانه و تاثیرگذار

نکات منفی

  • ضعف گرافیکی
  • صداگذاری بد
9.5

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

سه شنبه 14 آبان 1392  8:40 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:نقد و بررسی بازی های رایانه ای

نقد و بررسی عنوان Rain

 

 

کودکان هم برای خودشان عالمی دارند. رویاهای شیرین کودکی را همه ی ما تجربه کرده ایم. کودکی همه ی ما با لحظات تلخ و شیرین گذشت و ما در حسرت آن ماندیم که کودکی بازگردد، اما افسوس که این اتفاق هرگز نمی افتد و ما هر روز به سوی مرگ گام بر می داریم، از کودکی فقط خاطرات مانده است و یک سری عکس ها و یک سری افکار پوچ… برای خیلی از ما کودکی همین بوده است و خاطرات بدش بیشتر از خاطرات خوبش بوده است. اما فکر که میکنم می بینم که کودکی ما هر چه که بود با رعب و وحشت همراه نبود. برای ما فقط شکستن یک لیوان و یا یک قطره خون و یا بدتر از آن یک نمره پایین بود. اما برای دو کودک تنها که در این دنیای بی رحم تنها مانده اند به راستی چه میتوان کرد؟ آن ها سنی ندارند ولی باید از خود دفاع کنند، شاید آن ها برعکس ما آرزو کنند که بزرگ شوند…

File:Rain Logo Promo1.jpg

باکس آرت خاصی از Rain منتشر نشده است. این تصویر را به عنوان باکس آرت قبول کنید:|

نام: Rain

ناشر: Sony Computer Entertainment

سازنده: SCE Japan Studio

تاریخ انتشار: ۳ اکتبر ۲۰۱۳

 تاریخ انتشار شمسی: ۱۱ مهر ۲۰۱۳

سبک: ماجراجویی، پلتفرمینگ

مدها: تک نفره

پلتفرم: PlayStation 3

اگر بخواهم در مورد SCE Japan Studio حرف بزنم قطعا همگی به یاد شاهکاری فوق العاده یعنی ICO می افتید. اخیرا هم عنوان Puppeteer از این استدیو منتشر شد که گیم پلی نسبتا خوبی داشت اما نتوانست موفقیت دو عنوان نام برده را کسب کند. اما در حالی که اکثر گیمرها به Rain امید داشتند نمرات نه چندان امیدوار کننده این بازی منتشر شد تا اکثر ما فکر کنیم که چه بلایی به سر SCE آمده است اما من به شخصه وقتی که Rain را تجربه کردم متوجه شدم که SCE ایده هایش را گم کرده است وگرنه پتانسیل Rain خیلی بیشتر از این حرف ها بود. در واقع این بازی می خواهد تصویری از بی رحمی های زندگی را نشان دهد و مانند اکثر کارهای SCE JS عنوانی است که غم و چالش های یک زندگی واقعی را در یک محیط ساده و در یک جو پلتفرمینگ را ارائه دهد اما به واقع Rain نتوانسته است از این ویژگی استفاده کند.

File:Image 3.jpg

این هم پسرک بارانی قصه ما!

داستان:
داستان این بازی مانند عنوان Heavy Rain ارتباط خاصی به باران دارد. در واقع باران در این بازی یک محور کلی است و تمام موجودات بازی باید در زیر باران دیده می شوند. اما داستان Rain از جایی آغاز می شود که شما کنترل یک پسر بچه نامرئی را در دست می گیرید. وی توسط یک روح که او نیز شکارچی است تحت تعقیب قرار می گیرد. اما پسر بچه یک ویژگی منحصر به فرد دارد و آن هم این است که وقتی باران نمی بارد فقط میتوان رد پاهای او را دید. وی در باران نمایان می شود و آن جا است که دشمنانش قصد شکار او را دارند. وی در این راه با دختری آشنا می شود که همین ویژگی را دارد و فقط در زیر باران نمایان می شود. آن ها با هم یک راه پر تلاطم و سخت را آغاز می کنند که نتیجه اش معلوم نیست. در Rain شما با هر نوع احساسی که فکر کنید مواجه می شوید. یکی از خصوصیت های اصلی بازی های SCE JS این است که شما با کاراکتر ارتباط باور نکردنی ای بر قرار می کنید. هنگامی که او امیدوار می شود شما هم امیدوار می شوید و وقتی هم که ناامید از همه جا می شود شما هم ناامید می شوید و همه چیز را تمام شده می دانید. خصوصیت بارز Rain این است که دختر و پسر از دست این موجودات شرور فرار می کنند اما در ادامه خط داستانی بازی شما با علامت سوال ها و نقاط مبهمی مواجه می شوید که وادارتان می کند بیشتر به فکر فرو بروید و با اشتیاق سعی کنید گیم پلی Rain را پیش ببرید که البته کار سختی است اما با وجود این داستان احساسی و راز آلود می توانید بر حس ناامیدی خود غلبه کنید و Rain را ادامه دهید. در واقع می توان گفت این بازی مرز بین کودکی و احساس را می شکند و شما به بخشی از وجود این پسر بچه نامرئی و غمگین تبدیل می شوید. اتمسفر Rain به شکلی است که شما حس می کنید در یک دنیای کاملا واقعی و عادی قرار دارید. جو Rain به شکلی است که دنیای رازآلودش هر گیمری را به دنبال خود می کشد.

File:Image 2.jpg

معماهای خوبی در Rain وجود ندارند و می شد از ایده های بهتری استفاده کرد.

اتمسفر این بازی به گونه ای است که شما با عمق روحیات دو کودک آشنا می شوید و می فهمید که آن ها ناخواسته در چنین موقعیت هایی قرار می گیرند. شاید هدف Rain به نوعی این باشد که به مخاطب بفهماند که دنیای کودکی هم می تواند ناامیدی و غمگینی مفرط را در پی داشته باشد. بر عکس خیلی از کودکان، این دو کودک نمی توانند بازی کنند، بخندند یا با لذت با هم سن و سالانشان بازی کنند. این بازی خیلی خوب به مخاطب نشان می دهد که صرفا لفظ دنیای شیرین کودکی درست نیست و کودکان هم باید مانند بزرگسالان در مقابل سختی ها قرار بگیرند. همانند دو کودک Rain که بازی آن ها فرار کردن از دست این موجودات شرور است! آن ها نمی توانند بجنگند و یا از خود دفاع کنند و همین ویژگی خاص داستان این بازی است. Rain میخواهد این را بفهماند که به راستی می توان یک دنیای خیالی را ساخت اما با ویژگی هایی منحصر به فرد از زندگی واقعی تخیلات را نیز به واقعیت سوق داد. هسته اصلی گیم پلی Rain به شکلی است که شما به واقع چندان احساس نمی کنید در حال انجام یک بازی پلتفرمر ماجراجویی هستید. نقطه ضعف اصلی این سبک در سال های اخیر همین است. سبک پلتفرمر ریشه های خودش را گم کرده است و شما در واقع به هیچ شکلی نمی توانید سختی خاصی در Rain پیدا کنید.

در بازی نوشته هایی نمایان می شوند که به شما کمک می کنند گیم پلی را به راحتی پیش ببرید. در واقع گیم پلی Rain واقعا سطحی است و شما به جای این که با معماها دست و پنجه نرم کنید وقتتان را صرف این می کنید تا حواس دشمنان را پرت کرده و یا از دست آن ها فرار کنید. در واقع گیم پلی Rain بالانس نیست. پلیر بعضا گیج می شود که باید چه کاری بکند، نمی داند باید در بعضی مواقع فرار کند و یا با حل کردن معماهای ساده بازی مراحل را پیش ببرد.

File:234.png

این هم دخترک قصه ما!

نوشته هایی که در موردشان صحبت کردم در صورت وجود هر نوع مشکل پدیدار می شوند و نمی گذارند پلیر فکر کند که باید معماها و پازل ها را چگونه حل کند. مشکل اساسی Rain در گیم پلی این است که برخلاف ICO نه چالشی را در مقابل خود می بینید و نه مشکلی برای حل کردن پازل ها دارید. همین بالانس نبودن گیم پلی بازی در اینجا نمایان می شود.Rain نه مبارزه خاص و سختی دارد و نه پازل سختی و همین است که شما تنها ناچار می شوید که گیم پلی Rain را با اکراه پیش ببرید و تنها دستتان را بر روی آنالوگ گذاشته و بازی کنید و منتظر بمانید تا یک اتفاق خاص در داستان بازی رخ بدهد. المان های پلتفرمینگ هم بر خلاف Puppeteer در Rain خوب کار نشده اند و این یک نکته عجیب به نظر می رسد. در Rain شما فقط در باران پیش می روید اما SCE Japan Studio سعی نکرده است تا از ویژگی های منحصر به فرد داستان بازی استفاده کنند. در گیم پلی بازی دخترک می توانست نقش خیلی خیلی منحصر به فرد تری را ایفا کند اما او نمی تواند با پلیر درون گیم پلی بازی ارتباط بر قرار کند و شما صرفا می توانید معصومیت این دو کودک را در اتمسفر بازی درک کنید.

اما دوربین Rain شرایط نسبتا خوبی را برای پلیر فراهم می کند.سبک دوربین چندان تغییر داده نمیشود. در Rain همه چیز کنترل شده است و این یک نکته مثبت در گیم پلی بازی است. کنترل خوب کاراکترها از جمله معدود نکات مثبت گین پلی Rain است. به جز این مورد Rain میتوانست خیلی بهتر از این ها باشد.

File:Image 4.jpg

گرافیک هنری خوب Rain در این تصویر به خوبی به چشم می آید.

گرافیک Rain فوق العاده است. این بازی و جلوه های بصری اش شما را مجذوب خودش میکند. افکت باران در بازی فوق العاده است و شما شاهد یک محیط هنری جذاب و چشم نواز هستید. در Rain با این که با یک تم بارانی و غمگین مواجه هستید اما رنگ های جذاب هم بعضا در محیط بازی به چشم میخورند که همین باعث می شود که چشم گیمر خسته نشود. اما ترکیب رنگ های اصلی بازی فوق العاده زیبا کار شده اند. تیرگی بازی جلوه ی خاصی به گیم پلی این بازی می بخشد. در بازی بیشتر از رنگ های سرد استفاده شده است و همین باعث می شود که شما حس کنید که با یک انیمیشن زیبا مواجه هستید نه با یک بازی دانلودی. یک مشکل در گرافیک بازی سایه های بعضا لبه دار آن است که کمی توی ذوق می زند که البته این مورد به شکل جالبی فقط در بعضی از مکان های بازی یافت می شود.

در بخش موسیقی و صداگذاری Rain شما تعادل و بالانس نسبتا خوبی را می بینید. در لحظاتی که نیاز به موسیقی در بازی نیست شما صدایی نمی شنوید و فقط صدای دلنشین باران در بازی شنیده می شود و در لحظاتی که نیاز به موسیقی باشد آن وقت است که موسیقی های دلنشین بازی وارد کار می شود.

نتیجه گیری:
Rain در یک شب بارانی رخ می دهد، این شب بارانی می توانست خیلی خاطره انگیز تر از این باشد اما نبود ایده و این که SCE Japan Studio نتوانست از ایده های  ICO استفاده کند نقطه ضعف بزرگی برای Rain بود. Rain. این شب بارانی می توانست خیلی خاطره انگیز تر از این باشد،موسیقی آن میتوانست تداعی کننده ی نسل ششم باشد اما Sony این عنوان را خیلی راحت از دست داد. Rain بازی خوبی است ولی فقط تجربه کردن داستان آن ارزشمند است و گیم پلی آن چیزی نیست که حسرتش را بخورید. Rain و Beyond Two Souls برای سونی موفقیت نیاوردند و در حد انتظارها ظاهر نشدند. می توانم بگویم Rain را بازی کنید اما توقع شاهکارهایی نظیر ICO را نداشته باشید.

 


نکات مثبت

  • داستان فوق العاده
  • گرافیک هنری زیبا
  • موسیقی و صداگذاری جالب

نکات منفی

  • گیم پلی سطحی و بدون المان های جذاب
  • استفاده نکردن از پتانسیل داستان بازی
70
 
 

 

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
پنج شنبه 16 آبان 1392  1:47 PM
تشکرات از این پست
amirhmz
behnam3x
behnam3x
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 15
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:نقد و بررسی بازی های رایانه ای

یکی از دوستان میگفت من pes 2014 رو بازی کردم ازش راضی نیستم لاقی زیادیم به فوتبال دارد به نظر من هم 2012 از همشون بهتره

یک شنبه 19 آبان 1392  11:30 AM
تشکرات از این پست
amirhmz
behnam3x
behnam3x
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 15
محل سکونت : آذربایجان غربی

پاسخ به:نقد و بررسی بازی های رایانه ای

من خودم بازی f12013 رو تو کامپیوتر بازی کردم ازش خوشم نیامد گرافیکش یه جوری

یک شنبه 19 آبان 1392  11:32 AM
تشکرات از این پست
amirhmz
دسترسی سریع به انجمن ها