روزي حضرت جبرئيل (ع) بر زمين نازل شد. در آن هنگام فاطمه (ع) در خواب بود و حسين (ع) در گهواره خود گريه مي كرد. جبرئيل شروع كرد با او سخن شيرين بگويد و بر او سلام كند تا اينكه فاطمه ا زخواب شيرين بگويد و بر او سلام كند تا اينكه فاطمه از خواب بيدار شد وشنيد كسي با فرزندش حسين سخن مي گويد و او را تسكين مي دهد.
فاطمه نگاه كرد اما كسي را نيافت. اين خبر را به عرض پيامبر (ص) رساند. آن حضرت فرمود او جبرئيل بود.