با سلام
در سایت حوزه نت اشاره ای به این قضیه شده !
قهر، مادر وهب
وهب بن وهب بن عبداللّه کلبى، با مادرش قهر و همسرش هانیه، در منزلى بین مکه و کربلا به نام ثعلبیه چادر زده بودند و با چوپانى روزگار مى گذراندند.
زمانى که کاروان امام حسین(ع) به منزل ثعلبیه رسید، امام حسین(ع) از دور چادرى دیدند. به آنجا رفتند. پیرزنى کنار چادر نشسته بود. از او درباره وضعیت شان پرسیدند و پیرزن، از سختى روزگار گفت.
امام حسین(ع) نیزه اى بر زمین زند. چشمه اى جارى شد. وقتى وهب از صحرا بازگشت، از مادرش درباره چشمه پرسید.
قهر گفت: آقایى با این صفات آمدند و نیزه اى به زمین زدند و چشمه جارى شد. ایشان فرمودند به شما بگویم به دیدارش بروید و حق را یارى کنید.
وهب چادر را جمع کرد و با مادر و همسرش به خدمت امام حسین(ع) رفت. و نزد امام حسین(ع) اسلام آورد و در کاروان امام حسین(ع) بود تا اینکه در روز عاشورا، به میدان جنگ رفت.
وهب، تازه داماد بود و تنها هفده روز از عروسى او با هانیه گذشته بود که به جنگ رفت.حمله هاى سنگینى به دشمن کرد تا اینکه دستگیر شد و او را نزد ابن سعد بردند. ابن سعد که از دلاورى ها و حمله هاى شجاعانه وى در شگفت شده بود، دستور داد سرش را بریدند و به سوى مادرش انداختند. مادر وهب سر پسر را برداشت، نوازش کرد و گفت: من از تو راضى ام، خدا از تو راضى باشد. بعد سر پسرش را به سوى سپاه دشمن انداخت و با عمود خیمه به جنگ با دشمنان رفت.
امام حسین(ع) متوجه قهر شد و خطاب به او فرمود: برگرد، تو و پسرت با رسول خدا هستید. جهاد از زنان برداشته شده است.
او وقتى به سوى خیمه برمى گشت، گفت: خداوندا امید مرا قطع نکن.
امام حسین(ع) فرمود: خداوند امید تو را قطع نمى کند.
ام وهب به خیام بانوان کربلا بازگشت و در بین زنان، هم درد و هم ناله با زینب کبرا(س) بود.
منابع: ـــــــــــــــــــــــــ ـ
1. قمى، شیخ عباس، منتهى الامال، ج اول، دو جلد در یک مجلد، تصحیح چند نفر از حوزه علمیه قم، انتشارات علمى، چاپ دوم، 1363، ص448 ـ 443.
2. ابى مخنف، لوط بن یحیى، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا یا واقعة الطف، تحقیق: محمدهادى یوسفى غروى، ترجمه: جواد سلیمانى، قم، مؤسسه آموزشى و پرورشى امام خمینى، چاپ اول 1383، ص160 ـ 159.
3. طبرى، محمد جریر، تاریخ طبرى، ج3، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408، ص322 ـ 321.
4. امام حسین، دیوان الامام الحسین، تحقیق: محمد شرادحسانى و حیدر کامل فرحان الرزقانى، بیروت، دارمکتبة الهلال و دارالبحار، چاپ اول، 2006 م، ص87.
5. بیطار، محمد شفیق، دیوان شعرا، «بنى کلب بن وبرة اخبارهم و اشعارهم فى الجاهلیة و الاسلام»، بیروت، دارصادر، چاپ اول، 2002 م، ص559 ـ 555.
6. واعظ قزوینى، صدرالدین، ریاض القدس، ج اول، تهران، انتشارات علمى، بى تا، ص212.
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazin...=6763&id=80788