0

آلبر کامو ، عصیانگر متعهد

 
rafael
rafael
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 24
محل سکونت : بوشهر

آلبر کامو ، عصیانگر متعهد

<p>&laquo; ما می خواهیم که در برابر سرنیزه هرگز سر تسلیم فرود نیاوریم تا قدرتی که در خدمت اندیشه نیست چیره نگردد...&raquo; آلبر کامو،نویسنده پرآوازه فرانسوی تبار این امر را مستلزم تلاشی پایان ناپذیر دانسته و عنوان می کند که انسان برای ادامه &quot;این تلاش&quot; آفریده شده است. آلبر کامو در برابر موج ترویج &quot;سرگشتگی اندیشگی&quot; توسط فکرسازان نظام سرمایه تصریح می کند ،پس بدانیم که چه می خواهیم! به اندیشه معتقد باشیم،حتی اگر قدرت برای فریفتن ما نقاب عقیده یا رفاه به چهره خود بزند... در هفتم ماه نوامبر 1913 در دهکده&zwnj;ی مون&zwnj;دوی واقع در الجزایر چشم به جهان گشود. پدر آلبر فرانسوی&zwnj;تبار و مادرش اسپانیایی بود. هنوز یکمین شمع زندگی را بر نیفروخته بود که پدرش را از دست داد.پدرش &laquo;لوسین کامو&raquo; یک سال بعد از به دنیا آمدن او در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد و مادرش به همراه او و برادر دیگرش به شهر الجزایر (پایتخت الجزایر) آمد و زندگی دو پسرش را با کار در مشاغل دون&zwnj;مایه می&zwnj;گرداند. هم از این روست که کودکی و نوجوانی کامو، در فقر و تهیدستی سپری شد. <br /> <br /> کودکی کامو در یک زندگی فقیرانه&zwnj;ٔ طبقه&zwnj;ٔ کارگری سپری شد. او به موجب پافشاری &laquo;لوئی ژرمن&raquo; معلم مدرسه ابتدایی&zwnj;اش بود که توانست تحصیلات متوسطه را ادامه دهد. بر اساس اطلاعات مندرجه در دانشنامه آزاد ویکی پدیا<br /> <br /> کامو در طی سال&zwnj;های ۳۰-۱۹۲۸ دروازبان تیم یونیورسیته&zwnj;ٔ الجزیره بوده است اما با تشخیص اولین آثار بیماری سل در ۱۹۳۰ او تبدیل به یک تماشاچی فوتبال شده است.<br /> <br /> آلبر کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب کمونیست پیوسته و در حزب کمونیست وظیفه&zwnj;ٔ عضوگیری از میان پرولتاریای عرب را بر عهده می گیرد. دغدغه اصلی کامو آن هنگام که تکاپوی جدی خود را با حزب کمونیست آغاز کرد نگرانی او در مورد وقایع آن زمان اسپانیا بوده است.بعدها در سال 1936 متعاقب تحولات صورت گرفته کامو به اتهام &quot;تروتسکیست&quot; بودن از حزب کنار گذاشته می شود. <br /> <br /> او لیسانس فلسفه خود را در سال 1935 گرفت در ماه مه سال 1936 پایان&zwnj;نامه خود را دربارهٔ فلوطین ارائه داد.<br /> <br /> کامو در سال ۱۹۳۸ در روزنامهٔ تازه تأسیس الجزایر جمهوری&zwnj;خواه به عنوان خبرنگار آغاز به کار می کند. در سال ۱۹۳۹، مجموعه مقالاتی از او با عنوان &laquo;فقر قبیله&raquo; منتشر می شود.<br /> <br /> در 1934 با &laquo;سیمون های&raquo; پیوند زناشویی می بندد كه معتاد به مورفین بوده است. پیوند آنها به یك سال قد نمی دهد و از یکدیگر جدا می شوند. در 1940 با &laquo;فرانسین فور&raquo; ازدواج كرد. با شنیدن صدای ماشین های جنگی جنگ جهانی اول، کامو به عنوان سرباز داوطلب می شود، اما به دلیل بیماری سل پذیرفته نمی شود. او در این زمان سردبیر روزنامهٔ عصر جمهوری شده بود که در ژانویهٔ سال 1940 توسط دستگاه سانسور الجزایر تعطیل می شود. در مارس همان سال فرماندار الجزیره، آلبر کامو را به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی معرفی کرد و به او پیشنهاد کرد که شهر را ترک کند. کامو به پاریس عزیمت می کند.<br /> <br /> او کار خود را در روزنامهٔ عصر پاریس شروع می کند. <br /> <br /> در 1924 کامو، رُمان مشهور &quot;بیگانه&quot; و مجموعه مقالات فلسفی خود تحت عنوان &quot;افسانه سیزیف&quot; را منتشر کرده است. کامو در &quot;بیگانه&quot;، به سرگذشت مرد جوانی به نام &quot;مورسو&quot; پرداخته که با خود و پیرامونش &quot;بیگانه&quot; است و همین بیگانگیست که او را تا پای مرگ می&zwnj;کشاند.<br /> <br /> <br /> <br /> نمایشنامه &quot;کالیگولا&quot; را در سال 1943 به چاپ رسانده است. او این نمایش&zwnj;نامه را تا اواخر دههٔ پنجاه بارها بازنویسی و ویرایش کرده است. در سال 1943 کامو کتابی را به نام نامه هایی به یک دوست آلمانی به صورت مخفیانه به چاپ می رساند.<br /> <br /> در نوزدهم دسامبر 1941 شاهد اعدام &laquo;گابریل پری&raquo; است كه این واقعه به قول خودش موجب متبلور شدن حس شورش علیه آلمانها در او شد. او در سال 1942 عضو گروه مقاومت فرانسوی به نام نبرد شد و در آنگونه که دانشنامه روایت می کند، در اکتبر 1943 به کمک دیگر اعضای گروه به فعالیت روزنامه&zwnj;نگاری زیرزمینی پرداخت. وی در این گروه مقاومت با ژان پل سارتر آشنا می شود.<br /> <br /> در سال&zwnj;های پس از جنگ، کامو به گروه ژان &zwnj;پل سارتر و سیمون دوبوار و مرلو پونتی در کافهٔ &laquo;فلور&raquo; در بلوار &laquo;سن ژرمن&raquo; پاریس می پیوندد.او بعد از جنگ سفری به ایالات متحده داشته و در آنجا در مورد اگزیستانسیالیسم سخنرانی می کند.<br /> <br /> رمان &quot;طاعون&quot; کامو که در سال 1947 به چاپ رسید در زمان خود پرفروش&zwnj;ترین کتاب فرانسه شد.<br /> <br /> &zwnj;نمایشنامهٰ &quot;عادل ها&quot;را در سال 1949 منتشر ساخت و اثر فلسفی خود به نام &quot;شورشی&quot; را نیز درسال 1951 به چاپ رساند.<br /> <br /> در سال 1952 مشاجراتی بین کامو و سارتر بعد از نوشتن مقاله&zwnj;ای علیه کامو در مجله&zwnj;ای که سارتر سردبیر آن بود شروع شد.<br /> <br /> در 1952 از كار خود در &quot;یونسکو&quot; استعفا داد زیرا سازمان ملل عضویت اسپانیا تحت رهبری ژنرال فرانکو را قبول كرده بود. در 1953 كامو یكی از معدود شخصیتهای چپ بوده كه شكستن اعتصاب كارگران آلمان شرقی را مورد اعتراض قرار می دهد.<br /> <br /> در او&zwnj;ایل سال 1954 بمب&zwnj;گذاری&zwnj;های گسترده&zwnj;&zwnj;ای از جانب جبهه آزادیبخش ملی در الجزایر رخ داد. کامو تا پایان عمر خود مخالف استقلال الجزایر و اخراج الجزایر&zwnj;یهای فرانسوی&zwnj;تبار بود .<br /> <br /> آلبر کامو در عین حال به عرصه تئاتر نیز نظر جدی داشته است. دو نمایش&zwnj;نامه اقتباسی &quot;در سوگ راهبه&quot; اثر &quot;ویلیام فاکنر&quot; و &quot;جن زدگان&quot; اثر نویسنده بزرگ اتحاد شوروی &quot;فئودر داستایوسکی&quot; از جمله فعالیتهای کامو در عرصه تئاتر است که با استقبال زیادی روبرو می شوند.<br /> &quot;سقوط&quot; در سال 1956 به رشتهٔ تحریر درآمد. از معروف&zwnj;ترین آثار کامو می&zwnj;توان به &quot;بیگانه&quot;، &quot;طاعون&quot;، &quot;افسانه&zwnj;ی سیزیف&quot;، &quot; کالیگولا&quot; و &quot;سقوط&quot; اشاره کرد. کامو را منادی &quot;فلسفه پوچی&quot; عنوان کرده اند. حال آنکه کامو با آنکه به پیروی از &quot;نیچه&quot; کلام مشهور او &quot;خدا مرده است&quot; را سرمشق حرکت قرار داده بود با این حال باور به نبود هر گونه نیروی خارج از متریالیسم در جهان را مجوز حکم &quot;هر کار می توان انجام داد&quot; قلمداد نمی کرد! او در قامت روشنفکری متعهد عمل کرده و برای آرمان خود،آزادی و عدالت اجتماعی از هیچ فروگذار نکرد. او در کتاب &quot;عصیان&quot; به بررسی تحلیل فلسفی عصیان دست زده است. به باور کامو، در عصر مدرن با افول سنت ها و باورهای اخلاقی در جهان غرب،یگانه راه نجات انسان از &quot;بی هویتی&quot; عصیان است.... عصیانی که در نظرگاه کامو دارای شرایط منحصر به فردیست که او در این اثر به آنها پرداخته است...<br /> <br /> در سال 1957 جایزهٔ نوبل ادبیات را دریافت کرد. او از نظر جوانی دومین نویسنده&zwnj;ای بود که تا آن روز جایزه نوبل را گرفته&zwnj;اند.<br /> <br /> و پرده آخر،بعد از ظهر چهارم ژانویه 1960 درست زمانی که نوشتن رمانی به نام &quot;مرد اول&quot; را در دست داشت در 24 کیلومتری شهر سانس در بزرگراه RN5 حاشیهٔ دهکده پتی ویل نزدیک مونته رو، یک خودرو فاسل-وگا از جاده منحرف می&zwnj;شود و به درختی می&zwnj;کوبد و تکه تکه می&zwnj;شود. آلبر کامو در این خودرو نشسته بود...</p>

r.ok

چهارشنبه 10 آذر 1389  12:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها