چرا اسلام روزه را واجب كرده است؟
اثر روحى روزه آن است كه سبب تقوا و پرهيزگارى در انسان روزهدار مىشود . بايد دانست كه روزه تاثير بزرگى در صحتبدن انسان دارد، چرا كه روزه براى استراحت دستگاه گوارش خصوصا معده و رودهها و منظم كردن ترشحات معده و ترتيب دادن به اعمال هضم، بسيار مفيد مىباشد و دانشمندان حيوانشناس گفتهاند، حتى حيوانات هم از روى غريزهى خدادادى گاهى روزه مىگيرند، از جمله در درندگان از قبيل شير و پلنگ و ببر ملاحظه شده كه هفتهاى يك روز از خوردن هرگونه غذا خوددراى مىكنند . خلاصه اين كه روزه تاثيرات روحى و اخلاقى و جسمى فراوانى دارد . بايد گفت كه در قديم اطبا به امساك و خوددارى از خوردن و آشاميدن خيلى اهميت مىدادند و به وسيلهى آن خيلى از امراض را معالجه نمودند و در طب جديد، نام امساك و پرهيز را رژيم غذايى گزاردهاند و اين همان روزه است كه به نامهاى مختلف ناميده مىشود .
علماى روان شناس جديد، روزه را يكى از بهترين عوامل صحتشمردهاند . پرفسور وكتور پوشر فرانسوى مىگويد: روزه بهترين وسيله براى تندرستى مىباشد .
بايد گفت كه روزه در معالجهى اغلب امراض، مفيد و در پارهاى از بيمارىها علاج منحصر به فرد مىباشد و اگر هم منحصر به فرد نباشد، انصافا بهترين و سهلترين روش معالجه است .
اما فوايد روزه به طور اختصار:
1 . در مورد اختلال حاد و مزمن رودهها و در هنگامى كه فرمانتاسيون و تخميرات معده و روده بيمار را دچار دلدردهاى شديد مىكند .
2 . هنگام زياد شدن وزن بدن كه معمولا ناشى از پرخورى و كمحركتى است .
3 . در بيماران مبتلا به فشار خون .
4 . در بيمارى دولاب و مرض قند
در كشورهاى اسلامى اغلب مسؤولين نظم اجتماع، با آمار و ارقام ثابت كردهاند كه در ماه رمضان تعداد جرايم، نزاعها، كشتارها و جنايات به حداقل مىرسد
در روزه گرفتن دو فايده منظور شده است:
1 . حفظ الصحهى بدن 2 . تزكيهى نفس و تربيت روح
قرآن در فلسفهى روزه مىفرمايد «لعلكم تتقون» (تا شايد پرهيزكار شويد(
و حضرت على ( عليه السلام) مىفرمايد: «والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق» (روزه براى آزمايش اخلاص مردم واجب گشت)
حضرت زهرا ( عليها السلام) مىفرمايند: براى آن است كه دلهاى شما تزكيه و پاك و با صفا گردد . و تيرگىهارا از آن بزدايد و روح انسان رابراى مقاومتشايسته آماده سازد .
چرا بنا بر روايتى روزه مهمتر از نماز است؟
از اين جهت كه زن در حال حيض و نفاس هم نماز و هم روزه راترك مىكند، ولى بعدا فقط بايد روزه را قضا كند و ديگر اين كه اگر كسى علنا نماز نخواند، حدشرعى ندارد، ولى اگر روزه را علنى خورد، حد بر اوجارى مىشود .
ديگر اينكه خداوند مىفرمايد: «انااجزى به» يا «انااجزى به» يعنى من پاداش روزه را مىدهم، يا من پاداش روزهى روزهدار هستم در حالى كه دربارهى نماز چنين چيزى نفرموده است .
چرا خداوند شصت روز روزه را كفارهى خوردن يك روزه قرار داده است؟
بايد گفت كه منظور از مساوات ميان «گناه» و «كيفر» مساوات عدد نيست، بلكه كيفيت عمل را نيز بايد در نظر گرفت . خوردن يك روزهى ما رمضان با آن همه اهميتى كه دارد، مجازاتش تنها يك روز كفاره نيست، بلكه بايد آنقدر روزه بگيرد كه به اندازهى احترام آن يك روز ماه مبارك شود; به همين دليل در بعضى از روايات آمده است كه كيفر گناهان در ماه رمضان بيش از ساير ايام است و ثواب اعمال نيك هم بيشتر است، تا آنجا كه مثلا يك ختم قرآن در اين ماه، برابر هفتاد ختم قرآن در ماههاى ديگر است .
چرا واجب شده است كه در سال سى روز (ماه رمضان) روزه بگيرند؟
روايت است كه وقتى حضرت آدم ( عليه السلام) در بهشت از درختى كه نهى شده بود، تناول كرد، تا سى روز آن غذا در شكمش بود، به همين دليل خداوند بر بندگان و فرزندان حضرت آدم تا روز قيامت واجب نمود تا سى روز را در سال روزه بگيرند .
v