0

بازگشت‏به قرآن، در همه حوزه‏ها

 
nima1337
nima1337
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 355
محل سکونت : یزد

بازگشت‏به قرآن، در همه حوزه‏ها

 

بازگشت‏به قرآن، در همه حوزه‏ها

 

در فرهنگ مسلمين و ايران اسلامى، ماه رمضان از اعتبار ويژه‏اى‏برخوردار است و «نقطه عطفى‏» در زندگى دنيوى و اخروى بشرمحسوب مى‏شود. ماه رمضان تنها ماهى است كه نامش در قرآن به‏صراحت آمده و در احاديث اسلامى به عنوان بهار قرآن شناخته شده‏است. «لكل شى‏ء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان‏» هر چيز بهارى‏دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است.

 

آرى ماه رمضان،بهار انس با قرآن است‏بهار تلاوت و استماع كلام‏خداست. بهار فهم و تدبر در قرآن مجيد است.

 

بهار حفظ و ياد سپارى.

 

موسم جلسات آموزشى، آشنايى، ترجمه.

 

ايام رواج و رونق‏مسابقات و فعاليت‏هاى‏قرآنى فصل شنا در درياى‏وحى الهى. ماه پيوند روح قدسى انسان با آيات مبارك آسمانى‏وقت‏حضور در مهمان سراى حضرت حق و استفاده از «مائده الهى‏»است.

 

نشستن در محضر قرآن و سايه سار وحى و بهره گيرى از رهنمودهاى‏آن و دل سپردن به آهنگ زيباى آسمان، از آداب و عادات ديرينه ومقدس مسلمانان در اين ماه رحمت و مغفرت و بركت آفرين است.

 

برگزارى كلاسها و دوره‏هاى روخوانى، روان خوانى، تلاوت و تجويد،آشنايى با مفاهيم و ترجمه و جلسات تفسير ثابت و سيار و خانه‏به خانه و تلاوت قرآن كريم، منازل و خانه قلب مومنان را در اين‏ماه نورانى مى‏كند و انوار وحى بهتر و بيشتر از هميشه در ماه‏رمضان ذهن و زندگى را روشن مى‏سازد.

 

بدون ترديد، هرگامى كه انسان را به قرآن نزديك كند، محترم ومغتنم است، اما علاوه بر فعاليت‏هاى معمولى و جارى در زمينه‏تلاوت و آموزش و مسابقات قرآنى، جامعه امروز ما بشدت نيازمند«بازگشت‏به قرآن‏» در سطحى ديگر و عمقى افزونتر است. بازگشت‏به قرآن در تمام حوزه‏ها:

 

در حوزه انديشه،

 

در حوزه فرهنگ،

 

در حوزه سياست،

 

در عرصه برنامه‏ريزى وسياست‏گذارى،

 

در حيطه قانون‏گذارى و قضايى و اجرايى،

 

درهمه بخشهاى زندگى فردى

 

و اجتماعى بايد يك بار ديگر در برابر آينه قرآن بايستيم و زشت‏و زيباى اندام و حركت‏هاى گوناگون خود را بررسى كنيم و هر نهادو جناح و شخصيت‏به بركت ماه رمضان قبل از محاسبه و ارزيابى‏قيامت و ديوان محاسبات كشور و ارزيابى‏هاى رقيبان و دوستان ودشمنان خويش را در برابر قرآن قرار دهد و آنرا با ميزان وحى‏ميزان كند. آيابراستى صدا و سيماى «جامعه قرآنى‏» با صدا وسيماى كنونى ما هماهنگ است؟ آيا مسوولان فرهنگ و ارشاد اسلامى‏با معيارهاى قرآن نه با مقايسه با اوضاع ديگر كشورهاى دنياى‏كفر و نفاق و غرب و شرق، مى‏توانند از جهت‏گيرى و اقدامات خويش‏در قلمرو مطبوعات و هنر و جهانگردى و.....دفاع كنند؟

 

آيا معيارهاى قرآنى بر روند «تصويب‏»، «لغو»، «تعويق‏»،«مسكوت گذاردن‏» و فوريت دادن طرحها و لوايح در مجلس و دولت‏و ديگر نهادهاى قانون‏گذارى و ستادهاى برنامه‏ريزى و سياست‏گذارى‏و طرح و برنامه نهادهاى مختلف كشور حاكم است؟

 

شما را به خدا در اين تنگناى عمومى و فشار اقتصادى فلسفه‏ساختن و بودجه‏گذارى براى «برج ميلاد» و صدها كار مشابه آن‏چيست؟ و با كدام ميزان قرآنى از كارگران و كارمندان و محرومان‏ماليات مى‏گيريم و چنين هزينه مى‏كنيم.

 

آيا معيارهاى نقد و ارزيابى عملكرد وزارتخانه‏ها و نهادها واشخاص و روش‏هاى نقد و ارزيابى سيستم نظارتى كشور و دنياى‏مطبوعات، قرآن و انديشه‏ها و رهنمودهاى قرآنى است؟ آيا امر به‏معروف و نهى از منكر بهترين شيوه نظارتى و نقد نظام‏مند ومعياردار در فرهنگ جامعه قرآنى نيست؟ چرا مناديان نقد ونقدپذيرى از «امر به معروف و نهى از منكر» بشدت مى‏گريزند.

 

مگر جز اين است كه معيارهاى معروف و منكر در قرآن مقبول‏ترين‏معيارها در جامعه انقلابى ايران اسلامى است.

 

آيا قرآن اجازه مى‏دهد به دليل ترس از شايعه پراكنى دشمنان‏خارجى و به بهانه «بى‏رونق شدن رسانه شايعه‏» از بيت المال‏مسلمين به خود مطبوعات شايعه ساز و دروغ پرداز و مناديان‏وابستگى و تبرئه‏كنندگان آمريكا و اسرائيل، يارانه بپردازيم ومجوز نشر صادر كنيم و حمايت‏سياسى و تبليغاتى نمائيم؟

 

آيا براى داورى درباره فيلم‏ها و سينماى جمهورى اسلامى حق داريم‏آن را با فيلم‏ها و سينماهاى هاليود و... مقايسه كنيم؟

 

ما براى نقد و بررسى «جامعه‏»ها، «فلسفه‏»ها، «برنامه‏»ها،«معيار»ها و «روش‏»هاى ارائه شده و پيشنهادى از سوى هر حزب‏و گروه و جناح و شخصيت‏بايد قرآن را ميزان قرار دهيم.

 

قرآن ترازوى حق و باطل است.

 

قرآن ميزان فرهنگ و انديشه است.

 

قرآن معيار نقد و بررسى است.

 

قرآن شاخص و محك بررسى‏ها و ارزيابى‏هاست.

 

دولت‏ها، ملت‏ها، وزارتخانه‏ها،وزيران و وكيلان، كابينه‏ها ومجلس‏ها، حوزه‏ها و دانشگاهها، مطبوعات و رسانه‏ها، سازمان‏ها ونهادها و همه قواى كشور، با ترازوى قرآن ارزيابى مى‏شوند ومفيد و مضر بودن، سالم و مريض بودن و خائن و خادم بودن وتنبلى و پركارى و حق يا باطل بودن آنان، همه و همه با ميزان‏قرآن سنجيده مى‏شود. و براستى قرآن ترازوى خدا در زمين است كه‏بدون آن شناخت و اقامه قسط و عدل در هيچ حوزه فرهنگى، سياسى واقتصادى مقدور نيست.

 

«والسماء رفعها و وضع‏الميزان، الا تطغوا فى‏الميزان. و اقيمواالوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان‏» مصلحان اجتماعى، فيلسوفان‏و انديشمندان سياسى، تئوريسين‏هاو كارشناسان اقتصادى و هرهنرمند و فقيه و متكلم و دانشور و عالم و سياست مدار، نخست‏بايد انديشه‏ها، برنامه‏ها، و شيوه‏ها و اخلاق و رفتار خويش را بامحك قرآن بسنجد و درستى و نادرستى و سره از ناسره را تشخيص‏دهد و مس را از طلا جدا كند. تا ارزش طرح و اجرا در دنياى اسلام‏داشته باشد.

 

ترازوى ناميزان ميزان براى نقد و بررسى هر «انديشه‏»،«برنامه‏»، «روش‏»، «نهاد»، «شخص‏» و «شخصيت‏» و حتى‏معيار درستى و صحت و سقم احاديث منقول از ائمه معصومين(س)قرآن است.

 

معيار حق و باطل، تازگى و كهنگى انديشه‏ها نيست.

 

ميزان، يك نواختى و تنوع شيوه‏ها و روش‏ها نيست.

 

ميزان، كميت و كثرت و آمار و ارقام راست و دروغ اعلام شده ازسوى نهادها و سازمان‏هاى داخلى و بين‏المللى نيست.

 

ميزان، خواست اشخاص و احزاب و گروهها و جناحها نيست.

 

اعلام موافقت و مخالفت و تاييد و تكذيب و ترديد سازمان ملل وصهيونيسم جهانى، به هيچ وجه ترازوى معتبرى براى خوبى و بدى يك‏انديشه و برنامه و روش و شخص و شخصيت و نهاد و فرقه و مذهب،محسوب نمى‏شود. بلكه گاه از حمايت‏ها و مخالفت‏هاى باصطلاح‏بين‏المللى مى‏توان فهميد كه حق در طرف مقابل وجود دارد.

 

رسيدن تيراژ مطبوعات، به 3 ميليون و افزايش عناوين كتب انتشاريافته به 17هزار در سال و آمار بالاى همايش‏ها و سمينارها ودوره‏هاى آموزشى، چيزى جز كميت‏ها را نشان نمى‏دهد، و كميت‏هاتنها با كيفيت‏ها و جهت‏گيرى الهى و قرآنى است كه ارزش مى‏يابد.

 

وقتى تعداد فراوانى از كتابها و مطبوعات در جهت مقابله بااهداف و احكام قرآنى باشد، توليد و توزيع و حمايت و تبليغ وبستر سازى براى آن و خريد و اهداى اين‏گونه آثار به‏كتابخانه‏هاى مساجد و مدارس و دانشگاهها و مراكز آموزش عالى وپرداخت‏بن و يارانه براى اين قبيل فيلم‏ها و كتب و نشريات،خدمت نيست.

 

خيانت آگاهانه يا ناآگاهانه است. ارزيابى عملكرد مسئوولان براساس كميت و آمار بدون توجه به محتوا و جهت‏گيرى و كيفيت نه‏ارزيابى علمى است و نه ارزيابى مكتبى و قرآنى.

 

در قرآن معيار ارزيابى «احسنكم عملا» است نه «اكثركم عملا»و آنچه در دنياى واقعيت و ترازوى خدايى ارزش دارد. كارهاى‏همراه باكيفيت و جهت الهى است نه آمار و ارقام توخالى واقدامات خنثى و ضد ارزشى.

 

قرآن، ميزان هر ارزيابى و نقد و بررسى است. داوران جشنواره‏هاو آثار برگزيده آنان را بايد با ترازوى قرآن ارزيابى كرد و به‏آنان امتياز مثبت و منفى داد.

 

چه خوش است گر محك تجربه آيد به ميان‏

تا سيه روى شود هر كه در او غش باشد

 

با ترازوى ناميزان حاكم بر جو فرهنگى كشور سبك‏ها، سنگين‏مى‏نمايند، و سنگين‏ها سبك. مس‏ها طلا جلوه مى‏كند و طلاها مس.

 

راست‏ها، دروغ جلوه مى‏كند و دروغ‏ها، راست. خائنان خادم معرفى‏مى‏گردند و خادمان خائن. ضروريات مبهم مى‏شود و مبهمات ضرورى.

 

خائنان و جاهلان و مغرضان بر صدر مى‏نشينند و قدر مى‏بينند وعالمان و مخلصان و بزرگان به تئوريسين كوبندگى و خشونت متهم‏مى‏شوند. در اين جو فرهنگى است كه القاب و عناوين راستين فقهاو دانشوران راستين حذف مى‏گردد و فريب‏خوردگان و مزدوران به‏عنوان پژوهشگر و محقق و استاد دانشگاه و حوزه و كارشناس و ...

 

معرفى مى‏شوند و جايزه و باج سبيل و حق‏السكوت مى‏گيرند. و بدين‏گونه است كه «معروف‏»، «منكر» معرفى مى‏شود و منكر معروف.

 

قرآن مبهم نيست

برخى به بهانه وجود برداشت‏هاى مختلف و قرائت‏هاى گوناگون ازاسلام و قرآن، تلاش مى‏كنند كه كتاب خدا را از جايگاه داورى وقضاوت نهايى پايين آورند و مساله اختلاف اجتهاد و فهم‏دينداران و عالمان را بهانه‏اى براى ناديده گرفتن آيات محكمات‏و ضروريات دين و آيات بينات قرآن قرار داده‏اند.

 

راستى آيا پيامبر خدا نعوذ بالله در انجام رسالت «بلاغ مبين‏»كوتاهى كرده است‏يا ما قرآن را متهم به ابهام و قرائت‏هاى‏گوناگون مى‏كنيم تا آن را از آسمان حجيت و اعتبار ساقط كنيم.

 

آيا قرآن «آيات بينات‏» نيست. آيا قرآن «كتاب احكمت آياته‏ثم فصلت من لدن حكيم عليم‏» نيست. آيا قرآن «كتاب مبين‏»نيست؟

 

آيا «هذا بيان للناس و هدى‏و موعظه للمتقين‏»(آل‏عمران/138)نيست؟ آيا «تبيان‏» هر چيز و «نور مبين‏» نيست؟ آيا براى‏رفع اختلافات و داورى در ميان مردم نيامده است؟

 

آيا خداوند در سوره قمر، چهار بار اين تعبير را تكرار نكرده‏است كه «و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر» و براستى ماقرآن را براى موعظه و اندرز به فهم آسان كرديم. آيا كيست كه‏از آن پند گيرد؟

 

قرآن مبهم نيست، ما بايد سيستم بانكى را در برابر قرآن خاضع‏كنيم. قرآن مبهم نيست ما بايد در برنامه و بودجه، قرآن راحاكم كنيم. قرآن مبهم نيست. ما به حكومت و مسؤوليت در نظام‏اسلامى به چشم بازى قدرت و امتياز شخصى و جناحى نگاه نكنيم.

 

مشكل اختلاف «قرائت‏ها» و اجتهادها، ناشى از دشوارى فهم قرآن‏نيست.

 

از عدم ايمان به درستى و كارآيى انديشه‏هاى قرآنى و احكام الهى‏برمى‏خيزد و يا از عدم مراجعه به مفسران و فقها و اسلام‏شناسان‏راستين ريشه مى‏گيرد.

 

قرآن مبهم نيست، ما بايد بجاى تئورى «مسوولان پاسخگو» از«مسؤولان راستگو» حمايت كنيم. قرآن مبهم نيست، ما بايد ازگفتن مرگ بر كفر و شرك و استكبار و نقاق نترسيم و نهراسيم.

 

قرآن مبهم نيست، ما بايد كار قرآنى را در نمايش كتيبه‏ها و دست‏نوشته‏ها و سفالينه‏ها، در نمايشگاه هتل عباسى اصفهان محدودنكنيم. قرآن، مومن و كافر را هرگز برابر نمى‏شناسد و بين ايمان‏و كافر ديوارى به بلنداى ابديت استوار مى‏داند، ما بايد ازمنافقان بر حذر باشيم و براى محو مرزهاى خودى و غير خودى، خودكاغذ و يارانه و ابزار تهاجم به دست دشمنان دوست‏نما نسپاريم.

 

اگر در قرآن مواردى محدود در حد عدم تناقض و تضاد، هفت‏ياچهارده قرائت وجود دارد. در انديشه‏ها و فلسفه‏ها و متون بشرى‏به تعداد آدمها قرائت و روايت هست. بياييد با مساله ساختگى‏اختلاف قرائت و اجتهاد، گرد ابهام و غبار ترديد بر سيماى قرآن‏و اسلام نيافشانيم.

 

جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى تو

 خاك ره بنشان تا نظر توانى كرد

 

بجاى مبهم معرفى كردن قرآن صادقانه به اصلاح انديشه‏ها،تئوريها، برنامه‏ها، روش‏ها و اخلاق و رفتار و عقايد و سياست‏خويش بپردازيم و به سوى «جامعه قرآنى‏» نه شرقى و نه غربى‏پيش رويم.

 

لقد انزلنا آيات بينات و الله يهدى من يشاء الى صراطمستقيم (نور / 45)

و السلام

 

v
دوشنبه 2 شهریور 1388  8:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها