0

اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

بخش اول

اشاره: یکی از وظایف شیعیان نسبت به حضرت بقیة الله‏ علیه السلام تکریم و بزرگداشت ایشان است. این بزرگداشت، نمودهای گوناگونی دارد. یکی از آن نمودها، تکریم مکان هایی است که به آن حضرت، منتسب است.

این نوشتار، عهده دار نام بردن از این مکان‏ها و آداب مربوط به آن‏ها است.

این قسمت مسجد مقدّس جمکران را معرفی کرده است.

یکی از وظایف شیعیان تجلیل و تکریم اماکن منسوب به وجود مقدّس حضرت بقیة اللَّه، أرواحنا فداه، است.

آیةاللَّه سید محمّد تقی موسوی اصفهانی (متوفّای 1348هجری) در کتاب گران سنگ مکیال المکارم به هنگام شمارش تکالیف مردم در عصر غیبت می‏نویسند:

شصت و هشتم - بزرگداشت اماکنی که به قدوم آن حضرت زینت یافته‏اند، مانند مسجد سهله، مسجد اعظم کوفه، سرداب مقدّس، مسجد جمکران و غیر این‏ها از مواضعی که بعضی از صلحا آن حضرت را در آن جاها دیده‏اند یا در روایات آمده است که آن جناب در آن جا توقف دارد، مانند مسجد الحرام ...(1)

از این رهگذر، بر منتظران ظهور و عاشقان مَقْدَمِ آن امام نور، لازم است که این اماکن را بشناسند و شیوه‏ی تعظیم و تکریم آن‏ها را بیاموزند.(2) لذا در صدد برآمدیم که به فضل الهی، از این شماره، اماکن مقدّس و مشاهد مشرّفِ متعلّق به آن حضرت را برای خوانندگان عاشق و دل سوخته‏ی حضرت‏اش تقدیم کنیم.

با توجّه به این که فصلنامه علمی - تخصّصی انتظار در قم تهیه و چاپ می‏شود، این مجموعه مقاله‏ها را از مسجد مقدّس جمکران شروع می‏کنیم.

1 - مسجد مقدس جمکران

مهم‏ترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوخته‏ی حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، مسجد مقدّس جمکران، در شش کیلومتری شهر مذهبی قم است.

مطابق آمار، همه ساله، بیش از دوازده میلیون عاشق دل باخته، از سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این پایگاه معنوی، گرد می‏آیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزّمان، عجّل‏اللَّه تعالی فرجه الشریف، را در این مکان مقدّس به جای می‏آورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل می‏گویند، استغاثه می‏کنند، ندای (( یابن الحسن! )) سر می‏دهند، از مشکلات مادّی و معنوی خود سخن می‏گویند، با دلی خون بار، از طولانی شدن دوران غیبت، شکوه‏ها می‏کنند.

آنان که از شناخت عمیق‏تری برخوردارند، به هنگام تشرف به این پایگاه ملکوتی، همه‏ی حوائج شخصی خود را فراموش می‏کنند و همه‏ی مشکلات دست و پاگیر زندگی را به فراموشی می‏سپارند و تنها (( ظهور سراسر سرور منجی بشر، امام ثانی عشر، حضرت ولیّ عصر ، روحی و أرواح العالمین فداه، را مسئلت می‏کنند؛ زیرا، اگر این حاجت برآورده شود، دیگر مشکلی نخواهد ماند، و اگر این حاجت روا نشود، حلّ دیگر مشکلات، مشکل اساسی را حل نخواهد کرد.

مسجد مقدّس جمکران، روز هفدهم رمضان 373 هجری به فرمان حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در کنار روستای جمکران تأسیس شد. تاریخچه‏ی آن - به طوری که در این نوشتار به تفصیل آمده - به دست شیخ صدوق (متوفّای 381 هجری) در کتاب مونس الحزین بیان گردیده و کیفیّت نماز تحیّت مسجد و نماز استغاثه به حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در ضمن آن آمده است.

تاریخچه‏ ی مسجد جمکران‏

آن چه مسلّم است، این است که این مسجد، بیش از یکهزار سال پیش به فرمان حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در بیداری، - نه در خواب - تأسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلّی‏گاه حضرت صاحب الزّمان علیه السلام بوده است.

علاّمه‏ی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفّای 1320 هجری) در کتاب ارزش‏مند نجم ثاقب - که به فرمان میرزای بزرگ، آن را تألیف کرد و میرزای شیرازی، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت: ((برای تصحیح عقیده‏ی خود، به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعانِ انوار هدایت‏اش، به سر منزل یقین و ایمان برسند)) -(3) تاریخچه‏ی تأسیس مسجد مقدّس جمکران را به شرح زیر آورده است:

شیخ فاضل، حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب تاریخ قم از کتابِ مونس الحزین فی معرفة الحقّ و الیقین - از تألیفات شیخ صدوق - بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است:

شیخ عفیف صالح حسن بن مُثله‏ی جمکرانی می‏گوید:

شب سه‏شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393 هجری،(4) در سرایِ خود خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و گفتند: (( برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان(5)، صلوات اللَّه علیه، را اجابت کن که ترا می‏خواند )).

حسن بن مثله می‏گوید: ((من، برخاستم و آماده شدم)). چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجدِ ( جمکران ) است، آوردند.)).

چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالش‏های نیکو نهاده و جوانی سی‏ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان می‏خواند.

بیش از شصت مرد که برخی جامه‏ی سفید و برخی جامه‏ی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز می‏خواندند.

آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، مرا نشاند و حضرت امام علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: (( برو به حسن بن مسلم(6) بگو: ((تو، چند سال است که این زمین را عمارت می‏کنی و ما خراب می‏کنیم. پنج سال زراعت کردی و امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت می‏کنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت برده‏ای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند.))

به حسن بن مسلم بگو: ((این جا، زمین شریفی است و حق‏تعالی این زمین را از زمین‏های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده‏ای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده‏ای! اگر از این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیه‏ای که گمان نمی‏بری بر تو فرو می‏ریزد.))

حسن بن مثله عرض کرد: ((سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‏پذیرند .)).

امام علیه السلام فرمود: (( تو برو رسالت خود را انجام بده. ما، در این جا، علامتی می‏گذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق(7) به ناحیه‏ی اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند.

مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیّت مسجد، در هر رکعتی، یک بار (( سوره‏ی حمد )) و هفت بار سوره‏ی (( قل هو اللَّه احد )) [ بخوانند ] و تسبیح رکوع و سجود را، هفت بار بگویند.

و دو رکعت نماز صاحب الزّمان بگذارند، بر این نسق که در [ هنگام خواندن سوره‏ی ]حمد چون به (( إیّاک نعبد و إیّاک نستعین )) برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا إله إلاّ الله )(8) بگویند و تسبیح فاطمه‏ی زهرا علیها السلام را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آل‏اش، صلوات اللَّه علیهم، بفرستند .)).

و این نقل، از لفظ مبارک امام علیه السلام است که فرمود: فَمَنْ صَلاَّهُما، فَکَأَنَّما صَلّی‏ فِی الْبَیْتِ الْعَتیقِ ؛

هر کس، این دو رکعت [ یا این دو نماز ] را بخواند، گویی در خانه‏ی کعبه آن را خوانده است ..

حسن بن مثله می‏گوید: ((در دل خود گفتم که تو این جا را یک زمین عادی خیال می‏کنی، این جا مسجد حضرت صاحب الزّمان علیه السلام است.)).

پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!

چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: (( در گلّه‏ی جعفر کاشانی - چوپان - بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پول‏اش را دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پول‏اش را خودت پرداخت کن. فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه(9) هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب‏العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد.

آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازه‏ی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است .)).

آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: (( هفت روز یا هفتاد روز در این محلّ اقامت کن )).(10)

حسن بن مثله می‏گوید: ((من، به خانه رفتم و همه‏ی شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.

همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: ((به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام علیه السلام فرموده بود، این جا نهاده است و آن، این که حدود مسجد، با میخ‏ها و زنجیرها مشخصّ شده است.)).

آن گاه به نزد سیّد ابوالحسن الرّضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند:

((شما از جمکران هستید؟)). گفتیم: ((آری.)). پس گفتند: (( از اوّل بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است .)).

پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و مرا در جای نیکو نشانید. پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: ((ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:

(( شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، از جمکران پیش تو خواهد آمد. آن چه بگوید، اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نکن .)). از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.

حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سیّد ابوالحسن، دستور داد بر اسب‏ها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمکران) رهسپار گردیدند.

پنج شنبه 9 آبان 1392  7:52 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گلّه‏اش را در کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گلّه رفت. آن بز که از پشت سرِ گلّه می‏آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند که جعفر گفت: (( به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلّه‏ی من نبود، جز امروز که در میان گلّه، آن را دیدم و هر چند خواستم که آن را بگیرم، میسّر نشد. )).

پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.

سید ابوالحسن الرّضا به آن محلّ معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت.

آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند.

سیّد ابوالحسن الرّضا، زنجیرها و میخ‏ها را به قم آورد و در خانه‏ی خود نگهداری کرد. هر بیمار صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها می‏مالید، در حال، شفا می‏یافت.

ابوالحسن محمّد بن حیدر گفت: ((به طور مستفیض شنیدم، پس از آن که سیّد ابوالحسن الرّضا وفات کرد و در محلّه‏ی موسویان ( خیابان آذر فعلی ) مدفون شد، یکی از فرزندان‏اش بیمار گردید. داخل اطاق شده سرِ صندوق را برداشت زنجیرها و میخ‏ها را نیافت.)).

منبع‏ شناسی مسجد جمکران‏

منابع تأسیس مسجد مقدّس جمکران به فرمان حضرت صاحب الزّمان، أرواحنا فداه، بر اساس تسلسل زمانی، به شرح زیر است:

1 - نخستین کسی که این داستان را در کتاب خود آورده، ابوجعفر محمّد بن علی بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (متوفّای 381 هجری) است. ایشان، مشروح آن را در کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین درج کرده است.

با توجّه به این که تأسیس این مسجد در عصر شیخ صدوق‏رحمهم الله واقع شده، و ایشان در قم زندگی می‏کرد، طبعاً، همه‏ی جزئیات آن را بدون واسطه از حسن بن مثله، و سیّد ابوالحسن الرّضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل کرده است.

کتاب مونس الحزین، همانند ده‏ها اثر گران‏بهای دیگر شیخ صدوق، در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.

2 - حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب گران سنگ تاریخ قم، شرح آن واقعه را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است.

کتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال 378 هجری، در بیست باب به رشته‏ی تحریر در آمده است.

3 - حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به سال 865 هجری آن را به فارسی ترجمه کرده است. (الذریعه، ج 3، ص 276 ).

4 - متن عربی کتاب، به دست مولی محمّد باقر مجلسی، (متوفّای 1110 هجری) نرسیده، ولی ترجمه‏ی فارسی آن به دست ایشان رسیده [ بحار، ج 1، ص 42 ] و احادیث مربوط به قم را در جلد (( السّماء و العالم )) از آن روایت کرده است. ( بحار، ج 60، ص 208 - 221 ).

5 - سید نعمت‏اللَّه جزائری، صاحب أنوار نعمانیّه (متوفّای 1112 هجری) ترجمه‏ی فارسی آن را دیده و داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را با خط خود، از آن استنساخ کرده است (بحار، 53، ص 254 ).

6 - شاگرد فرزانه‏ی علاّمه مجلسی، میرزا عبداللَّه افندی، (متوفای 1130 هجری) نسخه‏ای از ترجمه‏ی فارسی آن را در بیست باب، در قم مشاهده کرده و گزارش آن را در تألیف گران‏بهای خود آورده و تصریح کرده که این ترجمه، به سال 865 هجری، به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم، انجام یافته است. ( ریاض العلماء، ج 1، ص 319 ).

7 - سیّد امیر محمّد اشرف، معاصر و شاگرد علاّمه مجلسی، صاحب کتاب فضائل السّادات (متوفّای 1145 هجری) متن عربی آن را دیده و از آن نقل کرده است. (جنة المأوی، ص 47 ).

8 - سیّد محمّد بن محمّد بن هاشم رضوی قمی، به سال 1179 هجری، بنا به خواهش محمّد صالح معلّم قمی، کتابی در این رابطه تألیف کرده و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است. این کتاب، احادیث مربوط به شرافت قم و تاریخچه‏ی تأسیس مسجد مقدس جمکران را دربر دارد. (الذّریعه، ج 7، ص 216 ).

9 - شایسته‏ی تأمّل است که آقا محمّد علی کرمانشاهی، فرزند وحید بهبهانی، (متوفّای 1216 هجری) به متن عربی تاریخ قم دست‏رسی داشته و در حاشیه‏ی خود بر کتاب نقد الرجّال تفرشی، شرح حال (( حسن بن مثله )) و خلاصه‏ی داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را به نقل از متن عربی آن آورده است. (بحار، ج 53، ص 234 ).

10 - محقّق و متتبّع بی‏نظیر، میرزا حسین نوری، متوفّای 1320 هجری، پس از جست و جوی فراوان، به هشت باب از ترجمه‏ی تاریخ قم دست یافته (جنة المأوی، ص 47 و بحار، ج 53، ص 234 ) و مشروح داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را از ترجمه‏ی تاریخ قم، از روی دست خط سیّد نعمت اللَّه جزائری، در آثار ارزش‏مند خود آورده است:

1- جنة المأوی، چاپ بیروت، دارالمحجّة البیضاء، 1412 هجری، ص 42 - 46.

2- همان، به پیوستِ، بحار الأنوار، چاپ بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403 هجری، ج 53، ص 230 - 234.

3- نجم ثاقب، چاپ تهران، علمیه‏ی اسلامیّه، بی‏تا، ص 212 - 215.

4- کلمه‏ی طیّبه، چاپ سنگی، بمبئی، 1303 هجری، ص 337.

5- مستدرک الوسائل، چاپ قم، مؤسسه‏ی آل‏البیت‏علیهم السلام، 1407 هجری، ج 3، ص 432 و 447.

11 - شیخ محمّد علی کچویی قمی (متوفّای 1335 هجری) مشروح آن را از کتاب‏های خلاصة البلدان، نجم ثاقب، کلمه‏ی طیّبه، در کتاب ارزش‏مند أنوار المشعشعین، چاپ قم، کتابخانه آیةاللَّه مرعشی، 1423 هجری، ج اوّل، ص 441 - 449 (چاپ سنگی 1327 هجری، جلد اوّل، ص 184 - 189 )، نقل کرده است.

12 - حاج شیخ علی یزدی حائری (متوفّای 1333 هجری) مشروح آن را در کتاب إلزام الناصب، چاپ بیروت، مؤسسه‏ی اعلمی، 1397 هجری، جلد دوم، ص 58 - 62، به نقل از محدّث نوری، از ترجمه‏ی تاریخ قم آورده است.

13 - همه‏ی کسانی که بعد از محدّث نوری درباره‏ی تاریخ قم کتاب نوشته‏اند، مشروح داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را از ایشان نقل کرده‏اند. شیخ محمّد حسن ناصر الشریعه، متوفّای 1380 هجری، در تاریخ قم، چاپ قم، مؤسسه‏ی مطبوعاتی دارالعلم، 1342 شمسی، ص 147 - 156، یکی از آن افراد است.

14 - همه‏ی علمای معاصر که در این رابطه کتاب نوشته‏اند، همانند علاّمه‏ی معاصر آیةاللَّه حاج شیخ محمّد غروی، در کتاب گران سنگ المختار من کلمات الإمام المهدی علیه السلام، چاپ قم، 1414 هجری، جلد یکم، ص 440 - 448، نیز به این واقعه اشاره کرده است.

15 - در این اواخر، در کتاب‏های مستقل و مستندی - مانند موارد زیر - به شرح و بسط داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران پرداخته شده است:

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 9 آبان 1392  7:55 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

 

1 - تاریخ بنای مسجد جمکران؛

2 - تاریخ مسجد مقدّس جمکران؛

3 - تاریخچه‏ی بنای مسجد جمکران؛

4 - توجّه امام زمان به مسجد جمکران؛

5 - توشه‏ی مسجد جمکران؛

6 - در بارگاه منتظر؛

7 - در حریم جمکران؛

8 - سیمای مسجد جمکران؛

9 - فیض حضور برای گمشدگان؛

10 - مباحثی چند درباره‏ی مسجد جمکران؛

11 - مسجد مقدس جمکران؛

12 - مسجد جمکران المقدس؛

13 - مسجد صاحب الزمان؛

14 - معجزه‏ی مسجد جمکران.

برای کسب معلومات وسیع‏تر در مورد آثار یاد شده، به کتابنامه‏ی حضرت مهدی علیه السلام تحت عناوین فوق، مراجعه فرمایید:

نظر مرحوم آیةاللَّه حائری در باره‏ی مسجد جمکران‏

در آخرین فراز از بخش مسجد مقدّس جمکران، متذکّر می‏شویم که اگر بخواهیم نظر مراجع گذشته و معاصر را در مورد مسجد مقدّس جمکران یاد آور شویم، به تألیف کتاب مستقلّی در این رابطه ناگزیر خواهیم بود. لذا این موضوع را به فرصت دیگری موکول می‏کنیم. این بخش را با بیان نظر مرحوم آیةاللَّه حاج شیخ مرتضی حائری (متوفّای 24 جُمادی الثّانیه 1406 هجری) که همگان با مقام رفیع علمی و تقوایی ایشان، آشنا هستند، حسن ختام می‏بخشیم.

مرحوم آیة الله حائری، کتاب ارزش‏مندی دارند که این نویسنده، آن کتاب را از محضر معظّم له امانت گرفتم و با اجازه‏ی ایشان زیراکس کردم.

هنگامی که دست نویس‏های ایشان را به محضر مقدّس ایشان بردم، از خدمت‏شان پرسیدم: ((آیا برای نقل مطالب این کتاب، مجاز هستم؟)). ایشان، ضمن این که اجازه دادند، فرمودند: (( من، در این کتاب، فقط مطالبی را آوردم که بر صحّت آن‏ها اعتقاد دارم و می‏توانم بر صحّت آن‏ها قسم حضرت عبّاس بخورم .)).

مرحوم آیةاللَّه حائری، در این کتاب می‏فرمایند:

مسجد جمکران، یکی از آیات باهرات آن حضرت است. توضیح این مطلب، در ضمن چند جهت - که شاید خیلی‏ها از آن غافل باشند - مذکور می‏شود:

1 - داستان مسجد جمکران که در بیداری واقع شده، در کتاب تاریخ قم که کتاب معتبری است، از صدوق، علیه الرّحمه، نقل شده است.

مرحوم آقای بروجردی که مرد دقیق و ملاّیی بود، می‏فرمود: ((این داستان، در زمان صدوق، علیه الرّحمه، واقع شده و این که او نقل کرده است، دلالت بر کمال صحّت آن دارد.

2 - داستان، مشتمل بر جریانی است که مربوط به یک نفر نیست، برای این که صبح که مردم بیدار می‏شوند، می‏بینند با زنجیر، علامت گذاشته شده است که مردم باور کنند. و این زنجیر، مدّتی در منزل سیّد محترمی، ظاهراً به نام سیّد ابوالحسن الرّضا، بوده است و مردم به آن استشفاء می‏کرده‏اند و بعداً، بدون هیچ جهت طبیعی، مفقود می‏شود.

3 - جای دور از شهر و در وسط بیابان، جایی نیست که مورد جعل یک فرد جمکرانی بشود، آن هم دست تنها، در یک شب ماه رمضان.

4 - نوعاً، مردم عادی، به واسطه‏ی خواب، یک امامزاده را معیّن می‏کنند و مسجد، از تصوّر مردم عادی، دور است.

5 - اگر پیدایش این مسجد روی احساسات مذهبی و علاقه‏ی مفرط به حضرت صاحب الامر علیه السلام بود، می‏بایست سراسر، توسّل به آن بزرگوار باشد، چنان که در این عصر، مردم، بیش‏تر، زیارت حضرت‏اش را در آن مسجد می‏خوانند و متوسّل به آن حضرت می‏شوند، در صورتی که در این دستور معنوی، اصلاً، اسمی از آن حضرت نیست، حتّی تا به حال هم بیش‏تر معروف به مسجد جمکران است، نه مسجد صاحب الزّمان.

6 - متن دستور، موافق با ادّله‏ی دیگر است؛ برای این که هم نماز تحیّت مسجد وارد شده است و هم نماز امام زمان‏علیه السلام با صد بار ((إیّاک نعبد و إیّاک نستعین)) و هم تهلیل و تسبیح فاطمه‏ی زهرا،سلام‏اللَّه علیها.

7 - این دو داستان که نقل شد، مشهود و یا مثل مشهود خودم بود(11) و داستان‏های دیگری هست که فعلاً تمام خصوصیّات آن را در نظر ندارم. بعداً، ان شاءالله، تحقیق کرده، در این دفتر، بإذنه تعالی، ذکر می‏کنم.

8 - در آن موقع که زمین، این قدر بی‏ارزش بوده است، فقط یک مساحت کوچکی را مورد این دستور قرار داده‏اند، که ظاهراً حدود سه چشمه از مسجد فعلی است که در زمان ما خیلی بزرگ شده است: ظاهراً، آن چشمه‏ای که در آن، محراب هست، و دو چشمه‏ی طرفین باشد.

نگارنده که خالی از وسوسه نیستم و خیلی به نقلیّات مردم خوش‏بین نیستم، از این امارات، به صحّت این مسجد مبارک قطع دارم. والحمدللَّه علی ذالک و علی غیره من النّعم الّتی لاتحصی.(12)

پیشگویی امیر مؤمنان‏علیه السلام از مسجد جمکران‏

مطابق نقل خلاصة البلدان از کتاب مونس الحزین شیخ صدوق، امیر مؤمنان علیه السلام از مسجد مقدّس جمکران سخن گفته است.

محمّد بن محمّد بن هاشم حسینی رضوی قمی، به تقاضای مولی محمّد صالح قمّی، به سال 1179 هجری، در باره‏ی فضیلت شهر قم و تاریخچه‏ی تأسیس مسجد مقدّس جمکران، کتاب ارزش‏مندی تألیف و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی، این کتاب را مشاهده کرده و گزارش آن را در الذریعه آورده است.(13)

مرحوم کاتوزیان، این کتاب را در اختیار داشته، فرازهایی از این کتاب را در کتاب أنوار المشعشعین آورده است.

وی، در این رابطه، حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام آورده، که فرازهایی از آن را در این جا می‏آوریم و علاقه‏مندان به تفصیل بیش‏تر را به کتاب انوار المشعشعین رهنمون می‏شویم. او می‏گوید:

در کتاب خلاصة البدان از کتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیر مؤمنان علیه السلام روایت کرده که خطاب به حذیفه فرمود: (( ای پسر یمانی! در اوّل ظهور، خروج نماید قائم آل محمّد علیه السلام از شهری که آن را قم گویند(14) و مردم را دعوت به حق می‏کند، همه‏ی خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود ...

ای پسر یمانی! این زمین، مقدّس است، از همه‏ی لوث‏ها، پاک است ...

عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن - که قصر مجوس است - و آن را (( جمکران )) خوانند. از زیر یک مناره‏ی آن مسجد بیرون آید، نزدیک آن جا که آتش‏خانه‏ی گبران بوده ... )).(15)

از این حدیث شریف، استفاده می‏شود به طوری که مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدّس جمکران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصّی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است.

مرحوم کاتوزیان، پس از نقل متن کامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در باره‏ی کوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی که در حدیث شریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است.(16)

خوانندگان گرامی، توجّه دارند که احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند؛ زیرا، جز معصومان علیهم السلام که با سرچشمه‏ی وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمی‏توانست خبری بگوید که صدها سال بعد تحقّق پیدا کند.

روزی که امیرمؤمنان علیه السلام به حذیفه از مسجد جمکران خبر می‏داد، در سرزمین حجاز و عراق، کم‏تر کسی نام قم را شنیده بود، لذا می‏بینیم که در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به ((در نزدیکی ری )) تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیّت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمّه علیهم السلام روشن گردد.

از این رهگذر، احتمال نمی‏رود که احدی از مردم حجاز، نام جمکران را به عنوان یکی از دهات قم شنیده باشد.

نکات ریزی که در مورد قصر مجوس و آتش‏خانه‏ی گبران آمده، مطلبی نبود که در حجاز و عراق، کسی از آن آگاه باشد.

به هنگام صدور این حدیث از مولای متّقیان‏علیه السلام، کسی نمی‏توانست پیش‏بینی کند که در کنار دهِ جمکران، در آینده، مسجدی ساخته خواهد شد و با حضرت بقیّةاللَّه (عج) - که آن روز متولّد نشده بود - ارتباط خواهد داشت.

هنگامی که شیخ صدوق، این حدیث را در کتاب مونس الحزین درج می‏کرد، بدون تردید، این مسجد، مناره نداشت.

هنگامی که صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل می‏کرد، باز هم مسجد مقدّس جمکران، مناره‏ای نداشت؛ زیرا، برای نخستین بار، در سال 1318 هجری، یک مناره در زاویه‏ی جنوب شرقی مسجد ساخته شد.(17)

هنگامی که مرحوم کاتوزیان، این حدیث را در کتاب أنوار المشعشعین می‏نوشت، مسجد جمکران، فقط یک مناره داشت و تا چند سال پیش نیز به همین منوال بود، ولی در این حدیث آمده است که (( از زیر یک مناره‏ی آن، مسجد، بیرون آید )).(18)

این تعبیر، صریح است در این که به هنگام ظهور حضرت بقیّةاللَّه، ارواحنا فداه، مسجد مقدّس جمکران، بیش از یک مناره خواهد داشت، در حالی که به هنگام چاپ کتاب ( 1327 هجری) مسجد، فقط یک مناره داشت.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 9 آبان 1392  7:57 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

معجزات حضرت بقیّة اللَّه‏علیه السلام در مسجد مقدّس جمکران‏

کرامات و معجزات و عنایاتی که از ائمّه‏ی اطهار علیهم السلام صادر گشته و از سوی راویان مورد اعتماد روایت شده، و در کتاب‏های مورد استناد ثبت گردیده، منحصر به صدر اسلام و قرون اوّلیه‏ی اسلام نیست، بلکه هر روز در گوشه و کنار جهان، بویژه در حرم ائمّه‏ی هدی‏ علیهم السلام معجزات و کرامات تازه‏ای تحقّق می‏یابد که دلیل حقّانیّت پیشوایان شیعه، و مایه‏ی دل گرمی شیعیان است.

هر یک از شما، یک یا چند معجزه در حرم مطهّر ثامن الحجج امام علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام دیده و یا شنیده‏اید.

اکنون که دوران فرمانروایی حضرت بقیّة اللَّه، أرواحنا فداه، است، همه روزه، ده‏ها نفر در اقطار و اکناف جهان، با توسّل به ذیل عنایت آن حضرت‏علیه السلام، از امراض صعب‏العلاج و دیگر گرفتاری‏های خانمان‏سوز، به طور معجزآسا، رهایی می‏یابند و برای همیشه، خود را رهین عنایت آن حضرت می‏دانند.

در این جا، یکی از این کرامت‏ها را که در شب دوازدهم جمادی‏الاولی 1414 هجری، در مسجد مقدّس جمکران، برای یک کودک سیزده ساله‏ی زاهدانی روی داد، برای نورانیّت قلب خوانندگان گرامی می‏آوریم.

این کودک، سعید چندانی، دانش‏آموز کلاس پنجم ابتدایی است که در دبستان محمّد علی فائق، در زاهدان، مشغول تحصیل است.

سعید، در یک خانواده‏ی مذهبی، در زاهدان متولّد شده و بر شیوه‏ی عقاید اهل تسنّن تربیت یافته است.

مادر سعید، اگر چه از لحاظ نسب، به خاندان عصمت و طهارت منسوب است، ولی او نیز سنّی حنفی است.

سعید، یک سال و هشت ماه پیش از تاریخ یاد شده، در یک تعمیرگاه ماشین، پایش می‏لغزد و به چاهی که روغن و فاضلاب تعمیرگاه در آن می‏ریخته می‏افتد، و جراحت‏های مختلفی بر بدن‏اش وارد می‏شود.

این جراحت‏ها، بهبود می‏یابد، ولی غدّه‏ای در ناحیه‏ی شکم پدید می‏آید. نخست، خیال می‏کنند که فتق است، ولی با گذشت چند ماه، پزشکان معالج، اظهار می‏کنند که غدّه‏ی سرطانی است و باید او را برای معالجه به تهران ببرند.

او را به تهران می‏آورند و در ((بیمارستان هزار تختخوابی)) بستری می‏کنند. پس از نمونه‏برداری و احراز غدّه‏ی بدخیم سرطانی، او را به ((بیمارستان الوند)) منتقل می‏کنند و غدّه‏ای به وزن یک کیلو و نیم از شکم او بیرون می‏آورند، ولی در مدّت کوتاهی، جای غدّه، پر می‏شود. پزشکان، اظهار می‏کنند که با این رشد سریع غدّه، دیگر کاری از ما ساخته نیست.

مادر سعید، شبی در خواب می‏بیند که به او می‏گویند: (( سعید را به مسجد جمکران ببرید.)).

طبعاً، یک زن سنّی، نمی‏داند که مسجد جمکران کجا است، ولی هنگامی که خواب‏اش را برای دیگران نقل می‏کند، او را به مسجد جمکران قم راهنمایی می‏کنند.

وی، سعید را با دیگر فرزندش، محمّد نعیم، به قم می‏آورد و بلافاصله به مسجد مقدّس جمکران مشرّف می‏شوند.

سعید، روز سه‏شنبه یازدهم جمادی الاولی 1414 هجری ساعت یک و نیم بعدازظهر، وارد مسجد جمکران می‏شود. خدّام مسجد، وضع او را که به این منوال می‏بینند، او را در اتاق شماره‏ی هشت زایرسرای مسجد، اسکان می‏دهند.

مادر سعید، اَعمال مسجد را فرا می‏گیرد، با پسرش، محمّد نعیم، اَعمال مسجد را انجام می‏دهد، آن گاه عریضه‏ای تهیّه می‏کند و آن را در چاه می‏اندازد، و با دلی سرشار از امید، به ذیل عنایت حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، متوسّل می‏شود.

شب، فرا می‏رسد و عاشقان حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، طبق رسم سنواتی که شب‏های چهارشنبه، از راه‏های دور و نزدیک، به مسجد مقدّس جمکران مشرّف می‏شوند، دسته دسته می‏آیند، در مسجد، به عبادت و نیایش می‏پردازند.

مشاهده‏ی این شور و هیجان مردم، در دل مادر سعید، طوفانی ایجاد می‏کند. او نیز همراه ده‏ها هزار زایر به عبادت و دعا و تضرّع می‏پردازد و شفای فرزندش را از حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، با اصرار و الحاح مسئلت می‏کند.

هنگامی که به اتاق مسکونی‏اش در زایر سرای مسجد می‏آید، دو نفر از خادمان، با اخلاص، به اطاق او می‏آیند و در آن جا عزاداری می‏کنند و برای شفای سعید، به طور دسته جمعی، دست به دعا برمی‏دارند.

سعید می‏گوید:

درست، ساعت سه‏ی بعد از نیمه شب بود که در عالم رؤیا دیدم نوری از پشت دیوار ساطع شد و به طرف من به راه افتاد.

او، یک انسان بود، ولی من، از او، فقط نور خیره کننده‏ای می‏دیدم که آهسته آهسته به من نزدیک می‏شد.

من، ابتدا، مضطرب شدم، ولی سعی کردم که بر خودم مسلّط شوم. هنگامی که نور به من رسید، به ناحیه‏ی سینه و شکم من اصابت کرد و برگشت.

من، از خواب بیدار شدم و چیزی متوجّه نشدم و باز هم خوابیدم. صبح که از خواب برخاستم، سعی کردم که خودم را به عصایم نزدیک کنم و عصا را بردارم، ناگاه متوجّه شدم که بدن‏ام سبک شده و آن حالت درد شدید، به کلّی، از من رفع شده است.

در آن وقت، متوجّه شدم که شفا یافته‏ام و آن نور، وجود مقدّس حضرت صاحب الزّمان علیه السلام بوده است .)).

این معجزه‏ی باهر و کرامت ظاهر، در شب چهارشنبه دوازدهم جمادی الأولی 1414 هجری برابر با پنجم آبان 1372 خورشیدی رخ داد.

سعید، با مادر و برادر خود، سه شب، در زائرسرای مسجد اقامت کردند. شب سوم که شب جمعه بود، عنایت دیگری شد که این بار، در بیداری انجام پذیرفت. اینک، متن آن واقعه را از زبان سعید بشنوید:

شب جمعه، در اتاق شماره‏ی هشت نشسته بودم و مادرم مشغول تلاوت قرآن بود. احساس کردم که شخصی در کنار من نشست و برای من، رهنمودها و دستورالعمل‏هایی را بیان فرمود.

چون سخنان‏اش تمام شد، برگشتم و کسی را ندیدم. از مادرم پرسیدم که: ((مادر! با من بودی؟)). گفت: ((من، قرآن می‏خواندم، با تو نیستم.)). پرسیدم: ((پس این کی بود که با من سخن می‏گفت؟)). مادرم گفت: ((کسی در این جا نیست.)).

در آن موقع، پتو را بر سرم کشیدم و هر چه به مغزم فشار آوردم که مطالب آن شخص را به خاطر بیاورم، چیزی به یادم نیامد. )).

روز جمعه، سعید و مادرش، به تهران باز می‏گردند و به بیمارستان الوند مراجعه می‏کنند. پس از عکس‏برداری، معلوم می‏شود که سعید، صحیح و سالم است و از غدّه‏ی بدخیم سرطانی، هیچ خبری نیست.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 9 آبان 1392  7:58 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

بدین گونه، این کودک سعادت‏مند - که به حق، (( سعید )) نامگذاری شده - از معجزات باهر حضرت ولیّ عصر، أرواحنا فداه، بهبودی کامل خود را در می‏یابد.

دو هفته بعد ( شب چهارشنبه بیست و پنجم جُمادی الأُولی برابر با 19 / 8 / 72) سعید، با مادرش و برادرش محمّد نعیم، به جمکران آمده بود تا پیشانی ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزّمان‏علیه السلام بساید و از محضر مولا و مقتدایش تشکّر کند. خوش‏بختانه، حقیر هم در مسجد بودم و از داستان شفا یافتن او آگاه بودم. با او به دفتر مسجد رفتم و در حضور ده‏ها نفر از دوستان، مطالب بالا را از زبان سعید بدون واسطه شنیدم.

مادرش، از خوش‏حالی، در پوست خود نمی‏گنجید و بر حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، پیوسته درود می‏فرستاد و سخنانی می‏گفت که از یک فرد سنّی مذهب بسیار جالب بود. مثلاً می‏گفت: (( من نمی‏دانم الآن امام زمان علیه السلام کجا است: آیا در دریاها، کشتی‏ها را نجات می‏دهد و یا در آسمان‏ها، هواپیماها را نجات می‏دهد؟ )).

سعید، در این سفر، با کوله‏باری از پرونده‏های پزشکی و عکس‏ها و آزمایش‏ها آمده بود، که آنان را به مشتاقان ارائه دهد. از اسناد پزشکی او، مسئولان مسجد، فیلم برداری کردند. از خود سعید و مادرش نیز فیلم‏برداری شد، و سخنان‏شان ضبط گردید. بی‏گمان، خانواده‏ی (( چندانی )) در میان خانواده‏های معتقد اهل سنّت، مبلّغ صمیمی و بی‏قرار حضرت بقیّةاللَّه، عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف، خواهند بود.

پی‏ نوشت‏ ها:

1) مکیال المکارم، ج 2، ص 314.

2) صاحب مکیال، کیفیّت تعظیم و تکریم آن اماکن را در کتاب مکیال المکارم، ج 2 ص 327 - 330 شرح داده است.

3) این تقریظ، در آغاز نجم ثاقب چاپ شده است. دست خطّ میرزای بزرگ، در کتابخانه‏ی آستان قدس، در یکی از نسخ خطّی کتاب، به شماره‏ی 9361 موجود است.

4) میرزای نوری، استظهار کرده‏اند که رقم ((393 هجری)) تصحیف شده و صحیح آن ((373 هجری)) است. (جنّة المأوی‏، ص 47؛ نجم ثاقب، ص 215؛ مستدرک: ج 3، ص 447 ).

5) هرچند راوی این خبر شیخ صدوق، معتقد است که در زمان غیبت، نباید نام اصلی حضرت بقیّة اللَّه تلفّظ شود، ولی در این جا، برای رعایت امانت در نقل، به طور صریح آورده است.

6) به جای ((حسن بن مسلم))، در نجم ثاقب و جنّة المأوی، (( حسن مسلم )) آمده، ولی در مستدرک ج 3، ص 432 ، (( حسن بن مسلم )) تعبیر شده است. البته، نتیجه، مساوی است، و حذف واژه‏ی (( بن )) در نام‏ها، شایع است.

7) رهق، نام روستایی است در دَه فرسخی قم در مسیر کاشان، که تا زمان ما، آباد است. [ مستدرک ج 3، ص 432 ].

8) مرحوم نوری، معتقد است که باید: (( لااله‏الاّاللَّه وحده وحده )) گفته شود. [ بحار، ج 53، ص 231 ].

9) کلمه‏ی (( چهارشنبه )) در نجم ثاقب افتاده، ولی در جنة المأوی و انوار المشعشعین آمده است. و اگر در متن هم نیامده بود، از بررسی متن استفاده می‏شد؛ زیرا، به طوری که در متن داستان تصریح شده، دیدار، در شب سه‏شنبه، شب هفدهم رمضان بوده است، پس شب هجدهم، شب چهارشنبه، و روز هجدهم روز چهارشنبه خواهد بود.

10) ما، این تعبیر را از جنّة المأوی‏ نقل کردیم، ولی در نجم ثاقب چنین آمده است: (( هفتاد روز یا هفت روز، ما این جاییم )) (نجم ثاقب، ص 214 ).

با توجّه به این که این ملاقات در شب هفدهم رمضان بود، اگر آن را بر هفت حمل کنی، بر شب بیست و سوّم رمضان منطبق می‏شود که شب قدر است، و اگر بر هفتاد روز حمل کنی بر بیست و پنجم ذوالقعده منطبق می‏شود که آن نیز روز مبارکی است .

11) اشاره به دو داستان از عنایات حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در مسجد مقدّس جمکران است، که مرحوم آیةاللَّه حائری آن‏ها را در کتاب خود آورده است.

12) کریمه‏ی اهل‏بیت، ص 484؛ سرّدلبران، ص 248 - 250.

13) الذّریعة، ج 7، ص 216.

14) تردیدی نیست که قیام نخستین حضرت بقیةاللَّه، أرواحنا فداه، از مکّه‏ی معظّمه و کنار خانه‏ی خدا است. این حدیث و احادیث مشابه، به حرکت‏های بعدی آن کعبه‏ی مقصود، نظر دارد.

15) انوار المشعشعین، ج 1، ص 453.

16) انوار المشعشعین، ج 1، ص 454 - 458.

17) گنجینه‏ی آثار قم، ج 2، ص 672.

18) أنوار المشعشعین، ج 1، ص 454.

منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 5

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

پنج شنبه 9 آبان 1392  7:59 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

بخش دوم

جمکران، میعادگاه عاشقان‏

در طول سال، شب‏های چهارشنبه، مسجد مقّدس جمکران، پذیرای قریب یکصد هزار عاشق دل باخته است که از شهرهای دور و نزدیک، به شهر مقدّس قم روی می‏آورند و در حرم مطهّر حضرت معصومه علیها السلام پیشانی ادب بر آستان می‏سایند و آن گاه راهی مسجد مقدّس جمکران می‏شوند و با امام رؤوف، به راز و نیاز می‏پردازند.

از چهره‏های برجسته‏ای که ارادت خاصّی به مسجد مقدّس جمکران داشتند و خوانندگان گرامی با شخصیّت علمی و تقوایی آنان آشنایی دارند، آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، حاج سیّد محمّد تقی خوانساری، حاج سیّد محمّد حجّت کوهکمری، حاج آقا حسین بروجردی، حاج سیّد حسین قاضی، حاج شیخ محمّد تقی بافقی، حاج آقا مرتضی حائری را می‏توان نام برد.

برای مرحوم آیةاللَّه حائری، هر وقت مشکلی پیش می‏آمد، مرحوم آیةاللَّه بافقی را به مسجد جمکران می‏فرستاد و رفع مشکل می‏شد.

هر وقت شهریّه‏ی حوزه تأمین نمی‏شد، مرحوم آیةاللَّه حجّت، به مسجد مقدّس جمکران مشرّف می‏شد و همان روز، شهریّه تأمین می‏گردید.

برای مرحوم آیةاللَّه بروجردی، هر وقت مشکلی پیش می‏آمد، گوسفندی می‏فرستاد تا در کنار مسجد جمکران قربانی کنند.

برای مرحوم آیةاللَّه گلپایگانی، هر وقت مشکلی پیش می‏آمد، عریضه‏ای می‏نوشت و با گروهی از اصحاب و فرزندان خود، به مسجد مقدّس جمکران مشرّف می‏شد و توسّل می‏کرد و رفع مشکل می‏شد.

مرحوم آیةاللَّه مرعشی، چهل شب چهارشنبه، در مسجد جمکران بیتوته کرد.

آیةاللَّه صافی، در مورد پدر بزرگوارشان، مرحوم آیةاللَّه حاج ملاّ جواد صافی گلپایگانی، نقل فرمودند که ملتزم بود حتّی الامکان، پیاده به مسجد جمکران مشرّف شود.

آیةاللَّه حاج سیّد محمّد تقی خوانساری نیز غالباً، پیاده مشرّف می‏شدند.

ختم زیارت عاشورا در مسجد جمکران‏

در عصر زعامت مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد محمّد حجّت، قحطی و گرانی سختی پدید آمد، به طوری که نان سنگک دانه‏ای یک تومان رسید، در حالی که شهریّه‏ی طلاّب در ماه، فقط ده تومان بود.

مرحوم آیةاللَّه حجّت، چهل تن از طلاّب مهذّب و متدیّن را دستور داد که به مسجد مقدّس جمکران مشرّف شوند و در پشت بام مسجد، به صورت دسته جمعی، زیارت عاشورا را با صد سلام و لعن و دعای صفوان بخوانند و به حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام و حضرت ابوالفضل‏علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام متوسّل شوند و رفع گرانی و نزول باران را از خداوند متعال بخواهند.

چهل تَن طلبه‏ی مهذّب و متدیّن، طبق فرمان مرجعیّت اعلای تشیّع، به میعادگاه عاشقان شرف‏یاب شدند. بعد از ادای نماز تحیّت و نماز حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، و توسّل به ذیل عنایت فرمانروای جهان هستی، به پشت بام مسجد رفتند، ختم زیارت عاشورا را، طبق دستور آن مرجع وارسته، انجام دادند و حوائج خود را با شفیع قرار دادن سه تَنْ باب‏الحوائج، به درگاه حضرت احدیّت، عرضه داشتند و مسجد را به قصد قم ترک کردند.

راه قدیمی مسجد جمکران، از طرف روستای جمکران بود. گروه چهل نفری طلاّب، هنوز به دهِ جمکران نرسیده بودند که درهای رحمت گشوده شد و باران رحمت، سیل‏آسا فرو ریخت و طلاّب، ناچار شدند که لباس‏های خود را درآورند، حتّی کفش‏های خود را به دست گرفتند، از میان سیلاب‏ها عبور کردند.

این حادثه‏ی تاریخی را نخستین بار، از دانشمند معظّم حجّةالاسلام والمسلمین استاد محمّد امین رضوی صاحب کتاب ارزش‏مند تجسّم اعمال - که خود جزء چهل تن بود - شنیدم.

بسیاری از آن چهل تَن، به رحمت ایزدی پیوسته‏اند، ولی الحمدللَّه، برخی از آنان در قید حیات هستند که خوانندگان گرامی، می‏توانند از آنان تحقیق کنند.

اخیراً، این داستان از زبان حضرت آیةاللَّه حاج سیّد مهدی اخوان مرعشی و حجّةالاسلام والمسلمین آقای گل محمّدی ابهری، منتشر شده است.(الف)

بسیار مناسب است که مراجع بزرگوار عصر ما نیز در مشکلات مادّی و معنوی، مردم را به مسجد مقدّس جمکران و ختم زیارت عاشورا به صورت دسته جمعی در آن میعادگاه عاشقان، فرا خوانند.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

جمعه 10 آبان 1392  4:02 PM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

خصوصیّت شب چهارشنبه‏

مکرّراً، با این سؤال مواجه شده‏ایم که ((آیا شب چهارشنبه، خصوصیّتی دارد؟)).

در پاسخ، باید عرض کنیم که شب چهارشنبه، خصوصیّت دارد. لذا می‏بینیم که حضرت بقیّةاللَّه، ارواحنا فداه، در همان فرمانی که برای تأسیس مسجد جمکران صادر کردند، فرمودند: (( فردا شب که شب چهارشنبه است، آن بز را به همین جایگاه بیاور و ذبح کن و روز چهارشنبه که هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران صعب‏العلاج انفاق کن که خداوند، همه‏شان را شفا عنایت می‏کند .)).(ب)

دعایِ عَظُمَ الْبَلاء

در این جا یاد آوری این نکته لازم است که در مسجد مقدّس جمکران، از دعاهای مربوط به حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، مانند (( دعای ندبه ))، (( دعای سلام اللَّه الکامل ))، ((زیارت آل یاسین ))، (( دعای عهد ))،... بویژه از دعای (( الّلهم عظم البلاء ... )) که بعد از نماز حضرت صاحب الزّمان علیه السلام به آن امر شده است، غفلت نشود.(ج)

اشاره:

مسجد سهله، در اطراف کوفه، در دو کیلومتری شمال غربی مسجد اعظم کوفه، کهن‏ ترین مکان منتسب به حضرت بقیةاللّه(عج) است.

در احادیث مأثور از امامان نور، مسجد سهله، به عنوان اقامت گاه شخصی حضرت ولی عصر (علیه‏السّلام) در عصر ظهور معرّفی شده است.

در این نوشتار، به استناد بیست حدیث از پیشوایان معصوم (علیهم‏السّلام) جایگاه مسجد سهله از دید روایات بررسی شده و ویژگی‏های آن مکان مقدّس شمارش گردیده، و به چهل مورد از نیک بختان تاریخ که در این پایگاه ملک پاسبان به حضرت دوست راه یافته‏اند، اشاره شده است.

جایگاه آن امام نور به هنگام ظهور

در احادیث فراوانی، به صراحت، اعلام شده که اقامت‏گاه شخصی حضرت بقیةاللّه، أرواحنافداه، در دوران ظهور مسجد مقدّس سهله است. اینک شماری از این روایات آورده می‏شود.

1- محدّثان عالی مقام شیعه، با اسناد معتبر، در مجامع حدیثی خود، از راویان اخبار و ناقلان آثار، روایت کرده‏اند که روزی در محضر مقدّس رییس مذهب، حضرت امام صادق (علیه‏السّلام) از مسجد سهله گفت و شنود شد. فرمودند:

أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله؛(1) آن جا اقامت گاه صاحب ما است، هنگامی که با خانواده‏اش قیام کند.

در برخی از منابع، به جای ((قامَ))، ((قَدِمَ)) تعبیر شده است؛(2) یعنی، هنگامی که تشریف بیاورد.

و در نقل برخی از محدّثان، به جای ((أما إنّه))، ((مسجد السّهله)) آمده است؛(3) یعنی، به جای ضمیر، اسم صریح آمده است.

2- بیش از دو قرن، پیش از میلاد مسعود کعبه‏ی موعود، وجود مقدّس امیرمؤمنان (علیه‏السّلام)، به هنگام ترسیم خطّ سیر حضرت ولی عصر (علیه‏السّلام) در آستانه‏ی ظهور، می‏فرماید:

((کأنّی به قد عبر من وادی السلام إلی مسجد السّهلة، علی فرس مُحَجَّل(4) له شِمراخ(5)، یزهو، و یدعو، و یقول فی دعائه: ((لا إله إلاّ الله حقّاً حقّاً...؛(6) گویی او را با چشم خود می‏بینم که از وادی السلام عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی‏اش همی‏درخشد، به سوی مسجد سهله در حرکت است، و زیر لب زمزمه دارد و خدا را این گونه می‏خواند: ((لا إله الاّالله حقّاً حقّاً...)).

3- بیش از یک قرن پیش از ولادت خجسته‏ی حضرت حجّت (علیه‏السّلام)، امام صادق (علیه‏السّلام) خطاب به یار با وفایش ابوبصیر فرمود:

یا أبا محمّد! کأنّی أری نزول القائم (علیه‏السّلام) فی مسجد السّهلة بأهله و عیاله؛

ای ابا محمّد! گویی فرود آمدن قائم (علیه‏السّلام) را با اهل و عیال‏اش در مسجد سهله، با چشم خود می‏بینم.

ابوبصیر عرضه داشت: ((آیا محلّ اقامت دائمی آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟)). حضرت فرمود: ((آری.)). سپس فرمود:

مسجد سهله، اقامت‏گاه حضرت ادریس (علیه‏السّلام) بود.

مسجد سهله، اقامت‏گاه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (علیه‏السّلام) بود.

خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز این که در مسجد سهله نماز گزارده است.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

جمعه 10 آبان 1392  4:07 PM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر (علیه‏السّلام) است.

کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه‏ ی رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) اقامت کند.

مرد و زن با ایمانی یافت نمی‏شود، جز این که دل‏اش به سوی مسجد سهله پر می‏زند.

در مسجد سهله، تخته سنگی است که تمثال همه‏ی پیامبران بر آن نقش بسته است.

احدی در مسجد سهله نماز نمی‏گزارد که با نیّت راستین خدا را بخواند، جز این که خداوند او را با حاجت بر آورده شده از آن جا بر می‏گرداند.

احدی نیست که در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز این که خداوند او را از آن چه بیم دارد پناه دهد.

ابوبصیر عرض کرد: ((فضیلت بسیار بزرگی است!)).

امام صادق (علیه‏السّلام) فرمود: ((آیا برای‏ات بیفزایم؟)). عرض کرد: ((بلی.)). فرمود:

مسجد سهله، از آن بُقعه‏هایی است که خداوند دوست دارد او را در آن جا بخوانند.

شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت مسجد سهله نشتابند و در آن جا به عبادت حق تعالی نپردازند.

اگر من در آن سامان سکونت داشتم، هیچ نمازی را جز در مسجد سهله نمی‏خواندم.

ای ابا محمد! اگر مسجد سهله هیچ فضیلتی جز فرود آمدن فرشته‏ها و اقامت پیامبران را نداشت، همین فضیلت بس بود، در حالی که این همه فضیلت دارد.

آن چه از فضایل مسجد سهله برای تو بازگو نکردم، بیش از فضایلی است که برای‏ات گفتم.

ابوبصیر عرض کرد: ((آیا مسجد سهله، اقامت‏گاه دائمی حضرت قائم (علیه‏السّلام) خواهد بود؟)). فرمود: ((آری.)).(7)

4- مفضّل در ضمن حدیث مفصّلی از محضر امام صادق (علیه‏السّلام) پرسید: ((منزل حضرت مهدی (علیه‏السّلام) و مرکز اجتماع شیعیان کجا خواهد بود؟)). امام صادق (علیه‏السّلام) در پاسخ او فرمود:

دار ملکه الکوفة، و مجلس حکمه جامعها، و بیت ماله و مقسم غنائم المسلمین مسجد السّهلة، و موضع خلواته الذّکوات البیض من الغریّین؛(8)

مرکز حکومت او، کوفه، و مرکز قضاوت‏اش، مسجد اعظم کوفه، و مرکز بیت المال و محل تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله، و محل خلوت و مناجات‏هایش تپّه‏های سپید و نورانی نجف اشرف است.(9)

5- ابوبکر حضرمی از محضر امام باقر (علیه‏السّلام) پرسید: ((بعد از خانه‏ی خدا و حرم رسول خدا (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) کدامین بقعه از همه‏ی بقعه‏ها با فضیلت‏تر است؟)). امام باقر (علیه‏السّلام) فرمود:

ای ابابکر! کوفه است که پاک و پاکیزه است، و قبور پیامبران مرسل و غیرمرسل در آن است، و قبور صالحان و صدّیقان در آن است، و مسجد سهیل(10) در آن است که:

خداوند، هیچ پیامبری مبعوث نکرده، جز این که در آن نماز گزارده است.

و فیها یظهر عدل الله؛ عدالت خداوند در آن جا ظاهر می‏شود.

و فیها یکون قائمه و القُوّام من بعده؛(11) خلیفه‏ی قائم به حق خداوند، و دیگر قائمانِ بعد از اونیز در آن جا خواهند بود.

آن جا اقامت‏گاه پیامبران، و اوصیای پیامبران و صالحان است.(12)

6- ابان بن تغلب، در سفری با امام صادق (علیه‏السّلام) هم سفر شد. در اطراف کوفه، در سه نقطه، امام صادق (علیه‏السّلام) از اسب پیاده شد، دو رکعت نماز گزارد.

ابان، در مورد این سه نقطه، از آن حضرت پرسید. امام (علیه‏السّلام) توضیح داد. سومین مورد را ((محلّ نزول قائم (علیه‏السّلام))) معرفی فرمود.(13)

در این حدیث اگرچه به نام مسجد سهله تصریح نشده، ولی از بررسی مجموع روایات اطمینان حاصل می‏شود که آن نقطه، مسجد سهله بوده است.

7- محمّد بن حسین بن عبدالله تمیمی، مشهور به ((ابوسوره)) از بزرگان زیدیّه بود. روز عرفه‏ای، به زیارت امام حسین (علیه‏السّلام) مشرّف شد. شب عید را نیز در حائر حسینی بیتوته کرد. در پگاه عید اضحی، به هنگام خروج از حرم امام حسین (علیه‏السّلام) به پیش‏گاه مقدّس حضرت بقیّةالله، أرواحنافداه، شرفیاب شد. در محضر آن قبله‏ی موعود، به سوی مسجد سهله حرکت کرد. معجزه‏ای از آن حضرت مشاهده کرد. مستبصر شد و به آیین تشیع اثناعشری گروید.

ابوسوره می‏گوید: ((هنگامی که به مقابر مسجد سهله(14) رسیدیم، آن امام همام فرمود:

((هُوَ ذا منزلی؛(15) این جا خانه‏ی من است.)).

در این احادیث، از مسجد سهله به عنوان اقامت‏گاه حضرت بقیّةاللّه، أرواحنا فداه، به هنگام ظهور سخن رفته است در احادیث فراوان دیگری، به ابعاد دیگری از ویژگی‏های مسجد سهله اشاره شده، که شماری از آن‏ها را در این جا می‏آوریم:

8- شیخ طوسی، با سلسله اسناد خود، در ضمن یک حدیث طولانی، از وجود مقدس امیرمؤمنان (علیه‏السّلام) روایت می‏کند که به هنگام شمارش مساجد مبارکه‏ی کوفه فرمود:

و مسجد بنی ظفر مسجد مبارک. والله! إنّ فیه لصخرة خضراء، و ما بعث الله من نبیّ إلّا فیها تمثال وجهه، و هو مسجد السّهلة؛(16)

مسجد بنی ظفر، که همان مسجد سهله است، مسجد مبارکی است. به خدا سوگند! در آن، تخته سنگ سبز رنگی است که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده، جز این که تمثال صورت‏اش در آن هست.

9- مرحوم کلینی، در همین رابطه، حدیثی با سلسله اسنادش از امام باقر (علیه‏السّلام) روایت کرده که آن حضرت، در شمار مساجد مبارکه‏ی کوفه فرمود:

و مسجد بنی ظفر و هو مسجد السّهلة؛(17) و مسجد بنی ظفر که همان مسجد سهله است.

10- امام صادق (علیه‏السّلام) خطاب به علاءبن رزین فرمود: ((در نزدیکی شما، مسجدی هست که شما آن را ((مسجد سهله)) می‏نامید و ما آن را ((مسجد شری))(18) می‏نامیم، آیا در آن مسجد نماز می‏خوانی؟)). علاء گفت: ((آری! جان‏ام به فدایت! من، در آن جا نماز می‏خوانم.)).

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

جمعه 10 آبان 1392  4:08 PM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

امام صادق (علیه‏السّلام) فرمود:

إئته؛ فإنّه لم یأته مکروب إلّا فرّج الله کربته - أوْ قال: قضی الله حاجته - و فیه زبرجدة فیها صورة کلّ نبیّ و کلّ وصیّ؛(19)

آری، آن جا برو؛ زیرا، هرگز اندوه‏ناکی به آن جا نمی‏رود، جز این که خداوند، اندوه‏اش را می‏زداید. [و یا فرمود: حاجت‏اش را بر می‏آورد]. و در آن جا زبرجدی هست که تمثال همه‏ی پیامبران و همه‏ی اوصیای پیامبران در آن است.

11- امیرمؤمنان (علیه‏السّلام) به مالک بن ضُمره رواسنی - که از خواص اصحاب‏اش بود -(20) فرمود: ((آیا به مسجدی که در پشت خانه‏ات هست، می‏روی؟ و در آن نماز می‏گزاری؟)). مالک گفت: ((ای امیرمؤمنان! معمولاً، در این مسجد، خانم‏ها نماز می‏خوانند.)).

فرمود:

یا مالک! ذاک مسجد ما أتاه مکروب قطّ، إلاّ فرّج اللّه عنه و أعطاه حاجته؛(21)

ای مالک! این، مسجدی است که هرگز شخص اندوه‏ناکی به آن جا نمی‏رود، جز این که خداوند همّ و غم‏اش را برطرف می‏کند، حاجت‏اش را بر می‏آورد.

در این حدیث، اگرچه به نام ((مسجد سهله)) تصریح نشده، جز این که از بررسی احادیث، اطمینان حاصل می‏شود که در مورد مسجد سهله است و لذا ابن مشهدی، آن را در باب احادیث مربوط به فضائل مسجد سهله نقل کرده است.(22)

12- امام صادق (علیه‏السّلام) در این باره فرمود:

[إنّه(23)] ما من مکروب یأتی مسجدالسّهلة، فیصلّی فیه رکعتین بین العشائین و یدعوالله تعالی، إلّا فرّج اللّه کربه؛(24)

هیچ غم‏زده‏ای نیست که به مسجد سهله برود و در آن دو رکعت نماز میان مغرب و عشا بخواند و خدای را بخواند، جز این که خداوند غم‏هایش را زایل گرداند.

13- از امام زین العابدین (علیه‏السّلام) روایت شده که فرمود:

مَنْ صلّی فی مسجد السهلة رکعتین، زاد الله فی عمره سنتین؛(25) هر کس در مسجد سهله دو رکعت نماز بگزارد، خداوند، دو سال بر عمر او می‏افزاید.

14- امام صادق (علیه‏السّلام) در این باره فرمود:

إذا دخلتَ الکوفة، فأتِ مسجدالسهلة، فصلّ فیه واسأل الله حاجتک لدینک و دنیاک...؛(26)

هنگامی که وارد کوفه شدی، به مسجد سهله برو و در آن جا نماز بگزار، آن گاه حاجت‏های مادّی و معنوی خود را از خداوند بطلب که:

مسجد سهله خانه‏ی ادریس نبی بود.

حضرت ادریس در آن جا لباس می‏دوخت و نماز می‏خواند.

هر کس در مسجد سهله خدا را بخواند، برای هر حاجتی که مورد علاقه‏اش باشد، خداوند، حاجت‏اش را بر می‏آورد، و در روز قیامت، او را تا رتبه‏ی حضرت ادریس بالا می‏برد، و او را از ناملایمات دنیا و نیرنگ‏های دشمنان پناه می‏دهد.

15- مرحوم کلینی با سلسله اسنادش از امام صادق (علیه‏السّلام) روایت کرده که فرمود:

بالکوفة مسجد یقال له ((مسجد السهلة)). لو أنّ عمّی زیداً أتاه، فصلّی فیه واستجار الله، لأجاره عشرین سنة. فیه مناخ الرّاکب و بیت إدریس النّبی (علیه‏السّلام)، و ما أتاه مکروب قطّ فصلّی فیه بین العشائین و دعا الله، إلّا فرّج الله کربته؛(27)

در کوفه، مسجدی است که ((مسجد سهله)) نامیده می‏شود، اگر عمویم زید به آن جا می‏رفت و به خدا پناهنده می‏شد، خداوند، بیست سال او را پناه می‏داد.

آن جا جایگاه سواره و خانه‏ی ادریس نبی (علیه‏السّلام) است.

هیچ غم زده‏ای نیست که به آن جا برود و میان مغرب و عشا نمازی بگزارد و خدا را بخواند، جز این که خداوند غم‏هایش را بر طرف می‏سازد.

در نقل شیخ طوسی آمده است که پرسیدند: ((منظور از ((سواره)) کیست؟)). فرمود: ((حضرت خضر (علیه‏السّلام).)).(28)

16- جعفر بن محمّد بن قولویه (استاد شیخ مفید) با سلسله اسنادش از امام جعفرصادق (علیه‏السّلام) روایت کرده که خطاب به ابوحمزه‏ی ثمالی فرمود:

ای اباحمزه! آیا عمویم زید را در شبی که خروج کرد، دیدار کردی؟)). عرض کرد: ((بلی.)).

فرمود: ((آیا در مسجد سهیل نماز گزارد؟)).

عرض کرد: ((مسجد سهیل کجا است؟ آیا منظور شما مسجد سهله است؟)). فرمود: ((آری.)).

[عرضه داشت: ((نه)).(29) فرمود: أما إنّه لوصلّی فیه رکعتین، ثمّ استجارالله، لأجاره سنة؛ اگر در آن جا دو رکعت نماز می‏خواند، آن گاه به خدا پناهنده می‏شد، بی گمان، خداوند، تا یک سال او را پناه می‏داد.

ابوحمزه‏ی ثمالی گفت: ((پدر و مادرم به فدای شما! آیا مسجد سهله این گونه است؟)). فرمود: ((آری))؛

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

جمعه 10 آبان 1392  4:08 PM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

مسجد سهله، خانه‏ی حضرت ابراهیم بود، هنگامی که به سوی عمالقه رفت.

خانه‏ی حضرت ادریس آن جا بود و آن جا لباس می‏دوخت.

پایگاه سواره (حضرت خضر) آن جا است.

آن جا، تخته سنگ سبز رنگی است که تمثال همه‏ی پیامبران در آن است.

در زیر آن سنگ، تربتی است که خداوند همه‏ی پیامبران را از آن آفریده است.

محل عروج آن جا است.(30)

فاروق اعظم، آن جا است، که در نقطه‏ای از آن است.(31)

آن جا، رهگذر مردمان است.

آن جا، از سرزمین کوفه است.

صور، در آن جا دمیده می‏شود.

حشر و نشر، به سوی آن جا است.

هفتاد هزار نفر از کنار آن محشور می‏شوند که بدون حساب وارد بهشت می‏گردند...(32)

17- مرحوم کلینی، در همین باره از عبدالله بن ابان روایت می‏کند که گفت:

روزی، در خدمت امام صادق (علیه‏السّلام) بودیم. خطاب به حاضران فرمود: ((آیا کسی از شما، از سرگذشت عمویم ((زیدبن‏علی)) (علیه‏السّلام) اطّلاعی دارد؟)).

یکی از حاضران گفت: ((آری؛ من، تا حدّی از مطالب ایشان خبر دارم. شبی، در خانه‏ی معاویه بن اسحاق انصاری، در خدمت جناب زید بودیم که گفت: ((مهیّا شوید به مسجد سهله برویم و در آن جا نماز بگزاریم.)).

امام صادق (علیه‏السّلام) پرسید: ((آیا انجام داد؟)). پاسخ داد: ((نه. کاری پیش آمد و او را از رفتن به مسجد سهله بازداشت.)).

امام (علیه‏السّلام) فرمود: ((اما والله! لو أعاذالله به حولاً لأعاذه؛(33) به خدا سوگند، اگر در آن جا برای یک سال از خدا پناه می‏طلبید، خداوند به او پناه می‏داد.)).

سپس فرمود: ((آیا نمی‏دانید که‏

آن جا، خانه‏ی ادریس نبی (علیه‏السّلام) بود،

حضرت ادریس، آن جا خیاطی می‏کرد،

حضرت ابراهیم (علیه‏السّلام) از آن جا به سوی عمالقه رفت،

داوود از آن جا به جنگ جالوت رفت،

در آن جا تخته سنگ سبز رنگی است که تمثال همه‏ی پیامبران در آن است،

گِل همه‏ی پیامبران، از زیر آن سنگ اخذ شده است،

آن جا، پایگاه سواره است؟)).

پرسیدند: ((سواره کیست؟)). فرمود: ((خضر (علیه‏السّلام) است.)).(34)

18- علامه‏ی مجلسی از امام صادق (علیه‏السّلام) روایت کرده که فرمود: مسجد السّهلة مناخ الرّاکب؛ مسجد سهله، پایگاه سواره است.)).

پرسیدند: ((منظور از سواره کیست؟)). فرمود: ((حضرت خضر (علیه‏السّلام).)).(35)

19- ابن مشهدی، با سلسله اسنادش از علی بن ابراهیم (صاحب تفسیر قمی) روایت کرده که در ضمن یک حدیث طولانی از پدرش ابراهیم بن هاشم نقل کرده، که در مسجد سهله، به خدمت حضرت خضر (علیه‏السّلام) شرف یاب شده. در زاویه‏ی شرقی مسجد، از آن حضرت پرسید: این جا چه نام دارد؟)). حضرت خضر (علیه‏السّلام) فرمود:

إنّه مقام الصّالحین والأنبیاء والمرسلین؛(36) این جا، مقام صالحان و پیامبران و رسولان است.

20- ابن مشهدی، با چند طریق از ((بشّار مُکاری)) روایت می‏کند که روزی به محضر امام صادق (علیه‏السّلام) شرف‏یاب شد، طبقی از خرمای طبرزد را در محضر امام (علیه‏السّلام) مشاهده کرد. امام (علیه‏السّلام) از آن خرما به بشّار تعارف کرد. ایشان عذر آورد که در مسیر خود با حادثه‏ی دل خراشی مواجه شده است، لذا نمی‏تواند چیزی بخورد.

امام (علیه‏السّلام) آن حادثه را جویا می‏شوند. بشّار می‏گوید: ((خانمی را در کوچه دیدم که زمین خورده بود. به یاد حضرت زهرا (علیهاالسلام) افتاده، گفته بود: "لعن الله ظالمیکِ یا فاطمة!".

گزارش، به شرطه رسیده بود. شرطه، او را دستگیر کرد. به سوی زندان برد. مرتّب، با تازیانه بر سرش کوبید. او نیز هر چه فریاد می‏زد و یاری می‏طلبید، کسی جرئت نمی‏کرد که به یاری‏اش بشتابد.)).

امام (علیه‏السّلام) دست از طعام کشید. اشک از دیدگان مبارک‏اش سرازیر شد. آن قدر گریست که محاسن و سینه و دستمال‏اش خیس شد. آن گاه به بشّار فرمود:

((بشّار! برخیز به مسجد سهله برویم و خدای را بخوانیم و آزادی آن زن را از خداوند بخواهیم)).

امام (علیه‏السّلام) کسی را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمود: ((آن جا بماند تا هنگامی که از آن زن خبری دریافت کند.)).

بشار می‏گوید: ((در خدمت امام (علیه‏السّلام) به مسجد سهله رفتیم. هر کدام دو رکعت نماز گزاردیم. آن گاه امام (علیه‏السّلام) دست‏ها را به سوی آسمان برافراشت و دعای: ((أنت الله لا إله إلّا أنت...)) را تا آخر خواند. آن گاه به سجده رفت. من، جز صدای نفس‏هایش را نمی‏شنیدم.

پس از مدتی سر از سجده برداشت و فرمود:

"برخیز که زن آزاد شد".)).

بشار گوید: ((در محضر امام (علیه‏السّلام) حرکت کردیم. در کوچه‏های کوفه بودیم که فرستاده‏ی امام (علیه‏السّلام) آمد و آزاد شدن آن خانم را به امام (علیه‏السّلام) نوید داد...(37))).

پی نوشت ها:

الف) مسجد مقدّس جمکران، ص 40؛ زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 55 .

ب) جنّةالمأوی، ص 45؛ بحار، ص 53، ص 232.

ج) جمال الاسبوع، ص 280.

1) کافی، ج 3، ص 495؛ تهذیب الأحکام، ج 3، ص 252؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 453؛ وسائل الشیعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 439؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ حلیةالأبرار، ج 5، ص 339؛ گزیده‏ی کفایةالمهتدی، ص 279.

2) ارشاد مفید،ج 2، ص 380؛ غیبت شیخ طوسی، ص 471؛ کشف الغمّة، ج 3، ص 253؛ المستجاد، ص 264؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 331.

3) مزار شیخ مفید، ص 25؛ المزار الکبیر، ص 134؛ نیز ر.ک: الصراط المستقیم، ج 2، ص 251.

4) مُحَجَّل، به اسبی گفته می‏شود که قسمتی از پاهای آن، سفید و درخشان‏باشد. [لسان العرب، ج 3، ص 65].

5) شِمْراخ، عبارت از سپیدی باریک هلال گونه‏ای است که از پیشانی اسب به سوی لب هایش کشیده شود. [فقه اللّغه، ثعالبی، ص 67].

6) دلائل الإمامة، ص 458؛ نیز ر.ک: العدد القویّة، ص 75؛ منتخب الأثر، ج 3، ص 250.

7) المزارالکبیر، ص 134؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 417؛ نیز ر.ک: قصص الأنبیاء، راوندی، ص 80.

8) بحارالأنوار، ج 53، ص 11.

9) ذکوات، جمعِ ذکات، به معنای سنگ ریزه‏های مشتعل و درخشان است. [مجمع البحرین، ج 1، ص 159]. به تپّه‏های نجف اشرف، به جهت سنگریزه‏های شفّاف و درخشنان‏اش که ((دُرِّ نجف)) نامیده می‏شود، ((ذکوات بیض)) می‏گویند. امام صادق (علیه‏السّلام) به هنگام بیان انگشتری‏هایی که دوست دارد همه‏ی شیعیان داشته باشند، از دُرِّ نجف چنین یاد می‏کند: ((ومایظهره الله بالذَّکَواتِ الْبیضِ بالغریّین))؛ و آن چه خداوند در تپّه‏های شفّاف و درخشانِ نجف پدید می‏آورد. [تهذیب الأحکام، ج 6، ص 37].

10) در حدیث شانزدهم بیان خواهد شد که منظور از مسجد سهیل، همان مسجد سهله است.

11) منظور از قائمان بعد از حضرت بقیّةالله (علیه‏السّلام) جانشینان آن حضرت‏اند؛ زیرا، به طوری که سیّد مرتضی علم الهدی به تفصیل بیان فرموده، با ارتحال حضرت بقیّةاللّه، أرواحنافداه، تکلیف برداشته نمی‏شود و چون باید هرگز روی زمین خالی از حجّت نباشد، باید پیشوایانی به عنوان جانشینان آن حضرت در روی زمین باشند [رسائل الشّریف المرتضی، ج 3، ص 146].

شاید منظور از قائمان بعد از او، امامان معصوم (علیهم‏السّلام) باشند که بر اساس عقیده‏ی قطعی ما، رجعت خواهند کرد. [بحارالأنوار، ج 100، ص 440]

شیخ حرّ عاملی، در این باره، شش وجه فرموده است. [الا یقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص 366]

از امام صادق (علیه‏السّلام) روایت شده که بعد از قائم ما، یازده پیشوا خواهد بود [غیبت شیخ طوسی، ص 478].

از رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) روایت شده که در شب ارتحال‏اش، نامه‏ای به امیرمؤمنان (علیه‏السّلام) تحویل دادند و وصیّت فرمودند که آن را امامان (علیهم‏السّلام) دست به دست، به حضرت مهدی (علیه‏السّلام) برسانند، او نیز به هنگام وفات به فرزندش مرحمت کند [غیبت طوسی، ص 151؛ نیز ر.ک: جزیره‏ی خضراء، ص 39-44؛ کمال‏الدین، ج 1، ص 358؛ مصباح‏المتهجّد، ص 406].

12) تهذیب الأحکام، ج 6، ص 31؛ کامل الزّیارات، ص 26؛ المزارالکبیر، ص 113؛ مختصرالبصائر، ص 178؛ الرّجعة، استرابادی، ص 99؛ وسائل‏الشیعة، ج 5، ص 255؛ حلیةالأبرار، ج 5، ص 340، بحارالأنوار، ج 53، ص 148 و ج 100، ص 440؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 416.

13) کافی، ج 4، ص 572؛ حلیةالأبرار، ج 5، ص 341؛ وسائل‏الشیعة، ج 14، ص 401؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 654.

14) در مورد مقابر مسجد سهله، در کتاب اجساد جاویدان، ص 42، به تفضیل سخن گفته‏ایم. در تشرّف سی و هفتم نیز در این رابطه سخن خواهیم گفت. از بررسی منابع تاریخی معلوم می‏شود که پس از اسلام نیز افرادی در این مسجد دفن شده‏اند، که از آن جمله است:

الف) یحیی بن عبدالله بن محمّد بن عمر الأطرف بن امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) که به دست هارون الرشید به شهادت رسید و در مسجد سهله مدفون شد. [الفائق، ج 3، ص 436].

ب) علی بن ابراهیم خیاط، صاحب چندین اصل، که به سال 207 ه وفات کرد. ابراهیم بن محمد علوی بر پیکرش نماز خواند. [رجال شیخ طوسی، ص 480؛ قاموس‏الرجال، ج 7، ص 259].

ج) احمدبن محمد طایی، که پنج روز مانده از جمادی الآخره 281 ه در کوفه درگذشت. [تاریخ طبری، ج 8، ص 168].

15) الخرائج والجرائح، ج 1، ص 471؛ الثاقب فی المناقب، ص 597؛ منتخب الأنوار المضیئة، ص 161؛ الصراط المستقیم، ج 2، ص 212؛ مدینةالمعاجز، ج 8، ص 151؛ گزیده‏ی کفایةالمهتدی، ص 230.

16) امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 168؛ نیز ر.ک: الغارات، ج 2، ص 484؛ المزارالکبیر، ص 118؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 396.

17) کافی، ج 3، ص 489؛ تهذیب الأحکام، ج 3، ص 250؛ المزارالکبیر، ص 119؛ وسائل الشیعة، ج 5، ص 249؛ نیز ر.ک: خصال، ج 1، ص 301؛ روضةالواعظین، ج 2، ص 336؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 438.

18) این واژه، در بحارالأنوار و متن چاپی قرب الاسناد ((شری)) ثبت شده است. در نسخه‏ی خطّی آن [نسخه‏ی کتابخانه‏ی آیةالله مرعشی، به شماره‏ی 3918] ((بری))، در وسائل و حاشیه‏ی آن نسخه‏ی خطّی ((ثری)) ثبت است.

19) قرب الإسناد، ص 159؛ وسائل الشیعة، ج 5، ص 268؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 437.

20) مستدرکات علم الرّجال، ج 6، ص 334.

21) المزار الکبیرص 133؛ نیز ر.ک: کامل الزّیارات، ص 28؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 403؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 445.

22) همان.

23) لفظ ((إنّه)) فقط در مزار شیخ مفیدهست.

24) مزار شیخ مفید، ص 26؛ تهذیب الأحکام، ج 6، ص 38؛ المزارالکبیر، ص 134؛ وسائل الشّیعة، ج 5، ص 266؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440.

25) مزار شیخ مفید، ص 26؛ المزارالکبیر، ص 134؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 417؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436. [در مزار کبیر به جای ((سنتین))، ((سنین)) چاپ شده که غلط چاپی است‏].

26) قصص الأنبیاء، قطب راوندی، ص 80؛ قصص الأنبیاء، جزائری، ص 65؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 434؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 413.

27) کافی، ج 3، ص 495؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ وسائل الشّیعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 439.

28) تهذیب الأحکام، ج 3، ص 252.

29) جمله‏ی ((قال: لا)) در اکثر منابع افتاده است، ولی درکامل و مستدرک موجود است.

30) علاّمه‏ی مجلسی فرموده: ((شاید منظور از جمله‏ی ((معراج آن جا است.))، این باشد که رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) هنگامی که در شب معراج نزول کرده، در مسجد کوفه نماز گزارده، به مسجد سهله تشریف فرما شده، از آن جا به آسمان‏ها عروج فرموده است، و شاید منظور این باشد که معراج معنوی برای مؤمنان، در آن جا حاصل می‏شود.)). [بحارالأنوار، ج 100، ص 437]

31) و در مورد ((فاروق اعظم)) احتمال داده‏اند که منظور، وجود مقدّس حضرت ولی عصر (علیه‏السّلام) باشد. معنای حدیث، چنین خواهد بود که در نقطه‏ای از مسجد سهله، توسّط حجّت خدا، بین حق و باطل، فرق گذاشته می‏شود.)). او، برای این سخن استشهاد فرموده به حدیث پنجم که در فرازی از آن، امام باقر (علیه‏السّلام) می‏فرماید: ((عدالت خدا، در آن جا ظاهر می‏شود و قائم به عدل الهی در آن جا خواهد بود.)). [همان‏]

32) کامل الزّیارات، ص 25؛ مزار شیخ مفید، ص 24؛ تهذیب‏الأحکام، ج 6، ص 37؛ وسائل‏الشّیعه، ج 5، ص 265؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 415.

33) در نقل قطب راوندی، به این تعبیر آمده: ((اگر عمویم به هنگام خروج به مسجد سهله می‏رفت و در آن نماز می‏گزارد و به خدا پناه می‏برد، خداوند، بیست سال به او پناه می‏داد.)). [قصص الأنبیاء، ص 79؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 182؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 414]. در نقل ابن مشهدی چنین آمده: ((به خدا سوگند! اگر یک سال از خدا پناه می‏خواست، خداوند، سال‏ها به او پناه می‏داد.)). [المزارالکبیر، ص 135؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 417].

34) کافی، ج 3، ص 494؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 435؛ وسائل‏الشّیعة، ج 5، ص 266؛ نیز ر.ک: کتاب مَنْ لایحضره الفقیه، ج 1، ص 151.

35) بحارالأنوار، ج 13، ص 303؛ قصص الأنبیاء، جزایری، ص 299.

36) المزارالکبیر، ص 141؛ مزار شهید، ص 274؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 444؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 444.

37) المزارالکبیر، ص 136؛ مزار شهید، ص 269؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 441؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 419.

منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 5

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

جمعه 10 آبان 1392  4:11 PM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

بخش سوم

ویژگی‏های مسجد سهله‏

از بررسی مجموع روایاتی که درباره‏ی مسجد سهله رسیده، به این نتیجه می‏رسیم که برای مسجد سهله ویژگی‏های فراوان و امتیازات بی شمار است که به گوشه‏ای از آن‏ها در این جا اشاره می‏کنیم. برای رعایت اختصار، فقط به شماره‏ی حدیث و یا احادیثی که به آن ویژگی دلالت می‏کند، در داخل کروشه اشاره می‏کنیم.

1- آن جا، از سرزمین کوفه است. [ح 16].

2- آن جا، اقامت‏گاه پیامبران و صالحان است. [ح 5]

3- آن جا، اقامت‏گاه جانشینان حضرت مهدی (علیه‏السّلام) است. [ح 5]

4- آن جا، اقامت‏گاه حضرت ابراهیم (علیه‏السّلام) بود. [ح 3 و 16]

5- آن جا، اقامت‏گاه حضرت ادریس (علیه‏السّلام) بود. [ح 3، 14، 15، 16 و 17]

6- آن جا، اقامت‏گاه حضرت بقیةاللّه، أرواحنا فداه، است. [ح 1، 3، 5، 6 و 7]

7- آن جا، اقامت‏گاه دائمی آن حضرت است. [ح 3]

8- آن جا، پایگاه حضرت خضر (علیه‏السّلام) است. [ح 3، 15، 16، 17 و 18]

9- آن جا، تربتی هست که همه‏ی پیامبران از آن آفریده شده‏اند. [16 و 17]

10- آن جا، رهگذر راهیان بهشت است. [ح 16]

11- آن جا، عبادت‏گاه حضرت ادریس بود. [ح 14]

12- آن جا، کارگاه خیاطی حضرت ادریس بود. [ح 14 و 17]

13- آن جا، مبارک است. [ح 8 و 9]

14- آن جا، محلّ تقسیم غنایم در عصر ظهور است. [ح 4]

15- آن جا، محلِّ عروج است. [ح 16]

16- آن جا، محلّ نزول فرشته‏ها است. [ح 3]

17- آن جا، محلّ نیایش حضرت صاحب (علیه‏السّلام) است. [ح 19]

18- آن جا، مرکز بیت المال حضرت است. [ح 4]

19- آن جا، مقام صالحان و پیامبران است. [ح 19]

20- امام صادق (علیه‏السّلام) برای حوائج مهم به آن جا تشریف می‏برد. [ح 20]

21- تمثال همه‏ی پیامبران در سنگ سبز رنگی در آن جا است. [ح 8، 10، 16 و 17]

22- تمثال همه‏ی پیامبران و اوصیای آنان نیز در آن سنگ است. [ح 10]

23- حشر و نشر همگان، به سوی مسجد سهله است. [ح 16]

24- حضرت ابراهیم (علیه‏السّلام) از آن جا به سوی عمالقه رفت. [ح 16 و 17]

25- خانواده‏ی حضرت مهدی (علیه‏السّلام) در هنگام ظهور، در آن جا فرود می‏آیند. [ح 1 و 3]

26- خدا، دوست دارد که در آن جا نیایش شود. [ح 3]

27- داوود، از آن جا به جنگ جالوت رفت. [ح 17]

28- دل هر زن و مرد مؤمن به آن جا پر می‏کشد. [ح 3]

29- دو رکعت نماز در آن جا، انسان را در پناه خدا قرار می‏دهد. [ح 16]

30- دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آن جا، موجب افزایش عمر است. [ح 13]

31- دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آن جا، موجب رفع غم می‏شود. [ح 12]

32- صُور، در آن جا دمیده می‏شود. [ح 16]

33- عبادت در آن جا، همانند عبادت در خیمه‏ی رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) است. [ح 3]

34- عدالت الهی، در آن جا ظاهر می‏شود. [ح 5]

35- فاروق اعظم، آن جا است. [ح 16]

36- فرشتگان، هر شب و روز، در آن جا فرود می‏آیند. [ح 3]

37- فضایل ناگفته‏ی آن جا، بیش‏تر از آن چه بیان شد، است. [ح 3]

38- گِل همه‏ی پیامبران، از آن جا برداشته شده است. [ح 17]

39- مسجد بنی ظفر، همان مسجد سهله است .[ح 9]

40- مسجد سهیل، همان مسجد سهله است. [ح 5 و 16]

41- مسجد شری، ثری، بری نیز همان مسجد سهله است. [ح 10]

42- نیایش در مسجد سهله، موجب قضای حوائج و تقرّب به خدا است. [ح 14]

43- نیایش در آن جا، موجب مصونیّت از ناملایمات است. [ح 14]

44- نیایش در آن جا، موجب مصونیّت از نیرنگ دشمنان است. [ح 14]

45- هفتاد هزار نفر از آن جا، بدون حساب، وارد بهشت می‏شوند. [ح 16]

46- هیچ اندوهگینی وارد آن مسجد نشود، جز این که غم و اندوه‏اش زدوده شود. [ح 10 و 11]

47- هیچ پیامبر مبعوث نشد، جز این که در آن جا نماز گزارد. [ح 3 و 5]

48- هیچ کس در آن جا به خدا پناهنده نشود، جز این که خدا او را پناه دهد. [ح 3، 15 و 17]

49- هیچ کس در آن جا نماز نگزارد، جز این که حاجت روا بر می‏گردد. [ح 3 و 12]

50- هیچ کس در آن جا وارد نشود، جز این که حاجت‏اش برآورده شود. [ح 10 و 11]

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:14 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

باریافتگان مسجد سهله‏

در طول یک هزار و نود و چهارسالی که از آغاز غیبت کبرای حضرت بقیةالله، أرواحنا فداه، می‏گذرد، هزاران نفر از شیعیان شیفته و منتظران دل سوخته، به قصد دیدار یار، از اقطار و اکناف جهان، به سوی مسجد مقدّس سهله می‏شتابند، شب‏هایی را در آن جا بیتوته می‏کنند، با کعبه‏ی مقصود و قبله‏ی موعود مناجات می‏کنند. به دیدار جان جانان موفّق می‏شوند، ولی به دلایلی دم فرو بسته، راز دل را به احدی اظهار نمی‏کنند.

در این میان، شمار اندکی از این نیک بختان یافت می‏شوند که علی رغم تحفّظ و خویشتن داری که در کتمان توفیقات خود معمول داشته‏اند، راز شان بر ملا شده، به گوش دیگر دل سوخته‏ها نیز رسیده است.

تعداد بسیار نادری از این عزیزان، داستان تشرّف‏شان، به آثار مکتوب راه یافته، در لابه‏لای کتب درج شده، به دست ما رسیده است.

با توجّه به مشکلات فراوانی که در نقل این رویدادها هست، فقط اسامی شماری از این افراد سعادت‏مند که در مسجد سهله به حضور یار بار یافته و یا مورد توجّه محبوب قرار گرفته‏اند، ثبت می‏شود، تا مورد بررسی و مراجعه‏ی علاقه‏مندان قرار گیرد.

آن عدّه از شیفتگان پژوهنده و خوانندگان ارج‏مند که تمایل به مطالعه‏ی متن کامل این رخدادها باشند، می‏توانند به منابع یاد شده در پایان نوشتار مراجعه فرمایند.

1- محمّد بن ابی روّاد رواسی، با محمّد بن جعفر دهّان، در یکی از ایّام رجب، به قصد دیدار حضرت صاحب الأمر (علیه‏السّلام) به مسجد سهله مشرّف شدند. به هنگام بازگشت، در مسجد صعصعه، به محضر آن قطب دایره‏ی امکان شرف یاب شدند، دعای معروف: ((اللّهمّ یاذا المنن السّابغة)) را از آن حضرت استماع کردند.(38)

2- افتخار قرون و اعصار، آیةاللّه سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفای 1212 ه) بنا به تقاضای میرزای قمی (صاحب قوانین (متوفای 1231 ه) تشرّف خود را در مسجد سهله به پیش‏گاه جان جانان و استماع مناجات گوش‏نواز آن امام دل‏نواز را بیان کرد، امّا از اظهار گفت‏وشنود خود با آن حضرت امتناع کرد.(39)

3- سیّد بحرالعلوم، یک بار دیگر در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرف‏یاب شد و در نماز جماعتی که به امامت آن بزرگوار برگزار شده بود، شرکت کرد.(40)

4- سیّد جعفر قزوینی، در خدمت پدر بزرگوارش سیّد باقر قزوینی - که صاحب کرامات فراوان بود -(41) در مسجد سهله، به محضر خورشید فروزان امامت شرف‏یاب شده است.(42)

5- سیّد مهدی عباباف نجفی که هر شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می‏شد، در نیمه شبی، به خدمت خورشید عالَم تاب شرف‏یاب شد و مشاهده کرد که در آن شب تار، در و دیوار مسجد، چون روز، روشن بود.(43)

6- حاج سیّد احمد اصفهانی (مشهور به خوشنویس) که در زمان میرزای شیرازی به سامرا مهاجرت کرده بود، روز جمعه‏ای، در مسجد سهله، به پیش‏گاه پیشوای انس و جان شرف‏یاب شد و فرمان یافت که همه روزه، صبح‏گاهان، به نیابت از سوی حضرت صاحب الزّمان (علیه‏السّلام) زیارت عاشورا بخواند.(44)

7- شیخ محمود عراقی (متوفای 1306 ه) از تبار جناب میثم تمّار و از شاگردان شیخ انصاری، از مولی عبدالحمید قزوینی، بدون واسطه نقل می‏کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در چهلمین شب، جمال باهرالنّور آن حضرت را مشاهده کرد، و صحن مسجد را بدون شمع و چراغ، از نور آن خورشید جهان افروز، روشن و منور دید.(45)

8- وی، از سیّد باقر اصفهانی - که او را به عنوان سیّدِ ثقه‏ی جلیل و فاضل عادل نبیل ستوده است - بدون واسطه نقل کرده که در شب چهارشنبه‏ای، در مسجد سهله، به محضر مولا شرف‏یاب شد و از خوان کَرَم‏اش برخوردار گشت.(46)

9- سیّد عبدالله قزوینی در سال 1327 ه . در مسجد سهله، به دیدار آن حضرت توفیق یافت و مقام حضرت مهدی (علیه‏السّلام) را روشن‏تر از روز دید.(47)

10- حاج علی نجفی با یک گروه یازده نفری، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در یک شب چهارشنبه که مسئول شام فراموش کرده بود غذا بیاورد، بعد از اَعمال مسجد، به مسجد کوفه رفتند و در حجره‏ای بیتوته کردند و از شدّت گرسنگی، خواب شان نبرد که ناگهان، خورشید جهان افروز، به داخل حجره تشریف آورده، چای و برنج داغ به آنان مرحمت فرموده است.(48)

11- شیخ محمود عراقی، داستان تشرّف شخص فلاح یزدی سهلاوی را در مسجد سهله، از حاج ملا باقر بهبهانی، و ادای قرض‏هایش را به فرمان حضرت، به دست سیّد اسدالله رشتی، نقل کرده است.(49)

12- میرزا هادی بجستانی، از دوست‏اش سیّد حسن - که او را به تقوا و دیانت ستوده است - نقل می‏کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد و در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفت.(50)

13- شیخ محمّدتقی حائری مازندرانی، شب چهارشنبه‏ای، در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرف‏یاب شد و دعای حضرت‏اش را در مورد شیعیان، به لفظ ((شیعتی)) استماع کرد.(51)

14- محدّث نوری، از شیخ باقر کاظمی - که او را به داشتن ملکه‏ی اجتهاد مطلق ستوده است - نقل می‏کند که در شب چهارشنبه‏ای، در وسط مقام آن حضرت در مسجد سهله، نور بسیار قوی همانند شعله‏های آتش مشاهده کرده است.(52)

15- وی، داستان یک سبزی فروش نجفی را نقل کرده که در شب‏های چهارشنبه، به مسجد سهله می‏رفته و در یک شب ظلمانی، در مقام حضرت، به محضر آن خورشید جهان افروز شرف‏یاب شده است. وجود حضرت، مقام را بدون شمع و چراغ، چون روز، روشن کرده بود.(53)

16- سیّد جلیل القدری از علمای زاهدان، پس از چهل شب مداومت بر تشرّف به مسجد سهله، شب چهارشنبه‏ای، در مسجد سهله، خدمت مولا رسیده و مورد عنایت قرار گرفته است.(54)

17- محدّث نوری، از یک مرد صالح سلمانی نقل می‏کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شده، در شب چهلم، به دیدار محبوب شرف‏یاب شده، حضرت‏اش او را به ملازمت پدر پیرش، توصیه فرموده است.(55)

18- حضرت آیةاللّه حاج میرزا مهدی اصفهانی (متوفای 1365 ه) مکرّر در مکرّر، در مسجد سهله، برای ملاقات حضرت بقیةالله، أرواحنافداه، و رهایی از منجلاب افکار یونانی و التقاطی، استغاثه کرد. سرانجام، روزی به هنگام بازگشت از مسجد سهله، در مقام هود و صالح، به محضر آن حضرت شرف‏یاب شد و این جمله‏ی نورانی را بر سینه‏ی آن حضرت مشاهده کرد:

طلب المعارف من غیر طریقنا أهل البیت مساوق لانکارنا؛(56) طلب کردن معارف دینی، به جز از طریق ما اهل‏بیت، با انکار ما مساوی است.(57)

19- محدّث نوری، از طرق متعدّد، از حاج عبداللّه واعظ نقل کرده که مکرّر، در مسجد سهله، در مقام حضرت، نور درخشانی چون آتش مشتعل مشاهده کرده است.(58)

20- مرحوم آیةاللّه مرعشی نجفی (متوفّای 7 صفر 1411 ه) داستان تشرّف سیّد جلیل القدری را در مسجد سهله به پیش‏گاه مقدّس مولا، با دست خط خود نوشته، به مرحوم عمادزاده مرحمت کرده، ایشان نیز آن را عیناً در کتاب خود آورده است.(59)

پس از درگذشت آن مرجع عالی‏قدر، این داستان، به نام خود آن مرحوم ثبت شده است.(60)

21- علاّمه‏ی طباطبایی صاحب تفسیر المیزان. (متوفای 18 محرم 1402 ه) از استادش مرحوم آقا سیّد علی قاضی نقل می‏کرده که برخی از افراد زمان ما، مسلّماً، به محضر مبارک آن حضرت رسیده‏اند. یکی از آنان، حاج شیخ محمّد تقی آملی بود که در مسجد سهله، در مقام آن حضرت - که به مقام صاحب الزمان معروف است - مشغول دعا و ذکر بود که ناگهان آن حضرت را در میان نوری بسیار قوی می‏بیند که می‏خواهد به او نزدیک شود، ابهّت و عظمت آن نور، طوری او را می‏گیرد که نزدیک بوده قبض روح شود، نفس‏هایش به شماره می‏افتد، حضرت را به اسمای جلالیه‏ی خدا قسم می‏دهد که نزدیک‏تر نشود.(61)

22- سیّد جلیل القدری به عشق دیدار مولا، از مشهد مقدّس به عتبات عالیات می‏رود. حدود یک سال، در کربلا اقامت می‏کند. چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله می‏رود. در شب چهلم، در حجره‏ی حاج شیخ محمّد جواد سهلاوی به آرزوی خود می‏رسد و جان جانان را دیدار می‏کند.

مرحوم حاج شیخ محمود عتیق (مشهور به حاج ملاّ آقا جان) نیز در آن محفل نورانی، حضور داشته است، ولی به جهت عصبانی شدن و تندی کردن به یک طلبه، که خیال می‏کرده، حضور او، مانع فیض است، از این سعادت محروم می‏شود.(62)

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:15 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

23- حاج شیخ محمود کُمْلَه‏ای(63) در ایّام اقامت‏اش در نجف اشرف، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در این مدّت، تلاش زیاد کرده که معصیّت نکند و ضمناً از غذاهای حیوانی نیز اجتناب کرد. در شب چهارشنبه 34 یا 35 به محضر مقدس مولا می‏رسد. مولا، سفره‏ای پهن، و از او نیز برای صرف غذا دعوت می‏کند. او، عذر می‏خواهد و می‏گوید: ((من، در شرایطی هستم که غذای حیوانی نمی‏خورم.)). مولا می‏فرماید: ((آن چه شنیدی، معنایش این است که مثل حیوان نخور، نه آن که غذای حیوانی نخور.)).(64)

24- حاج صادق کربلایی، چند شب چهارشنبه، برای حاجتی، با پای پیاده، از کربلا به مسجد سهله مشرّف می‏شود. در یکی از شب‏ها، در مسیر مسجد سهله، به محضر مولا شرف‏یاب می‏شود. در بامداد همان روز، حاجت‏اش نیز روا گشته است.(65)

25- عالم دل‏سوخته‏ای، چهل شب چهارشنبه، به قصد دیدار یار، به مسجد سهله مشرّف می‏شود، ولی به مقصود نمی‏رسد. سرانجام، او را به مغازه‏ی پیرمرد قفل سازی در بازار آهنگران رهنمون می‏شوند. رخت سفر بسته به آن شهر سفر می‏کند. مغازه‏ی پیرمرد را پیدا می‏کند. رفتار صادقانه و منصفانه‏ای از او مشاهده می‏کند. از دو لب جان جانان، این جمله را استماع می‏کند که فرمود: ((این گونه باشید، ما به سراغ شما می‏آییم.)).(66)

26- از مرحوم آیةالله حاج شیخ محمّد علی اردوبادی (متوفای 15 صفر 1380 ه) نقل شده که یک تاجر تبریزی به نام حاج محمّد جعفر اصفهانی، دچار تنگ دستی می‏شود. به عتبات می‏رود و در نجف اشرف رحل اقامت می‏افکند. چهل شب چهارشنبه، به عشق دیدار مولا به مسجد سهله می‏رود، پس از چهارشنبه‏ی چهلم، به سوی سامرا حرکت می‏کند. دچار گرسنگی می‏شود. در مسیر سامرا، به محضر مقدّس مولا شرف‏یاب می‏شود. در وسط بیابان، نان گرم و تازه از دست مولا تناول می‏کند، آن گاه پیامی دریافت می‏کند که در سامرا به خدمت میرزای شیرازی برساند و مأمور می‏شود که به این تعبیر بگوید: ((کسی که در شب نیمه‏ی شعبان، به تو انگشتری داد، این پیام را به شما ابلاغ فرمود.)).

پس از ابلاغ پیام، به شدّت مورد عنایت مرحوم میرزا قرار می‏گیرد.(67)

27- مرحوم آیةالله حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحی (متوفای 13 رجب 1423 ه) بدون واسطه، از مرحوم آیةالله حاج سید ابوالقاسم خویی، قدس سره، نقل کردند که به مدّت چهل شب چهارشنبه، از نجف اشرف به مسجد سهله مشرّف شده است. در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفته است.

28- آیةالله حاج شیخ محمّد غروی، در ایام اقامت‏اش در نجف اشرف، در مسجد سهله، در مقام حضرت الیاس، به مدّت دوازده روز، مشغول تهجّد و تضرّع و استغاثه می‏شود. شبی، مورد عنایت قرار می‏گیرد. در اطاق در بسته، احساس می‏کند که آفتاب بالای سرش قرار گرفته است! به شدّت عرق می‏کند. قطرات اشک‏اش با عرق سر و صورت، آمیخته، به سوی سینه‏اش سرازیر می‏شود. مدّتی در این حال بوده تا به تدریج به حال طبیعی بر می‏گردد.

29- در همان ایّام، مکاشفه‏ای در مسجد سهله برای ایشان رخ می‏دهد. شخصی، در کسوت قندهاری برای او مجسّم می‏شود. به سویش می‏آید. با ایشان معانقه می‏کند. در آن حال می‏بیند که روی سینه‏ی آن شخص با خط بسیار زیبایی از نور نوشته شده: ((مأمور صاحب الزمان)).(68)

30- حجةالاسلام شریفی، مقیم کویته‏ی پاکستان را در محفلی دیدم. از مسجد سهله سخن رفت. فرمودند، در ایام اقامت‏ام در نجف اشراف، به مسجد سهله مشرّف می‏شدم. در آن جا، سیّدی را از اهل بحرین دیدم که به محضر مولا شرف‏یاب شده بود. از داستان‏اش جویا شدم. فرمود:

یک سال تمام، در بحرین، به قصد دیدار مولا، هر شب، دعای توسّل خواندم. سپس به زیارت عتبات عالیات مشرّف شدم. به هنگام ورود به مسجد سهله، در قسمت شمالی آن، به آرزوی خود رسیدم.

31- یکی از مراجع بزرگواری که در تاریخ دوم شوال 1422 ه وفات کرد، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در شب چهلم، به دیدار حجّت خدا نایل شد و از زبان دُرَربارش این فرمان را استماع کرد که فرمود: ((اکتُبْ؛ بنویس.)).

متوجّه می‏شود که الآن، وظیفه‏اش، نوشتن است. درس و بحث را تعطیل می‏کند، به تألیف و تحقیق روی می‏آورد و آثار ارزش‏مند فراوانی را از خود به یادگار می‏نهد.(69)

32- آیةاللّه حاج سیّد محمّد مفتی الشیعه فرمود، در ایّام اقامت ما در نجف اشرف، یکی از وعّاظ تهران به نام حاج سیّد عبدالله کرّوبی، با پسرش سیّد احمد، به عتبات مشرّف شدند. چون با پسر عموی ما، آقای مرتضوی همسفر بود، در نجف، به منزل ما وارد شدند. تصادفاً، در آن جا به شدّت مریض شدند. شب چهارشنبه‏ای، در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. اظهار کردند که محل خلوتی می‏خواهند. به مقام امام زین‏العابدین (علیه‏السّلام) رهنمون شدند. مدّتی در آن جا به تضرع و استغاثه پرداختند. مورد عنایت قرار گرفتند و کاملاً خوب شدند.

پس از مراجعت به ایران، به من نامه نوشتند که ما، در آن شب، الحمدللّه، به حاجت خود رسیدیم.

33- ایشان، اضافه کردند که ما، در ایّام اقامت خود در نجف اشرف، هر وقت با مشکلی مواجه می‏شدیم،

به مسجد سهله پناه می‏بردیم و هرگز دست خالی بر نمی‏گشتیم.

34- آیةالله حاج شیخ رضا توحیدی، از فقهای برجسته و علمای شایسته‏ی مقیم تبریز(70) فرمودند، در مدرسه‏ی ما، شخص فاضلی به نام شیخ محمّد یا شیخ محمدرضا بود. او، اهل خوراسکان بود. همواره، مشغول بود و تا از مطالعه فارغ می‏شد، به نماز می‏پرداخت. او، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف می‏شد. هنگامی که بر می‏گشت، حال بسیار خوشی داشت. روزی از او پرسیدم: ((چه شده؟)). گفت: ((یدرک ولایوصف.)).

35- ایشان، از یکی از سادات معروف تبریز نام بردند که به هنگام تشرّف به عتبات، به من گفت: ((مرا همراه خود به مسجد سهله ببر و مقداری از فضائل و اعمال آن را برای‏ام بازگو کن.)).

در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. من، به جهت درس و بحث، ناگزیر بودم به نجف برگردم. او، شب را در مسجد بیتوته کرد. وقتی به نجف آمد. مشخّص بود که مورد عنایت واقع شده است. استقرار نداشت. می‏خواست پرواز کند. به پشت بام می‏رفت و با مولایش راز دل می‏گفت.

36- آیةالله غروی، از مرحوم حاج شیخ محمّدجواد سهلاوی که در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل کردند که گفت:

روزی، چیزی برای خوردن نداشتیم. به حضرت عرض کردم که ((من، هیچ ولی برای بچه‏ها چه کنم؟)).

به دل‏ام گذشت که به مقام ابراهیم (علیه‏السّلام) بروم. چون به آن جا رسیدم، دیدم ظرف بزرگی پر از غذا آن جا است و هنوز بخار از آن متصاعد است. متوجّه شدم که از عنایت مولا است.

آیةالله غروی فرمود، در ایّام اقامت دوازده روزه‏ام در مسجد سهله، روزی، مرحوم سهلاوی، در مقام امام زین العابدین (علیه‏السّلام) به من گفت:

یک وقت، این جا را حفر کردند، به تخته سنگ سبز رنگ بسیار بزرگی رسیدند. روی آن سنگ، تصویرهایی نقش بسته بود. جنازه‏هایی مشاهده شد که قامتی بسیار رسا داشتند و مشخّص بود که به تاریخ قبل از اسلام مربوط بودند.(71)

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:17 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

37- شیخ محمّد کوفی شوشتری، مقیم شریعه‏ی کوفه، از خوش‏بخت‏ترین انسان‏های عصر در رابطه با حضرت بقیّةالله، أرواحنا فداه، بود. او، مکرّر، به محضر جان جانان شرف‏یاب شد. تشرّفات‏اش مورد قبول بزرگان نجف اشرف بود.

یکی از تشرفات‏اش به این صورت بود که روزی، بعد از نماز، مشغول تسبیح بوده. صدایی می‏شنود که‏

((ای شیخ محمّد! اگر می‏خواهی حضرت حجّت را ببینی، به سوی مسجد سهله بشتاب.)).(72)

به سرعت، به سوی مسجد سهله حرکت می‏کند. درِ مسجد را بسته می‏بیند و مولا را مشاهده می‏کند که از طرف مسجد زید، به سوی سهله در حرکت است.

در گوشه‏ای می‏ایستد و تماشا می‏کند که آیا مولا در می‏زند یا در مسجد خود به خود باز می‏شود.

هنگامی که مولا به در مسجد می‏رسد، در، به روی او باز می‏شود.(73)

38- آیةالله توحیدی - که از نزدیک‏ترین خواصّ شیخ محمّد کوفی بود - فرمود، روزی دیدم که مرحوم کوفی، خیلی متأثّر است. از سبب‏اش جویا شدم. گفت: ((یک فرد افغانی، آقا را دید، ولی من ندیدم.)).

39- شیخ محمّد کوفی، داستان لطیفی دارد که در مسجد کوفه برای‏اش اتّفاق افتاده است. در آن داستان، یکی از خادمان حضرت، برای آن حضرت، آب می‏آورد. حضرت مقداری میل می‏فرماید و بقیّه را به ایشان تعارف می‏کند. ایشان می‏گوید: ((من تشنه نیستم.)). بعد از لحظاتی، از دیدگان‏اش غایب می‏شود.(74)

هنگامی که آن خادم، آب را می‏برد، آقای کوفی مشاهده می‏کند که از انگشتان‏اش شهد جاری است.

آیةالله توحیدی فرمود، روزی، در خدمت مرحوم کوفی، در مسجد سهله بودیم. کوزه و کاسه‏ای از آب پر کردیم، در کنار خود گذاشتیم.

مرحوم کوفی، داستان تشرّف‏اش را برای من شرح می‏داد. چون قسمت اخیر را می‏گفت، کاسه را برداشت و به من نشان داد و گفت: ((همین طور که کاسه را آن خادم می‏برد، از دست‏اش شهد جاری بود.)).

آیةاللّه توحیدی فرمود، هنگامی که مرحوم کوفی، آن صحنه را ترسیم می‏کرد، من دیدم که از انگشتان مرحوم کوفی نیز شهد سرازیر است!

40- مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی، روزی، از مسجد کوفه به سوی مسجد سهله در حرکت بود. یک مرتبه متوجّه می‏شود که خورشید جهان تاب نیز در کنار او در حرکت است.(75)

حضرت بقیةاللّه، أرواحنافداه، به او امر می‏فرماید که به خدمت مرحوم آیة الله اصفهانی برود و از سوی حضرت به او، این پیغام را دهد:

ارخص نفسک، واجعل مجلسک فی الدّهلیز، واقض حوائج النّاس! نحن ننصرک؛(76)

خودت را برای مردم ارزان کن، محلّ نشستن خود را در دهلیز خانه قرار بده، نیازهای مردم را برآور! ما، یاری‏ات می‏کنیم.

بی گمان، این پیغام، به صورت شفاهی بوده، ولی آیةالله اصفهانی، از مرحوم کوفی خواسته بودند که آن را بنویسد و به صورت کتبی به او تقدیم کند. پس آن چه در برخی از منابع، به عنوان ((توقیع)) نقل شده، سهوالقلم است.

مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانیه 1406 ه) از یکی از مراجع بزرگ تقلید نقل می‏کند که از مرحوم آیةالله اصفهانی پرسیده بود: ((آیا شما مطمئن هستید که وجود مقدّس حضرت بقیّةالله، أرواحنافداه، در مورد این دست و دل‏بازی شما در صرف سهم مقدّس امام (علیه‏السّلام) رضایت دارند؟)). مرحوم آیةالله اصفهانی، به این پیغام استناد کرده بود.(77)

روی این بیان، همه‏ی مراجع تقلید، صدور این پیام را به افتخار مرحوم آیةالله اصفهانی، تلقّی به قبول کرده بودند.(78)

آیةالله توحیدی فرمودند، برای یکی دیگر از مراجع بزرگوار پیغام آورده بود که:

((به منبرت بپرداز! عنایات ما به تو می‏رسد.)).

و به یکی از فقهای برجسته، چنین پیغام آورده بود: ((نماز حضرت ولی عصر (علیه‏السّلام) را ادامه بده!)).(79)

در مورد یکی از علما که نام‏اش را فاش نکرده بود، از محضر حضرت شنیده بود که: ((فلانی، بسیار خوب است، جز این که گاهی به ذهن‏اش می‏رسد که من نیز کسی هستم. [یعنی حالت عُجب بر او عارض می‏شود].)).

آیةاللّه توحیدی فرمود، مرحوم کوفی، به هنگام تشرّف به مسجد سهله، به اذن دخول و دیگر دعاهای رائج خیلی پا بند نبود، بلکه در هر مقامی هر دعایی بر زبان‏اش جاری می‏شد، همان را می‏خواند و می‏گفت: ((همه‏ی این‏ها درست است، ولی خلوص چیز دیگری است.)).

نگارنده گوید، روزی از محضر مرحوم آیةالله آقای میرزا کاظم تبریزی (متوفای 18 رجب 1416 ه) در مورد مرحوم کوفی پرسیدم، فرمود: ((ما، روزی، از نجف اشرف عازم مسجد سهله بودیم. ماشین ایستاده بود. منتظر بودیم که پر شود. مرحوم کوفی را با یکی دیگر از علما دیدم که با پای پیاده عازم مسجد سهله بود. یکی از رفقا، به ایشان پیشنهاد کرد که سوار ماشین شود. فرمود: ((ما قدم زنان می‏رویم.)). وقتی به مسجد سهله رسیدیم، دیدیم آنان پیش از ما رسیده‏اند و قسمت اعظم اَعمال مسجد را نیز انجام داده‏اند!

مرحوم آیةالله تبریزی، با آن سخت باوری، مطمئن بود که ایشان با طیّ‏الأرض رفته بودند.(80)

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:17 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

چند نکته درباره‏ی مسجد سهله‏

1- امام صادق (علیه‏السّلام) می‏فرماید: ((هنگامی که حضرت قائم (علیه‏السّلام) وارد کوفه شود، فرمان می‏دهد که چهار مسجد آن را خراب کنند تا به پایه‏های نخستین برسد.)).(81)

منظور از مساجد چهارگانه، مسجد کوفه، مسجد سهله، مسجد زید و مسجد صعصعه است.(82)

2- امام صادق (علیه‏السّلام) در مورد پایه‏های اوّلیّه‏ی مسجد سهله می‏فرماید: حدّ مسجدالسّهلة الرّوحا(83)؛ حدّ مسجد سهله، ((روحا)) است.

مرحوم کلینی، این حدیث را به این تعبیر نقل کرده: ((روی أنَّ مسجدالسهلة حدّه إلی الروحا؛(84) روایت شده که حدّ مسجد سهله تا روحا است.)).

علاّمه‏ی مجلسی فرموده: ((اکنون ((رَوْحا)) جای شناخته شده‏ای نیست، ولی مفهوم حدیث آن است که حدود مسجد سهله بیش از محدوده‏ی فعلی است.)).(85)

یاقوت می‏نویسد: ((رَوْحا، یکی از روستاهای رحبه است.)).(86)

و در جای دیگر می‏نویسد: ((رَحْبَه، یکی از محلاّت کوفه است.)).(87)

روی این بیان، مسجد سهله، در عصر ظهور، بسیار وسیع‏تر از وضع فعلی آن خواهد بود.

3- اعمال مسجد سهله، بسیار فراوان است. مقداری از آن‏ها از امام صادق (علیه‏السّلام) و مقداری دیگر از حضرت خضر (علیه‏السّلام) روایت شده است.(88)

4- مهم‏ترین عمل مسجد سهله، دو رکعت نماز تحیّت مسجد است که امر شده میان نماز مغرب و عشاء خوانده شود.(89) شیخ طوسی، به استحباب آن فتوا داده است.(90)

5- در مورد شب چهارشنبه، سندی از معصوم (علیه‏السّلام) به دست ما نرسیده است(91)، جز این که سیّد ابن طاووس فرموده:

اگر خواستی به مسجد سهله بروی، آن را در میان مغرب و عشاء قرار بده، در شب چهارشنبه، و آن، افضل از دیگر وقت‏ها است.(92)

سیّد ابن طاووس، برای فرمایش خود، سندی نقل نکرده، ولی هرگز احتمال این معنا نمی‏رود که بدون سند آن را گفته باشد. لذا احتمال این معنا هست که سندی در دست او بوده که به دست ما نرسیده است.(93)

6- محدّث نوری فرموده: ((امّا مستند چهل شب، همان عمومات است.)).(94)

منظور از عمومات، روایاتی هستند که حکایت از قداست عدد چهل می‏کنند.(95)

پی نوشت ها:

38) اقبال الأعمال، ص 645؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 447؛ کلمةالإمام المهدی، ص 301؛ صحیفةالمهدی، ص 50.

39) نجم ثاقب، ص 612؛ جنّةالمأوی، ص 48؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 234؛ فوائد رضویّه، ص 678؛ المختار من کلمات الامام المهدی، ج 1، ص 357.

40) دارالسلام، ج 4، ص 426؛ نجم ثاقب، ص 618؛ جنةالمأوی، ص 55؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 240.

41) برخی از کرامات‏اش را محدّث نوری در دارالسلام، ج 2، ص 196، آورده است.

42) جنةالمأوی، ص 61؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 245؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ المصطفی والعترة، ج 17، ص 218.

43) العبقری الحسان، ج 1، ص 103.

44) همان، ج 1، ص 113.

45) دارالسلام، عراقی، ص 304.

46) همان، ص 331.

47) العقبری الحسان، ج 1، ص 104.

48) همان، ج 1، ص 107.

49) دارالسلام، عراقی، ص 313.

50) العبقری الحسان، ج 1، ص 98.

51) همان، ج 1، ص 122.

52) دارالسلام، ج 4، ص 421.

53) نجم ثاقب، ص 499؛ جنةالمأوی، ص 135؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 309.

54) العبقری الحسان، ج 2، ص 200.

55) جنةالمأوی، ص 61؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 245؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ المصطفی والعترة، ج 17، ص 222؛ المختار من کلمات الإمام المهدی، ج 1، ص 414.

56) أبواب الهدی، مقدمه، ص 46.

57) آثار شگفت این تشرّف و دریافت این پیام و انقلاب روحی و تغییر خط مشی آن عالم فرزانه را در کتاب ارزش‏مند مکتب تفکیک از استاد محمدرضا حکیمی ملاحظه فرمایید.

58) نجم ثاقب، ص 624؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ جنةالمأوی، ص 59؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 243.

59) منتقم حقیقی، ص 428.

60) شهاب شریعت، ص 292؛ قبسات، ص 110.

61) مهرتابان، ص 147؛ دیدار یار، ج 3، ص 342؛ شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 220.

62) پرواز روح، ص 62؛ ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 150.

63) کُمله، نام محلّی در نواحی لنگرود، در استان گیلان است.

64) سیمای آفتاب، ص 327؛ ره توشه‏ی مهدی یاوران، ص 160.

65) شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 269.

66) سرمایه‏ی سخن، ج 1، ص 611؛ ره توشه‏ی مهدی یاوران، ص 164.

67) شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 177، توجّهات ولی عصر به علما و مراجع، ص 51.

68) آیةالله غروی، از حسنات دهر و شخصیّت‏های برجسته‏ی عصر است. او، در نقل مطالب، بسیار احتیاط می‏کند. نظر به این که این دو مورد، متضمّن رؤیت نبود، در اثر تقاضای نگارنده نقل فرمودند.

69) در امتداد فقاهت، ص 116.

70) شرح حال ایشان، به طور فشرده، در کتاب نامداران تاریخ، ج 2، ص 307، آمده است.

71) ما، شرح این ماجرا را در اجساد جاویدان، ص 42، به نقل از یکی از فضلای نجف اشرف آورده‏ایم.

72) آیةالله توحیدی فرمودند: ((متن ندا به این تعبیر بود: ((إذا ترید تشوف الحجّة، تعال بالسّهلة.)).

73) العبقری الحسان، ج 1، ص 126.

74) همان، ج 1، ص 120.

75) شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 170.

76) کلمة الإمام المهدی، ج 1، ص 564؛ آثار الحجّة، ج 1، ص 134؛ گنجینه‏ی دانشمندان، ج 1، ص 222؛ عنایات حضرت مهدی موعود به علما و مراجع تقلید، ص 110.

77) سرّ دلبران، ص 273.

78) با توجّه به این که این پیغام، چند روزی پس از شهادت سیّد محمّد حسن، فرزند دل‏بند آیةاللّه اصفهانی، صادر شده، تاریخ صدور آن 1349 ه خواهد بود.

79) کیفیّت نماز امام عصر (علیه‏السّلام) در مفاتیح آمده است؛ نیز ر.ک: فصلنامه‏ی انتظار، ش 5، ص 337.

80) سینای معرفت، ص 129.

81) غیبت شیخ طوسی، ص 475؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 333.

82) روزگار رهایی، ج 2، ص 656.

83) کامل الزیارات، ص 25؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 416.

84) کافی، ج 3، ص 495؛ وسائل‏الشّیعة، ج 5، ص 267.

85) مرآت العقول، ج 15، ص 491.

86) معجم البلدان، ج 3، ص 76.

87) همان، ص 33.

88) المزار الکبیر، ص 138-140.

89) روایت دوازدهم.

90) مصباح المتهجد، ص 747.

91) بحارالأنوار، ج 53، ص 325.

92) مصباح الزّائر، ص 105؛ بحارالأنوار، ج 100،ص 445.

93) در این جا می‏توانیم از روایت مسجد مقدّس جمکران بهره بجوییم، طالبین به فصلنامه‏ی انتظار، ش 5، ص 353 مراجعه فرمایند.

94) نجم ثاقب، ص 845.

95) چهل نمونه از این احادیث را در مقدّمه‏ی کتاب ((چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا)) آوردیم و چهل منبع برای حدیث ((مَنْ حَفِظَ علی أُمّتی أربعین حدیثاً...)) ذکر کردیم. [ص 5 - 16].

منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 6

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

شنبه 11 آبان 1392  8:19 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها